مقاله تاثیر مهد کودک در آموزش ابتدایی pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تاثیر مهد کودک در آموزش ابتدایی pdf دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تاثیر مهد کودک در آموزش ابتدایی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تاثیر مهد کودک در آموزش ابتدایی pdf

مقدمه     
دوره پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد ؟    
اهمیت و ضرورت موضوع     
ویژگی های رشد در کودکان پنج تا شش ساله    
اهداف تحقیق    
فرضیه تحقیق    
تعریف متغیر ها    
1-پیش دبستانی     
2-آموزش پیش دبستانی     
3-عملکرد تحصیلی    
لزوم برداشتی نو و دیدی تازه     
5ـ آموزش و پرورش قبل از دبستان در ایران     
انواع  دوره های پیش دبستانی و ویژگیهای برنامه های آنها    
اهداف آموزش و پرورش قبل از دبستان     
دوره اساس یا قصد کلی دوره پیش از دبستان    
پیشینه تحقیق    
روش تحقیق    
جامعه آماری    
روش نمونه گیری (تعیین حجم نمونه)    
ابزار جمع آوری اطلاعات    
روش تحلیل داده ها    
روش ارائه یافته ها    
تجزیه و تحلیل داده ها    
بحث و نتیجه گیری    
فرضیه     
مشخص کردن فرضیه     
محدودیت های تحقیق    
پیشنهادات    
منابع و مآخذ     

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تاثیر مهد کودک در آموزش ابتدایی pdf

1-آدگافور ، آموختن برای زیستن ، مجید رهنما ، سال 1354

2-اسپارگ ، برنارد ، آموزش در دوران کودکی ، حسین نظری نژاد ، انتشارات آستان قدس رضوی ، سال 1366

3-آقازاده ، احمد ، آ. پ تطبیقی ، جلد اول و دوم ،‌چاپ اول ، انتشارات پیام نور

4-آناستاری ، تفاوت های فردی ، مترجم : جواد ظهوریان ، چاپ دوم ، انتشارت آستانه قدس رضوی ، سال

5-پژوهش های آموزشی ، پائیز 1370 ، دفتر پژوهشی وزارت آ.پ

6-سره ، صغری ، «مجله رشد معلم ویژه دبستان و پیش دانشگاهی» ، سال دوازدهم

7-عیسی زاده منشی ، مصطفی ، تاثیر دوره آمادگی بر بر پیشرفت تحصیلی ، کلاسهای چهارم و پنجم ، پایان نامه فوق لیسانس ، دانشگاه تربیت معلم تهران ،

8)مصدقی ، مجتبی ، «مجله رشد معلم ویژه دبستان و پیش دبستان » دوره ششم ، سال 72-1371

9-مفیدی ، فرخنده ، آموزش و پرورش پیش دبستانی ، چاپ اول ، انتشارات پیام نور سال

10-وزارت آموزش و پرورش ، طرح کلیات نظام جدید ، انتشارات وزارت آموزش و پرورش خردادماه 67

مقدمه

کودکان گلهای زندگی هستند که اگر نور خورشید تربیت به آنها بتابد و اگر از جویبار آگاهی آب بنوشند و باز هم اگر مورد توجه ،‌لطف و نوازش کافی قرار گیرند عطرشان باغ زندگی را فرا می گیرد ، اگر چنین نباشد ، کویری را بوجود می آورند بی بروبار که نه باغ ، بلکه خارستان است و اولین سنگ بنای سازندگی شخصیت کودکان و در نهایت سازندگی اجتماع در  همین سالهای اولیه گذاشته می شود و لذا هم از نظر کیفی و هم از حیث کمی این دوره از اهمیت خاصی برخوردار است

بنا به سفارش نبی اکرم (ص) که می فرماید (العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر) که دانش در کودکی مانند نقش بر سنگ است [1]. و یا غزالی اشاره ای به این مطلب دارد که (هر کار که عظیم بود ، تخم آن اندر کودکی افکنده باشند [2])

در این راستا فردریک فروبل آلمانی سیستمی از بازیهای آموزشی را برای کودکان ابداع کرد و برای نخستین بار کودکستانی را در سال 1837 در بلانکبرک آلمان  بنا نهاد و در سال 1855 اولین کودکستان در آمریکا توسط کارل شورز تاسیس شد

در نیم قرن اخیر ، آموزش و پرورش پیش دبستانی (کودکستان –مهدکودک )در کشور ما ضرورت پیدا کرد و از سال 1298 در تهران و بعضی از کشورهای دیگر مانند ایران کودکستانهایی تاسیس شد و می توان گفت اولین کودکستان ایران در سال 1303 در شهر تبریز در محله صفی بازار توسط جبار باغچه بان به نام باغچه اطفال تاسیس شد[3]

در سال 1307 در شیراز تاسیس شد و مخصوص کودکان مرفه بود و اولین امتیازی که از طرف وزارت معارف و اوقاف صنایع مستطرفه برای تاسیس کودکستان ها صادر شد و به نام خانم برسابه هوسپیان در تاریخ 31/4/1310 بود و این سال سرآغاز جدیدی درتاریخ آموزش های پیش دبستانی در ایران بود که مخصوص کودکان 7-4 سال بود که در سال 1335 طبق آئین نامه ای سن کودکان 6-3 سال قید شد و تا سال 1322 کودکستان در ایران وجود داشته است و تا سال 1371 تعداد آنها به 4114 باب رسید و در کشور بنین نیز دوره دو ساله پیش از دبستان که کودک از سن 3 سالگی شروع می کند و تا سن 5 سالگی ادامه می یابد در این دوره مطابق علاقه و استعدادش تحصیل می کند[4]

آموزش و پرورش در مرحله پیش از دبستان از دیر باز در کشور ، بعنوان یک مرحله آموزش مطرح بوده است . یعنی از همان زمان که برنامه ریزی در امر تعلیم و تربیت کودکان در دوره دبستان به طور جدی مورد توجه قرار گرفته مساله تعلیم و تربیت کودکان در سالهای اولیه پیش از دبستان که باید آن را سالهای سازندگی و تشکیل دهنده بسیاری از صفات و خصوصیات کودک نامید نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است با توجه به اینکه انسان اولین ارتباط اجتماعی خود را با محیط اطرافش از دوران طفولیت آغاز می کند و اولین درسهای زندگی فردی و اجتماعی را در این سن می آموزد . لذا این سن ضرورت توجه بیشتر را می طلبد و هویدا است ذهن کودک همانند زمین مساعدی است که تاکنون کشتی در آن صورت نگرفته و بذری افشانده نشده است . بنابراین در چنین زمین مساعدی هر بذری که افکنده شود پاسخ می دهد و زمینه رشد  آن با توجه به توانایی هایش فراهم می شود و حاصل این بذر تا پایان عمر در مزرعه ذهن کودک باقی می ماند و فرد از آن تاثیر می پذیرد و بر اساس آن عمل می کند و تغییر بنیادی آن بسیار مشکل و در مواردی غیر ممکن است . بنابراین برای اینکه کودک در مسیر صحیح تربیتی قرار گیرد باید آموزش او را از همان دوران کودکی آغاز کرد لیکن رشد روزافزون صنعت و جامعه صنعتی و تنگناهای اقتصادی موجب شده تا آنچنان که باید و شاید مسئولان با این موضوع برخورد جدی ننمایند . نگاهی گذرا به تغییر و تحولات آموزش و پرورش پیش از دبستان در طول بیش از نیم قرن گذشته نشانگر این است که وجهه نظرهای شخصی در این امر بیش از حقایق علمی و عینی و مسلم و غیر قابل انکار موثر بوده است

در طول تاریخ نگرش اندیشمندان درباره مقام محیط و جایگاه آموزش کودکان متفاوت بوده است . زمانی کودک مینیاتور افراد بزرگسال تلقی می شده و زمانی دیگر این اندیشه رواج داشته که کودک یک بزرگسال کوچک نیست بلکه به خودی خود اهمیت و ارزش دارد و از این رو باید نیازهای او را دریافت و در جهت ارضای آنها کوشیده ولی آنچه مهم است این است که آموزش و پرورش در دوره های پیش از دبستان خود مرحله ای است که برای رشد قوای جسمانی ، ذهنی ، عاطفی ، اعتقادی و اجتماعی کودک ضرورت دارد و از این می خواهیم بررسی نماییم که آیا

دوره پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد ؟

 

[1] -مفیدی ، فرخنده ، آموزش و پرورش پیش دبستانی ، چاپ اول ، انتشارات پیام نور ، سال 1372 ، ص

[2] -مفیدی ، فرخنده ، آموزش و پرورش پیش دبستانی ، چاپ اول ، انتشارات پیام نور ، سال 1372 ، ص

1-مصدقی ، مجتبی ، مجله رشد معلم ویژه دبستان و پیش دبستان ، دوره ششم ،72-1371 ، ص57

2-مفیدی فرخنده ، آموزش و پرورش پیش دبستانی ، چاپ اول ، انتشارات پیام نور ، سال 1372 ، ص41

 

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله تجربه و تمایز میان معرفت پیشین و پسین pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تجربه و تمایز میان معرفت پیشین و پسین pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تجربه و تمایز میان معرفت پیشین و پسین pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تجربه و تمایز میان معرفت پیشین و پسین pdf

چکیده  
مقدّمه  
معرفت  
پیشین  
تجربه  
ناسازگارى وجود معرفت پیشین به قضیه‏اى با معرفت پسین به همان قضیه  
خاتمه  
منابع  
پی نوشت  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تجربه و تمایز میان معرفت پیشین و پسین pdf

- Bonjour, L., The Structure of Empirical Knowledge, Cambridge, Mass: Harvard University Press,

- Casullo, Albert, A Priori Justification, New York, Oxford University Press,

- Field, Hartry, “A priority as an Evaluative Notion”, in New Essays on the A Priori, ed. Paul Boghossian, New York, Oxford University Press,

- Gettier, Edmund, “Is Justified True Belief Knowledge” Analysis32, 1963, p. 121-

- Kant, Immanuel, Critique of Pure Reason, translated and ed. by Paul Guyer & Allen W. Wood, New York, Cambridge University Press,

- Keline, Peter D., “A Proposed Definition of Propositional Knowledge”, in Knowledge and Justification, ed. Ernest Sosa, Vermont: Dartmouth Publishing Company,

- Kitcher, Philip, The Nature of Mathematical Knowledge, New York, Oxford University Press,

- Kripke, A., “A Prori Knowledge, Necessity, and Contingency”, in A Priori Knowledge, ed. Paul Moser, New York, Oxford University Press,

- Lewis, David, On the Plurality of Worlds, Malden, Blackwell,

- Moser, Paul, “Propositional Knowledge”, in Knowledge and Justification, ed. Ernest Sosa, Vermont, Dartmouth Publishing Company,

چکیده

به نظر مى‏رسد، على‏رغم تنوّع تعاریف معرفت پیشین، همگان بر این اتفاق دارند که در تمایز میان معرفت پیشین و پسین، نقش اصلى را مفهوم «تجربه» ایفا مى‏کند و آنچه معرفت را به دو بخش تجربى و غیرتجربى یا پیشین و پسین تقسیم مى‏کند، میزان نقش تجربه در توجیه آن است. بالطبع تعیین حدود تجربه براى روشن ساختن این تمایز کارى اساسى است. از سوى دیگر این سؤال نیز مطرح است که: آیا مى‏توان به یک قضیه، هم معرفت پیشین و هم معرفت پسین داشت؟ به عبارت دیگر، پیشین یا پسین بودن معرفت به یک قضیه، ریشه در خود قضیه دارد یا اینکه تعیین منبع توجیه، بر عوامل بیرونى مبتنى است؟ در میان معرفت‏شناسان معاصر، این نظریه رایج شده است که معرفت پیشین به یک قضیه با معرفت پسین به همان قضیه تنافى ندارد. در این مقاله، قصد من آن است که اولاً معناى تجربه را روشن سازم؛ ثانیا اثبات کنم که ریشه تمایز میان دو قسم معرفتْ خود قضیه است. به عبارت دیگر، معرفت پیشین و پسین به قضیه واحد، ممکن نیست

کلیدواژه‏ها: پیشین، تجربه، توجیه، قضیه، کلّى، معرفت

 

مقدّمه

یکى از مباحث اصلى در مسئله معرفت پیشین1 ایضاح دقیق مفهوم آن، و به عبارت دیگر،ترسیم مرز میان معرفت پیشین با معرفت پسین2 است. در دهه‏هاى اخیر میان معرفت‏شناسانتا حدى این عقیده رایج شده است که هرچند میان معرفت پیشین و پسین تمایز وجود دارد، امّا چنین نیست که معرفت پیشین و پسین به یک قضیه ممکن نباشد. کریپکى،3 کیچر4 وکاسولو5 بر این مطلب تأکید کرده‏اند. کریپکى میان معرفت پیشین به یک قضیه با معرفت پسینبه آن تنافى نمى‏بیند.6 به گفته وى، فیلسوفان ـ به اشتباه ـ از اینکه مى‏توان به قضیه‏اى علمپیشین داشت، نتیجه گرفته‏اند که باید به آن قضیه علم پیشین داشت؛ در حالى که چنین نیست و قضیه‏اى که قابلیت معرفت پیشین دارد، ممکن است به نحو پسین معلوم باشد. وى مثال مى‏زند: اگر کسى به وسیله ماشین‏حساب یا رایانه اوّل بودن عددى را محاسبه کند، در این صورت، معرفت وى به اوّل بودن آن عدد پسین است؛ زیرا وى بر مبناى اعتماد به قوانین فیزیکى و درست عمل کردنِ ماشین مزبور به این آگاهى دست یافته است. علم وى بر مبناى شواهد غیرتجربى نیست و بنابراین پسین است. در عین حال، این شخص مى‏تواند بر اساس محاسبات غیرتجربى به اوّل بودن این عدد آگاهى یابد. بنابراین، این دو با هم سازگارند. کیچر هم این سازگارى را قبول دارد.7 وى معتقد است: معرفت پسین به قضایایى که مى‏توان به آنها معرفتپیشین داشت، ممکن است. بنا به گفته کاسولو، عقیده بسیارى از معرفت‏شناسان این است که تبیین قانع‏کننده‏اى از توجیه پیشین باید این سازگارى را ممکن بشمارد

این دید نسبت به تمایز میان پیشین و پسین، در گفته‏ هاى کانت دیده نمى‏شود. در حقیقت، چنان‏که کریپکى هم اذعان دارد، بسیارى از گفته‏هاى کانت و حتى برخى از فیلسوفان بعدى حاکى از آن است که چنین سازگارى را نمى‏پذیرفته‏اند.9 هدف اصلى من در این مقاله آن است که نادرستى دیدگاه رایج اخیر را اثبات کنم. تمایز میان معرفت پیشین و پسین چنان است که معرفت به معناى دقیق آن به یک قضیه یا پیشین است و پسین نیست و یا به عکس پسین است و پیشین نیست. روشن است که این کار بدون ارائه تعریفى از معرفت پیشین، و به دنبال آن معرفت پسین ممکن نیست. معرفت‏شناسان تعاریف مختلفى براى معرفت پیشین ارائه کرده‏اند. مى‏توان گفت وجه مشترک بیشتر آن تعاریف ـ اگر نه همه آنها ـ گونه‏اى نفى یا تقلیل نقش تجربه در معرفت پیشین است. بنابراین، نقش اساسى را در این تمایز، «تجربه» ایفا مى‏کند و تفاوت‏هاى میان تعاریف مختلفْ در بحث کنونى تأثیرى ندارد. از این‏رو، مى‏توانم تعریف کانتى از معرفت پیشین را مبناى بحث خویش قرار دهم.10 بنابراین، ابتدا مقصود خویش را از معرفت ـ به طور کلّى ـبیان مى‏کنم و همچنین، با ارائه برخى توضیحات، اجمالِ اوّلیه موجود در تعریف کانتى را برطرف مى‏سازم؛ آن‏گاه با توجه به نقشى که تجربه در این بحث دارد، مقصود از آن را روشن خواهم کرد و سپس، بر مدّعاى اصلى خویش استدلال خواهم نمود

معرفت

مقصود من از معرفت در این بحث، معرفت قضیه‏اى11 است؛ یعنى معرفتى که متعلّق آن یکقضیه است. بنابراین، معرفت تصوّرى، معرفت از راه آشنایى و مهارت مورد بحث نیستند. تا چند دهه پیش، تعریف رایج معرفت قضیه‏اى، «باور صادق موجّه» بوده است.12 مطابق اینتعریف، براى اینکه «ع» به «ق» معرفت داشته باشد، باید: اولاً «ع» به «ق» باور داشته باشد؛ ثانیا «ق» صادق باشد؛ ثالثا «ع» در باور خود به «ق» موجّه باشد. با انتشار مقاله مشهور گتیه،13تمامیت این تعریف مورد تردید واقع شد و معرفت‏شناسان درصدد برآمدند با اصلاحاتى آن را کامل نمایند. امّا با وجود اختلاف معرفت‏شناسان در تمامى تعاریف، توجیه یا عنصرى جایگزین یکى از اجزاى تعریف است. از سوى دیگر، پیشین بودن هم وصفى مربوط به توجیه یا آن عنصر جایگزین است. باید توجه داشت که جایگزینىِ توجیه با عنصرى دیگر در برخى تعاریف، در بحث کنونى مهم نیست؛ زیرا موضوع اصلى این مقاله تعیین حدود وصف پیشین بودن است که یا صفتِ توجیه است یا صفت عنصرى جایگزین توجیه. بنابراین، اوصاف دیگر این عنصر اساسىِ غیر از صدق و باور، تأثیرى در این بحث ندارد. به همین دلیل، از این پس، همواره واژه «توجیه» را به کار مى‏برم؛ ولى سخن من بر عنصر احتمالى جایگزین توجیه نیز قابل اطلاق است. از این‏رو، با چشم‏پوشى از بحث‏هاى مطرح برسر تمامیت این تعریف، و بدون بحث تفصیلى درباره همه عناصر این تعریف، آن را مبناى بحث خویش قرار مى‏دهم

پیشین

واژه «پیشین» وصفى است که درباره حکم، قضیه، باور، توجیه و بالاخره معرفت به کار رفته است. بدون شک، استعمال این واژه در اصطلاح فلسفى، بدون توجه به معناى لغوى آن نیست. بر اساس معناى لغوى این کلمه و نیز با توجه به سابقه این بحث در آثار فیلسوفان، مى‏توان پیشین بودن را این‏گونه توضیح داد: هرکدام از حکم، قضیه و; را که متّصف به پیشین بودن کنیم، به این جهت است که آن را مقدّم بر تجربه مى‏دانیم. منظور از تقدّم در اینجا تقدّم زمانى نیست (یعنى لازم نیست حکم یا قضیه یا دیگر موارد مذکور از نظر زمانى مقدّم بر وجود تجربه باشند تا متّصف به پیشین بودن شوند)؛ بلکه مراد از تقدّم، استقلال است. استقلال هم به معناى بى‏نیازى است. مثلاً اگر معرفتى را به پیشین بودن متّصف کنیم، این امر بدان معناست که آن معرفت نیازمند به تجربه نیست. از این‏رو، مى‏توان گفت: معرفت پیشین یعنى معرفتى که نیازمند به تجربه نیست، قضیه پیشین یعنى قضیه‏اى که نیازمند تجربه نیست و; . مراد از نیازى که در اینجا نفى مى‏شود، چه نیازى است؟ ممکن است کسى بگوید: مرادْ مطلق نیازمندى است. معرفت پیشین معرفتى است که هیچ نیازى به تجربه نداشته باشد؛ به عبارت دیگر، فاعل شناساى فاقد هرگونه تجربه هم بتواند آن معرفت را دارا باشد. آیا چنین معرفتى هست؟ آیا کسى که هیچ نوع تجربه‏اى نداشته است، ممکن است بتواند به چیزى معرفت پیدا کند؟ در مقام پاسخ به این سؤال، با ابهام دیگرى مواجه مى‏شویم. مفهوم تجربه در معانى مختلفى به کار رفته است. در معنایى وسیع، این مفهوم شامل تجارب حسى، خودآگاهى، آگاهى به حالات درونى، و راه‏هاى غیرمتعارف کسب دانش همچون تله‏پاتى (برفرض وجود) مى‏شود. اگر تجربه را در این معناى وسیع به کار ببریم و مقصودمان از بى‏نیازى به تجربه هم مطلق نیازمندى باشد، در این صورت به وضوح باید معرفت پیشین را انکار کرد؛ زیرا نمى‏توانیم موردى از معرفت را پیدا کنیم که به هیچ وجه محتاج به تجربه با این معناى وسیع نباشد. هرگونه تفکر و تأمّل ذهنى هم مصداقى در تجربه به این معناى وسیع است. بنابراین، حتى قضایاى ریاضى را باید تجربى دانست. افزون بر این، اگر دایره تجربه را نیز به تجربه حسى محدود سازیم، باز باید وجود معرفت پیشین را انکار کنیم؛ زیرا همه مواردى از معرفت که فیلسوفانْ آنها را معرفت پیشین دانسته‏اند، به گونه‏اى به تجربه حسى نیازمندند. این قضیه که «یک چیز نمى‏تواند هم‏زمان به کلّى هم سیاه و هم سفید باشد» عموما قضیه‏اى پیشین تلقّى مى‏شود؛ امّا اگر فرض کنیم کسى از ابتداى تولّد نابینا باشد، او معناى سیاه و سفید را درک نخواهد کرد. درک سیاهى و سفیدى نیازمند تجربه حسى است. روشن است که معرفت به این قضیه براى کسى امکان‏پذیر است که بتواند مفهوم سیاهى و سفیدى را درک کند. بسیارى از فیلسوفان بر این عقیده‏اند که داشتن هرگونه مفهومى، نیازمند نوعى تجربه در معناى وسیع است و کسى که هیچ تجربه‏اى نداشته باشد، هیچ مفهومى هم نخواهد داشت. به عبارت دیگر، اغلب فیلسوفان منکر وجود مفاهیم فطرى هستند. اگر معرفت پیشین را معرفتى بدانیم که به هیچ وجه نیازمند تجربه نیست، در این صورت، فقط کسى مى‏تواند وجود این دسته معارف را بپذیرد که وجود مفاهیم فطرى را پذیرفته باشد؛ پیش‏فرض قبول معرفت پیشین، قبول معرفت فطرى خواهد بود. امّا این تحلیل قابل قبول نیست؛ زیرا فیلسوفى مانند کانت، در عین انکار وجود مفهوم فطرى،14 معرفت پیشین را مى‏پذیرد. بنابراین اگر نیازمندى به تجربه را در معنایى عام تلقّى نماییم، یا باید کانت را به تناقض‏گویى متهم کنیم که اتهامى است بدون شاهدى مقبول؛ یا اینکه در عین نفى اتهام از وى، خود باید تعریفى از معرفت پیشین ارائه کنیم که بسیار محدود است و ما را از ورود به میدان بحث با فیلسوفان بازمى‏دارد. از آنجا که فیلسوفان با هیچ‏کدام از دو گزینه یادشده موافق نیستند، نتیجه مى‏گیریم که: «نیازمندى به تجربه» در معناى عام آن، در اینجا موردنظر نبوده است. به تعبیر دیگر، معرفت پیشین ـ نزد فیلسوفان ـ معرفتى نیست که هیچ‏گونه نیازى به تجربه نداشته باشد؛ بلکه آنان معرفتى را پیشین دانسته‏اند که تجربه در توجیه آن دخالتى نداشته باشد، هرچند همه مفاهیم موجود در آن با کمک گرفتن از تجربه به دست آمده باشند. بنابراین، معرفت پیشین معرفتى است که منبع توجیه آن تجربه نباشد.15 اکنون نوبت آن است که مقصود از تجربه را روشن سازم

تجربه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله نقد و بررسی آرمان شهر افلاطون در پرتو مدینه فاضله مهدوی pd

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نقد و بررسی آرمان شهر افلاطون در پرتو مدینه فاضله مهدوی pdf دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقد و بررسی آرمان شهر افلاطون در پرتو مدینه فاضله مهدوی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نقد و بررسی آرمان شهر افلاطون در پرتو مدینه فاضله مهدوی pdf

چکیده  
مقدمه  
خصوصیات مدینه فاضله  
شهر مراد افلاطون  
مدینه فاضله مهدوی  
ویژگی‌های مدینه فاضله مهدوی  
ویژگی‌های مومنان  
توافق یا تقابل دو مدینه  
نتیجه گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله نقد و بررسی آرمان شهر افلاطون در پرتو مدینه فاضله مهدوی pdf

نهج البلاغه (1376)، ترجمه داریوش شاهین، بی‌جا، سازمان انتشارات جاویدان

ارسطو (1358)، سیاست، ترجمه حمید عنایت، بی‌جا، آموزش انقلاب اسلامی

افلاطون (1360)، جمهور، ترجمه فؤاد روحانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب

ـــــ، (1980)،  قوانین، ترجمه حنا خبّاز، بیروت، دارالقلم

اکبرنژاد، مهدی (1386)، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و سنی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی

پازارگاد، بهاءالدین (1359)، تاریخ فلسفه سیاسی، تهران، کتابفروشی زوار

جعفری، محمدتقی (1365)، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

ـــــ، (1360)، شناخت از دیدگاه علمی و دیدگاه قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

ـــــ، (1361)، حیات معقول، بنیاد انتقال به تعلیم و تربیت اسلامی، اصفهان، بنیاد انتقال به معارف اسلامی

ـــــ، (1373)، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی، تهران، انتشارات اسلامی

ـــــ، (1379)، ایده‌آل زندگی و زندگی ایده‌آل، تهران، موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری

جمعی از محققان (1411ق)، معجم احادیث الامام المهدی، قم، موسسه معارف اسلامی

جمعی از نویسندگان (1378)، چشم به راه مهدی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی

جوادی آملی، عبدالله (1389)، امام مهدی موجود موعود، قم، اسراء

جوادی، محسن (1386)، نظریه ایمان در عرصه کلام و قرآن، قم، معارف

جهانگیری، محسن (1369)، احوال و آثار و آرای فرانسیس بیکن، تهران، علمی و فرهنگی

حائری، محمدمهدی، «آثار فردی و اجتماعی عدالت مهدوی» (1383)، انتظار، ش14، ص219

خاتمی، سیدمحمد (1380)، از دنیای شهر تا شهر دنیا، چ دهم، تهران، نی

رادمنش، عزت‌الله (1361)، قرآن، جامعه شناسی اتوپیا، تهران، امیر کبیر

راسل، برتراند (1365)، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، تهران، پرواز

راوندی، قطب‌الدین (1409ق)، الخرائج والجرائح، قم، موسسه امام مهدی

سعدی، حسین‌علی، «جامعه مهدوی آرمان شهر نبوی» (1381)، انتظار، ش5، ص251

ـــــ، «پاسخگویی رمز حکومت عدل مهدوی» (1383)، انتظار، ش14، ص235

سهرابی، صادق، «با انتظار در خیمه اش دراییم» (1381)، انتظار، ش5، ص195

ملاصدرا (صدرالدین محمدبن ابراهیم شیرازی) (1383)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه، تصحیح محمد خامنه‌ای و غلامرضا اعوانی، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا

ـــــ، (1354)، المبدا و المعاد، مقدمه و تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران انجمن حکمت و فلسفه

صافی گلپایگانی (بی‌تا)، منتخب الاثر، چ هفتم، تهران، مکتبه الصدر

صدوق، محمدبن علی (1416)، کمال الدین و تمام النعمه، قم، نشر اسلامی

طاهری، ابوالقاسم (1374)، تاریخ اندیشه سیاسی در غرب، تهران، قومس

طباطبائی، محمدحسین (1386)، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه

عنایت، حمید (بی‌تا)، بنیاد فلسفه سیاسی در غرب، تهران، دانشگاه تهران

فارابی (1358)، سیاست مَدَنیه، ترجمه جعفر سجادی، تهران، انجمن فلسفه ایران

ـــــ، (1401ق) اندیشه‌های اهل مدینه فاضله، ترجمه جعفر سجادی، چ دوم، تهران، زبان و فرهنگ ایران

ـــــ، (1890)، الجمع بین رأیی الحکیمین، بی‌جا، الزهرا

فولکیه، پل (1370)، فلسفه عمومی یا مابعد الطبیعه، ترجمه یحیی مهدوی، تهران، دانشگاه تهران

قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم (بی‌تا)، ینابیع الموده، قم، مکتبه محمدی

قوامی، سیدصمصام الدین، «مدیریت، عدالت، مهدویت» (1383)، انتظار، ش14، ص187

کاپلستون، فردریک (1375)، تاریخ فلسفه، سیدجلال‌الدین مجتبوی، تهران، سروش

کرینستون، جولیوس (1377)، انتظار مسیحا در آیین یهود، حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب

کلینی، محمدبن یعقوب (1388ق)، اصول کافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه

لین تونی (1380)، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه روبرت آسریان، تهران، فروزان روز

مجلسی، محمدباقر (1379ق)، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، تهران، المکتبه الاسلامیه

مطهری، مرتضی (1387)، مجموعه آثار، چ پنجم، قم، صدرا

مفید، محمدبن محمد (1308)، الارشاد، بی‌جا، بی‌نا

موحدیان عطار، علی (1388)، گونه‌شناسی اندیشه منجی در ادیان، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب

موسوی اصفهانی، محمد تقی، (1381)، مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم، قم، ایران نگین

چکیده

آرمان شهر زمینی که در آن از دغدغه‌های زندگی طبیعی اثری نباشد، آرزوی دیرین بشر است که اندیشه بزرگترین فلاسفه دنیا را به خود مشغول ساخته است. بزرگانی چون سقراط و افلاطون به این بحث پرداخته و ارسطو به این تفکرات نظم منطقی داده است. در اسلام هم اندیشه‌ورانی چون فارابی و ملاصدرا در صدد تبیین آن برآمده اند

این مجال از میان تمامی آرمان شهرها در پی مقایسه‌ای گویا از آرمان شهر یونان باستان و مدینه فاضله مهدوی است و تفاوت آن دو را در نگاه دنیوی صرف یا دنیوی- اخروی دانستن مدینه بیان داشته است. در مدینه مهدوی همه چیز به سمت کمال مطلق در حرکت بوده و خساست و اسراف جائی ندارد؛ تمامی مردم هم مسئولیت‌پذیر هستند

در این مقاله با ارائه تبیین مدینه فاضله یونانی شباهت‌های آرمان شهر افلاطون با مدینه فاضله مهدوی را بیان نموده‌ایم و پس از بیان نواقص آن، مدینه مهدوی را آرمان شهری زمینی تعریف کرده‌ایم که در عین رفع دغدغه‌های دنیوی انسان راه به افق بلندی دارد که با نگاه دنیوی صرف قابل تبیین نیست

کلیدواژه‌ها: آرمان شهر، مُثُل، خدا محوری، جامعه مهدوی

 

مقدمه

حقیقت و ماهیت حیات هنوز بر بشر مخفی است. شاید بشر هیچ‌گاه هم از این راز سردرنیاورد، تا آنجا که در حافظه تاریخ به یاد مانده است، انسان هیچ‌گاه از رؤیای بهزیستی فارغ نبوده است. رؤیای مزبور در زندگی انسان به گونه‌های گوناگونی تبلور یافته است. بارزترین نمونه آن در اندیشه «مدینه فاضله» دیده می‌شود. آرمان شهری که در آن اثری از دغدغه‌های موجود جامعه بشری نیست. بحث از این مدینه، طلیعه حرکتی برای گذر از وضع موجود به سوی وضع مطلوب است

بهشت موعود زمینی، علاوه بر بهشت آسمانی، رؤیای همیشگی انسان بوده و گمان نمی‌رود تا پایان تاریخ تغییری در آن ایجاد شود. اما همین اندیشه در میان اوراق تاریخ، تعینات گوناگونی یافته است که این خود نشان از اهمیت این موضوع در دایره اندیشه بشری دارد

این مقاله، تحریری است بر این موضوع؛ تحریری از نگاه مذهب و اندیشه‌های دینی

 

خصوصیات مدینه فاضله

برای فهم خصوصیات مدینه فاضله و ارتباط آن با اندیشه دینی، به ناچار ابتدا باید تصویری از اندیشه «مدینه فاضله» در قرائت‌های گوناگون آن ارائه نمود تا تعینات گوناگون این اندیشه را باز‌یابیم. از آنجایی که چنین بحث دامنه‌داری از حوصله یک مقاله خارج است، در این مقاله تنها به دو رویکرد از میان اندیشمندان یونان باستان و اسلام می‌پردازیم

با پی‌گیری مشخصات دو شیوه تفکر یاد شده، تلاش شده تا با برداشتی صحیح از این موضوع، مواضع مذهب را در بحث از آرمان شهر، به عنوان یک امر جامع، در برابر یک آرمان زمینی باز‌یابیم

شهر مراد افلاطون

در طول تاریخ، نگاه اندیشه‌وران به مدینه فاضله از دریچه‌ای خاص، براساس نابسامانی‌های جامعه خودشان بوده است. دیدگاه افلاطون عمدتاً سیاسی است. وی از این منظر، به نابسامانی‌ها می‌نگرد و بر همین اساس هم راه حل ارائه می‌دهد. او می‌نویسد

زمامداران عموماً به وسیله یک نوع جنون غیر‌طبیعی حکومت کرده‌اند. این جنون چیزی نیست که کسی بتواند آن‌را تعلیم دهد یا تعلیم گیرد؛ یعنی این جنون علم نیست، پس حکومت زمامداران بر اساس صحیح و علمی و بر پایه فلسفی نیست. لذا زمامداران نمی‌توانند حکومت خوب به وجود بیاورند (پازارگاد، 1359، ص79)

افلاطون مشکل جامعه زمان خودش را کنار نهادن فلاسفه دانسته، معتقد است: «در این نظام صاحبان قدرت از حکمت و فضیلت به‌دور هستند، فلذا به تدریج دچار حرص و فزون‌خواهی و تکاثر اموال می‌گردند» (همان)

حکومت دموکراسی هم در نظر افلاطون، یکی از منفورترین حکومت‌هاست؛ چراکه مردم در حالی بر سرنوشت خود مسلط هستند که قدرت اندیشه و قضاوت صحیح را ندارند. حکام هم به دلیل خوشامد آنان سعی خواهند کرد احکامی صادر کنند که خوشایند مردم باشد. این امر در نهایت به فروپاشی جامعه می‌انجامد. سایر نظام‌ها هم اشکالات خود را دارند؛ نظام الیگارشی یا حکومت ثروتمندان، حکومت اقلیت بوده و انتهایش از هم پاشیدگی اجتماع است. در نهایت، هم نظام ستمگری، ظالمانه‌ترین نوع نظامی بود که می‌توانست حاکم باشد (پازارگاد، 1359، ص478 و ص488-493). با توجه به این نظام‌ها و انتقادات سخت وی بر هر یک از این نظام‌ها، راهبرد وی در مدینه فاضله‌اش انسان‌مدار نیست، بلکه حالتی فلسفی دارد و او را درصدد حل یک معضل فلسفی نشان می‌دهد

افلاطون از یک سو، در نظریه «مُثُل» خود به این نتیجه می‌رسد که حقیقت، لزوماً دارای ویژگی ثبات و کلیت است. بر این اساس، از بی‌ثباتی وضع سیاست‌های موجود به این نتیجه کاملاً معقول می‌رسید که نظام‌های موجود، نمی‌توانند نظام سیاسی ایده‌آل بوده و جامعه تحت سلطه خویش را به سامان و صلاح راهنمون کنند. بنابراین، باید دنبال یک نظام سیاسی باثبات بود. افلاطون این نظام باثبات را در جامعه‌ای می‌بیند که فرمانروایش کسی باشد که به مقام درک حقایق (مُثُل) رسیده است؛ چراکه او به واسطه اتصال با عالم حقیقت، مصالح مردم را بهتر از خودشان تشخیص می‌دهد و تصمیم او به حقیقت نزدیک‌تر است. پس، مشکلات جوامع زمانی به پایان می‌رسد که فیلسوفان (فلاسفه حقیقی)، به مقام شهریاری برسند یا شهریاران فیلسوف باشند

;بلکه به عقیده من مفاسد نوع بشر، هرگز نقصان نخواهند یافت، مگر آنکه در شهرها، فلاسفه پادشاه شوند، یا آنان که هم‌اکنون عنوان پادشاهی و سلطنت دارند، به راستی و جداً در سلک فلاسفه درآیند و نیروی سیاسی با حکمت تواماً در فرد واحد جمع شود (افلاطون، 1360، ص 545؛ مطهری، 1387، ج21، ص49-50)

از جمله امتیازاتی که افلاطون برای فلسفه حقیقی برشمرده، این است: رغبت برای شناخت همه واقعیت‌های اصیل؛ عداوت و خصومت با دروغ و محبت حقیقی به صدق و خلوص؛ پست شمردن لذات جسمی؛ بی‌اعتنایی به مال و ثروت؛ علو ادراکات و آزادی اندیشه؛ عدالت و اخلاق لطیف؛ سرعت انتقال در خاطرات و قدرت یادآوری محفوظات و فطرت منظم و قانونی (گادامر، 1382، ص 80 و افلاطون، 1360، ص 546)

بافتٍ «شهر مرادِ» او را جامعه‌ای طبقاتی تشکیل می‌دهد. در رأس این جامعه، طبقه حاکم قرار دارد که طبقه بافضیلت‌تر و به یک معنی اشراف جامعه است که تفاوت جوهری با سایر طبقات دارد. وی دروغگویی را برای رهبران جامعه جایز می‌داند. البته دروغ مثل دارو است که تجویز آن باید با حکم پزشک باشد: «اگر دروغ گفتن برای کسی مجاز باشد، فقط برای زمامداران شهر است که هر وقت صلاح شهر ایجاب کند، خواه دشمن و خواه اهل شهر را فریب دهد» (افلاطون، 1360، ص152)

افلاطون کمال مطلوب را از نظر فردی، در عدل و از نظر اجتماعی، در حکومت فلاسفه می‌داند.البته تحقق چنین جامعه‌ای، همانند مُثل او جنبه تخیلی دارد. خود او هم به رؤیایی بودن چنین جامعه‌ای اعتراف می‌کند. برای وی اساساً مهم نیست که چنین جامعه‌ای به وجود آید یا نه (افلاطون، 1980م، ص548 و 1360، ص314). البته افلاطون، از آرمان‌های دیگری چون آرمان عدالت و اعتدال در مدینه فاضله سخن می‌گوید. اما رویکرد این مباحث فلسفی و سیاسی است

اعتدال مدینه عبارت است از: تبعیت لازم و مقتضی فرمانبرداران از فرمانروایان. عدالت مدینه در این است که هرکس، بدون دخالت در کار دیگران، مواظب و متوجه کار خود باشد; مدینه وقتی عادل است که تمام طبقات و افرادی که طبقات از آنها ترکیب و تألیف شده است، وظائف مربوط به خود را به طریقی شایسته و صحیح انجام دهند (کاپلستون، 1375، ص313)

این نوع نگرش، در تمام تاریخ تمدن یونان باستان به چشم می‌خورد؛ ارسطو نیز آرمان شهر خود را با یک نوع قرائت فلسفی- سیاسی بیان می‌کند. وی در ابتدا تأسیس نظام سیاسی را در جهت رفع نابسامانی‌ها دانسته، می‌گوید: «هدف جامعه سیاسی نه تنها زیستن بلکه بهزیستن است» (ارسطو، 1358، ص123)

ارسطو، محور و غایت جامعه سیاسی را سعادت انسان می‌داند. وی سعادت را در به‌کارگیری فضیلت دانسته و فضیلت را در دانایی و اعتدال جست‌وجو می‌کند. بنابراین، از نظر وی جامعه سیاسی مطلوب، جامعه‌ای است که در رأس هرم آن، کسی باشد که از دانایی و فضیلت بیشتری برخوردار است. البته چون دانایی تنها ملاک فضیلت نیست، بلکه اعتدال نیز از مهم‌ترین شاخصه‌های اصلی است، ارسطو ضابطه و دستورالعمل مطلقی در ارتباط با بهترین شیوه زندگی و نظام سیاسی جامعه ارائه نمی‌دهد، بلکه ترجیح می‌دهد ضابطه‌ای قابل انطباق با شرایط گوناگون، پیش روی ما قرار دهد. ازاین‌روی می‌گوید

معیار ما، در تعیین بهترین سازمان حکومت; آن‌چنان روش زندگی و حکومتی است که بیشتر مردمان و کشورها را آسان‌یاب و پذیرفتنی باشد; سعادت راستین در زیستن بافضیلت، فارغ از هر قید و بندی است و فضیلت هم در میانه‌روی است. از اینجا برمی‌آید بهترین گونه زندگی، آن است که بر پایه میانه‌روی و در حدی باشد که همه کس بتواند به آن برسد (ارسطو، 1358، ص178-179)

با دقت و تأمل در نظرات افلاطون و ارسطو به این نتیجه رهنمون می‌شویم که در هیچ یک از این دو دیدگاه، ردپایی از تفکرات جدید انسان مدارانه قرون جدید به چشم نمی‌خورد. قرینه دیگر مؤید این مدعا، پذیرش برده‌داری از جانب این هر دو فیلسوف است. ارسطو رسماً در بخش‌هایی از کتاب سیاست خود به بحث برده‌داری می‌پردازد (ارسطو، 1358، بخش2، ص7-16). افلاطون نیز به طور کلی اساس نظام مدینه فاضله را بر تفاوت سرشت و گوهر انسان‌ها نهاده و بر این باور است که عده‌ای از مردم در طبیعت خویش فرودست آفریده شده‌اند و جنس وجودی آنها از آهن و برنج است. دسته دیگر، که سرشت آنان از طلا و نقره وجود یافته، شایسته سروری و فرمانروایی هستند. صلاح فرودستان بندگی و فرمانبری از بالادستان است. وی سه طبقه براى مردم قایل است که عبارت‌اند از: پیشه‌وران، سپاهیان و سیاستمداران. وی ارزش طبقاتى آنان را به ترتیب به آهن، نقره و طلا تشبیه مى‌کند و گروه سوم را داراى استعداد طلایى و لایق تربیت معرفى کرده، مى‌نویسد

مأموران، فرزندان افراد نخبه شهر را به پرورشگاه برده، به پرستارانى که در محله‌اى جدا، در شهر اقامت خواهند داشت، مى‌سپارند. ولى اطفال افراد پست و آنهایى را که با نوعى نقص به دنیا آمده‌اند، در محلى مخفى و دور از انظار پنهان خواهند کرد (همان، 1980، ص202 و 315-316)

مدینه فاضله مهدوی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

تحقیق هویت ملی ایرانیان pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق هویت ملی ایرانیان pdf دارای 62 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق هویت ملی ایرانیان pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق هویت ملی ایرانیان pdf

چکیده    
مقدمه    
تعریف هویت    
هویت ملی    
مؤلفه‌های هویت ملی ایرانیان    
موج تجدد خواهی    
بنیاد‌های هویّت ملی ایرانی    
1 تاریخ ایران    
2 سرزمین و جغرافیا    
3 میراث سیاسی و نهاد دولت    
4 میراث فرهنگی ایران    
5- جامعه و مردم ایران    
الف) برابری در مشارکت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی    
ب) برابری جنسیتی    
ج) حکومت مبتنی بر داد و دهش (عدالت)    
6- دین و میراث معنوی ایران    
مفهوم هویت ملّی ایرانی قبل از اسلام    
ایران در گذر تاریخ    
انقلاب اسلامی و بازسازی هویت ملی در ایران    
1 طرح مسئله    
2 مدرنیته و نحوه ورود آن به ایران    
3 مسئله انتقال مفاهیم مدرن    
4 مدرنیته ایرانی    
جمع‌بندی    
یادداشت‌ها – مرتبط با انقلاب اسلامی و بازسازی هویت ملی در ایران    
پی‌نوشت‌ها    
منابع    

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق هویت ملی ایرانیان pdf

1-ابن خلدون، عبد الرحمن، (1357) مقدمه ابن خلدون. تهران: امیر کبیر.اشرف، احمد (1378)

هویت ایرانی در بین ایرانیان خارج از کشور، جلد دوم سنت و تجدد، بولتن فرهنگی معاونت امور بین الملل وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی. تهران

3-الطائی علی (1378) بحران هویت قومی در ایران، نشر شادگان، تهران

 4-باوند، داوود (1377) چالش‌های برون مرزی و هویت ایرانی در طول تاریخ، ماهنامه اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی. سال دوازدهم شماره 129، 130

 5-بروجردی، مهرداد (1379) فرهنگ و هویت ایرانی در فراسوی مرز، فصلنامه مطالعات ملی. شماره پنج، سال دوم، پائیز 79

6-تاجیک، محمدرضا (1379) روشنفکر ایرانی و معمای هویت ملی، فصلنامه مطالعات ملی. سال دوم، شماره 5، پائیز 79، 7-7-ثاقب فر، مرتضی، (1379) شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران. انتشارات قطره و معین، تهران

 8-رجائی، فرهنگ (1373) هویت و بحران هویت ایرانی، مجله جامعه سالم، شماره 24

 9-رجائی، فرهنگ (1382) مشکله هویت ایرانیان امروز، تهران: نشر نی

 10-رزازی فر، افسر (1379) الگوی جامعه‌شناختی هویت ملی در ایران، فصلنامه مطالعات ملی، شماره 5، سال دوم، پائیز 79

11-روح الامینی، محمود و دیگران (1379) میزگرد فرهنگ و هویت ایرانی، فرصت‌ها و چالش ها، فصلنامه مطالعات ملی. شماره 4، تابستان 79

12-شایگان، داریوش، نگاه شکسته. ترجم سعید شاهسوندی، بی جا، بی تا

13-شیخاوندی، داور (1380) ناسیونالیسم و هویت ایرانی، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، تهران

14-کدی، نیکی (1381) ایران دوران قاجار و برآمدن رضاخان، تهران: ققنوس

15-مطهری، مرتضی (1363) خدمات متقابل ایران و اسلام. تهران: دفتر انتشارات اسلامی

16-یوسفی، علی (1380) روابط بین قومی و تاثیر آن بر هویت ملی اقوام در ایران، فصلنامه مطالعات ملی، شماره 8، سال دوم، تابستان 80

چکیده

در این مقاله، هدف شناخت هویت ملی ایرانیان و مؤلفه‌های اساسی آن است. در ضمن می‌خواهیم بدانیم که جایگاه هر یک از این مؤلفه‌ها در مجموعه هویت ملی ایرانیان چیست. با توجه به نظر نویسندگان موجود به تعریف هویت، هویت ملی و هویت ایرانی پرداخته‌ایم و تلاش نموده‌ایم مؤلفه‌های هویت ملی ایرانیان را به دست آوریم. با نگاهی گذرا به تاریخ ملت ایران به مؤلفه‌های هویت ملی ایرانیان اشاره می‌نمائیم. در این پژوهش به این نتیجه رسیده‌ایم که جغرافیای فلات ایران، تاریخ این سرزمین، زبان فارسی، دین اسلام و تجددخواهی و میل به پیشرفت عناصر اصلی هویت ایرانی را تشکیل می‌دهند. جغرافیا، مکان استقرار، تاریخ سرگذشت ملی، زبان فارسی وسیله ارتباط، مذهب شیعه فرهنگ و تجددخواهی ابزار در استخدام فرهنگ دینی ایرانیان می‌باشد

مقدمه

وقتی سخن از ما پیش می‌آید بحث هویت مطرح می‌گردد. مرز ما از دیگران توسط خطوط ترسیم شده توسط هویت ما روشن می‌گردد. بررسی هویت ملی یکی از مباحثی است که از اهمیت تاریخی و جامعه‌شناختی فراوانی برخوردار است. اهمیت تاریخی آن به این جهت است که اولاً این پدیده در فرایند زمان در جامعه شکل گرفته و از رویدادها و تغییر و تحولات تاریخی تاثیر پذیرفته است. ثانیاً هر هویتی که امروزه در جامعه و میان گروه‌های اجتماعی مشاهده می‌شود، برگرفته از جریان‌های تاریخی ادوار مختلف است. از نظر جامعه‌شناختی هویت ملی به این لحاظ اهمیت دارد که یکی از عوامل مهم انسجام اجتماعی و وفاق ملی در هر جامعه تلقی می‌شود. هر اندازه یک ملت از هویت محکمتر و منسجم‌تری برخوردار باشد، به همان اندازه در تحکیم پایه‌های همبستگی و وفاق اجتماعی موفق‌تر خواهد بود. افزایش مراودات جهانی و بخصوص بحث جهانی شدن که امروزه یکی از مباحث مهم حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تلقی می‌شود، در چالش با مفهوم هویت ملی قرار می‌گیرد. آیا افزایش ارتباطات فرهنگی و فرایند جهانی شدن و جهانی‌سازی از استحکام هویت ملی کشورها خواهد کاست؟ آیا کشورهایی که از انسجام و هویت و وفاق ملی یکپارچه‌ای برخوردار هستند، در قبال جهانی شدن ایستادگی خواهند کرد یا خیر؟ پاسخ دادن به این نوع سؤالات آسان نیست و نیاز به زمان دارد تا در شرایط عینی و واقعی بتوان روند رویدادهای جهانی و ملی را پیگیری و مطالعه کرد. در میان متفکران در موضوع رابطه هویت ملی و افزایش روابط جهانی و جهانی شدن دو دیدگاه وجود دارد. تعدادی از صاحبنظران بر این باورند که روند جهانی شدن باعث تزلزل پایه‌های هویت ملی شده و همه کشورها کم و بیش مجبورند در قبال این روند از خود انعطاف نشان دهند. برخی دیگر از متفکران بر عکس این دیدگاه را دارند. آنان معتقدند که جهانی شدن باعث می‌شود کشورهایی که خواهان حفظ هویت خود هستند، عکس‌العمل نشان دهند و درصدد تحکیم پایه‌های بومی وحدت، هویت و انسجام جامعه خود برآیند. همانطور که ذکر شد در این مقاله هدف شناخت هویت ملی ایرانیان و مؤلفه‌های اساسی آن است. در ضمن می‌خواهیم بدانیم که جایگاه هر یک از این مؤلفه‌ها در مجموعه هویت ملی ایرانیان چیست. برای این منظور ابتدا با توجه به نظر نویسندگان موجود به تعریف هویت، هویت ملی و هویت ایرانی می‌پردازیم و تلاش می‌نمائیم با استعانت از اندیشه اندیشمندان معاصر مؤلفه‌های هویت ملی ایرانیان را به دست آوریم. سپس با نگاهی گذرا به تاریخ ملت ایران به مؤلفه‌های هویت ملی ایرانیان در طول تاریخ پر فراز و نشیب آن اشاره می‌نمائیم و در انتها جایگاه هر یک از این مؤلفه‌ها را در ارتباط با دیگر مؤلفه‌ها مشخص می‌نمائیم. شناخت موضع ایرانیان نسبت به تغییرات حاصل از پیشرفت‌های جهانی نیز از دیگر اهداف این مقاله می‌باشد

تعریف هویت

هویت یا الهویه کلمه‌ای عربی است. این کلمه از “هو” به معنی او که ضمیر غایب مفرد مذکر است، می‌آید و از آن لفظ هوهو یا الهوهو را ساخته‌اند که اسم مرکب است و معرفه به ال. معنی لغوی آن اتحاد به ذات یا انطباق به ذات است. اتحاد به ذات به معنی اتصاف و شناخته شدن و یکی شدن موصوف با صفات اصل و جوهری مورد نظر است. وقتی از هویت پدیده‌ای سخن به میان می‌آید، باید آن سخن طوری باشد که نشان دهد پدیده مزبور به راستی گویای هیئت و ماهیت وجودی آن است، در غیر این صورت فاقد معنای ماهوی آن خواهد بود (الطائی، 1378). از نظرگاه دیگری هویت فرایند پاسخگویی آگاهانه هر فرد به یک دسته سؤالات در مورد خودش می‌باشد؛ از گذشته‌اش که او چه کسی است، کجا بود، چه بود، چه هست و به چه قبیله، نژاد یا ملت تعلق دارد، منشا ابتدایی و اصلی‌اش کجاست و در تمدن جهان چه نقشی داشته است (باوند، 1377). برخی از اندیشمندان هویت را با تاکید بر “وجه تشخص” تعریف کرده‌اند نظیر آنچه که شیخاوندی ارائه نموده است: “هویت مبین مجموعه خصایصی است که امکان تعریف صریح یک شیء یا یک شخص را فراهم می‌آورد” (شیخاوندی، 1380). برخی هویت را معناداری جامعه دانسته‌اند، یعنی جامعه معنایی برای خودش قائل باشد و در چارچوب آن عمل کند و درصورت از دست دادن این معنا یا به هر دلیل گسستگی در معناداری با بحران هویت مواجه خواهد شد (رجایی، 1373). برخی دیگر از جامعه شناسان مقوله هویت را با دید جدلی و تقابلی آن تعریف نموده اند. در نگاه این گروه اساساً هویت در مقابل غیر قابل طرح است. اگر فضا یکدست باشد، عنصر هویت خود را نشان نمی‌دهد. از این منظر هویت به معنی هستی و وجود است، چیزی که وسیله شناسایی فرد باشد تا او را از دیگران متمایز کند. انسان‌ها هویت خویش را در حذف چیزی یا در برابر چیزی تعریف می‌کنند (تاجیک، 1379).در این نوشته منظور ما از به کار بردن کلمه هویت آن‌شناختی است که مردم از خود دارند و به وسیله آن خود را از دیگران متمایز می‌کنند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله شکّاکیت و نسبیتگرایی pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی pdf دارای 52 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی pdf

چکیده  
مقدّمه  
پیشینه: دوره‌های هجوم شکّاکیت بر دانش‌های نظری و ارزشی  
1 شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی در آغاز پیدایش فلسفه یونانی  
2 ظهور شکّاکیت پس از ارسطو در قرن‌‌های چهارم و سوم قبل از میلاد  
3 شکّاکیت در آکادمی  
4 شکّاکیت پورُنی (پورنیسم)  
5 شکّاکیت در آغاز قرون وسطا  
6 احیای شکّاکیت در قرن شانزدهم میلادی (عصر نوزایی و نهضت اصلاح دینی)  
7 شکّاکیت در عصر جدید (قرن هفدهم)  
8 شکّاکیت در عصر روشنگری (قرن هجدهم و نوزدهم)  
9 شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی معاصر  
نقد و بررسی  
شکّاکیت یا نسبت‌‌گرایی فراگیر (مطلق)  
شکّاکیت یا نسبیت‌‌گرایی پیچیده  
پی‌نوشت‌ها  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی pdf

الف. فارسی و عربی

ـ الصدر، سیدمحمدباقر، فلسفتنا، (بیروت، دارالفکر، 1970)

ـ الصدر، سیدمحمدباقر، الأسس المنطقیه للأستقراء، (بیروت، دارالتعاریف، بی‌تا)

ـ احمدی، بابک، کتاب تردید، (تهران، نشر مرکز1374)

ـ بریه، امیل، تاریخ فلسفه، ترجمه علی‌‌مراد داودی، (تهران، نشر دانشگاهی، 1374، چ دوم)

ـ حسین‌‌زاده، محمد، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌‌شناسی، (قم، مؤسسه امام خمینی، 1382)

حسین‌زاده، محمد، فلسفه دین، (قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1376)، فصل اوّل

ـ خراسانی، شرف‌‌الدین، از سقراط تا ارسطو، (تهران، دانشگاه ملی ایران، 1356، چ دوم)

ـ خوانساری، محمد، منطق صوری، ج 2، (قم، بی تا ، بی نا)

ـ داودی، علی‌‌مراد، سوفسطائیان، (تهران، دانشگاه تهران «مجله دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی»، ش90)

ـ دکارت، رنه، تأملات در فلسفه اولی، ترجمه احمد احمدی، (تهران، مرکز نشر دانشگاهی1361)

ـ دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام و دیگران، (تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی،1370)

ـ راسل، برتراند، علم ما به عالم خارج، ترجمه منوچهر بزرگمهر، (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،1359)

ـ راسل، برتراند، مسائل فلسفه، ترجمه منوچهر بزرگمهر، (تهران، خوارزمی،1367)

ـ طوسی، نصیرالدین، نقد المحصل، تحقیق عبدالله نورانی، (تهران، دانشگاه تهران و مک‌‌گیل،1359)

ـ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه سید جلال‌‌الدین مجتبوی، (تهران سروش، 1375، ج1)

ـ کانت، ایمانوئل، تمهیدات، ترجمه غلامعلی حداد عادل، (تهران، مرکز نشر دانشگاهی،1367)

ـ کرم، یوسف، تاریخ الفلسفه الیونانیه، (لبنان، دارالقلم، 1979م)

ـ کمپرتس، تئودور، متفکران یونانی، ترجمه محمدحسن لطفی، (تهران، خوارزمی،1375)

ـ گاتری، دبلیو. کی. سی، تاریخ فلسفه یونان، ترجمه حسن فتحی، (تهران، فکر روز،1375)

ـ لوین و دیگران، فلسفه یا پژوهش حقیقت، ترجمه سیدجلال‌‌الدین مجتبوی، (تهران، جاویدان1351،)

ـ مجموعه آثار افلاطون، رساله تئاتتوس، ترجمه محمدحسن لطفی، (تهران، خوارزمی،1380)

ـ مهدوی، یحیی، شکّاکان یونان، (تهران، خوارزمی،1376)

ـ هاسپرس، جان، درآمدی بر فلسفه تحلیلی، ترجمه سهراب علوی‌‌نیا، (تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب،1370)

ب. انگلیسی

-Barry, stroud The, Significance of philosophical Scepticism, (Oxford: Clarendon Press, 1984);

-Copleston, F. A History of Philosophy, (USA: Newman, Press, 1985);

-Craig, Edward, Routledge Encyclopedia of philosophy, (London, Routledge, 1998);

-Eversonl, Stephen, Companion to Ancient Thought: Epistemology, (Cambridge, universiy Press, 1990);

-Harman, Gilbert, Skepticism and the Definition of Knowledge, (USA: Harward University, 1990);

-Kekes, John, A Justification of Rationality, (USA: state University of NewYork, 1976);

-Lehrer, Keith, Theory of Knowledge, (USA: Westview Press, 1990) ch.9;

-Luper- Foy, steven, The Possibility of Knowledger: Nozick and His critics, (USA: Rowman, 1987);

-Michael, Williams, Unnatural Doubts, (Oxford: Blackweel, 1991);

-Moore,G.E,Four Forms of Scepticism,in Philosophical Papers, (London, Routledge, 2002);

-Moser, Paul, The Theory of Knowledg, (Oxford: Oxford University Press, 1998) Chs.1,8;

-Nozick, R. Philosophical Explanation, (Oxford: Oxford, University Press, 1981);

-Popkin, Richard, Skepticism, in Encyclopedia of Philosophy, P. Edwards (ed.) &; in Encyclopedia of Routledge Philosophy, E. Craig(ed.);

-Popkin, Richard, The History of Scepticism from Erasmus to Spinonza, (London: Colfornia University Press , 1979);

-Rescher, Nicholas, Scepticism, (Oxford: Blackwell, 1980);

-Unger, Peter, Ignorance, (Oxford: Oxford University Press, 1975)’

-Weintraub, Ruth, The Sceptical challange, (London: Routledge, 1997);

-Williams,Michael, Problems of Knowledge, (Oxford: Oxford University,2001);

-Zeller, E, Otlines of the History of Greek Philosophy, Translated by L.R, Parmer (London: Routledge, 13th Edition, 2001);

-Zeller, E, The Stoics Epicureans & Skeptics, (London: Longmans, Green, 1880);

چکیده

شکاکیت و نسبیت‌گرایی در مغرب زمین فراز و نشیب‌های بسیاری داشته است. نگاهی گذرا به پیشینه آن حاکی از تحقق‌دوره‌ها و جریان‌های گوناگونی است که نتایج و پیامدهای خطیری به دنبال داشته است. دست کم می‌توان نُه دوره یا جریان سرنوشت‌ساز را شناسایی کرد. در این نبشتار، پس از بیان ویژگی‌های هر دوره، دعاوی و قرائت‌های گوناگون شکّاکیت و نسبیت‌گرایی، به بررسی اجمالی آن‌ها پرداخته شده است

در نقد این جریان باید گفت: شکّاکیت و نسبیت‌گرایی فراگیر، ادعایی نامعقول و غیرعقلانی است. کمتر خردمندی را می‌توان یافت که چنین ادعاهایی را مطرح کند. بر اساس رویکرد قدما در معرفت‌شناسی، که متفکران مسلمان آن را تکمیل کرده و علم حضوری را نیز بر آن افزوده‌اند، انسان فی‌الجمله ـ معرفت یقینی دارد و این معرفت او خطاناپذیر، غیرقابل زوال و تردیدناپذیر است. بدین‌سان، با این شیوه می‌توان پاسخ‌های بسیاری ارائه کرد. علی‌رغم وضوح بطلان شکّاکیت و نسبیت‌گرایی فراگیر، برخی از قرائت‌های آن‌ها پیچیده است و به تأمل بیشتری نیاز دارد که عبارتند از

1 تردید در معرفت به جهان محسوس؛ 2 تمایز میان پدیدار و پدیده. در اینجا ادعای دوم را، که مستلزم گونه‌ای نسبیت‌انگاری در فهم انسان است، ارزیابی کرده‌ایم

کلید واژه‌ها

سوفسطائیان، پورنیسم، شکّاکیت‌ ایمان‌گروانه، نسبیت‌گرایی‌ فراگیر، نسبیت‌گرایی به لحاظ‌ واقع، نسبیت‌گرایی به لحاظ فهم

می‌‌گویند

پروتاگوراس شاگردی داشت به نام أوالت که در نزد او فن خطابه و بیان می‌‌آموخت. استاد نصف اجرت را از پیش دریافت کرده بود و دریافت نصف دیگر را موکول به وقتی کرده بود که شاگرد در نخستین ادعای خود بر حریف پیروز شود. پس از پایان دوره آموزش، برای شاگرد موقعیتی برای اقامه دعوی پیش نیامد. استاد برای گرفتن اجرت خود، ادعانامه‌‌ای به زیان او تنظیم کرده بود. گفت: تو چه در این دعوی پیروز شوی و چه محکوم، در هر صورت بازمانده اجرت را باید بپردازی؛ چه اگر در دعوی خود پیروز شوی، چون در نخستین دعوی خود، غلبه کرده‌ای، مطابق پیمانی که با هم داشته‌‌ایم، باید دین خود را ادا کنی، و اگر هم مغلوب شوی، قضات تو را به ادای دین ناگزیر خواهند ساخت. شاگرد در جواب گفت: چنین نیست، و در هر دو صورت من دینی نسبت به تو نخواهم داشت؛ چه اگر غالب شوم، با دلیل ثابت کرده‌‌ام که دینی بر عهده ندارم و بنابراین، داوران مرا معاف خواهند ساخت، و اگر محکوم شوم، باز نباید چیزی بپردازم؛ چه شرط ما این بود که اگر در نخستین دعوی خود پیروز شوم مدیون باشم! حاضران گفتند: این تخم زشتی است که از کلاغ زشتی مانده است

 

مقدّمه

فلسفه مغرب زمین از آغاز پیدایش، با جریان‌های شکّاکانه و نسبیت‌‌گرایانه گوناگونی روبه‌رو بوده است. بسیاری از برجسته‌‌ترین متفکران و اندیشه‌‌ورزان برای مهار چنین جریان‌هایی اقدام کرده و با آن به مقابله برخاسته‌‌اند. معرفت‌‌شناسان معاصری که به فلسفه تحلیلی گرایش دارند، همچون اسلاف خود، به این مهم پرداخته، به مشکلاتی که شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی در برابر آن‌ها نهاده، پاسخ گفته‌‌اند. آن‌ها پس از تعریف «معرفت» و تبیین ارکان و مؤلّفه‌‌های آن، اظهار می‌کنند:دست‌یابی به‌معرفت، هم ‌درقلمروجهان ‌محسوس و هم در قلمرو جهان غیرمحسوس، هم در مورد گزاره‌‌های پیشین و هم در مورد گزاره‌‌های پسین، امری ممکن، بلکه متحقق است و در تحقق فی‌‌الجمله آن، جای هیچ تردیدی نیست. بدین‌سان، از منظر آن‌ها، معرفت دست‌یافتنی است و معرفت‌‌شناسی معاصر با این دیدگاه، شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی را به چالش فرامی‌‌خواند. در مقابل، نسبیت‌‌گرایان دست‌یابی به معرفت مطلق را انکار می‌‌کنند و همه ادراکات انسان‌ها را، علی‌‌رغم تعارض‌‌ها و اختلاف‌‌هایشان، حقیقت و صادق می‌‌دانند؛ چنان که شکّاکان نیز دست‌یابی به معرفت را انکار می‌‌کنند یا دست کم در این مسئله اظهار تردید می‌‌نمایند

با وجود پیدایش جریان‌های شکّاکانه یا نسبیت‌‌گرایانه افراطی در تفکر فلسفی مغرب زمین، در بستر تفکر و اندیشه اسلامی، چنین جریان‌هایی تکوّن نیافته‌اند، بلکه سیر معرفتی روبه رشد بوده و بر استحکام دیدگاه‌‌های فلسفی و کلامی افزوده شده و بر پایه‌‌های این اندیشه ژرف، کاخی استوار و تمدنی با شکوه بنا شده است. در عین حال، به دلیل آنکه فلسفه اسلامی متأثر از فلسفه یونانی است و این‌‌گونه مباحث در فلسفه یونانی مطرح شده‌اند، متفکران مسلمان نیز در لابه‌‌لای مباحث فلسفی، استطراداً این‌‌گونه مباحث را مطرح کرده و به آن‌ها پرداخته‌‌اند

فیلسوفان مسلمان به مسئله شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی، نگاه ویژه‌‌ای دارند؛ نگاهی متأثر از رویکرد قدما. آن‌ها معرفت‌‌شناسی را با شک آغاز نمی‌‌کنند، بلکه فرض شک مطلق را تخطئه کرده، خروج از آن را با استدلال ناممکن می‌‌دانند. از منظر آن‌ها، ما ادراکات صادق، بلکه یقینی و تردیدناپذیر بسیاری داریم؛ همچون وجود خود و قوای ادراکی و تحریکی خود، احساسات و انفعالات نفسانی خود، اصل علّیت، اصل امتناع اجتماع دو نقیض، اصل امتناع رفع دو نقیض، و قواعد بدیهی منطق. به نظر آن‌ها، مهم‌‌ترین مشغله معرفت‌‌شناسی این است که گزاره‌‌های صادق و مطابق با واقع را از گزاره‌‌های کاذب و غیر مطابق با واقع از راه ارجاع آن‌ها به این‌‌گونه معرفت‌‌ها تمییز دهد. در هر صورت، متفکران مسلمان با این رویکرد ویژه، به شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی پرداخته‌‌اند و بر دست‌یابی به معرفت، به ویژه معرفت گزاره‌‌های یقینی و تردیدناپذیر، اصرار ورزیده‌‌اند. معرفت‌‌شناسان مسلمان‌ و معرفت‌‌شناسان معاصر غرب با وجود اختلاف نظری که در معرفت یقینی دارند، شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی را مردود می‌‌دانند

بدون‌تردید، می‌‌توان ادعا کرد که پاسخ به شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی و حل‌ مشکل‌‌های آن‌ها دغدغه همه معرفت‌‌شناسان با هر گرایش و رویکردی است. به دلیل اهمیت این مبحث، لازم است این مسئله جداگانه مطرح گردد، تمایز نسبیت‌‌گرایی و شکّاکیت شرح داده شود، به پیشینه ادوار و مراحل گوناگون آن در تاریخ تفکر مغرب زمین نگاهی گذرا افکنده شود و استدلال‌‌های مدافعان شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی مرور شوند

پیشینه: دوره‌های هجوم شکّاکیت بر دانش‌های نظری و ارزشی

تاریخ اندیشه مغرب زمین، از دیرباز تاکنون، با جریان‌های نسبیت‌‌گرایانه و شکّاکانه بسیاری رو به رو بوده است. امواج سهمگین شکّاکیت و نسبیت‌‌گروی عرصه تفکر و دانش‌‌های نظری و ارزشی اروپا را مورد تاخت و تاز قرار داده، آثار زیان‌باری بر تفکر آن سرزمین نهاده است. این پدیده نه یک بار، بلکه بارها و در دوره‌‌های حسّاسی به وقوع پیوسته است. می‌‌توان دست کم نُه دوره یا جریان سرنوشت‌‌ساز را شناسایی کرد که بدین شرحند

1 شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی در آغاز پیدایش فلسفه یونانی

شکّاکیت و‌نسبیت‌‌گرایی درمغرب زمین، سابقه‌‌ای بس دیرین دارد و تا اعصار بسیار دور قابل تعقیب است. می‌‌توان گفت: شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی با سوفسطاییان (سوفیست‌‌ها) در یونان باستان، در قرن پنجم پیش از میلاد مسیح آغاز می‌‌شود. «سوفسطایی، که معرّب سوفیست است، به معنای دانشور و آموزگار می‌باشد. این واژه در آغاز کاربرد، معنای مثبتی داشت و در مورد حکمای سبعه و حتی خود سقراط به کار می‌‌رفت، ولی به تدریج در مورد کسانی به کار رفت که مغلطه می‌‌کردند و با استدلال‌‌های باطل، حقی را باطل و یا باطلی را حق جلوه می‌‌دادند. سوفیست‌‌ها، که معمولاً از دانش‌‌های عصر خود اطلاعات خوبی داشتند، افراد سخنوری بودند که به خطابه و وکالت اشتغال داشتند و شاگردانی را بدین منظور پرورش می‌‌دادند. آن‌ها در خطابه و دفاع چنان ورزیده شده بودند که طرفین یک گزاره (هم ایجاب و هم سلب آن) را اثبات می‌‌کردند و برای هر یک استدلال اقامه می‌‌کردند.»

سوفیست‌‌ها دیدگاه واحدی نداشتند، بلکه آراء آن‌ها گوناگون و متعارض با یکدیگر بود. در عین حال، همه آن‌ها در جریان شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی به نحوی سهیم بودند و در این امر علی رغم قرائت‌‌های مختلف اتفاق نظر داشتند. از آن‌ها اثری مکتوب بر جای نمانده است تا در مورد نسبت‌‌هایی که به آن‌ها داده می‌‌شود داوری آسان باشد. البته مورّخان به اتفاق، عبارت‌‌هایی از آن‌ها نقل کرده‌‌اند که از آن‌ها شکّاکیت و نسبیت‌‌گرایی استفاده می‌‌شود و معاصران آن‌ها همچون سقراط (469ـ399 ق.م) و افلاطون (427ـ347 ق.م) و ارسطو (4/383ـ322 ق.م)، از آن عبارت‌‌ها نیز چنین برداشتی داشته و به صورت شفاهی یا مکتوب به مقابله با آن‌ها برخاسته‌‌اند. بدین‌روی، فیلسوفان این عبارت‌‌ها را جدّی تلقّی کرده، و برای تمدن و تفکر بشری احساس خطر کرده‌اند و سرسختانه و در عین حال، منصفانه به دفاع برخاسته‌‌اند. تلاش‌‌های سقراط و افلاطون در پاسخ گویی به آن‌ها، بدان‌جا منتهی شدند که این جریان از حرکت پر شتاب خود باز ایستاد و مهجور شد. واژه «سوفیست» (سوفسطی)، که روزگاری به معنای دانشور و آموزگار بود و شخص منتسب به آن جایگاه ویژه‌‌ای در اجتماع بخصوص در میان جوانان ـ داشت، به واژه‌‌ای منفور تبدیل گردید. در این زمان، از منظر دانشمندان، سوفیست تاجری بود که، به تعبیر سقراط، «کالای معنوی» مبادله می‌‌کرد و در ازای آن، مزد می‌‌گرفت4 و با سرهم کردن چند استدلال مغالطی، حقی را باطل جلوه می‌‌داد یا باطلی را حق. این نسبت آن‌چنان رواج یافت که در فلسفه اسلامی نیز «سفسطه» به معنای «مغالطه» به کار رفت و سوفسطاییان را، که «عنادیه» نام نهادند، گروهی می‌‌دانستند که با مغلطه، منکر معرفت یقینی بوده، وجود همه چیز و معرفت به آن‌ها را انکار می‌کردند

سوفیسم، که ظهور و سقوط آن تقریباً در نیمه دوم قرن پنجم قبل از میلاد بود، تفکر بشری را در حوزه‌‌های گوناگون با چالش‌‌های جدّی مواجه ساخت و در حوزه ارزش‌‌های اخلاقی و حقوقی، در خداشناسی و هستی‌‌شناسی، بلکه در شناخت خود و شناخت جهان خارج و دیگران، فیلسوفان را به مبارزه فراخواند و در پیش روی آن‌ها، پرسش‌‌های خطیری مطرح کرد؛ پرسش‌‌هایی که حتی پس از سقوط آن، در اندیشه فلسفی باقی ماندند و فیلسوفان برای یافتن پاسخ‌‌هایی به آن پرسش‌ها از آن زمان تاکنون در تکاپو و تلاش بوده‌‌اند. بدین‌سان، گرچه سوفیست‌‌ها از یاد رفتند و جز در گوشه و کنار کتاب‌‌های تاریخ فلسفه کمتر نامی از آن‌ها به چشم می‌‌خورد، مسائلی را که آن‌ه به هر انگیزه و هدفی مطرح کردند، باقی ماندند و متفکران سراسر جهان برای یافتن پاسخ و راه حلی برای آن‌ها به تلاش برخاستند

مورّخان فلسفه تعداد کسانی را که سوفیست به حساب آمده‌‌اند تا یازده نفر شماره کرده‌‌اند که مهم‌‌ترین آن‌ها عبارتند از: 1 پروتاگوراس؛ 2 گرگیاس؛ 3 پرودیکوس؛ 4 هیپایس. آن‌ها در حوزه‌‌های گوناگون معارف بشری آراء مختلف و احیاناً متعارضی داشتند، اما در عین حال، در مسائل معرفت‌‌شناسی شکّاک یا نسبیت‌‌گرا بودند. برخی از آن‌ها از شکّاکیت حمایت می‌‌کردند و در واقع، بنیان‌‌گذار شکّاکیت بودند و برخی دیگر نسبیت‌‌گرا بودند و کوشیدند نسبیت‌‌گرایی را ترویج کنند

پروتاگوراس (480ـ410 ق.م)، که اولین و برجسته‌‌ترین سوفیست شناخته شده است، کتابی تألیف کرد که آن را حقیقت یا بطلان استدلال‌‌ها نام نهاد. این کتاب از بین رفته و تنها تکّه‌‌هایی از آن باقی مانده است که آن تکّه‌‌ها را نیز افلاطون و ارسطو و مانند آن‌ها در آثار خود ذکر کرده‌‌اند. مشهورترین گفتار وی این است: «انسان مقیاس همه چیزهاست. مقیاس هستیِ چیزهایی که هست و مقیاس نیستیِ چیزهایی که نیست.»

منظور وی از «انسان» چیست؟ افراد انسان یانوع انسان؟ یا اینکه کُلاً او از این مسئله غفلت ورزیده است؟ سقراط در رساله ثئای تتوس به صراحت اذعان می‌‌کند که مراد وی افراد و اشخاص است و نه انسان کلی. توضیح آنکه سقراط پس از نقل عبارت مذکور و انتساب آن به پروتاگوراس، ثئای تتوس را مخاطب قرار می‌‌دهد و می‌گوید: «گمان می‌‌کنم که این سخن را شنیده یا خوانده باشی.» جالب توجه است که ثئای تتوس در انتساب این سخن به پروتاگوراس تردید نمی‌‌کند، بلکه اظهار می‌‌دارد که بارها این عبارت را خوانده است. سپس سقراط مقصود پروتاگوراس را چنین شرح می‌‌دهد

«سقراط: و مقصودش این است که هر چیز برای من چنان است که بر من نمودار می‌‌شود، و برای تو آن چنان که بر تو نمودار می‌‌گردد؛ زیرا من و تو هر دو آدمی هستیم

ثئای تتوس: مراد او بی شک همین است»

سقراط در ادامه، با ذکر مثال سرد و گرم بودن یک شیء برای دو نفر در یک زمان، بر تفسیر فوق تأکید می‌‌ورزد و اظهار می‌‌دارد: هنگامی‌که کسی به سرد بودن شیئی‌حکم می‌‌کند، آیا به این دلیل است که آن شی‌‌ء فی نفسه سرد است، یا مطابق نظر پروتاگوراس، به دلیل آنکه آن را سرد می‌‌یابد سرد است و برای دیگری سرد نیست؟

از این‌‌رو، می‌‌توان نتیجه گرفت که از منظر پروتاگوراس، «هیچ چیز فی نفسه وجود ندارد و نمی‌‌توان برای چیزی صفتی معیّن و معلوم قایل شد.»8 مقیاس هستی یا نیستیِ اشیا انسان است. اگر چیزی برای من سرد نمایان می‌‌شود آن چیز سرداست، و اگر دیگری احساس می‌‌کند که آن گرم است و برای او گرم نمایان می‌‌شود آن شی‌‌ء گرم است. بدین‌سان، پروتاگوراس نظریه نسبیت را در معرفت، بنیان می‌‌نهد و گفتار وی عموماً سرآغاز و مانیفست نسبیت‌گروی تلقّی می‌‌گردد. افزون بر این به دلیل اینکه مراد وی از اشیا و چیزها شامل ارزش‌‌ها نیز می‌‌گردد، در مورد معرفت‌‌های ارزشی، همچون اخلاق و مانند آن نیز به نسبیت قایل می‌‌شود و در نتیجه، نسبیت‌گروی را در مورد مفاهیم ارزشی، به ویژه مفاهیم اخلاقی، مانند خوب و بد، عدالت و ظلم، برای اولین بار مطرح می‌‌کند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >