سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله آراستگى و زینت در سیره رسول فضیلت صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله آراستگى و زینت در سیره رسول فضیلت صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آراستگى و زینت در سیره رسول فضیلت صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله آراستگى و زینت در سیره رسول فضیلت صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله pdf

چکیده    
مقدمه    
اصلاح موى سر و صورت    
شانه‏زدن موها    
مرتب کردن ظاهر    
روغن‏زدن موها    
خضاب کردن    
عطر زدن    
انگشتر به دست‏کردن    
نتیجه‏گیرى و جمع‏بندى    
منابع    

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله آراستگى و زینت در سیره رسول فضیلت صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله pdf

ـ ابن شعبه حرّانى، حسن بن على، تحف العقول، تحقیق على‏اکبر غفارى، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1404 ق

ـ ابن شهرآشوب، محمد بن على، مناقب آل ابى طالب، نجف، مطبعه الحیدریه، 1376 ق

ـ ترمذى، محمد بن عیسى، الشمائل المحمدیه، تحقیق سیدعباس الجلیمى، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه، 1412 ق

ـ حرّ عاملى، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانى شیرازى، بیروت، داراحیاء التراث العربى، بى‏تا

ـ صدوق، محمد بن على بن بابویه، من لایحضره الفقیه، تحقیق على‏اکبر غفارى، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1404 ق

ـ طباطبایى، سیدمحمدحسین، سنن النبى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، تحقیق محمدهادى فقهى، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1416 ق

ـ طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، منشورات شریف رضى، 1392 ق

ـ طوسى، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تحقیق سیدحسن موسوى خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365 ش

ـ قاضى نعمان مغربى، دعائم الاسلام، تحقیق آصف بن على اصغر فیضى، مصر، دارالمعارف، 1383 ق

ـ کلینى، محمدبن یعقوب، الکافى، تحقیق على‏اکبر غفارى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1388 ق

ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق

ـ نورى، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، به تحقیق و نشر مؤسسه آل‏البیت علیهم‏السلام، قم، لاحیاء التراث، 1409 ق

چکیده

کنکاش و پژوهش در سیره معصومان علیه م‏السلام، به‏ویژه پیامبر اعظم صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله، همواره مورد نیاز بوده و حاصل آن از طراوت و تازگى خاصى برخوردار است؛ زیرا تبیین و تحلیل دقیق سیره معصوم و ارائه اصول مربوط، نقش مستقیم در الگودهى و الگوگیرى در سطوح مختلف جامعه دارد. محور مورد بحث در این نوشتار، سیره نبوى صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله ـ که جامع فضایل قابل دست‏یابى براى بشریت است ـ در زمینه آراستگى و زینت است. این محور، هم به اخلاق فردى مربوط مى‏شود و هم به اخلاق اجتماعى؛ و تلاش بر آن بوده که از مجموع روایات سیره در منابع فریقین که نگارنده به آنها دست یافته، ترسیم و تصویرى درست از اخلاق نبوى صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله در این زمینه ارائه شود. از این رو، عناوینى همچون: توجه به آراستگى، اصلاح مو، شانه زدن و مرتب کردن ظاهر، روغن زدن و خضاب کردن، و استفاده از عطر و انگشتر مورد بحث قرار گرفته است

واژگان کلیدى: آراستگى، زینت، سیره نبوى صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله، اصلاح مو، خضاب، عطر، انگشتر، روغن زدن و شانه کردن.

مقدمه

زیبایى و جمال، از جمله صفات ذات مقدس بارى تعالى است. خداوند خود زیباست و زیبایى را نیز دوست دارد.107 در متون دینى، هم به تلاش براى کسب زیبایى درونى سفارش شده و هم به زینت و زیبایى ظاهرى. قرآن کریم نیز از مؤمنان مى‏خواهد که از زینت و زیبایى ظاهرى غافل نباشند

اى پیامبر! بگو: چه کسى زینت‏هاى الهى را که براى بندگان خود آفریده و روزهاى پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو: اینها در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آورده‏اند (اگرچه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند ولى) در قیامت، خالص (براى مؤمنان) خواهد بود. این گونه، آیات (خود) را براى کسانى که آگاهند، شرح مى‏دهیم

در عبادتگاه (مسجد) و به وقت نیایش نیز به طور ویژه، امر به همراه داشتن زینت شده است: «اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد همراه بردارید و (از نعمت‏هاى الهى) بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمى‏دارد»

پیامبر اکرم صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله به عنوان بهترین الگو براى همه ابعاد مورد نیاز حیات انسانى، علاوه بر زیبایى درونى، توجه زیادى به زیبایى، زینت و جمال ظاهرى داشتند. بنابر روایات سیره، هرآنچه در آن عصر، به گونه متعارف و معتدل، نشان زینت براى مردان بود، پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه و‏آله آن‏ها را رعایت مى‏کردند. براى نمونه، آراسته بودن ظاهر از طریق توجه به لباس، موى سر و محاسن و نگاه به آینه یا آب زلال پیش از خروج از خانه، بهره‏گیرى از شانه و عطر و خضاب و سرمه و روغن و انگشتر از نمودهاى زینت ظاهرىِ آن حضرت بود که در ادامه، در این باره توضیح خواهیم داد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله تحلیلی بر جایگاه بیتالمال از منظر فقه pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تحلیلی بر جایگاه بیت‌المال از منظر فقه pdf دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تحلیلی بر جایگاه بیت‌المال از منظر فقه pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تحلیلی بر جایگاه بیت‌المال از منظر فقه pdf

چکیده  
مقدمه  
مفهوم بیت المال  
اقسام بیت المال  
مصادیق بیت المال مسلمین از قسم دوم  
1 انفال  
مالکیت بیت المال در عصر غیبت  
موارد مصرف بیت المال  
اهتمام حضرت علی  علیه السلامبه بیت المال  
حسابرسی دقیق از کارگزاران  
نظارت بر بیت المال  
نظارت بر مخارج امیرالحاج  
احتیاط شدید امام علی  علیه السلامدر بیت المال  
l.نگرانی نسبت به بیت المال به هنگام مرگ:  
نتیجه گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تحلیلی بر جایگاه بیت‌المال از منظر فقه pdf

نهج الهبلاغه، ترجمه محمد دشتى، 1385، چ سوم، قم، اندیشه هادی

ابن اثیر، مبارک بن محمد جزری، 1364ق، النهایه، قم، اسماعلیان

ابن منظور، محمدبن مکرم، 1408ق، لسان العرب، بیروت، احیاءالتراث

انصاری، مرتضی،1280ق، کتاب الخمس، بی جا، مکتبه الفقهیه

آشتیانی، میرزامحمد،1404ق، القضا، قم، دارالهجره

بحرانی، یوسف، 1408ق، الحدائق الناضره، قم، نشر اسلامی

بروجردی، مرتضی، 1407ق، مستند العروه الخمس، تقریر بحث السید ابو القاسم الخوئی، قم، طبع العلمیه

جوهری، اسماعیل بن حماد، 1407ق، الصحاح، بیروت، دار العلم للملایین

حر عاملی، محمد بن حسن، 1408ق، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(ع)

حسن زاده آملی، حسن، بی تا، تکمله منهاج البراعه، بی جا، بی نا

حلبی، سید حمزه بن علی بن زهره، 1417ق، غنیه النزوع، قم، مؤسّسه امام صادق

حلی، حسن بن یوسف بن المطهر، 1413ق، قواعد الاحکام، قم،نشر اسلامی

ـــــ ، 1414ق، تذکره الفقها، قم، مؤسّسه آل البیت(ع)

حلی، محمد بن منصور بن احمد بن ادریس، 1417ق، السرائر، قم، نشر اسلامی

خوری، سعید، 1403ق، اقرب الموارد، قم، طبع مکتبه المرعشی النجفی

خوئی، سیدابوالقاسم، 1410ق، تکمله منهاج الصالحین، قم، مدینه العلم

راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1412ق، مفردات الفاظ قرآن، بیروت، دارالقلم دمشق و دارشامیه

سبزواری، محمدباقر، 1423ق، کفایه الاحکام، قم، نشر اسلامی

شهید ثانی، 1413ق، مسالک الافهام إلی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه معارف اسلامیه

صدوق، محمدبن علی، 1424ق، خصال، قم، نشر اسلامی

طباطبایی حکیم، سیدمحسن، 1391ق، مستمسک العروه، نجف، مطبقه الآداب

طباطبایی، سیدعلی، 1412ق، ریاض المسائل، قم، نشر اسلامی

طوسی، محمد بن حسن، 1411ق، الخلاف، قم، نشر اسلامی

ـــــ ، 1415ق، النهایه، قم، طبع قدسی محمدی و دارالکتاب اسلامی

ـــــ ، 1428ق، مبسوط، قم، نشر اسلامی

عاملی، محمد بن مکی (شهید اول)، 1414ق، الدروس الشرعیه، قم، نشر اسلامی

کاشف الغطاء، 1421ق، کشف الغطاء، قم، الاعلام الاسلامی

کلینی، محمد بن یعقوب، 1367ق، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه

لویس، معلوف، 1996م، المنجد، بیروت، دارالمشرق

مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، چ دوم، بیروت، مؤسسه الوفاء

محقق ثانی، علی بن حسین، 1408ق، جامع المقاصد، قم، آل البیت

محقق حلی، نجم الدین، 1389ق، شرایع الاحکام، نجف، آداب

مفید، محمد بن محمد نعمان، 1410ق، المقنعه، قم، نشر اسلامی

مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، 1405ق، مجمع الفائده و البرهان، قم، نشر اسلامی

مقری، احمد بن محمد بن علی، 1405ق، المصباح المنیر، قم، دار الهجره

موسوی خمینی، سیدروح اله، 1416ق، تحریر الوسیله، قم، نشر اسلامی

ــــ ، 1426ق، البیع، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره

نجفی، محمدحسن، بی تا، جواهر الکلام، تهران، داراحیا ء التراث  بیروت دارالکتب

نراقی، احمد بن محمد مهدی، 1415ق، مستند الشیعه فی أحکام الشریعه، قم، آل البیت

یزدی، سیدمحمدکاظم، 1424ق، العروه الوثقی، قم، نشر اسلامی

چکیده

از جمله تقسیمات بیت المال، به بیت المال المسلمین و بیت المال امام و تقسیم بیت المال المسلمین، به بیت المال خاص و عام، مالک بیت المال امام، شخصیت حقوقی امام معصوم علیه السلام در عصر حضور، و شخصیت حقوقی ولی فقیه، متصدی اداره جامعه در عصر غیبت است. یکی از مصادیق بیت المال امام، خمس درآمد های کسب است که باید در اختیار مرجعی باشد که متصدی اداره جامعه است. مالک بیت المال المسلمین، عموم مسلمانان هستند و فقیه جامع شرایط، از باب ولایت حق تصرف دارد. عنوان «امام» در آیات و روایات، مشتمل بر این عنوان، اعم از شخصیت حقوقی امام معصوم و شخصیت حقوقی ولی فقیه است. در نتیجه، اختیارات امام معصوم علیه السلام در ارتباط با بیت المال برای ولی فقیه نیز ثابت است

کلید‌واژه‌ها: بیت‌المال، امام، انفال، ولی امر، دولت

 

مقدمه

فقه شیعه ما فقه حکومتی، و با حکومت عجین است. اگر حکومت نباشد، بسیاری از قوانین و مقررات شرعی امکان عرصه نخواهند داشت. بخش زیادی از آموزه های دینی، از جمله فقه بر محور دولت و حکومت بنیاد نهاده شده اند. ازاین رو، اسلام، هم دین است هم دولت، هم عقیده است و هم نظام. این ادعا را می توان با اندکی تأمل در روح حاکم بر اسلام و هریک از ابواب فقهی اثبات کرد. برای نمونه، مباحثی مانند جمعه و جماعت، خمس و زکات و انفال، با کارکرد اجتماعی و حکومتی آنها، حج و جهاد به اشکال گوناگون آن، قضا و شهادت و اجرای حدود و تعزیرات، شاهدی روشن بر این مدعاست. حضرت امام و مقام معظم رهبری، مکرر در بیانات خود از حوزه های علمیه و مراکز پژوهشی و فضلا و مراجع درخواست کرده اند که مباحث فقهی مرتبط با حکومت را در اولویت آموزش و پژوهش خود قرار دهند. برای نمونه، یکی از مصادیق بارز فقه الحکومه، که در قلمرو اندیشه و فقه سیاسی جای می گیرد، عنوان بیت المال است. این عنوان، در ادبیات حاکم بر امت اسلامی، از جایگاه رفیعی برخوردار است و از نهاد های تأثیر گذار اقتصادی است و در قلمرو فقه موضوع برای احکام فقهی(تکلیفی و وضعی) فراوانی واقع شده است. به نظر می رسد، ابعاد و زوایای گوناگون آن نیازمند بحث و تحقیق است

عنوان بیت المال جهات و احکام مختلفی دارد که نیازمند تحقیق و پژوهش است

 

مفهوم بیت المال

صاحب نظران، لغت بیت المال را به معنای مکان نگهداری مال دانسته اند و در تعریف آن نوشته اند: بیت المال یعنی خزینهالمال (خوری، 1403، ج1، ص 69؛ سیستانی، 1987م، ص 62). از منظر فقها، بیت المال به دو مفهوم به کار گرفته شده است

الف: مکانی که اموال منقول متعلق به عموم، که در اداره دولت هزینه می شود، در آن نگهداری می شود (آشتیانی، 1404ق، ص 25)

ب: جهتی که مالک اموال عمومی است. مانند مصلحت مسلمین (طوسی، 1428ق، ج 1، ص 146؛ محقق ثانی، 1408ق، ج1، ص 402)

اقسام بیت المال

بیت المال به عبارات مختلف تقسیمات مختلفی دارد. از جمله به اعتبار مال های موجود به دو قسم تقسیم می شود

الف: بیت المال مسلمین: عبارت است از اموالی که به مسلمانان متعلق است و باید در مصالح آنان هزینه شود. این قسم نیز به دو دسته تقسیم می شود: عبارت است از اموالی که متعلق به مسلمانان است و باید در مصالح آنان هزینه شود. این قسم نیز به دو دسته تقسیم می شود: اموالی که متعلق به عموم مسلمانان است. اموالی که متعلق به صنف خاصی از مسلمانان است. مانند زکات که ملک طایفه فقرا است و خمس که ملک سادات است

ب: بیت المال امام علیه السلام: عبارت است از اموال متعلق به منصب امام که از آن به اموال دولت هم یاد می شود. تفاوت میان بیت المال المسلمین و بیت المال امام به شرح زیر می باشد

ـ مالک بیت المال مسلمین، عموم مسلمین اند و مالک بیت المال امام منصب امام است

ـ مصرف و محل هزینه در بیت المال مسلمین، جامعه اسلامی و آنچه مرتبط با مصالح عموم مسلمین و هزینه آن برای بخشی از امت مسلمان، مانند صنف فقرا جایز نیست، مگر سود آن به عموم مسلمین ارتباط پیدا کند. مثل اینکه توازن اجتماعی حفظ و اختلاف طبقاتی رفع شود. ولی اختیار هزینه اموال بیت المال امام، به دست امام و حاکم اسلامی است. ایشان می تواند هم در مصالح عموم مسلمین و هم در مصلحت بخش ویژه ای از نیاز های جامعه هزینه کند

ـ افراد مسلمان در بیت المال مسلمین سهمی ندارند. برای نمونه، زمین های مفتوحهالعنوه که یکی از مصادیق آن است، به هیچ وجه ملک و یا متعلق حق شخصی قرار نمی گیرد، هرچند آنرا احیا کند. برخلاف اموال متعلق بیت المال امام، که متعلق حق افراد قرار می گیرد. مثلاً، اگر شخصی زمین های موات را احیا کند، طبق بعضی از مبانی، مالک و طبق برخی دیگر از مبانی، حق اولویت پیدا می کند

ـ ولی امر حق ندارد اموال بیت المال مسلمین را به کسی هبه، هدیه و یا بفروشد. برخلاف اموال بیت المال امام

بیت المال مسلمین مصادیق فراوانی دارد از جمله

1 اراضی مفتوحهالعنوه: عبارتند از زمین هایی که به دست مسلمانان با قدرت قهری و سلاح، به اذن امام فتح و به دست مسلمانان افتاده است. این نیز سه قسم است

الف. زمین هایی که در حال فتح آبادند. حکم این زمین ها این است که پس از پرداخت خمس آنها، ملک تمامی مسلمانان می باشد، اعم از خانه ها، مزارع و زمین ها. زیرا افزون بر اینکه، مشهور به آن فتوا داده اند، ادعای اجماع نیز شده است (سبزواری، 1423، ج1، ص 373؛ حلی، 1414ق، ج 9، ص 184). شیخ طوسی در این باره می فرمایند: اموال غیر منقول مانند خانه ها، مزارع و زمین ها، پس از پرداخت خمس، باقی ملک مسلمین است. دلیل ما عبارت است از اجماع امامیه (طوسی، 1411ق، ج4، ص194)

