مقاله تربیت pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تربیت pdf دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تربیت pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تربیت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله تربیت pdf :

تربیت

1-1 مقدمه
انسان به عنوان موضوع تربیت ابعاد گوناگونی دارد و تربیت شایسته باید به رشد و پرورش و تعدیل همه این ابعاد توجه داشته باشد. از میان ابعاد مختلف تربیت یکی از ابعاد مهم تربیت عرفانی است که بخشی است که مربوط به روح و سیر و سلوک در درجات معنوی است و مقصود آن تجرد روحی و رسیدن به قرب الهی و به عبارتی فناء فی الله می باشد. تربیت عرفانی تکیه و تأکید خود رابیش از هر چیز بر پیراستن دل که برای عارف نماد گوهی آدمی است نهاد. نکته قابل توجه این است حه هر عمر طریقی به مجرد اینکه خاصیت مادیت گرفت

در واقع به تبع خصوصیت فناپذیری مادی اش به پایان خواهد رسید ولی آنچه که همیشگی است معنویات منزه از ماده است که همیشه با انسانیت همراه است. انسان نفسی دارد که برای زندگی ابدی و نامتناهی آفریده شده و هرگز تباهی و نابودی را در آن راهی نیست و می تواند با کوشش و فعالیت پسندیده خود به هدف کمالی که بالاتر از هر سعادت و خوشبختی و کامروایی است برسد.(طباطبائی، 1387: 190)

انسان ها خواه یا ناخواه تربیت می شوند و شکل می گیرند حال چه به صورت اختیاری و خودآگاه و یا به صورت غیر ارادی و ناخودآگاه. اما می توان گفت تربیت و آموختن دانش از جمله واژه هایی است که می توان برای آن تعاریف متعددی را بیان داشت و در واقع در طول تاریخ و در هر دوره زمانی معنی خاصی به آن اطلاق می گردید گاه تمام فضیلت در تربیت به شناختن دنیای مادی محدود می گردید و گاه فضیلت در شناخت نفس و تزکیه روحی و توجه به دنیای غیر مادی و غیر محسوس معطوف می گردد.

پژوهش حاضر در صدد است با مراجعه به منابع عرفانی که حاوی واقع بینانه ترین و کارآمدترین راه حل ها برای سعادت بشری است به تدوین چهارچوب برای تربیت عرفانی بپردازد. در این راستا از یکی از آثار عرفانی بزرگ از جمله عطار که در برگیرنده مجموعه ای از جامع ترین و عمیق ترین نظریات عرفانی است بهره گرفته شود.
در این فصل کلیاتی شامل شرح و بیان مسأله، اهداف و سوالات، روش و ابزار انجام تحقیق، شیوه های گرد آوری اطلاعات و تعریف کلمات کلیدی بیان خواهد شد.
1-3 هدف پژوهش:

هدف از انجام این پژوهش بهره گیری از اندیشه های عرفانی عطار به منظور بررسی و تبیین تربیت عرفانی از دیدگاه او در رابطه با اسنان و استنباط اهداف و اصول روشهای تربیت عرفانی بر مبنای آن است.
1-3-1: هدف کلی:
تبیین تربیت عرفانی از دیدگاه عطار و استنباط دلالت های آن در تربیت عرفانی
2-3-1: اهداف جزئی:
1) تبیین دیدگاه عطار پیرامون عرفان

2) تبیین اهمیت و جایگاه عرفان از منظر عطار
3) استنباط دلالت هایی برای تربیت عرفانی با توجه به دیدگاه عطار

4) استنباط اهداف تربیت عرفانی بر اساس اندیشه های عرفانی عطار
5) استنباط اصول تربیت عرفانی بر مبنای دیدگاه عطار
6) استنباط روش های تربیت عرفانی از منظر عطار

1-4 سوال های تحقیق:
1) آرای عطار پیرامون عرفان چگونه شکل می گیرد؟
2) از منظر عطار اهمیت و جایگاه عرفان چگونه تبیین می شود؟

3) با توجه به دیدگاه عطار پیرامون عرفان چه دلالت هایی برای تربیت عرفانی قابل استنباط است؟
4) بر اساس اندیشه های عطار چه اهدافی برای تربیت عرفانی استنباط می شود؟
5) بر مبنای دیدگاه عطار چه اصولی برای تربیت عرفانی استنباط می شود؟
6) از دیدگاه عطار چه روش هایی برای تربیت عرفانی قابل استنباط است؟
1-5: اهمیت و ضرورت تحقیق:

انسان گل سر سبد جهان آفرینش خدای متعال است که در نیکو ترین وجه آفریده شده است. او دارای ابعاد وجودی متنوع است که برای شکوفا شدن و متعالی شدن این ابعاد و استعدادهای نهانی، احتیاج به تربیت دارد. در این میان پرورش بعد معنوی و عرفانی انسان از اهمیت والایی برخوردار است. تربیت عرفانی همان سیر و سکلو عرفانی است. توضیح اینکه سیر به معنای حرکت کردن و رو نهادن به سوی چیزی است و سلوک به معنای رفتار با برنامه دقیق و خط مشی معین است.( بهشتی، 1388: 285)

تربیت عرفانی یکی از ابعادی است که دارای تأثیر فراوان بر دیگر جنبه های تربیتی انسان دارد و در صورت توجه به آن تکامل دیگر ابعاد میسر می گردد و در صورت عدم توجه ناکارآمدی در دیگر ابعاد رخ می دهد. اگر فرد به مرتبه ای از تکامل روحی نرسیده باشد و بدون وجود بازدارنده های بیرونی رفتار ناشایست از خود بروز دهد می توان نتیجه گرفت که تربیت به نحو

شایسته صورت نپذیرفته است. بنابراین برنامه ریزان امر تربیت باید به این مهم توجه نمایند که علاوه بر توجه به بعد عملی تربیت دانش آموزان به بعد تربیت عرفانی و معنوی نیز توجه نمایند زیرا در واقع آن جنبه از تربیت که مربوط به روح و سیر و سلوک در درجات معنوی است منجر به تجرد روحی و رسیدن به قرب الهی می گردد. اما متأسفانه این بعد همواره از جانب برنامه ریزان امر تربیت مورد غفلت واقع شده است و این در صورتی است که باید روش ها و اصول و اهداف تربیت عرفانی از منابع اصیل دین استخراج گردد تا بتواند راهگشای خوبی برای جامعه در امر تعلیم و تربیت باشد.

در عرفان روش ها و نظریه هایی وجود دارد که با کمک آنها می توان راه هایی جدید در تعلیم و تربیت نشان داد و سازمان های کارآمدی طراحی نمود که به عنوان آموزش و پروش نوین در جوامع بشری به اجرا در آیند.در تعلیم و تربیت عرفانی به عقل و دستاوردهاهی علمی بی اعتنایی نمی شود بلکه چنانچه یکی از عرفای بزرگ گفته اند بخشی از سیر و سلوک معنوی به عقل اختصاص دارد و به آن سلوک عقلی گفته اند.

تعلیم و تربیت عرفانی بر اساس خودآگاهی، خداآگاهی، محبت و عشق به همه هستی می تواند بهترین سازمان را برای آموزش و پرورش ایجاد کند که متأسفانه در حوزه تعلیم و تربیت و به ویژه در سازمانهای آموزش و پرورش هنوز به این ضرورت پی نبرده اند و هنوز از روش کهنه و ناکارآمد فلسفی استفاده می شود.( افراسیاب پور، 1386: 23)
تعلیم و تربیت عرفانی این توانایی را دارد که انسان را از بحران های خودساخته نجات دهد و خانه های سرد و بی روح را به مرکزی برای عشق و معنویت تبدیل کند. در تعلیم و تربیت عرفانی اصالت به تحول درونی و معنوی انسان داده می شود و در کنار آن به یادگیری آموزش نیز پرداخته می شود.

در عرفان قرن ها پیش از تعلیم و تربیت عقل گرای غربی دوره تحصیلی را هفت مرتبه نموده و آموزش و پرورش خود برای هر سالک و دانش آموزی عبور از این هفت وادی را لازم دانسته و درس هایی ارائه داده اند که هم جنبه نظری و هم عملی داشته نمونه آن منطق الطیر عطال است. این متون تعلیمی عرفانی بهترین نمونه کتابهای درسی هستند که به زیباترین بیان ها در نظم و نثر به آموزش اصالت داده و عرفا بیش از هر چیز خود را معلم دانسته و کتابهای درسی نوشته اند.(افراسیاب پور، 1386: 33)

همانطور که گفته شد عطار یکی از عرفای بزرگ فارسی زبان است که از منظر وی بی نیازی برای او وارستگی می آورد و اینجاست که دلبستگی شدید عطار به عرفان و مشرب اهل طریقت او را بیش از هر چیز به سوی زهد و دین و مسائل عرفانی و صوفیانه متوجه می کند به طوری که کلیه دانسته ها و اندوخته های علمی او را در سایه باورهای روحانیتش قرار می دهد. عرفان به باور عطار “راه” است راهی که با رفتن آغاز می شود. عرفان راهی از پیش معلوم و پایان ناپذیر نیست بلکه راهی است که با رفتن پدید می آید و با رفتن راه می شود. این راه بی نشان و ناپیداست چون با رفتن رهرو پدید می آید و در این راه، رهرو و رهبر نیز سرانجام راه می شوند. رهرو با شوریدن علیه زنجیر عادت و پرده پندار رسم و قیل و قال مقام و شأن اجتماعی در آستانه ره بی پایان عشق و رهایی قرار می گیرد.

( فروزانفر،1340: 49)
در عرفان عطار انسان ها قبل از طی طریق باید لوازم این طریقت را فراهم کنند یعنی در عرفان اول تخلیه و بعد تجلیه است. اول رها شدن از صفات مختلف و بعد آراستگی به صفات انسانی از ویژگی های سلوک عرفانی است. این اندیشه عطار در عرفان او نیز مشخص است و لازم است در پایان یادآور شوم که عرفان عطار عرفانی معتدل است و این ویژگی از کتاب تذکره الاولیاء وی قابل استنباط است. بیان دلالت های تربیت عرفانی به نوبه ی خود خواهد تواسنت دست اندرکاران سطوح مختلف نظام تعلیم و تربیت کنونی را بر نقاط قوت و ضعف خود آگاه نموده و مسیر اصلاح و پیشرفت در نظام آموزشی را هموار سازد.

1-6 روش تحقیق:
در پژوهش پیش رو تلاش بر این است که اصول، اهداف و روش های تربیت عرفانی از منظر عطار تدوین شوند. نظر به اینکه عناصر تربیتی در آثار عطار به طور مستقم مورد بحث قرار نگرفته لازم است ابتدا اندیشه های عرفانی وی به طور عمیق تشریح گردد تا بر اساس آن عناصر تربیتی مذکور بدست آیند. با این وصف روش مورد استفاده در این پژوهش روش تحلیلی است.
اساس روش تحلیلی این است که محقق مسأله، فکر یا پدیده ای را در نظر گرفته و آن را به اجزا و بخش هایی تجزیه خواهد کرد. هدف و مقصد یک تحیلی تجزیه یک کل به عناصر سازنده آن است که نتایج قابل بررسی و فهم بدست بدهد و ابهام و تردید را از امری زایل سازد.

در یکی از دسته بندی ها، روش های تحیلی به سه دسته تقسیم شده اند: تحلیل به معنای تجزیه به اجزیا مفهومی؛ تحلیل به معنای توجه و بازگردان صورت دستوری گزاره های زبانی به صورت منطقی آنها؛ و تحلیل به معنای جستجوی ارتباط میان مفاهیم مختلف و زبانشناسی روابط و شبکه های مفهومی( باقری، 1388: 122)

با بکارگیری این روش افراد جامعه، مسئولان از اهمیت امری و عمق فاجعه آگاه ساخته و سبب خواهد شد تصمیم گیری در آن زمینه جدی تر و قاطع تر و اندیشیده تر باشد. بر این اساس در پژوهش با کاربرد مفاهیم اساسی در مباحث عرفانی عطار و استخراج اصول، اهداف و روش های تربیت عرفانی سعی بر این شده است که برنامه ریزان آموزش و پرورش را از پیامدهای ناگوار ناشی از غفلت تربیت عرفانی و معنوی آگاه سازد. محقق همچنین در سایه اعمال این روش می تواند با اساس فکری یک مکتب، یک نظر و یا فلسفه آشنا گردد. در جریان چگونگی پیدایش وقوع آن و ابعاد مثبت و منفی آن قرار گیرد و دیدی کلی و نظری واقع بینانه درباره یک مساله و طرز فکر بدست آورد. در پژوهش حاضر نیز سعی بر این شده است که با استفاده از روش تحلیلی به مطالعه و بررسی آثار عطار پرداخته تا بتوانیم اندیشه های عرفانی وی را دریافته و به تبیین تربیت عرفانی از دیدگاه وی بپردازیم تا بتوان از آن در برنامه ریزی های درسی آموزش و پرورش استفاده کرد.( قائمی، 1368: 282)

1-2 بیان مسأله:
تربیت یک ضرورت اجتناب ناپذیر در زندگی اجتماعی انسان است. آدمی برای ادامه حیات انسانی و نیل به کمال لایق خود ناگزیر است با دیگران بیاموزد و عضو جامعه بشری باشد و در فعالیت های اجتماعی با آنان همکاری نماید. تربیت تجربیات نسل های گذشته را به نسل های بعدی منتقل می کند و راه و رسم زندگی را به بشر می آموزد. تربیت برنامه هماهنگی فرد با اجتماع است. تربیت عواطف و احساسات را اندازه می گیرد و تمایلات انسان را به راه صحیح هدایت می نماید و روابط شخص را با اجتماع بر اساس شیوه صحیح منظم می سازد. تربیت صحیح یکی از مهم ترین ارکان سعادت بشر است. تربیت رمز کامیابی و خوشبختی اسنان ها در طول ایام زندگی است.

بر اساس معنای اصطلاحی تربیت می توان آن را اینگونه تعریف کرد که تربیت هر چیزی را از مرتبه استعداد و قابلیت به مقام فعلیت رساندن و کمالات لایق به او بخشیدن و به عبارت دیگر تربیت یعنی شکوفا نمودن استعدادهای مختلف در زمینه های مختلف.(طباطبایی، 1388: ص 447)
اهمیت و ضرورت تربیت در ظاهر نمودن کمالات باطنی بشر و به فعلیت در آوردن استعدادهای درونی امری واضح است پس بیداری و تبلور اندیشه ها و رشد و شکوفایی ذخایر روحی و روانی نتیجه مسلم شیوه های تربیت است در نتیجه تربیت را نمی توان گونه ای از گونه ای زیبایی و یا از نوع عاداتی دانست که بی نیازی از آن ممکن باشد بلکه تربیت مخصوصاً تربیت عقلانی و اخلافی از اساسی ترین ضروریات زندگی است و در جمع شئون زندگی فردی و اجتماعی نقش مؤثر و مستقیم دارد.( طباطبایی، 1388: ص 448)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله نقاشی قهوه خانه (هنر اسلامی) pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نقاشی قهوه خانه (هنر اسلامی) pdf دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقاشی قهوه خانه (هنر اسلامی) pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نقاشی قهوه خانه (هنر اسلامی) pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله نقاشی قهوه خانه (هنر اسلامی) pdf :

نقاشی قهوه خانه (هنر اسلامی)

نقاشی قهوه خانه نوعی نقاشی روایی رنگ روغنی با مضمونهای رزمی، مذهبی و بزمی است که در دوران جنبش مشروطیت بر اساس سنتهای هنر مردمی و دینی و با اثرپذیری از نقاشی طبیعت گرایانه مرسوم آن زمان، به دست هنرمندانی مکتب ندیده پدیدار شد. خاستگاه و زمینه ساز این هنر نقاشی، سنت کهن قصه خوانی و مرثیه سرائی و تعزیه خوانی در ایران بوده است و پیشینه اش به قرنها پبش از پدید آمدن قهوه خانه می رسد.

نقاشی قهوه خانه، بازتابی اصیل و صادق از هنر هنرمندانی عاشق، تنها و دلسوخته است. هنرمندانی مظلوم و محروم از تبار مردم ساده دل و آیینه صفت کوچه و بازار، آنانی که از پس قرنها سکوت، زیر سقف تاریک قهوه خانه ها در خلوت عارفانه تکیه ها و حسینیه ها، در سر هر کوی و برزنی، چشم در چشم مردم دوختند و در محفل پر انس و الفت آنان، بغض معصومانه شان را یکباره شکستند. در ستایش راستی ها و مردانگی ها نقشها زدند و حکایت کژیها و پلیدیها کردند. رنگ سرخی نشاندند بر تن بوم و دیوار که گویی لخته لخته خونهای خشکیده مظلومیتهای از یاد رفته بود و رنگ سبزی گزیدند به پاس یاد بهار سر سبز و پر طراوت روح و اندیشه راستان و آزادگانی که در جان و دل و خیال و باور مردم قرنهای قرن، نسل به نسل، سینه به سینه، تا به روزگارشان به یادگار مانده بود و چه جاودانه و همیشه پایدار و ماندنی.

هنرمندانی عاشق و صادق آمدند، با کوله باری از محنت و تنهایی و دلتنگی، با چشمانی خیس و پر گریه به دشت سرخ کربلا رفتند، به یاری آزادگان، رو سوی شاهنامه نهادند، همه یلان و پهلوانان آزاده این مرز و بوم را به یاری طلبیدند، همرزم رستم شدند، همراز سیاوش مظلوم.

هنرمندانی دلسوخته و وارسته، در این روزگار آستین بالا زدند تا که ذوق و هنر بی ادعایشان پاسخی بر شور و شیدایی و بیداری مردم باشد و غیرتی در خلق هنری سراسر شیفتگی و خلوص، آن هم به جبران روزگاران دراز سکوت و بی اعتنایی ها و آن همه تحقیرها و نادیده انگاشتنهای ذوق و اعتقاد و باور مردم، مردمی که همیشه الهام دهنده اصلی باروری و استمرار هنر و فرهنگ این دیار بوده اند.

نقاشی قهوه خانه پدیده ای نوظهور در تاریخ نقاشی این دیار بود که همراه با حفظ تمامی ارزشهای منطقی هنر مذهبی و سنتی ایران، به ضرورت نیاز و خواست مردم و به پاس احترام به باورهای مردم متولد شد. مردمی که شمایل مقدس امامان بزرگوارشان، تصاویر حماسه های جانبازی و ایثار پیشوایان دینی شان را، نه به دلیل آذین و نقش و نگاری، که به دلیل حرمت ایمانشان و برآوردن نذر و نیازشان می خواستند. مردمی که در راستای گذر زمان، یلان و آزادگان شاهنامه حکیم توس را از خیال به نقش می طلبیدند، تا مگر در همدلی و مونسی با راستان و پهلوانان شاهنامه، غرور ملی از کف رفته خویش را باز یابند و رستمی را طلب می کردند تا مگر بیاید و داد از بیدادگران زمانه شان بگیرد.

در چنین روزگاری بود که هنرمندان بی ادعا، مقابل دیوار قهوه خانه ها و در ایوان حسینیه ها و تکیه ها و بر سکوی گود زورخانه ها نشستند و گوش به سخن نقالان دادند و چشم در چشم مداحان دوختند، رنگها را ساییدند و کاسه های سفالی و شکسته شان را پر از رنگ کردند، هر چه را که شنیدند و در دل داشتند بر تن دیوار و بوم نقش زدند، نقشی تنها به مدد خیالشان و خیالی به گستره و وسعت تمامی قصه ماندن و بودن خاکشان و استقامتی به بلندای آرمانهای تبار و اجدادشان. خیالی که چون در چهار دیواری بسته و بی نور قهوه خانه

ها به نقش می نشست، بی شمار دریچه های پر نور سرزمینهای پرآفتاب رزمگاه های نبرد را بر روی همگان می گشود، خیالی که هنرمندان عاشق را به دشت کربلا می برد، در نیم روز نبردی جاودانه و ابدی در چشم تاریخ، خیالی که خون سرخ سیاوش را چون بر زمین تفته و خشک بدگمانیها و تهمتها می ریخت، دشتی از سبزه و گل می آفرید. این همه حقیقت ذهن گرا و خیال پرداز نقاش ایرانی، جستجوی معنوی او در پی دنیایی سوای دنیای مادی را باید مدیون تفکر و الهامی دانست که در دوران ظهور و شکوفایی اسلام، سبب ساز نوعی

وحدت و خلوت و عبادت هنرمندان این سرزمین می شود، تا جایی که انگار پس از این زمان، هنرمند نقاش، بیش از آنچه در اندیشه آفرینش و کار و خلاقیت هنری باشد، دل به ریاضت و اتصال در برابر خالق این جهان می سپارد، همان انگیزه و شور و حالی که به عنوان مثال تذهیب کار مخلص را وا می دارد تا به درازای عمرش، تنها در تذهیب صفحه ای از کتاب خدا، پایداری ایمان و عشقش را نشان دهد. اما تحول نقاشی ایرانی به مفهوم و معیار امروزی اش، جدا از عرفان هنر تذهیب، سوای افسون و اعجاز نقشهای پر رنگ و زیبای کاشیکاری و

سایر هنرهای بومی و سنتی، بدان هنگام شکل می پذیرد که با افسانه های ملی و بومی پیوند می خورد. در این پیوند مبارک، بی تردید اندیشه عالمانه حکیم توس، فردوسی بزرگوار، نقشی اساسی و کار ساز دارد. چه نقاشان با ذوق به مدد حکایات شاهنامه و با به تصویر درآوردن آنها، به سهم و توان خویش، بر حفظ و نگهداشت میراث پر بار فرهنگ ایرانی ادای دین می کنند.

سوای استمرار و ادامه حیات هنر اسلامی و سنتی ایران به همت و عشق هنرمندان شیفته در این زمان، تولد و تبلور هنر جمعی از نقاشان گمنام و بی ادعای کوچه و بازار تحت نام و عنوان شمایل نگاران و پرده کشان، چه بسا که بار دیگر به دلیل ضرورت ایستادگی در برابر دسایس فرهنگی و هنری بیگانگان باید رویدادی جدی و کارساز تلقی شود. در این حرکت نوپای هنری که نخست، تاپ چندانی در برابر هنر پر زور ندارد، جمعی نقاش صاحب ذوق پا به پای تعزیه داران و گویندگان ذکر مصیبت کربلا، پرده هایی نسبتا عریض و طویل را عرصه

نمایش نقش و نشانه های حماسه کربلا می سازند، دیگر بار ایمان و خیال و ذوق یکی می شوند، هنر نقش و نقاشی هنرمندان مردمی، گرچه در برابر زرق و برق نقاشی نقاشباشی های درباری ایرانی و فرنگی چندان رنگ و بویی ندارد، اما به دلیل محتوای ارزشمند و پرتقدسش، آرام آرام جایگاهی معتبر در برابر هنر رسمی و تشریفاتی آن روزگار می یابد .
با تولد جنبش مشروطیت، همگام با بیداری افکار عامه و رشد و تعالی اندیشه های آزادیخواهانه، هنر مردمی به یکباره جانی تازه می گیرد. مبانی اصیل و سازوکار فرهنگ مذهبی و سنتی این دیار با حمایت مردم بیدار دل، آبرو و اعتبار تازه می یابد.

مردم به دنبال قهرمانان و آزادگان گمگشته خویش می گردند، در پی بیان زبان دلشان، خیالها و آرزوهای تحقیر شده و از یاد رفته شان. همین است که ترانه های سراسر لطف و زیبای عامیانه بر سر هر کوی و برزنی بر لبها جاری می شود. قصه ها و افسانه های کهن، رواجی دوباره می یابند. ادبیات و هنر تشریفاتی و غریبه به چشم و دلشان، در غوغای این همه شور و التهاب جا خالی می کند. مداحان و نقالان، در حسینیه ها و تکیه ها و قهوه خانه های رو به رشد پایتخت و شهرهای کوچک و بزرگ، سهمی والا در حفظ این همه شور و

شیدایی و بیداری دارند. هم آنان هستند که همراه مردم، نقاشان و هنرمندان غریب و تنها و محروم خود را صدا می کنند تا بیایند و نقش آزادگان و راستان را بر پهنه بوم و دیوارهای سیاه و دودگرفته قهوه خانه ها، بر سقف مه آلوده گرمابه ها، در فضای پرتقدس حسینیه ها و تکیه ها و بر پرده های پاک پرده داران، آشکار و جاودانه سازند.

نقاشی قهوه خانه را ار لحاظ موضوع کلی آنها می توان به دو دسته تقسیم کرد: نقاشی های مذهبی و نقاشی های غیر مذهبی. نقاشی های مذهبی مجموعه ای از چهره های پیشوایان و بزرگان دین و مذهب و صحنه هایی از جنگ ها و نبردهای معروف پیامبر اسلام و حضرت امیر المؤمنین و وقایع کربلا را در بر می گیرد. نقاشی های غیر مذهبی مجموعه ای بزرگ از داستان های رزمی و بزمی ایرانی را شامل می شود که حاوی رخداد ها افسانه ای، حماسی، تارخی و چهره هایی از شاهان و قهرمانان شاهنامه و صحنه هایی از میدان های نبرد و عرصه های عشق ورزی و دلدادگی قهرمانان و بزم گاه های پادشاهان است.

حسین قوللر آقاسی، فرزند استاد علی رضا نقش انداز کاشی و پارچه و محمد مدبر از پیشکسوتان نقاشی قهوه خانه ای به شمار می آیند. پس از قوللر آقاسی و مدبر، شاگردانشان مانند فتح الله آقاسی، عباس بلوکی فر، حسن اسماعیل زاده و حسین همدانی راه استادانشان را ادامه دادند. در زیر با تعدادی از این هنرمندان آشنا می شوید:
حسین قوللر آغاسی

حسین فرزند علی رضا قوللر آغاسی بود. علی رضا یکی از هنرمندان و استادان نقش پرداز بر روی کاشی و قلمدان به شمار می رفت. حسین فن و هنر نقش اندازی روی کاشی و روغن کاری بر دیوار را از نه سالگی نزد پدر آموخت. در آن زمان استاد علی رضا یک کارگاه کاشی پزی در خیابان الماسیه (باب همایون) داشت. پس از مرگ پدر چندی کارگاه او را می گرداند. محمد مدبر، دوست و همشاگردیش در کارگاه پدر، او را در این دوره کوتاه در نقش اندازی روی کاشی و گرداندن کارگاه یاری می داد. پس از چندی کارگاه و کار کاشیگری را رها کرد و به نقاشی ساختمان پرداخت.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله سیره ی پیامبر pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله سیره ی پیامبر pdf دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله سیره ی پیامبر pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله سیره ی پیامبر pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله سیره ی پیامبر pdf :

سیره ی پیامبر

در میان تمام انبیا، تنها پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله است که جزئیّات تاریخ زندگى او به روشنى ثبت و ضبط شده که افتخار بزرگى براى مسلمانان به شمار مى‏رود، زیرا زندگى سایر انبیا مدّتى بعد از آن بزرگواران، با تحریفات فراوان و همراه با انواع تهمت‏ها نوشته شده است.

کتاب‏هاى زیادى درباره اخلاق پیامبر صلى الله علیه و آله نوشته شده که بیشتر آنها به زبان عربى است و چون در بخش‏هاى قبلى درباره انبیا و شناخت و صفات آنان بحث‏هایى کردیم مناسب است گوشه‏اى از سیره آن پیامبر عزیز صلى الله علیه و آله را در اینجا ذکر کنیم زیرا آشنایى با سیره و روش زندگى و اخلاق فردى و اجتماعى آن بزرگوار براى همه مردم بدون استثنا مفید است. از خداوند متعال مى‏خواهم این نوشته مختصر را از ما بپذیرد و ما را از بهترین امّت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله قرار دهد.
پیامبر اکرم نزد کسى پاى خود را دراز نمى‏کرد. با گشاده‏رویى صحبت مى‏کرد و به همه افراد توجه مى‏فرمود.

آنچه در اینجا ذکر مى‏شود از کتاب «بحارالانوار» جلد شانزده و «سیره ابن هشام» و «کُحل البصر» و «تفسیر المیزان» جلد ششم و غیر آن است.
عبادت پیامبر
چون پاسى از شب مى‏گذشت رسول‏ خدا صلى الله علیه و آله از بستر برمى‏خاست و پس از گرفتن وضو و زدن مسواک و تلاوت آیاتى چند از قرآن کریم، در گوشه‏اى به عبادت مى‏پرداخت و اشک مى‏ریخت. بعضى از همسرانش که او را به این حال مى‏دیدند مى‏گفتند: تو که گناهى ندارى چرا این قدر اشک مى‏ریزى؟ مى‏فرمود: آیا بنده شاکر خدا نباشم؟

امّ سلمه مى‏گوید: شبى پیامبر در خانه من بود، نیمه شب، او را نیافتم به سراغش شتافتم، دیدم در تاریکى ایستاده، دست‏ها را بلند کرده، اشک مى‏ریزد و مى‏گوید: خدایا! هرچه نعمت به من داده‏اى از من مگیر، دشمنم را خشنود مکن، به بلاهایى که مرا از آنها نجات دادى گرفتارم مکن، حتى به اندازه چشم بر هم زدنى مرا به خود وامگذار. به او گفتم پدر و مادرم فدایت شوند، شما که بخشوده شده‏اى! فرمود: هیچ کس از خدا بى‏نیاز نیست. حضرت یونس آنى به خودش واگذار شد، در شکم ماهى زندانى شد.

چون ماه رمضان مى‏رسید، پیامبر همه بردگان خود را آزاد مى‏کرد، به هنگام نماز مى‏لرزید و هرگاه نماز را به تنهایى مى‏خواند رکوع و سجود آن را طول مى‏داد ولى هرگاه با مردم به جماعت نماز مى‏خواند بسیار عادّى و ساده برگزار مى‏کرد. به یکى از یارانش که امام جماعت سایر مسلمانان شده بود سفارش فرمود: هرگاه با مردم به نماز مى‏ایستى سعى کن بعد از حمد، سوره کوچکى قرائت کنى و نماز را طول ندهى.
رسول خدا هنگام خروج از خانه، خود را آماده و زینت مى‏کرد.
زهد پیامبر
روزى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله دوازده درهم به حضرت على علیه السلام داد و فرمود: لباسى براى من تهیّه کن. على علیه السلام به بازار رفت و لباسى به همان قیمت تهیّه کرد و خدمت رسول اکرم صلى الله علیه و آله آورد. پیامبر فرمود: اگر لباس ارزان‏تر یا ساده‏ترى بود بهتر بود. اگر فروشنده حاضر است لباس را به او برگردان. حضرت على ‏علیه السلام لباس را برگرداند و پول را پس گرفت و خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله برگشت.

رسول ‏خدا صلى الله علیه و آله با على علیه السلام به سوى بازار راه افتادند، در راه کنیزى را دیدند که گریه مى‏کند، از حالش جویا شدند. گفت: چهار درهم پول براى خرید جنس به من داده‏اند ولى پول را گم کرده‏ام و اکنون مى‏ترسم که به خانه برگردم. پیامبر صلى الله علیه و آله چهار درهم از دوازده درهم را به او داد و آنگاه به بازار رفتند و پیراهنى به قیمت چهار درهم خریدند.

هنگام بازگشت برهنه‏اى را دیدند، لباس را به او بخشیدند و دوباره به بازار برگشته و پیراهن دیگرى خریدند. در راه بازگشت به منزل دوباره همان کنیز را دیدند که ناراحت است و مى‏گوید: چون برگشتن به خانه طول کشیده مى‏ترسم مرا بزنند. پیامبر صلى الله علیه و آله همراه کنیز به منزل صاحبش رفت، صاحب خانه به احترام تشریف فرمایى پیامبر صلى الله علیه و آله کنیز را بخشید و او را آزاد نمود. رسول اکرم فرمود: چه دوازده درهم با برکتى که دو برهنه را پوشاند و یک نفر را آزاد کرد.
آرى، اگر ما هم کمى از زندگى خود بکاهیم بسیارى از برادران ما به نوائى مى‏رسند.

یک نفر یهودى چند درهم از پیامبر صلى الله علیه و آله طلب داشت. روزى مطالبه کرد ولى پیامبر صلى الله علیه و آله چیزى نداشت که به او بپردازد. یهودى گفت: همین جا در کنار تو مى‏مانم تا بدهى خود را بپردازى و پیامبر صلى الله علیه و آله را در جاى خود نگه داشت. ظهر شد، مردم نماز ظهر را خواندند، عصر هم گذشت و وقت نماز مغرب و عشا فرا رسید و آن یهودى همچنان پیامبر صلى الله علیه و آله را عملاً بازداشت کرده بود. مردم از رفتار آن مرد یهودى عصبانى شدند اما پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: ما حق ظلم نداریم. این رفتار پیامبر باعث شد تا آن یهودى به خاطر صبر، متانت و خوش اخلاقى پیامبر مسلمان شد و مقدارى از مال خود را نیز در راه خدا داد و گفت: این کار من نسبت به رسول خدا جنبه آزمایشى داشت نه جسارت.
سوز پیامبر
اگر کسى براى اصلاح و متحوّل کردن جامعه، از درون سوز نداشته باشد و مشتعل نباشد، محال است بتواند جامعه‏اى را مشتعل سازد. یکى از صفات برجسته انبیاى الهى سوز و گداز آنها براى هدایت و سعادت انسان‏هاست. یکى از ناسزاهایى که قدیمى‏ها به بعضى مى‏گفتند این بود: «اى بى درد!» پیداست که داشتن درد و سوز، خود یک کمال است و بى دردى یک درد بزرگ است!
خداوند در اوصاف پیامبرش مى‏فرماید: «حریص علیکم» او نسبت به شما سوز دارد و براى ایمان شما حرص مى‏خورد و در جاى دیگر خطاب به پیامبر مى‏فرماید: «لعلّک باخع نفسک الا یکونوا مؤمنین» شاید خویشتن را هلاک کنى که چرا آنها ایمان نمى‏آورند.
همچنین در سوره طه مى‏فرماید: «طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقى»؛ اى پیامبر! ما قرآن را بر تو فرو نفرستادیم که این همه خود را به زحمت بیندازى !

آرى، سوز و گداز دینى از اوصاف انبیا و اولیاست و نه تنها براى آنها که براى هر مسلمانى لازم است. یک طلبه و یک دانشجو اگر بسوزد، دانشگاه و حوزه و جامعه را مى‌تواند متحوّل کند.
البته سوز هم باید از روى اخلاص باشد، دکّان نباشد! هر پیرو پیامبرى باید ببیند کجاى کار معطّل مانده است، آستین‏ها را بالا بزند و کار را انجام دهد. به نوع کار، پستى و شرافت ظاهرى آن نباید نگاه کرد. کارى که بر روى زمین مانده است باید با نیّت پاک و خالص انجام داد.
بى‏تکلّفى پیامبر
یکى از خصوصیّات انبیا از جمله پیامبر اسلام پرهیز از تکلف بود. خداوند از پیامبرش مى‏خواهد که به مردم بگوید: «و ما انا من المتکلّفین»؛ من اهل تکلّف نیستم و خود و دیگران را به سختى نمى‏اندازم.
غمخوار و همدرد

پیش از بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله زندگى بر مردم سخت شد و کم کم کار به قحطى کشید، مردم به وحشت افتاده بودند، از جمله حضرت ابوطالب پدر بزرگوار حضرت على علیه السلام که پیرمردى عیالمند و کم درآمد بود، نیاز شدیدى به کمک داشت.
پیامبر صلى الله علیه و آله با عموى خود(عباس) بنا گذاشتند خدمت ابوطالب برسند و هر یک، یکى از فرزندان او را به خانه خود بیاورند و بدین وسیله مخارج زندگى او را سبک کنند. این تصمیم عملى شد. عباس، جعفر را به خانه خود برد و پیامبر صلى الله علیه و آله هم على علیه السلام را به منزل آورد و از همان اوان کودکى مربّى او گردید.
اول مردم
بر خلاف رهبرانى که هنگام احساس خطر، اول جان خود را از حادثه به در مى‏برند و پا به فرار مى‏گذارند و مردم و هواداران را در گرفتارى‏ها رها مى‏کنند، پیامبر صلى الله علیه و آله در مکه ماندند و به برخى هواداران خود فرمان هجرت به حبشه را صادر فرمودند و به هنگام هجرت به مدینه نیز اول مسلمانان را فرستادند و بعد خودشان هجرت نمودند.

پیامبر اکرم روزى به کارگرى برخورد که بر اثر کار بسیار پینه بر دست داشت، دست‏هاى او را در دست گرفت و بر آنها بوسه زد.
مشورت با مردم
در کارهایى که از طرف خدا فرمان مخصوصى صادر نشده و کار به خود امت و مشورت با آنان واگذار شده بود، گاه و بی گاه پیامبر با مردم مشورت مى‏کرد و حتى در مواردى رأى دیگران را بر نظر خود مقدّم مى‏داشت. در جنگ احد پیامبر صلى الله علیه و آله شورایى تشکیل داد و درباره این که براى جنگیدن از مدینه بیرون بروند یا در خود مدینه سنگر بگیرند مشورت نمود. نظر شخص پیامبر صلى الله علیه و آله و عدّه‏اى دیگر سنگربندى در مدینه بود. ولى اکثر جوان‏هایى که از یاران پیامبر بودند به بیرون رفتن از مدینه تمایل نشان دادند و گفتند: یا رسول‏الله صلى الله علیه و آله ما تابع شما

هستیم ولى چون از ما نظر خواستید عقیده ما بیرون رفتن است.
در اینجا پیامبر صلى الله علیه و آله رأى جوانان پرشور و مؤمن را بر رأى دیگران و حتى بر رأى خود مقدّم داشت و سلاح برداشت و عازم جبهه نبرد شد. جالب این که فرمان «و شاورهم فى الامر» پس از شکست احد نازل شد و با این که به خاطر عمل به طرح اصحاب، مسلمانان در جنگ احد شکست خوردند ولى خداوند فرمان مى‏دهد: باز هم با آنان مشورت کن. البته تصمیم‏گیرى نهایى با رهبر است. زیرا قرآن در پایان همین آیه به پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏گوید: «فاذا عزمت فتوکّل على اللّه» هرگاه تو تصمیم گرفتى بر خدا توکّل کن و کار خود را شروع کن.
همگام با یاران
در سفرى که رسول ‏خدا صلى الله علیه و آله با اصحاب داشتند هنگام تهیّه غذا هر یک از آنان کارى را قبول کردند، پیامبر صلى الله علیه و آله هم هیزم جمع کردن را بر عهده گرفت و هرچه اصحاب خواستند از کار پیامبر صلى الله علیه و آله جلوگیرى نمایند نپذیرفت.
در مورد دیگرى که پیامبر صلى الله علیه و آله از شتر پیاده شدند و براى بستن آن به گوشه‏اى مى‏رفتند اصحاب آمدند تا شتر را از پیامبر صلى الله علیه و آله بگیرند و افسار آن را ببندند اما پیامبر نپذیرفت و فرمود: سعى کنید کار خود را به دیگران واگذار نکنید.
وفاى پیامبر
عمّار مى‏گوید: پیش از بعثت، من و حضرت محمد صلى الله علیه و آله با هم چوپانى مى‏کردیم. یک روز به او پیشنهاد کردم که فلان منطقه چراگاه خوبى براى گوسفندان است فردا به آنجا برویم. حضرت محمد صلى الله علیه و آله پذیرفت. من فردا به آنجا رفتم و دیدم پیامبر صلى الله علیه و آله قبل از من به آنجا آمده است ولى گوسفندان خود را از چریدن بازمى‏دارد. پرسیدم چرا نمى‏گذارى گوسفندان بچرند؟ فرمود: چون وعده من با تو این بود که با هم شروع کنیم، نخواستم قبل از تو گوسفندان من از این چراگاه استفاده کنند.
صداقت پیامبر

یکى از فرزندان پیامبر صلى الله علیه و آله ابراهیم نام داشت و در کودکى از دنیا رفت، اندکى پس از مرگ او خورشید گرفت، مردم گمان کردند که این خورشید گرفتگى به خاطر فوت ابراهیم است. ولى پیامبر صلى الله علیه و آله فوراً مردم را جمع نمود و فرمود: گرفتن خورشید به خاطر مرگ فرزندم نبوده است.

او بدین وسیله مردم را از جهل و خرافه‏گرایى و علاقه نابجا حفظ نمود. در حالى که اگر هر سیاستمدارى بود با شعار «هدف وسیله را توجیه مى‏کند» از این تصور و فکر غلط مردم سوء استفاده مى‏کرد و علاقه نارواى آنان را مى‏ستود.
پیشگام در مبارزه
در جنگ احزاب که تمام نیروهاى ضداسلامى یعنى مشرکان و کافران و منافقان با طرحى گسترده قصد کودتا علیه‏ اسلام را داشتند، پیامبر تصمیم به دفاع گرفت، لذا با مشورت اصحاب بنا گذاشتند که دور مدینه را خندق بکنند. در اینجا نیز رسول خدا اول کسى بود که شروع به کندن خندق نمود و با این که برخى مسلمانان با کسب اجازه و گروهى هم بدون آن، کار را رها مى‏کردند اما پیامبر صلى الله علیه و آله تا پایان کار ایستاد و همچنان مشغول کندن خندق بودند.
تدبیر پیامبر
رسول ‏خدا صلى الله علیه و آله هنگام رو به ‏رو شدن با مشکلات، اهل طرح و ابتکار و صداقت بود، در تاریخ مى‏خوانیم: قبایل عرب دست به دست هم داده، کعبه را تجدید بنا نمودند ولى همین که کار به نصب حجرالاسود رسید هر قبیله‏اى بر دیگرى پیشى مى‏گرفت تا این سند افتخار به نام او ثبت شود. در این باره گفتگوها به خشونت انجامید و زمینه‏اى براى درگیرى پیدا شد.
شخصى گفت: به جاى درگیرى صبر مى‏کنیم و اولین شخصى که از درِ مسجدالحرام وارد شد او را حَکم و داور قرار مى‏دهیم. ناگاه دیدند که حضرت محمد صلى الله علیه و آله وارد شد، او را حکم و داور قرار دادند. پیامبر صلى الله علیه و آله دستور داد پارچه‏اى آوردند و حجرالاسود را در میان آن نهادند و از تمام قبایل افرادى گوشه پارچه را گرفته، نزدیک کعبه آوردند، سپس شخص رسول‏الله صلى الله علیه و آله با دستان مبارکش حجرالاسود را برداشتند و در جاى خود نصب فرمودند و به غائله خاتمه دادند.
قاطعیّت پیامبر
عدّه‏اى خدمت آن حضرت رسیدند و گفتند: ما به تو ایمان مى‏آوریم به شرط این که:
1- بت‏ها را عبادت کنیم. 2- نماز نخوانیم.
امّا پیامبر صلى الله علیه و آله نپذیرفت زیرا حاضر نبود گوشه‏اى از مکتب آسیب ببیند گرچه به قیمت زیاد شدن پیروان باشد. این دیگرانند که براى به دست آوردن پیروان زیادتر هر لحظه به شکلى و نامى و آرمى تغییر روش مى‏دهند و همچون تجار دنبال پیدا کردن مشترى هستند.
پیامبر به کفار مى‏فرمود: «لکم دینکم و لِىَ دین» دین شما براى شما باشد و دین من براى خودم. در صورتى که غیر انبیا در دین خود چندان استوار نیستند و

به راه دشمنان مى‏روند و یا به آنها متمایل مى‏شوند و راه سازش و نرمش را در پیش مى‏گیرند.
دشمنان انبیا همواره مى‏خواهند، پیامبران و پیروان آنها را به سازش بکشند؛ قرآن مسلمانان را از این نقشه آگاه مى‏سازد و مى‏فرماید: «ودّوا لو تدهن فیدهنون»
پیامبرى که جهانى از ظرافت و عاطفه و دقّت است و گاهى در امورى عادى و پیش پا افتاده چنان مهر و عاطفه نشان مى‏دهد که به راستى انسان را مبهوت مى‏کند: به هنگام وضو مى‏بیند که گربه‏اى تشنه به آب نگاه مى‏کند، وضو را قطع مى‏کند و آب را نزد گربه مى‏گذارد. با دشمن محکم‏تر از کوه و با دوست نرم‏تر از آب است؛ در گذشتن از حق شخصى خود، از سرسخت‏ترین دشمن خود به راحتى مى‏گذرد ولى در مقام اجراى قانون به قدرى قاطع است که سوگند یاد مى‏کند: اگر دخترم هم خلافى کند او را با حدود الهى ادب مى‏کنم.

همسردارى پیامبر
با این که اکثر همسران رسول خدا صلى الله علیه و آله زنانى سالمند، یتیم دار، بیوه و داراى اخلاق متفاوت بودند اما همان گونه که قرآن سفارش شده است: «عاشروهنّ بالمعروف» معاشرت پیامبر صلى الله علیه و آله با آنان کاملاً نیکو و طبیعى بود و گاه و بی گاه که بعضى از آنان بدرفتارى مى‏کردند و حتى اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله از رفتار آنان ناراحت شده، مى‏گفتند: یا رسول‏اللّه صلى الله علیه و آله! او را رها کنید، پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏فرمود: ناراحتى و بدرفتارى زنان را باید در کنار نقاط مثبت و کمالات آنان حساب کرد و نباید انسان به خاطر ناراحتى و بدرفتارى، همسر خود را رها کند.
پیامبر اکرم‏صلى الله علیه و آله فرمود: از ما نیست کسى که مال و ثروت داشته باشد ولى بر همسر و فرزندان خود سخت‏گیرى کند.
پیامبر صلى الله علیه و آله به خاطر وفادارى به همسرش خدیجه حتى بعد از مرگ او به زنانى که با خدیجه دوست بودند احترام خاصى مى‏گذاشت.
پیامبر فرمود: من نسبت به خانواده‏ام از همه بهتر رفتار مى‏کنم.
آن حضرت با همسرانش چنان به عدالت رفتار مى‏کرد که حتى در ایامى که بیماریش شدّت گرفته بود، بستر او را هر شبى در اتاق یکى از آنان قرار مى‏دادند.

مهربانى با کودکان
نوزادى را براى دعا یا نامگذارى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آوردند، نوزاد دامن حضرت را نجس کرد، مادر کودک و اطرافیان به شدت ناراحت شدند، اما پیامبر فرمود: آزادش بگذارید، من لباس خود را مى‏شویم امّا فریاد زدن شما باعث مى‏شود که این کودک بى گناه بترسد.
پیامبر صلى الله علیه و آله به اطفال سلام مى‏کردند.
نام اطفال و کودکان را محترمانه مى‏بردند.
به خصوص درباره دختران سفارش‏هاى خاصى مى‏فرمودند و در مکتب او ارزش دادن به زن کارى پسندیده بود. در قرآن کریم آمده است: تولد دختر سبب عصبانیّت پدران مى‏شد تا آنجا که از شدّت بغض رنگشان سیاه مى‏شد: و اذا بشّر احدهم بالانثى ظلّ وجهه مسودّاً و هو کظیم».
در چنین جوّى، احترام مخصوص به کودک و دختر بسیار چشمگیر و ارجمند است. آرى، در زمانى که داشتن دختر ننگ بود، پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏فرمود: بهترین فرزندان شما دخترانند و علامت خوش‌قدمى زن آن است که اوّلین فرزندش دختر باشد.
یکى از یاران پیامبر صلى الله علیه و آله در خدمت آن حضرت نشسته بود که به او خبر دادند: همسر شما دختر آورده، او ناراحت شد. پیامبر صلى الله علیه و آله که این منظره را دید فرمود: زمین جایگاه او و آسمان سایه‏بان او و روزى او هم با خداست، پس چرا تو ناراحت شدى؟ او همچون گلى است خوشبو که از آن استفاده مى‏کنى.

فردى در محضر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله گفت: من هرگز کودک خود را نبوسیده‏ام. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: این علامت قساوت توست.
درباره عدالت میان کودکان نیز تأکید و سفارش فرمود که اگر یکى از آنها را در برابر دیگرى بوسیدى باید دیگرى را نیز ببوسى.
روزى پیامبر آبى آشامید، مقدارى آب ته ظرف باقى ماند، کودکى که در آنجا بود گفت: یا رسول الله! بقیّه آب را به من بدهید. در همان لحظه چند نفر بزرگسال گفتند: یا رسول الله! براى تبرّک باقى‏مانده آب را به ما بدهید. پیامبر فرمود: اول نوبت کودک است. سپس به او فرمود: آیا اجازه مى‏دهى آب را به بزرگ‏ترها بدهم؟ کودک پاسخ منفى داد. پیامبر آب را به کودک داد.

بعد از جنگ موته، در حالى که فرزندان جعفر طیّار را بر مرکب خود سوار نموده بود به استقبال سپاه اسلام رفت . سپس وارد مسجد شد و بالاى منبر قرار گرفت و در حالى که فرزندان جعفر روى پلّه‏هاى منبر بودند، در فضیلت جعفر سخنرانى فرمود. پس از آن نیز آنها را روى زانوى خود نشاند و دست نوازش بر سرشان کشید.
امام صادق‏ علیه السلام فرمود: پیامبر دو رکعت آخر نماز ظهر را بدون انجام مستحبات، به سرعت خواند. مردم پرسیدند: یا رسول الله چه کارى پیش آمده است؟ فرمودند: مگر شیون و گریه کودک را نشنیدید.
روزى پیامبر یکى از سجده‌هایش را خیلى طول داد. بعد از نماز برخى گفتند: یا رسول الله! گمان کردیم وحى نازل شده است. فرمودند: خیر، فرزندم حسن، در حال سجده بر دوشم سوار شد، صبر کردم او از شانه‏ام فرود آید.
هرگاه حسن و حسین‏ علیهماالسلام بر پیامبر صلى الله علیه و آله وارد مى‏شدند، حضرت از جا برمى‏خاست و آنان را در آغوش مى‏گرفت و بر دوش خود سوار مى‏کرد.
پیامبر دستور مى‏دهد که اگر کسى حیوان خود را – گرچه در سفر مکه – آزار دهد گواهى آن شخص از اعتبار مى‏افتد زیرا کسى که حیوان را خسته کرده قساوت قلب دارد و قبول شهادت از چنین کسى نارواست.
مهمان نوازى پیامبر
سلمان مى‏گوید: به منزل پیامبر صلى الله علیه و آله وارد شدم، متّکایى را که خود حضرت از آن استفاده مى‏کرد پشت من قرار داد. جالب این که این عمل را نسبت به هر مهمانى انجام مى‏داد. پیامبر براى میهمانان خود زیرانداز پهن مى‏کرد و هنگام غذا خوردن تا زمانى که میهمان مشغول خوردن غذا بود، از سفره کنار نمى‏کشید.

روزى یکى از برادران و خواهران رضاعى پیامبر هر کدام جداگانه خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسیدند امّا پیامبر نسبت به خواهر بیش از برادر احترام کرد، برخى دلیل این تفاوت را پرسیدند، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: چون این خواهر احترام پدر و مادر خود را بیشتر رعایت مى‏کرد من هم نسبت به او علاقه و احترام زیادترى دارم.
گاهى مهمانان حضرت بعد از صرف غذا از خانه بیرون نمى‏رفتند و همچنان مشغول گفتگو بودند ولى رسول خدا صلى الله علیه و آله تحمّل مى‏کردند تا آیه نازل شد که هرگاه مهمان پیامبر شدید پس از صرف غذا متفرّق شوید، زیرا نشستن بى مورد شما سبب بازداشتن رسول خدا صلى الله علیه و آله از کارهاى فردى و اجتماعى

اوست که قهراً سبب آزار ایشان نیز مى‏شود. «فاذا طعمتم فانتشروا ولا مستانسین لحدیث.»
رفتار پیامبر با مخالفان
طبق فرمان خدا که دستور مى‏دهد: «و ان جنحوا للسلم فاجنح لها» – اگر مخالفان تمایل به صلح نشان دادند تو نیز دست آنها را عقب نزن و تمایل نشان بده – رفتار پیامبر با مخالفان، طبق همین آئین‏نامه بود، البته در سوره انفال آیه 58 مى‏خوانیم: هرگاه از توطئه دشمن و نداشتن حسن نیّت او بویى بردى، فوراً با اعلام قبلى، پیمان را لغو کن. این قرآن است که مى‏فرماید: یهود و نصارا را در مسائلى که مورد توافق هر دو دسته است به وحدت و همکارى دعوت کن:
«قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمه سواء بیننا و بینکم.»
به اهل کتاب بگو: بیایید در محور توحید و مبارزه با شرک و طاغوت‏زدایى با هم توافق داشته باشیم. آرى، وحدت در توحید و نفى شرک در مکتب اسلام ارزش دارد.
در آیه‏اى دیگر مى‏فرماید: از شرکت در مجالس مخالفان که در بحث‏هاى بى‏منطق و باطل وارد مى‏شوند دورى کن تا شاید آنها مسیر خود را عوض نمایند: «و اذا رایت الّذین یخوضون فى آیاتنا فاعرض عنهم حتى یخوضوا فى حدیث غیره.»
پیامبر صلى الله علیه و آله سخنان مخالفان را چنان گوش مى‏داد که خیال مى‏کردند پیامبر صلى الله علیه و آله زود باور و سرا پا گوش است، «و یقولون هو اُذن» ولى در عمل هرگز تحت تأثیر گفته‏ها و سوگندهاى آنها قرار نمى‏گرفت.
براى مبارزه از همه نوع امکانات و تجهیزات نظامى استفاده مى‏کرد، تعلیم تیراندازى را حتى براى نوجوانان لازم مى‏دانست و برد و باخت را در این زمینه جایز مى‏شمرد و مى‏فرمود: به خاطر یک تیرى که به سوى دشمن خدا رها مى‏شود هم سازنده آن و هم رها کننده آن و هم کسى که آن را خریده و در اختیار سرباز اسلام قرار داده است، به بهشت مى‏روند.
در برابر منافقان مى‏بینیم که ساختمان مسجد آنان را خراب مى‏کند و به هنگام جنگ تبوک، منافقان در یک خانه تیمى مشغول توطئه بودند پیامبر که دید در این لحظه حساس دشمن چنین طرحى مى‏ریزد دستور داد خانه را بر سر این منافقان خراب کردند و پیامبر نسبت به زنده آنان با شدّت رفتار کرد «واغلظ علیهم» و به مرده منافقان نماز نمى‏خواند. «لا تصلّ على احد منهم مات ابدا.»

سستى و بى‏تفاوتى در قاطعیت مکتبى او راهى نداشت ابولهب عموى پیامبر بود امّا سوره «تَبّت» با لحن تندى درباره او نازل شد، آرى، دست کارشکن باید قطع شود گرچه عموى پیامبر باشد. در این زمینه فرمان صریح در قرآن آمده که پیامبر و مؤمنان حق استغفار براى مشرکان ندارند گرچه این مشرکان از بستگان آنها باشند:
«ما کان للنبىّ والذین آمنوا أن یستغفروا للمشرکین و لو کانوا اولى قربى.‏»
در آیات متعدّدى خداوند پیامبرش را دلدارى مى‏دهد که مبادا تلاش و توطئه دشمن در اراده تو اثر بگذارد، تو از آزار آنها چشم بپوشى و بر خدا توکل نما:
«ودع أذاهم و توکلّ على اللّه.»

و هرگز غم مخور و از مکر و حیله آنها به خود سخت نگیر: «ولاتحزن علیهم ولاتک فى ضیق مما یمکرون.»
ما از تمام نقشه‏هاى سرّى و علنى دشمنان تو آگاهیم: «انّا نعلم ما یسرّون و مایعلنون.»
وظیفه تو صبر و تسبیح خداست:
«فاصبر على ما یقولون و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع الشمس و قبل الغروب.»
روزى یکى از دشمنان رسول خدا بر حضرتش وارد شد و به جاى «السّلام علیک» گفت: «السّام علیک» یعنى مرگ بر تو، و با کمال جسارت این کلمه را چند مرتبه تکرار کرد ولى پیامبر با داشتن قدرت انتقام تنها با کلمه «و علیک» به او پاسخ دادند. بعضى از حاضران که خیلى ناراحت شده بودند به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردند: چرا جواب این همه توهین او را ندادى؟! پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: با همان کلمه «علیک»، – آنچه مى‏گویى بر تو است، – جواب دادم.
امان دادن به دشمن

در سال هشتم هجرى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله ارتشى از مدینه بسیج نمود و مکه را فتح کرد و بت‏ها را در هم کوبید، پس از فتح مکه سخت‏ترین دشمنان خود را عفو نمود حتى زن کافرى را که با تهیّه غذاى مسموم، توطئه قتل رسول خدا صلى الله علیه و آله را چیده بود بخشید.
یکى از سران بت‏پرست به نام صفوان که از قبیله بنى امیه بود به شهر جدّه که در چند فرسخى مکه است فرار کرد، برخى نزد رسول خدا آمدند و براى او امان‏نامه‏اى درخواست کردند، پیامبر صلى الله علیه و آله عمّامه خود را براى او فرستاد تا با این نشانه در امان باشد و به مکه وارد شود.

صفوان از جدّه برگشت و خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و گفت: دو ماه به من مهلت دهید تا فکر کنم پیامبر چهار ماه به او مهلت داد. صفوان که در بعضى آمد و رفت‏ها همراه و در کنار رسول خدا صلى الله علیه و آله قرار مى‏گرفت جذب این مکتب و رهبر شد و با اختیار اسلام را پذیرفت.
در آیه ششم سوره توبه درباره امان دادن به دشمن و پناهندگى او سخن به میان آمده و در فقه اسلامى نیز ضمن مباحث جهاد بحثى پیرامون امان دادن مطرح است که نقل آن در اینجا ضرورتى ندارد.
صفات دیگرى از پیامبر
رسول گرامى اسلام‏ صلى الله علیه و آله روى فرش ساده و حصیر مى‏خوابید، کفش و لباس خود را وصله مى‏زد، گاهى که به او توهین مى‏شد با تبسّم یا عفو برخورد مى‏نمود، شخصاً به بازار مى‏رفت و نیازمندى‏هاى خود را به خانه مى‏آورد و در کارهاى خانه کمک میکرد.
«اَنس» مى‏گوید: سال‌ها در خانه پیامبر صلى الله علیه و آله بودم و هرگز از من انتقاد و گلایه‏اى نکرد. به دست خود شیر مى‏دوشید. به اطفال سلام مى‏کرد. دعوت برده‏ها را مى‏پذیرفت. از غذایى که میل نداشت مذمّت نمى‏کرد. درباره مسواک و استفاده از عطر و به جاى آوردن غسل جمعه و اصلاح سر و صورت خود و پوشیدن لباس سفید، عنایت و دقّت خاصّى داشت.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله هوشمند سازی مدارس راهبرد تحولی وزرات آموزش وپرورش در توسعه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله هوشمند سازی مدارس راهبرد تحولی وزرات آموزش وپرورش در توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات pdf دارای 49 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله هوشمند سازی مدارس راهبرد تحولی وزرات آموزش وپرورش در توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله هوشمند سازی مدارس راهبرد تحولی وزرات آموزش وپرورش در توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله هوشمند سازی مدارس راهبرد تحولی وزرات آموزش وپرورش در توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات pdf :

هوشمند سازی مدارس راهبرد تحولی وزرات آموزش وپرورش در توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات

پیش گفتار
هوشمند سازی مدرسه تنها نصب رایانه در آن نیست بلکه مدیریت هوشمندانه است.
هوشمند سازی مدارس از کارهای اساسی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است . بر اساس سند ملی تحول بنیادین وزارت آموزش و پرورش ، هوشمند سازی مدارس و مجتمع ها ی آموزشی و پرورشی طی سه مرحله به انجام خواهد رسید : 1- مدرسه 2- منزل معلمان 3- خانواده

طرح راهبردی هوشمند سازی مدارس بر اساس فرمایشات حضرت امام خمینی (ره) ، منویات مقام معظم رهبری ، سیاست های کلی نظام ، سند چشم انداز ، نقشه جامع علمی کشور، برنامه درس ملی و قانون پنج ساله توسعه طراحی و عملیاتی گردیده است. در این برنامه معلم نقش کلیدی خود را دارد ، کتاب جایگاه خاص خود را دارد و هدف گذاری برای آموزش دانش آموزان ، معلمان و اولیاء(خانواده) مورد تاکید قرار گرفته است .

با رویکرد تحولی این طرح در جهان امروز، کتاب‌های درسی ما با توجه به پیشرفت های علمی و فناوری و نیاز ها و مهارتهای زندگی امروز تغییر می یابند و با تنوع در رسانه‌های آموزشی و متنوع‌سازی فضا و محیط‌های یاددهی و یادگیری در برنامه درسی ملی این امکان را فراهم خواهد ساخت تا دانش‌آموزان و معلمان تجارب جدیدی را در حوزه دانش و پژوهش کسب نمایند. هدف از هوشمندسازی مدارس تربیت دانش‌آموزانی پژوهش‌محور و پژوهشگر می باشد . به کار گیری دانش و فناوری برتر زمینه ساز تربیت مدیران فردای میهن اسلامی می باشد .

 

حمید رضا حاجی بابائی

مقدمه
دیدگاه الهام بخش
اسناد پشتیبان
پیشینه هوشمند سازی مدارس
کلیات
• ماموریت
• چشم انداز
• اهداف
• راهبردهای
• سیاست
• تعاریف
سازکاراجرایی هوشمند سازی مدارس
• ابعاد
• الگو مفهومی
• ارکان مدرسه هوشمند
• کارکرد مدارس هوشمند

 

جایگاه مولفه های اصلی آموزش وپرورش در هوشمند سازی مدارس
• معلم
• دانش آموز
• کتاب

• کلاس
• مدرسه
• خانواده

مراحل پیاده سازی هوشمندسازی مدارس
برنامه ریزی وعملکرد

• قبل از سال 1390

• سال 1390
O فرهنگ سازی
O توانمندسازی
O زیرساخت
اتصال
تجهیزات سخت افزاری
نرم افزاری مدیریتی وپورتال
O محتوی الکترونیکی
O استانها در یک نگاه
منابع
ضمائم


مقدمه
امروزه مهمترین دغدغه‌ی نظام آموزشی و پرورشی یک کشور، ایجاد بستری مناسب جهت رشد و تعالی سرمایه‌های فکری در جامعه‌ی اطلاعاتی و دانایی‌محور می‌باشد. برای آنکه همه‌ی گروه‌های اجتماعی قادر باشند بطور مؤثّر در چنین جامعه‌ای مشارکت داشته باشند، باید یادگیری پیوسته، خلاقیت، نوآوری و نیز مشارکت فعال و سازنده‌‌ی اجتماعی را بیاموزند. تحقّق این امر مستلزم تعریف مجدد و نوینی از نقش و کارکرد مدارس به عنوان اصلی‌ترین نهادهای آموزشی در جامعه می‌باشد. امروزه نظام آموزشی کشور به مدرسه‌ا‌ی نیاز دارد که با بهره‌گیری از فناوری‌ اطلاعات و ارتباطات (فاوا)‌، امکان یادگیری پیوسته را فراهم نموده و فرصت‌های نوینی را در اختیار افراد برای تجربه‌ی زندگی در جامعه‌ی اطلاعاتی قرار ‌دهد، به گونه‌ای که این فناوری‌ نه به عنوان ابزار، بلکه در قالب زیرساختِ توانمند‌ساز برای تعلیم و آموزش حرفه‌ای محسوب ‌می‌شود.
بکارگیری گسترده‌ی فاوا در فرایند آموزش و پرورش، همزمان با تحوّل در رویکردهای آموزشی درجهان، زمینه‌‌ی شکل‌گیری مدارس هوشمند را فراهم آورده است. این مدارس از جمله نیازمندی‌های کلیدی جوامع دانش‌بنیان می باشند و رویکردهای توسعه‌ی مهارت‌های دانشی و کارآفرینی دانش‌آموزان را دنبال می‌نمایند. در این مدارس‌، فرایندهای یاددهی – یادگیری تقویت شده و محیط تعاملی یکپارچه برای ارتقای مهارت‌های کلیدی دانش‌آموزان با تکیه بر فعالیت‌های گروهی، در عصر دانایی محور فراهم می‌شود.

ازآنجاکه درحال حاضرمعلم محوری پایه آموزش و پرورش درکشور می‌باشد، به روزکردن مدارس، استفاده ازفناوری های روز، برخورداری ازخلاقیت‌های نوین درآموزش وپرورش ونیز اهمیت دادن به توانایی‌های دانش‌آموزان، لازمه این تحوّل می‌باشد.

واژه‌ی مدارس هوشمند چندی است در ادبیات آموزش و پرورش ما وارد شده است و فعالیت‌های ارزشمندی نیز ولو بصورت پراکنده در این حوزه انجام شده است. وزارت آموزش و پرورش با الهام از آموزه‌های دینی و مقتصیات زمانی و به منظور تحقّق اهداف سند چشم انداز ایران در سال 1404 و دستیابی به اهداف عالیه نظام تعلیم و تربیت و گسترش عدالت آموزشی، اقدام به تعریف ساختار، جایگاه، ساماندهی، شرایط و ضوابط توسعه‌ی مدارس هوشمند بر اساس معیارهای علمی، بین المللی و شرایط بومی در سطح کشور نموده است. از این رو برای نیل به این هدف، نیاز به همّتی مضاعف داشته که ازجمله عوامل اصلی آن می توان به تغییرنگرش درشیوه‌ی آموزش و مدیریت مراکز آموزشی و پرورشی و نیز تأمین زیرساخت مورد نیاز اشاره نمود.

هوشمند‌سازی مدارس یک اقدام مدبّرانه در راستای سند چشم انداز نظام، تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند توسعه فاوای آموزش و پرورش و ضرورتی انکار ناپذیر با هدف اجرای پیشرفته‌ترین روش‌های مدیریتی و آموزشی و نگاه علمی و فناورانه به وضعیت کنونی نظام آموزشی و پرورشی کشوراست که اعمال تغییرساختار و معماری اجرایی درآنها باعث افزایش بهره وری و مدیریت زمان برای مدیران، کارکنان، معلمان، دانش‌آموزان و همچنین اولیای دانش‌آموزان خواهد بود.

 

 

دید گاه الهام بخش


فصل اول
استاد پشتیبان
سند چشم انداز20 ساله نظام جمهوری اسلامی ایران
دستیابی به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی با تاکید بر جنبش نرم‌افزاری و تولید علم که به عنوان یکی از هدفهای اصلی در سند چشم‌انداز آمده است نیازمند توسعه همه جانبه علمی در تولید و تجاری سازی دانش است. آموزش الکترونیکی به عنوان ابزاری قدرتمند در عملیاتی کردن این هدف باعث ایجاد فرصتهای برابر در فراگیری در همه جا، همه زمان و برای همه می‌شود و توسعه آن می تواند نقش مهمی در دستیابی به هدف فوق داشته باشد.
برنامه پنجم توسعه

در بند الف ماده 19 برنامه پنجم توسعه کشور آمده: دولت موظف است تا پایان برنامه، فناوری اطلاعات و ارتباطات را در کلیه فرایندها جهت تحقق عدالت آموزشی و تسهیل فرایندهای موجود و ارائه برنامه‌های آموزشی و دروس دوره‌های تحصیلی به صورت الکترونیکی به کار گیرد. وزارت آموزش و پرورش نیز موظف است تا پایان برنامه، آموزش از راه دور و رسانه‌ای را به منظور تضمین دسترسی به فرصت‌های عادلانه آموزشی تحقق ببخشد.
بند د ماده 19 نیز به بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایندها ی آموزشی برای تحقق عدالت آموزشی و تسهیل فرایندهای موجود و ارائه برنامه های آموزشی و دروس دوره های تحصیلی به صورت الکترونیکی اشاره دارد.

سند توسعه فاوای وزارت آموزش و پرورش
توانمند سازی و تحول آفرینی در نظام آموزشی دستیابی به اهداف یادگیری وتاکید بر نقش وجایگاه معلم وعدالت آموزشی وحفظ و تقویت ارزش های اخلاقی و فرهنگی جهت فراهم آوردن محیط یاددهی- یادگیری مبتنی برفناوری اطلاعات وارتباطات در نظام آموزش و پرورش است
سند راهبردی نظام جامع فناوری اطلاعات کشور

در این سند موارد ذیل در جهت بکارگیری فناوری اطلاعات وارتباطات
1 ) تسهیل آموزش‌های رسمی مبتنی بر فناوری اطلاعات در مدارس با گسترش شبکه اینترنت و هوشمندی مدارس؛

2) تقویت سیستم آموزش مبتنی برفناوری اطلاعات بین دبیرستانهای بزرگ وکوچک ودانشکده ها.

سند تحول بنیادین آموزش وپرورش
ارتقا ی کیفیت فرآیند تعلیم وتربیت با تکیه بر استفاده هوشمندانه از فناوری های نوین (3،2،1،7)
راهکار1/17- توسعه ضریب نفوذ شبکه ملی اطلاعات وارتباطات (اینترانت )در مدارس با اولویت پرکردن شکاف دیجیتالی بین مناطق آموزشی وایجاد ساز وکار مناسب برای بهره برداری بهینه وهوشمندانه توسط مربیان ودانش آموزان در چارچوب نظام معیار اسلامی.

راهکار 2/17- تولید وبه کار گیری محتوا ی الکترونیکی ومتاسب با نیاز دانش آموزان و مدارس با مشارکت بخش دولتی وغیردولتی والکترونیکی کردن محتوای کتاب های درسی بر اساس برنامه درسی ملی (با تاکید بر استفاده از ظرفیت چند رسانه ای )تا پایان برنامه پنجم توسعه کشور.

راهکار 3/17- اصلاح و به روز آوری روش های تعلیم وتربیت با تاکید بر روشهای فعال ،گروهی ،خلاق با توجه به نقش الگویی معلمان

راهکار 4/17- گسترش بهره برداری از ظرفیت آموزشهای غیر حضوری ومجازی در برنامه های آموزشی وتربیتی ویژه معلمان ،دانش آموزان وخانواده های ایرانی در خارج از کشور بر اساس نظام معیاراسلامی وبا رعایت اصول تربیتی از طریق شبکه ملی اطلاعات وارتباطات

نقشه جامع علمی کشور
در این سندتوسعه نظام آموزش الکترونیک و زیر سخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات در حوزه آموزش عالی و آموزش و پرورش و تربیت و توانمندسازی دانش آموزان در شئون دینی ، خانوادگی ، اجتماعی ، زیستی و بدنی ، هنری ، حرفه ای ، علمی و فناوری برای ورود به عرصه های مختلف زندگی و جامعه و پرهیز از جهت‌گیری محض دوره آموزش عمومی به سمت آموزش عالی می باشد. وبا رصد دائمی شرایط محیطی به منظور پاسخ گویی پیوسته و پویای آموزش و پرورش به نیازهای حال و آینده جامعه می باشد.در محتوای متن سند نقشه جامع علمی کشور موارد مرتبط با نظام آموزش و پرورش در ذیل داریم:
از 8 هدف کلان نظام علم و فناوری کشور : 3 هدف مرتبط با آموزش و پرورش
از 9 هدف بخشی نظام علم و فناوری و نوآوری کشور : 3 هدف مرتبط با آموزش و پرورش
از 13 راهبرد کلان توسعه علم و فناوری در کشور : 9 راهبرد مرتبط با آموزش و پرورش
از 73 راهبرد ملی متناسب با راهبردهای کلان توسعه علم و فناوری در کشور : 21 راهبرد ملی مربوط به آموزش و پرورش
از 221 اقدام ملی متناسب با راهبرد های ملی توسعه علم و فناوری در کشور : 57 اقدام ملی مرتبط با آموزش و پرورش


فصل سوم
پیشینه مدارس هوشمند
تاریخچه مدارس هوشمند در جهان
پیدایش سیستم های پردازشِ داده (رایانه) با سابقه ای بیش از سه دهه سبب شده است که رایانه در بسیاری از عرصه های کاربردی اجتماعی و فردی وارد شود؛ به گونه ای که در دهه نود، در بسیاری از کشورها حتی مدارس ابتدایی هم مجهز به امکانات رایانه ای متناسب شدند.اختراع و توسعه رایانه، ایجاد شبکه های رایانه ای و پس از آن ظهور پدیده اینترنت را در پی داشت.

تفکر استفاده از رایانه ها و شبکه های رایانه ای برای کارهای مدرسه ای و عملی به قرن بیستم و اوائل دهه 1960 بر می گردد اینترنت که در، 1969 در دوران جنگ سرد از درون شبکه معروف پا گرفت، بسیار سریع رشد کرد. هیچ کس گمان نمی کرد این شبکه اطلاع رسانی در سال، 2000

صاحب 180 میلیون کاربر باشد. سرعت و شتاب این رشد به گونه ای بود که به حدود 500 میلیون کاربر در سال 2003 بالغ گردید.این توسعه سریع فناوری اطلاع رسانی به همراه عوامل دیگری چون تبدیل جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی،تغییرات جمعیتی، جهانی تر شدن فعالیت های حرفه ای، گسترش نیروهای بازار در محدوده آموزش و به عبارت دیگر تجاریشدن مقوله آموزش، همه و همه، تاثیرات شگرف و چشمگیری در امر آموزش داشته اند.

در سال 1984، دیوید پرکینز و همکارانش در دانشگاه ها هاروارد، طرح مدارس هوشمند را به عنوان تجربه ای نوین در برنامه های آموزش و پرورش، با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات ارائه نمودند. این طرح به تدریج در چند مدرسه اجرا گشت و بعدها تا حدوددی توسعه یافت.

گفته می‌شود اولین مدارس هوشمند در سال 1996 در انگلستان تاسیس شد و سپس طرح راه اندازی مدارس هوشمند یا Smart School در کشور مالزی به اجرا درآمد وهمچنین با ارایه الگوی موفق توانست تجربه خود را به سایر کشورها نیز منتقل کند و امروزه علاوه بر مالزی دیگر کشورایرلند،مصر،استرالیا ، نیز برای هوشمند کردن مدارس خود اقدام کرده اند

پیشینه هوشمند سازی مدارس در ایران
در دهه های اخیر، گستره فعالیت در زمینه آموزش و یادگیری نیز چون دیگر فعالیت های علمی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و غیره، از توسعه و پیشرفت سریع فناوری و ظهور پدیده هایی چون ماهواره، رایانه، اینترنت و غیره متاثر و دگرگون شده است.استفاده از فناوری در آموزش ایران به زمان بهره گیری از ابزارهای کمک آموزشی سمعی بصری شامل نمایش اسلاید و فیلم های آموزشی در کلاس درس باز می گردد. پس از آن، تلویزیون به عنوان رسانه آموزشی مورد توجه قرار گرفت و تلویزیون آموزشی ملی ایران به طور رسمی به امر آموزش همگانی در سراسر کشور پرداخت.پس از ورود صنعت رایانه به ایران و رشد و نفوذ رایانه های شخصی در میان اقشار مختلف فرهنگی اجتماعی، فعالیت در زمینه آموزش مبتنی بر رایانه نیز آغاز گشت و بیش از ده سال است که در این زمینه فعالیت می شود و این امر با تولید لوح های فشرده آموزشی آغازگردیده است.
به طور کلی، از نیمه دوم سال 1380 به بعد، رویکرد به این مقوله جدی تر و فعالیت های عملیاتی در زمینه آموزش اینترنتی و بهره گیری از پهنای باند مخابراتی برای ارائه دوره های آموزشی در گوشه و کنار کشور آغاز شد تا اینکه طبق مصوبات شورای فناوری اطلاعات وارتباطات وزارت آموزش وپرورش در سال تحصیلی1383-84 ،پایلوت مدارس هوشمند به سازمان آموزش و پرورش شهر تهران محول گردید. پس از طرح موضوع در شورای راهبری فناوری اطلاعات و ارتباطات تعداد 4 دبیرستان در 4 منطقه تهران انتخاب و از سال تحصیلی بعد اجرای آزمایشی طرح در این مدارس آغاز گردید.برای اجرای طرح وضعیت موجود مدارس از لحاظ تجهیزات و وضعیت نیروی انسانی مورد بررسی قرار گرفت .مدیران مدارس فوق ضمن شرکت در جلسات متعدد کارشناسی در جریان امر قرارگرفتند. تجهیز و ایجاد شبکه واحدهای داخلی و نحوه تولید محتوای الکترونیک ،آموزش معلمان( زبان انگلیسی و مهارتهای ICDL )آ به انجام رسید .

وضعیت زیرساخت ارتباطی و تجهیزات
در تداوم برنامه‌های ارائه شده در طول سال‌های برنامه‌ی سوم توسعه، مقرر شده بود تا پایان برنامه‌ی چهارم پنجاه‌هزار مدرسه به شبکه اینترانت ملی متصل شوند که تا پایان سال 90-89 تنها اتصال پانزده‌هزار مدرسه محقق شده است. مطابق برنامه‌ریزی انجام شده تا پایان سال 90، بیست‌هزار مدرسه طی فازهای اول و دوم طرح اتصال به اینترانت ملی متصل می‌شوند. در حال حاضر بیش از 120هزار مدرسه فعال در کشور وجود دارند که حدود نیمی از آن‌ها تحت پوشش مجتمع‌های شهری و روستایی به فعالیت خود ادامه می‌دهند.جدول3 نشان‌دهنده‌ی نتایج احصای شاخص‌های کمّی حوزه‌ی ICT در طول سال‌های برنامه‌ی چهارم می‌باشد. احصای این شاخص‌ها در پایان سال تحصیلی 88-87 و با روش نمونه‌گیری از مدارس استان‌های مختلف کشور انجام شده است.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

تحقیق سخن چینى pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق سخن چینى pdf دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق سخن چینى pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق سخن چینى pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق سخن چینى pdf :

دو به هم زنى . این که یکى به دیگرى بگوید : فلان در باره تو چنین سخن ناروا گفت یا فلان کار ناشایست در باره تو کرد . این صفت زشت ترین صفات رذیله وقبیح ترین خوى آدمى است که آیات واخبار در نکوهش آن بیش از حد وحصر آمده .
سخن چینی غالبا به این گفته می‏شود که سخن کسی را که پشت‏سر دیگری گفته به وی باز گوید، مثلا بگوید فلان درباره تو چنین و چنان گفت؟ یا نسبت‏به تو چنین و چنان کرد، و بدین سان نوع خاصی از افشاء سر و پرده‏دری و متضمن فساد یا بدگوئی و سعایت است.و گاه به شخصی که پشت‏سر او سخن گفته شده اختصاص ندارد، بلکه به کشف و افشاء آنچه مورد کراهت است اطلاق می‏شود، خواه کراهت کسی باشد که از او نقل یا به او نقل می‏شود یا کراهت‏شخص سوم و خواه کشف و افشاء به گفتار باشد یا به نوشتن یا به رمز و اشاره، و خواه آنچه نقل شده از اعمال باشد یا از اقوال، و خواه بر کسی که از او نقل می‏شود عیب و نقصی باشد یا نباشد. بنابراین سخن چینی مساوی است‏با فاش کردن راز و پرده دری و در این صورت هر چه از احوال مردم دیده شود که به افشاء آن راضی نباشند اشاعه آن سخن چینی است.پس بر هر مسلمانی لازم است که از آنچه از احوال دیگران می‏داند سکوت کند، مگر وقتی که حکایت و نقل آن برای مسلمانی سودمند باشد یا از گناهی جلوگیری شود.چنانکه اگر ببیند کسی مال دیگری را می‏برد بر اوست که برای حفظ حق صاحب مال گواهی دهد، اما اگر ببیند که کسی مالی را برای خود پنهان می‏کند، باز گفتن آن سخن چینی و فاش کردن راز است.
باعث‏سخن چینی غالبا بدخواهی نسبت‏به کسی است که از وی سخن چینی می‏شود، و این داخل در ایذاء است، و گاهی انگیزه آن اظهار محبت‏به مخاطب است، و یا برای تفریح و سرگرمی و وقت گذرانی و پرگوئی است، و به هر حال شکی نیست که سخن چینی از پست‏ترین کارهای زشت است.
و آیات و اخباری که در ذم آن رسیده از حد شمار بیرون است.
سخن چنینى، نوعى افشاى سرّ و پرده درى و از صفات خبیثه و بسیار پست است و از آن تعبیر به سعایت هم مى شود، که موجب کینه و عداوت و دشمنى، بین دو فامیل، یا دو رفیق و یا زن و شوهر مى شود.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   211   212   213   214   215   >>   >