تحقیق در مورد فلسفه هنر از دیدگاه اسلام pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق در مورد فلسفه هنر از دیدگاه اسلام pdf دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد فلسفه هنر از دیدگاه اسلام pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد فلسفه هنر از دیدگاه اسلام pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد فلسفه هنر از دیدگاه اسلام pdf :

فلسفه هنر از دیدگاه اسلام

از دیدگاه اسلام هنر باید پیشرو باشد. به وجود آورندگان آثار هنری پیرو، آگاهانه یا ناآگاهانه وظیفه خود را در آن می‏بینید که بر اساس خواسته‏های مردم حرکت کنند و مردم را وادار می‏نمایند که از اثر هنری آنان لذت ببرند و کاری با این ندارند که بر آگاهی و شایستگی و بایستگی مردم افزوده شود ولی هنر پیشرو با یک اثر هنری کلاس درس برگزار می‏کند و با تصفیه واقعیات جاری و استخراج حقایق ناب از میان آنها، آثار هنری را در مسیر حیات معقول قرار می‏دهد.

دوشادوش جریان نگرش‏های علمی محض در واقعیات طبیعی و انسان سه نوع بینش و آگاهی لازم نیز وجود دارد که نگرش‏های علمی ما را از محدودیت و رکود جلوگیری می‏نماید. این سه نوع بینش عبارتند از:
1 ـ بینش نظری
2 ـ بینش فلسفی
3 ـ بینش مذهبی

بنابراین، ما با چهار نوع نگرش و بینش وارد میدان معرفت گشته و ارتباطات خود را با جهان واقعیت‏ها تنظیم می‏نماییم.
1 ـ نگرش‏های علمی محض عبارتست از: تماس مستقیم با واقعیات به وسیله حواس و دستگاه‏هایی که با کوشش و انتخاب خودمان برای توسعه و عمق بخشیدن به ارتباطات خود با واقعیات، ساخته و مورد بهره‏برداری قرار می‏دهیم. هر یکی از رشته‏های علوم به وسیله قوانین و اصول مخصوص به خود، چهره‏هایی از واقعیات را برای استفاده در حیات انسان‏ها نشان می‏دهند و راه ارتباط و تصرف در واقعیات را پیش پای ما می‏گسترانند. البته پیرامون تعریف مسئله علمی و شرایط آن، مباحث متعددی وجود دارد که در اینجا مورد بررسی ما نیستند.
2 ـ بینش‏های نظری: هر یک از رشته‏های علوم روشنایی‏ها دارد و تاریکی‏ها و نیمه روشنایی‏ها. آن قسمت از مسائل علمی که در حال نیمه روشنایی است، مسائل نظری علوم را تشکیل می‏دهند، مانند اینکه آیا الکترون‏ها موجند یا جرم؟ این مسئله در فیزیک امروز به حالت نظری وجود دارد، یعنی نه موج محض بودن الکترون‏ها صد در صد روشن شده است و نه جرم محض بودن آنها، زیرا الکترون‏ها هر دو خاصیت را از خود بروز می‏دهند.

3 ـ بینش‏های فلسفی: بر سه نوع مهم تقسیم می‏شوند:
قسم یکم: عبارتست از مقداری آگاهی‏های کلی درباره محصولات و نتایج و مبادی اوّلیه علم. در حقیقت بینش‏های نظری در میان نگرش‏های علمی و این قسم مسائل فلسفی قرار گرفته‏اند. برای پیشبرد و توسعه بینش‏های فطری از این آگاهی فلسفی می‏توان استمداد کرد و بهره‏برداری نمود. چنانکه بینش‏های نظری، می‏توانند برای روشن ساختن قسمت تاریک مسائل علمی کمک نموده، تکلیف آن را روشن بسازند.

قسم دوم: آن مسائل است که از ارتباط ذهن آدمی با هستی بوجود می‏آیند، خواه به عنوان مبانی کلی علوم و یا نتایج مسائل علمی منظور بوده باشند و خواه رابطه‏ای با آنها نداشته باشند.

قسم سوم: عبارتست از مسائل ارزشی والا که اصول اساسی “باید”ها و “شاید”های انسان و واقعیت کل هستی را تشکیل می‏دهند.
4 ـ بینش مذهبی: عبارتست از شناخت و پذیرش واقعیات و عمل مطابق آن شناخت و پذیرش با در نظر داشتن اینکه آن شناخت و پذیرش و عمل جنبه تکلیفی در مسیر هدف اعلای حیات دارد. هدف اعلای حیات عبارتست از “آرمان‏های زندگی گذران را با اصول “حیات معقول” اشباع نمودن و شخصیت انسانی را در تکاپو به سوی ابدیت که به فعلیت رساننده همه ابعاد روحی در جاذبه پیشگاه الهی است به ثمر رسانیدن” هدف اعلای حیات، زندگی انسان را با این خصوصیت مشخص می‏سازد: “تکاپوئی است آگاهانه، هر یک از مراحل زندگی که در این تکاپو سپری می‏شود، اشتیاق و نیروی حرکت به مرحله بعدی را می‏افزاید و شخصیت انسانی رهبر این تکاپو است ـ آن شخصیت که لطف ازلی سرچشمه آن است، گردیدن در بی‏نهایت گذرگاهش، ورود در جاذبه پیشگاه ربوبی کمال مطلوبش.”

اگر درست دقت شود خواهیم دید که این بینش مذهبی همه نگرش‏های علمی و نظری و فلسفی را که تکاپو در مسیر “حیات معقول تکاملی” هستند، معنایی معقول می‏بخشد و همه آنها را نوعی از عبادت می‏داند که در تعریف هدف اعلای حیات، تکاپو برای ابدیت نامیده شده و از آیه قرآنی “و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون” “جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند.” استفاده شده است.

به عبارت دیگر بینش مذهبی عامل ارتباط معقول و مشهود میان نگرش‏های علمی و بینش‏های نظری و بینش‏های فلسفی با جان هدفجوی آدمی است، جز بینش مذهبی هیچ یک از نگرش‏ها و بینش‏ها توانایی بلند کردن انسان را از دامان دایه طبیعت ندارد.

با هر چه بنگریم جز این نیست که وسایل درک را از طبیعت گرفته و آن را مانند نورافکن به چهره‏های گوناگون طبیعت روشن نموده‏ایم. در صورتیکه دین با این تعریف کاملاً سازنده که ذیلاً می‏آوریم، آگاهی از جان را متن خود قرار می‏دهد و جان که پل طبیعت و ماورای طبیعت است همه نگرش‏ها و بینش‏ها را در راه هدف اعلای حیات استخدام می‏نماید.
چیست دین؟ برخاستن از روی خاک تا که آگه گردد از خود جان پاک

بینش‏های مذهبی در هنر عبارتست از شناخت هنر و بهره‏برداری از نبوغ‏های هنر در هدف معقول و تکاملی حیات که رو به ابدیت و ورود در پیشگاه آفریننده نبوغ‏های هنری و واقعیت‏ها است.
هنر نیز که یکی از نمودها و جلوه‏های بسیار شگفت‏انگیز و سازنده حیات بشری است، قابل بررسی از دیدگاه نگرش‏ها و بینش‏های چهارگانه می‏باشد:
1 ـ نگرش علمی محض که عبارتست از بررسی‏های عینی نمود هنری از دیدگاه تحلیلی و ترکیبی و محتوای مستقیم و غیرمستقیم آن.

2 ـ بینش‏های نظری که عبارتست از بررسی‏های مربوط به تعیین دخالت احساس شخصی هنرمند در اثر هنری در برابر دخالت واقعیاتی که میدان کار هنرمند و نبوغ اوست.
3 ـ بینش‏های فلسفی عبارتست از یک عده مسائل کلی که در عوامل زیربنایی و نتایج و شناخت هویت خود هنر و نبوغ بوجود آورنده آن، مطرح می‏گردند.
4 ـ بینش‏های مذهبی در هنر عبارتست از شناخت هنر و بهره‏برداری از نبوغ‏های هنر در هدف معقول و تکاملی حیات که رو به ابدیت و ورود در پیشگاه آفریننده نبوغ‏های هنری و واقعیت‏ها است، ما در این بحث دو بینش فلسفی و مذهبی هنر را مطرح می‏کنیم و امیدواریم این مبحث بتواند مقدمه مفیدی برای بررسی‏های عالی‏تر درباره دو نوع بینش بوده باشد.
بینش فلسفی درباره هنر

این بینش را می‏توان در چند مسئله مطرح نمود:
مسئله یکم: به استثنای هنرمندان آگاه از هویت و عظمت‏های هنر، اکثریت قریب به اتفاق مردم، آثار و نمودهای هنری را به عنوان یک پدیده ثانوی می‏نگرند که می‏تواند دقایق یا ساعت‏هایی آنها را به خود مشغول نماید و حس زیباجوئی آنان را هر چند بطور ابهام‏انگیز اشباع نماید، تا حدودی هم طرز تفکرات و آرمان‏ها و برداشت‏های هنرمند را از واقعیت‏های محیط و جامعه خود نشان بدهد.

اکثر تماشاگران نمودهای هنری چه در مغرب زمین و چه در مشرق زمین، از تماشای آن نمودها جز احساس شورش و تموّج حوض درون خود، بهره‏ای دیگر نمی‏برند. کاری که اثر هنری در درون این بینندگان انجام می‏دهد، درست مانند این است که شما چوبی به دست گرفته، محتویات یک حوض پر از آب و اشیاء گوناگون را که در آن ته‏نشین شده است، به حرکت و تموّج در آورید، ناگهان یک کهنه پاره از کف حوض بالا می‏آید و لحظاتی روی موج حرکت می‏کند و سپس ته‏نشین می‏شود. تخته که در کف حوض به لجن چسبیده بود، با به هم زدن آب حوض از

لجن رها می‏شود و بالا می‏آید و شروع به چرخیدن می‏کند و بدین ترتیب لجن و کهنه پاره و تخته و دیگر اشیاء بی‏قیمت و باقیمت، درهم و برهم به حرکت می‏افتند. این شورش و بهم‏خوردگی تنها می‏تواند احساس یکنواختی زندگی را که ملالت‏آور است، مبدل به تنوعی موقت نماید، ولی پس از آنکه چوب را از تحریک آب حوض بازداشتید، همان محتویات شوریده ته‏نشین می‏شوند و بار دیگر حوض همان وضع نخستین خود را پیدا می‏کند. این گونه برخورد و برقرار کردن رابطه که مردم معمولاً با نمودهای هنری دارند، مسئله‏ای است، و علاقه خود بوجود آورنده هنرها

به برخورد و ارتباط مزبور با آثار هنری آنان، مسئله دیگری است، تاکنون احساس لزوم آموزش و تربیت انسانی از نمودهای هنری برای اکثریت مردم یک تکلیف و احساس ضروری تلقی نشده است. و این به عهده رهبران و مربیان جامعه است که با تعلیم و تربیت صحیح ضوابط یک نمود هنری سازنده و طرز برداشت و بهره‏برداری و نمودهای هنری را در مراحل مختلف و موقعیت‏های گوناگون مردم از نظر شرایط ذهنی در مجرای آموزش قرار بدهند.

اما علاقه خود بوجود آورنده اثر هنری به شورش‏های درونی محض چنانکه در مثال فوق دیدیم، فوق‏العاده اسف‏انگیز است، به این معنی که بسیار جای تأسف است که یک هنرمند نابغه همه نبوغ و انرژی‏های روانی و عصبی و ساعات عمر گرانبهایش را صرف شورانیدن بی‏نتیجه درون مردم نماید و از این راه تنها به جلب کردن شگفتی‏های مردم قناعت بورزد. من نمی‏گویم تحسین و تمجید و تشویق و قدردانی ارزشی ندارند، بلکه می‏گویم این یک ارزش نهایی و پاداش واقعی برای هنرمند نیست که چند عدد “بَه بَه” و “آفرین” پاداش واقعی تحول نبوغ و حیات پرارزش جان هنرمند به یک اثر هنری بوده باشد. اگر شورش درون تماشاگران و تحیر آنان در برابر یک نمود هنری مقدمه‏ای برای دگرگونی تکاملی تماشاگران و بررسی‏کنندگان نباشد، چیزی جز پدیده‏های روانی زودگذر نیستند. ما نباید عاشق و شیفته حیرانی و شگفتی و شورش درون مردم شویم که آنان آگاهانه یا ناخودآگاه رفع تشنگی روحی خود را در آب حیاتی می‏بینند که از قعر و روان نوابغ و هنرمندان جاری می‏شود.

یادت به خیر مولوی
طالب حیرانی خلقان شدیم دست طمع اندر الوهیت زدیم
در هوای آنکه گویندت زهی بسته‏ای بر گردن جانت زهی
این به عهده رهبران و مربیان جامعه است که با تعلیم و تربیت صحیح ضوابط یک نمود هنری سازنده و طرز برداشت و بهره‏برداری و نمودهای هنری را در مراحل مختلف و موقعیت‏های گوناگون مردم از نظر شرایط ذهنی در مجرای آموزش قرار بدهند.

آقایان هنرمندان نابغه، شما آن آزادی غیرقابل توصیف را که در هنگام به وجود آوردن یک اثر هنری عالی در درون خود دیده‏اید که فقط خود شما می‏توانید عظمت آنرا درک کنید، برای پس از ظهور و بوجود آمدن آن اثر نیز که برای مردم مطرح خواهد گشت، حفظ نمائید. این جمله را می‏گویم اگر چه ممکن است برای بعضی از متفکران علمی و هنری قابل هضم و پذیرش نبوده باشد: “آن نوع آزادی که در هنگام اکتشاف یک مجهول علمی و فعالیت نبوغ هنری در مقدمه انتقال به واقعیت تازه، در درون محقق و هنرمند شکوفان می‏شود، از نظر عظمت و ارزش روانی اگر بالاتر از واقعیت کشف شده و اثر هنری بوجود آمده، نبوده باشد یقینا کمتر نیست. شما عاشق شگفتی و حیرانی مردم نباشید، شما خود را رودخانه‏ای فرض کنید که یک واقعیت مفید مانند آب حیات از رودخانه درون شما به مزرعه معارف مردم جامعه، سرازیر می‏شود.”

مسئله دوم: انسان و اثر هنری
می‏دانیم که اگر با عظمت‏ترین اثر هنری را در برابر دیدگان سایر جانداران قرار بدهیم. اندک بازتاب و تأثری از خود نشان نخواهند داد، بعنوان مثال: یک تابلوی هنری که در همه دنیا بی‏نظیر باشد، اگر این تابلو در روی مقوائی کشیده شده باشد، برای جانداری به نام موریانه غذای خوبی خواهد بود به همان خوبی که یک قطعه مقوای بی‏خط و نقش و یا دارای سطحی که مرکب روی آن ریخته شده باشد و یا مورچه‏ای که بیفتد داخل مرکب و سپس روی آن مقوا راه برود. موریانه همه این مقواها را خواهد خورد. همچنین دیگر نمودهای هنر، چنانچه به وجود آورنده همه آنها انسان است، بهره‏برداری کننده از آنها هم انسان می‏باشد. به عبارت دیگر یک نمود هنری جایگاه تلاقی روحی بزرگ که دارای نبوغ هنری است با دیگر ارواح انسان‏هاست که این تلاقی، هم باید برای روح بزرگ هنرمند مفید باشد و هم برای روح تماشاگر.

فایده هنر برای روح هنرمند این است که با علم به اینکه انسان‏هایی به اثر هنری او خواهند نگریست و رشد و کمال و یا سقوط آن انسان‏ها در خود هنرمند نیز اثر خواهد کرد، همه استعدادهای مغزی و اعماق و سطوح روح خود را به کار می‏اندازد، تأثر و انگیزه تحول به رشد و کمال را به آن انسان‏ها که خود جزئی از آنان می‏باشد، تحویل بدهد، فایده هنر برای انسان‏های تماشاگر در صورتی که از اعماق روح هنرمند توصیف شده برآید، فایده آب حیات برای حیات خواهد بود.

برگردیم به اصل مبحث، گفتیم که هنر فقط برای انسان مطرح است یعنی فعالیت‏های روانی و ساختمان مغزی بشری طوری تعبیه شده است که هنری برای او مطرح است. جای شگفتی است که نوع انسانی با این همه عظمت‏هایی که در بوجود آوردن آثار هنری یا در بهره‏برداری از آنها، از خود نشان می‏دهد، پیشتازان علوم انسانی کمتر به این فکر افتاده‏اند که درباره مختصات مغزی و روانی بشری که به وجود آورنده و درک کننده هنر می‏باشد، درست بیندیشند و در تقویت آن مختصات از راه تعلیم و تربیت‏های منطقی بکوشند، مولوی می‏گوید:
تا بدانی کاسمان‏های سَمی هست عکس مُدرکات آدمی

گر نبودی عکس آن سَرو سرور پس نخواندی ایزدش دارالغرور
و می‏گوید:
باده در جوشش گدای جوش ماست چرخ در گردش اسیر هوش ماست
در دیوان شمس نیز چنین می‏گوید:
آوازه جمالت از جان خود شنیدیم چون باد و آب و آتش در عشق تو دویدیم

اندر جمال یوسف گر دست‏ها بریدند دستی به جان ما بر بنگر چه‏ها بریدیم
هر اثر هنری، نمودی از فعالیت ذهنی آدمی است که نبوغ و احساس شخصی هنرمند حذف و انتخاب در واقعیات انجام داده و با تجرید و تجسیم واقعیات عینی و مفاهیم ذهنی، آن نمود را بوجود آورده است، متأسفانه اهمیتی که به خود نمودها داده می‏شود و انرژی‏های مادی و معنوی که درباره خود نمودها مصرف می‏شود، درباره اصلاح و تنظیم و به فعلیت رسانیدن خود نیروها و استعدادهای مغزی و روانی صرف نمی‏شود.

از مضمون این ابیات و همچنین با نظر به دلایل مقتضی که از تحلیل معرفت هنری بر می‏آید، کاملاً روشن می‏شود که قطب ذهنی و با کلمات معمولی‏تر، وضع مغزی و روانی آدمی است که پدیده هنر را با عظمت خاصی که دارد، برای انسان‏ها مطرح و قابل توجه ساخته است.

هر اثر هنری، نمودی از فعالیت ذهنی آدمی است که نبوغ و احساس شخصی هنرمند حذف و انتخاب در واقعیات انجام داده و با تجرید و تجسیم واقعیات عینی و مفاهیم ذهنی، آن نمود را بوجود آورده است، متأسفانه اهمیتی که به خود نمودها داده می‏شود و انرژی‏های مادی و معنوی که درباره خود نمودها مصرف می‏شود، درباره اصلاح و تنظیم و به فعلیت رسانیدن خود نیروها و استعدادهای مغزی و روانی صرف نمی‏شود.

درست است که تاکنون طرق منطقی و قابل محاسبه‏ای برای تشخیص و تقویت و به فعلیت آوردن نبوغ‏ها بدست نیامده است، ولی تردید نمی‏توان کرد در اینکه ما می‏توانیم با تعلیم و تربیت‏هایی ماهرانه که نظر عمیق به فعالیت‏های مغزی و روانی شخص دارد نه به کمیت‏ها، نبوغ را در افراد کشف و آن را به فعلیت برسانیم.

حال که بشر می‏تواند نبوغ را که مهمترین معدن نهفته در درون است بکاود و از مواد پرارزش آنها استفاده نماید، چرا نیروها و استعدادهایی را که در درون عموم افراد وجود دارند، بیکار و راکد می‏گذارد و برای قابل درک ساختن هنرها و تقویت آن نیروها مورد اهمیت قرار نمی‏دهد، جای شگفتی است که با آنهمه پیشرفت‏های علمی و بروز نمودهای هنری در فرهنگ بشری، هنوز آن اهمیت که به نمودهای عینی علوم در تکنیک و هنر داده می‏شود، به منبع اصلی آنها که درون آدمی است، اهمیت داده نمی‏شود. حقیقتا هنوز مفاد ابیاتی که در چند سطر پیش متذکر شدیم از نظر روانشناسان به رسمیت شناخته نشده است!!

آری اینست روانشناسی امروز که به قول باروک “تن بی‏سراست”! چنانکه در گذشته “سر بی‏تن”! بوده است.
باید منتظر آن روز شد که با توجه علمی به نتایج عینی علوم و هنرها، توجهات عمیق و گسترده‏تری به درون آدمیان نیز که منافع آن نمودهاست، بنماییم و ببینیم یعنی چه که:
آوازه جمالت از جان خود شنیدیم چون باد و آب و آتش در عشق تو دویدیم
یعنی چه که:
ای همه دریا چه خواهی کرد نم وی همه هستی چه می‏جویی عدم!
هیچ محتاج می گلگون نه‏ای ترک کن گلگونه تو گلگونه‏ای
ای رخ گلگونه‏ات شمس الضحی ای گدای رنگ تو گلگونه‏ها
ای مه تابان چه خواهی کرد گرد ای که خور در پیش رویت روی زرد

تو خوشی و خوب و کان هر خوشی پس چرا خود منت باده کشی
تاج کرّمنا است بر فرق سرت طوق اعطیناک آویز برت
جوهر است انسان و چرخ او را عرض جمله فرع و سایه‏اند و تو غرض

ای غلامت عقل و تدبیرات و هوش چون چنینی خویش را ارزان فروش
خدمتت بر جمله هستی مفترض جوهری چون عجز دارد با عرض

آفتاب از ذره کی شد وام خواه! زهره‏ای از خمره کی شد جام خواه!
این اصالت انسان و انسان محوری درباره زیبایی‏های طبیعی و هنری را نمی‏توان با آن انسان‏شناسی‏های سطحی‏نگر که ما زیبایی‏ها را از جهان عینی در ذهن منعکس می‏کنیم و از آنها لذت می‏بریم، تفسیر و توجیه نمود. اریک نیوتن توبیخی متوجه فیلسوفان نموده می‏گوید:

“آنها همه در پی بررسی احوال ذهن آدمی‏اند و هیچکدامشان به چیزهای زیبا نمی‏نگرند و یا به اصوات زیباگوش فرا نمی‏دهند، تا آنجا که کتاب‏های ایشان به ندرت مصوّر است، این متفکران به جای آنکه خاصیت ذاتی (خاصیت عینی زیبایی) را مورد بررسی قرار دهند، به تجزیه و تحلیل تأثیر آن خاصیت بر ذهن خود می‏پردازند، ظاهرا دلیل معتبری وجود ندارد که بر اساس آن، بتوانیم یک هیجان عاطفی را مهمتر از علت ایجاد کننده آن بشمار آوریم.”

این توبیخ به همان مقدار که متوجه فیلسوفان یک بعدنگر می‏شود، به آن تحلیل‏گران عینی نیز متوجه است که رکن اصیل پدیده زیبایی را نمودهای عینی آن می‏دانند. اگر نبودن عکس و صورت در کتب فلاسفه زیباشناس، دلیل نقص کار آنهاست، درک نکردن این حقیقت که: “آوازه جمالت از جان و دل شنیدیم” نیز دلیل نقص عینی گرایان در شناخت زیبایی‏ها می‏باشد، اگر تفسیر و توجیه‏های ما درباره جنبه عینی و نمود هنرهای زیبا، مانند واقعیات علمی محض که در جهان برون ذهن تفسیر و توجیه می‏شوند کافی بود، هیچ دلیلی برای مراجعه به درون و

بررسی تحلیلی و ترکیبی در استعدادهای کیفیت‏ناپذیر درون وجود نداشت، اریک نیوتن برای پاسخ به این مسئله کوشش می‏کند، ولی نمی‏تواند بیش از این اندازه پیش برود که نمود عینی زیبایی دخالت در احساس زیبایی دارد، ولی در برابر سؤالات زیر نمی‏تواند پاسخ قانع کننده‏ای بدهد. سؤالات مسلسل از این قرار است:
“تپه‏های خار از گل سرخس‏های وحشی فراوان‏تر است و تیغه‏های علف از تپه‏های خار هم فراوان‏تر است.”

اما چگونه می‏توان این عقیده قطعی را توجیه کرد که هر یک از اشیاء دارای درجات مختلفی از زیبایی دیدنی هستند؟ بی‏شک از اینکه بگوییم: بعضی چیزها متناسب‏تر یا خوشرنگتر و یا دارای شکلی موزون‏تر از برخی دیگرند، سودی نخواهیم برد، زیرا فورا این مشکل پیش می‏آید که ملاک‏های سنجش تناسب و رنگ و شکل را از کجا به دست آورده‏ایم؟ تا زمانی که نتوانیم به چنین ملاک‏هایی رجوع کنیم، کیست که حق داشته باشد، بگوید: پاهای خوک بیش از اندازه کوتاه است. بیش از اندازه کوتاه برای چه چیز؟ برای خود خوک، این را که محققا نمی‏توانیم بگوییم، زیرا اگر چنین می‏بود ناچار در جریان تحولات حیاتی، پاهای نازک خوک، به اندازه مورد نیازش بلندتر شده بود. برای زیبایی؟ اما مگر نه این است که پایه‏های گنجه کشودار از پاهای خوک هم کوتاه‏تر است؟ و با این وصف کسی اعتراض نمی‏کند که گنجه کشودار ذاتا چیزی زشت است.

البته به آسانی می‏توان گفت که گردن اسب، خمی باوقار دارد، لیکن باید دانست چه چیز موجب وقار داشتن خط خمدار می‏گردد. آیا یک نوع خط خمدار می‏تواند در نفس خود باوقار باشد و نوعی دیگر از خط خمدار فاقد آن خاصیت بماند؟ و اگر تصادفا در ضمن مشاهده دقیق دریابیم که خم گردن اسب عینا متشابه با خم کپل خوک است، آنوقت در این باره چه خواهیم گفت؟
البته اریک نیوتن می‏خواهد برای این سؤالات پاسخ صحیح پیدا کند، ولی موفقیت وی در این باره چشمگیر نیست، اگر چه تحقیقاتی شایسته انجام می‏دهد، آنچه که می‏تواند از این محقق درباره هنر مورد پذیرش باشد و تقریبا مطابق با همان نظریه است که ما بیان می‏کنیم، اینست که می‏گوید:

“زیبایی در طبیعت محصول کردار ریاضی طبیعت است که به نوبت خود محصول خاصیت وجودی هر موجودی است و حال آنکه زیبایی در هنر نتیجه عشق آدمی مبتنی بر شهود یا ادراک مستقیم وی بر اصول ریاضی طبیعت است.”

به شرط اینکه این محقق کلمه عشق را با ابهام نگذارد. عشق آدمی مبتنی بر شهود یا ادراک مستقیم وی بر اصول ریاضی طبیعت چه معنا دارد؟ مسلما منظور انعکاس محض جهان عینی در ذهن و عمل ریاضی ذهن درباره واقعیات انعکاس یافته نیست. زیرا به اضافه اینکه ذهن آدمی درباره آن واقعیات از جهان هستی که هیچگونه زیبایی ندارند، باز عمل ریاضی انجام می‏دهند، یعنی ذهن آدمی می‏تواند از هر گونه واقعیات جهان، چهره ریاضی آنها را نبیند و درک کند و با این حال در برخی از موارد نه تنها زیبایی ندارند بلکه زشت‏نما هم هستند و در برخی دیگر احساس زیبایی می‏نماید. من گمان می‏کنم اریک نیوتن همان را می‏خواهد بگوید که مولانا با چند بیت ساده و عمیق‏تر بیان نموده است:

عشق امر کل ما رقعه‏ای او قُلزُم و ما قطره‏ای او صد دلیل آورده و ما کرده استدلال‏ها
یعنی آنچه که عنصر اساسی زیبایی است، عشق آدمی بر شهود مستقیم عالم وجود است، وقتی که این شهود دست داد، آن وقت عقل آدمی شروع می‏کند به بیان دلایل و توضیح چهره‏های عقلانی و ریاضی عالم وجود.
به همین جهت است که اسلام اصرار فراوانی بر خودشناسی می‏نماید. در ج

ملات نهج‏البلاغه آمده است که:
“اِنَّ مِنْ أَعْظَمِ ما أَنْعَمَ اللّه‏ُ عَلی عَبْدٍ أَن أَعانَهُ لِنَفْسِهِ.”
“از بزرگترین نعمتهای خداوندی بر یک بنده آنست که او را در خودشناسی و خودسازی کمک نماید.”
مسئله سوم:
آیا هنر برای هنر، یا هنر برای انسان؟
یا هنر برای انسان در حیات معقول؟
درباره رابطه هنر با هنرمند و جامعه دو عقیده مهم رواج دارد:
عقیده یکم می‏گوید: هنر بدان جهت که هنر است مطلوب است، زیرا هنر کاشف از نبوغ و روشن کننده عشق آدمی است بر شهود واقعیات آن چنانکه باید باشند. و هیچ قانون و الگویی نباید برای هنر که ابرازکننده شخصیت هنرمند و نبوغ او است، وجود داشته باشد. اگر ما برای هنر حد و مرزی قائل شویم، در حقیقت فردیت فرد را از نظر امتیازی که دارد نابود ساخته‏ایم و می‏توان گفت: “هنر برای هنر یکی از عالی‏ترین موارد آزادی در عقیده و بیان است که مطلوبیت و مفید بودن آن ثابت شده است.”

عقیده دوم می‏گوید: بدان جهت که هنر نیز مانند دیگر محصولات فکر بشری برای تنظیم و بهره‏برداری در حیات جامعه است، لذا ضرورت دارد که ما هر هنری را نپذیریم و نگذاریم هنرهایی که به ضرر جامعه تمام می‏شود، در معرض و دیدگاه مردم قرار بگیرند، یک عقیده سوم نیز می‏توان ابراز کرد و آن اینست که “هنر انسانی برای انسان” که ما آن را “هنر برای انسان در حیات معقول” نامیده‏ایم.

برای توضیح و اثبات منطقی بودن این‏عقیده می‏گوییم: ما باید نخست به این مسئله حیاتی توجه کنیم که اگر نبوغ هنری را به آب حیات تشبیه کنیم، مسیر این آب حیات مغز پر از خاطرات و تجارب و برداشت‏هایی است که هنرمند از انسان و طبیعت به دست‏آورده است.

اگر نبوغ هنری را به آب حیات تشبیه کنیم، مسیر این آب حیات مغز پر از خاطرات و تجارب و برداشت‏هایی است که هنرمند از انسان و طبیعت به دست‏آورده است. مسلم است که جریان چشمه‏سار نبوغ از یک خلأ محض نیست، بلکه مسیرش همان مغز پر از محتویات پیشین است که بطور قطع آب حیات را دگرگون خواهد کرد.
مسلم است که جریان چشمه‏سار نبوغ از یک خلأ محض نیست، بلکه مسیرش همان مغز پر از محتویات پیشین است که بطور قطع آب حیات را دگرگون خواهد کرد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

طرح (کارآفرینی) راه اندازی و احداث یک کارگاه ماشین سازی pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  طرح (کارآفرینی) راه اندازی و احداث یک کارگاه ماشین سازی pdf دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد طرح (کارآفرینی) راه اندازی و احداث یک کارگاه ماشین سازی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی طرح (کارآفرینی) راه اندازی و احداث یک کارگاه ماشین سازی pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن طرح (کارآفرینی) راه اندازی و احداث یک کارگاه ماشین سازی pdf :

بخشی از فهرست طرح (کارآفرینی) راه اندازی و احداث یک کارگاه ماشین سازی pdf

1-مقدمه 1
2-تعاریف 3
3-برای احداث یک کارگاه ماشین سازی چه باید کرد و به چه امکاناتی نیازمندیم 5
3-1-محل راه اندازی کارگاه 5
3-2-مشخصات ساختمان کارگاه 6
3-3-ابزار و وسایل اولیه 7
4-نیروی انسانی 9
4-1-موسس 9
4-2-طراحی 10
4-3-کارگر فنی 10
5-نحوه تنظیم قراردادها با نیروهای کاری (یک ماه اول تاسیس) 11
6-بیمه نامه ها 11
7-برآوردهای مالی 13
8-بازاریابی 15
9-نحوه گرفتن سفارش، ساخت و تحویل با ماشین به مشتری 17
9-1-سفارش 17
9-2-ساخت 19
9-3-تحویل 21
10-اهداف 24
11-عوامل موثر در دستیابی هر چه سریعتر به اهداف موردنظر 26
12-نتیجه گیری 28

امروزه در جوامع مختلف بحث صنعت بعنوان یکی از مهمترین ارکان آن جامعه به شمار می‌آید. کشورهایی که توانسته اند از لحاظ صنعتی پیشرفت کنند معمولا دارای یک درآمد ملی بالا هستند که باعث رفاه مردم آن جامعه شده و درصد بیکاری را نیز کاهش داده است. به همین دلیل در اکثر جوامع به صنعت بهاء زیادی داده می شود و سرمایه گذاریهای علمی و مالی فراوانی نیز در این زمینه انجام می دهند و سعی می‌کنند به نوعی کشورهای دیگر را به خود وابسته کنند. در حالی که جوابگوی نیازهای داخلی نیز بخوبی هستند. در این کشورها مقدار قابل توجهی از بودجه سالانه کشور صرف جذب نیروهای متفکر و با تجربه می‌گردد که عده ای از آنان از کشورهای دیگر و معمولا کشورهای جهان سوم می باشند. چون در این کشورها کمتر به صنعت و افرادی که ایده صنعتی دارند توجه می شود و سرمایه‌گذاری اندکی روی این اشخاص صورت می گیرد.
یکی از این کشورها ماسفانه کشور خود ما، ایران می باشد که دارای مغزهای متفکر فراوانی بوده، اما به دلیل اهمیت ندادن مسئولان و تعلق نگرفتن بودجه مناسب جهت تحقیقات اکثرا به سمت کشورهای دیگر کشیده می شوند. و معمولا تبدیل به یک نیروی اشتغال زا و پردرآمد برای آن کشورها می شوند. و هیچ کس توجه خاصی به این امر نمی کند. در یک چنین شرایطی و با وجود مشکلات فراوان خوشبختانه عده‌ای هستند که با تلاش و پشتکار خودشان و بدون هیچ پشتوانه قوی مالی از طرف دولت اقدام به تاسیس کارگاه های کوچک می کنند که درصد اندکی از آنان پس از یک مدت طولانی تبدیل به یک کارخانه تولیدی می شوند. که باعث اشتغال زایی و ایجاد درآمد می گردند.
البته لازم به ذکر است که در این مرحله معمولا از طرف دولت یا سرمایه گذاران داخلی مورد حمایت قرار گرفته و به مدارج بالایی می رسند.
حال می خواهیم به بررسی و تحلیل این شغل و مصائب و مشکلات آن و نحوه برخورد با آنها بطور اجمالی بپردازیم.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

تحقیق شاعران ایران pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق شاعران ایران pdf دارای 49 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق شاعران ایران pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق شاعران ایران pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق شاعران ایران pdf :

بخشی از فهرست تحقیق شاعران ایران pdf

فردوسی
نظم داستانهای حماسی

عطار نیشابوری
آثار عطار
منظومه‌ها
فوت عطار

فردوسی
از آغاز بــایــد کـه دانـی درست سرمـــایــه گوهران از نخست
کـــه یــزدان ز ناچیز چیز آفرید بـــدان تـــا توانایی آرد پدید
سـرمـایه گــوهران این چــــهار بـرآورده بی‌رنج و بی‌روزگار
یــــکی آتشی بــر شده تـابناک میان آب و باد از بر تیره خاک
نخستین که آتش به جنبش دمـید زگرمیش پس خشکی آمد پدید
وزان پـس ز آرام سردی نــــمود ز سردی همان بــازتر می‌فزود
چو این چار گوهر بــه جای آمدند ز بــــهر سپنجی سرای آمدند
گــــهرها یــک انــدر دگر ساخته ز هــــر گونه گردن برافراخته
پـــدیـــد آمـد این گــنبد تـیزرو شگفتی نــماینده نــو بـه نـو
ابـر ده و دو هفت شد کـــدخــدای گـــرفتند هر یـک سزاوار جای
در بـ‌ــخشش و دادن آمـــد پدیــد بـبخشید دانا چنان چون سزید
فلکـها یــک انــدر دگــر بسته شد بـجنبید چون کار پیوسته شـد
چودریاوچون‌کوه‌وچون‌دشت‌وراغ زمین شد به کردار روشن چراغ
ابوالقاسم فردوسی از لحاظ زنده کردن تاریخ و داستان ملی و از جهت نفس تازه دمیدن به زبان فارسی بی شبهه بزرگترین شاعر ایران زمین است. و دیگر سرایندگان و گویندگان ما در این هنر به پایه او نمی‌رسند استادی به بزرگی تاریخ که دریچه‌ای به جهان ادبیات گشود هم او بود که پارسی را زنده کرد و با شیوایی سخن، ادبیات را ماندگار کرد. تا آنجا که آوازه‌اش تا کرانها پیچید.
فردوسی یکی از ستارگان درخشان آسمان ادب فارسی و از مفاخر نام‌آور ملت ایران است و به سبب همین عظمت مقاوم و مرتبت، زندگی او مانند سایر بزرگان درجه اول ایرانی با افسانه‌ها و روایات مختلف آمیخته شده است.
دریغا شخصی بدین بزرگی و مقام، شرح حال و تاریخ زندگی‌اش ناقص و مجهول است و آنچه بر ما معلوم است اندکی از بسیار است. تولد او در سال 329 در قریه باژ از ناحیه طبران طوس بوده یعنی همان جا که امروزه آرامگاه اوست. فردوسی مردی وطن‌پرست و در میهن پرستی استوار بود. این مطلب را می‌توان در جای جای شاهنامه و خصوصاً از شور و عشقی که فردوسی در ستایش ایران و نژاد ایرانی دارد به خوبی دریافت. وی سی و پنج سال برای سرودن شاهنامه رنج برد و تمام دارایی خود را از دست داد و در پایان عمر تهیدست شد چرا که عشق به ایران و ایرانی تا آنجا در وجودش رسوخ کرده بود که بر آن شد تاریخ میهن خود و افتخارات گذشته آن را که در خطر نیستی و فراموشی می‌دید احیا کند و بتواند از بلاغت و فصاحت معجزه‌آسا و شیوایی سخن خود بهره‌مند شود و آن را از زوال و فراموشی برهاند. و باید گفت که در این راه خدایی کرد. تا آنجا که حتی در مرگ پسرش از ادامه کار باز نایستاد تا شاهنامه را همانگونه که از نامش بر می‌آید جاودان نماید، برای ایرانی که می‌خواست جاودان بماند. زبان از گفتن هر آنچه در این 35 سال بر او گذشته، قاصر است. باشد که پاسش «بداریم این دردانه تاریخ را».
فردوسی از تاریخ نیاکان خود و از داستانها و افسانه‌ها و تاریخ ایران اطلاع و یا به داشتن آنها شوق و علاقه داشت و تربیت خانوادگی وی را بر این داشت که بدون مشوق و محرک، خود به این کار عظیم دست زند. در حالی که تذکره‌نویسان در شرح حال فردوسی نوشته‌اند که او به تشویق سلطان محمود به نظم شاهنامه پرداخت و علت این اشتباه آن است که نام محمود را در نسخ موجود شاهنامه،‌ که دومین نسخه شاهنامه فردوسی است خود شاعر گنجانیده است.
نسخه اول شاهنامه که منحصر بود به منظوم ساختن متن شاهنامه ابومنصوری، هنگامی آغاز شد که 19 سال از عمر دولت سامانی باقی بود و اگر فردوسی تقدیم منظومه خود را به پادشاهی لازم می‌شمرد ناگزیر به درگاه آل سامان که خریدار اینگونه آثار بود، روی می‌نمود و به هر حال نمی‌توانست در آن تاریخ به درگاه سلطانی که هنوز روی کار نیامده بود بشتابد. محمود،‌ ترک زاد غزنوی نه تنها در شاهنامه‌ی استاد طوس تأثیری نداشت، بلکه تنها کار او قصد قتل گوینده آن به گناه دوست داشتن نژاد ایرانی و اعتقاد به تشیع بوده است و بس.
نظم داستانهای حماسی:
فردوسی ظاهراً در اوان قتل دقیقی حدود (369-376) به نظم داستانهایی مشغول بوده که بعضی از داستانهای منفرد مانند «بیژن و گرازان» را باید در رأس همه قرار داد. داستان بیژن و گرازان یا رزم بیژن و گرازان و یا داستان منیژه و بیژن از داستانهای مشهور قدیم بود که غیر از فردوسی برخی دیگر شعرای عهد غزنوی نیز اشاراتی بدان کرده‌اند. این ابیات منوچهری یکی از آن اشارات است:
شبی چون چاه بیژن تنگ و تاریک چـــو بــیـژن در میان چـاه او من
ثــــریـــا چون منیژه بر سر چاه دو چشم من بر او چون چشم بیژن
و در یک قطعه منسوب به فردوسی نیز اشاراتی به داستان بیژن می‌بینیم:
در ایـوان‌ها نقش بـیـژن هــنوز بــه زنــدان افــراسیاب انـدر است
و این بیت اخیر از شهرت فراوان داستان بیژن و منیژه حکایت می‌کند تا بدانجا که تصاویر آنها را در ایوان‌ها و بر دیوار خانه‌ها نیز نقش می‌کرده‌اند. فردوسی بنابر آنچه از تحقیق در سبک کلام وی در داستان بیژن و گرازان بر می‌آید، این داستان را در ایام جوانی سروده بود.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله بررسی میزان مشارکت و محرومیت زنان به نحو تاریخی و با توجه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بررسی میزان مشارکت و محرومیت زنان به نحو تاریخی و با توجه به تعالیم و فرصت‌های موجود در حوزه هنرهای مختلف pdf دارای 56 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی میزان مشارکت و محرومیت زنان به نحو تاریخی و با توجه به تعالیم و فرصت‌های موجود در حوزه هنرهای مختلف pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی میزان مشارکت و محرومیت زنان به نحو تاریخی و با توجه به تعالیم و فرصت‌های موجود در حوزه هنرهای مختلف pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی میزان مشارکت و محرومیت زنان به نحو تاریخی و با توجه به تعالیم و فرصت‌های موجود در حوزه هنرهای مختلف pdf :

تصاویر گذرایی که از دوره‌های مشخص پیشرفت سه شکل هنری ارائه دادیم به سختی برای نشان دادن میزان مشارکت و محرومیتی که زنان به نحو تاریخی و با توجه به تعالیم و فرصت‌های موجود در حوزه هنرها با آن مواجه بودند، کافی هستند. با این حال به بعضی از الگوهای فکری که در تجربه و بحث از علم زیبایی شناسی و هنرهای زیبا نفوذ داشتند، اشاره می کنند. شرایط واقعی اجتماعی مردان و زنان متعلق به طبقات مختلف [اجتماعی]، دوره‌های گوناگون تاریخی، و فرهنگ‌های مختلف، موجب شکل‌گیری این الگوها به نحو متنوع و متغیری شدند، الگوهایی که می‌توانیم
حقیقتاً در تمام حوزه‌های مفاهیم نامتناسب مربوط به قابلیت‌های زنانه که به صورت دوتایی و در تقابل با مفاهیم مربوط به همکاران مقتدر و مسلط مذکر ایشان وجود دارند، بیابیم. ایده مربوط به هنرمند حرفه‌ای در دوره مدرن، لایه دیگری نیز به این چارچوب‌های ارجمند تفکر اضافه می‌کند.
البته امور بسیاری طی قرن گذشته تغییر کرده‌اند، و امروزه هنرمندان پیشروی اندکی خود را با تحمیلات نزاکتی که زنان قرن نوزدهمی را به ستوه آورده بود، مواجه می‌بینند، و از طرفی زنان، دیگر از کسب تعالیمی که برای مردان مجاز بود محروم نیستند. آیا این امر بدین معناست که چارچوب‌های مفهومی کهنی که برای قرن‌های متمادی پابرجا بوده‌اند، نهایتاً از ضمیر خودآگاه پاک شده‌اند، چنین چیزی به شدت غیر متحمل است، هر چند این چارچوب‌ها به طور حتم همچون گذشته کاربرد ندارند. در فصل 5 به تأمل در مورد مفهوم هنر و هنرمندان امروزی خواهیم پرداخت و عملکرد [مفهوم] جنسیت در علم زیبایی شناسی را در دوره خودمان مورد بررسی قرار خواهیم داد. قبل از اینکه به آن موضوع بپردازیم، بگذارید تا مسیری فرعی را جهت ملاحظه محدوده‌ای در حواشی بیرونی نظریه زیبایی شناسی برگزینیم، محدوده‌ای که دارای پیوستگی‌های سنتی بسیاری با زنان است: خوراک و خوردن. در اینجا عملکرد [مفهوم] فردیت را به شکل زیبایی شناسانه دیگری خواهیم دید و درک خود را از طنین [مفهوم] جنسیت در نظام‌های سنجشی توسعه خواهیم داد.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله یک فعالیت وابسته به زمان و مدل انتخاب سفر با گزینه های چند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله یک فعالیت وابسته به زمان و مدل انتخاب سفر با گزینه های چند تایی محل پارکینگ pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله یک فعالیت وابسته به زمان و مدل انتخاب سفر با گزینه های چند تایی محل پارکینگ pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله یک فعالیت وابسته به زمان و مدل انتخاب سفر با گزینه های چند تایی محل پارکینگ pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله یک فعالیت وابسته به زمان و مدل انتخاب سفر با گزینه های چند تایی محل پارکینگ pdf :

در سال های اخیر، به دلیل افزایش چشمگیر تعداد وسایل نقلیه، در شهرهای شلوغ و پرجمعیت، پارک کردن، یک مسئله جدی است که اهمیت آن به طور روز افزونی در حال افزایش است.
بنابراین در بسیاری از مناطق شهری به ویژه در ساعات شلوغ شرایط ترافیکی بدتر می‌شود.
در نتیجه باعث افزایش زمان جستجو برای پیدا کردن ناحیه ای برای پارک کردن خودرو، در مناطق تجاری می شود. عمل پارک کردن خودرو، استفاده کنندگان از جاده، محدود شدن است (گلازر و نیسکان، 1992).
و هر خودرو باید در انتهای یک سفر، پارک نشود. از این رو سیاست های پارک کردن خودرو برای تأثیر روی جریان های ترافیک یک ابزار بسیار قدرتمند را پیشنهاد می کند (ورهوف و همکارانش، 1995). کاملاً پذیرفته شده است که سیاست های پارک کردن خودرو نقش مهمی را در طراحی و مدیریت سیستم های حمل و نقل در مناطق شهری پرجمعیت و شلوغ ایفا می کند (یونگ و همکارانش، 1991 و ونگ و همکارانش،2000 و تونگ و همکارانش2004) مشخص شد که رانندگان، درصد زیادی از وقت سفرشان را صرف پیدا کردن جا برای پارک کردن خودرو می کنند (اکسهوسن و پلاک، 1991).
در مناطق شهری این می تواند بر روی کیفیت محیط زیست، میزان ترافیک و ازدحام جمعیت، تأثیر زیادی داشته باشد (فینی، 1986).

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   71   72   73   74   75   >>   >