ب. زمین هایی که در حال فتح موات است

حکم این گونه زمین ها مورد اختلاف است که آیا مصداق بیت المال مسلمین است و یا مصداق بیت المال امام

ج . به زمین هایی که در جنگ به غیر اذن امام، به دست مسلمانان افتاده است. مصداق بیت المال امام و در نتیجه، ملک امام است

2 خراج: عبارت است از ضریب و مالیاتی که به عنوان اجاره زمین های مفتوحهالعنوه از مالکان گرفته می شود. این اموال، مصداق بیت المال مسلمین است که در مصالح عموم مسلمانان هزینه می شود (محقق حلی، 1389ق، ج 2، ص 13). محقق کرکی بیان می کند که مراد از بیت المال مسلمین، اموالی است که از خراج زمین های مفتوحهالعنوه جمع می شود (محقق ثانی، 1408، ج1، ص402)

3 مقاسمه: عبارت است از حصّه و ضریب معینی که از محصول زراعی زمین های مفتوحهالعنوه گرفته می شود و در مصالح مسلمانان هزینه می شود (نجفی، بی تا، ج22، ص180)

4 جزیه: عبارت است از: ضریبی که امام در مقابل اقامت اهل کتاب در دارالاسلام و استفاده از امکانات آن و دست کشیدن از جنگ با آنها گرفته می شود. این گونه اموال نیز حکمش مورد اختلاف است؛ بعضی آنرا مصداق بیت المال مسلمین دانسته اند (حلی، 1413، ج1، ص510؛ طوسی، 1428، ج1، ص 598) و بعضی دیگر، مصرف آن را یا مختص مجاهدان و یا افزون بر آن فقرا دانسته اند (حلی، 1417، ج1، ص 474)

5 وقف بر مصالح عامه: درواقع وقف بر مسلمانان است. ازاین رو، مصداق بیت المال مسلمین است. اصل صحت وقف بر مصالح مسلمانان، که فقها از آن تحت عنوان وقف عام یاد می کنند، اختلافی نیست و مورد قبول فقها است (شهید اول، 1414، ج 2، ص 264). آنچه مورد اختلاف است، عبارت است از: اینکه در صحت این گونه وقف قبول شرط است، یا نه. بعضی قبول را شرط دانسته اند (کرکی، 1408، ص12 ). در مقابل بعضی شرط ندانسته اند (شهید ثانی، 1413، ج 5، ص 372). همچنین در این زمینه اختلاف وجود دارد مبنی بر اینکه اگر قبض شرط باشد، قبض ناظر وقف شرط صحت است و یا قبض حاکم؟ بعضی قول اول را پذیرفته اند (محقق ثانی، 1408، ج 9، ص 24) و بعضی قول دوم را پذیرفته اند (شهید ثانی، 1414ق، ج2، ص 266)

مصادیق بیت المال مسلمین از قسم دوم

قسم دوم بیت المال مسلمین، عبارت است از اموالی که اختصاص به صنف خاصی از مسلمانان دارد. در این بخش، برخی از مصادیق مهم آن بررسی می شود

1 زکات: یکی از مصادیق بیت المال مسلمین، زکات است که از غلات چهارگانه گندم، جو، خرما و کشمش و نقدین (طلا و نقره مسکوک) و انعام سه گانه گاو، شتر، گوسفند، به شرط رسیدن هریک به حد نصاب معین، گرفته می شود. ولی از این جهت که بعضی از موارد هزینه آن مخصوص است، مانند صنف فقرا، ابن سبیل، و تألیف قلوب و;، مصداق بیت المال قسم دوم است

2 خمس: عبارت است از حق مالی که خداوند در بعضی از اموال مانند سود مکاسب، غنیمت های جنگی، معدن ها، گنج ها، آنچه با غواصی از دریاها به دست می آید. مال حلال مخلوط به حرام و زمین کافر ذمی که از مسلمان خریده است، با شرایطی خاص به مقدار یک پنجم گرفته می شود. در خمس دو مبنای اساسی وجود دارد

الف. مشهور قایل هستند که نصف خمس، سهم سادات فقیر است و نصف دیگر سهم خدا و رسول خدا و امام است (نجفی، بی تا، ج 16، ص 2)

ب. بعضی از فقها بر این باورند که تمام خمس، اعم از سهم سادات و سهم خدا و رسول و امام، ملک امام است و سادات حقی ندارند؛ بلکه فقط محل هزینه و مصرف اند. از جمله از صاحبان این نظریه، در عصر حاضر حضرت امام و مقام معظم رهبری است (موسوی خمینی، 1416، ج1، ص322)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله بررسی پیامدهای سیاسی قاعده لاضرر pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بررسی پیامدهای سیاسی قاعده لاضرر pdf دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی پیامدهای سیاسی قاعده لاضرر pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بررسی پیامدهای سیاسی قاعده لاضرر pdf

چکیده  
مقدمه  
بررسی روایات  
حدیث اول  
حدیث دوم  
حدیث سوم  
حدیث چهارم  
حدیث پنجم  
جمع‌بندی روایات  
بررسی مفردات حدیث  
ضرر و ضرار  
تفسیر ضرر و ضرار به‌معنای نقصان و تضییق  
معنای واژه «لا»  
نقد وجه دوم و سوم و دیگر وجوه مربوط به حقیقت ادعائیه  
حقیقت عرفی براساس دیدگاه شیخ الشریعه اصفهانی  
راه‌حل حضرت امام  
بررسی  
جمع‌بندی و بیان راه‌حل مورد قبول در معنای هیئت ترکیبی  
راه‌حل مورد قبول در معنای هیئت ترکیبی  
ذو مراتب بودن حکم عقلی به نفی ضرر  
‌تزاحم افعال  
جمع‌بندی و نتیجه‌گیری  
منابع  

چکیده

در میان قواعد متعدد فقهی، قاعده لاضرر، از جمله قواعدی است که کارایی بسیاری در فقه سیاسی دارد. بررسی روایات مربوط به قاعده لاضرر، تعیین مفاد ادله این قاعده، و مهم‌تر از همه، تبیین پیامدهای آن، هدف مقاله حاضر است. مقاله با بررسی سه دیدگاه حکم حکومتی، حکم ثانوی و حکم عقلی، به پیامدهای مهم قاعده لاضرر می‌پردازد. به نظر نویسنده، دو دیدگاه حکم حکومتی و حکم ثانوی، به دلیل محدودیت نمی‌توانند به‌صورت کامل مفاد قاعده لاضرر را تبیین کنند؛ درحالی‌که دیدگاه حکم عقلی با جمع میان دو حکم حکومتی و حکم ثانوی، به‌خوبی می‌تواند پیامدهای این قاعده را تبیین نماید.

کلیدواژه‌ها: فقه سیاسی، قاعده لاضرر، حکم حکومتی، حکم ثانوی، حکم عقلی.

 

مقدمه

در میان قواعد متعدد فقهی، قواعدی همانند لاضرر، نفی سبیل، مصلحت، اهم و مهم، نفی حرج، نفی سلطه، ید، و امر به معروف و نهی از منکر، در فقه سیاسی کارایی دارند. آیا این قواعد، احکامی حکومتی‌اند و مفاد ادله آنها بر اچنین حکامی دلالت دارد یا همانند قاعده اکراه و اضطرار، احکامی ثانوی‌اند؟ پیامد حمل این قواعد بر حکم حکومتی یا حکم ثانوی چیست؟ آیا حکم حکومتی یا حکم ثانوی به تنهایی می‌توانند بیانگر پیامدهای قواعد یاد شده باشند یا نیازمند حکم دیگری است که به جمع میان دو این حکم بپردازد؟ اساساً با وجود قواعدی مانند نفی سبیل، لزوم رعایت مصلحت اهم، و حفظ نظام و دفاع از کیان اسلام، چه نیازی به قاعده لاضرر در فقه سیاسی است؟ روشن است، مقاله حاضر نمی‌تواند به همه قواعد مذکور و پرسش‌های مطرح‌شده بپردازد. ازاین‌رو، با انتخاب قاعده مهم لاضرر، به بررسی روایات مربوط و تعیین مفاد ادله این قاعده، و در نهایت تبیین پیامدهای آن به روش اجتهادی می‌پردازیم

مدرک قاعده لاضرر، عمدتاً روایاتی است که مورد استناد قرار گرفته‌اند. این روایات، به‌لحاظ سند، به‌اندازه‌ای فراوان‌اند که فخرالمحققین در ایضاح (رک:‌ فخرالمحققین، بی‌تا، ج 2، ص 48) ادعای تواتر کرده است. بیش از 36 روایت می‌توان یافت که به‌گونه‌ای با این قاعده ارتباط دارند. آیا می‌توان پذیرفت که روایات مربوط به قاعده لاضرر متواترند؟ اگر متواترند، در کدام دسته از اقسام تواتر جای دارند؟ تواتر لفظی یا معنوی یا اجمالی؟ اگر اَسناد این روایات و روایان آنها متعدد باشند و عبارت «لاضرر و لاضرار» در همه یا بیشتر آنها آمده باشد، می‌توان پذیرفت که آنها متواترند و تواترشان لفظی است؛ و اگر به‌لحاظ الفاظ یک‌سان نباشند، اما همه آنها در مقام بیان نفی ضرر و ضرار باشند، تواتر آنها معنوی است. اگر ادعای تواتر لفظی یا معنوی این روایات که مدرک لاضررند، پذیرفته نشود، دست‌کم می‌توان گفت که این روایات تواتر اجمالی دارند و در نتیجه، مضمون آنها فی‌الجمله از معصوم علیه‌السلام صادر شده است. البته در تواتر اجمالی باید به مضمون روایتی که متیقن است، تمسک کرد. این گفته در صورتی اعمال می‌شود که نتوان سند بعضی از آنها را معتبر دانست. اگر بعضی از آن روایت‌ها به‌لحاظ سند صحیح باشند، تردیدی نیست که هر یک بالاستقلال معتبر بوده، قابل استناد است

نکته دیگری که لازم است درباره روایات یاد شده خاطرنشان کنیم این است که در روایات معتبر، عبارت «لاضرر و لاضرار» مستقلاً‌ ذکر نشده، بلکه در ضمن قضایای دیگر آمده است. البته در مرسل صدوق (صدوق، بی‌تا، ج4، ص 334)، و مرسل‌های دعائم‌الاسلام (نوری طبرسی، بی‌تا، ج 17، ص 118، ح1 و 2) عبارت یاد شده مستقلاً روایت شده است؛ ولی آنها، به دلیل ارسال، معتبر نیستند. از این‌رو، نمی‌توان گفت در منابع معتبر روایی ما این عبارت، بدون قضایای دیگر، به‌نحو مستقل برای ما روایت شده و به دست ما رسیده است. آنچه به استقلال آمده، معتبر نیست و آنچه معتبر است، به‌نحو استقلال نیست؛ بلکه در ضمن قضایایی این عبارت آمده است. در منابع روایی اهل سنت، احمد‌بن حنبل در مسند خود، آن را به‌نحو مستقل ذکر کرده است. (احمد بن حنبل، بی‌تا، ج5، ص327)

بدین سان، پیش از هر چیز لازم است که مروری گذرا به روایات داشته باشیم و آنها را به‌لحاظ سند و دلالت، بررسی قرار کنیم؛ اما پیشاپیش این نتیجه آشکار است که قاعده لاضرر مواردی که شماره آن کم نیست، مورد استناد فقها قرار گرفته است. برخی از این موارد بدین شرح است: وضوی ضرری؛ روزه ضرری؛ غسل ضرری؛ بیع غبنی و ضررآور؛ مراتب امر به معروف و نهی از منکر؛ حلف و یمین؛ و دین. بدین سان، با تتبع بدین نتیجه رهنمون می‌شویم که قاعده یاد شده، هم در عبادات و هم در معاملات، مورد استناد قرار گرفته است

 

بررسی روایات

حدیث اول

حسن‌بن‌زیاد الصیقل عن ابی عبیده الحذاء قال: قال ابوجعفر علیه السلام: کان لسمره بن جندب نخله فی حائط بنی فلان فکان إذا جاء إلی نخلته ینظر إلی شیء من اهل الرجل یکرهه الرجل. قال: فذهب الرجل إلی رسول‌الله صلی‌الله علیه وآله فشکاه فقال: یا رسول‌الله،‌إن سمره یدخل علیّ بغیر إذن فلو إرسلت إلیه فأمرته ان یستأذن حتی تأخذ اهلی حذرها منه، فأرسل إلیه رسول‌الله فدعاه فقال: یا سمره ما شإن فلان یشکوک و‌یقول: یدخل بغیر إذنی فتری من اهله من یکره ذلک، یا سمره استأذن أذا أنت دخلت. ثم قال رسول‌الله صلی‌الله علیه وآله:‌یسرّک ان یکون لک عذق فی الجنه بنخلتک؟ قال:‌لا، قال:‌ لک ثلاثه؟‌ قال: لا. قال: ما اراک یاسمره إلاّ مضاراً إذهب یا فلان فاقطعها [فاقلعها] و اضرب بها وجهه. (همان، ج17، ‌ص340، ح1)

سند: به‌لحاظ سند، در مورد حسن‌بن‌زیاد الصیقل با مشکل مواجهیم. او توثیق نشده، چنان‌که تضعیف هم نشده است؛ اما ناقل روایت‌های بسیاری است و اصحاب اجماع، از او روایت نقل کرده‌اند. (ر.ک: خوئی، 1409ق) اگر هر یک از دو معیار یاد شده را معتبر بدانیم و با آنها روایان را تأیید و توثیق کنیم، می‌توانیم او را موثق بدانیم به این روایت عمل کنیم؛ و‌گرنه این روایت معتبر نیست. به نظر می‌رسد، حتی ‌اگر کثیرالروایه بودن موجب وثاقت وی نباشد- با آنکه بسیاری، کثرت نقل اصحاب را مایه وثاقت راوی می‌دانند- نقل اصحاب اجماع از یک راوی مجهول، موجب توثیق اوست. بحث در‌این‌باره مجال دیگری می‌طلبد و در جای خود، نظریه بزرگان مخالف را نقد کرده‌ایم

دلالت: جالب توجه است که در این روایت، ضرری که متوجه انصاری است، ضرری مالی یا بدنی نیست؛ بلکه ضرر حیثیتی است. در این روایت، تصریح شده که وی از ورود ناگهانی و نگاه به اهل منزل، در مضیقه و شدت بوده است. در این روایت، بر حسب نقل، پیامبر اکرم «ص» به سمره می‌فرماید: تو مضارّی. آن‌گاه به انصاری می‌فرماید: برو و آن را بکن و جلویش بینداز. گویا تعبیر «مضار» در روایت، مشعر به علیت است؛ بلکه شاید بتوان گفت که ظهور در علیت دارد؛ یعنی چون مضارّی، اکنون انصاری می‌تواند آن درخت را کنده، جلوی تو بیندازد. اگر بتوان از این روایت، علیت را فهمید، می‌توان تعمیم را نیز استفاده نمود و حکم کرد که هر‌گاه ضرری متوجه شود، با لاضرر رفع می‌گردد. البته روایت زراره که موثقه است، از این نظر روشن‌تر است و روایت وی می‌تواند قرینه‌ای بر این روایت باشد

حدیث دوم

عن عبدالله بن بکیر عن زراره عن أبی جعفر علیه‌السلام قال: إن سمره بن جندب کان له عذق فی حائط لرجل من الانصار

; فأبی ان یقبل فقال رسول‌الله للانصاری:‌ إذهب فاقلعها و‌ارم بها إلیه فانه لاضرر و‌لاضرار. (همان، حدیث3)

سند: به نظر می‌رسد که سند این روایت، به سبب وجود ابن‌بکیر در سلسله روات آن،‌ موثق است. (ر.ک: همان) به‌علاوه، صاحبان کتب اربعه، مرحوم شیخ صدوق، طوسی و کلینی، آن را در مجامع روایی (کتب اربعه) خود نقل کرده‌اند. از منظر عمده فقها، ثقه بودن کافی است و نیازی نیست که طرف به‌لحاظ مذهب نیز بر استقامت باشد. از‌این‌رو،‌ اگر راوی ثقه باشد، می‌توان به روایت او استناد جست

دلالت: عبارت «لاضرر و لاضرار» در این فقره از روایت (إذهب فاقلعها و ارم بها إلیه فانه لاضرر و لاضرار) به‌منزله کبرای کلی است که برای حکم مورد خاصی که مزاحمت سمره است، بدان تمسک شده است. پیامبر فرمودند: «آن درخت را بکن و جلوی او بینداز؛ زیرا ضرر و ضراری نیست». فاء در جمله «فإنه لاضرر و لاضرار» برای تفریع نیست؛ بلکه به‌معنای تعلیل است. تفریع در اینجا مناسبت ندارد و بدون وجه است؛ بلکه معنا ندارد که آن را بر تفریع حمل ‌کنیم. از‌این‌رو، برداشتی که این روایت به‌دست می‌دهد و ظاهر آن است، این است که لاضرر علت و کبرای کلی حکم است، ‌نه حکمت. از‌این‌رو،‌ معمم و مخصص است. بدین ترتیب، موضوع حکم، در واقع ضرر است و امور دیگر دخالت ندارند؛ مانند «لاتشرب الخمر لانه مسکر»؛ از‌آن‌جا‌که علت حکم در این جمله؛ اسکار است، در واقع موضوع حکم نیز اسکار خواهد بود؛ ‌به‌گونه‌ای‌که گویا از ابتدا گفته است: «لاتشرب المسکر». اگر غیر از خمر، ماده دیگری مسکر باشد، مشمول حکم حرمت می‌شود؛ چنان‌که پاره‌ای از مواد افیونی، با آنکه خمر نیستند، مسکرند. آیا می‌توان به چنین برداشتی که ظاهر روایت است، ملتزم شد؟ در ادامه خواهیم دید که علت و کبرای کلی دانستن لاضرر و لاضرار با مشکلی بسیار اساسی روبه‌رو‌ست که باید راه‌حلی برای آن بیابیم

حدیث سوم

عن احمد بن أبی عبدالله عن ابیه عن بعض أصحابنا عن عبدالله بن مسکان عن زراره عن ابی جعفر علیه السلام ;. فقال له رسول‌الله صلی‌الله علیه و‌اله: انک رجل مضار و‌لاضرر و‌لاضرار علی مؤمن. قال: ثم امر بها فقلعت و‌رمی بها إلیه;(حرّ عاملی، 1391ق، ج17، ص341، ح4)

سند: براساس قواعد رایج در دانش‌های مربوط به حدیث‌شناسی، رجال و درایه، روایت، مرسل است: «عن بعض اصحابنا». بنابراین، روایت معتبر نیست؛ مگر اینکه گفته شود روایت در کافی است و اسناد آن معتبر است. بررسی این دیدگاه، چنانکه بزرگانی چون نائینی بدان ملتزم‌اند، (ر.ک: ‌خوئی، 1409ق، ‌ص87) مجال دیگری می‌طلبد

دلالت: به‌لحاظ دلالت، نظیر روایت دوم است و به‌روشنی بر علیت و کبرای کلی دلالت دارد. البته قید «علی مؤمن» به‌لحاظ دلالت این روایت، افزون‌تر از روایت دوم است؛ اما از‌آن‌جا‌که به ‌نظر مشهور، روایت غیر‌معتبر است، نمی‌توان روایات دیگر را، بر فرض متنافی بودن، تقیید کرد

حدیث چهارم

محمد بن عبدالله بن هلال عن عقبه بن خالد عن ابی عبدالله علیه‌السلام قال: قضی رسول‌الله بین اهل المدینه فی مشارب النخل انّه لایمنع نفع الشیء و قضی بین أهل البادیه أنه لایمنع فضل ماء لیمنع به فضل کلاء و‌قال: لاضرر و ‌لا‌ضرار (کلینی، 1401ق، ج5، ص293، ح6؛ حرّ عاملی، 1391ق، ج17، ص333، ح2)

حدیث پنجم

بالسند المتقدم عن ابی عبدالله علیه‌السلام قال قضی رسول‌الله صلی‌الله علیه وآله بالشفعه بین الشرکاء فی الارضین و‌المساکن و‌قال: لاضرر و‌لا ضرار. (کلینی، 1401ق، ص280، ح4)

سند: عقبه‌بن‌خالد و محمد‌بن‌عبدالله بن‌هلال توثیق نشده‌اند؛ اما هر دو در سند کامل الزیارات واقع شده‌اند. (ر.ک: خوئی، 1409ق) کسانی که این امر را از توثیقات عامه روات تلقی می‌کنند، می‌توانند این روایت را معتبر بدانند و بدان عمل کنند. از منظر ما، قرار داشتن راوی در سلسله روات احادیث کتاب کامل الزیارات، موجب توثیق اوست. فقط متن کامل الزیارات نیست که معتبر است؛ بلکه اشخاصی که در این کتاب از آنها روایت شده است، اگر در سند روایت دیگری قرار گیرند، آن روایت به‌لحاظ این شخص معتبر خواهد بود. بدین ‌سان، قرار داشتن در سلسله اسناد کامل الزیارات، از توثیقات عامه است؛ اما نقض‌هایی که بر این مبنای مشهور شده، قابل دفاع است. در جای دیگری بدین مهم پرداخته‌ایم

دلالت: در وسائل، عبارت روایت چهارم چنین است: فقال «لاضرر و‌لاضرار»؛ اما در کافی به گونه‌ای دیگر نقل شده است: «و‌قال لاضرر و‌لاضرار». آیا این دو تعبیر، به‌لحاظ معنا با یکدیگر تفاوت دارند؟ ممکن است گفته شود که این دو نحوه عبارت با یکدیگر تفاوت دارند و تفاوت آنها در این است که بر اساس عبارت «و‌قال»، ظهور این است که این عبارتْ روایت مستقلی است، نه ادامه آن روایت. روش راویان این بوده است که چنین روایت با سند واحد را کنار هم می‌‌گذاشته و نقل می‌کرده‌اند. نتیجه این گزینه این است که تعبیر «لاضرر و‌لاضرار» به‌نحو مستقل روایت شده است.‌ اما براساس «فقال»، از‌آنجا‌که فاء برای تفریع است، قاعده در ضمن قضیه ویژه‌ای آورده شده و مورد استناد قرار گرفته‌ است؛ اما روایت جداگانه و مستقل نیست. از‌آنجا‌که در نقل کافی – که وسائل هم از آن نقل کرده است – فاء نیست، بلکه واو است، نتیجه می‌گیریم که روایت مستقلی است؛ اما آیا این گفته درست است و می‌توان چنین فارقی نهاد؟‌ در صورتی «واو» دالّ بر تعدد روایت است که قرینه‌ای بیش از این داشته باشیم. (دقت شود) محتمل است مراد از «نفع البئر»، «نقع البئر»،‌ ای «فضله»، باشد به قرینه روایت عباده‌بن‌صامت؛ اما «نقع بئر» نیز قابل توجیه است. روایات دیگری هست در باب‌های شفعه، ارث، نکاح و; که به علت طولانی شدن بحث، از ذکر آن خودداری می‌کنیم. (ر.ک: موسوی خمینی 1385ق؛ سبحانی، بی‌تا، ج3،ص77-86)

جمع‌بندی روایات

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله بیداری اسلامی؛ خیزش تمدنی اسلام تبیین نظریه مقام معظم رهبر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بیداری اسلامی؛ خیزش تمدنی اسلام تبیین نظریه مقام معظم رهبری در باب بیداری اسلامی pdf دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بیداری اسلامی؛ خیزش تمدنی اسلام تبیین نظریه مقام معظم رهبری در باب بیداری اسلامی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بیداری اسلامی؛ خیزش تمدنی اسلام تبیین نظریه مقام معظم رهبری در باب بیداری اسلامی pdf

چکیده  
مقدمه  
تبیین مفاهیم کلیدی نظریه خیزش تمدنی اسلام  
1 بیداری اسلامی  
2 خیزش تمدنی  
روند شناسی جریان بیداری اسلامی  
مرحله اول: فریاد و مبارزه  
مرحله دوم: تجربه و عملکرد  
مرحله سوم: خیزش تمدنی  
انقلاب اسلامی و غلبه بر گفتمان یأس و ناامیدی  
انقلاب اسلامی حلقه اتصال گذشته و آینده تمدنی اسلام  
بسیاری از کشورها، که پس از انقلاب اسلامی:  
متفکران جهان اسلام:  
انقلاب اسلامی، افق گشایی و احیای ظرفیت های تمدنی  
نتیجه گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله بیداری اسلامی؛ خیزش تمدنی اسلام تبیین نظریه مقام معظم رهبری در باب بیداری اسلامی pdf

جمعی از نویسندگان، 1377، چیستی گفتگوی تمدن ها ( مجموعه مقالات)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

جمعی از نویسندگان، 1391، مقالات برگزیده همایش نظریه بیداری اسلامی در اندیشه حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ره و حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، تهران، انقلاب اسلامی

حاجتی، میراحمدرضا، 1381، عصر امام خمینی ره، چ پنجم، قم، بوستان کتاب

حسین عارف، علیرضا، 1390، بهار عربی: در پرتو بیداری اسلامی، قم، سنابل

حسین عارف، علیرضا، 1390، بهار عربی: در پرتو بیداری اسلامی، قم، سنابل

خامنه ای، سیدعلی، حدیث ولایت، تهران، مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای

داوری اردکانی، رضا، 1379، اوتوپی و عصر تجدد، تهران، ساقی

ـــــ ، 1382، تقابل سنت و تجدد چه وجهی دارد؟، نامه فرهنگ، ش49، ص 4

دوانی، علی، 1340، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع علامه عالیقدر آیت الله بروجردی، قم، حکمت

روحانی، سیدحمید، 1376، نهضت امام خمینی ره، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

طاهرزاده، اصغر، 1388، انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی، اصفهان، لب المیزان

مجیب الرحمان شامی ـ روزنامه نگار، مجله حضور، ش 34

مظاهری، ابوذر، 1391، منطق فراز و فرود فلسفه سیاسی در اسلام و غرب، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره

ـــــ ، 1393، افق تمدنی آینده انقلاب اسلامی، اصفهان، آرما

موسوی خمینی، سیدروح الله، بی تا، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره

ـــــ ، 1373، کوثر (پیام ها و سخنرانی ها)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره

نبوی، سیدعبدالامیر، 1389، بهار دموکراتیک عربی؛ بررسی ویژگی های موج چهارم دموکراسی در خاورمیانه عربی، مهرنامه، ش9، بخش علم سیاست، پرونده جهان عرب

نجفی، موسی، نظریه بیداری اسلامی براساس اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، س 9، ش28، 1391

بی نام، 1380، نگاه شرق شناسی به فلسفه اسلامی، ترجمه علی مرادخانی، نامه فرهنگ، ش41، ص 105

هانتینگتون، ساموئل، 1378، برخورد تمدن ها و بازسازی نظم جهانی، ترجمه محمد علی حمید رفیعی، تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی

چکیده

براساس نظریه «خیزش تمدنی»، بیداری اسلامی نهضتی است احیاگر و هویت‌بخش که به صورت مستمر از یک‌ونیم قرن پیش در جهان اسلام به راه افتاده است و مراحل متعدی را طی کرده است. منشأ این بیداری اراده خداوند، تعالیم دین اسلام و مجاهدت علما و مصلحان اسلامی است و عمق آن تا بعد تمدنی اسلام پیش رفته است. این حرکت مستمر، از فریاد و مبارزه در مقابل استبداد و استعمار گرفته تا دوران تجربه و عملکرد و تا خیزش تمدنی اخیر، دورانی از بیداری، استقلال‌خواهی و هویت‌جویی را شکل داده است. انقلاب اسلامی در میانه این دوران و با بیش از سی‌سال تجربه و عملکرد موفق خود، توانست این حرکت را از سطح مبارزه و قیام و انقلاب، به سطح نظام‌سازی و حرکت در مسیر تکامل با افق تمدن اسلامی ارتقا دهد. بر این اساس، جنبش‌های اخیر نوپای جهان اسلام، با نظر به انقلاب اسلامی در یک منازعه تمدنی به وقوع می‌پیوندند؛ منازعه‌ای که میان تمدن غربی و بزرگ‌ترین نامزد تمدن آینده یعنی اسلام به نمایندگی انقلاب اسلامی در جریان است

کلید‌واژه‌ها: بیداری اسلامی، خیزش تمدنی اسلام، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی، بین‌الملل اسلامی، هویت اسلامی

 

 

مقدمه

بیداری اسلامی، بیداری انسانی[1]، انقلاب آزادی[2]، بهار عربی[3] و موج دموکراسی خواهی[4]، مفاهیمی هستند که یک واقعه بزرگ خیزش های اخیر مردمی در کشورهای اسلامی را توصیف می کنند. اما به راستی کدام یک از این مفاهیم و نظریه ها می تواند بیانگر ماهیت واقعی این خیزش ها باشد؟ اساساً این منازعه در چه سطحی صورت گرفته است؟ آیا صرفاً یک منازعه سیاسی و ملی است؟ اگر این یک حرکت اسلام خواهانه باشد آیا سطح این مطالبه سیاسی و ملی است؟ این پرسش ها، حول محور دو مسئله مطرح شده اند؛ یکی، ماهیت این خیزش ها و دیگری، سطح و میزان عمق آنهاست. این نوشته تلاش می کند پاسخ این مسائل را براساس دیدگاه های مقام معظم رهبری، درخصوص بیداری اسلامی بیابد. دیدگاه های ایشان را می توان در قالب یک نظریه و یا چارچوب تحلیلی ارائه کرد[5] و براساس آن، پاسخ مناسبی به این مسائل ارائه کرد

عنوان نظریه خیزش تمدنی اسلام است. در این چارچوب، اجمالاً سخن در این است در عصری که سخن از برخورد و جنگ تمدن ها (هانتینگتون، 1378) است و یا به تعبیر بهتر، عصر صف آرایی و منازعه الگوهای کلی است، نباید حرکت هایی مانند بیدرای اخیر کشورهای اسلامی را تنها در چارچوب ملی و قومی و نیز در سطح اجمالی و روبنایی تعریف و تحلیل کرد. شاید بتوان گفت: در دوران کنونی کشمکشی مشابه کشمکش های دوران جنگ سرد برقرار شده است. کشمکش و جنگ سردی میان دو الگوی بزرگ تمدنی، یعنی اسلام و غرب. درواقع، می توان گفت: خیزش های اخیر، جلوه گسترده تر و دور جدیدی از رویارویی اسلام و غرب هستند (خامنه ای، 25/04/1369). این سطح از رویارویی، از نظر این دیدگاه محصول عبور جریان بیداری اسلامی از مرحله ای است که دوران تجربه و عملکرد نام دارد؛ دورانی که انقلاب اسلامی آن را رقم زده و بر اثر آن، نوعی بیداری تمدنی را که اسلام در مرکز آن قرار دارد، ایجاد کرده است

این نظریه بر یک دوره بندی مفهومی، از جریان بیداری اسلامی از صد و پنجاه سال پیش تاکنون مبتنی است. جریان بیداری اسلامی در این نظریه، حرکت یک پارچه و مستمری تصور شده است که با گذشتن از مراحل فریاد و مبارزه و بعد تجربه و عملکرد، به مرحله خیزش تمدنی رسیده است

در میان این مراحل، مرحله دوم، که بر سه دهه تجربه و عملکرد انقلاب اسلامی مبتنی است، مانند یک خط فارق، حرکت بیداری اسلامی پیش و پس از انقلاب اسلامی را از یکدیگر تفکیک می کند. وقوع انقلاب اسلامی و استمرار و پیشرفت آن، یک نمونه عینی و زنده ای پیش روی جریان بیداری اسلامی خلق کرده که این جریان را از آرمان دست نیافتنی تأسیس حکومت اسلامی و پایداری آن، در دنیایی سرشار از سلطه کفر و الحاد عبور داده و افق و آرمان جدیدی در سطح تمدنی برای آن ایجاد کرده است. به عبارت دیگر، جریان بیداری اسلامی را به تفصیل رسانده و الگویی زنده و متفاوت از یک مدنیت و تمدن جدید، به جهان اسلام ارائه کرده است

شرایط و وضعیت جنبش های کنونی، بسیار متفاوت از شرایطی است که انقلاب اسلامی در آن به وقوع پیوست. انقلاب اسلامی و جنبش های دو قرن گذشته در جهان اسلام، زمانی واقع شدند که هیچ الگوی متفاوتی از مدنیت، جز آنچه تمدن غربی ارائه کرده، وجود نداشت. جریان بیداری اسلامی تا انقلاب اسلامی، بیشتر در نفی خلاصه می شد. اگرچه برخی مباحث اثباتی در مقام نظر تولید شده بود، اما حرکتی که بتواند خود را در مقام عمل اثبات کند، وجود نداشت. به تعبیر یکی از روشنفکران جهان عرب، ما قبل از انقلاب اسلامی می دانستیم که چه نمی خواهیم، اما این امام خمینی ره بود که به ما یاد داد که چه بخواهیم و چگونه بخواهیم (حسین شریعتمداری به نقل از فهمی هویدی، ر.ک: مصاحبه با دکتر بی ریا، نقش مؤسسه امام خمینی ره در بیداری اسلامی، فرهنگ پویا، ش 21، ویژه بیداری اسلامی). انقلاب اسلامی با وقوع خود و نیز اثبات و تثبیت خود، بیداری اسلامی را نیز از نفی به اثبات و از اثبات به تثبیت کشاند و تداوم و استمرار انقلاب اسلامی، تداوم و استمرار بیداری را تا تمدن سازی اسلامی به دنبال خواهد داشت

 

 

تبیین مفاهیم کلیدی نظریه خیزش تمدنی اسلام

1 بیداری اسلامی

در چارچوب این نظریه، بیداری اسلامی به رستاخیزی اسلامی (خامنه ای، 10/03/1369) و یک حالت برانگیختگى و آگاهى اى در امت اسلامى (همان، 26/6/1390) گفته می شود که احساس هویت و شخصیت را در [ملت های مسلمان] باز آفریده است (همان، 07/04/1369 و 01/12/1380)، به گونه ای که احساس مى کنند که مى توانند در دنیا، در وضعیت بشر، در سرنوشت خود، اثرگذار باشند. وقتى این احساس در ملت ها به یک نقطه معینى برسد، تبلور و تجسم خواهد یافت و تبدیل به واقعیت ها خواهد شد (همان، 27/12/1380). و می توانند در پرتو آن، ابتدا خود را از خمودگی و سستی و خواب آلودگی برهانند و سپس، حصارهاى استبداد و استکبار را ویران سازند (همان، 26/06/1390) و محدودیت های فرهنگی، دینی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را که توسط عوامل داخلی یا خارجی بر آنها اعمال شده، از بین ببرند

خودآگاهی این ملت ها، نسبت به هویت اسلامی خود، اسلام را در دل آنها زنده می کند و اسلام برانگیزاننده و احیاکننده (همان، 18/03/1368) نیز حیات مجدد به آنها می دهد. اسلام هم در گذشته با ظهور خود مرده هاى اجتماعى و سیاسى را زنده کرد: اذا دعاکم لما یحییکم (انفال: 24)؛ اسلام ملت هایى را که خاک مرگ بر روى آنها پاشیده شده بود و چیزى از حیات حقیقى و سرافرازانه مجتمع انسانى نمى دانستند، حیات و آقایى بخشید و پرچم انسانیت و دفاع از انسان ها را به آنها داد (همان، 09/11/1376). و نیز امروزه توانایی این را دارد که به ملت های مسلمان زندگی و حیات مجدد ببخشد. نمونه اش ایران کنونی است که

قرن های متمادی در زیر فشار استبداد ; هویت و قدرت تصمیم و قدرت عمل خودش را از دست داده بود. در این صد سال اخیر هم در زیر فشارهاى مضاعف استعمار و استکبار و دخالت خارجى، اعتماد به نفس خود را به کلى از دست داده بود. اسلام این ملت را به یک ملت پیشرو، مقدم در میدان علم، در میدان عمل، در میدان سیاست، در میدان تفکر، در میدان تعقل و تأمل و در ابتکارات زندگى تبدیل کرد (همان)

روشن است که این توانایی از داشته های یک اسلام واقعی و ناب است و اسلامى که نتواند آرزوهاى خفته و فروکشته قشرهاى مظلوم را در سطح دنیا، نه فقط در سطح کشور خودمان، زنده و احیا کند، شک کنید در اینکه این دین، اسلام [واقعی] باشد (همان،10/12/1368)

در این نظریه، حرکت بیداری اسلامی اخیر، نه بریده و بی ارتباط با حرکت های قبلی است و نه چیزی است که در صورت کنونی متوقف شده و به نتایج فعلی بسنده کند. حرکت بیداری اسلامی یک جریان به هم پیوسته است که از حدود صد و پنجاه سال پیش آغاز، و پس از طی مراحلی، به مرحله کنونی که یک نوع خیزش تمدنی است، رسیده است. باز شدن افق تمدنی اسلام پیش روی این حرکت ها و نیز بسته شدن چشم انداز تمدن مادی غرب، موجب شده که این حرکت ها از یک جریان مستمر درونی برخوردار شوند که تا دستیابی به تمدن اسلامی خاموش نمی شود

همچنین، براساس فلسفه الهی تاریخ، که از پیش فرض های این نظریه به شمار می آید، بیداری اسلامی و استمرار آن اقتضای تاریخ است (مظاهری، 1393). ازاین رو، با اطمینان کامل می توان گفت: این حرکت تداوم خواهد یافت و تحقق کامل وعده الهى، یعنى پیروزى حق بر باطل و بازسازى امت قرآن و تمدن نوین اسلامى در راه است (همان، 17/09/1387)

نشانه این وعده تخلفناپذیر هم در مرحله اول پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و بناى بلندآوازه نظام اسلامى بود که ایران را به پایگاه مستحکمى براى اندیشه حاکمیت و تمدن اسلامى تبدیل کرد. سربرآوردن این پدیده معجزه آسا ; آنگاه مقاومت و استحکام آن در برابر ضربات سیاسى و نظامى و اقتصادى و تبلیغاتى که از همه سو نواخته مىشد، در دنیاى اسلام امیدى تازه برانگیخت و شورى در دل ها پدید آورد. هرچه زمان گذشته، این استحکام، به حول و قوه الهى، بیشتر و آن امید ریشهدارتر شده است. در طول سه دههاى که بر این ماجرا مىگذرد، خاورمیانه و کشورهاى مسلمان آسیا و آفریقا، صحنه این هماوردى پیروزمندانه است (همان، 17/09/1387)

2 خیزش تمدنی

خیزش تمدنی یک برانگیختگی تمدنی است؛ یعنی آنچه موجب تحرک و انگیزه خیزش ملت های اسلامی در این دوره تاریخی شده است، چشم اندازی از تمدن نوین اسلامی است. نه یک چشم انداز تفصیلی و همراه با در اختیار داشتن کلیه لوازم تمدن سازی، بلکه به نحو اجمالی. این مسئله اساساً درباره اسلامی نامیدن این حرکت ها نیز صادق است؛ یعنی اسلامی خواندن آنها به معنى این نیست که همه ملت ها و همه آحادى که در این بیدارى سهیم اند، به صورت منطقى و استدلالى مبانى فکرى یک نظام اسلامى را شناخته اند، بلکه به این معناست که احساس هویت اسلامى در میان توده هاى مسلمان، در همه جا، به وجود آمده است (همان، 07/04/1369) و مسلمانان به آینده اسلام امیدوار شده اند (همان، 22/06/1368)

پرسشی که مطرح می شود، اینکه چگونه می شود ملت هایی که هنوز به یک نظام سیاسی اسلامی نرسیده اند، با چشم انداز تمدنی به حرکت در بیایند. اینجاست که مسئله الگوی خیزش مطرح می شود. انسان با داشتن الگوی کامل می تواند افق خواسته های خود را ارتقا ببخشد. هرچند که با آن افق فاصله زیادی داشته باشد. انقلاب اسلامی هنوز به یک الگوی کامل تمدنی تبدیل نشده است. به تعبیر رهبری، ما زمانی می توانیم الگوی تمدنی جهان اسلام باشیم که مرحله کشور اسلامی را پشت سر بگذاریم و الگو که درست شد، نظایرش در دنیا به وجود می آید (همان، 12/09/1379)، بلکه الگوی خیزش انقلاب اسلامی، تمدنی است؛ چراکه حرکت انقلاب و خیز انقلاب اسلامی ماهیتاً تمدنی است

ما در حال پیشرفت و سازندگى و در حال بناى یک تمدن هستیم. ; ملت ایران، همچنان که شأن اوست، در حال پدید آوردن یک تمدن است. ; ما در این صراط و در این جهت هستیم. نه اینکه ما تصمیم بگیریم این کار را بکنیم، بلکه حرکت تاریخى ملت ایران در حال به وجود آوردن آن است (همان، 01/01/1373)

به عبارت دیگر، ما در بیداری اسلامی اخیر با یک نوع خودآگاهی تمدنی روبه روایم؛ یعنی آنچه این ملت ها را به حرکت در آورده است، اسلام تمدن سازی است که در روند انقلاب اسلامی در حال آشکار شدن است

از سوی دیگر، جنبش های اسلامی اخیر در یک منازعه تمدنی، که میان تمدن غربی و نامزد های تمدن آینده که بزرگ ترین آنها اسلام است[6] ایجاد شده اند (ر.ک: جمعی از نویسندگان، چیستی گفتگوی تمدن ها، ص 3). در این منازعه لازم نیست، همه نیروها در یک سطح باشند. در جهان اسلام، انقلاب اسلامی پرچمدار این منازعه است. سایر کشورهای اسلامی عمدتاً با توجه به ملت ها و نه دولت هایشان در اردوگاه انقلاب اسلامی قرار دارند

روند شناسی جریان بیداری اسلامی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله شیوه های موثر در تدریس و برقراری ارتباط با دانش آموزان pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله شیوه های موثر در تدریس و برقراری ارتباط با دانش آموزان pdf دارای 54 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله شیوه های موثر در تدریس و برقراری ارتباط با دانش آموزان pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله شیوه های موثر در تدریس و برقراری ارتباط با دانش آموزان pdf

مقدمه    
سازمان دهی منابع و امکانات موجود در کلاس درس    
چگونه از منابع محدود کلاسی بهترین بهره برداری را انجام دهیم    
برنامه ریزی درسی در تدریس    
برقراری آرامش درکلاس درس و ارتباط با دانش آموزان    
مشکلات ارتباط کلامی با دانش آموزان    
برقراری نظم در کلاس    
بایدها و شایدهای روابط کاری در کلاس درس    
انواع مساعدت های یک معلم به یک دانش آموز    
الف- مساعدتهای درسی    
ب- مساعدتهای فکری و معنوی    
استفاده از منابع کمک آموزشی در تدریس    
منابع    

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله شیوه های موثر در تدریس و برقراری ارتباط با دانش آموزان pdf

فنون تدریس موثر (راهنمای تدریس موثر)/پدیدآورنده: سالی براون، فیلیپ ریس، کارولین ارلام، کوروش فتحی واجارگاه (مترجم)/ناشر: آییژ – 25 اردیبهشت،
آموزش موثر: روش تدریس کارآمد/پدیدآورنده: دیوید رینولدز، دانیل مویس، محمدعلی بشارت (مترجم)، حمید شمسی پور (مترجم)/ناشر: رشد – /08 اسفند،
مقابله با هراس اجتماعی دانش آموز/پدیدآورنده: شهناز حقایقی نصرتی/ناشر: آهنگ – 23 اسفند، 1388/مدیریت کلاس درس
پدیدآورنده: جرارد دیکسی، نوشین محمدزاده (مترجم)/ناشر: دیباگران تهران – 22 فروردین، 1385/برقراری آرامش در کلاس درس/پدیدآورنده: سو کولی، افسانه محمدی شاهرخ (مترجم)/ناشر: قطره – 21 /دی،

مقدمه

اگر دارای کلاسی منظم و مرتب هستید، احتمال این که دانش آموزان مرتبی داشته باشید بیشتر است. چنانچه امکان دسترسی به منابع را برای دانش آموزان فراهم آورید، ‌به آن‌ها کمک می‌شود در امر یادگیری و پیشرفت خود مسئولیت پذیر باشند. با برچسب زدن و در منظم کردن وسایل کلاس، هم شما و هم دانش آموزان خواهید دانست که امکانات کلاس در چه حدی است

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله شیوه های موثر در تدریس و برقراری ارتباط با دانش آموزان pdf

1- منابع پرمصرف را در کمدهای قابل دسترسی و برچسب زده نگه داری کنید. تا بدین ترتیب دانش آموزان بتوانند خودشان وسایلی را که لازم دارند بردارند و شما وقت خود را صرف کارهای مهم‌تر بکنید

2- اقلام کوچک مثل مداد،‌ خط کشی و غیره را به صورت مضربی از ده نگه داری کنید، ‌تا بتوانید آنچه را به شما باز می‌گردانند به راحتی شمارش کنید. به مبصری که کتاب و سایر اقلام را به دانش آموزان می‌دهد و از آن‌ها پس می‌گیرد، مسؤولیت مراقبت از بعضی اقلام خاص را بدهید. این عمل از ازدحام و سردرگمی بی مورد جلوگیری می‌کند

3- مطمئن شوید کاغذ فراوانی برای چرک نویس و پیش نویس در اختیار داشته باشید. برای صرفه جویی در مصرف کاغذ، ‌از کاغذهایی استفاده کنید که از یک طرف آن‌ها استفاده نشده است

4- منابع ارزشمند و آسیب پذیر را درجای امنی نگه دارید. البته، این تصور را در دانش آموزان ایجاد نکنید که نباید به این وسایل دست زد، بلکه کمک کنید به این مسأله پی ببرند که باید از این منابع با دقت استفاده کنند

5- از جعبه، ‌شیشه یا سینی برای نگهداری وسایل ریز استفاده کنید. با استفاده از برچسب می‌توانید مجموعه ای از جعبه‌های، شیشه‌ها و سینی‌ها را به کلکسیونی از منابع قابل دسترس تبدیل کنید

6- بر لزوم مراقبت از منابع، ‌مواد و وسایل و ضرورت رعایت احتیاط در به‌کارگیری صحیح و محتاطانه آن‌ها، ‌تأکید کنید. به علت این که دانش آموزان نسبت به این منابع احساس مالکیتی ندارند یا ارزش آن‌ها را نمی‌دانند، ‌و یا از مشکل جایگزینی بعضی از آن‌ها بی اطلاع هستند، خیلی راحت می‌توانند به آن‌ها صدمه وارد کنند

7- مجموعه‌هایی از مواد انگیزه ساز یا مأخذی تهیه و در جعبه‌های برچسب دار نگه دارید، به طوری که دانش آموزان بتوانند به آسانی آن‌ها را پیدا کرده و مستقلاً از آن‌ها استفاده کنند

8- برای دانش آموزانی که ممکن است زودتر کارشان به اتمام برسد و یا آن‌هایی که این توانایی رادارند که با انجام تکالیف آزاد در رقابت‌های بیشتری شرکت داده شوند، تعدادی تمرین یا تکلیف گرد آوری کرده و در کمدی قابل دسترس نگه داری کنید

9- سعی کنید برای مرتب کردن منابع خود زمان مشخصی را تعیین کنید. یک برنامه ی هفتگی ایده آل است، اگر چه هر نیم سال یک بار نیز می‌توان این کار را انجام داد. هر چه این کار بیشتر به تعویق افتد، مرتب کردن آن‌ها وقت بیشتری خواهد برد

10- مسؤولیت منابعی را که استفاده می‌کنید به دانش آموزان بدهید. اجازه ندهید وسایل را به صورت نامرتبی برگردانند و سر جای خود قرار ندهند. وادار کردن آن‌ها به قبول این مسؤولیت الزاماً بدین معنی است که در انتهای وقت کلاس به آن‌ها زمان کافی بدهید تا قبل از این که خود را به کلاس بعدی برسانند، وسایل را درست و مرتب سر جای خود قرار دهند

چگونه از منابع محدود کلاسی بهترین بهره برداری را انجام دهیم

متأسفانه،‌ در چنین دوره ای که با محدودیت بودجه و صرفه جویی روبه رو هستیم، ‌این جنبه از کار مهم‌ترین جنبه آن است. آموزگاران در پیشبرد اهداف خود با منابع بسیار کم در بسیاری از زمینه‌های برنامه ی درسی استاد شده‌اند. بنابراین خوب است از همان ابتدا بدانید که منابع نامحدود نیستند. وقتی که تخلیه شدند، ‌به سختی جایگزین می‌شوند!

1- خیلی مواظب منابع و امکانات باشید. همیشه وسایل ریز و کوچک را که به آسانی (و معمولاً بدون منظور) بیرون برده می‌شوند، ‌قبل و بعد از استفاده بشمارید. مسؤولیت بعضی از وسایل را به یکی از شاگردانی که وظیفه شناس تر از دیگران است بسپارید

2- اقلام مصرفی گران قیمت را برای تدریس دروس خاص یا در زمان حصول نتیجه نهایی یک پروژه استفاده کنید. برای دانش آموزان توضیح دهید جایگزین کردن چنین اقلامی مشکل یا غیر ممکن است و آز آن‌ها بخواهید در مراقبت و نگهداری آن‌ها کمک کنند

3- از مواد دور ریختنی یا بازیافت شده استفاده کنید. استفاده تخیلی و ابتکاری از این گونه وسایل را تشویق کنید. این مطلب را با دروسی که باید از موضوعات و مباحث حفاظت محیط زیستی آموخته شوند مرتبط سازید

4- جزوات کلاسی را خودتان تهیه کنید. این کار می‌تواند بسیار ارزان‌تر از دادن مطالب چاپ شده به آنها باشد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >