مقاله در مورد معماری پست مدرن pdf
نوشته شده به وسیله ی علی در تاریخ 95/5/31:: 2:19 صبح

مقاله در مورد معماری پست مدرن pdf دارای 58 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد معماری پست مدرن pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد معماری پست مدرن pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله در مورد معماری پست مدرن pdf :
معماری پست مدرن
«مقدمه»
با توجه به تحولاتی که در عرصه معماری در خصوصاً قرن اخیر صورت گرفته است ابهامات از چگونگی ابراز احساسات مخاطبین، در دو زمان اوایل و اواخر قرن، در بین عموم مشاهده می شود.
نگاههای اولیه از غنی و ثبات شگردهای بوجود آمده در بنیان معماری اصیل و مردمی بسوی بنیادی دیگر که ریشه در تفکری نو و پشت پا زدن به آنچه که مدت زیادی را طی کرده و به مرور زمان پخته و غنی شده است، دارد، مشوق و محرک عاملین آن بوده است. بگونه ای که در بوجود آمدن سبکهای جدید تسریع شده است.
بی شک تفکر نوینی به این هدف نمی توانست باشد که نظام ریشه دار سابق را به کناری بزند و خودی از خود نشان بدهد بلکه حل نیازهای عمومی بخاطر عوامل زیادی از جمله ازدیاد جمعیت و اشتغال متنوع با درآمد بالا که مهاجرت را از قراء در پی داشته و اینکه کمبود فضا و موجود بودن مصالح محکمه و قابل اعتماد و ; می توانست این مهم را موجب شود.
در نگاه های امروز، عدم رغبت و بی میلی در وجود بعضی از شاخصه های معماری نوین چه از سبک مدرن و نئومدرن و ; در بین عموم مشاهده می شود. گونه ای بیزاری و خستگی عامه را از تشویق آنهمه زحماتی که فلسفه ها در پشت آن خوابیده بوده است، معذور نموده است. چه که این موضوع در تنوع و تغییر یا تجدید نظر در سطور فلسفه های بافته شده شاید مصلحتی را باعث شده است.
در هر حال وجود این حرکتها بی شک موجب شکوفائی و پویائی زنان و سعه صدر و تأمل بیشتر آیندگان در حال هرچه مسالمت آمیزتر بودن عنصر مهم معماری و شهرسازی برای عموم را موجب گردید.
در این پروژه، نگاهی به اندیشه و آثار یکی از معماران سبک ارگانیک به نام فرانک لوید رایت داریم تا بیشتر با این سبک و ویژگی های آن در کار این معمار که شاخص تر از دیگر معماران این سبک است، آشنا شویم.
ورود رایت به عرصه معماری:
فرانک لوید رایت، که آثارش اعتقاد عمیق وی را به هدایت جامعه به وسیله هنرمندان (و در میان آنها معماران) نشان می دهد، در سال 1867 در مزرعهای در ویسکانسین ایالات متحده به دنیا آمد که پدر بزرگ مادریش آن را بنیاد گذاشته بود. مهاجرت پدر و مادر وی از این مزرعه به جدایی شان انجامید و همراه مادرش به آنجا بازگشت. مادرش که معلم بود شوق معمار شدن را در وی دمید،
زیرا می پنداشت حرفه ای است معنوی و موفقیت ساز. همچنین وی را با آثار بزرگان اندیشه بشری آشنا ساخت. فیثاغورث، اریستو فانس، سقراط، لائوتسه، بودا، کروپوتکین، هنری جرج، گوته، کارلایل، نیچه، نهرو و ; از زمره این بزرگانند که اسامی آنها وسعت مطالعات «رایت» را آشکار می سازد.
وی پس از پایان رساندن دبیرستان، یک سال مهندسی ساختمان خواند و علیرغم اصرار مادر دانشگاه ویسکانس را به امید شکوفایی آمالش در تجربه رها کرد و در سال 1887 به شهر شیکاگو روانه شد. در شیکاگو، وی در خدمت معمار بزرگی به نام «سولیوان» درآمد.
اندیشه رایت
سولیوان استاد رایت معتقد بود معماری سنتی، معماری فئودالیسم با تسلط انسان بر انسان است و معماری جدید باید معماری دموکراسی یا آزادی برای تعالی و بالندگی فرد باشد. رایت این باور را در عمق اندیشه اش جای داد. همچنین رایت از «موریس» (شخصیت برجسته مکتب هنرها و
دست سازها) اعتقاد به کارکرد اجتماعی ویژه هنرمند را کسب کرد. اما خلاف وی این نقش را در مقابله با ماشین تعریف نمی کرد، بلکه معتقد بود هنرمند باید به نبوغش «شعر عصر ماشین» را بسراید و در این میان نقش معمار را بالاتر از هنرمندان دیگر می دانست. زیرا معمار باید بر بزرگترین ماشین بشر، یا شهر به عنوان مرکز قدرت، مسلط شود و آن را استعلاء بخشد.
از لحاظ اقتعصادی، «رایت» جامعه ای مبتنی بر سرمایه داری را آرمان خود قرار داده بود. البته وی سرمایه داران زمان خود را منحرف شده می دانست و به دنبال «سرمایه دایر حقیقی» و از پی آن «دموکراسی حقیقی» بود. رادیکالیسم اجتماعی وی در مقابل آنچه که در زمانه اش رایج شده بود. در واقع بازگشت از «استبداد اکثریت» به سنتی بود که بنیانگذاران ایالات متحده همچون
«جفرسون» و «پین» عنوان کرده بودند. در حوزه معماری نیز مدرنیسم رایت و رد سبکهای کلاسیک به زنده کردن سنت رابطه مستقیم و اندامواره انسان و طبیعت اختصاص یافته بود. گویا وی چه در عرصه اقتصادی و اجتماع
البته این تلاش همان طور که گفته شد در مقابله با ماشین نبود، بلکه از نظر وی فن شناسی نوین امکان رهایی انسان را از ماشین و تمرکز قدرت فراهم می آورد. یعنی اتومبیل، الکتریسیته و تلفن می توانست بدون اینکه تهدیدی متوجه رفاه بشر کنند، تمرکز را چه در حوزه اقتصادی و چه زندگی (شهر) از میان بردارد و انسانها بتوانند آزادانه در خانه هایشان مشاغل مختلف فکری و یدی را تجربه کنند. این رویکرد «رایت» به کار، یادآور تصویری است که «مارکس» از کار در جامعه بی طبقه می داد. جامعه ای که به زعم رایت می توانست بر مبنای سرمایه داری حقیقی بنا شود.
از دید «رایت» انسانها به دو گروه اصلی تقسیم می شوند: «غارنشینان» که صخره نشین گشته و شهرها را ساخته اند. این انسانها به خداوندی قاهر، نظم و پیروی از اصول پیشین معتقدند و مقررات و قواعد را وضع می کنند. گروه دیگر «خانه بدوشان» هستند، انسانهای آزاد و خلاقی که شجاعت زیستن زیر سقف ستارگان را دارند. وی معتقد بود که شهرهای آینده باید هر دو گروه را در خود جای دهند و امنیت و ثبات را در خدمت آزادی و خلاقیت درآورند، شهرهایی نامتمرکز «ناپیدا» و بدون دیوار.
بعد از کسادی بزرگ اقتصاد بازار در سال 1929 رایت به ارائه آرمانشهر خود مصمم شد. وی در کتاب «شهر ناپیدا» (Disappearing City) که در سال 1932 منتشر شد، تصویر آرمانشهر خود را مجزا ارائه داد. شهر از خانه شروع می شود، که محل زندگی انسان (خانوار) آزاد و مستقل است. خانه هایی منفرد از آن نوع که وی قبلاً در «باغ بلوط» ساخته و تقلید از آنها جهانگیر شده بود. خانه هایی که مصالح آن ارزش طبیعی خود را آشکار می سازند و سنت طبیعی زیستن را با فن
شناسی نوین، دوباره به بشر عرضه می کنند. این خانه ها در سه تیپ اصلی برای خانوارهای کم درآمد تا پردرآمد (دارندگان یک تا پنج اتومبیل) و در قطعات زمین کوچک و بزرگ ساخته می شوند. در مدل شهری وی یا (Broadacre City) که میتوان آن را شهر کشتگاههای باز نامید، همه مالک اند و اجاره نشینی وجود ندارد. در این شهر آسمانخراشها جایی ندارند، مگر در مرکز فرهنگی آن و گاه برای کسانی که هنوز فرهیخته نشده اند! در این شهر بازارهای خیابانی، همچون جمعه بازارهای روستایی، محل داد و ستد و ارتباط مستقیم تولیدکنندگان و مصرف کنندگان و مقوم اقتصادی طبیعی هستند.
با این همه آزادی انسانها در آرمانشهر «رایت» نباید هماهنگی در کل یا وحدت اندامواره طبیعی و زیبایی را از بین برد. حافظ این هماهنگی معماری است که «معماری اندامواره» را بداند. این شخص در شهری که قدرت اقتصاد و حتی آموزش، در آن نامتمرکز است، نقش رهبر را می یابد. رهبری پیامبرگونه، معماری که مردم با درک شایستگی و نبوغش وی را برای هدایت شهر برمیگزینند.
آرمانشهر مورد نظر «رایت» هیچ گاه همچون شهرهای جدید «هوارد» به مثابه یک شهر کامل شکل نگرفت، اما گریز از مرکز به پیرامون یا حومه ها در ایالات متحده و دیگر شهرهای کشورهای صنعتی و رواج خانه به جای آپارتمان، گرایش بیشتر را به آرمان وی آشکار می کند.
رایت و بسط معماری در آمریکا
بی تردید «فرانک لیدرایت» از میان تمام معماران معاصری که کارشان از قرن نوزدهم آغاز شد دوراندیش تر بود. وی نابغه ای بود که چشمه فیاض قریحه اش هرگز به خشکی نگرائید و استعدادش به وصف نمی آید. کار وی از اعصار مختلف بخصوص از معماری دیرین خاور دور متأثر بود؛ اما نه به شیوه دیگر معماران قرن نوزدهم که تقلید را بهانه عدم ابتکار کرده بودند بلکه مانند «ماتیس» نقاش فرانسوی که از هنر زنگی و ایرانی الهام گرفت و این الهام با درک و تأثری عمیق همراه بود. با این همه کار «رایت» بیشتر از کار هر معمار آمریکایی دیگر روحیه سرزمین خود را داشت. فهمیدن کارهای رایت محتاج مطالعه ای دقیق و عمیق است و درک شخصیت قوی وی که در هر نکته ای از کارهایش تجلی داشت بآسانی ممکن نیست. اثرات قرن نوزدهم هنوز در رایت باقی بود اما وی به تنهایی بی آن که نقاشان و مجسمه سازان معاصر وی او را یاری کرده باشند تصوری نو در معماری آفرید.
تأثیر معماران بر «رایت»:
به سال 1887 هنگامی که رایت در شیکاگو آغاز کرد این شهر سرچشمه معماری جدید بود. وی در کارگاه دو نفر از بهترین معماران و مهندسان آن زمان «لوئی سالون» و «دنکمارادلر» که اولی را استاد محبوب و دومی را کهن سرور بزرگ می نامید، در زمانی که این دو در کمال قدرت خلاقانه خود ساختمان (ادیتوریوم) را می ساختند شاگردی کرد. بدین ترتیب مکتب معماری شیکاگو در شکفته ترین ایام خود بر جوانی وی تأثیر گذاشت؛ با این همه رایت مستقیماً دنبال کارهای این مکتب را نگرفت. استفاده از امکانات ساختمانی جدید و مصالح تازه به عرصه معماری رایت: خانه
سازی، سال ها بعد وارد شد. از این رو شاید بتوان گفت وی محافظه کار بود و بیشتر دنباله راهی را گرفت که ریچاردسن رفته بود تا سالون. تازه در دهه سوم قرن بیستم وقتی که استفاده از بتن مسلح در اروپا رواج کامل یافته بود وی چنان که خود گفته است برای نخستین بار این ماده را (به اندازهای که به حساب آید) در یکی از خانه هائی که ساخت بکار برد. دلیل این مطلب عدم کفایت رایت نبود؛ بلکه تمایل و اراده شخصی او بود.
در ستیز با کهنه پرستی، مشکلات رایت در مقایسه با مشکلات معماران اروپائی کمتر بود. وی در ناحیه غرب مرکزی آمریکا زاده شده و در سایه حمایت شهری چون شیکاگو بود که مرکز رفیع ترین کارهای آن زمان بود.
توجه وافر به خانه سازی:
از آغاز توجه رایت معطوف مسئله ای شد که در سراسر عمر مورد توجه وی بود: ساختن خانه به عنوان مأوائی برای زندگی. سنت عمومی آمریکائیان در این مورد، مثال هائی که سالون بوجود آورده بود و روح هنرمندانه ای که ریچاردسن به خانه سازی داده بود در اختیار رایت قرار گرفت. اما راز کار
وی در این است که در سنت خانه سازی آمریکائیان عواملی را که برای اساس معماری آینده اهمیت داشت بازشناخت و نسبت به این عوامل اساسی بی تفاوت نماند بلکه به قدرت نبوغ خویش بر آن ها عوامل تازه تر افزود و آنچه که به وی رسیده بود پیشتر برد.
رایت و بسط معماری در انگلستان:
اگر کار فرانک لید رایت و کار معمار اسکاتلندی معاصر او که درست در همان سال تولد رایت پا به عرصه وجود گذاشته بود مقایسه شود جالب توجه خواهد بود. مقایسه ای که تفاوت و نکات مشترک کار این دو معمار را معلوم دارد: فی المثل بررسی کیفیت روکاری دیوار در ساختمانهای آنان یا خصوصیات طرح های ایشان برای اثاثیه خانه و یا وضعیت تیر و ستون های چوبی که در ساختمان های هر دوی آنان در معرض دید قرار می گرفت و در پس سقف یا دیوار پنهان نمی گشت. هر دوی آنان در گلاسکو و رایت در آن سوی اقیانوس اطلس در هم آهنگی با معماران دیگر هم عصر خود کار
را آغاز کردند. برخی از خصوصیات خانه چارنلی که رایت در خیابان استر در شیکاگو ساخت با خانه هائی که در همین زمان در لندن بنا گشتند تفاوت کلی ندارد، تنها با مطالعه دقیق تر در خانه چارنلی به مظاهری می رسیم که بعدها در کار رایت قوت گرفت و آن دیوارهای مسطح و پنجره های ساده بود که کارهای انگلیسی فاقد آن بود. اما دیری نپائید که در کارهای رایت تغییری صورت گرفت و حال آن که انگلستان از مرحله نخستین قدمی پیش نگذاشت و یا بطور کلی اروپا در جستجوی راه های تازه دچار تردید شد.
نقشه های صلیبی و نقشه های طویل
رایت اساساً، تا آنجا که ممکن بود، قسمت داخلی خانه هایش را به صورت یک فضای واحد می ساخت. تیغه هائی در این فضای واحد، قسمت های مختلف را هرجا که لازم بود از یکدیگر متمایز می کردند. چنانکه خود گفته است، وی تمام فضای داخلی یک خانه را مانند یک اطاق وسیع می ساخت. آشپزخانه لابراتوارخانه بود که از این اطاق جدا می شد، اطاق مستخدمین که دری آن را به آشپزخانه مرتبط می کرد در کنار آن ساخته می شد؛ تیغه هائی قسمت های دیگر خانه مثل اطاق نهارخوری، اطاق مطالعه و اطاق پذیرائی را از یکدیگر متمایز می کرد.
نقشه های صلیبی شکل: در خانه های قرن هفدهم آمریکا معمول بود که در میان خانه بخاری سنگی حجیمی ساخته شود. رایت طرح های خود را برای خانه ها از این سنت دیرین استفاده کرد، بدین معنی که بخاری نقطه شروع طرح وی بود و اطاق های مختلف دور تا دور این هسته حجیم قرار می گرفتند و نقشه ای شبیه پروانه یک آسیاب بادی فراهم می آوردند. در حقیقت می توان گفت که این نقشه ها صلیبی شکل هستند و هر شاخه صلیب نمودار یک قسمت از خانه است که اغلب به ارتفاع مختلف ساخته می شدند. تأثیر این نوع نقشه رایت را در برخی از کارهای اروپائی می توان دید.
فرانک لید رایت: خانه ایزابل رابرتس ریور فارست ایلی نوی 1907 این خانه در آخرین سال های کار رایت در شیکاگو ساخته شد. وقتی که وی برای مقاصد معماری خود آزادی یافت.
در سراسر قرن نوزدهم سنت آمریکائیان دائر به ساختن بخاری در مرکز خانه پایدار ماند.
گ.ا.وود وارد نقشه صلیبی شکل یک خانه ییلاقی، 1873 اطاق های دور تا دور بخاری چهارجانبه ای ساخته شده اند و با گشودن درهای کشوئی که این اطاق ها را به هم مرتبط
می کنند می توان تمام خانه را تقریباً به فضای واحد تبدیل کرد.
بخاری در مرکز خانه واقع شده و درهای کشوئی اطاق های اصلی را به یکدیگر متصل می کنند و با گشودن این درها در مواقع لزوم می توان سرسرا، کتابخانه و اطاق نهارخوری را به فضائی واحد تبدیل کرد. شکل هشت ضلعی اطاق ها به زیبائی آن ها می افزاید مانند تمام خانه های این دوره، شکل بیرونی این خانه نیز اندیشیدگی نقشه (پلان) آن را ندارد. (تصویر زیر)
گ.ا.وودوارد. نمای عمومی یک خانه ییلاقی با نقشه ای طبیعی شکل (1878) مانند تمام خانه های این دوره شکل بیرونی این خانه نیز اندیشیدگی و نظم نقشه و (پلان) آن را ندارد. از برجسته ترین اقدامات معماری رایت این بود که نمائی مناسب و هم آهنگ در این نوع نقشه ها بوجودآورد.
با این همه در آن اشاراتی از ترکیب دو حجم مختلف با یکدیگر می توان یافت، مقصودی که رایت، با خانه های هنرمندانه ای که در شیکاگو ساخت به آن رسیده است. بیشتر خانه های رایت بخصوص آن ها که کوچکتراند نقشه ای صلیبی دارند و شکل خارجی آن ها از ترکیب دو حجم که ارتفاعات مختلف دارند، بوجود میآید. از این خانه ها، خانه ایزابل رابتس در ریورفارست ایلی نوی از زیباترین خانه های کوچکی است که رایت ساخته است.
این خانه نیز از ترکیب دو حجم به ارتفاع مختلف بو
جود آمده. اما حجمی که دارای ارتفاع بیشتر است بر خلاف معمول شامل سرسرا نیست بلکه اطاق نشیمن را در بر می گیرد. ایجاد فضائی گشوده و دل باز برای زندگی که در این خانه با ارتفاع بلند اطاق نشیمن حاصل آمده خواستی است که از دیرزمان وجود داشته و نه تنها در خانه های نخستین مهاجرین آمریکائی قرن نوزدهم بلکه در بسیاری از تمدن های اولیه بشر می توان از آن سراغ گرفت. در عصر ما، رایت نخستین معماری بود که این خواست را شناخت و به آن صورت حقیقت دارد. در این خانه اطاق نشیمن از سایر قسمت های خانه ارتفاعی بیشتر دارد و تا بام خانه که شیبی ملایم دارد یکسره بالا میرود. ارتفاع آن فقط با بالکنی که کمی در اطاق پیش می آید به دو قسمت می شود؛ اما این پیش آمدگی بالکن و شیب ملایم سقف همراه با مصالح متنوعی که در پوشش دیوارهای اطاق بکار رفته (فی المثل بخاری آجری اطاق) نوعی ترکیب بی سابقه از احجام مختلف بوجود می آورد که جالب توجه است.
خود رایت نیز هرگز این نوع نقشه را رها نکرد. به سال 1939 در طرحی که برای خانه های ارزان قیمت رسم کرد آن را به وضوح می توان دید. این طرح که برای خانه های سان تاپ در پنسیلوانیا رسم شده است مرکب از چهار آپارتمان است که هر آپارتمان از دیگری بوسیله دیواری آجری جدا می شود و دیوارها بر هم عموداند که همان شباهت نقشه به پروانه آسیاب بادی به دیده می آید.
در مرکز این خانه ها بر خلاف معمول نقشه های رایت بخاری وجود ندارد اما دیوارهای میانی ضخیم اند و در ان ها لوله های آب و تهویه و کابل قرار دارند که بدین طریق در تاریک نقطه خانه ها متمرکز شده اند.
نقشه غیر مقید:
رایت تا آنجا که ممکن بود، علاقه داشت خانه های خود را به آزادی بر زمین بگسترد و آن ها را یک طبقه بسازد. خود وی خاطر نشان می کند که طبقه اول هر خانه را به عنوان آنچه معمولاً زیرزمین خوانده می شود می سازد. قسمت اصلی خانه، چنانچه در خانه کونلی کاروی مشهود است، در طبقه بالا ساخته می شد و فقط سرسرای ورودی و اطاق بازی در طبقه اول قرار داشتند. در خانه
شخصی خود این دو قسمت در طبقه اول که مستقیماً بر سطح زمین ساخته شده قرار دارند. این تمایل رایت موجب شد که نقشه های وی بدون تقید طرح شوند، نکته ای که به سنت معماری امریکا از آغاز وابسته بود. در نتیجه بر خلاف خانه رابرتس که در آن ترکیب احجام در جهت عمودی صورت گرفته است، در خانه های بعدی احجام در جهت افقی نظم یافته اند.
تا حدود سال 1910 آزادی و عدم تقیدی که در نقشه های رایت وجود داشت بی سابقه بود و در کشور های دیگر تقریباً ناشناخته طرح چنین نقشه هایی شاید بزرگترین خدمت رایت به عالم معماری باشد. وی به وجود مقید و کرخت معماری زندگی حرکت و آزادی بخشید.
فرانک لید رایت خانه های سان تاپ آردمور پنسیلوانیا 1939 این طرح مرکب از نقشه برای 4 آپارتمان ارزان قیمت است که هر آپارتمان از دیگری به وسیله دیواری جدا می شود. دیوارها بر هم عمودند و در مرکز نقشه در میان دیوارها لوله های آب و تهویه و کابل برق قرار دارند که در تاریک ترین نقطه خانه ها متمرکز گشته اند.
سطوح مسطح
شناسایی زیبایی نهفته مصالح ساختمانی:
خانه های ژاپونی به دلیل ایجاز و اختصار خود مورد توجه رایت بود. در این خانهها حشو و زوایدی وجود ندارد و رایت در نقشه های خود برای خانه های آمریکائیان، به همین شیوه از عوامل غیر لازم بی معنی دوری جست. اما وی بدین نکته اکتفا نکرد بلکه زیبایی عواملی را که بدان ها توجهی
نمی شد، شناخت و به جلو آورد. عواملی که تا قبل از وی تصور می شد فقط فایده ای عملی بر آنها مترتب است. وی چنانکه معماران بعد از او زیبایی نهفته ساختمان را کشف کردند به کشف زیبایی طبیعی و نهفته مصالح ساختمانی موفق آمد. رایت مانند شاعری که احساس خود را از جمال طبیعی درخت، کوه، رود خانه و دریای موطن خود بیان می کند و ما را از این زیبایی می آگاهاند زیبایی نهفته مصالح ساختمانی را شناخت و با استفاده هنرمندانه از این مصالح دیدگان ما را به زیبایی آن ها گشود.
در ساختن خانه ها به عنوان مجموعه ای پیوسته در فضا، رایت از این عوامل هر جا که میسر بود استفاده کرد و کوشید هر خانه را به اقتضای زمان و موقعیت آن بسازد. خانه های نخستین مهاجرین امریکائی به خصوص آن ها که در نزدیک مرزهای متغیر این سرزمین ساخته می شدند می بایستی در مقابل حمله دشمن محفوظ باشند. از این رو طبقه اول این خانه تقریبا بدون پنجره و ایوان بنا می گشتند و شبیه خانه های روستایی سوئیس و جنوب آلمان بودند( دست کم از
نخستین سالهای قرن هفدهم). در آمریکا ساختن ایوان برای خانه نخست در جنوب این سرزمین در کنار مزارع پنبه و برنج معمول شد و از آنجا به سراسر این کشور نفوذ یافت. در قرن نوزدهم ساختن ایوان برای خانه ها در آمریکا بسیار بیشتر از اروپا رواج داشت و از جمله عوامل مسلم سیمای خانه های ییلاقی بود. برخی اوقات ایوانها با بامی به شیب ملایم ساخته می شدند که در سیمای کلی بنا بصورت خطوط کشیده افقی به دیده می آمدند.
در ساختمان کازینوی سنترال پارک در نیویورک، 1871
-به عنوان یکی از نمونه های ناشناخته این نکته بخوبی مشهود است. بنظر می رسد خطوط کشیده پیوسته چه در نمای ساختمان و چه در واگن پولمن موافق طبع آمریکائیان باشند.
کازنوی سنترال پارم شهر نیوییورک، 1871
رایت از این سنت معمول در آمریکا در طرح خانه های خود استفاده کرد. اما در طرح های وی ایوان دور تا دور بنا ادامه نمی یابد و جزئی نیست که به اصطلاح به آن الصاق شده باشد بلکه در تبعیت از نقشه صلیبی آن در امتداد شاخه ای از صلیب قرار می گیرد یا به عبارت دیگر ادامه قسمتی اصلی از ساختمان است. بام آن در موارد بسیار و به دلائل متعدد که رایت خود در نوشته هایش
ذکر می کند از بدنه نما پیش می آید و حالتی از تعلیق در فضا دارد و به کشیدگی بنا و تأکید خطوط افقی آن می افزاید. پس می بینیم که سنت معمول زمان فقط مایه الهام رایت بود و وی به آن صورتی تازه بخشید.

کلمات کلیدی :