تحقیق تاثیر محیط در امر آموزش pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق تاثیر محیط در امر آموزش pdf دارای 59 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق تاثیر محیط در امر آموزش pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق تاثیر محیط در امر آموزش pdf

مقدمه

محیط آموزش;

عوامل فیزیکی;

نور و متغیرهای مربوط به آن

ابعاد ظاهری کلاس;

رنگ و تاثیر آن بر آموزش و محیط‌های آموزشی;

حرارت و تهویه کلاس;

صدا و متغیرهای مربوط به آن

سازماندهی و آرایش کلاس;

تأثیرات محیط آموزشی بر اخلاق شاگردان

الف) معلم

ب) مدیر مدرسه

د) محیط آموزشی

هـ) وسائل آموزشی

و) امکان تماس با راهنمای دینی

تاثیر محیط خانواده بر آموزش فرزندان

چگونه نقش مثبت داشته باشیم؟

فرزندان خود را محترم بشمارید

گریز از خانواده

بیماری‌های خانه و تاثیر بر درس;

پند و نصیحت حد و اندازه دارد

آنچه والدین باید بدانند

تاثیر آموزش و پرورش بر محیط اجتماعی دانش آموزان

آموزش و پرورش پیش از مدرسه

آموزش و پرورش دوران مدرسه

انواع تجربه‌های آموزشی و پرورشی در زندگی اجتماعی;

بازیها

طبیعت;

نهادها و فعالیتهای دینی تربیت;

کار و تربیت;

سفر و آموزش;

عضویت در گروهها

شرایط زندگی شهری یا به اصطلاح مدنی;

امیدها و آرزوها ، دوستیها ، حرمتها

تاثیر محیط خانه و مدرسه بر کودکان

در خود فرو رفتگی (اوتیسم)

ناتوانی در یادگیری;

اختلالات رشدی;

محیط آموزشی سازنده چیست؟

نقش معلم در ایجاد محیط مثبت برای یادگیری;

کلاس درس سالم و حمایتگر

برنامه ریزی;

مقررات ،قواعد و ضوابط;

ترتیب نشستن

رفتار دوستانه و مؤدبانه از سوی آموزگار 

محیط های چهارگانه ی آموزش و یادگیری;

عوامل موثر در ایجاد محیط آموزشی خوب;

عوامل موثر در ایجاد محیط آموزشی شاد عبارتند از

1- معلم

2- وضعیت فیزیکی مدرسه

3- مدیر و معاون

راهکارها

نکاتی دیگر در ایجاد یک محیط آموزشی;

نتیجه‌گیری و پیشنهادات;

منابع

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق تاثیر محیط در امر آموزش pdf

1- آر.ان، ملامد.(1373).اطلاعات معماری آموزشی. نشر: مصباح

2- آموزگار، محمد حسن. (1384). اسلام و تزکیه نفس. نشر شابک. تهران

3- بی نام. (2011). کلاس را به میل من رنگ بزن. سایت سلامتیران. دوشنبه:10/11/1390

4- تاجبخش، فرزانه. (1389). اثر رنگ ها بر تفکر و خلاقیت. برگرفته ازکتاب روانشناسی رنگ‌‌‌‌‌ها: (منبع5)

5- لسی‌‌‌‌‌‌‌‌تایلور، جاناتان دی.(2011).روان شناسی رنگ‌ها.(ترجمه: مهدی گنجی). انتشارات: خانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کتاب. تهران

6- حقیقی، سیاوش. (1373). از اسطوره تا واقعیت. مجلات تخصصی نور. شماره54

7- زینعلی دهشیر، اکرم. (1389). مدرسه ی زیبا. کارشناس ارشد آموزش ابتدایی. دانشگاه علامه طباطبایی. تهران

8- سلطان منش، حسن. (1364). سازماندهی فضاهای آموزشی مدارس. نشریه: دارو و درمان. شماره2

9- صیامی، شروین. (1380). معلم، مدیریت کلاس، موانع و راهبردها. نشر: انجمن فعالیت‌‌‌‌های تیران

10- فرخ نیا، مینا. (1390). چگونه با معماری کودکان را مجذوب کنیم. روزنامه جوان: شماره3573: 24/9/

11- فسا شکوه،هورآسا.(1381).فضای آموزشی، قواعد و معیارها. فصلنامه تعلیم و تربیت. شماره 6

12- قاضی زاده، بهرام. (1375). اصول ومعیا طراحی آموزشی. نشر: سازمان نوسازی مدارس. تهران

13- معین پور، حمید. (1385). بررسی آموزش وپرورش کارآمد. سایت پژوهش. دوشنبه:29آبان

14- نصر اصفهانی، احمد رضا و معین پور، حمید. (1381). تاثیر جمعیت ومحیط انسانی فیزیکی کلاس درس بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان. فصلنامه تعلیم و تربیت. شماره71

15- همت، نیکو. (1388). تاثیر محیط بر تعلیم و تربیت استعدادها. دانشکده حقوق. تهران

مقدمه

محیط، بستری برای شکل‌گیری بسیاری از ویژگی‌های رفتاری است. به بیانی دیگر بسیاری از عواطف، عادات، سلایق و حتی طرز نگرش ها و نشست و برخاست ها به گونه ای شگرف از محیط تأثیر می‌پذیرد

به همین خاطر است که بسیاری از صاحب‌نظران، محیط را دانشگاهی نامیده‌اند که هر فرد با توجه به زمینه ها و استعدادهای خویش می‌تواند از آن بیاموزد و در معرض تأثیرات آن قرار گیرد، دانشگاهی که هیچ گاه فرد از آن فارغ التحصیل نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. در یک تقسیم بندی کلی می‌توان در حال حاضر چهار محیط را در یادگیری مؤثر دانست

1- مدرسه: مدرسه رسمی ترین نهاد آموزشی و پرورشی در سنین کودکی و نوجوانی است

2- خانواده: از سپیده دم تاریخ بشر تاکنون، خانواده به عنوان یک نهاد اساسی در نگهداری و تربیت فرزندان، نقش منحصر به فردی ایفا نموده

3- اجتماع: اجتماع نظام پیچیده‌ای است که این امکان را فراهم می‌آورد تا افراد تحت تأثیر عوامل مختلف در آن به تعامل با یکدیگر بپردازند

4- رسانه‌‌‌‌‌های جمعی و اینترنت: رسانه‌های جمعی و اینترنت را می‌توان ابزارهای آموزشی مدرن نامید که به تنهایی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند تعاملات موجود در هر یک از محیط های سه گانه قبلی را تحت الشعاع قرار داده و حتی تأثیرات آموزشی آنها را ناچیز نموده یا آن را خنثی نمایند

محصلین و دانش‌آموزان پس از محیط مسکونی خود بیشترین ساعات روز را در واحدهای آموزشی می‌گذرانند. با توجه به نقش اساسی آموزش در فرآیند شکل‌دهی به فرهنگ جامعه لازم است علاوه بر اهمیت دادن به فرآیند آموزش به ایجاد محیط مطلوب که شوق و انگیزه را نسبت به فرآیند یاددهی-یادگیری در دانش‌آموزان ایجاد کند توجه کافی و وافی داشت]18[

محیط آموزش

فضا‌های آموزشی به دلیل محدودیت‌های خاص خود برای خشک و بی روح شدن مستعد است اما باید تمام تلاش‌ها را به کار گرفت تا از وقوع این حادثه جلوگیری کرد

اهمیت دادن به فضاهای آموزشی و رعایت اصول و استانداردهای مربوط به آن در طراحی این مراکز منجر به خلق محیطی متناسب با خواسته‌های روانی دانش‌آموزان و در نتیجه جامعه می‌گردد

ریشه علاقه هر دانش‌آموز به آموختن در مدرسه و قرار گرفتن در محیط آموزشی شکل می‌گیرد و در صورت ناهماهگ بودن محیط با انتظارات فرد حس دافعه و عدم علاقه به یادگیری در فراگیر شکل می‌گیرد

شکل و چیدمان کلاسها، رنگ، نور وتهویه، امکانات آموزشی، دکوراسیون داخلی و همه و همه در آموزش‌پذیری و ایجاد علاقه ورغبت در دانش‌آموزان مؤثر است

در حال حاضر کمتر ساختمان آموزشی را می‌توان دید که دارای تمام اسلوب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و استاندارد‌ها باشد اما امید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رود در ساخت بناهای جدید آموزشی این استانداردها رعایت گردد

عوامل فیزیکی

یکی از ابعاد محیط آموزشی عوامل فیزیکی می‌باشد که در ایجاد انگیزه و اشتیاق به آموزش نمی‌توان از تاثیرات آن غافل شد، عوامل فیزیکی مربوط به محیط‌های آموزشی و جاذب بودن آن‌ها در قسمت‌هایی به شرح ذیل دسته‌بندی و تبیین شده است

1- نور و عوامل مربوط به آن مانند میزان و شدت نور، نوع نور (طبیعی یا مصنوعی)؛

2- ابعاد ظاهری کلاس شامل دیوار، درب و کف کلاس، سرانه مساحت و سرانه فضا؛

3- رنگ و تاثیر آن بر آموزش و محیط های آموزشی؛

4- حرارت و تهویه کلاس؛

5- صدا و عوامل مربوط به آن؛

6- سازماندهی و آرایش کلاس؛

در ادامه مطالب فوق به بررسی این عوامل و تاثیر آنها در روند یاددهی- یادگیری پرداخته شده است

نور و متغیرهای مربوط به آن

به طور کلی در فرآیند یادگیری، 83 درصد یادگیری به وسیله حس بینایی صورت می‌گیرد بنابراین اگرعمل دیدن با اشکال رو به رو شود، افت در یادگیری ایجاد می‌گردد

هدف تأمین روشنایی درمدرسه، عبارت از به وجود آوردن محیطی است که درآن، عمل دیدن به بهترین وجه و با حداقل زحمت و کوشش انجام گیرد تا نیروی دانش‌آموزان، صرف جذب اطلاعات و فرآیند یادگیری شود، نه اینکه این نیرو برای مبارزه با اشکالات دیدن- که درمحیط کم نور وجود دارد- صرف شود. البته باید یادآوری کنیم که هنگام انجام هر فعالیتی، میزان نور مورد نیاز متفاوت است

روشنایی کلاس ازطریق نور طبیعی (پنجره‌ها، دریچه‌هاو …) یا نور مصنوعی (لامپها و انواع چراغها) تأمین می‌گردد که درهر صورت باید به میزان نور، جهت و کیفیت آن توجه گردد

تجربیات متعدد نشان داده است که مساحت پنجره‌های شیشه دار باید حداقل به اندازه یک پنجم سطح اتاق باشد تا حداقل روشنایی برای خواندان و نوشتن موجود باشد. از طرف دیگر، از هر اقدامی که موجب تساوی روشنایی برای همه شاگردان شود، نباید دریغ نمود. نور از نظر توزیع باید مطلوب باشد و به صورت یکنواخت پخش شود تا درخشندگی سطوح سبب ناراحتی چشم نگردد. همچنین میزان نور کافی باشد و سایه‌های مزاحم موجود نباشد

ابعاد ظاهری کلاس

در ارتباط با چگونگی ویژگیهای سطوح و ابعاد ظاهری کلاس، به طور کلی می‌توان گفت که دیوارهای کلاس باید خشک، بدون درز، صاف و حداقل تا ارتفاع 5/1 متر قابل شستشو بوده و بهتر است از سنگ باشد. دیوار کلاس‌ها باید ساده باشد تا گردوغبار روی آن جمع نشود. کف کلاس‌ها باید قابل شستشو، مسطح و بدون درز بوده، لغزنده و مرطوب نباشد. این نکات در مورد سقف نیز باید رعایت شود

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله پدیدارشناسى هوسرل؛ ایده آلیسم محض یا ایده آلیسم استعلایى؟

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله پدیدارشناسى هوسرل؛ ایده آلیسم محض یا ایده آلیسم استعلایى؟ pdf دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله پدیدارشناسى هوسرل؛ ایده آلیسم محض یا ایده آلیسم استعلایى؟ pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله پدیدارشناسى هوسرل؛ ایده آلیسم محض یا ایده آلیسم استعلایى؟ pdf

چکیده  
مقدّمه  
«پدیدار» چیست؟  
کاربرد اصطلاحات و مفاهیم در پدیدارشناسى هوسرل  
مفهوم آگاهى  
مفهوم همدلى  
مفهوم «احاله و تأویل» در تجربه آگاهى  
«حیث التفاتى»؛ ویژگى خاص آگاهى  
تأثیر نظریه «شهود» در استعلایى نمودن پدیدارشناسى هوسرل  
رابطه پدیدارشناسى و وجودشناسى در ایده آلیسم هوسرل  
نتیجه گیرى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله پدیدارشناسى هوسرل؛ ایده آلیسم محض یا ایده آلیسم استعلایى؟ pdf

ـ خاتمى، محمود، پدیدارشناسى دین، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، 1382

ـ رشیدیان، عبدالکریم، هوسرل در متن آثارش، تهران، نى، 1384

ـ ستیس و. ت.، فلسفه هگل، ترجمه حمید عنایت، تهران، شرکت سهامى کتابهاى جیبى با همکارى مؤسسه انتشارات فرانکلین، 1347

ـ وال، ژان و روژه ورنو، بحث در مابعدالطبیعه، ترجمه یحیى مهدوى و دیگران، تهران، خوارزمى، 1375

- Cobb, Stevens Richard, Husserl & Analytic Philosophy, Kluwer Academic Publishers,

- Husserl, Edmund, Ideas, General Introduction to Pure Phenomenology, translated by W.R. Boyce Gibson, George, Allen & Unwind LTD NewYork, Humanities Press Inc, (1931- Reprinted 2002)

- —– , Inaugural Lecture at Freiburg in peisgau, Translated by Robert Welsh Jordan, Shorter Works, On line,

- —– , Logical Investigations, Translated by J. N. Findly, from the second German Edition of Lgisch untersuchngen, Edith: Dermot Moran, Routledge, Taylor & Francis Group London & NewYork,

- —– , Philosophy of Arithmetic, Willard, Dallas, Trans, Dordrecht: klwer Publisher,

- Kockelmans, Joseph J., Edmund Husserl¨s Phenomenology, Purdue University Press, West Lafayette, Indiana,

- Levinas, Emmanuel, The Theory of Intuition in Husserl Phenomenology, North Western University Press Evanston,

- Mc Cormick, Peter & Elliston Fredrick, N. d., Husserl: Shorter Works, Editor Foreword: Watter Biemel, University of Notre Dame Press

- Smith, David Woodruff, Husserl, Routledge, London & New York,

- Welch, E. Parle, The Philosophy of Edmund Husserl, the Origin & Development of His Phenomenology, Octagon Books, Printed in U.S.A by Noble offset Printers Inc, NewYork,

- Zahavi, Dan & Stjernfelt Fredrik, One Hundred Years of Phenomenology: Husserl¨s Logical Investigations Revisited, Kluwer Academic Publishers Dordrecht, Boston, London,

چکیده

ایده آلیسم هوسرل نظریهاى است که به عنوان علم انضمامى، در حوزه هاى خاص قابل تبیین است. این ایده آلیسم، وجود عالَم واقعى و عالم طبیعت را انکار نمىکند؛ با این حال، نگاه پدیدارشناسانه وى به عالم واقع و طبیعت، با دیگر نگاههاى معرفتشناختى متفاوت است

در این نوشتار، تلاش خواهد شد تا از راه تحلیل مفاهیم و اصطلاحات موردنظر هوسرل، در برابر دیدگاهى که ایده آلیسم هوسرل را ایده آلیسم محض مىداند، موضعگیرى و با بیان دلایلى، نشان داده شود که در تحلیل دقیق، نظریه او را باید ایدهآلیسم استعلایى نامید مفاهیم کاربردى شامل مفهوم «آگاهى و همدلى»، «تأویل یا احاله»، «حیث التفاتى»، «شهود» و «ماهیت» مىباشند که هرکدام در معناى خاص خود، استعلایى بودن پدیدارشناسى هوسرل را توصیف و تبیین مىنمایند

نگارندگان مقاله حاضر بر آن هستند تا نشان دهند که در پدیدارشناسى استعلایى هوسرل، هر آنچه متعلّق به این عالم است، ضرورتآ تمام تشخّص معنایى خود را علاوه بر وضعیت وجودشناختى آن به دست مى آورد؛ به همین لحاظ، هوسرل در کتاب ایدهها همه کوشش خود را به کار مىگیرد تا به تمایز دقیقى میان پدیدارشناسى به عنوان روش، و پدیدارشناسى به عنوان معرفت دست یابد. پدیدارشناسى هوسرل توانایى خود را در توصیف همه جنبههاى فلسفى و علمى به نحو گسترده پوشش داده است

کلیدواژهها: پدیدارشناسى، هوسرل، ایدهآلیسم محض، ایدهآلیسم استعلایى، آگاهى و همدلى، احاله، حیث التفاتى، شهود، صورت (ماهیت)

 

مقدّمه

واژه «پدیدارشناسى» به لحاظ لغوى به معناى شناخت پدیدارها از طریق تحلیل آنهاست؛ امّا در معناى دقیقتر، این واژه به حرکت فلسفىاى اطلاق مىگردد که با ادموند هوسرل آغاز مىشود. نیم قرن پس از نخستین کار هوسرل، همچنان پدیدارشناسى مورد سؤال بود؛ اگرچه سابقه تحلیل این واژه به کانت و هگل و پیش از آن، به لمبرت باز مىگردد که از پیروان کریستین وُلف است

از نظر کانت، این اصطلاح در تمایز میان پدیده و ذات به کار مىرود. او شناخت علمى را صرفآ از پدیده مىداند و نه از واقعیت ذاتى. البته، نقد کانت به خودى خود مىتوانست نوعى پدیدارشناسى قلمداد شود؛ با این حال، نخستین فیلسوفى که رویکرد خود در زمینه فلسفه را مشخصآ به صورت پدیدارشناسى توصیف نمود هگل بود. این فیلسوف ـ مانند کانت ـ معتقد بود که ما باید به پدیدهها بپردازیم و آنها را تداوم بخشیم. امّا او ـ برخلاف کانت ـ پدیدهها را براى علمِ کلّىِ موجودْ کافى مىدانست. هگل در فلسفه خود، آنچه را پیشتر «شىء» بوده است، «پدیده» یا «فنومن» مىنامد؛ یعنى چیزى که وابستگى کامل آن، استقلال وجودىاش را نقض مىکند. «شىء» از مادّه و صورت فراهم مىآید: مادّه، به عنوان «بازتاب به خود»، هستى درونى یا ذات چیز بود؛ صورت نیز «بازتاب به دیگرى» یا هستى بیرونى شمرده مىشد. این جنبه بازتاب به دیگرى یا وابستگى به دیگرى است که اینک پدیدگى چیز را سبب مىشود. از اینرو، اکنون «صورت» در حکم نمایش، و «مادّه» در حکم ذات دانسته مىشود؛ امّا صورت، مادّه را دربر مىگیرد و مادّه، خود پارهاى از صورت است. پس، ذات یا زمینه پدیده، یعنى مادّه نیز صورت یا پارهاى از صورت به شمار مىرود؛ ولى صورت، پدیده است. بنابراین، زمینه پدیده در چیزى است که خود، صفت پدیده و به عبارتى، در پدیده دیگر باشد. بدین ترتیب، به پدیدههاى بسیارى مىرسیم که همه به یکدیگر پیوسته و وابستهاند و مجموع این پدیدهها جهان نمایش را به وجود مىآورند

منظور هگل از واژه «جهان» جهان خارج نیست؛ منطق وى فقط با اندیشه هاى محض و بسیط سروکار دارد. مقولهاى که در اینجا استنتاج مىشود، نه خود جهان، بلکه پدیدگى جهان است؛ بدین لحاظ ـ همانطور که گفتیم ـ اگرچه هگل مانند کانت معتقد بود که ما باید به پدیدهها بپردازیم و آنها را تداوم بخشیم، امّا برخلاف کانت، براى علم کلّى موجود، پدیدهها را کافى مىدانست. بر اساس دیدگاه هگل، پدیدار همه آنچه ظاهر مىشود، نه فقط در خود، بلکه از طریق فرایند دیالکتیکى که فرایندى ضرورى براى تفکر بشر است تجلّى دارد و این امر، با سادهترین صورت آگاهى تا ایده مطلق و روح مطلق ـ که تمامآ واقعیت است ـ به دست مىآید

در تحلیلگرایى ارنست ماخ، و اعضاى «حلقه وین» (که از ماخ الهام گرفته بودند)، نوع دیگرى از پدیدارشناسى را مىیابیم که تبیین و توصیف دقیقى از آن به دست داده نشده است. افراد یادشده بیشتر به کانت نزدیکاند تا هگل، زیرا مابعدالطبیعه کانت را ترجیح مىدهند و به سادگى، با توصیف آگاهى، راضى مىشوند؛ همچنین، از طریق دادهها، تنها از توصیف ـ و نه از تبیین ـ تأثیرپذیرند. امّا از آنجا که فلسفه به معناى «علم متقن» همواره بر پدیدهاى به نام «آگاهى انسان» تمرکز دارد، فلاسفه قرون هجده و نوزده آلمان بر کاربرد اصطلاح «پدیدارشناسى» به مثابه روش و تحلیل «آگاهى» تأکید مىکنند؛ و به همین دلیل، آن را علم پدیده آگاهى مىدانند: فراهم نمودن تبیین کامل از «پدیدار» بر هر کوششى مقدّم است. اینگونه مطالعات توصیفى، در همه زمینههاى علمى، فرهنگى، روانى، اجتماعى، و سیاسى کاربرد دارد

 

«پدیدار» چیست؟

یکى از علل اصلى بدفهمى پدیدارشناسى هوسرل، همانا، مطالعه نکردن دقیق کاربرد واژه «پدیدار» است. شاید بتوان خودِ هوسرل را مسئول این مهم دانست؛ زیرا به نظر مىرسد که وى فرض مىکند خواننده کاربرد این واژه را فراخواهد گرفت. گفتنى است که همه پدیدارشناسان، این واژه را به طور کامل در مقابل معناى «نمود» سنّتى و کانتى به کار مىگیرند؛ هوسرل با معناى کاربرد یونانى موافق است: پدیدار یعنى «شیئى خود را آشکار مىکند». معناى معرفتشناختىِ آن چیزى که خود را در تجربه آشکار یا نمایان مىسازد، واضح است و کاربرد آن، از اهمیت بسزایى برخوردار مىباشد. هر پدیدار، به طور بدیهى، چیزى جز خود را نشان نمىدهد. پدیدار به طور دقیق، هر معنا و دلالتى از اشیاى واقعى طبیعت (ابژههاى تجربه حسّى) را تشکیل مىدهد. هوسرل حتى بر آن است که مفهوم پدیدار، به صورت ابژههاى مورد بررسى، مىتواند دیده یا شهود شود و احکامى بر آن مترتّب گردد

کاربرد اصطلاحات و مفاهیم در پدیدارشناسى هوسرل

از آنجا که بسیارى از اندیشمندان پدیدارشناسى هوسرل را نوعى ایدهآلیسم محض قلمداد کردهاند، در مقاله حاضر، تلاش خواهیم نمود تا به بیان وجه تمایز اصلى پدیدارشناسى محض (ایدهآلیسم استعلایى) هوسرل با ایدهآلیسم محض بپردازیم. آنچه پدیدارشناسى هوسرل را از دیگر تفکرات فلسفى متمایز مىسازد، این است که فیلسوف یادشده، در فرایند تفکر خویش، به ژرفاندیشى در بسیارى از اصطلاحات و واژههاى کاربردى رایج در فلسفه سنّتى (به ویژه ایده آلیسم محض) و حتى فلسفه دوره روشنگرى مىپردازد و براى اینکه به هدف مطلوب خویش دست یابد، با معناى خاص خود، از آنها استقبال مىکند؛ وى، همچنین، تمام کوشش خود را به منظور ایجاد معانى بدیع از آنها به کار مىگیرد، تا از قید کاربرد پیشینیان در این نوع مفاهیم رها شود. هوسرل بیش از یک دهه (1900ـ1913)، با بررسى عمیق و کاربرد مفاهیم، اصطلاحات خود را محدود مىکند. او سرانجام در کتاب ایدهها به طرح دیدگاه منحصر به فردى دست مىزند و تمایز دقیقى را میان پدیدارشناسى به منزله روش، و پدیدارشناسى به منزله معرفت در نظر مىگیرد. اگرچه هوسرل برخى از این مفاهیم و اصطلاحات را نادیده گرفته و از توصیف آنها براى استفاده مطلوب خویش ناتوان مانده؛ امّا مفسّران او، در این جهت، کمک فراوانى به او کردهاند: با تفسیر صحیح واژهها، آنها را در پدیدارشناسى به کار بردهاند تا هوسرل را در ایجاد روش و در واقع فلسفهاى جدید، به مقصود و مطلوب خود برسانند

کاربرد اصطلاحات در پدیدارشناسى هوسرل شامل مفهوم «آگاهى و همدلى» (به عنوان یکى از مهمترین مفاهیم)، و تبیین آن در نظام یادشده، تفاوت پدیدارشناسى هوسرل با دیگر تفکرات را به خوبى نمایان مىسازد. همچنین، توصیف مفاهیم «تأویل یا احاله»، «حیث التفاتى»، «شهود» و «ماهیت» به خوبى بیانگر تفاوت این نوع پدیدارشناسى با همه فلسفهها و حتى دیگر پدیدارشناسىهاست. در این نوشتار، با بررسى برخى از این مفاهیم، تمایز پدیدارشناسى استعلایى را از ایدهآلیسم محض نشان خواهیم داد. پدیدارشناسى هوسرل نه تنها روشى است که از طریق آن، فلسفه معناى علم دقیق را در جهت شناخت واقعى ماهیات اتخاذ مىکند (چراکه علمى و دقیق بودن فلسفه ـ همواره ـ دغدغه ذهنى فیلسوف مذکور بوده است)، بلکه خود به مثابه فلسفه است؛ زیرا مدّعى شناخت ضرورى و ذاتى «آنچه هست» مىباشد. به تعبیر هوسرل، پدیدارشناسى به صورت «بازگشت به اشیا» تصوّر مىشود و به گونهاى، به کشف ماهیات در پدیدهها مىانجامد. پدیدارشناس تأکید مىکند که با پژوهش آگاهى محض، مىتوان نسبتى را که واقعآ عینى است کشف نمود. این خود نوعى «وجود علم دقیق به اشیا» محسوب مىشود که بیانگر «فلسفه» بودن پدیدارشناسى است

مفهوم آگاهى

چنانکه اشاره نمودیم، هوسرل در پدیدارشناسى براى تحلیل آگاهى به عنوان «پدیدار» تمام تلاش خود را به کار مىگیرد. در تفکر او، مسئله اصلى «آگاهى» است، و هدف وى تجهیز انسان به ابزارى براى فهم دقیقتر عالم حیات مىباشد. هوسرل به دنبال حلّ بحران فلسفه در قرنهاى نوزدهم و بیستم است؛ از اینرو، با گذر از همه پیشداورىها، بر وفادارى به علمى و دقیق بودن فلسفه تأکید مىکند. او آگاهى را پدیدهاى مىداند که اشیا را بررسى مىکند. به باور وى، آگاهى تنها موجودى است که مستقیمآ در دسترس پژوهشگر قرار دارد. هوسرل در آغاز دوره فلسفه خویش با ثنویت کانتى، ساختارگرایى هگلى، طبیعتگرایى یا روانشناسیگرى پوزیتیویستى موافق نبود؛ امّا با این نظر موافق بود که: پدیدهها، صرفآ دادهها هستند؛ یعنى به پدیدهها همان ماهیتى که هستند، داده مىشود و در آنها، هر آنچه وصفشدنى است، توصیف مىگردد و شىء توصیفى، در همه عناصر توصیف ماهیت، آشکار است. پدیدارشناسى این توصیف را تمامشده مىداند و با ابزارهاى آگاهى، مانند «شهود»، به ما مىگوید که چه چیز «عین ذاتى» شىء است. وجود آگاهى به صورت «آگاهى محض» در پدیدارشناسى، موجب مىگردد که هوسرل و پیروانش، در این تفکر محض، ممتاز شمرده شوند

تأکید هوسرل بر حوزه استعلایى پدیدارشناسى خویش، به دلیل نسبت آن با آگاهى است. این آگاهى نه فقط در واقعیت جسمانى عالم خود، بلکه براى هر عالم معقولى به کار مىرود. هوسرل همانگونه که بر آگاهى محض اصرار مىورزد، براى «معنا» نیز اهمیت خاصى قائل است. او معنا را محور پدیدارشناسى مىداند، و معتقد است: آگاهى ما را با جهان، ساختار اشیاى نظاممند در محیط اطراف، مواجه مىسازد، جهانى که شامل خود ما نیز مىشود؛ ولى معنا در انتزاع از تجربه زندگى ما، در حوزه مطالعه منطق، قرار مىگیرد. آن بخش از منطق که معنا را مطالعه مىکند، «معناشناسى» نامیده مىشود

از اینرو، به نظر مىرسد که پدیدارشناسى به لحاظ نسبتش با آگاهى جهان جنبه روانشناختى، و به لحاظ ارتباطش با معانى انتزاعى جنبه منطقى دارد

هوسرل در پدیدارشناسى خود، کلّ جهان با صورت نامتناهى زمانى و مکانىاش را متعلّق آگاهى مىداند و «منِ تأمّلکننده» را به مشاهدهگر بىطرفى تبدیل مىکند. این «من» گرچه در رویکردى طبیعى به سر مىبرد؛ امّا، با تأمّل بر خویش، در رویکرد استعلایى قرار مىگیرد. با این حال، پى بردن به «منِ استعلایى»، زمانى صورت مىگیرد که با همین تأمّل در کلّ جهان، دریابد که هر موجود طبیعى به نحو معتبر براى آن وجود دارد. اگرچه دریافتها و آگاهىهاى مستمر «من» از آنها متغیّر مىباشند، ولى ـ در عین تغییرات ـ باز هم متّحدند و براى «منِ تأمّلکننده» وجود دارند؛ زیرا براى آن اعتبار قائل مىشوند. این «من» من پدیدارشناسى استعلایى است که تمام متعلّقات اندیشه را با نحوههاى آگاهىشان، و با شهود توصیفى خود، در اختیار دارد

 

مفهوم همدلى

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله مصرف انرژی در ساختمان pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مصرف انرژی در ساختمان pdf دارای 64 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مصرف انرژی در ساختمان pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مصرف انرژی در ساختمان pdf

مقدمه :  
فصل اول  
اهمیت انرژی و کاهش مصرف آن  
اهمیت انرژی و کاهش مصرف آن  
فصل دوم  
معرفی  انواع روشهای کاهش مصرف انرژی در ساختمان  
مقدمه :  
1- پنجره و درها  
2 ـ جلوگیری از ایجاد ترک و درز در ساختمان  
3- دیوارها  
4- سقف نهایی و سقف پیلوت  
5- کف  
6- اقدامات مکمل :  
فصل سوم  
بررسی شرایط آب و هوایی خوزستان  
مقدمه :  
1- ویژگیهای اقلیم منطقه  
الف ـ مشخصات  آب و هوایی  
ب – نیازهای اقلیمی منطقه از نظر آسایش  انسان در فضاهای زندگی و شرایط ساخت و ساز معماری  
2-ویژگیهای معماری بومی منطقه  
جهت ساختمان  
فرم ساختمان  
نحوه استقرار ساختمان  
رابطه ی فضاهای پر و خالی  
ب ـ ویژگیهای فضاهای باز  
فرم و تناسب و محل استقرار حیاط ها  
ویژگی پشت بام  
ج ـ ویژگیهای فضاهای نیمه باز  
د ـ ‌ویژگیهای فضاهای بسته  
تحوه استقرار فضاهای بسته  
ابعاد و تناسبات فضاهای بسته  
هـ ) ویژگیهای جداره ها  
جدازه ها باز  
جداره های بسته  
فصل چهارم  
بررسی تأسیسات  و سیستم تهویه مطبوع دانشکده مهندسی  
مقدمه  
الف ـ سیستم گرمایشی  
ب ـ سیتسم سرمایشی  
اشکالات واحد تأسیسات  و پیشنهادات  
هزینه برآورد شده تعویض لوله ها  
هزینه برآورد شده عایق کردن لوله ها  
فصل پنجم  
روشهای اجرائی برای صرفه جویی انرژی در دانشکده مهندسی  
مقدمه :  
الف- مزایای صرفه جویی  در میزان هزینه و مصرف انرژی  
صرفه جویی در انرژی سرمایشی  
صرفه جویی در انرژی گرمایشی  
ب- هزینه های  پایین تر تهویه مطبوع  
ج- بالا رفتن و بهبود آسایش  
آسایش در زمستان از نقطه نظر دمایی  
آسایش  حرارتی در تابستان  
د- میعان کمتر  
هـ – بیشتر شدن  نور و دید  
و- کاهش رنگ پریدگی  اشیاء  
محاسبات برای زمستان  
مزایای حاصل از اجرای این طرح  
نحوه  عملکرد و مشخصات سیستم  
برآورد هزینه  
منابع :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله مصرف انرژی در ساختمان pdf

1-   مجموعه  مقالات سومین همایش بین المللی بهینه سازی  مصرف سوخت در ساختمان – بهمن

2-   جزئیات عایقکاری حرارت ساختمان ـ  سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور

3-  مقررات ملی ساختمان – مبحث 19 صرفه جویی درمصرف انرژی تهیه شده  در دفتر تدوین و ترویج مقررات ملی ساختمان

4-   محاسبه تأسیسات ساختمان ـ مهندس طباطبایی – انتشارات روبهان

5-    مجموعه مقالات کاربردی تأسیسات  ـ مهندس طباطبایی – انتشارات روزبهان

6-   مجموعه کاتولوگهای منتشر شده  توسط سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور

7-   اطلاعات انرژی  کشور ـ سال 81 ـ سازمان بهینه سازی  مصرف سوخت کشور

8-   فهرست بهای سال 84 ـ سازمان مدیریت و برنامه ریزی

مقدمه :

مسأله  انرژی به دلیل مصرف بی رویه سوخت در بخش خانگی و تجاری ، در حال تبدیل شدن به یک بحران در کشوراست . و برخلاف توسعه میادین نفتی در سالهای گذشته، اگرجلوی رشد غیر اصولی مصرف سوخت گرفته نشود ،در آینده ای نه چندان دور ، نه تنها صادر کننده نفت نخواهیم بود  بلکه باید آنرا وارد کنیم

مصرف بی رویه  این فراورده ها ضمن زیان اقتصادی ، محیط زیست را نیز در معرض خطر قرار داده است

مصرف انرژی  دربخش ساختمان با رشد معادل 4/7 درصد  در دهه ی گذشته و سهم حدود 38%  که ارزش آن بر اساس قیمت های جهانی بالغ بر6 میلیارد دلار می شود بیشترین مصرف را به خود اختصاص داده است . لذا یافتن راه کارهایی برای صرفه جویی درمصرف انرژی در ساختمان های مسکونی  ، اداری و خدماتی از اهمیت          ویژه ای برخوردار است

مزایای حاصل از انجام اقدامات بهینه سازی برای  سال آینده در کل کشور بر مبنای مبحث 19 مقررات ملی ساختمان حدوداً معادل 42 میلیارد دلار خواهد بود

 

اهمیت انرژی و کاهش مصرف آن

ایرانیان در سال 1379 ، معادل 20میلیارد دلار انرژی مصرف کرده اند که در ده سال آتی به 35 الی 37 میلیارد دلارخواهد رسیدو باتوجه به سقف ثابت تولیدنفت ایران در اوپک، تداوم مصرف بی رویه انرژی می تواند تداوم صادرات نفتی را بامانع جدی مواجه سازد، بطوریکه طبق آمار رسمی ،میزان مصرفی اولیه انرژی  درکشور در سال 1999 از میزان صادرات پیشی می گیرد

عرضه سرانه انرژی اولیه طی سالهای 1348 تا 1378 ، از سه بشکه معادل نفت خام به 5/13  بشکه معادل نفت خام افزایش  یافته و سرانه مصرف نهایی انرژی طی این مدت از 4/2 به 3/10  بشکه معادل نفت خام افزایش  یافته است  در حالیکه  طی این مدت تولیدناخالص داخلی کشور ، به قیمتهای ثابت ، تنها ، 7/3 درصد رشد داشته است یعنی افزایش مصرف انرژی  تماماً صرف بهبود وضعیت زندگی و افزایش رفاه جامعه نگردیده بلکه استفاده نادرست و بی رویه  و اتلاف انرژی درفرآیندهای تولیدی و یا  سایر بخش های اقتصادی شده است . از طرف دیگر مطابق آمار سالنامه ی آماری سازمان  ملل در سال 1995 ، با ازاء مصرف یک تن معادل نفت خام ، ارزش افزوده کشورها به ترتیب زیر بوده است. (جدول )

دقت در ارقام فوق به وضوح  نشان می دهدکه چگونه این باور نادرست که بعلت دارا بودن ذخایر غنی انرژی  باید انرژی  رادر ارزانترین قیمت ممکن مصرف کنیم . باعث اتلاف این سرمایه های غیر قابل  احیاء و غیر اقتصادی شدن فعالیت های تولیدی ایران در مقایسه با بازارهای جهانی گردیده است

نام کشور

ارزش افزوده

( دلار )

نام کشور

ارزش افزوده

ژاپن

 

ترکیه

 

برزیل

 

مالزی

 

سنگاپور

 

پاکستان

 

بنگلادش

 

عربستان

 

تایلند

 

ایران

 

از طرف دیگر ، بررسی ها نشان می دهدمجموع ارزش واقعی  انرژی مصرفی سالانه کشور، بیش از 15 میلیارددلار است و با اعمال سیاستهای بهینه سازی مصرف و مدیریت انرژی می توان حداقل 20 درصد  انرژی مصرفی کشور را صرفه جویی کرد بدون آنکه به رفاه عمومی و تولید لطمه ای وارد شود .  یعنی به میزان حداقل 3 میلیارددلار در سال ، که نزدیک به درآمدحاصل از کل صادرات غیر نفتی کشور است . علاوه بر این، از آنجائیکه در سازمان  اوپک سقف و سر جمع تولیدنفت خام هرکشور تعیین میشود . از اینرو هرگونه مصرف بی رویه داخلی ، به کاهش توان صادراتی نفت خام آن کشور منجرگردیده و درنهایت می تواند همان کشور تولید کننده را به وارد کننده نفت خام تبدیل کند . بطوریکه درکشور ما ، در صورت حفظ روند سابق سیاست های تولید و مصرف انرژی ، در 20 سال آتی ، امکان صادرات نفت خام ، کاملاً از بین رفته و تولیدداخلی انرژی در ایران ، صرفاً می تواند میزان مصرف داخلی درکشور باشد

واقعیت این است  که رشد قیمت انرژی در سال 1353 تاکنون کمتر ازمیانگین تورم سالانه قیمت کالاها بوده است یعنی  انرژی  درمقایسه با سایر اقلام مصرفی ارزانتر شده و طبیعی است  که مردم و مصرف کنندگان صنعتی ، نسبت به نحوه ی مصرف بی تفاوت تر شده باشند از این رو پیش بینی می شود که در آینده  نزدیک ، اقتصاد کشور با حرکات شوک مانندی به سمت افزایش قیمت انرژی  پیش خواهد رفت

چرا که قیمت انرژی در ایران از کشورهایی همچون عربستان نیز به نسبت ارزانتر بوده و مصرف آن بی رویه تر است . حال آنکه ارقام کلانی از بودجه کشور که به صورت یارانه ی مستقیم و غیر مستقیم به تأمین انرژی مصرفی کشور ، اختصاص           می یابد در حالیکه می تواند با بهینه سازی مصرف انرژی منبع مالی سرمایه گذاری جدید باشد . نکته ای اساسی  در این بین بایدموردتوجه قرار بگیرد و آن اینکه این متعادل سازی قیمت انرژی حتماً باید  همراه با افزایش تکنولوژی محصولات صنعتی در جهت کم مصرف بودن کالا باشد ،  چرا که  بدون افزایش تکنولوژی مصرف کننده ی داخلی مورد ظلم مضاعفی قرار گرفته ومجبور است علاوه بر تحمل هزینه افزایش قیمت حامل های انرژی ، مصرف بی رویه انرژی توسط محصولات کم بازده صنایع داخلی را نیز متحمل شود . در این راستا جهت گیری مناسب بخش صنعت ساختمان بطوریکه بتواند با بهبود ساختارها ، صرفه جویی انرژی را مورد توجه قرار دهند ، اولویتی اساسی و ضرورتی اجتناب ناپذیر است و الزام به تأسیس مدیریرت های بهینه سازی مصرف انرژی  در مؤسسات انبوه سازی  و شرکت های ساختمانی و  آموزش مهندسان و حمایت از شرکتهای مشاوره ای بهینه سازی مصرف انرژی  به همین منظور صورت می گیرد . مقدار و ارزش انرژی مصرفی  در بخشهای مختلف در سال

ارزش

خانگی و تجاری

38%

حمل ونقل

34%

صنعت

20%

کشاورزی

7 %

سایر

1%

مقدار

تجاری

40%

صنعت

28%

حمل ونقل

27%

کشاورزی

5%

سایر

4/0%

 

مقدمه :

هدف از این بخش یکی ارائه راهکارهایی برای کاهش  مصرف انرژی  با پیشنهادات و تغییرات کلی در طراحی نقشه ها و کیفیت اجراء و مصالح بکار رفته در ساختمانهای نمونه با درنظر گرفتن شرایط اقلیمی و دیگری ارائه راهکارهایی به منظور بهینه سازی مصرف انرژی با بکار بردن تمهیداتی در جهت بهبود شرایط و نحوه ی بهره برداری از تأسیسات  تولید گرما و سرما  که می تواند در مصرف انرژی   و هزینه صرفه جویی نماید

درصد اتلاف حرارت از اجزاء ساختمان

شیشه 44%

دیوار 27%

سقف 18%

محیط 5%

در4%

کف2%

انجام اقدامات بهینه سازی در ساختمانها با اهداف زیر انجام می گیرد

1-   کاهش مصرف سوخت

2-   کاهش هزینه های پرداخت شده برای سوخت مصرفی

3-   ایجاد شرایط مطلوب ساختمان به دلیل بالا رفتن کیفیت ساخت بناها

4-   کاهش آلودگی محیط زیست ناشی ازمصرف سوختهای فسیلی

اقدامات  بهینه در معماری ساختمانهای نوساز

1- پنجره و درها

مقادیر بالای از انرژی از طریق پنجره و درهای غیر استاندارد تلف می شود ، برای جلوگیری  از این اتلاف انرژی که در نهایت صرفه جویی اقتصادی برای ساکنین را سبب می شود می توان روشهای زیر را توصیه نمود

الف ) استفاده از قابهای پی . وی . سی ، چوبی یا آلومینیومی دو جداره استاندارد

ب )  استفاده از پنجره با شیشه های دو جداره

ج ) استفاده از شیشه های کنترل کننده نور عبوری مانند شیشه های رفلکتیو ( شیشه های که از ورود انرژی گرمای به داخل ساختمان جلوگیری می کنند ) در مناطق گرمسیر و شیشه های LOW-E ( شیشه های که اجازه ورود انرژی گرمایی را به داخل داده و مانع خروج انرژی گرمای می شوند )  در مناطق سردسیر

ذ ) استفاده از درهای عایق حرارتی با لایه های فوم یادرهای چوبی

هـ ) کاهش سطح پنجره های  ( کمتر از 15% زیربنا)

و ) تعبیه سایبان ثابت ومتحرک مناسب در قسمت خارجی  پنجره های شرقی ، غربی و جنوبی

2 ـ جلوگیری از ایجاد ترک و درز در ساختمان

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله منزلت عقل و وحى در هندسه معرفت بشرى تحلیل و بررسى دیدگاه آ

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله منزلت عقل و وحى در هندسه معرفت بشرى تحلیل و بررسى دیدگاه آیت اللّه جوادى آملى درباره منزلت عقل در هندسه معرفت دینى pdf دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله منزلت عقل و وحى در هندسه معرفت بشرى تحلیل و بررسى دیدگاه آیت اللّه جوادى آملى درباره منزلت عقل در هندسه معرفت دینى pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله منزلت عقل و وحى در هندسه معرفت بشرى تحلیل و بررسى دیدگاه آیت اللّه جوادى آملى درباره منزلت عقل در هندسه معرفت دینى pdf

چکیده  
مقدّمه  
مفاهیم کلیدى و پیشفرضها  
نسبت بین عقل، نقل، و وحى  
تعارض میان عقل و نقل، و علم و دین  
اسلامىسازى علوم  
نقد مکتب تفکیک  
تأمّلات و پرسشها  
نتیجه گیرى  
منبع  

منبع

ـ جوادى آملى، عبداللّه، منزلت عقل در هندسه معرفت دینى، تنظیموتحقیق احمد واعظى، قم، اسراء، 1386

چکیده

تاریخ اندیشه بشر گواهى مىدهد که پرسش کهن از نسبت عقل و ایمان یا علم و دین، همواره به دنبال پاسخهایى تازه بوده است. کوشش براى فهم نسبت اینها، به ویژه براى دیندارانى که در عصر شکوفایى علم مىزیند و در چنین عصرى مدّعى ساماندهى زندگى فردى و جمعى انسان با بهرهگیرى همزمان از علم و دیناند، ضرورتى اجتنابناپذیر است. حکیم متألّه و مفسّر معاصر، آیتاللّه جوادى آملى، از عالمانى است که با عنایت به این ضرورت، اهتمامى بلیغ به طرح این مسئله ورزیده و تأمّلاتش را در این باب عرضه نموده است. از نگاه این حکیم، عقلْ جزئى از دین است، نه در مقابل آن. بنابراین، فرض ناسازگارى آنها نامعقول است. آنچه ممکن است در آغاز روى دهد تعارض عقل و نقل است که راهحلهاى آن از دیرباز در علوم و معارف اسلامى مطرح بوده است. نوشتار حاضر کوششى است براى فهم، تحلیل، و نقد نظریه استاد جوادى آملى در اینباره

کلیدواژهها: عقل، نقل، وحى، ایمان، دین، معرفت دینى، علم، اسلامىسازى علم، مکتب تفکیک

 

مقدّمه

یکى از مباحث مهمى که از دیرباز در فلسفه و الهیات مطرح بوده است و امروزه نیز به طور جدّى محور بسیارى از گفتوگوها را تشکیل مىدهد بحث از نسبت عقل و ایمان، و رابطه علم و دین است. برخى بر ناسازگارى این عناصر با یکدیگر تأکید مىکنند و جمعى آنها را همسو و هماهنگ مىدانند. سازگارى یا ناسازگارى عقل و محصولات آن ـ مانند علم ـ با دین، تأثیر زیادى بر نحوه عقلورزى و علمگرایى از یکسو و دینورزى و ایمانگرایى از سوى دیگر خواهد داشت. این بحث علاوه بر آثار و پیامدهاى نظرى و اعتقادى بنیادین، تأثیرى چشمگیر بر زندگى و رفتار فردى و جمعى دارد. طرح این بحث براى پیروان دینى همچون اسلام که مدّعى ساماندهى زندگى اینجهانى نیز شمرده مىشود، ضرورت بیشترى دارد. اگر توجه کنیم که یکى از اصول مستتر در مبانى نظرى نظام جمهورى اسلامى همانا سازگارى عقل با ایمان، و علم با دین مىباشد، و نظام اسلامى بر هر دو پایه مبتنى است، طرح این بحث در این برهه تاریخى اهمیتى دوچندان پیدا مىکند. شاید به همین دلایل بوده که این بحث یکى از دغدغههاى جدّى آیتاللّه جوادى آملى را در سالیان اخیر تشکیل داده است؛ به طورى که ایشان علاوه بر اینکه مبحث یادشده را در مناسبتهاى مختلف طرح کردهاند، کتاب مستقلى نیز در این زمینه با عنوان منزلت عقل در هندسه معرفت دینى منتشر نمودهاند

نظریهاى که استاد جوادى آملى در این بحث طرح مىکند، برگرفته از معرفتشناسى حکمت متعالیه است که در آن، بر سازگارى و جمع راههاى مختلف معرفت تأکید مىشود. بر پایه این معرفتشناسى، راههاى مختلفى براى وصول به حقیقت هست که: اولا همه معتبرند، ثانیآ با هم سازگارند، و ثالثآ مکمّل یکدیگرند؛ از اینرو، براى تحصیل معرفت، باید کوشید از همه آن راهها کمک گرفت و به یک راه بسنده ننمود. بر این اساس، عقل و نقل دو راه براى تحصیل معرفتاند که اصولا با یکدیگر هماهنگ هستند و جمع آنها در شناخت دین ضرورى است. بر این مبنا، استاد با تبیین مناسبات عقل و نقلْ مىکوشد تا به نزاع سنّتى بین عقل و وحى، و علم و دین پایان دهد و بر پایه آن، برخى دیگر از مناقشات نظرى جارى را حل نماید

در این مقاله، ابتدا گزارش و تحلیلى گذرا از نظریه آیتاللّه جوادى آملى ـ آنگونه که در اثر یادشده آمده است ـ ارائه و سپس پرسشهایى را درباره آن طرح مىکنیم؛ با این امید که حاصل آن ما را به طرح درست مسئله و حلّ آن نزدیک کند. امّا پیش از هر سخن، لازم است که به طور اجمالى، به مفاهیم کلیدى این بحث و پیشفرضهاى آن از دیدگاه استاد جوادى آملى اشارهاى بکنیم

مفاهیم کلیدى و پیشفرضها

نخست باید دانست که مراد از «دین» چیست: «دین مجموعهاى از عقاید، اخلاق، قوانین فقهى و حقوقى است که از ناحیه خداوند براى هدایت و رستگارى بشر تعیین شده است.» البته، در این بحث، دین اسلام موردنظر است و بررسى نسبت این دین با عقل دنبال مىشود. بنابراین، مراد این نیست که هر دینى با عقل چنین نسبتى دارد؛ بسیارى از ادیان باطلاند و با عقل ناسازگارند. خدا خالق دین مىباشد، و دیندار کسى است که به آموزهاى دینى مثل «خدا هست» ایمان دارد. حقیقت خارجى خدا و ایمان دیندار به آن، هر دو غیر از دین و خارج از دین هستند. به عبارت دیگر، مراد از دین گزارههاى دینى است. «دین مخلوق اراده و علم ازلى خداوند است.» اینکه چیزى جزء دین مىشود، تابع اراده الهى است

مفهوم کلیدى دیگر در این بحث «عقل» است. منظور از عقل معناى عام آن است که همه مراتب چهارگانه عقل را شامل مىشود: عقل تجربى (که محصولش علوم طبیعى و انسانى است)، عقل نیمهتجریدى (عقل ریاضى)، عقل تجریدى (عقل منطقى و فلسفى)، و عقل ناب (عقلى که عهدهدار عرفان نظرى است). مراد از معرفت عقلى در این بحث، درجهاى از معرفت عقلى است که یقینى یا دستکم اطمینانبخش مىباشد (علم یا علمى)، نه آنچه در حدّ وهم و گمان است.دو واژه مهم دیگر در این بحث «وحى» و «نقل» مىباشند. وحى معرفتى است که خدا به پیامبر و حجّتش القا مىکند. بنابراین، الفاظ و معانى قرآن عین وحى الهى شمرده مىشوند، و معصوم عین وحى را بدون خطا مىفهمد: «محتوا و مضمون وحیانى قرآن فقط در دسترس معصومان است.» امّا غیرمعصوم هرچند به الفاظ وحى دسترسى دارد، ولى فهم او ممکن است در همه موارد عین محتوا و مضمون وحى نباشد و سرّ اختلاف فهم دینى عالمان نیز همین است. همچنین، «مراد از نقل ادراک و فهم بشر از وحى است، نه خود وحى، چون خود وحى فقط در دسترس نسانهاى معصوم مانند انبیاست و آنچه در دسترس بشر عادى است، فهم و تفسیر وحى است.» دو پیشفرض این بحث را «حقّانیت دین اسلام» و «حجّیت عقل در ادراک برخى از حقایق» تشکیل مىدهند. هرچند این دو قضیه نظرىاند و مىتوان درباره آنها گفتوگو کرد، امّا در اینجا از این کار صرفنظر مىکنیم

نسبت بین عقل، نقل، و وحى

پرسش ما این است که بین اسلام، که دین حقّى است، و عقل، که فىالجمله کشف از حقیقت مىکند و حجّت مىباشد، چه نسبتى برقرار است؟ از گذشتههاى دور تا به امروز، همواره این سؤال مطرح بوده است که: آیا عقل با دین یا وحى سازگار است یا ناسازگار؟ به همین ترتیب، وقتى علوم جدید روى کار آمدند، این پرسش مطرح گردید که: آیا علم با دین سازگار است یا ناسازگار؟ در قالب پاسخگویى به این پرسشها، نظریات مختلفى داده شده که همچنان موضوع مناقشهها و جدلهاى بسیارى است

از نظر استاد جوادى، طرح پرسشهاى یادشده به این شکل نادرست است؛ بنابراین، با به کارگیرى این شیوه از طرح بحث، انتظار حلّ آن نابجاست. اساسآ عقل در سطح وحى نیست؛ از اینرو، نمىتوان از نسبت این دو بحث کرد. آنچه در سطح عقل است نقل مىباشد، نه وحى. به عبارت دیگر، عقل همتاى وحى نیست، بلکه همتاى نقل است، و علوم عقلى همسطح علوم نقلى هستند، نه همسطح وحى. نقلْ فهم و تفسیر ما از وحى است، نه خود «وحى» که غیرمعصوم به آن دسترسى ندارد. وحى مصون از خطاست، امّا نقل همچون عقل امکان خطا دارد: «وحى سلطان علوم است و صاحبان علوم عقلى و نقلى (حکیمان و فقیهان) را به حریم آن راهى نیست. علوم عقلى و نقلى هر دو همراه با اشتباهات و خطاهایىاند، حال آنکه در ساحت وحى الهى خطا راه ندارد.» ارزش هیچ علم و کشفى به اندازه وحى نیست. از اینرو، فیلسوف و متکلّم با فقیه و محدّث سنجیده مىشوند، نه با نبى و وصى

عقل و نقل دو راهى هستند که ما را به دین مىرسانند. خدا جاعل و خالق دین، و عقل و نقل کاشف آن قلمداد مىشود. با استفاده از عقل و نقل، مىتوان دین را شناخت و تشخیص داد که چیزى جزء دین است. بنابراین، «عقل و نقل بعد از وحى، و تحتشعاع آن، هر دو منبع معرفتشناختى دین را تأمین مىکنند.» عقل به ادراک دین مىپردازد و کارى با انشاى احکام دینى ندارد؛ یعنى عقل چیزى بر دین نمىافزاید، بلکه همانند آیینهاى است که حکم خدا را نشان مىدهد. عقل ربوبیت و مولویت و نیز قدرت بر ثواب و عقاب ندارد؛ بنابراین، نمىتواند تشریع کند. حکم عقل به معناى کشف عقل است، چنانکه نقل نیز همین شأن را دارد. «عقل ـ مانند طبیب ـ اهل درایت و معرفت است، نه اهل ولایت و حکومت؛ لذا همانند طبیب فاقد حکم مولوى است، زیرا وى مدرک است نه حاکم.» عقل نظرى حکمى صادر نمىکند، بلکه با کشف ملاک حکمْ حکم را کشف مىکند

در این مطلب، فرقى بین عقول انسانهاى عادى و عقول انبیا و اولیا وجود ندارد. انبیا و اولیا نیز نمىتوانند با عقل خویش چیزى را بر دین بیفزایند و حکمى را جعل کنند. خداوند که قادر و غنى مطلق است، تکوین و تشریع را به نحو استقلالى به کسى تفویض نمىکند؛ چراکه در غیر این صورت، محدودیت خدا و استقلال مخلوق لازم مىآید

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله هویتشناسی یقین pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله هویت‌شناسی یقین pdf دارای 40 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله هویت‌شناسی یقین pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله هویت‌شناسی یقین pdf

چکیده  
مقدمه  
کاوشی در مفهوم یقین  
الف. کاربرد یقین در لغت  
ب. کاربرد یقین در منطق  
ج. کاربرد یقین در فلسفه  
د. کاربرد یقین در کلام  
ه. کاربرد یقین در عرفان  
مقایسه کاربردهای یقین با یکدیگر  
وجوه اشتراک و تمایز کاربردهای یقین  
حقیقت یقین در فلسفه (و منطق)  
نکاتی دیگر درباره یقین  
امکان یقین  
منابع  
پی‌نوشت‌ها  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله هویت‌شناسی یقین pdf

ـ ابونصر محمد فارابی: المنطقیات للفارابی, تحقیق محمدتقی دانش‌پژوه, ج‌1, کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی, چ اول, قم, 1410ق؛

ـ اساس الاقتباس؛

ـ اسماعیل بن محمد ریزی: حیات النفوس (فلسفه اشراق به زبان فارسی)، به کوشش محمدتقی دانش پژوه, چ اول, تهران, 1369؛

ـ اصول فلسفه و روش رئالیسم, ج1, ص144؛

ـ التحصیل؛

ـ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 13و14؛

ـ التعریفات, عالم الکتب, بیروت؛

ـ السید محمدباقر الصدر: المجموعه الکامله لمؤلفات السید محمدباقر الصدر, ج1، (الاسس المنطقیه للاستقراء)؛

ـ المجموعه الکامله لمؤلفات محمدباقر الصدر, ج1؛

ـ المصباح المنیر

ـ المنجد فی اللغه؛

ـ المنطقیات للفارابی, ج1؛

ـ بهمنیار بن المرزبان: التحصیل, با تصحیح مرتضی مطهری, مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران, چ دوم, تهران, 1375ش؛

ـ ترجمه و شرح برهان شفاء، ج1؛

ـ حاج ملاهادی سبزواری: شرح‌المنظومه, نشر ناب, ج1, با تعلیقه حسن حسن‌زاده آملی, چ اول, 1422ق, قم؛

ـ حاشیه سیالکوتی؛ میر سید شریف جرجانی؛

ـ حسن بن یوسف الحلی, انتشارات بیدار, چ اول, قم, 1363ش؛

ـ حسین بن عبدالله ابن سینا: الإشارات و التنبیهات (و شرح آن)، نصیر الدین طوسی, ج 1, نشر البلاغه, چ اول, قم، 1409ق؛

ـ حسین بن عبدالله ابن سینا: الشفاء (البرهان), تحقیق دکتر ابوالعلاء عفیفی, انتشارات کتابخانه آیهالله مرعشی نجفی, قم, 1404ق؛

ـ حسین بن عبدالله ابن سینا: الشفاء (الهیات), تحقیق الأب قنواتی و سعید زاید, انتشارات ناصر خسرو, چ اول, تهران, 1363، فصل هشتم از مقاله اولی؛

ـ حسین بن عبدالله ابن سینا: منطق النجاه، با ویرایش محمدتقی دانش پژوه، انتشارات دانشگاه تهران، 1364؛

ـ خواجه عبدالله انصاری: منازل السائرین،‌ انتشارات دارالعلم، اول، قم، 1417ق؛

ـ روح المعانی, ج 1‌

ـ روح‌الله خمینی, شرح حدیث جنود عقل و جهل, مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی, چ سوم, 1378؛

ـ سعدالدین التفازانی: شرح المقاصد، ج1, چ اول, استانبول, 1305ق؛

ـ سید حیدر آملی: نص النصوص, با تصحیح هانری کربن, تهران, 1353ش؛

ـ شروح‌الشمسیه، ج 2، بیروت؛

ـ شفاء (المنطق)؛

ـ شهاب الدین یحیی سهروردی: مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج 4, پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی‌, سوم‌, تهران‌, 1380؛

ـ صائن‌الدین علی بن محمد الترکه: تمهید القواعد, با مقدمه و تصحیح سید جلال‌الدین آشتیانی, انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران, چ ‌دوم, تهران, 1360ش؛

ـ عبدالرحمن الإیجی: شرح المواقف, ج1، منشورات الشریف الرضی, چ اول, ص 67؛ و ج 2‌؛

ـ عبدالرزاق قاسانی: شرح منازل السائرین، باب العلم، انتشارات بیدار، اول، قم،‌ 1372ش؛

ـ عبدالکریم بن هوازن القشیری النیسابوری: الرساله القشیریه, تحقیق معروف زریق, دارالجیل, چ دوم, بیروت؛

ـ عبدالله بن شهاب‌الدین الحسین الیزدی: الحاشیه علی تهذیب المنطق للتفازانی, انتشارات مؤسسه نشر اسلامی, چ دهم, قم, 1421ق؛

ـ عبدالله جوادی آملی: شناخت‌شناسی در قرآن, ویراست حمید پارسانیا, مرکز مدیریت حوزه علمیه قم؛

ـ عمر بن سهلان الساوی: البصائر النصیریه فی المنطق, با تعلیقات شیخ محمد عبده, منشورات المدرسه الرضویه, قم؛

ـ عین القضات همدانی: زبده الحقایق, تحقیق عفیف عسیران, تهران, دانشگاه تهران؛

ـ فتوحات مکیه, ج1؛

ـ فخرالدین رازی: الإنارات فی شرح الاشارات والتنبیهات، با تصحیح نفیسه نوبخت، دانشگاه قم، 1378ش؛

ـ فخرالدین رازی: المباحث المشرقیه, دارالکتاب العربی, ج1, بیروت, 1418ق؛

ـ فردریک کاپلستون،تاریخ فلسفه، ج 1، ترجمه سید جلال‌الدین مجتبوی، انتشارات سروش، چ سوّم، تهران، 1375؛

ـ قطب الدین شیرازی: دره التاج لغره الدباج, به کوشش سید محمد مشکوه, بخش نخستین, ج1, چاپخانه مجلس, تهران, 1317؛

ـ لسان العرب؛ القاموس المحیط؛ مجمع البحرین؛ المنجد فی اللغه؛ اقرب الموارد؛

ـ لغت نامه دهخدا

ـ مجمع البیان, ج 1؛

ـ محمد حسین‌زاده: معرفت‌شناسی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چ هفتم، قم، 1380؛

ـ محمدتقی مصباح یزدی: ترجمه و شرح برهان شفا، نگارش محسن غرویان، ج1، چ‌ اول، انتشارات امیرکبیر، 1373ش، تهران؛

ـ محمدتقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه, ج1, شرکت چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی, چ هشتم, 1377؛

ـ محمدتقی مصباح یزدی، تعلیقه علی نهایه‌الحکمه، انتشارات مؤسسه در راه حق، اول، قم، 1405ق؛

ـ محمدحسین طباطبائی: نهایه الحکمه، به تصحیح عباس‌علی زارعی سبزواری، انتشارات جامعه مدرسین، مرحله اولی، فرع هفتم اصالت وجود؛

ـ محمدرضا مظفر: المنطق, ج3, مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان, چ چهارم, 1366ش؛

ـ محیی الدین بن عربی: فتوحات مکیه، دار إحیاء التراث العربی، ج1؛

ـ مرتضی مطهری: مسأله شناخت, انتشارات صدرا, سوم, قم, 1368؛

ـ معجم الفاظ القرآن الکریم, ج 2

ـ مفردات راغب؛

ـ مقداد بن عبدالله السیوری الحلّی: ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین, تحقیق مهدی‌رجائی, انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی, قم,1405ق؛

ـ منازل السائرین؛

ـ میرمحمدباقر داماد: تقویم الإیمان‌, با تعلیقات ملا علی نوری‌, مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران‌, اول‌, 1376؛

ـ نصیر الدین الطوسی: الجوهر النضید (شرح تجرید المنطق)؛

ـ نصیرالدین طوسی: أساس الاقتباس, نشر مرکز, ج1، چ اول, تهران, 1375؛

ـ نصیرالدین طوسی: کشف المراد فی شرح تجرید الإعتقاد, حسن بن یوسف الحلّی، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات, چ اول, بیروت, 1399ق؛

چکیده

مهم‌ترین یا دست‌کم یکی از مهم‌ترین پرسش‌های معرفت‌شناسی, امکان یا عدم امکان شناخت یقینی و مطابق با واقع است. این مسئله هم در قلمرو کل معرفت بشری و هم در ساحت معرفت‌های دینی قابل طرح است

امروزه, شک‌گرایی نوین, که در گوشه ای از جغرافیای‌ اندیشه غربی ظهور پیدا کرده, فراورده‌هایی را تولید می‌کند که نفی شناخت یقینی، عنصر جدا ناشدنی آن است. این تولیدات نرم‌افزاری, به‌ویژه در ساحت‌هایی چون فلسفه دین, فلسفه سیاست, فلسفه اخلاق, کلام جدید, هرمنوتیک و تفسیر متون, و; بروز و ظهور داشته, و از نشانه‌های آن نسبی بودن و تغییرپذیری است

به هر حال, یکی از تلاش‌های لازم برای ارزیابی اساسی این دسته نظریات, رفتن به سراغ ریشه‌ها و پیش‌فرض‌های اصلی آن‌ها است که به نظر می‌رسد نفی یقین و شناخت مطابق با واقع, یکی از این پیش‌فرض‌ها ست. مدعیاتی چون: غیرقابل اثبات بودن وجود خدا, شخصی بودن دین, انکار هر گونه گزاره ثابت و مطلق در دین, نسبی بودن و تغییر پذیری ارزش‌ها (اعم از حقوقی و اخلاقی), زمانمند بودن احکام اسلام, پلورالیسم دینی و معرفتی, وجود و رسمیت قرائت‌های مختلف از دین, و; از جمله اموری‌ هستند که می‌توان عنصر نفی شناخت یقینی را از اصول موضوعه آن‌ها به حساب آورد

در این نوشته تلاش شده با نشان دادن امکان یقین و تبیین راه‌های نیل به آن، گامی هرچند کوچک در جهت نفی شک‌گرایی و اثبات بی‌پایگی آن برداشته شود. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید

کلید واژه‌ها

شناخت یقینی، امکان یقین, شک‌گرایی نوین، شناخت صادق، شناخت کاذب

مقدمه

درخت‌ اندیشه انسان بسته به این‌که بر ریشه یقین استوار شود و شاخ و برگ‌هایش از آن تغذیه کند, و یا آن‌که بر ریشه شک تکیه کرده و موادی شکاکانه در وجود خود به جریان درآورد, میوه‌هایی متفاوت ثمر خواهد داد که از حیث رنگ و طعم و مزه متمایز از یکدیگرند. و صد البته تغذیه‌کنندگان از این میوه‌ها نیز فراورده‌ای با اثر یکسان در مغز و جان خود وارد نخواهند کرد و پیرو آن, کردار یکسانی هم از ایشان در ناحیه فکر و عمل نخواهد تراوید

به هر حال, وفق آنچه تاریخ نویسان فلسفه نگاشته‌اند, از گذشته‌های بسیار دور, یعنی دوره باستان یونان, دو گرایش عمده درباره امکان یا عدم امکان شناخت یقینی وجود داشته است: یکی, گروهی که باورمند به امکان شناخت یقینی بوده‌اند و دیگری, دسته‌ای که شناخت یقینی را انکار می‌کرده‌اند

دسته دوم, که خود به گروه‌های فرعی‌تری تقسیم شده‌اند, یا امکان هر گونه معرفتی را منکر می‌شدند(سوفسطی‌گری) و یا این‌که آن را مورد تردید قرار می‌دادند(لا ادری‌گری و شک‌گرایی)

این گرایش‌ها, به ویژه گرایش شک‌گرا, چندین بار در طول تاریخ اروپا و گاه به طور محدود در میان برخی شرقیان ظهور و بروز داشته‌اند؛ و امروزه نیز شکاکیت به دیدگاهی پذیرفته و معقول نزد طیف‌هایی از ‌اندیشمندان غربی بدل گردیده است, و موج آن, گاه مرزهای مشرق ‌زمین و حتی کشورهای اسلامی را نیز در نوردیده و در این بین‌,‌ برای خود طرفدارانی جازم هم پیدا کرده است

به هر حال, مسأله‌ای که این مقاله به آن می‌پردازد عبارت است از این‌که آیا شناخت یقینی امکان و وقوع دارد یا اساساً چنین شناختی ناممکن و غیر قابل تحقق است؟ می‌خواهیم ببینیم, ‌اولاً: مفهوم و هویت یقین در دانش‌های عقلی, به ویژه منطق وفلسفه, چیست؟ و ثانیاً: آیا یقینی که منطقدانان و فیلسوفان مراد می‌کنند, قابل دسترسی است؟ و اگر آری, راه‌های نیل به آن کدام‌اند؟

در این مقاله به بررسی مسئله اول خواهیم پرداخت تا ضمن زدودن غبار ابهام از چهره یقین مورد ادعا، زمینه طرح گفتمان دانشوران منطق و فلسفه اسلامی پیرامون دلایل و راه‌های تحقق شناخت یقینی فراهم آید

کاوشی در مفهوم یقین

در این کاوش, ابتدا به بررسی کاربردهای یقین در لغت و در علوم عقلی می‌پردازیم, سپس این کاربردها را با هم مقایسه می‌کنیم

الف. کاربرد یقین در لغت

واژه‌شناسان و کتاب‌های لغت «یقین» را قسمی ازآگاهی, با ویژگی‌هایی خاص, می‌دانند؛ این ویژگی‌ها پس از انباشتن گفته‌های آن‌ها بر روی هم و جدا کردن مهم‌ترین آن‌ها, به قرار زیر است

نابودگر شک و نقیض آن؛

فراهم آورنده آرامش روانی؛

پایدار کننده حکم و تصدیق؛

برآمده از‌اندیشه و استدلال؛

برخوردار از ثبات و روشنی,6 و زوال ناپذیری؛

باوری که از پس شک پدید می‌آید, و همراهی با آن ندارد؛

مطابق با واقع؛

بالاترین حد آگاهی و مؤکدترین آن که جا برای هیچ گونه احتمال ستیزگر باقی نمی‌گذارد

با عنایت به خصیصه‌های یادشده, یقین معرفتی است که بالاترین عیار آگاهی را با خود دارد؛ در عین حال, همان گونه که برخی تصریح کرده‌اند, و به خصوص از ویژگی‌های دوّم, چهارم, و ششم به دست می‌آید, این واژه هرگز وصف علم الهی(جل شأنه) قرار نمی‌گیرد؛11 زیرا دگرگونی در حالت روانی, یا نیاز به‌اندیشیدن, و یا جایگزین شدن یقین به جای شک, همگی ویژگی‌هایی هستند که ریشه در ناتوانی و ناکاملی شناسنده دارند؛‌ چیزی که دامن خدای متعال به کل پیراسته از آن است

همچنین ویژگی دوم به دست می‌دهد که یقین پایگاهی در روان آدمی و حوزه روان شناختی دارد؛ چنان که ویژگی‌های دیگر جنبه معرفت شناختی آن را تبیین می‌کنند. به عبارت دیگر: یقین از یک سو، امری است مرتبط با شناسنده و حالتی است روانی برای او؛ و از سویی دیگر، وصف گزاره‌ای است که حکایتگری از واقع می‌نماید. بنابراین, در یقین دو جنبه ارتباط با مدرک و ارتباط با جهان خارج گرد هم می‌آیند

ولی آیا این ارتباط پیوسته و همیشگی است یا تنها گاهی خود را نشان می‌دهد؟ و اساساً رابطه میان این دو جنبه به چه شکل است؟ چگونه می‌توان از یکی به دیگری پل زد؟ یا این پل زدن معیار و ضابطه‌ای دارد؟ و پرسش‌هایی از این دست که به نوبه خود درنگ‌ها و موشکافی‌های خاص خود را طلب می‌کنند

ما در ادامه و ضمن مباحث, به مناسبت به این امور خواهیم پرداخت. در این جا تنها این ادعا را طرح می‌کنیم که رابطه میان این دو جنبه عموم و خصوص من وجه است؛ یعنی چنان نیست که هر گاه فاعل شناسا به لحاظ روانی به یقین رسید جهان خارج را هم آن چنان که هست شناخته باشد و بالعکس

این نکته را هم می‌افزاییم که دلیل, آن گاه که با شرایط و ضوابط همراه باشد, همان پلی است که دو اقلیم یقین را به هم می‌پیوندد

ب. کاربرد یقین در منطق

منطق‌دانان مسلمان در چند جای دانش منطق, به ویژه مبحث برهان و مبادی آن, به بحث از یقین پرداخته‌اند؛ و به دلیل اهمیت فراوانش گاه حتی رساله‌ای جداگانه پیرامون تعریف و شرایط آن به نگارش درآورده‌اند

ابونصر فارابی یقین را این گونه تعریف می‌کند

( ) الیقین علی الاطلاق هو ان یعتقد فی الشیء‌ انه کذا أو لیس بکذا ( ب ) و یوافق ان یکون مطابقاً غیر مقابل لوجود الشیء‌ من خارج ( ج ) و یعلم انه مطابق له ( د ) و انه غیر ممکن ان لا یکون قد طابقه أو ان یکون قد قابله ( ه ) و لا ایضاً یوجد فی وقت من الأوقات مقابلاً له ( و ) و أن یکون ما حصل من هذا حصل لا بالعرض بل بالذات

مطابق این گفته, یقین فراورده شش عنصر در کنار هم است

1 باور به این که «چیزی چنان هست یا چنان نیست»؛

2 مطابق بودن گزاره با آنچه خارج از آن است و گزاره از آن حکایت می‌کند؛

3 آگاه شدن شناسنده از این که باورش مطابق با واقع خارجی است؛

4 آگاهی به ناممکن بودن این که باور یاد شده مطابق با واقع نباشد یا این که نقیض آن واقع شود؛

5 ناممکن بودن این که زمانی مقابل باور یا نقیض گزاره مورد باور اتفاق بیفتد؛

6 همه عناصری که برشمردیم برامده از چیزهایی باشد که حقیقتاً و بالذات چنین هستند

سپس فارابی به توضیح هر یک از مؤلفه‌های یادشده می‌پردازد. وی در تبیین عنصر نخست می‌نویسد: این عنصر جنس یقین, و عناصر بعدی فصل‌های آن هستند

ذیل عنصر دوم نیز می‌آورد: صدق یعنی این که باور فاعل شناسا با خارج, یعنی آنچه موضوع و متعلق باور است, مطابقت داشته باشد؛ و متقابلاً, کذب آن جا است که این باور با خارج مطابق نباشد.15 سپس در ادامه می‌گوید: عنصر سوم, یعنی آگاهی از این صدق, را افزودیم, زیرا چه بسا شناسنده توجه به این حقیقت نداشته باشد و درست بر خلاف آن بیندیشد

عنصر چهارم همان است که باور را به مرتبه یقین می‌رساند, و بر وفق آن اعتقاد شناسنده ضرورتاً صادق و مطابق با واقع خواهد بود؛ به گونه‌ای که در هیچ حالتی ضد یا نقیض آن نمی‌تواند واقع گردد

عنصر پنجم نیز این پیام را دارد که شیء خارجی مورد اعتقاد, گاه به گونه‌ای است که امکان زوال آنچه اکنون دارای آن است, هرگز و در هیچ وقتی وجود ندارد, مانند ضروریات عقلیه. ولی برخی امور مانند محسوسات چنین ویژگی را ندارند؛ هر چند ویژگی‌های پیشین را دارا هستند

و بالأخره عنصر ششم, همان مؤلفه‌ای است که با آن تعریف یقین مطلق به اتمام می‌رسد, و مفادش این است که: همه پنج عنصر پیشین چه بسا به‌طور ناخوداگاه، یا از راه استقرا، یا شهرت یک دیدگاه و یا محبوبیت افرادی که باوری را مطرح کرده‌اند و; به دست آمده باشد، نه از چیز‌هایی که ذاتاً شأنشان افاده این امور است؛ در این صورت آنچه حاصل شده, نام یقین به خود نمی‌گیرد و هنوز به این مرتبت بلند بار نیافته است.19 و

فارابی در جای دیگری از کتاب منطقیات یقین را به این شکل معرفی می‌کند

والیقین هو ان نعتقد فی الصادق الذی حصل التصدیق به انه لا یمکن اصلاً ان یکون وجود ما نعتقده فی ذلک الامر بخلاف ما نعتقده , و نعتقد مع ذلک فی اعتقاده هذا انه لا یمکن غیره, حتی یکون بحیث اذا اخذ اعتقاداً ما فی اعتقاده الاول کان عنده انه لا یمکن غیره

برای تحلیل این تعریف بایسته است نخست کمی درباره برخی مفاهیم به کار رفته در آن توضیحی ارائه شود: نویسنده در تبیین مفهوم «تصدیق» می‌نویسد: تصدیق به طور خلاصه آن است که انسان باور داشته باشد چیزی که نسبت به آن اسنادی (حکمی) صورت گرفته, در وجود خارجیش همان گونه است که در ذهن تصور شده.22 و صادق آن است که: امر خارج از ذهن درست همان گونه باشد که در ذهن می‌اندیشیم

سپس می‌افزاید: بنابراین تصدیق گاه به چیزی تعلق می‌گیرد که در واقع هم صادق است و گاه به چیزی که در واقع صادق نیست, بلکه کاذب است؛‌ در صورت دوّم، اساساًًًًًًًًًًًًًًًًًًًً یقینی واقع نمی‌گردد؛‌ زیرا یقین تنها در جایی است که تصدیق به چیزی تعلق بگیرد که واقعاًًًًًً هم صادق است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >