مقاله در مورد نقـش دولـت در اقـتـصاد pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله در مورد نقـش دولـت در اقـتـصاد pdf دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد نقـش دولـت در اقـتـصاد pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد نقـش دولـت در اقـتـصاد pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد نقـش دولـت در اقـتـصاد pdf :

نقـش دولـت در اقـتـصاد

فهرست مطالب
عنوان شماره صفحه
مقدمه 3
دولت در مکاتب لیبرالیستی 5
دولت در اقتصاد کینزی 10
دولت در اقتصاد سوسیالیستی 12
دولت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران 14
ماهیت و ساختار دولت ایران 22
منابع و مأخذ 25

مقدمه
مسأله جایگاه دولت و نقش آن در اقصاد از زمان پیدایش دانش اقتصاد همواره مورد بحث اقتصاددانان و صاحبان اندیشه در مکاتب گوناگون اقتصادی بوده است. مرکانتلیستها که اقتدار

کشور را در گرو دستیابی به طلا و نقره بیشتر می دانستند از دخالت دولت در اقتصاد حمایت می کردند . فیزیزکراتها و پس از آن کلاسیک ها بر اساس اعتقاد به دئیسم و نظم طبیعی و هماهنگی منافع فرد و جمع بر آزادی های فردی و عدم دخالت دولت در اقتصاد تأکید داشتند پیامدهای این تفکر از جمله بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی به تدریج حرکتهای مخالفی را در مقابل خود شکل داده و افکار سوسیالیسم با اندیشه واگذاری تمام فعالیتهای اقتصادی به بخش دولتی

و تدبیر اقتصاد بر اساس برنامه ریزی متمرکز دولتی به شکل گسترده ای پدیدار شد .
همچنین در غرب با پایان یافتن جنگ جهانی دوم در پی بحرانهای اقتصادی 1931 ـ 1929 میلادی گرایش به ملی کردن اقتصاد و ارائه تعریفهای جدیدی از حقوق مالکیت به گسترش فعالیتهای دولتی انجامید . به طوری که در اوایل دهه 80 میزان سرمایه گذاریهای ثابت و دولتی در برخی از کشورها بیش از 50 درصد کل ذخایر سرمایه این کشورها برآورده شد . تجربه ناکارآمدی شرکتهای دولتی و انحصارهای ملی در این سالها موجب شد که گرایش به خصوصی سازی و بازگشت به مکانیزم بازار بار دیگر افزایش یابد در ایران نیز طی دو دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد

مواضع متفاوتی در این باره بوده ایم در دهه نخست انقلاب بویژه در دوران جنگ تحمیلی دولت حجم گسترده ای از فعالیتهای اقتصادی را به خود اختصاص داد و بسیاری از کارخانه ها و شرکتهای خصوصی ملی شدند در دهه دوم گرایش به کاهش تصدی دولت و واگذاری فعالیتها به بخش خصوصی به تدریج شدت گرفت و طی برنامه های پنج ساله اول تا سوم زمینه عملی این فکر تحقق یافت .

در این مقاله ابتدا به نقش دولت در اقتصاد از دیدگاههای فکر مکاتب لیبرالیستی ، کینزی و سوسیالیستی پرداخته می شود و سپس به بررسی دولت در قانون جمهوری اسلامی ایران و ماهیت و ساختار دولت ایران پرداخته می شود.

جایگاه دولت در مکاتب لیبرالیستی :
1 ) مکاتب قبل از کلاسیک :
پیش از نظریه دولت در مکتب کلاسیک و کاوش در آرای اسمیت در این زمینه مناسب است که محیط اجتماعی فراهم آورنده این تفکر ارزیابی شود پس در این بخش به مطالعه جایگاه دولت در مکاتب قبل از کلاسیک می پردازیم.
1 ـ 1 ) مرکانتیلسم :
مرکانتیلسم که نخستین تلاش نظام مند اروپائیان و تبیین نظریه های اقتصادی به شمار می رود فلسفه اقتصادی مبتنی بر دولت قدرتمند و مداخله گرا است . آن ها با اعتقاد به اینکه طلا و نقره ثروت واقعی هر کشور محسوب می شود و آن ها را ابزار توانمندی توسعه اقتصادی می دانستند تا دخالت دولت بویژه در امر تجارت خارجی را تجویز کنند و بر این نکته تأکید داشتند که دولت بر هر وسیله ممکن باید مشوق صادرات و تحدید کننده واردات باشد تا از طریق رشد تولید

ات داخلی امکان برقراری تراز مثبت بازرگانی فراهم شود و به عبارت دیگر بدون مالکیت ابزار تولید دولت در نظام فکری سوداگری بیش ترین نظارت و دخالت را دارد . اما تضاد منافع دولت ها و رشد سرسام آوریهای محصولات در کشورهای تحت سلطه این نظام اقتصادی و سرانجام پیدایش انقلاب صنعتی مکتب سوداگری را به انتهای کوشش تاریخی خود رسانید.
2 ـ 1 ) فیزیوکراسی :
این نظریه در اوایل قرن هجدم میلادی تکوین یافت و عکس العملی در مقابل افراط گری

های سوداگران و بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی شرایط آن روز اروپا بود که انقلاب فرانسه در سال 1979 میلادی نمونه بارز آن است .
این مکتب بر این اعتقاد استوار بود که قوانین طبیعی در عالم فیزیک تغییر ناپذیر ، کامل و بی نقصند و جوامع بشری که جزیی از این نظام هستند قوانین خاص خود را دارند.
بنابراین فیزیوکراتها با تأکید بر قوانین طبیعی در جایگاه بهترین قوانین ممکن تضمین کننده رقبای جامعه بشری تلاش در شناخت و نظام مند کردن آن را وجهه همت خود قرار دادند . اصالت فرد و لیبرالیسم اقصادی پایه های فکری این دیدگاه را تشکیل می دادند . دولت در این نظام فکری باید راه را بر آزادی کتب و کار و رقابت بر مبنای منفعت طلبی فردی هموار و از هرج و مرج اجتماعی و سیاسی جلوگیری کند.

2 ) مکتب کلاسیک :
مولفه ای که در شکل گیری نظام فکری مکتب کلاسیک نقش عمیق و انکار ناپذیری داشت محیط اجتماعی ـ سیاسی انگلستان در قرن هجدم بود که در فاصله گرفتن از کلیسای کاتولیک رم و در اثر جنگهای داخلی نظام فئودالی به ظهور سرمایه داری منجر شد.
آدام اسمیت علاوه بر بهره مندی از آرای اقتصادی پیشینیان با تأثیرپذیری از محیط اجتماعی ـ سیاسی به کالبد شکافی روابط اقتصادی آن روز انگلستان پرداخت و در ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود و دریافت علل افزایش ثروث جامعه خود سعی کرد و آن را به سطح تمام ملل جهان تعمیم داد.
هسته مرکزی اندیشه کلاسیک بر سه مقوله اساسی آزادی فرد و نفع شخصی در جایگاه مولفه های نظم طبیعی استوار است.
و در چارچوب نظری این مکتب دخالت دولت در مواردی مجاز شمرده می شود که به دلیلی شرایط نخستین عملکرد مطلوب دست نامرئی در یک نظام اقتصادی مطلوب مورد خدشه واقع شود که در ادبیات اقتصاد امروز به شکست بازار شهرت یافته به اختصار چنین است:
1 فقدان شرایط و مقتضیات آزادی طبیعی و تجارت آزاد

2 فقدان زمینه های اجتماعی مناسب از قبیل امنیت و برابری
3 تجاوز به حقوق و آزادی های فردی از طریق انحصارات یا فعالیتهای ناسالم اقتصادی
4 کاستی در تضمین عدالت اقتصادی و وجود تبعیض
3) نظریات جدید لیبرالیستی
به طور کلی از دیدگاه فلسفه سیاسی نقش دولت در جامعه به طور مستقیم و تنگاتنگ با سازمان اجتماعی ارتباط می یابد که دولت در بستر آن شکل گرفته است که امروزه در نظری

ات اقتصادی سیاسی دنیا سه دیدگاه بیش از دیگران مورد توجه صاحبنظران است که 1 ـ لیبرتارها 2 ـ لیبرال ها 3 ـ جمع گرایان می باشد دو گروه نخست نظریات خود را بسط یافته نظریات کلاسیک لیبرالیسم می دانند و هر یک به نوعی خود را نماینده این تفکر می دانند . لیبرتارها که حقوق و آزادی های فردی را به صورت افراطی مورد توجه قرار داده اند دخالت دولت در امور اقتصادی و اجتماعی را امری مضر می دانند و در این دیدگاه دولت همانند نگهبان شب می باشد و هیچ نقش توزیعی ندارد.
در مجموع رویکرد جمع گرایان دو دیدگاه قابل تشخیص است: سوسیالیسم فابین و مارکسیسم، این دو به اصول اساسی خود یعنی عدالت و آزادی و نقش بسیار فعال دولت همداستانند ولی مارکسیم بر مالکیت دولتی ابزار تولیدی که راهکار تحقق اهداف است تکیه دارد و مالکیت خصوص را مانعی برای آزادی و موجب از خود بیگانگی و استثمار می داند حال آن که سوسیالیست های فابینی با این گفته موافقت اصولی ندارند.
4 ) نظریه نئوکلاسیک ها
این نظریه که امروزه جریان مسلط فکری تلقی می شود خود را بیش از بقیه به نظریات لیبرالیسم کلاسیک وفادار می داند نقطه آغاز این نظریه در قضیه بنیادین اقتصاد رفاه می باشد . نخستین قضیه اقتصاد رفاه این است با فرض برقراری مقداری شروط مثل رقابت کامل و فقدان کالاهای عمومی و اطلاعات کامل اگر تعادل عمومی وجود داشته باشد بهینه پارتو برقرار می

شود و دومین قضیه به تبین حدود دخالت دولت در اقتصاد می پردازد . که بر اساس آن دولت در شرایطی مجز به دخالت است که باعث انخراف در کارکرد کارگزاران اقتصادی شود و این از طریق اخذ مالیاتهای مقطوع و پرداخت های انتقالی امکان پذیر است.
در این نظریه اصل بر نظام بازار و کارآمد بودن آن است و دخالت دولت در موارد خاص و به صورت تدریجی مجاز شمرده می شود و یگانه هدف دولت باید بیشینه سازی و رفاه کل جامع باشد و مصرف کنندگان اصل و نهادهای دولتی وکیل باشند.

دولت در اقتصاد کینزی
کینز که یکی از با نفوذترین چهره های علم اقتصاد در قرن بیستم می باشد نظریات اقتصادی وی تأثیر بزرگی بر پژوهش و آموزش علم اقتصاد از یک سو و بر سیاست های اقتصادی دولت ها و نقش دولت ها در اقتصاد از سوی دیگر داشته است. کینز با تأکید بر نارسایی های نظام بازار این ادعا را مطرح می سازد که با دخالت دولت در ساز و کارهای اقتصادی و هدایت مکانیسم بازار می توان این نارسایی ها را برطرف ساخت و نظام اقتصادی تعیین کننده اندیشه ها و عقاید بر زندگی مادی نظام اجتماعی و تصمیم گیری حاکمان تأکید می ورزد . اندیشه های کینز طی دو دهه پس از جنگ جهانی دوم بر مردان سیاست و تصمیم گیری حاکمان تأکید می ورزد . اندیشه های کینز طی دو دهه پس از جنگ جهانی دوم بر مردان سیاست و تصمیم گیران اقتصادی تأثیر فراوانی گذاشت اما نتیجه نهایی سیاست های اقتصادی پیشنهاد شده از سوی او اغلب تورم توأم با رکود بود.
از دیدگاه وی اقتصاد و سرمایه داری کنترل نشده دچار دو مشکل اساسی است که نظام اقتصاد آزاد به خودی خود توان حل آنها را ندارد و رفع آنها مستلزم دخالت عوامل خارج از سیستم اقتصادی یعنی دولت است. این دو مشکل بیکاری عوامل تولید و توزیع ناعادلانه ثروت و درآمد می باشد . دولت با مداخله در فعالیتهای اقتصادی و هدایت آنها می تواند این دو نقص عمده و ذاتی نظام

سرمایه داری را برطرف سازد . البته کینز نقش دولت را به رفع این نواقص از نظام اقتصادی منحصر نمی داند بلکه معتقد است که با اتخاذ برخی تدابیر سیاسی و اقتصادی باید ارزشهای اخلاقی متعالی را جایگزین برخی ارزشهای منحط سرمایه داری کرد.
نقش دولت در اقتصاد کینزی را می توان به طور کلی در سیاست های مالی و پولی دولت خلاصه کرد. سیاست های مالی به طور عمده بر خط مشی بودجه ای دولت ناظر است که از طریق آن می توان با افزایش هزینه های دولت و تدابیر مالیاتی به جبران افت ساختاری تقاضای کل پرداخت . سیاست پولی که در اصل از طریق بانک مرکزی اعمال می شود ناظر بر تنظیم حجم پول به میزانی است که از افزایش ساختاری نرخ بهره مانع شده ، آن را در سطحی مناسب برای تشویق سرمایه

گذاری بنگاه ها و مصرف خانوارها قرار دهد.
نظریه کینز به رغم آنکه در دوره زمانی معینی شروع یافت و در بسیاری از کشورها اجرا شد به دلیل غفلت کینز از ساز و کارهای اقتصادی و تأکید اغراق آمیز بر نقش تقاضا و تحلیل های نادرست در خصوص پول و کامل شدن نقش اقتصادی مهم برای دولت که حاصل آن دولتی تر شدن نظام

اقتصادی و تخصیص غیر بهینه منابع ، کاهش بهره وری و گسترش بیکاری تورم بود نتایج مورد انتظار را برآورده نساخت.

دولت در اقتصاد سوسیالیستی
مهمترین تحول نیمه نخست قرن نوزدهم شکوفایی سرمایه داری صنعتی همراه با پیروزی ظاهری نظام سرمایه داری لیبرالیستی است به طوری که از یک سو در اثر اختراعات علمی و تکنولوژیی و روز به روز صنعتی تر شدن شهرهای مهم کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری به مراکز مهم تولیدات صنعتی تبدیل می شد و از سوی دیگر رقابت آزاد اقتصادی فراگیر شده ، دولت از هر گونه مداخل در امر تولید و روابط کارگر و کارفرما خودداری می کرد و این وضعیت که در ابتدا بهتر شدن وضعیت رفاهی جامعه و شکوفایی اقصاد را در پی داشت و در زمینه اجتماعی شرایط رقابت و لیبرالیسم اقتصادی پیامدهای شدید تری را به دنبال داشت که مهمترین آن دو قطبی شدن ش

دید جوامع بود.
به دنبال پیدایش بحرانهای اقتصادی و فقر عمومی کارگران و توزیع ناعادلانه ثروت و دخالت اوضاع برخی از اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند که نظام موجود با خود نمی تواند مسائل اقتصادی و اجتماعی مردم را حل کند بنابراین باید اصلاحاتی در اصول اساسی مکتب کلاسیک به وجود آید . حال به تأکید بر نقش و جایگاه دولت از دو دیدگاه سوسیالیستی می پردازیم.
1) سوسیالیسم تخیلی:

این مکتب درقرن نوزدهم در فرانسه بوجود آمد. سوسیالیستهای تخیلی بدون اینکه از پدیده‌ های اقتصادی و اجتماعی تحلیلی علمی ارائه کنند با اتکاء به احساسات عدالتخواهانه و بشردوستانه نظام اقتصادی موردنظر خود را مطرح می‌ کردند آنان معتقد بودند که انسان با اراده و اختیار خود می تواند جامعه را اصلاح کرده و ساختار اقتصادی را به نحوی که تأمین کننده عدالت باشد به تدریج تغییر دهد. البته سوسیالیستهای تخیلی درشکل آرمانی نظام اقتصادی به ویژه درباره نقش دولت و شیوه سرمایه گذاری و تولید اتفاق نظر چندانی نداشتند.
2 ) سوسیالیسم علمی :
سوسیالیسم علمی بر این طرز فکر استوار بود که تمام جریانهای اجتماعی از جمله اقتصاد بر اساس قانونمندی علمی ، طبیعی و جبری خارج از وجود انسان انجام می پذیرد . سوسیالیسم علمی ابتدا از سوی کارل رد بر ترس و فرد نیایند لاسال مطرح سپس بوسیله کارل مارکس و انگلس گسترش یافت . آنها علت بحرانهای اقتصادی را قانون کاهش نرخ دستمزدی می دانند و می گویند که در اثر کاهش دستمزد کارگران قدرت خرید آنان کم شده و نمی توانند کالاهای تولید شده را بخرند و در نتیجه تولید بر مصرف پیش گرفته و بحرانهای اقتصادی را پدید می آورند.
تمامی مکاتب سوسیالیستی در سه اصل مهم که اصالت جمع ـ مالکیت عمومی ـ هدایت اقتصاد به وسیله دولت می باشد مشترکند و در برخی تحلیل ها و شیوه های اجرایی با هم اختلا

ف نظرهایی دارند.

دولت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و استقرار نظام جمهوری اسلامی نوشتن قانون اساسی یکی از گامهای عملی جهت تحقق مالکیت دین اسلام در این مرز بوم بود قانون اساسی در بردارنده نهادهای اجتماعی فرهنگی سیاسی و اقتصادی است که خبرگ

ان ملت آن را پی ریزی کرده اند و چارچوب مناسبی برای تشکیل و اداره حکومت است.
در قانون اساسی ایران بیش از 30 بار کلمه دولت یا دولتی بکار رفته است که همگی دارای تعریف ثابت و مشخص نیستند و این امر کار مطالعه و بررسی قانون اساسی را در خصوص دولت مشکل می سازد . در بعضی از اصول دولت به معنای کشور ، مملکت و کل نظام آمده است که شامل رهبری و قوای مقننه، مجریه و قضائیه به اضافه محدوده ای که این قوا در آن حاکمند و مردمی که جمعیت آن قلمرو می باشد شده است.
معنای دیگری که کلمه دولت در اصل قانون اساسی دارد هیأت وزیران است که بیش تر مقبول ذهن واقع می شود دولت در معنای عام عبارت است از قدرت عالی که دارای شخصیت حقوقی و داخلی و بین المللی است و در قلمروی مشخص که مجموعه ای از افراد را در بر می گیرد حکومت می کند. و دولت در معنای اخص عبارت است از ارگانی که مسئولیت اداره عمومی کشور را عهده داراست و در راس آن رئیس جمهور قرار دارد.
1 ) مبانی نظریه اقتصادی دولت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
یکی از مقدمه هایی که پیش از بیان فصول قانون اساسی مورد تأکید خبرگان قانون اساسی قرار گرفته مقدمه ای با عنوان اقتصاد وسیله است نه هدف می باشد . با کمی تأمل در این مقدمه کوتاه در می یابیم که از رهگذر تبیین نظریه دولت در قانون اساسی، مقداری از وظایف و

مسئولیتهای دولت در ذیل این مقدمه آمده است این مقدمه که در برخی از اصول قانون اساسی مورد تأکید قرار گرفته است برای تبیین مبانی، وظایف و اهداف دولت در این نظریه مورد مراجعه خواهد بود.
ما با مراجعه به اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برخی از مهمترین مبانی نظریه دولت را بررسی خواهیم کرد.
1 ـ 1 ) حاکمیت خدا و مشروعیت دولت
دست اندکاران تدوین و تصویب نهایی قانون اساسی در هر یک از اصول این سند ماندگار به نکاتی اشاره داشته اند که با توجه به آن ها می توان مبانی نظریه دولت در قانون اساسی را به دست آورد.
به موجب اصل اول نظام سیاسی در ایران جمهوری اسلامی است که کلمه جمهو

ری به شکل نظام سیاسی و بلکه اسلامی به محتوای مکتبی این شکل از حاکمیت اشاره ای آشکار کرده است.
برای تأکید بیشتر بر مطلب گذشته و محتوای حاکمیت ، اصل چهارم قانون اساسی که محتوای نظام جمهوی در ایران را دین اسلام معرفی می کند را بین می کنیم که می گوید:
کلیه قوانین و مقرارات مدنی ، جزایی مالی ، اقتصادی ، اداری ، فرهنگی ، نظامی، سیاسی و غیر این ها باید بر اساس موازین اسلامی باشد . این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اسای و قوانین و مقرارات دیگر حاکم است و تشخیص این امر بر عهده فقهای شورای نگهبان است.
2 ـ 1 ) قدامت و منزلت انسان
یکی از مبانی تصریح شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که نظریه دولت در این قانون را با سایر نظریه های دولت متمایز می کند تکیه بر حفظ کرامت و ارزش والای انسان است. این مبنا پس از مبانی پنجگانه ذکر شده در اصل دوم قانون اساسی که بیانی دیگر از اصول پنجگانه اقتصادی اسلام است به خوبی دیدگاه خبرگان قانون اساسی را در زمینه محرومیت انسان در نظریه دولت را نشان می دهد. در بند ششم اصل دوم قانون اساسی به کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسئولیت او در برابر خدا که از راه اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت و استفاده از علوم و فنون و تجارب بشری و نفی هر گونه ستمگری و ستم کشی و بر اساس قسط، عدل و استقلال سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تأمین می شود تأکید شده است.
3 ـ 1 ) آزدای اقتصادی

یکی از مفاهیم مبنایی در هر نظام اقتصادی مفهوم آزادی اقتصادی است . از دیدگاه اسلام اصل بر آزادی اقتصادی است اما آزادی در چارچوب ارزشهای دینی اسلام.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله روش شناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله روش شناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله روش شناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله روش شناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله روش شناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی pdf :

مقدمه

به طور کلی، مکاتب عمده جامعه شناسی را به دو دسته طبیعت گرا و ضدطبیعتگرا تقسیم کردهاند، که دسته اول به دنبال پیـروی از روشهـای علـوم طبیعـی و دسـته دوم در پـی تـدوین روشهـای متفاوتی بوده اند. جامعه شناسی پوزیتویستی با تأکید بر پدیـده هـای اجتمـاعی، بـه عنـوان موضـوع جامعهشناسی و انتخاب تبیین علّی به عنوان روش در دسته اول، و جامعهشناسی تفهمـی بـا طـرح نظریه های تفسیری برای مطالعه رفتار معنادار در دسته دوم قرار میگیرد. هریک از این مکاتـب، بـا تقلیل مطالعات جامعه شناختی به سطحی از واقعیت، ظرفیت هـای محـدودی داشـته و بـا نقـدهای متعددی روبرو شدهاند. اما بر مبنای فلسفه اسلامی، به دلیل برخورداری از منـابع متعـدد معرفتـی و همچنین توجه به سطوح مختلف واقعیت، ظرفیت های ویژه ای بـرای جامعـه شناسـی قابـل تصـور است. به منظـور بررسـی ایـن ظرفیـتهـا، بـه مقایسـه روششناسـی دورکـیم بـه عنـوان نماینـده طبیعتگرایان، وینچ به عنوان نماینده ضدطبیعتگرایان و علامه طباطبایی به عنوان نماینـده فلسـفه اسلامی می پردازیم . دورکیم را به دلیل اتخاذ رویکرد طبیعت گرایانه از یک سو، و تـأثیر ژرف او در علم جامعهشناسی انتخـاب نمـودیم؛ چـرا کـه او بنیـانگـذار جامعـهشناسـی اسـت،1 همچنـین در حوزههای مردمشناسی، تاریخشناسی و زبانشناسی تأثیر به سزایی داشته است.2 ویـنچ را بـه دلیـل اتخاذ رویکرد ضدطبیعتگرایانه، که مقابل دورکـیم قـرار دارد و همچنـین پایبنـدی بیشـتر وی بـه رویکرد تفهمی نسبت به ماکس وبر، برگزیدیم. علامه طباطبایی را نیز به دلیل مبانی متفاوت ایشان، که امکان ایجاد رویکرد تازه ای را به علوم اجتماعی پدید میآورد، انتخاب نمودیم. بدین منظور، بـا رویکردی روش شناختی و با استفاده از روش تطبیقی، به مقایسه آرای متفکران مذکور در خصوص مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی و انسانشناختی پرداخته، پس از بررسـی تـأثیر آن در نظریـه، ظرفیتهای متفاوت آنها را برای تولید علوم اجتماعی مورد توجه قرار میدهیم.

دورکیم، دانشمند فرانسوی قرن نوزدهم، تحت تأثیر رویکرد پوزیتیویستی کنت اسـت. وی بـا اتخـاذ رویکرد تجربهگرایی، فلسفه و دین را غیرعلمی و مهمل میخواند و تلاش میکند تحلیلهای تجربـی از پدیدههای اجتماعی ارائه نماید. هرچند ناخودآگاه از تحلیلهای عقلی نیز بهـره مـیبـرد. ویـنچ دانشـمند انگلیسی قرن بیستم، تحت تاثیر ویتگنشتاین دوم است. وی با اتخـاذ رویکـرد مابعـد تجربـهگرایـی، بـه فلسفههای پست مدرن متمایل است. وی ترجیحی برای علم، نسبت بـه دیـن و فلسـفه قایـل نیسـت و هریک را بازی زبانی ویژهای میداند که از رویکردی خاص به تحلیل موضـوعات مشـترک مـیپـردازد. وی برخی موضوعات را با روش تجربی و برخی دیگر را با روشهای فلسفی و معرفتشـناختی مـورد

روششناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی 501

مطالعه و تحلیل قرار میدهد. علامه طباطبایی نیز یک دانشمند ایرانی قرن بیستم، و تحت تـأثیر حکمـت صدرایی است. وی با اتخاذ رویکرد ماقبل تجربهگرایی، فلسفه و دین را نیـز علمـی شـمرده و قایـل بـه انسجام و جمع این حوزهها با علم است. ایشان، فیلسوف و مفسری است کـه بـا رویکردهـای تجربـی، عقلی و شهودی به طرح مباحث اجتماعی پرداخته است.

مشخصات عمومی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی

نوع نگاه متعارف این اندیشمندان به نظـام هسـتی، معرفـت و انسـان موجـب شـده اسـت کـه هریـک، ساختمان علوم اجتماعی را به گونهای متفاوت معماری نموده و از مسئله، موضوع و روشهای متفـاوتی سخن به میان آورند که ظرفیتها و نقاط قوت و ضعف متفاوتی را بـهدنبـال داشـته اسـت. دورکـیم بـا پیروی از روشهای علوم طبیعی، نقش کنشگر را نادیده انگاشته و به نظریـههـای سـطح کـلان علاقـه نشان میدهد. وی برای مطالعه پدیدههای اجتماعی، به سراغ افراد نمیرود، بلکه آمار پدیـدههـا را مـورد بررسی قرار میدهد. از اینرو، قصد و نیت کنشگر برای او اهمیتی ندارد. در حالی که، وینچ با پـذیرش تفاوت علوم طبیعی و علوم اجتماعی، بهدنبال کشف معنای رفتار کـنشگـر بـر اسـاس قواعـد فرهنگـی حاکم بر کنش اوست. به همین دلیل، به نظریـههـای سـطح خـرد تمایـل داشـته و سـاختارها را نادیـده میانگارد. در مقابل، نقش عامل و قصد و انگیزه او را برجسته ساخته و از نظریـههـای تفسـیری سـخن میگوید. اما علامه طباطبایی، با مبانی متفاوتی علوم اجتماعی را در زمره علوم اعتباری قرار میدهـد و از این طریق، ظرفیت رویکرد تفهمی را ایجاد میکند. از سوی دیگر، با پـذیرش عقـل و وحـی بـه عنـوان منابع معرفتی، امکان نظریههای انتقادی و هنجاری را ایجاد نموده، با طـرح سـنتهـای الهـی بـه عنـوان قوانین حاکم بر جامعه نیز ظرفیت نظریههای کلان و نوع خاصی از تبیین را فراهم مینماید.

مبانی هستیشناختی دورکیم

دورکیم برای جامعه، طبیعتـی ویـژه و متفـاوت از طبیعـت افـراد قائـل اسـت. از نظـر وی جامعـه هدف هایی دارد که چون نمیتواند بدون وساطت افراد به آنها دست یابد، مایل اسـت افـراد، منـافع خویش را فراموش نموده و خدمتگزار او باشند. جامعه، افراد را به انواع زحمات، محرومیتهـا و فداکاری هایی که زندگی اجتماعی بدون آن ممکن نیست، وادار می سازد. از اینرو، افراد مجبور بـه پذیرش قواعدی در زمینه رفتار و اندیشه هستند که نه آنها را ساخته و نه خواستهاند؛ قواعـدی کـه حتی گاه با علایق و بنیادی ترین غرایز انسان مخالفند. البته از نظر دورکیم، اگر افراد در برابر جامعه

601 ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز 0931

سر تسلیم فرود می آورند، نه به این دلیل است که جامعه به چنان نیرویی مسلح است که مـیتوانـد بر مقاومت های آنها فایق آید، بلکه بیش از هر چیز به این دلیل است که جامعه موضـوع احتـرام و بزرگداشت حقیقی از جانب آنهاست.3 وجود چنـین عبـاراتی در متـون جامعـه شـناختی دورکـیم، موجب شده برخی اعتقاد به وجودی مستقل برای جامعه را به وی نسبت دهنـد. حـالْ اینکـه، اگـر شیءانگاری پدیده های اجتماعی به این معنی باشد که تفاوتی با پدیـدههـای طبیعـی ندارنـد، قابـل پذیرش نخواهد بود . اما دورکیم منظور دیگری دارد. وی معتقد اسـت: مفهـوم شـیء بـه هـر نـوع واقعیتی که می توان و باید از بیرون مشاهده کرد، اطلاق می شود.4 و مراد وی این اسـت کـه چـون پدیده های اجتماعی مثل دولت، آزادی، حاکمیت و دموکراسی برای ما مبهم است، بایـد آنهـا را در حکم اشیای واقعی در نظر بگیریم . یعنی باید آنها را به صورت عینـی مـورد مطالعـه قـرار داده، از پیش داوری ها، تصورات و مفاهیم قبلی پرهیز نماییم 5 دورکیم با این پیشنهاد، تحلیل اجتماعی را از آنچه می توانیم نظریه پردازی نظری بنامیم، متمایز میسازد؛ زیرا همـه مـا ایـدههـایی دربـاره جهـان اجتماعی و چگونگی عمل آن داریم که اساس آن، فهم متعارف است و این وسوسه وجود دارد که افکار خود را بر آنها متمرکز کنیم و نظریهها را بر اساس آنها بسازیم.6 پس، شیءانگاری پدیدههـای اجتماعی از نظر دورکیم، به این معنی است که فهم متعـارف خـویش را از آنهـا کنـار نهـاده، و بـا گسست کامل نسبت به تصورات پیشین خود، بـه بررسـی و مطالعـه عینـی پدیـدههـای اجتمـاعی بپردازیم؛ زیرا واقعیت های اجتماعی، صرف نظر از اینکه ما چه تصـوری در مـورد آنهـا داریـم، بـه حیات خویش ادامه میدهند. آنها به این معنی، عینی هستند که مانند اشیا بوده و با ایجاد تحـول در تصورات ما در مورد آن ها، تغییر نمی کنند. درست مانند میز تحریر، که همواره یک میز تحریر باقی می ماند، حتی اگر ما فکر کنیم آن میز حیوانی چهار پاست . عینیت صفتی از صـفات اشیاسـت، نـه نگرش ذهنی.7 بر این اساس، از نظر دورکیم نمیتوان مثلاً جرم را با تکیـه بـه قـوانین اخلاقـی یـا متون دینی تعریف کرد؛ چرا که این همان تصورات و فهم پیشین ما نسبت به جرم است، بلکه باید با شیءانگاری جرم و رجوع بـه واقعیـت و بـر اسـاس آنچـه جامعـه جـرم مـیپنـدارد، بـرای آن

مجازاتهایی در نظر میگیرید، به تعریفی مناسب دست یابیم.

ویــنچ بــا پــذیرش نظریــه بــازیهــای زبــانی ویتگنشــتاین و بــه کــارگیری آن در علــوم اجتمــاعی، هستی شناسی و معرفتشناسی را در هم میآمیزد و همه را یکجا به جامعهشناسی تقلیـل مـیدهـد. وی معتقد است: زبان در چارچوب و بافت اجتماعی خاص خود معنا مییابد. از همین جایگاه و کاربرد، نـه تنها واقعیت را به نمایش میگذارد، بلکه آن را خلق میکند.

روششناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی 701

مبانی هستیشناختی وینچ

وینچ، به پیروی از ویتگنشتاین معتقد است که تصور ما از آنچه به قلمـرو واقعیـت تعلـق دارد، در چارچوب زبانی که به کار می بریم، به ما عرضه می شود. مفاهیمی که ما داریم، قالب تجربهای را که از جهان داریم، برای ما معین می کنند. هیچ راهی برای بیرون رفتن از مفـاهیمی کـه در قالـب آنهـا پیرامون جهان می اندیشیم وجود ندارد.8 بنابراین، هرگونه تلاش پیرامون بررسی چیستی واقعیت، ما را به اندیشه و از آنجا به زبان میکشاند. زبان ما جهان ماست. هـیچ واقعیتـی مسـتقل از آن وجـود ندارد 9 بنابراین، زبان های مختلف، واقعیات متفـاوتی را تعریـف مـیکننـد. هـر زبـانی، هـر طریـق نظاره گری جهان، راهی است که به طریقی متفاوت جهان را فهم پذیر میسازد. کـار فیلسـوف ایـن است که کاوش کند که هریک از زبانهای دین، علم، علم اجتماعی، ادبیـات و غیـره، چگونـه ایـن عمل را انجام می دهند.10 وینچ می کوشد تا دو مفهوم از فلسـفه را از یکـدیگر متمـایز کنـد: یکـی، فلسفه را پـادو و خـادم علـم و دیگـری، فلسـفه را مسـتقل از علـم مـیدانـد. وی تعریـف دوم را برمی گزیند و بر این اساس، وظیفه فلسفه را بررسی ماهیت ادراک و تأثیر چنین ادراکـی در زنـدگی بشر می داند . وی بحث از دو موضوع مـذکور (ادراک و تـاثیر آن در زنـدگی ) را مسـتلزم بحـث از ماهیت کلی یک جامعه بشری می داند و ناگزیر وارد بحث از چیستی جامعه می شود. وینچ با تأکید بر روابط اجتماعی و اشباع آن با ایده های انسان در مورد واقعیت، در مقابل دورکیم قرار مـیگیـرد. وی، جامعه را چیزی جز روابط اجتماعی اشباع شده نمیداند و هرگونه وجود مستقلی برای جامعه را رد میکند. وی میگوید: ایدههای فرد در مورد اینکه افراد پیرامون او درباره وی چه میاندیشـند،

در گذشته چه کردهاند و احتمالاً در آینده چه خواهند کرد، روابط اجتماعی وی را اشـباع مـیکنـد. بنابراین، فلسفه در تحقیق پیرامون ماهیت فهم انسـان، ماهیـت روابـط متقابـل انسـان در جامعـه را روشن میکند. تبیین ماهیت پدیدههای اجتماعی از منظر وینچ، مهمترین مشکل جامعهشناسی است که خود به فلسفه تعلق دارد.

مبانی هستیشناختی علامه طباطبایی

علامه با رویکردیاملاًک متفاوت، عالم واقع را به موجودات مادی تقلیل نمیدهد، بلکه سـه عـالم مـاده، مثال و عقل را به تصویر میکشد که ترتیب طولی دارند؛ یعنی اول عالم عقول، پس از آن، عـالم مثـال و پس از آن، عالم ماده قرار دارد.11 ایشان وجود را نیـز بـه سـه قسـم اعتبـاری، ذهنـی و خـارجی تقسـیم میکند.12 طرح این موضوع، نشان میدهد که علامه هم به عالم واقع و هم به لایههـای رقیـقتـری از آن

801 ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز 0931

توجه داشتهاند. این نوع ویژهای از رئالیسم است که ایشان را از دیگران متمـایز نمـوده اسـت. علامـه بـر این باور است که انسان برای دستیابی به کمالات خویش، مجبور به اجتمـاع، تعـاون و تمـدن اسـت. در این مسیر نیازمند تفهیم و تفهم. از اینرو، زبان و اعتباریات را خلق میکند.13 ایـن مفـاهیم و اعتباریـات، هرچند در ادامه حیات خویش وابسته به اعتبار معتبران است، اما به دلیل درونی شـدن و شـیوع در میـان افراد اجتماع، منجر به شکلگیری عقاید، باورها، ارزشها و هنجارهایی میشـود کـه افـراد را مجبـور بـه عمل در همان قالب میکند که در ادبیات جامعـهشناسـی تحـت عنـوان »فرهنـگ« از آن یـاد مـیشـود. استمرار این فرهنگ، در طول نسلها و بازتولید آن در رفتـار افـراد، آن را نیرومنـد سـاخته و از نیرویـی برخوردار می سازد که دیگر در زمره معانی وهمیه و سـرابیه تلقـی نمـیشـوند، بلکـه امـوری حقیقـی و بیرونی به نظر میرسند. در نهایت، علامه با پذیرش وجودی مستقل برای جامعـه، ویژگـیهـا و قـوانین خاصی برای آن قایل است که عمر، آگاهی، فهم، عمل، طاعت و معصیت از آن جملـه اسـت.14 هرچنـد معتقد است که استنباط وجود حقیقی جامعه از کلام ایشان کار آسانی نیست.15

موضوع جامعهشناسی از دیدگاه دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی

پس از بررسی مبانی هستی شناختی از منظر اندیشـمندان مـذکور، موضـوع علـوم اجتمـاعی را از منظـر ایشان مورد توجه قرار میدهیم. از نظر دورکیم، برخی شیوههای عملکردن، اندیشیدن و احسـاس کـردن خارج از شعورهای فردی وجود دارند و دارای قدرتی آمر و قاهر هستند کـه بـهواسـطه همـین قـدرت، خود را علیرغم میل فرد به وی تحمیل میکنند.16 این دسته از پدیدهها، که نمیتوان جز اجتمـاع، بنیـادی برای آنها قائل شد، صفت اجتماعی به خود میگیرند و قلمرو خاص جامعهشناسـی را مـیسـازند. 17 امـا این وقایع جزیی هستند. به همین دلیل، در قلمرو علـم جـایی ندارنـد. بنـابراین، عمومیـت پدیـدههـای اجتماعی نیست که آنها را از پدیدههای دیگر متمایز و مشخص میسازد. دورکیم برای حل ایـن مشـکل، به کاربرد آمار در علوم اجتماعی متوسل می شود.18 به عنوان مثال، وی برای مطالعه خودکشـی بـه سـراغ مصادیق خودکشی نمیرود، بلکه کار خود را از آمار خودکشـی شـروع مـیکنـد و نـرخ آن را بـا سـایر متغیرها میسنجد.
وینچ با پذیرش حاکمیت قواعد بر جامعه، رفتار معنادار را به عنوان موضـوع جامعـهشناسـی مطـرح میکند. وی معتقد است: اگر فردی همواره به یک طریق، در یک نوع موقعیت عمل کند، بـه ایـن معنـی است که از قاعدهای متابعت میکند. بنابراین، تنها در موقعیتی میتوان به صورت قابل فهم خود را واقعـا تابع قاعده دانست که معنی داشته باشد که فرض کنیم فردی دیگر میتواند در اصل، قاعدهای را کـه مـن

روششناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی 901

از آن تبعیت میکنم، کشف کند. در این صورت، فقط رفتاری که مطابق یک قاعده انجام میشـود، آن را قابل ارزشیابی میکند؛ یعنی میتوان گفت آن کار درست یا غلط است.19

هرچند علامه به طور مستقل و صریح موضوع علوم اجتماعی را مورد توجه قرار نداده است، امـا بـر مبنای ایشان و نیز با توجه به طرح حوزه اعتباریات از سوی ایشـان، مـیتـوان رفتـار معنـادار را یکـی از موضوعات جامعه شناسی دانست. مطالعه هدف کنش، عقلانیـت هـدف و همچنـین پیامـدهای تکـوینی کنش نیز در جامعه شناسی علامه، مورد بررسی قرار میگیرد. البته با توجه به بحث سـنتهـای الهـی بـه عنوان قوانین حاکم بر جامعه، سطح دیگری از موضوعات برای مطالعه جامعهشناختی شکل میگیرد کـه هریک، با روشهای متناسب با خود صورت خواهد گرفت.

مبانی معرفتشناختی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی

بر اساس دیدگاه دورکیم به عنوان یک پوزیتویست، فرهنگ هرگز تأثیر درونی بـر علـم نـدارد؛ بـه بیـان دیگر، هویت و ساختاردرونی معرفت علمی، مستقل از فرهنگ است. بنـابراین علـم، هویـت فرهنگـی، دینی یا ایدئولوژیک ندارد و علم بومی و علم اسلامی بی معناسـت.20 بـر مبنـای ویـنچ، بـه عنـوان یـک اندیشمند پست مدرن، فرهنگ عنصر ومقم علم است. مطابق این نگاه – با حفظ غلبـه و برتـرى فرهنـگ بر علم- همانگونه که علم با هویت و ساختار درونی فرهنگ نسبت دارد، فرهنگ نیـز در هویـت علـم، تعریف و مصادیق آن مؤثر است. بر این اساس، رابطـه علـم و فرهنـگ، رابطـهاى درونـی و دیـالکتیکی است؛ یعنی فرهنگ، هویت علم را پدید میآورد. علم نیز به نوبه خود، بر فرهنگ اثر میگـذارد. بـر ایـن اساس، علم همواره جزیی از فرهنگ بوده و در بیرون از فرهنگ، مقام و جایگـاهی بـراى آن نمـیتـوان تصور کرد. با این همه، علم، هویت و یا روشی مستقل از فرهنگ نیز نمیتواند داشته باشد.21 اما دیـدگاه علامه، مبتنی بر احاطه علم بر فرهنگ است. در این نوع ارتباط، هویت مستقل علم محفوظ اسـت؛ زیـرا اگر علم، هویتی فرهنگی داشته باشد، هرگز احاطه بر آن نمیتواند پیدا کند و زیـر مجموعـه آن خواهـد بود. این دیدگاه، مبتنی بر رویکرد عقلانی و وحیانی به علم است. اگر عقل، شهود و وحی، نظیـر حـس، به عنوان منابع معرفتی به رسمیت شناخته شوند، دانش علمی به گزارههاى آزمونپذیر محدود نمـیشـود و علم، ساحتهاى دیگر معرفت را نیز که در حوزه فرهنگ، ناگزیر حضـور دارنـد، در معـرض نظـر و داورى خود قرار میدهد؛ یعنی علم میتواند نسبت به ارزشها، هنجارها، آرمانها و دریافتهـاى کـلان از عالم و آدم و همچنین عواطف، انگیزهها، گرایشها نیز نظر داده و داورى نماید و از صدق و کـذب و یاصحت و سقم آنها خبر دهد. به همین دلیل، همه فرهنـگ در همـه حـالات، در معـرض داورى علـم

011 ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز 0931

قرار میگیرد، بلکه علم میتواند نسبت به صورتهایی از فرهنگ که غیـر واقعـیانـد، یعنـی بـه عرصـه واقعیت انسانی قدم نگذاردهاند و حتّی در قالب آرمانهاى فرهنگی به صـورت فرهنـگ آرمـانی نیـز در

نیامدهاند، داورى کرده و از حقیقت و یا بطلان آنها خبر دهد.22 در خصوص روش در علوم اجتماعی نیز دورکیم، همانند دانشـمندان علـوم طبیعـی، بـه دنبـال

کشف علت رخداد پدیده هاست. وی معتقد است: جامعهشناسـی همچـون علـوم طبیعـی قـادر بـه کشف علل و اثبات علمی آن است . وی می گوید: برای اثبات اینکه پدیده ای علت پدیـدهای دیگـر است، بیش از یک وسیله در دست نیست و آن مقایسه مواردی است که در آن، این دو پدیده، هـر دو با هم حاضر یا غایب باشند. به همین دلیل ببینیم که صـورتهـای گونـاگون ایـن پدیـدههـا در ترکیبات مختلف اوضاع و احوال، به وجود یکی با دیگری دلالت دارد. بنابراین، در جامعهشناسـی،

تبیین منحصراً عبارت از اثبات وجود روابط علّی است که با روش تغییرات متقـارن قابـل دسـتیابی است.23 اما وینچ بر این باور است که برای تفسیر یک پدیده اجتماعی، دانشمند باید قواعـد حـاکم بر فرهنگ آن جامعه را بشناسد و آن پدیده را بر اساس همان قواعد تفسیر کنـد. بـه همـین دلیـل، تفسیرها و نظریه های تفسیری از جامعه ای به جامعه دیگر و از فرهنگی به فرهنـگ دیگـر متفـاوت خواهند بود؛ زیرا نظریه باید دلیل رفتار را تفسیر نماید و پرده از قصد و انگیزه عـاملان بـردارد. بـر این مبنا، ملاک صدق و کذب نظریه هم آمار و مشاهده نخواهد بود، بلکه با مشاهده موارد خـلاف در جامعه باید تلاش کرد تا به تفسیری بهتر و کاملتر دست یافت.24 بر مبنای علامه طباطبـایی، در مقام فهم و تفسیر کنش توده مردم، می توان به قواعد فرهنگـی تمسـک جسـت و از قصـد ونیـت عاملان پرده برداشت. اما در خصوص کنش نخبگان و خواص، بهترین روش فهم کنش، پرسش از خود کنش گر است. در خصوص بررسی هدف کنش، شایستگی اهداف، پیامدهای تکوینی کـنش و قوانین حاکم بر جامعه نیز رجوع به قواعد فرهنگی یا قصد و نیت کنشگر لازم نیست. متناسب بـا نوع نظریه میتوان از روشهای تجربی، عقلی، شهودی و نقلی بهره برد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله توسعه در اسلام pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله توسعه در اسلام pdf دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله توسعه در اسلام pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله توسعه در اسلام pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله توسعه در اسلام pdf :

تعاریف غرب در مورد توسعه، و اشکالات آن را بیان نمایید؟ آیا در اسلام تعریف جامعى در مورد توسعه وجود دارد؟
lکلمه ى توسعه در زبان فارسى معادل development است. این واژه در زبان انگلیسى به معناى رشد کمىّ و افزایش مقدار است; به تعبیرى، رشد بادکنکى و افزایش کمیت و مقدار تولیدات و کالاها و خدمات و آنچه که موجب افزایش رفاه مادى بشر مى شود; به عبارت دیگر، توسعه در آغاز جلوه ى کمى داشته، ولى پس از گذشت حدود نیم قرن از مطرح شدن موضوع توسعه، خصوصاً دیدگاه هاى دو دهه ى اخیر، با توجه به بعضى حوایج بشر، توسعه را به صورت کیفى و انسان گرا لحاظ نموده اند.
در آغاز که توسعه مطرح شد، هر کشورى را که درآمد سرانه اش بالا بود، توسعه یافته مى شمردند; البته در آمد سرانه ى بالایى که هم چنان فزاینده بود، چون رشد و توسعه تفاوت دارند; رشد به معناى افزایش درآمد سرانه به صورت صرفاً کمى است ولى توسعه به این معناست که فزاینده بودن درآمد سرانه ى یک کشور با تحولى در زیرساخت هاى اقتصادى همراه است; به طورى که این فزاینده بودن در آمد سرانه، حالت مستمر پیدا مى کند.
به هر حال، در آغاز وجه مادى توسعه مدنظر بود; ولى در دو دهه ى اخیر به این نتیجه رسیدند که گاهى روى کرد یک جامعه به توسعه، داراى آثار و نتایج زیانبار اجتماعى، روانى و سیاسى خواهد بود; بنابراین، از جهت انسانى نیز به توسعه توجه شده است. و حتى توسعه اى مورد قبول قرار مى گیرد که علاوه بر افزایش درآمد سرانه و تحول در زیرساخت ها، با انسانى تر شدن زندگى، و تعمیم توزیع بهتر درآمد جامعه و گسترش رفاه فراگیر همراه باشد.
اگر بخواهیم با استفاده از منابع معرفت دینى در مورد توسعه نظر بدهیم، مناسب ترین واژه در این زمینه واژه ى عمران است که در قرآن و روایات نیز آمده است و آن را به عنوان یکى از اهداف خلقت انسان بر روى زمین معرفى کرده اند. خداوند در قرآن مجید از قول یکى از انبیا به قومش مى فرماید:
(هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها فَاسْتَغْفِرُوهُ);[1]

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله توسعه پایدار pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله توسعه پایدار pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله توسعه پایدار pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله توسعه پایدار pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله توسعه پایدار pdf :

توسعه پایدار

مقدمه

در سالهای اخیر ، به دنبال صنعتی شدن سریع بسیاری از اقتصادهای توسعه یافته، توجه زیادی به کاستی های محیط زیست محیطی شده است و دولتها در سرتاسر دنیا شروع به اعمال قوانین حفاظت از محیط زیست کرده اند. اگر چه از دیدگاه صرف اقتصادی و بدون در نظر گرفتن پاره ای عوامل جنبی ، صنعت و فعالیتهای صنعتی با اختصاص سهم عمده ای از درآمد ملی و جذب درصد زیادی از نیروی انسانی فعال جامعه ، پایه و اهرم اصلی و اساسی رشد و تاوسعه کشورها شناخته شده و حتی به عنوان شاخص عمده میزان توسعه

یافتگی به شمار می رود؛ اما از نقطه نظر پایداری و پویایی ، منافع چنین توسعه ای که ماهیتاً حاصل عدم توجه به جنبه های زیست محیطی بهره برداری از منابع و حفاظت از طبیعت می باشد ، در دراز مدت توجیه پذیر نمی باشد ؛ چرا که به لحاظ زیست محیطی ، پیامدها و اثرات تخریبی فعالیتهای صنعتی در نهایت به صورت تضییع بهداشت و سلامتی ، نقصان روحیه کار افراد و مهمتر از همه کاهش تدریجی یا یکباره کیفیت زیستی جوامع و سکونت گاهها ظاهر می گردد. این امر به صورت هزینه های اضافی – علاوه بر هزینه های ظاهری و ملموس – بر دوش جامعه سنگینی می کند.

به این ترتیب مشخص گردیده است موفقیت در میل به هدف رشد و توسعه اقتصادی یا اجتماعی پایدار و پویا نیازمند ایجاد مصالحه و سازشی مناسب و شایسته بین اهداف دوگانه: رشد اقتصادی و حفاظت از محیط زیست می باشد و این موضوعی است که برخی از کشورهای توسعه یافته با درک واقعی آن ، راه مطلوب را یافته و به پیشرفتهای قابل توجهی دست یافته اند. طی دهه اخیر تقریباً تنها راه حل شناخته شده و پذیرفته شده توسط بسیاری از صنایع برای حل مسئله آلودگی ، وارد کردن عنصر کنترل آلودگی ها در نظام مدیریتی پروژه ها و طرحها و استفاده از روشها و تکنولوژی های تصفیه مواد زاید در خروجی فرآیند و چرخه های تولیدی بوده است.

اما با ورود مفهوم کیفیت و بهره وری در تولید محصولات ، روش مذکور جاذبه خود را برای سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان به تدریج به تدریج از دست داده است ؛ چرا که در بسیاری از مواقع استفاده از چنین روشهایی به دلیل وجود نارسایی هایی در قبول، انتخاب، فراهم سازی، سازگاری و کاربرد تکنولوژی ها از طرف صاحبان واحدهای تولیدی و صنعتی به ویژه در کشورهای در حال توسعه، همواره به عنوان هزینه های اضافی که موجب کاهش قدرت رقابت بین موسسات مختلف می شود، تلقی گردیده است. در سالهای اخیر با معرفی مفهومی

جدید به نام “بهره وری سبز”و” تولید پاک تر” و یا ترکیب اهداف، سیاستها و راهبردهای زیست محیطی و صنعتی، راهکار تازه ای چیش روی واحدها و موسسات تولیدی و صنعتی گذارده شده است. راهبرد اخیر به دلیل نقش عمده ای که در افزایش کیفیت و کمیت تولیدات از طریق افزایش و بهره وری فرآیند تولید از یک طرف و ارتقا و بهبود کیفیت محیط زیست از طریق کاهش آلودگی ها از مبدا و در تمام مسیر فرآیند تولید از سوی دیگر داشته و تاثیرات ملموس آن عملاً در بسیاری از موارد به تجربه ثابت گردیده است ، به عنوان راهکاری بهینه مورد پذیرش و استفاده بسیاری از کشورهای توسعه یافته صنعتی و برخی از کشورهای در حال توسعه قرار گرفته است.

تعریف توسعه پایدار
توسعه پایدار عبارتست از از توسعه ای که نیازهای نسل امروز را بدون آنکه توانایی نسل آینده را به مخاطره اندازد، تامین کند. همچنین توسعه پایدار به معنی استفاده از کالاها و خدمات به منظور ارضای نیازهای اساسی انسان و ارتقای کیفیت زندگی می باشد.
(green Productivity For Managers 2003)
در واقع بحث توسعه پایدار، توسعه همه جانبه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی ، فرهنگی و تکنولوژیکی را در یک جامعه با توجه به پایداری منابع و حفظ منابع برای نسلهای بعد در نظر می گیرد.
تاریخچه مربوط به بحث توسعه پایدار
بحث توسعه پایدار به مفهوم توسعه همه جانبه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع انسانی با حداقل پیامدها و تاثیرات منفی و مخرب بر محیط زیست، از زمان تشکیل کنفرانس سران زمین در سال 1992 به طور جدی محور اصلی مباحثات را تشکیل داده است. ضرورت حفاظت از منابع، استفاده کارآمد و بهینه از سرزمین و منابع آن و اتخاذ سیاستها و عملکردهای هماهنگ با ملاحظات زیست محیطی ، امروزه در سراسر جهان امری شناخته شده می باشد؛ به طوری که دولتها عموماً جهت اعمال کنترل جدی بر اثرات زیست محیطی ناشی از بهره برداری بی رویه از اکو سیستم ها ، قوانین و روشهای مختلفی را ارائه و بسط می دهند؛ اما وقتی از دید جوامع تجاری و صنعتی به قضیه نگاه می شود، بسیاری از افراد هنوز درک

درست و کاملی از مفهوم توسعه پایدار ندارند. در نظر این افراد “توسعه پایدار” نوعی مصالحه و سازش اجباری بین توسعه و حفاظت از محیط به شمار می رود که در این میان به حفاظت بهای زیادی داده نمی شود. اتخاذ چنین نگرش قدیمی از جانب بسیاری از تجار و صاحبان صنایع بر پایه این فرض استوار است که مسئله “حفاظت از محیط زیست” و “بهره وری” همواره در نوعی ارتباط تناقضی آشکار قرار دارند که در نهایت با یک گزینش تقابلی بایستی یکی به نفع دیگری کنار رود. در نظر این گروه، اولین مسئولیت هر سازمانی افزایش سود و درآمد از طریق افزایش تولید با حداقل هزینه است و تنها پس از افزایش سود به سطح مطلوب و تا حدودی ارضا کننده است که ممکن است ملاحظات زیست محیطی مطرح گردیده و انگیزه های مورد نیاز برای پرداختن به چنین مسایلی نیز در افراد ایجاد گردد.

در اواخر دهه های 1940 و 1950 که اولین جنبش های بهره وری در اروپای غربی و سپس در ژاپن آغاز گردید، دو مفهوم کیفیت و بهره وری در مقابل یکدیگر فرض می شوند. در آن زمان که حتی نیازهای ضروری زندگی روزانه دچار کمبودهای شدیدی بود، فرض عمده و پذیرفته شضده این بود که اگر بخواهیم بهره وبری- به معنی سطح تولید و در نتایجه میزان سود- را افزایش دهیم، کیفیت صدمه خواهد دید و افزایش کیفیت تنها با کاهش در میزان بهره بری به دست می آید.

اما پس از دهه 1980 با مطرح شدن مفهوم بهره وری و معادل دانستن آن با مفهوم بهره بری دو اصطلاح “کیفیت” و “بهره وری” به صورت مترادف به کار برده شدند.
با تعمق در مفهوم “بهره وری” می توان متوجه رابطه بسیار نزدیک این مفهوم با “توسعه پایدار” شد. (دکتر هادی منافی-1375)

بهره وری، کیفیت و بهره وری سبز
بهره وری به میزان بازدهی تولید نسبت به عوامل به کار رفته در آن و بهبود بهره وری به معنی افزایش این بازدهی میس باشد. به طور کلی تحلیل بهره وری شامل مراحل اندازه گیری، ارزیابی ، بهبود و اجرا می باشد.
این مراحل از اندازه گیری کمی بهره وری (با تعریف جامع ستاده به داده) شروع شده و در مرحله دوم به ارزیابی بهره وری (میزان شکاف بین وضع موجود و وضع مورد انتظار) می پردازد. در مرحله سوم برنامه ریزی جهت کاهش این شکاف انجام شده ونهایتاً به بهبود و اجرای ساز و کارهای اجرا در جهت افزایش شاخص های تعریف شده بهره وری پرداخته می شود. بهره وری در سطح کلان دربرگیرنده سطح جهانی، بین المللی ، منطقه ای و ملی می باشد و در سطح خرد نیز شامل سطح سازمان و خانواده می باشد.
استفاده مفید و موثر از منابع در راستای دستیابی به اهداف عالی سازمانی می باشد.

شرکت ها به منظور بهبود کیفیت، کاهش هزینه و بهبود وضعیت کانال های توزیع کالا و خدمات منابع خود ر ا دقیق و به موقع، تخصیص می دهند. از این رو بهره وری در مفهومی وسیع تر ، به عنوان وسیله ای در جهت استفاده اثر بخش تر و کاراتر از منابع در فرآیند تبدیل به محصولات و خدمات با توجه به کیفیت خواسته شده جامعه در دراز مدت می باشد.
روشهای متعددی برای بهبود بهره وری و کیفیت می تواند وجود داشته باشد. اگر تمرکز بر روی مشتری باشد، شرکتها می توانند از ابزارها و فنون “مدیریت کیفیت جامع” استفاده نمایند. اگر تمرکز در ماشین آلات باشد، می توان از ابزارها و فنون تعمیرات و نگهداری استفاده کرد و در مورد مسایل مربوط به محیط و مدیریت انبار می توان از روش “تولید به هنگام” استفاده نمود (البته لازم به ذکر است که استفاده از ابزارها می تواند از یک شرکت به شرکت دیگر متفاوت باشد.) (مدیریت سبز 1384)

 

نیروی انسانی ومدیریت سبز
بسیاری از سازمانها از طریق فعالیتهایی همانند مکانیزاسیون و اتوماسیون ، سعی دارند تا نیروی کار خود را به صورت ناب و پاکیزه نگهداری نمایند. از دیگر دغدغه های سازمانها، نگهداری نیروی انسانی ماهر می باشد. به همین دلیل محیط کار باید به گونه ای باشد که باعث جذب کارکنان و ماندن آنها در سازمان باشد. سلامتی کارکنان و موارد ایمنی آنها نیز از اهمیت خاصی برخوردار است و هر تصادفی به معنی از دست دادن زمان عملیات می باشد. رها کردن آلاینده ها در محیط باعث آلودگی محیط زیست می شود که این امر می تواند بر سلامتی کارکنان از اهمیت خاصی برخوردار است. به عنوان مثال برنامه هایی چون 5S را میتوان اجرا کرد که تاثیر مستقیمی بر امنیت و سلامت محیط کار دارد. (مدیریت سبز-1384)
تعریف مدیریت و بهره وری سبز

برای دستیابی به توسعه پایدار ، نیاز به حرکتی ماورای پیشگیری از آلودگی وتضمین دستیابی به بهبود بهره وری و حفاظت محیط زیست به طور همزمان می باشد. شناخت این حرکت در مفهوم “بهره وری سبز” انعکاس یافته است.
بهره وری سبز استراتژی جامعی به منظور به منظور یک کاسه کردن ملاحظات اجتماعی، محیطی با تجارت و سایر فعالیت ها می باشد. بهره وری سبز به عنوان یک استراتژی برای ازتقای بهره وری و عملکرد محیطی در تمام مراحل توسعه اجتماعی – اقتصادی تعریف شده است. بهره وری سبز چیزی جزکاربرد بهره وری مناسب و ابزارها ، فنون و فناوریهای محیط زیست برای کاهش تاثیرات شدید فعالیتهای تولیدی و خدمات بر روی محیط زیست نمی باشد. بهره وری سبز در همه بخشها از جمله کشاورزی ، حمل ونقل، خرده فروشی، خدمات، دولت ومدارس به مانند بخش صنعت قابل اجرا و کاربرد می باشد. این مفهوم از ترکیب دو استراتژی توسعه ای مهم شکل گرفته است:

1 ارتقای بهره وری
2 حفاظت از محیط زیست
بهره وری سبز چارچوبی را برای بهبود مستمر و حفاظت از محیط زیست و شالوده ای را برای توسعه پایدار ارائه می کند و رویکردی همه جانبه برای رسیدن به توسعه پایدار در کشورهای عضو “سازمان بهره وری آسیایی” می باشد. سازمان بهره وری آسیایی یک سازمان منطقه ای است که دفتر مرکزی آن در توکیو (ژاپن) می باشد. این سازمان در سال 1961 به وسیله تعدادی از کشورهای آسیایی برای تسریع توسعه اقتصادی تاسیس شد. هدف سازمان بهره وری آسیا، افزایش بهره وری، توسعه اقتصادی اثر بخش در آسیا و منطقه اقیانوس آرام از طریق همکاری دو جانبه می باشد.

بهره وری سبز، یکی از رویکردهایی است که بر خلاف روشها بهبود شناخته شده برای بنگاه های اقتصادی، نه تنها بر مسایل زیست محیطی؛ بلکه بر بهره وری نیز تاکید دارد. با اجرای یک بهره وری سبز یک بنگاه اقتصادی می تواند با کاهش مصرف منابع از طریق کاهش پسماندها، جلوگیری از آلودگی و تولید پاک تر ، هزینه های مرتبط با حفاظت از محیط زیست را کاسته و باعث ایجاد بهبود در بهره وری خود گردد. بدین ترتیب شرکتها و سازمانها می توانند علاوه بر حفظ محیط زیست به بهره وری بالاتری نایل شوند.
بهره وری سبز استراتژی تقویت بهره وری و عملکرد زیست محیطی به منظور بهبود اقتصادی- اجتماعی همه جانبه در یک بنگاه اقتصادی می باشد. بهره وری سبز در واقع به کار بردن مناسب ابزارها، تکنیکها و تکنولوژیهای خاص برای کاهش آثار زیست محیطی خدمات، کالاها و فعالیتهای سازمانها است. (karaioshi sakurai-1995)

هدف وبینش اصلی بهره وری سبز
بهره وری در معنی وسیع خود استفاده موثر واثر بخش از نهاده ها جهت تولید محصولات وخدمات مورد نیاز جامعه تعریف شده است.بدین ترتیب یکی از الزامات اساسی در بهره وری وارتقای آن ، کاهش کمی وکیفی ضایعات به هر دو شکل ممکن می باشد. نتیجه و پیامد بهبود وارتقای بهره ور، افزایش رفاه عمومی وملی می باشد و بهبود رفاه نیز خود موجب سرمایه گذاری بیشتر جامعه جهت حفاظت و احیای محیط خواهد شد. به این لحاظ هدف نهایی از بهره وری را نیز می توان ازتقای کیفیت زندگی افراد بر طبق باورها، گرایشات ونیازهای اساسی آنان دانست. نیل به چنین هدفی نیز بیش از هر چیز نیاز به اتخاذ یک راهکار دو جانبه دارد:

الف. برقراری برابری اجتماعی و تعادل بهینه اقتصادی در جامعه از طریق ایجاد فرصتها و زمینه های برابر برای همه افراد و گروهها جهت رشد و یا توسعه متناسب با استعدادها و قابلیتهای موجود.

ب.گسترش زمینه های رقابت بین گروههای تولیدی و صنعتی در زمینه سرمایه گذاری و افزایش بازده سرمایه، تحقق و اعمال بهینه چنین راهکارهایی نیز بدون توجه به مساله بهره وری و تلاش در جهت ارتقای آن تقریباً غیر محتمل می نماید. با توجه به تعاریف وکارکردهای ذکر شده، از میان تمام عوامل مرتبط به بهره وری، تخریب محیط زیست به عنوان تهدیدی جدی برای کیفیت زندگی که هدف اصلی بهره وری است، به شمار می رود. (Tinnosuke Miyai-1995)

بدین ترتیب هدف وبینش اصلی از ” بهره وری سبز” ایجاد شرایط مناسب جهت اتحاد و هماهنگی در مفهوم بهره وری و حفاظت از محیط زیست است. چنین تعریفی دارای ویژگی چند بخشی بوده، دامنه فعالیتها و وظایف آن می بایستی تمامی ارگانها و نهادهای اقتصادی و اجتماعی را تحت پوشش قرار دهد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله کاربرد رنگ در معماری سنتی اقلیم گرم و خشک (مطالعه موردی خ

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله کاربرد رنگ در معماری سنتی اقلیم گرم و خشک (مطالعه موردی خانههای شهر یزد) pdf دارای 7 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله کاربرد رنگ در معماری سنتی اقلیم گرم و خشک (مطالعه موردی خانههای شهر یزد) pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله کاربرد رنگ در معماری سنتی اقلیم گرم و خشک (مطالعه موردی خانههای شهر یزد) pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله کاربرد رنگ در معماری سنتی اقلیم گرم و خشک (مطالعه موردی خانههای شهر یزد) pdf :

چکیده

پیوند معماری سنتی و اقلیم آن به نوعی شبیه رابطه خاک و گیاه است. همچنان که خاک بستر امنی اسـت بـرای رشـد گیـاه ، اقلیم به مانند بستری برای معماری سنتی است که بسته به نـوع اقلـیم و فرهنـگ و;، معمـاری متبلـور شـده و بـه شـکوفایی می رسد. رنگ عنصری تزئینی است برای سکونتگاه ها و همچنین رنگها، نیروها و انرژیهای درخشندهای هستند که چـه آگـاه و چه ناخود آگاه تاثیرات مثبت یا منفی بر احساسات، عقاید و; خواهند گذاشت. در بررسی اولیه چنین به نظر می رسـد کـه در اقلیم گرم و خشک فضای معماری درونگرا با اقلیم خود همخوانی دارد در حالی که در معماری درون گرا این یکنواختی به تنوع رنگی تبدیل شده است و این تفاوت رنگ درونی و برونی در اقلیم گرم و خشک بسیار مشهود اسـت. بسـتر تـکرنـگ کـاهگلی بیرون با نماها و تزئینات هزار رنگ درون، در معماری مسکونی تمثیلی از وجود انسان سنتی است. ایـن پـژوهش در جسـتجوی انواع، علل و نحوه استفاده از رنگ در فضاهای درونی و بیرونی در معماری سنتی اقلیم گـرم و خشـک و ارتبـاط آن بـا فرهنـگ اسلامی است. بر این اساس در این پژوهش به مطالعه زیبائی شناسی فضاهای درونی و بیرونی خانـه هـای سـنتی شـهر یـزد از منظر جلوه های رنگی پرداخته شده است و ریشهیابی معانی نمادین و روانشناختی حضور رنگ در تزئینـات و جزئیـات معمـاری خانههای سنتی این شهر از اهداف این تحقیق است.

کلمات کلیدی: رنگ، خانه مسکونی، معماری سنتی، یزد

1

مقدمه

معماری بومی، دارای وجه های گسترده ای است که می تواننددر زمینه های مختلف مورد مطالعه قرار بگیرد و با توجه به الگوهایی که در گذشته بوده، کالبد جدیدی برای آن در نظر بگیریم. معماری هر شهری با توجه به باورها، فرهنگ، سنت، اقلیم وصنعتی که در آن جا به وجود آمده متفاوت است، که این تفاوت سنت های معماری را از یکدیگر تفکیک می کند. یک اثرمعماری از دو عنصر تشکیل می شود. فرم و رنگ که هر دو ملزوم یکدیگرند. رنگ به دلیل تنوع و اثرات روحی و روانی » بسیار حائز اهمیت است، تصور جهان بدون رنگ ها غیر ممکن است و رنگ ها به زندگی، روح می بخشد. بررسی تأثیرات رنگ در معماری داخلی خانه های یزد با توجه به داشتن معماری غنی و تاریخی کهن و اصالتی محفوظ، تلاشی است برای شناخت معماری بهتر سکونت گاه های یزد که جنبه تاریخی و روان شناسنامه دارد. اگر چه به مبحث رنگ توجه زیادی در معماری شده و در کتاب ها و مقالات زیادی راجع به رنگ نوشته شده که نکات ریزی را مورد بررسی قرار داده اما جای خالی رنگ ها و ارتباط آن ها با محیط بومی خود بسیار خالی احساس می شود . از این رو در این پژوهش تلاش می کنیم که ارتباط رنگ با محیط بومی خودرا در گذشته های خود بررسی کنیم تا در این جا پرسش ها و فرضیه ها مطرح می گردد. رنگ در معماری سنتی یزد چه جایگاهی دارد؟ ریشه دلایل معماری درونی رنگی و معماری برونی هم رنگ با اقلیم چیست؟

روش تحقیق

پژوهش پیش رو تلاش برای ارتباط رنگ ها با اقلیم است که چگونگی تأثیر این دو را بر هم بررسی مـی کنـد. ایـن تحقیـق بـه تأثیر اعتقادات، جغرافیا، اقلیم، زیبا شناسی وروان شناسی به عنان متغیرهای منفعلی بر چگونگی و معماری سـنتی مسـکونی را به عنوان متغیروابسته در نظر دارد. کاربرد مستقل رنگ در معماری سنتی، اقلیم گرم و خشک ( خانه شهر یزد) که بـه صـورت کتابخانه ای مورد بررسی قرار گرفته است.

2ـ چیستی رنگ

2-1 رنگ چیست؟

رنگ تنها ماده ای که بسیار قابل درک است ، چرا که رنگ در همه جا حضور دارد، تمام اطراف ما پر از رنگ ها است ، رنگ بـه زندگی نشاط می بخشد، تمام دریافت های عینی از طریق رنگ ها صورت می گیرد، رنگ ها زیبایی قابل تحسینی بـه طبیعـت می دهند. لغت نامه ها » رنگ کیفیتی است که از ظاهر چیزی دیده می وشـد، ماننـد سـفیدی ، سـرخی، سـبزی و .. ( معـین 1360، . (167 و همچنین ایتن رنگ را این گونه ارزیابی می کند. رنگ و زیبایی شناسی آن در در سه نکته زیـر خلاصـه مـی شود: 1ـ حسی و عینی 2ـ بیانی 3ـ ساختمانی . دکتر محمد حسین حلیمی در پیش گفتار کتاب رنگ ایتن می گوینـد انسـان پدیده رنگ را مانند آفتاب پذیرفته است ومی داند که در قسمت مهمی از زندگی روزانه خود با آن روبرو است بـا ایـن همـه بـه رغم بی تفاوتی در برابر رنگ ها از درک احساس زیبایی آن عاجز نیستیم .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   51   52   53   54   55   >>   >