مقاله اثرات و عوامل مؤثر بر طلاق pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله اثرات و عوامل مؤثر بر طلاق pdf دارای 82 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اثرات و عوامل مؤثر بر طلاق pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله اثرات و عوامل مؤثر بر طلاق pdf

فصل اول : کلیات تحقیق
مقدمه
بیان مسئله
اثرات و عوارض طلاق
آثار اجتماعی طلاق
عوامل مؤثر بر طلاق
راه حل مسئله
اهمیت و ضرورت تحقیق
اهمیت تحقیق از لحاظ اجتماعی
اهمیت تحقیق از لحاظ شخصی
ضرورت تحقیق
اهداف تحقیق
هدف کلی
فصل دوم : مبانی نظری و پیشینه تحقیق
مبانی نظری
طلاق از دیدگاه اسلام
طلاق از دیدگاه قرآن
طلاق از دیدگاه مسیحیت
تاریخچه طلاق
طلاق و انواع آن
پیشینه تحقیق
مدل
فرضیه های تحقیق
مفاهیم و متغیر ها

فصل سوم : روش تحقیق
روش تحقیق
نحوه انجام کار
جامعه آمار ی
جمعیت نمونه و شیوه نمونه گیری

فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات
نمودار و جداول مربوط به طلاق 65-

فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات
نتایج یافته ها
پیشنهادات
پرسشنامه
منابع و مأخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله اثرات و عوامل مؤثر بر طلاق pdf

1- آریا شمس مستوفی، شهریار، 1376، «کودکان فراموش شده»، تهران، انتشارات همشهری
2- انصاریان، حسین، 1375، «نظام خانواده در اسلام»، انتشارات ام ابیها، قم
3- پرسان، پل، ترجمه ی: گنجی زاده، فروزان، 1379، «قدرت خانواده»، تهران، نشر دایره
4- حقّانی زنجانی، حسین، 1374، «طلاق یا فاجعه ی انحلال خانواده»، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
5- محمّد حسنی، منیره، 1379، «علل و عوامل مؤثر بر طلاق»
6- صفایی، سید حسین، امامی، اسدالله، 1372، «حقوق خانواده (نکاح و انحلال آن، فسخ و طلاق)»، جلد اول، ناشر: انتشارات دانشگاه تهران
7- قاسم آبادی، زهرا، 1374، «عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثّر بر طلاق»
8- قدیری، فاطمه، 1372، «نیاز فرزندان طلاق و جدایی»، تهران، نشر واژه
9- کاتوزیان، ناصر، 1378، «حقوق مدنی خانواده»، تهران، جلد اوّل، انتشارات بهمن برنا
10- گواهی، زهرا، 1373، «بررسی حقوق زنان در مسأله ی طلاق»، سازمان تبلیغات اسلامی
11- مهدیخوان، زهرا، 1372، «والدین خودخواه، فرزندان رها شده»، تهران، نشر پیکان

 

مقدمه

        وقتی که جغد طلاق بر آستانه ی خانه ای نشست و غبار غربت و تنهایی فضای غمگین آشیانه ای را در خود گرفت، جوجه های بی پناه و سرگردان در جستجوی پدر و مادر خویش پرپر می زنند. گاه در دامن مادر می آویزند تا لانه را رها نکند و گاه پدر را صدا می زنند تا برای همیشه ترکشان نگوید، زیرا آنان هنوز در آستانه ی پروازند، هنوز دهان گرسنگی خود را برای غذای محبّت والدین گشوده اند، هنوز گرمای تن مادر را می طلبند تا بال و پر بگشایند و در آسمان پاک و صاف خوشبختی اوج گیرند و زمزمه صدایشان دشت سرسبز زندگیشان را پراکند، ولی اکنون این جغد طلاق است که بر سرشان فرود آمده و کابوس غربت و اندوه بر چشمان منتظرشان نشسته است. اینک پدر یا مادر کدامیک پرواز را تا انتها به آنان خواهند آموخت؟ کدامیک بال نوازش بر سر این جوجگان بی پناه خواهد گسترد؟ کدامیک فروغ محبّت را به لانه ی تاریک هدایت خواهد کرد؟ و اینها پرسشهایی است که کودک در جستجوی پاسخ آنان است

او قانون نمی داند، او تنها می خواهد به یک اندازه با هر دوتای پدر و مادر باشد و از رنج بی پدری یا بی مادری به یک میزان افسرده و نگران است

فراموش نکنیم که طلاق یک فاجعه است امّا اگر تنها راه حل موجود باشد وظیفه داریم اثرات مخرب آنرا به حداقل برسانیم. کودکان قربانیان بلافصل طلاق والدین خویشند. اگر نتوانستیم فضای مطلوب و شادی بخش خانوادگی را برایشان فراهم کنیم دست کم باید بیاموزیم که چگونه آنها را از صدمات ناشی از طلاق تا حد امکان در امان داریم

طلاق یکی از غامض ترین پدیده های اجتماعی عصر ما را از دیدگاه کسانی که بیش از همه آنها لطمه می بینند بررسی می کند. پدیده طلاق (راه حل) رایج و قانونی، عدم سازش زن و شوهر، فروریختن ساختمان خانواده، قطع پیوند زناشویی و اختلاف ارتباط پدرو مادر با فرزند، توجه اصلی به پیامدهای طلاق و اثرات روحی، عاطفی، اجتماعی و اقتصادی آن بر فرزند است و در کنار آن به علل و موجبات طلاق اشاره ی کوتاهی کرده، سابقه ی طلاق به 20 قرن می رسد. مذاهب عمده همانگونه که در زمینه ی ازدواج و روابط زن و مرد رهنمودها و معیارهایی مقرّر کرده اند به امکان قطع این رابطه و نحوه ی آن نیز پرداخته اند امّا فقط در چند دهه ی اخیر است که طلاق به عنوان یک مسأله ی جدی اجتماع مطرح است

من با طرح این مسأله و تحقیق در این مورد و با بیان اینکه طلاق بلای خانمان سوز است در صدد بررسی علل و عوامل اصلی این پدیده ی شوم برآمدم تا خوانندگان این تحقیق این مسأله را جدّی تر گرفته و راهکارهای آنرا برای زندگی خود در نظر گیرند تا بتوانند خود را از دام این بلا برهانند

 

بیان مسئله: طلاق

طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است. در فقه اسلامی در تعریف طلاق گفته اند: طلاق عبارتست از زائل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص. (صفائی، امامی، 1372، ص 259)

در حقوق امروز ایران طلاق ممکن است به حکم دادگاه یا بدون آن واقع شود و در تعریف آن می توان گفت: طلاق عبارتست از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده ی قانونی او. بنابراین طلاق ویژه ی نکاح دائم است و انحلال نکاح منقطع از طریق بذل یا انقضاءِ مدت صورت می گیرد. ماده ی 1139 قانون مدنی در این باره می گوید: «طلاق مخصوص عقد دائم است وزن منقطعه با انقضاء مدّت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود. (همانجا، صص 259-260)

طلاق یکی از آسیب های اجتماعی است که در چند دهه ی اخیر در اکثر کشورهای جهان رشد روزافزونی داشته است. در ایران نیز طبق آخرین آمار مربوط به سازمان ثبت احوال کشور، کل موارد ثبت شده ی طلاق در مناطق شهری و روستایی ایران در سال 1371 معادل 33983 مورد بوده است که این شاخص با حدود 80% افزایش در سال 1380 به 61013 مورد رسیده است. عمق مسأله زمانی آشکار می شود که نتایج پژوهشهای متعدّد داخلی و خارجی در زمینه تأثیرات عمیق روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی و حتّی قانونی طلاق بر روی همه ی کسانی که به نحوی در آن درگیر هستند، در نظر گرفته شود

با این وجود، در جریان زندگی یک زوج، گاه شرایطی پیش می آید که طلاق، این «مکروه ترین حلال خداوند» اجتناب ناپذیر می گردد. در چنین شرایطی همچون هر موقعیت استرس آور دیگری در زندگی، لازم است به مقابله با آن پرداخت و در جهت به حداقل رساندن آسیبها و عوارض ناشی از آن تلاش کرد. در این میان کودکان و نوجوانانی که ناخواسته در معرض این پدیده قرار گرفته و ناچار به سازگارشدن و انطباق با چالشها و تغییرات ناشی از آن می گردند، به لحاظ آسیب پذیری بیشتر، نیاز ویژه ای به توجّه و مراقبت و اقدامهای خاص دارند. (قدیری، 1382، ص1)

چنانچه عملی در زندگی از جانب مرد دیده شود که ادامه ی زندگی زن با او صلاح نباشد یا موجبی در زن باشد که برای مرد ادامه ی زندگی سخت و مشکل باشد، اگر رفع آن علّت ممکن نباشد و مورد و زمینه برای طلاق مهیا باشد، طلاق امری شرعی و بی مانع است. در این مورد زن و شوهر و خانواده ی طرفین از تشدید مسأله باید بپرهیزند و از هرگونه سخن ناروایی نسبت به مرد یا زن یا خانواده ی هر یک از آن دو نفر خودداری کنند

اختلاف مرد با همسرش اگر علّتی شرعی داشته باشد موجب این نگردد که دیگران یا خود آن دو نفر دچار گناهان زبان از قبیل: غیبت، تهمت و تحقیر و سرزنش و استهزاء گردند، که این گونه گناهان باعث ازدیاد شعله ی کینه ی زن و مرد و خانواده های آنان نسبت به یکدیگر و باعث عذاب انسان در روز قیامت است

متأسّفانه با پیش آمدن زمینه ی طلاق، درِ غیبت و تهمت و کینه توزی در خانواده ها باز می شود و تعداد زیادی از افراد خانواده دچار این گناهان سنگین و شقاوت بار می گردند

زن یک وقت زن زندگی نیست و تحمّل او برای مرد بسیار مشکل، یا مرد مردی است که در ضمن عقد شرایطی را با زن امضاء کرده که در صورت عملی نشدن آن شرایط زن حق طلاق داشته باشد و یا بالعکس. در این وقت فقط باید با آرامی و آرامش و بدون آلوده شدن به معصیت، طلاق صورت بگیرد، نه اینکه منجر به جار و جنجال و دعوا و کشیده شدن پای دو خانواده به معرکه و تحقّق همه گونه معصیت حق و آبروریزی برای دو خانواده آبرودار شود. (انصاریان، 1375، صص 533-534)

طلاق می تواند چنان تجربه ی دردناکی باشد که بسیاری از والدین پاسخگویی به نیازهای کودکان خود را درست در زمانی که خودشان به حمایت هیجانی و توجّه بیشتری نیاز دارند، دشوار می یابند. برای کمک به بچّه هایتان در سازگاری با طلاق، باید یاد بگیرید که احساسات خودتان و شرایط جدید را اداره کنید

طلاق یک رویداد منحصر به فرد نیست، بلکه فرایندی است که در جنبه های مختلف آن در طول زمان آشکار می گردد و این مستلزم یک رشته تغییرات و سازمان یابیهای مجدّد خانواده می باشد که ممکن است چند سال طول بکشد. با رویدادها و هیجانهایی که به همراه این تغییرات پدید می آیند، نمی توان یک شبه برخورد کرد. سازگاری یافتن برای هر یک از اعضاء خانواده مستلزم زمان است

جدایی و طلاق می تواند طیف وسیعی از عواطف و هیجانهای مختلف را برانگیزد. شما ممکن است احساسات خشم، انزوا، اضطراب، سرخوشی، افسردگی، گناه، از دست دادن کنترل، ترس، بی کفایتی و ناامنی را تجربه کنید. ممکن است به توانایی خود در برخورد با نیازهای فرزندانتان تردید نمایید، زیرا همزمان با فشار نیازهای خودتان هم مواجه هستید، گاهی اوقات والدین ممکن است احساس کنند که در مورد بچّه هایشان کوتاهی کرده و در ارزشمندی و کفایت خود شک کنند. باید دانست که این هیجانها و دشواریها، بخش طبیعی عبور از جریان جدایی و طلاق محسوب می شوند. (قدیری، 1382، صص 17-18)

تمام و احتمالاً بسیاری از طلاق گرفتن ها راحت و آسان نیست. تعداد اندکی از طلاق ها به رشد متقابل تمام افراد درگیر می انجامد. طلاقی که به طور دوجانبه انتخاب شود و همزمان با رشد زندگی دو طرف به وقوع بپیوندد و به دلایل یکسان به آزادی بیشتر جهت رشد تمام افراد بیانجامد «طلاق بر حق» است. کار بالینی ام نشان داده که «طلاق برحق» بی نهایت نادر است. «طلاق به ناحق» زمانی که یک یا هر دو طرف احساس درماندگی می کنند، یعنی وقتی که به طور دوجانبه رشدی صورت نمی گیرد، هنگامی که خشم و سرزنش، احساس بی عدالتی و کمبود احترام به خود گریبان گیر هر دو عضو شده است، به نظر می رسد طلاق «به ناحق» برای یکی از والدین یا هر دو رخ می دهد، در حالیکه «طلاق بر حق» به طور دوجانبه انتخاب می شود، تصمیمی که طی زمان و به دلیل واضح و اظهار شده در چهارچوب کل نهاد خانواده تکامل یافته است. (گنجی زاده، 1379، صص 627-628)

 

اثرات و عوارض طلاق:

با اینکه طلاق به حکم ضرورت برای اجتناب از مخاطراتی پذیرفته شده است، مع هذا چون از عوامل گسیختگی و پاشیدگی کانون خانواده است، به ناچار عواقب اجتماعی آنرا باید انتظار داشت، زیرا طلاق در نظر جرم شناسان در واقع از عوامل جرم زا محسوب می شود، میزان طلاق را در یک جامعه می توان به مثابه معیار عدم ثبات و تزلزل اجتماعی تلقی کرد، از نظر جرم شناسان نتایج وخیم طلاق را باید به این شرح بررسی نمود

1- اثر طلاق در مردان و زنان که فاقد فرزند هستند.

2- اثر طلاق در فرزندان.

3- زیانهای اجتماعی طلاق

در مردان اثرات طلاق این است که آنان را افرادی غیرمتعهّد بار می آورد. آمار جنایی نشان می دهد که تعداد این افراد غیرمتعهّد در میان زندانیان قابل ملاحظه است

اثر طلاق در زنان بخصوص آنهایی که پناهگاهی ندارند و فاقد استقلال اقتصادی هستند، سخت خطرناک است، زنان مطلقه خیلی دیر به خانه ی بخت دوم پای می گذارند وای بسا که این امید هرگز جامه ی عمل نپوشد و احتمالاً راه را برای انحراف و سقوط آنان بگشاید

اثر طلاق در فرزندان متعلّق به کانون از هم پاشیده بسیار شدید است و عقده هایی غیرقابل تحمّل و توأم با نفرت در آنان بوجود می آورد که شدیدتر از وضع یتیمی است

یکی از بزرگترین اثرات منفی طلاق این است که چون بچّه ها اکثراً بعد از طلاق با مادران خود زندگی می کنند، به دلیل ناآگاهی و بی تجربگی از روشهای بسیار غلطی استفاده می کنند. به این معنی که پدر فرزندشان را مانند یک دیو به آنها معرّفی می کنند، آنها معمولاً به خاطره هایی که با پدر داشته اند رنگ غم می دهند و خویش را بی گناه و معصوم جلوه می دهند غافل از این که هر کودکی نیازمند آن است که پدر و مادر خود، هر دو را با ارزش بداند و در غیر این صورت متوجّه می شود که خودش نیز بی ارزش است. (مهدیخان، 1382، ص 78)

کودکانی که به خاطر ناآرامی در خانه و جدایی با والدین خود دچار بزهکاری می شوند، آنها باید درکانون اصلاح و تربیت کودکان پرورش داده شوند تا راه و رسم صحیح زندگی کردن را بیاموزند. جمعی اعتقاد دارند که اصلاح بزهکار و بزهکاری بسیار دشوار است. زیرا کودک بزهکار سبک و شیوه ای که برای زندگی در پیش گرفته برایش لذّت بخش است چون نیازهایش را ارضا می کند

کانون باید به عنوان خانه و معلّم و مدرسه ای مطلوب تلقی شود تا تجارب تلخی را که طفل بزهکار کسب کرده جبران کند و اینجاست که عظمت کار و ظرافت رفتار مسئولان کانونها نمایان می شود. (آریا شمس مستوفی، 1376، ص 129)

آثار اجتماعی طلاق

انسان به خاطر این زاده شده است که سعادتمند باشد؛ آمده است تا دیگران را خوشبخت سازد. خودخواهی همسری را که برای آسودگی خود مایل به انحلال خانواده است، تکلیف او را در تأمین سعادت همسر و فرزندان محدود می کند

در برابر حقّی که او برای تأمین آسایش خود دارد، فرزندان او نیز حق دارند که آسوده به سر برند. مسئول زندگی و تأمین سعادت کودکان و خانواده ی او است و این تکلیف باید بر هوس ها و مقدّم داشته شود

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله بررسی هنر از دیدگاه اندیشمندان و متفکران اسلامی pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بررسی هنر از دیدگاه اندیشمندان و متفکران اسلامی pdf دارای 147 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی هنر از دیدگاه اندیشمندان و متفکران اسلامی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بررسی هنر از دیدگاه اندیشمندان و متفکران اسلامی pdf

مقدمه                                            1
ارتباط  هنر معنویت  اسلامی                                 16
هنر اسلامی                                         37
قلمرو هنر اسلامی                                     38
مفهوم رستگاری   در  هنر اسلامی                             42
بنیادها ی نگرش  هنر اسلامی                             44
ارتباط  هنر و معنویت اسلامی                             46
فلسفه  هنر اسلامی                                     48
مینیاتور  و مفهوم  مارپیچ                                51
صورت  و تجرید  در تصویر  اسلامی                          53
هنر شناخت  حدسی                                  54
پیام معنوی هنر اسلامی                                55
     مبانی هنر اسلامی                                    75
هنر قدسی در فرهنگ ایران                            92
گفتمان حکمت                                122
حکمت واستعلا                                126
تفاوتها و شباهت های دین وهنر                        127
هنر دینی                                     129
حکمت هنر اسلامی                                124
نتجه گیری                                     140
منابع و مآخذ                                     142   

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله بررسی هنر از دیدگاه اندیشمندان و متفکران اسلامی pdf

نصر ، سید حسین ، هنر ومعنویت اسلامی ، طهران ، حوزه هنری ، 1375
بورکهارت ، تیتوس ،  هنر اسلامی ، ترجمه  مسعود  رجب  نیا ، طهران ، سروش ، 1365
بورکهارت ، تیتوس ، مبانی هنر  معنوی( مجموعه مقالات ) ، طهران ، حوزه  هنری  ،  1372
مددپور ، محمد ، حکمت  انسی ،  طهران ، حوزه  هنری ، 1384
بورکهارت ، تیتوس ، هنرمقدس ، ترجمه  جلال  ستاری ، طهران ، سروش ، 1369
خزائی ، محمد ، هنر اسلامی ( مجموعه مقالات ) ، طهران ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، 
زکی ، محمد حسن ، هنر ایران در روزگار اسلامی ، ترجمه محمد ابراهیم اقلیدی ، طهران ، صدای  معاصر ، 
ایت الهی ، حبیب ا.. ، تاریخ هنر ، طهران ، الهدی ، 1380
البهنسی ، دکتر عفیف ، هنر اسلامی
جنسون ، ه . و ، تاریخ هنر ، ترجمه  پرویز مرزبان ، طهران ، انقلاب اسلامی ، 
بلخاری ،  حسن ،  سرگذشت هنر در  تمدن اسلامی ، طهران ، نشر حسن افرا ، 1383
مددپور ، محمد ، حکمت معنوی و ساحت  هنر ،  طهران ، حوزه  هنری ، 1375
اعوانی ، غلامرضا ، حکمت و هنر معنوی ، طهران ، گروس ، 1375
شریعتی ، دکتر  علی ، هنر در انتظار موعود ، طهران ، امام

مقدمه

مورخان  هنر  که واژه  « هنر مقدس » را درباره ی هر اثر هنری واحد موضوعی  مذهبی  یکبار میبرند . فراموش  میکنند  که هنر اساساً صورت است . برای  آنکه  بتوان  هنری را «مقدس » نامید ، کافی  نیست که موضوع هنر از  حقیقی  روحانی  نشات گرفته باشد ،  بلکه باید زمان  صوری آن هنر نیز بر وجود همان منبع گواهی دهد . هنری مذهبی مانند هر  رنسانس یا هنر باروک  را که از لحاظ سبک  به هیچ وجه  از هنر ذاتاًٌ ئنیوی  و غیر  دینی همان دوران متمایز نیست ، نمی توان مقدس  نامید ؛ نه موضوعهایی  که آن  هنر  به نحوی  کاملاً ظاهری و ادبی از مذهب اقتباس میکند ، نه احساسات  و عواطف  پارسایانه و خدا ترسانهای که عند الاقتضا هنر مزبور  را باور ساخته  و نه حتی  نجابت طبعی  کهگاه  د رآن رخ می نماید ، کافی نیست  که بدان  خصیصه ی مقدس  نسبت کنیم . تنها  هنری که قالب و صورتش  نیز  بینش  روحانی  خاص  مذهب  مشخصی  را منعکس  سازد ،  شایسته ی چنین  صفتی  است 

 هر  صورت  ، محمل مبلغی  از  کیفیت  وجود  است . موضوع  مذهبی  اثری  هنری مکن است به اعتباری  بر آ« مزید شده باشد  ، ممکن است با زبان  صوری  اثر ارتباطی  نداشته باشد ، چنان که هنر پس از رنسانس  این معنی  را اثبات میکنمد . پس آثاری  هنری  ذاتاًٌ غیر  دینی ای هستند که مضمون مقدسی  دارند ، اما بر عکس هیچ اثر مقدسی  نیست که صورتی  غیر دینی  داشته باشد  زیرا میان صورت و روح (معنا) مشابهت  و تمائل  دقیق  خدشه ناپذیری  هست . بینشی  روحانی  ضرورتاً به زبان صوری  خاصی  بیان میشود ؛ اگر  این زبان نباشد ، به نحوی  که هنر  به  اصطلاح  ( یا شبه ) مقدس ،  صورتهای  مورد  نیاز  خود  را زا هر قسم هنر دینی  اخذ  کند  ، معلوم  می شود که بیش روحانی  از امور  وجود  ندارد

بیهوده  است که بخواهیم سبک  متغیر  و متلون  هنری  مذهبی  و خصیصه ی نا مشخص  و مبهم آن را به حساب عمومیت آموزه ی( دینی ) و یا آزادی روح  بگذاریم ، و بدین وسیله  توجیه کنیم . بی گمان  روحانیت و معنویت  فی  ذاته  مستقل  از  صورت  است ،  اما  این  ابداً بدین معنی نیست  که میتواند  به هرشکل و صورتی  بیان  و ابلاغ  شود .  صورت  به لحاظ  جوهر  کیفیش  ، در مرتبه  محسوسات ، همتای  حقیقت  در مرتبه ی معقولات  است ، و مفهوم  یونانی eidos مفید همین معنی است . همچنان  که هر صورت ذهنی  از قبیل جزمیات یا آموزه های دینی ، انعکاس  رسا  ولی  نحدود  حقیقی  الهی  می تواند بود ،  صورتی  محسوس نیز  می تواند نقش پرداز حقیقت  یا واقعتی  باشد  که در عین حال برتر  از مرتبه ی صور محسوس و پایگاه  فکر است

پس از هر هنر مقدسی  مبتنی است بر دانش و شناخت  صورتها ،  یا به بیانی  دیگر بر ایین  رمزی  ای  که ملازم  و دربایست  صورتهاست . دراینجا  یادآوری  کنیم  که رمز ،  نشانه ای قراردادی نیست ،  بلکه  مهر  صورت مثالی  ( archeryupe ) خود رمز  ،  به حسب  قانونی  مربوط  به معرفت  وجود  و هستی   شناسی  است  . همچنان   که کومارسووامی  ( coomaraswami ) خاطر  نشان می سازد ،  رمز  به نوعی  عین همان  چیزی است که بیان می دارد  . وانگهی  به همین علت ، رمز پردازی سنتی  هرگز عاری از  زیبایی  نیست ؛ چه بر وفق بینش روحانی  از جهان ، زیبایی  ، چیزی  جز شفافیت لفافه های وجودی  آن چیزی  نیست ، هنر راستین  زیباست ، زیرا حقیقی است

نه ممکن است و نه حتی ضرور که هنرمند  یاصانعی که به هنری مقدس اشتغال دارد . شار به این انوت الی ملازم با صور باشد . وی فقط بعضی جهات  یا برخی از کاربرد های آن قانون را کهمنحصر ومحدود به قواعد حرفه ی او ست می شناسد .و رسوبات  حدود این قواعد ، اجازه  و امکان دارد که شمایل مذهبی  بپردازند . جامی قدس  بسازند  و یا به شیوه ای که از لحاظ شعائر مد ذهبی معتبر  باشد . خوشنویسی  کند ، بی انکه مجبور  باشد  حیقیت رمزهای را  بکار برده   بشناسد  . این  سنت  است  که با نقل و انتقال الگوهای  مقدس ، اعتبار ، روحانی   صورت های را تضمین میکند ؛ سنت واحد قوی  سری  ایست که در کل هر  تمدن ار میگذارد و حتی  صنایع و حرفی را نیز که هدف  بی واسطه  شان هیچ خصیصه ی قدسی  ندارد ،  تعیین  و قطعیت  می بخشید . این قوه ی آفریننده ی سبک و روال تمدن سنتی  است ، به نحوی تقریباً انداموار  ، به تنها قدرت روحی که بدان جان می بخشد ، دوام و بقا می یابد  و پاینده  می ماند

 از  سر سخت ترین  پیشداوریها و کج فهمیهای  نمونه ی عصر جدید ، یکی ضدیت   با قواعد  غیر شخصی   و عینی هنر است ؛ بدین معنی که بیم دارند آ« قواعد ، نبوع هنری را به نابودی  کشاند .  در واقع هیچ اثر سنتی و بنابراین « مقید» به اصول ثابت  تغییر  ناچذیری نیست که صورت ظاهرش گویایی نوعی   شعف  خلاقه ی روان نباشد ، حال  آنکه فرد گرایی  عصر  جدید  ،  سوای  چند اثر  نبوغ آسا اما روحاً  و معناً سترون ، همه­ی صورتهای  زشت – نا مشخص و یاس انگیزی – را که « زندگی معمولی »  هر  روزینه مان ، انباشته  از انهاست . آفرینده است

 یکی از  شرایط بمیانی خوشبختی  ، دانستن  اینمعنی است که هرچند انجام می دهیم معنایی  ابدی و جاوید دارد . اما چه کس هنوز امروزه می تواند تمدنی تصور کند که همه­ی تجلیات  حیانیش ، » شبیه  آسمان خدا یا لوهیت » باشد ؟ در جامعه  ای که خدا  محور (theocentrique) . محقر ترین فصل و عمل ؛ بهرمند از این برکت آسمانی  است  در انجا  سخنانی را به یاد میآوریم  که در مراکش  از  خواننده ای  دوره  گرد  شنیدیم  .  وقتی  از او پرسیدیم  چرا سازس  – دوتار کوچک عربی – که همراهع  با  نوای  آن  ترنم  و قصه  خوانی  میکرد  .  تنها  دو سیم  دارد  .  پاسخ  داد :  « افزون  سیم سومی  به سازم  ،  همانا  نخستین گام  در اره بدعت و الحاد است . وقتی خداوند  جان حضرت ادم  را آفرید  ، آ« جان نتوانست به کالبد  درآید  .و چون پرندهای  پیرامون  قفس تن  پرپر می زد  .آنگاه خداوندو فرشتگان  فرمود دوتار را که یکی  نرینه  نم دارد  و ان دیر  مادینه ،  به صدا  در آرودند  و جان که میپنداشت نغنه در ساز – که همان  کالبد است – جای دارد  ، در کالبد شد و بندی  آن گشت . از این رو تنها  دو سیم  که همواره  نرو ماده  نام   دارند ،  برای  آزاد ساختن  جان  از  بدن  کافی  است  »

 این افسانه  بیش از  آنکه  به نگاه  اول  نماید  آبستن  معنی  است  .  زیرا  چکیده ی تمام  آموزه ی سنتی  هنر  مقدس  رادر بر  دارد  . هدف  غایی  و نهای  هنر مقدس  ، فراخوانی و  یادآوری احساسات یا انتقال  تأثیرات  نیست  ،  بلکه  هنر  مقدس  ،  رمز  است  و بدین  علت  جز  وسایل  ساده  و اولین  و اصلی  ،  از هر دستاویز دیگری  مستغنی  است  ؛ وانگهی  چیزی جز کنایه  و اشاره نمی تواند بود ، زیرا موضوع واقعیتش ما لا کلام است  و زبان  از وصفش  عاجز؛ ریشه و اصل اسمانی  یا ملک  خصلت دارد  ، زیرا الگو هایش  ازتاب و اقعیات ماوراء عالم صوارند ، هنر مقدس که زبدهی خلقت – « صنع الهی» – را به زبان تمثیل تکرار  و از  سر  بیان یتا اعاده  میکند ، نمودگار سرشت  رمزی  عالم است و بدین گونه روح انسان را از قید تعلق به « واقعیات» درشتناک ونا پایدار یم رهاند

 ذکر منشاء  آسمانی  وملک  خصلت هنر ، سنت هندو به صراحت  آمده است . برحسب  ایترایا  براهمانا   هر اثر  هنری  در عالم  خاک  ، به تقلید از هنر  دوا  پرداخته  شده است ، « چه  فیلی  از گل  پخته  باشد  ، چه شیئی رویین  ، چه جامه ای با شیئی  زرین  و یا گونه ای که به  قاطر می بندند » دوا  ها  برای  فرشتگان  اند  .افسانه های  مسیحی  که منشایی  آسمانی   به بعضی  تصاویر  معجزه  اثر  نسبت  میدهند ،  نیز  متضمن  همان معنی  اند 

دوا  ها آخر الامر  کاملاً  ویژهای روح کلی  ومشیت  دایم  الحضور پروردگارند . وامابنا به آموزه ای که مابه الاشتراک همه­ی تمدنهای  سنتی است ، هنر مقدس باید از هنر الهی تقلید کند . لازم  است به درستی فهمید کهمعنای  این سخن  ابداً  این نیست که باید از روی خلقت پایان یافتهی  الهی  یعنی  عالم بدان  گونه که می بینیمش  ، رونویس  برداشت ،  چون این  خواست  دعوی ای بیش نیست ؛  » طبیعت گرایی » راستار  است  ،  در هنر مقدس جایی ندادر . انچه  باید سر مشق  قار میگیرد ،  نحوه ی عمل  الهی  است  . می باید  قوانین آن نحوه ی عمل  را در قلمرو  محدودی  که انسانی بعد اشتغال  دارد  یعنی  در حوزه ی  صنایه  دستی  (artisanat )  بکار  بست 

  در هیچ آموزه ی سنتی  ، به اندازه­ی  اموزه­ی هندو ، مفهوم  هنر الهی  عهده دار نقشی بنیادی  نیست  . زیرا مایا (maya ) تنها آن  قدرت  اسرار آمیز  الهی نیست  کهموجب  می شود  چنین  بنماید  که جهان  ورای  واقعیت  الهی  وجود  دارد  ،  به  قسمتی  که  هر دو بینی  و پنداری از  مایا  سرچشمه میگیرد  بلکه  مایا به لحاظ جنبه ی مثبتش  ، هنر الهی نیز هست که آفریننده ی هرگونه صورتی  است  . علی الاصول  مایا چیزی  جز امکان  ذات نا متناهی   برای محدود  کردن خویش ، به قسمتی  که خود  موضوع « رویت» خود گردد ، بی آنکه بیکرانیش  بدانجهت  حدود پذیرند ،  خدا در عالم متجلی  می شود و  نمی شود ؛ سخن  می گوید  ودر عین حال خاموش  میماند

 همان گونه کهوجود مطلق  به حکم مایایش ، بعضی  جوانب  ذات  یا برخی  امکانات  مکنون  خویش  را عینیت  می بخشید  و بارویتی  معطوف  به  تشخیص  و تمیی  معین   میکند  ،  هنرمند نیز بعضی جهات خودرا در اثر ش  متحقق  می سازد و به بیانی  دیگرآنهارا از وجود نامتمایز  و تفصیل  نیافته ی خویش به خارج  میتاباند .  امااین موضوع  بخشی  به میزان  که عمق  وجود هنرمند را منعکس سازد ، خصلتی منحصراً رمزی می یابد و همزمان هنرمند بیش از بیش بهورطه ی وقوف حاصل  میکند کهمیان این صورت که پرتو ذات وی است و شگفتی  و تمامیت های  همان  صورت  در زمان بی زمان سر مدی ، هست . هنرمن آفریننده میداند و به خود میگوید صورتی که آفریده ام منم ، وبا این همه نهایت بیش از اینها ، زیرا تنها ذات مطلق ، شناسای محض و شاهدی است که در هیچ صورتی  نیمکنجد  . اما هنرمند بدیننکته  نیز داناست کهحق در اثرش تجلی  یافته  ، به قسمی که اثر نیز  به نوبهی خود از حدود منیت (ego ) ناتوان  و محل خطای انسان ، فراتر میرود

و در اینجا  به مشابهت  میان هنر الهی  و هنر انسانی  می رسیم کههمانا  تحقق  ذات خویش  از طریق دادن  صورتی عینی بدان است . واما برای  آنکه این موضوعیت  و عینیت ، میدانی  روحانی  و معنوی  بیاید  و فقط  در خود  روایت  و قول  واقعه  محبوس نماند ،  باید وسایل  تعبیر  آن موضوع  بخشی  از  رویتی اصلی ئ اساسی  حاصل  آیند و به بیانی دیگر « نفس» سر چشمه ی خطا و چندار  و جهل نسبت  به خود نیست که می باید  دلخواهانه آن وسایل  رابرکزیند ، بلکه  لازم است آ«  وسایل  را زا سنت و کشف  و وحی صوری و «عینی» ذات متعال  که « هویت » همه­ی موجودات است  ، گرفت

از دیدگاه  مسیحیت  نیز پروردگار ، به والاترین  معنای  واژه  ، هنرمند است  ،  زیرا انسان  را  « به صورت خود» آفریده است ( آفرینش  ، 1 ، 27 ) . و اما چون  صورت  با لگویش  فقط مشابهت ندارد  ، بلکه میان  آن دو  ناهمانند  تقریباً  ملقی هم هست  ،  فسادپذیری   و تباهی صورت اجتناب  ناپذیر بوده است . بر اثر  هبوط آدم  ، جلوه ی الهی  در انسان  مغشوش گشت ، آینه تیره شد ، و با این همه ممکن نبود آینه بیگانه  شما گردد ؛ چون اگر  مخلوق  جور محدودیتهای  خویش را میکشد  ، تمامیت ذات الهی  ابداً  ازآن تأثیر  نمیپذیرد ، و معنای  این سخن این است که چنان  محدودیتی  نمی تواند  قاطهعانه  باآ« ملاء  به مقابله  و معارضه  برخیزد  که به صورت  عشق  نامتناهی  تجلی  میکند و نا متناهی  بودنش  اقتضا دارد  که خداوند  خود را « کلمه­ی سرمدی » بنامد  و همان  گونه دراین خاکدان «فردآید» و از جهتی محدودیت فنا ناپذیر صورت – طبیعت انسانی – را بر ذمّه خود گیرد   تا جمال ازلی  خویش را بدان وسیله  اقامه  دارد

از نظر  مسیحیت  ،  صورت الهی  علی  الاطلاق  ،  شکل  انسانی  مسیح است ، و بدین  سبب هنر مسیحی یک  موضوع  بیش ندارد  ئ /ان تبدل و تحول  شکل  و صورت انسان و جهان  وابسته  به برکت بهرهگیری  نان  از  مسیح  است 

 آنچه بیش مسیحی  از  امور  ، به وساطت  توعی تمرکز  عشق ب کلامی  که در عیسی  مسیح  حلول  کرده  در میابد ،  بینش اسلامی  در  کلیات  وهر آنچه  غیر  شخصی  است  می یابد .  از نظر  اسلام ، هنر  الهی ( در قرآن  خداوند « هنرمند » ( مصور ) است ) پیش از هر چیز  تجلی  وحدت الهی  در  جمال  و نظم  عالم  است  . وحدت در هماهنگی  و انسجام  عالم  کثرت و در نظم وو توازن ، انعکاس می یابد ؛  جمال بالنفسه حاوی همه­ی این جهات هست . اتنتاج  وحدت  از جمال عالم ، عین حکمت است . بدین  جهت تفکر  اسلامی   میان هنرو حکمت ضرورتاً  پیوندی  می بیند . از دیدگاه مسلمانان هنر اساساً بر حکمت یا علم  مبتنی است و علم  چیزی  جز  ودیعه و صورت بسته و بیان شده ی حکمت ، نیست . هدف هنر ، بهره مند ساختن  محیط انسانس  و دنیا آنسان که به دست بشر ساخته وپرداخته شده ، از نظمی است که به مستقیم  ترین وجه ، مجلای وحدت الهی  است  . هنر  جهان را روشن و مصفا میکند ، به روح  مدد میرساند  تا از کثرت  تشویش انگز امور بدهی  و به سوی  وحدن بیکران  باز گردد

 بنا  به  بینش  تاتوئیستی  از امور  ، هنر  الهی اساساً هنر تبدلات  است  . بدین معنی  که  طبیعت  سراسر ، در عین تبعیت  از قانون  ادوای  ، بلا انقطاع در حال  تغییر  و تبدیل  دایم است  و تضاد هایش گرداگرد مرکز  واحدی که مدرک نیست ، تطور  می بایند . معهذا  هرکه حرکت مستدیر  را فهم  کند ، هم  بدان سبب مرکزی  را که ذات و جوهر  آن حرکت است ، تشخیس می دهد . هدف هنر ، وفق و سازش  یافتن  بااین ضرباهنگ  کیهانی  است  . استادی در هنر  به ساده ترین  تعبیر عبارت است از  توانایی  ترسیم  دایره ای  کامل   یکسره  به یک خط و بدیسان  هموجود و یگانه  شدن به طور  ضمنی  با مرکز  آن دایره  که در وصف  نمیگنجد و خارج  از امکان  بیان است

 تا آنجا که می توان مفهوم  « هنر الهی » را در بودیسم ( که  از هرگونه تجسیم  و تشبیه  ذات  مطلق  اجتناب  می ورزد ) بکار  بست ،  آن  مفهوم در مورد جمال معجزهع اثر  و ذهناً پابان ناپذبر  بودا مصداق  می یابد . درحالی که هرآموزه ی مربوط به خدا ، وقتی بهزبان آمد ، لامحاله ، خصلت  فریبنده  و شهبه انگیز  مفهومی  ذهنی  را می باید که حدود خود را نا متناهی  نسبت  مکند و صور محتمل  و مفروضش  به آنچه  شکل  پذیر  نیست منسوب  می شود  ، جمال  بودا  بر متبه ای از وجود پرتو  می افکند  که هیچ فکری  قادر  به محدود  کردنش  نیست ،  زیبایی  گل  لوطوس ( lotus) ، انموذج  این جمال  است که به طرزی  آیینی  در تصاویر  نقاشی شده یا تندیسهای  « سعادتمند ازلی و ابدی » پاینده  و بر قرار  می ماند  

 ازجهتی  همه­ی این مبانی  هنر  مقدس  ،  به ابعاد  مختلف  ، در هر یک از پنج  سنت بزرگی  که ذکرشات  رفت   وجود  دارند ؛  زیرا هیچ  یک ازآنها نیست که اساساً واجد  تمامیت  حقیقت و لطف و فضل  الهی نباشد  ، به قسمی  که هریک علی الاصول  قادر  به خلق  همه­ی صور  ممکن  روحانیت است . معمولاً  هذا  چون  هر مذهب  ضرورتاً تابع چشم انداز  خاصی است  که تعیین کننده­ی « اقتصاد و صرفه کاری» روحانی  آن است ،  سبک و الوب  تجلیلت  هنری  که  طبیعتاً حمعی  اند  و نه منفرد ،  در هر مذهب ، آن  چشم انداز  و اقتصاد خاص را منعکس می سازد .  وانگهی اقتضای  طبیعت  شکل این  است  که شکل  یا  صورت  نمی تواند  بدونمبلغی  طرد  یا حصر  معنی  ، چیزی را بیان کند ، زیرا صورت ، چیزی  را که بیان می دارد ، محدود  و محصور  می سازد  و ازاین رهگذر  بعضی  جهات  صورت مثالی  کلی متعلق  به خود  را طرد  میکند  . این قانون  فقط در مقوله  هنر دارد و صادق  نیست ،  بلکه طبیعتاً در هر مرتبه ای از  تجلی   صورت ،  مصداق دارد ؛  وحی های مختلف اهی نیز کهمبانی  مذاهب  گوناگون  اند ،  اگر  فقط  حدود  صوریشان  مشاهده  شود و نه ذات  و جوهر الهیشان  که یگانه واحد  است  ،  یکدیگر  را طرد  می کنند  . دراینجا  نیز مشابهت  میان « هنر  الهی» و هنر  انسانس  پدیدار  می گردد 

در ملاحضاتی  که  خواهند آمد ، به هنر پنج  سنت  بزرگ  یاد  شده  یعنی  هندوئیسم  و  مسیحیت  و اسلام   و بودیسم  و  تاتوئیسم  ، اقتصار  می کنیم  . زیرا  قوانین هنری خاص آنها  ، فقط از آثار موجود ( باقی مانده ) ایتناج  نمی شوند ،  بلکه  نوشته ها  مقدس مشتمل  بر  قوانین   مذهبی   و نمونه  و سرمشق  استادان  د رسوبات  قید  حیات  نیز   آنها  را تایید  میکنند  . پس  از  تعیین  این چارچوب ،  باید  توجه خود  را به  چند تجلی  خاصه  نوعی   و نمونه  معطوف سازیم ،  زیرا  مطلب  ، ماده  ومایه ای  بنفسه  پایان ناپذیر  دارد . نخست  از هنر هندو که  روشهایش در طول  زمان  بیشترین  استمرارا و پیوستگی را داشته اند ، سخن میگویی  و بابررسی  آن  پیوند میان  هنرهای  تمدنهای  قرون  و سطی و تمدنهای بس  کهن تر  را خواهیم  شناخت

 به علت اهمیت  هنر مسیحیح  برای خواننده اروپایی  ،  بیشترین  سهم  را در بررسی  به آ« خواهیم  داد ،  اما نخواهیم  توانست  همه ی نهجهای  آن هنر  را توصیف کنیم ، هنر اسلامی  در متبه ی سوم خواهد آمد ، زیرا از بعضی جهات هنر اسلامی  وهنر مسیحی در دو قطب مقابل  هم قارا دارند . ودر آنچه به نر خاور  دور یعنی  هنرهای بودای  و تاتوئیستی  مربوط  می شود ، کافی است که بعضی جهات شاخص  آن را که از هنر های پیشتر  بررسی شده به وضوح  متمایز  تعریف کنیم  تا به مدد  قیاسهایی چند ،  تنوع  عظیم  وجوه  بیان و تعبیر  سنتی  را خاطر نشان  سازیم

ازآنچه گذشت در می یابیم که هنر مقدسی  نیست  که به ساحتی از ماورائ الطبیعه  پیوسته  و وابسته  نباشد و اما مابعد الطبیعه  فی ذاته نامحدود  است  بسان موضوعش که نامتناهی است  ، تا آنجا که ممکن نیست بتوانیم همه­ی مناسباتی  را که میان آموزه های  مختلف  از این دست هست و آنها را به هم می پیوندد ،  ذکر کنیم . پس بجاست که در اینجا  به دیگر  کتبی  که به نوعی مقدمات  این کتاب  به شمار  می روند  رجوع دهیم .  منظور کتابهایی است که ذات و جوهر  آموزه های  سنتی شرق و غرب  در  قرون  وسطی  را به زبانی دریافتنی  برای خواننده ی  اورپایی   روزگار ما ،  توضیح  می دهند  .  ازاین  بایت   در  وهطه­­ی  نخست  آثار رنه گنون  (rene guenon) ، فرتییوف شوئن (frithjof schuon ) و اناندا ک کوماراسووامی ( ananda k . coomaraswamy )  را خاطرنشان  میکنیم  . به علاوه  در انچه  مربوط  به نر  مقدس  بعضی  سنن  به طور  اخص  می شود  ، در اینجا  کتاب  استلا  کرامریشش ( stella kramrisch)  در  بای  معبد هندو و پژوهشهای  سوزوکی   راجع  به ئبودیسم   ذن  و کتاب   اوگن  هریگی   در بارهی  هنر پهلونان  کمان  کشی در بودیسم   ذن  را یادآور  می شویم

 ارتباط  هنر معنویت  اسلامی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی و اضطراب دانش آموزان دبیرست

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی و اضطراب دانش آموزان دبیرستان pdf دارای 70 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی و اضطراب دانش آموزان دبیرستان pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی و اضطراب دانش آموزان دبیرستان pdf

چکیده

فصل اول

کلیات تحقیق

مقدمه

بیان مسأله

سئوال مسأله

اهمیت و ضرورت تحقیق

اهداف تحقیق

فرضیه تحقیق

متغیرهای تحقیق

تعاریف نظری و عملیاتی واژها و مفاهیم

فصل دوم

پیشینه و ادبیات تحقیق

الف: اضطراب

1- تعریف اضطراب

2- علل بروز و ریشه های اضطراب

3- آثار و علایم اضطراب

3-1- علایم جسمانی

3-2- علایم روانی

4-2- اضطراب بیمارگونه

4- انواع اضطراب

4-1- اضطراب طبیعی

5- نقش اضطراب

6- ترس و اضطراب

7- رابطه اضطراب با جنس;

8- دیدگاههای نظری درباره اضطراب

8-1- دیدگاه روان تحلیلگری

8-2- دیدگاه رفتارگرایی

8-3- دیدگاه وجودی

8-4- دیدگاه زیست شناختی

تأثیرپذیری روان برشیوه  دلبستگی

نقش سبک های دلبستگی در روابط عاطفی

شیوه های دلبستگی

رابطه  احساس اضطراب در سبک دلبستگی اضطرابی

نگرش های مضطربانه دلبستگی توأم با اضطراب

رضایت مندی از ارتباط

“اضطراب دلبستگی” چیست؟

تعریف دلبستگی

نظریه فروید در مورد دلبستگی

کردار شناختی دلبستگی

مراحل دلبستگی

مرحله پیش دلبستگی (تولد تا 6 هفتگی )

مرحله دلبستگی در حال انجام (6 هفتگی تا 8-6 ماهگی)

مرحله دلسبتگی واضح (8-6 ماهگی تا 18 ماهگی -2 سالگی)

آشنایی با اضطراب

اضطراب طبیعی

تفکیک ترس از اضطراب

تظاهرات محیطی اضطراب

آیا اضطراب انطباقی است ؟

علائم اضطراب

فصل سوم

تعیین روش تحقیق

جامعه مورد مطالعه

حجم نمونه

روش نمونه گیری

ابزار اندازه گیری در تحقیق

روش تحقیق

روش آماری مربوط به فرضیه

فصل چهارم

یافته ها و تجزیه و تحلیل دادها

مقدمه

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

پیشنهادات

محدودیت ها

منابع و مآخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی و اضطراب دانش آموزان دبیرستان pdf

آزاد – حسین 1382 -  آسیب شناسی روانی -  انتشارات رشد، تهران

احدی – منوچهر 1380 – روان شناسی شخصیت، انتشارات فرهنگ، تهران

احمدی – اصغر 1379 – اضطراب و دلبستگی آن – انتشارات نور، تهران

راجرز – کارل  1382 – خویشتن یابی – ترجمه محسن سرمد – انتشارات نی، تهران

راو – روان شناسی شخصیت – ترجمه علی وهاب زاده – انتشارات نی ، تهران

تیلیش – اردوارد 1380 – اضطراب چندگانه – ترجمه احمد فرهادپور – انتشارات راه، تهران

دلاور – علی 1383 – آمار استنباطی – انتشارات رشد ، تهران

دلاور – علی 1381 – روش تحقیق در علوم تربیتی – انتشارات رشد، تهران

جی – هنت 1385 – نظریه های شخصیت ترجمه سیدیحیی محمدی – انتشارات سمت، تهران

کریمی – یوسف 1380 – روان شناسی شخصیت – انتشارات البرز، تهران

کاپلان و سادوک 1381 -  نظریه های روان شناسی – ترجمه نصرالله پورافکاری – انتشارات رشد، تهران

محمدی، سید یحیی 1382 – اضطراب و راهکارهای درمان – انتشارات نور ، تهران

در دوران بلوغ ، نوجوان بیش از هر دوره دیگر از زندگی اش دستخوش هجوم احساسات است و دگرگونیها ، التهابها، اضطرابها و جلوه های غیرمعمول و ظاهراً غیرعادی در او ظاهر می شود.اما هیچ جلوه ای از جلوه های نوجوانی بی معنی، بی هدف و بیهوده نیست و اگر بزرگسالان را دچار خشم و ناراحتی می کند.دلیلش عدم آشنایی آنان با فلسفه وجود این گونه رفتارهای نوجوان است؛ در حالی که بسیاری از این رفتارها نیازمند عکس العمل پسندیده و مناسب از سوی والدین و مربیان می باشد.اگر علل وجودی جلوه های بلوغ را به درستی بشناسیم و آنها را به نوجوان بشناسانیم، هیچگاه در برقراری ارتباط، رهبری و ارشاد او دچار مشکل نخواهیم شد

الف: اضطراب

1- تعریف اضطراب

اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که خبر از خطری ناگهانی و قریب الوقوع می دهد و شخص را برای مقابله با تهدید آماده می سازد (کاپلان و سادوک به نقل از پورافکاری 1381) و نیز عبارت از یک ناراحتی دردناک ذهنی درباره پیش بینی یک تهدید و ناخوشایندی در آینده است.(نوابی نژاد 1381)

همچنین به عنوان یکی از حالتهای هیجانی یا عاطفی شناخته شده است (راجرز به نقل از سرمد 1382) که پاسخی عاطفی و فیزیولوژیکی به احساس خطر همه جانبه درونی می باشد.(احمدی 1379)

چاپ سوم فرهنگ و بستر اضطراب را چنین تعریف می کند: حالت مضطرب بودن یا احساس ترکیبی نیرومند یا مستولی از عدم یقین، بیتابی، بیم و ترس ریشه دارد و عمیق درباره یک اتفاق احتمالی و بالاخره از نظر روانپزشکی اضطراب عبارت است از : ناآرامی، هراس و ترس ناخوشایند و منتشر با احساس خطر قریب الوقوع که منبع آن قابل شناختن نیست ( راو به نقل از وهاب زاده 1380) و در آن عامل مبهمی از ترس ناشی از پیش بینی حوادث نامطبوع در آینده وجود دارد.این حالت در فرد حتی قبل از آنکه محرک واقعی ترس زا حضور داشته باشد اتفاق می افتد.(نوایی نژاد 1381)

اضطراب همان آگاهی نسبت به کشمکشهای حل و فصل نشده میان عوامل ساختاری شخصیت است.برای نمونه، کشمکش میان تمایلات ناخودآگاه و هنجارهای سرکوبگر ، تضاد میان تمایلات متفاوتی که هر یک سعی دارد بر شخصیت فرد مسلط شود، میان عوالم خیالی و تجربه جهان واقعی ، میان روندهای معطوف به بزرگی و کمال و تجربه حقارت و کوچکی و نقص خویش، میان آرزوی پذیرفته شدن از جانب دیگران جامعه، یا جهان هستی و احساس طرد شدن از جانب دیگران، میان اراده معطوف به بودن و سنگینی بار وجود که برای فرد غیرقابل تحمل می نماید و آرزوی آشکار یا پنهان نبودن را بر می انگیزد.تمام این کشمکش ها، اعم از ناخودآگاه و نیز نیمه خودآگاه، تصدیق شده یا نشده، در لحظات ناگهانی یا مداوم اضطراب بروز می کند.( تیلیش به نقل از فرهاد پور 1380)

2- علل بروز و ریشه های اضطراب

در مورد علل ایجاد اضطراب نمی توان با قاطعیت سخن گفت، شواهدی وجود دارد که استعداد به اضطراب در دوران رشد قبل از تولد پیدا می شود.اوتورانک[1] ضربه تولد را علت اولیه اضطراب تلقی می کرد.نظریه روانکاوی بر مسئله جدا شدن از مادر به عنوان منبع اضطراب تاکید می کند.ضربه هیجانی حاصل از جداییها نیز منبع اصلی اضطراب تلقی شده است.پاسخ اضطراب را برخی از محققان به عنوان پاسخی یاد گرفته تلقی می کنند.(راو به نقل از وهاب زاده 1380)

اما آنچه که مسلم به نظر می رسد سن، جنس، موقعیت اجتماعی، اقتصادی، شرایط خاص زمانی و مکانی، فرهنگ عمومی و خرده فرهنگ و ده ها عامل دیگر در این پدیده دخالت دارد.از سوی دیگر، هر چند در تمدن امروزی تشویش به افزایش ورم مفاصل و بیماریهای مشابه و کاهش خلاقیت منجر می شود، در حالی که تعارض خفیف به پیشرفت فکر بشر  کمک می کند، (راجرز به نقل از سرمد 1384) اما واقعیت این است که اولاً عوامل مؤثر در پیدایش حالات عاطفی و طرز ابراز عواطف به رشد روانی و فعالیتهای عضلانی یا حسی – حرکتی افراد با یکدیگر تفاوت فاحش دارد، علل ابتلای آنها به اضطراب نیز نمی تواند یکسان باشد.ثانیاً یک حالت عاطفی نظیر اضطراب نمی تواند رد نزد همه یکنواخت عمل کند بلکه با توجه به پیشینه، تربیت، خصوصیات خلقی و تجربیات فردی و همچنین شرایط و موقعیتهای خاص مربوط به اولین تجربه ها.. شیوه انطباق یافتن عاطفه تغییر می کند.(احدی و محسنی 1380)

به این دلیل شایسته است بر خلاف برخی از حالات عاطفی که فقط یک علت یا لااقل یک علت مسلط دارند، در مورد اضطراب به دنبال علت بگردیم

3- آثار و علایم اضطراب

اضطراب هم جسم و هم ذهن انسان را تحت تأثیر قرار می دهد.در واقع ، اعم از اینکه اضطراب به کودک با بزرگسال ، مرد یا زن، انسان شاغل یا بیکار، و مانند آن مربوط باشد، آثار و علایم آن تقریباً در نزد همه یکسان است با این تفاوت که هر کس با توجه به ویژگی های شخصیت خود در ابراز این علایم با دیگری تفاوت دارد.بعضی از افراد فقط عکس العملهای رفتاری نشان می دهند.مثل مواظبت بیش از حد، تحریک پذیری، بیقراری، وابستگی مفرط، اشتغال خاطر یا محدود شدن فعالیت و تمرکز حواس و بعضیها بیشتر واکنشهای احشایی در یک یا چند دستگاه بدنی دارد.(راو به نقل از وهاب زاده، 1380)

یک کودک کم تجربه خیلی ساده تر از یک بزرگسال با تجربه اضطراب خود را آشکار می سازد علاوه بر تجربه عوالم متعددی در کتمان یا اظهار اضطراب دخالت دارد.برای روان شدن مطلب، آثار و علایم اضطراب را از سه زاویه بررسی می کنیم.گفته اند اضطراب کودک به شکلهای مختلف ظاهر می شود: خوابیدن بدون احساس خستگی، گوشه گیری و پناه بردن به خیالبافی، دست زدن به اعمال کودکانه پایین تر از سن خود، تشویش و ناتوانی در تصمیم گیری، رنجاندن بی دلیل دیگران و احساس عدم شایستگی.(راجرز به نقل از سرمد، 1384)

بدون شک این آثار و علایم در نزد همه کودکان یکسان دیده نمی شود حتی در ادوار مختلف کودکی در نزد همه کودکان یکسان نیست و در یک کودک واحد هم تفاوت دارد، پسر و دختر به یک اندازه هر کدام از این واکنشها را نشان نمی دهند و خلاصه تفاوتهای فردی کودکان مانع از آن است که بتوان چنین علایمی را کلی تلقی کرد.به علاوه در مورد نوجوانان و تجلی اضطراب در نزد آنها فراوان سخن گفته و نوشته اند.(راجرز به نقل از سرمد 1380)

اما آنچه مهم است اینکه این دوره علایم و خصوصیات خاص خود را دارا می باشد که آن را از دیگر سطوح زندگی کاملاً متمایز می کند

3-1- علایم جسمانی

اضطراب اغلب با یک یا چند مورد از احساسهای جسمی همراه می گردد.مثل احساس خالی شدن سردل، تنگی قفسه سینه، تپش قلب، تعریق، سردرد، میل جبری ناگهانی برای دفع ادرار، بیقراری و میل برای حرکت، لرزش (کاپلان و سادوک به نقل از پورافکاری 1381). درد عضلانی ، کشش در عضلات، خشکی دهان، سرگیجه، ناراحتی معده، لرزش دست و بدن و دل درد از جمله علایم جسمی شایع در اضطراب می باشند

همچنین اضطراب باعث به وجود آمدن تغییرات فیزیولوژیک در بدن می گردد که ضمن آن بدن خود را گوش به زنگ و آماده برای فعالیت شدید جسمانی می نماید.در طول اضطراب بعضی از فرآیندهای بدنی تحریک و بعضی دیگر مهار می شوند

دستگاه قلب و عروق تحریک می شود، قلب تندتر می زند، فشارخون ثابت می ماند و یا برای راندن خون بیشتری به عضلات افزایش می یابد.کبد قند ترشح می کند و غدد فوق کلیوی اپی نفرین تولید می کنند.دستگاه معدی روده ای مهار می شود و ترشحات و فعالیت دودی آن کاهش پیدا می کند.این تطابقهای بدنی موجود زنده را آماده فعالیت می سازد.خونی که موقتاً از دستگاههای دیگر بیرون رانده شده در اختیار دستگاه عضلانی قرار می گیرد.تظاهر بدنی یا حرمتی – احشایی اضطراب نتیجه پاسخهای فیزیولوژی دستگاههای مختلف بدن به افزایش اپی نفرین است.پاسخ پوستی شامل رنگ پریدگی، تعریق، راست شدن موها و لرزیدن عضلات سطحی می باشد.پاسخ قلبی عروقی معمولاً شامل تاکیکاردی و تپش قلب ، افزایش فشار خود سیستولیک و انقباضهای قلبی زودرس است.گاهی عکس العمل سیستم قلبی عروقی از نوع کاستی فعالیت است که منجر به ضعف و سستی می شود.در پاسخ گوارشی، خشکی دهان به علت مهار غدد بزاقی وجود دارد، علاوه بر این احساس مزه بد در دهان، بی اشتهایی ، تهوع، استفراغ، زور و پیچ، اتساع معده و احساس چیزی متحرک در معده، اسهال یا یبوست ممکن است عارض گردد.پاسخ تنفسی ممکن است شامل تنفس تند و سریع، آه کشیدن یا تهویه سریع باشد.پاسخ ادراری تناسلی شامل فوریت برای ادرار کردن، تکرار ادرار، ناتوانی جنسی و درد لگنی می باشد و واکنش عضلانی استخوانی ممکن است به صورت رعشه عضلانی ، گشادی سوراخهای بینی ، سر درد تنشی کششی، انقباض و کشیدگی پشت گردن، لرزش صدا، شکایت از ورم مفاصل یا آرتریت یا درد مفاصل و یا انواع علایم دیگر در عضلات و مفاصل نمایان گردد.واکنش مردمک چشم گشادی آن است( راو به نقل از وهاب زاده 1380)

3-2- علایم روانی

علایم ادراکی اضطراب شامل نگرانی، ترس ، حواس پرتی، بیخوابی، بی حوصلگی، و تحریک پذیری می باشد( احمدی 1380) و تظاهرات روانی اضطراب عبارتند از: احساس تشویش و درک این ناراحتی توسط قشر مخ، بنابراین شامل شناخت پاسخهای فیزیولوژیک و نیز با خبر شدن از تشویق است.(راو به نقل از وهاب زاده 1380)

اضطراب همچنین دگرگونی ادراک را در ارتباط با زمان و مکان و افراد و معانی حوادث تسهیل می کند.این دگرگونیها با پایین آوردن سطح تمرکز، کاهش فراخوانی خاطرات و ایجاد اختلال در توانایی ربط دادن یک عبارت با عبارتی دیگر همراه است.(کاپلان و سادوک به نقل از پورافکاری 1381)

اضطراب بی شک در موارد شدید به تجلی احساس گناه نیز می انجامد.یک وجه دیگر از تفکر هیجانی ، از جمله تفکر مضطربانه، انتخابی بودن آن است.بیمار مضطرب مستعد انتخاب بعضی از اقلام در محیط خود و چشم پوشی از اقلام دیگر بوده و به این ترتیب سعی می کند ثابت کند که در ترسناک تلقی نمودن یک موقعیت و ابراز واکنش متناسب با آن حق دارد و یا برعکس، اضطراب او نابجا و غیر ضروری است، اگر او اشتباهاً ترس خود را توجیه نماید، اضطرابهای او به وسیله واکنش انتخابی شدت خواهد یافت و به این ترتیب حلقه ای معیوب از اضطراب، دگرگونی ادراک و افزایش اضطراب به وچود خواهد آمد.(کاپلان و سادوک به نقل از پورافکاری 1381)

بهنجاری از اضطراب ، مانند دیگر تنشهای عاطفی می تواند خود یک انگیزه برای رفتار باشد.مثلاً دانش آموزی که درسی را خوب یاد نگرفته است ممکن است با اضطراب واکنش نشان دهد و همین اضطراب مانع از داوطلب شدن او برای پاسخگویی به درس در کلاس باشد، در عین حال این اضطراب می تواند او را برانگیزد تا درس را به خوبی یاد بگیرد تا بر آن حالت خویش غلبه کند.(نوابی نژاد 1381)

4-2- اضطراب بیمارگونه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله طراحی روشهای عملی آشناسازی دانشآموزان با پژوهش pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله طراحی روشهای عملی آشناسازی دانش‌آموزان با پژوهش pdf دارای 156 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله طراحی روشهای عملی آشناسازی دانش‌آموزان با پژوهش pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله طراحی روشهای عملی آشناسازی دانش‌آموزان با پژوهش pdf

1- بیان مقدمه، مسأله و اهداف پژوهشی

منابع فصل اول 

2- نگاهی تاریخی  

1-2- آئین مدرسی مانع کنجکاوی علمی  

1-1-2- سنت گرایی و یکسونگری مانع تحقیق و پژوهش علمی  

3-2- محیط خانواده وروحیه تحقیق و پژوهش   

1-3-2- عوامل بازدارنده روحیه تحقیق و پژوهش در محیط خانواده

2-3-2- عوامل تقویت کننده روحیه تحقیق و پژوهش در محیط خانواده

4-2- عوامل بازدارنده روحیه تحقیق و پژوهش در نظام آموزشی  

1-4-2- روش تدریس قالبی  

2-4-2- تعلیم و تربیت نقلی  

3-4-2- تعلیم و تربیت بانکی  

4-4-2- فقدان روح پرسشگری  

5-4-2- مطرح نشدن مجهولات

6-4-2- روش تدریس معلم محوری  

7-4-2- فقدان آموزش روشهای تحقیق در مدارس  

8-4-2- وضع نامطلوب کتابخانه‌های مدارس  

9-4-2- فقدان روحیه تحقیق در بین معلمان 

10-4-2- فقدان نشریات علمی و تحقیقی به زبان دانش‌آموزی

5-2- عوامل تقویت کننده روحیه تحقیق و پژوهش در نظام آموزشی  

1-5-2- ترویج روحیه اکتشاف و مشاهده‌گری

2-5-2- روش تعلیمی حل مسأله

3-5-2- هماهنگی روش تعلیمی حل مسأله با چگونگی شکل‌گیری رشته‌های علمی  

4-5-2- انتخاب الگوی تدریس متناسب با شرایط رشد دانش‌آموزان 

5-5-2- دادن کار پروژه‌ای به دانش‌آموزان

6-5-2- توسعه و تجهیز کتابخانه‌ها و آزمایشگاه‌ها

7-5-2- اجتناب از مطالعه بی‌هدف  

8-5-2- مدرسه و نماد هویت پژوهشی  

جمع بندی و تلفیق آثار و نظرات موجود 

منابع فصل دوم 

1-3- نظریه گشتالت  

2-3- نظریه میدانی  

3-3- نظریه یادگیری اجتماعی  

4-3- نظریه انتقادی و دیالکتیکی  

5-3- نظریه سیستمها

6-3- نظریه زیست بوم خلاقیت و پژوهش   

7-3- نظریات انگیزشی روحیه تحقیق و پژوهش   

8-3- چارچوب نظری  

منابع فصل سوم 

فصل چهارم 

روش تحقیق 

1-4- روش تحقیق

2-4- تعریف واژه ها و مفاهیم

3-4- نحوه اندازه گیری متغیرها

4-4- جامعه مورد مطالعه

5-4- حجم نمونه

6-4- روش نمونه گیری

7-4- روش گردآوری اطلاعات

8-4- اعتبار ابزار گردآوری اطلاعات

8-4- روایی ابزار گردآوری اطلاعات

9-4- شیوه های تحزیه و تحلیل داده ها

فصل پنجم 

یافته های تحقیق 

فصل ششم 

خلاصه ، نتیجه گیری و ارائه راهکارها

2- نگاهی تاریخی

رشد و ترقی روحیه تحقیق و پژوهش در افراد جامعه نیاز به بسترهای مساعد اجتماعی، مذهبی و سیاسی دارد، اگر از منظر تاریخی به این موضوع بنگریم، بعضی از اقدامات و تصمیمات فضای جامعه را راکد و بسته می‌کند، جلوی هر نوع خلاقیت و نوآوری را گرفته و تا مدتها جامعه در وضع ثابت و یکنواخت باقی می‌ماند، نمونه مشهور در این مورد وضعیت اروپا در قرون وسطی است

هربرت جورج ولز (H.W.Wells) مؤلف مشهور کتاب ”کلیات تاریخ“ درباره عدم بردباری کشیشان قرون وسطی با اندیشه‌های نوین علمی می‌نویسد. ”کشیشان و اسقفان مردمی خشک و جزمی و پیرو مقررات کلیسا بودند و تا هنگامی که به پگاه کاردینالی می‌رسیدند. چنان برای رسیدن به هدف‌های نزدیک خو گرفته بودند که هرگز چشمشان به افقهای دورتر و فکرشان به اندیشه‌های پهناور جهانی نمی‌رسید و برای چیرگی نیروی کلیسا که همانا نیروی آنان شمرده می‌شد بر آدمیان می‌کوشیدند

این نابردباری و پرخاشگری کلیسا تنها وابسته به امور دینی نبود، گروهی پیران خودکامه و سختگیر و ریاکار و نادان و بدخواه که در شورای کلیسا اکثریت داشتند بر هر دانشی جزء دانش خویش با بدگمانی می ‌نگریستند و هر نوع فکر و اندیشه‌ای را می‌خواستند اصلاح کنند و گرنه مردود بود. آنان علم را محدود می‌خواستند و بر آن رشک  می‌بردند، هر نوع کوشش فکری جزء در حوزه آنان تنفر ایشان را بر می‌انگیخت.[1]

اصحاب کلیسا آشکار ابراز می‌کردند که انسان باید از تجسس و تحقیق دست بکشد و به حقارت و ضعف خویش در مقابل ایمان و عقیده و در بر الهامات و معجرات اعتراف نماید و به آئین مسیح چشم بسته ایمان بیاورد، کلیسا می‌کوشید که عقل و علم را در خدمت ایمان و مسیحیت در آورد، روحانیون برای تحکیم موقعیت خود و جلوگیری از افشای حقایق کسانی را که از طریق تتبع و تحقیق به کشف مسائل مجهول توفیق می‌یافتند یا با استدلالی محکم، ‌بطلان نظریات پیشینیان را ثابت می‌کردند، با حربه تفکیر و حبس کیفر می‌دادند و چه بساء منادیان حق و حقیقت را به دستور رهبران به وضعی فجیع محکوم به مرگ می‌ساختند.[2]

به عقیده  شریعتی متد در قرون وسطی کلی، ذهنی و قیاسی بود، متد ذهنی یعنی روش کشف قواینن و نوامیس طبیعت یاجامعه و تاریخ بشر به طریق عقلی، منطقی و ذهنی، یعنی همین قدر که مجهولی به بدیهیات اولیه برگردانده می‌شد معلوم بود و احتیاج به بررسی و تحقیق نداشت، متفکری که این متد را دارد، احتیاج به تجربه. و مطالعه در جزئیات و شناخت طبیعت و آزمایشگاه ندارد، می‌نشیند و راجع به هستی فکر می‌کند و قوانینی که در منطق انسان و در تعقل مجرد وجود دارد، کشف می‌کند و بر طبق آن قوانین دنیا را مطالعه می‌کند، بدون اینکه خودش در طبیعت نزدیک شود و یا در طبیعت مطالعه کند.[3]

در قدیم برای تحقیق روی زمین، روی درخت، روی انسان، روی جانور، روی آسمان احتیاج به نگاه کردن مستقیماً در معرض دید قرار دادن، تجربه کردن و مشاهده کردن نبود، بلکه گوشه خانه می‌رفتند، کتاب‌ها را دور خودشان جمع می‌کردند، پرده‌ها را می‌کشیدند و در تنهاییی به اندیشیدن خالی می‌پرداختند و این می‌شد کتاب طبیعیات درباره جانوارن، بدون اینکه جانور را دیده باشند، درباره سیارات بدون اینکه سیارات را نگاه کرده باشند درباره خلقت زمین، بدون اینکه کوچکترین تجربه‌ای در این مورد داشته باشند.[4] ; متد منطقی غیر تجربی، غیر مشاهده‌ای که همه متفکرین گذشته با این متد می‌اندیشیدند راه به جایی نمی‌برد، برای اینکه متد تحقیق منطقی درون گرایانه است ; این متدولوژی، این جور اندیشیدن به کلیات و ذهنیات، فقط منطق خالی و پرداختن به مسائل از طریق تعقل صرف، بدون توجه به جزئیات مانع پیشرفت علم بوده است.[5]

بعد از پایان قرون وسطی و با اصلاحاتی که در مذهب مسیحیت به عمل آمد. بویژه گرایش پروتستانیسم در مقابل علم، گرایش کاملاً مساعد و مناسب و فعال و پذیرا داشته است، همچنانکه ماکس وبر[6] نشان داده است در نظر پروتستانها علم خداوند  و مشیت‌های وی را نمی‌توان درک کرد، مگر با آگاهی بر کارها خداوند، علمی که مورد توجه پروتستانها قرار گرفت، در ابتدا فیزیک و سپس سایر علوم طبیعی و خصوصاً ریاضیات بود ; روبرت مرتون نیز با توجه به تجزیه و تحلیل‌های ماکس وبر در تأیید آن عقیده دارد که در قرن هفدهم، هیجدهم و نوزدهم پوریتانیها، به نحو کاملاً چشمگیر در پیشرفت علمی انگلستان، آلمان و ایالات متحده سهیم بوده‌اند، یوریتانها، همچنین در غنی کردن برنامه‌های علمی مدارس پیشر قدم بوده‌اند.[7]

زهد اخلاقی در مذهب پروتستاتیسم  کالون متضمن سه وظیفه بود

1-    کار : مبارزه با تنبلی، بیکارگی و مشارکت مثبت در تجلی عظمت و جلال خداوند

2-    داشتن زندگی سخت و دشوار : دوری از رفاه و لذت، دوری از زندگی پر تجمل و اسراف

3-    توجه به علم تجربی : آموختن علم تجربی وسیله‌آی برای درک آثار پروردگار است، مطالعه در زمینه علوم طبیعی باعث می‌شود تا بزرگی و فرزانگی خداوند بر مؤمن آشکار گردد. [8]

روحیه‌ای که در فوق تشریح شد، توسط نیرومندترین عنصر فرهنگی یعنی مذهب نتایج مهمی را در بر داشت، طرد هر گونه تفکر جادویی و خرافاتی، تکیه بر کنترل نفس، توجه و گرایش به آگاهی‌های علمی و تجربی، روحیه تحقیق و پژوهش را نهادینه کرد وتوسعه علمی و صنعتی را در اروپا و آمریکا به ارمغان آورد

در دنیای  اسلام هر چند در ابتدای گسترش آن، مسلمین به فکر مسائل نظامی، لشکرکشی  و تثبیت حاکمیت خود بودند ; اما تحولات بعدی که در مرکز امپراطوری اسلام پیش آمد، بغداد قرن نهم (بویژه با شروع خلافت بنی عباس) در درون خود ملیت‌های مختلف همچون ایرانیان، اعراب، سریانیان و ترکان را در خود جای داده بود و مهمتر اینکه اندیشه‌ها، متفکرین مختلف و دانشمندانی از چهار گوشه امپراطوری گسترده اسلام در آن جمع شده بودند، عالمانی که بعضاً یهودی، مسیحی، زرتشتی و حتی دهری (ماتریالیست) بودند

در چنین فضایی بود که رنسانس یا عصر طلایی اسلام شروع به تبلور نمود ; علم گرایی و علم پروری مسلمین شهره آفاق گردید و زمینه‌های رشد و گسترش فعالیت‌های علمی در جهان اسلام به سرعت شکل گرفت، و پنج حوزه مختلف مراکز علمی که همگی در شرق بودند به نحوه چشمگیری به اشاعه علم و تحقیق مبادرت می‌کردند، چین، هندوستان، ایران شمال بین النهین (سوریه امروزی) و حوزه اسکندریه (مصر) در هر یک از این حوزه‌ها یک یا چند شعبه از علوم بر دیگری رحجان داشت. در حوزه اسکندریه فلسفه و ریاضیات، در حوزه ایران طب و کشاورزی، در حوزه هندوستان نجوم و ستاره‌شناسی موقعیت برتری داشتند این مراکز به مثابه ستونی بودند که پایه‌های عصر طلایی علمی اسلام بر روی آن استوار گردید، در زمان اغلب خلفای عباسی روحیه تحقیق و پژوهشگری ادامه داشت و در زمان هارون الرشید و مأمون به اوج خود رسید، از مترجمین و محققین قدردانی می‌شد، گاهی در ازای هر کتابی که بعضی از دانشمندان (چنین ابن اسحاق و;) از یونانی ترجمه می‌کردند،  هموزن آن زر می‌دادند، بیت الحکمه اقدام مهم دیگری بود که در آن به عنوان یک مرکز علمی دانشمندان زیادی به امر ترجمه، نسخه‌بردراری از روی کتب و علاوه بر آن مرکزی بود برای بحث و مجادله علمی، بیت الحکمه در عصر خودش معتبرترین و غنی‌ترین منبع علمی دنیا به شمار می‌رفت.[9]

بسیاری از دانشمندانی که در عصر طلایی در بغداد گرد آمده بودند، از مناطق دیگر دنیای آن روز، راهی مرکز امپراطوری اسلام شده بودند. از آنجا که حکومت کمتر درصد مداخله تفتیش و تفحص در خصوص اعتقادات شخصی دانشمندان بر می‌آمد، لذا دانشمندانی که مسلمان نبودند، با اطمینان خاطر می‌توانستند در بغداد به فعالیت بپردازند همچنین حکومت اصرار چندانی برای تحمیل عقاید خاصی (اعم از مذهبی، فلسفی یا سیاسی) به دانشمندان نداشت که این خود عامل مثبت دیگری برای جذب و جلب آنان بود. حضور صدها دانشمند مسیحی، یهودی و زرتشتی در جهان اسلام، بویژه در مرکز آن بغداد، بهترین گواه تأیید این مدعاست.[10] به عقیده نهرو دوران خلافت عباسی مخصوصاً از جهت علاقه و توجهی که به علوم نشان می‌دادند اهمیت خاصی دارد، عرب‌ها روح علمی تحقیق و تکاپو داشتند و به این جهت آنها پدران علوم جدید شمرده می‌شوند.[11]

به عقیده جورج سارتون ”پیش از سده دوازدهم، مسلمانان در شرق و غرب بطور چشمگیری برتر ازدیگران بودند و در پیشاپیش بشریت قرار داشتند، ولی از سده دوازدهم به بعبد بتدریج به دنیای لاتین (غرب) منتقل شد ; پس از پایان قرون وسطی شرقیان در همان جا ماندند و غربیان هر چه سریعتر از طریق کشف به پیش تاختند

1-2- آئین مدرسی مانع کنجکاوی علمی

جورج سارتون معتقد است، مردم شرق و غرب در معرض بزرگ آئین مدرسی قرار گرفتند، مردم غرب از آن به در آمدند، ولی شرقیان شکست خوردند ; مردم غرب علاج را یافتند (علاج رهایی از آئین مدرسی)، یگانه علاج، یعنی روش تجربی را، اما مردم شرق از پذیرفتنش غفلت کردند و یا آنرا کاملاً نشناختند.[12]

مهدی فرشاد آئین مدرسی را به عنوان یکی از موانع اصلی روحیه کنجکاوی و پژوهشگری علمی می‌داند، زمانی که هر نوع بحث و محض در مسائل علمی و اصولاً تعلیم و تربیت علوم غیر دینی و فلسفه در مدارس حوزه خلافت از جمله ایران ممنوع شده بود و فقط آموزش مطالب دینی مجاز بود، آنچه که در تاریخ علم بنام آئین مدرسی خوانده می‌شود گرایشی در جهت اعتقاد به اولویت الهیات بر معقولات مشخص بوده است. در آئین مدرسی علم دنیا می‌باید در خدمت الهیات در آید و شناخت پدیدارهای جهان معطوف به شناخت منبع علمی باشد. علوم عقلی در آئین مدرسی مکمل باورهای منقول دینی است و تعقل و اندیشه‌ علمی در مسیر کلی اعتقادات مذهبی جریان پیدا می‌کند. در آئین مدرسی، آنطور که در، ازنای تاریخ تمدن بشر پدید آمده‌اند، تفکر آزاد و پرسش‌های بنیادی در باب مسائل دینی و به سئوال گذاشتن اصولی که مبانی دین را تشکیل می‌دهند مطرود است و فلسفه به عنوان سمبل عقل گرایی و گرایش مستقل و غیر وابسته به اعتقادی خاص مطرود واقع میگردد و در نظر یک معتقد به آئین مدرسی، گمراه کننده شمرده می‌شود. در جهان اسلام، خاصه از سده‌های یازدهم میلادی (پنجم هجری) به بعد آئین مدرسی رونق بیشتری یافت و این رونق بتدریج به اشراف کامل الهیات بر طبیعیات انجامید.[13]

 1-1-2- سنت گرایی و یکسونگری مانع تحقیق و پژوهش علمی

در مکتب اسلام اساس فقه بر روی چهار پایه قرآن، سنت، عقل و اجماع قرار دارد، فقهایی که در کاربرد و استفاده از رأی بسیار احتیاط کرده و به تعبیر امروزه با کل مسئله رأی، استنباط، قیاس، عقل واجتهاد برخوردی محافظه کارانه داشتند بنام اصحاب حدیث مشهور شدند، زیرا اتکاء آنان بیشتر و حتی الامکان به حدیث و سنت رسول الله (ص) بود تا اجتهاد و استنباط، در سر دیگر طیف، آندسته از فقها قرار داشتند که محدودیت چندانی برای رأی و نظرشخصی قائل نبودند، این دسته بنام اصحاب الرأی شهرت یافتند. چون برای رأی حساب زیادی باز می‌کردند. در میان این دو قطب، چهار مشرب عمده فقهی در نزد اهل سنت بوجود آمد، اگر از اختلاف کوچکتر و فقهی بگذریم. شاید بتوان گفت که تفاوت زیربنایی چهار مشرب حنفی،مالکی، شافعی، جنبی خلاصه می‌شود در میزان یا درجه استفاده از قیاس و استنباط (عقل) از یکسو و سنت و حدیث از سوی دیگر، به این معنا که در مذهب حنفی در مجموع قیاس، رأی یا استنباط و عقل از اعتبار زیادتری برخوردارند. در حالیکه در منتهی الیه طیف یعنی در مذهب حنبلی تأکید اصلی بر روی سنت و حدیث می‌باشد

هر چه از مذهب حنفی به سمت مذاهب دیگر می‌رویم، عنصر تفکر یا عقل گرایی کم رنگ شده و بجای آن اتکاء به سنت و حدیث افزایش می‌یابد، به لحاظ زمانی هر قدر به شروع عصر خاموشی علم و تحقیق نزدیکتر می‌شویم، از حنفی گری دوره شده و به حنبلی‌گری نزدیکتر می‌شویم.[14]

 از میان خلفای عباسی کسی که بیش از همه در خاموش شدن چراغ علم نقش داشت، المتوکل بود (247-232 ه . ق) (861-847 م) زیرا در دوره این خلیفه اتکائ به سنت و حدیث افزایش یافت، مسعودی مورخ اهل سنت در مروج الذهب می‌آورد که چون خلافت به متوکل رسید، امر به ترک نظر و مباحثه و جدول و ترک اعتقاداتی که در ایام خلفای قبلی (معتضم وواثق) وجود داشت کرد و مردم را به تسلیم و تقلید فرمان داد و شیوخ محدثین (علماء حدیث) را به تحدیث و اظهار سنت و جماعت خواند، او میلی عظیم نسبت به اهل سنت و حدیث داشت و مخالفت با اهل نظر را اغاز کرد، متوکل با عقیدت مأمون و معتصم وواثق مخالفت کرد و جدال و مناظره در آراء را ممنوع ساخت و هر که را بدین کار دست زد مجازات نمود و امر به تقلید داد و روایت و حدیث را آشکار کرد، و بقول مرحوم حائری خلاقیت و کنجکاوی اولیه مسلمین جای خود را به یکسونگری و حاکمیت سفت و سخت سنت داد.[15]

در جهان تشیع نیز دو گرایش اصلی ”اخباریین“ و ”اصولیون“ وجود داشته است، اخباریین حق رجوع مردم عادی را به قرآن ممنوع دانستند و مدعی شدند که تنها پیامبر و امام حق رجوع به قرآن دارند، دیگران باید به سنت یعنی اخبار و احادیث رجوع کنند، این گروه رجوع به اجمال و عقل را نیز جایز ندانستند زیرا مدعی شدند که اجماع ساخته و پرداخته اهل سنت است، عقل هم به دلیل اینکه جایزالخطاست قابل اعتماد نیست، پس تنها منبعی که باید به آن رجوع کرد اخبار و احادیث است و تفسیر به رأی و به تبع آن اجتهاد را منع کردند.[16] در مقابل اصولیون معتقدند که استفاده مسلمین از قرآن به صورت مستقیم است، معنی تفسیر به رأی که نهی شده این نیست که مردم حق ندارند با فکر و نظر خود قرآن را بفهمند، بلکه مقصود این است که قرآن را براساس میل و هوای نفس و مغرضانه نباید تفسیر کرد، اصولیون می‌؛ویند خود قرآن تصریح می‌کند و فرمان می‌دهد که مردم در آن ”تدبر“ کنند و فکر خود را در معانی بلند قرآن به پرواز در آورند، پس مردم حق دارند که مستقیماً معانی آیات قرانیه را در حد توانایی بدست آورند و عمل نمایند.[17]  و به همین دلیل است که علم اصول سر و کارش با محاسبات عقلی و ذهنی است و موشکافی زیادی دارد وعلمی پویا متغیر و متحول است.[18] بنابراین در اعتقادات ”اصولیون“ به عنصر دینی ”اجتهاد“ توجه زیادی می‌شده است

به عقیده شریعتی اجتهاد بر جسته‌ترین شاخصه روح علمی و بینش اعتقادی اسلام است، و موجب می‌شد که اندیشه اسلامی در قالب‌های ثابت زمان متحجر نشود و فهم مذهبی و قوانین و احکام دینی بصورت سنت‌های راکد و تعبدهای موروثی و اعمال تکراری و عبث و بی‌روح در نیاید ; و همواره نو و مترقی بماند و پیشاپیش زمان همواره در حرکت و کمال باشد و نه تنها از زمان عقب نیفتد، که زمان را نیز با خویش به جلو براند  و از رکود و توقف روح اجتماعی و فکر علمی جامعه اسلامی مانع گردد و هدفش نه تنها تطبیق احکام اسلامی با احتیاجات نوین و هماهنگی با حرکت زندگی جدید، بلکه خلق این احتیاجات و تحریک زندگی باشد و این بود که علمای بزرگ اسلامی خود بزرگترین علمای غیر مذهبی به شمار می‌آمدند و مدارس اسلامی در عین حال کانون‌های علوم طبیعی و علوم انسانی بودند.[19]

اجتهاد دروازه‌ای بود بر مدینه روح و فرهنگ مذهبی که قافله زمان از آن گذر داشت و دری بر دارالعلم اسلامی که همواره هوای تازه به درون می‌آورد، کوشش آزاد و مستقل علمی است در راه شناخت متکامل و مترقی زمان شناس مجتهدان آگاهش ; استخراج و استنباط مدام حقایق نوین بر حسب تکامل اندیشه و علوم بشری ; اجتهاد پا به پای نیازهای اجتماعی پیش می‌آید و با اجتهاد فکری درذهن متحول و متکامل هر عصری تجلی نوینی دارد و بر حسب قدرت فهم‌ها و عمق احساس‌ها و پیشرفت علوم، ابعاد نوتر و بطون پنهانی‌تر آن نمودار می‌شود.[20]

هدف از بررسی این مختصر  نگاه تاریخی این بود، که نشان داده شود، جریان‌های کلان سیاسی، فرهنگی که در سطح جامعه وجود دارند در ایجاد و یا منع روحیه تحقیق و پژوهش در نظامهای آموزشی تأثیر می‌گذارند. تقریباً در تمامی کشورها نظامهای سیاسی ودینی متغیر مستقل بوده اند و نظامهای آموزشی متغیر وابسته، بنابراین جهت‌گیریهای نظام سیاسی و دینی در نظام آموزشی آشکار می‌شده است. همچنانکه در قرون وسطی به علت موضع‌گیریهای کشیشان بر علیه دانشمندان و صاحبان آراء و اندیشه‌ها و غلبه متد قیاسی وذهنی بجای متد تجربه و مشاهده روحیه علم و تحقیق متوقف شده بود و بعدها رویکردهای موجود در مذهب پروتستان (توجه به علوم تجربی برای درک آثار خداوند) آنرا متحول کرده در جهان اسلام نیز آئین مدرسی و اصحاب التحدیث و اخباریگری و اشاعره و منع اجتهاد، تفکر آزاد و پرسش‌های بنیادی در باب مسائل هستی را مطرود می‌دانست، غلبه این گرایش موجب خاموش شدن چراغ علم و تحقیق می‌شد، در هر مقطعی فقه پویا، عنصر اجتهاد و جریان اصولگیری و معتزله و اصحاب الرأی غلبه داشت و با آئین مدرسی مقابله شده است، زمینه برای خلاقیت، کنجکاوی علمی و همراهی با پیشرفت‌های علمی زمان فراهم شده است

این وضعیت در زمان حاضر نیز می‌تواند مصداق داشته باشد، یعنی جهت‌گیری کلان نظام سیاسی و دینی بر نظام آموزشی تأثیر می‌گذارد، حکومت می‌تواند فضای جامعه را برای ابراز نظر و بیان عقیده پیرامون مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و طبیعی باز نگه دارد و معلمان و استادان بتوانند آزادانه ابراز اندیشه کنند، در اینحالت دانش‌آموزان و دانشجویان نیز روح پرسشگری پیدا می‌کنند و روح کنجکاوی در آنها نهادینه می‌شود و بر عکس جهت‌گیریهای حکومت و نظام دینی می‌تواند فضایی را بوجود آورد که معلمان و استادان سرخورده شوند و با خودسانسوری و ترس به ابراز عقیده و نظر بپردازند، در جنین فضایی دانش‌آموزان و دانشجویانی که در این جامعه و نزد این معلمان آموزش می‌بینند روح کنجکاوی و پرسشگری را از دست می‌دهند، آنچه در تاریخ تجربه شده است، می‌تواند جنبه‌های مثبت و منفی آن دوباره تجربه شود، به همین دلیل است که مورخان می‌گویند تاریخ تکرار می‌شود، یعنی اگر همان شرایط قبلی ایجاد شود، همان آثار و تبعات بر آن مترتب است

 3-2- محیط خانواده وروحیه تحقیق و پژوهش

جامعه‌پذیری فرد در امور مختلف و درونی کردن ارزشها و هنجارها از محیط خانواده شروع می‌شود، خانواده اولین نقش در پرورش روحیه کنجکاوی و جستجوگری کودکان و نوجوانان دارد، اولین ارتباط کودک با محیط اطراف از طریق والدین و دیگر اعضای خانواده است، افکار، ارزشها. نقطه نظرات و دیدگاه‌ها نسبت به انسان و جهان در خانواده پایه‌گذاری می‌شود، غنای فرهنگی حاکم بر خانواده می‌تواند جهان‌بینی و جهان اجتماعی فرد را توسعه دهد و در جهت درک روابط علی و معلولی پدیده‌های اجتماعی و طبیعی گام بردارد و بر عکس فقر فرهنگی محیط خانواده جهان‌بینی و جهان اجتماعی فرد را بسته و محدود نگه می‌دارد و از درک روابط علی و معلولی بین پدیده‌ها در سنین شکل‌گیری شخصیت علمی محروم می‌ماند

 1-3-2- عوامل بازدارنده روحیه تحقیق و پژوهش در محیط خانواده

در خانواده‌ای که والدین به نظرات کودکان و نوجوانان بی‌توجه باشند، حقوق و نیازمندیهای کودک را درک نکنند و انتظارات مطابق با رشد جسمی، و عقلی فرزندان نداشته باشند، اموری خارج از توان فرزندان به آنها تحمیل شود، اعتماد به نفس در آنها رشد نکند، به سئوالهای آنها پاسخ داده نشود و به عنوان فضول و پر حرف در محیط خانواده شناخته شوند، زمینه‌های تربیتی این خانواده برای صلاحیت‌های علمی کاهش می‌یابد، در چنین خانواده‌هایی تعامل و گفت و شنود دو جانبه وجود ندارد و نهی کردن و امر کردن دستوری و یک جانبه از بالا به پائین همواره انجام می‌گیرد

بچه‌ها بدون اینکه چرایی امور را درک کنند، باید آنرا انجام دهند، در نتیجه قوه عقل و استدلال و حس کنجکاوی که پیش زمینه‌های رشد علمی و پژوهشی هستند، نه تنها شکوفا نمی‌شود بلکه خشکانده می‌شود

بر زبان راندن کلمات نکن، نرو، نگو، بچه‌ها را مأیوس و افسرده می‌کند و باعث از بین رفتن روحیه اعتماد به نفس می‌شود، چنین افرادی همشه تابع و آماده دستور می‌شوند، بدون اینکه از خود ابتکار و خلاقیتی نشان دهند، دراین خانواده‌ها بایک موجود صاحب فکر و اندیشه مانند اشیاء رفتار شده است و فردی که شیء گونه تربیت شده باشد، همچون اشیاء می‌شود و نمی‌تواند پیرامون مسائل مختلف از محیط پیرامون سئوال کند

خانواده‌آی که فرصت برای مطالعه مجلات، روزنامه‌ها و کتاب‌های غیردرسی در آن فراهم نباشد، کتابخوانی و عضویت در کتابخانه‌ها و انجمن‌های علمی و ادبی مانند عضویت در کانون‌های پرورش فکری کودکان و نوجوانان بصورت فرهنگ در نیامده باشد، زمینه برای روی آوری به علم جویی و پژوهشگری در سنین نوجوانی و جوانی فراهم نمی‌شود

 2-3-2- عوامل تقویت کننده روحیه تحقیق و پژوهش در محیط خانواده

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله بررسی رابطه بین ورزش و بهداشت روانی دانشجویان رشته های ادب

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بررسی رابطه بین ورزش و بهداشت روانی دانشجویان رشته های ادبیات و تربیت بدنی pdf دارای 80 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی رابطه بین ورزش و بهداشت روانی دانشجویان رشته های ادبیات و تربیت بدنی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بررسی رابطه بین ورزش و بهداشت روانی دانشجویان رشته های ادبیات و تربیت بدنی pdf

چکیده

فصل اول

«کلیات تحقیق»

مقدمه

بیان مسأله

اهداف تحقیق

اهمیت و ضرورت تحقیق

فرضیه ها

متغیرها

تعاریف عملیاتی

بهداشت روانی

فصل دوم

«پیشینه و ادبیات تحقیق» 

هدف بهداشت روانی

ابعاد فعالیتهای بهداشت روانی

عوامل مؤثر در تأمین بهداشت روانی

بهداشت روانی و ورزش;

مراحل رشد و ارتباط آن با ورزش;

نقش بزرگسالان در ورزش کودکان و نوجوانان

نقش مربی در بهداشت روانی

پژوهش در انگیزه، رضایت و تعارض;

بهداشت روانی و اجتماع

عوامل اجتماعی مؤثر در بهداشت روانی

مرکز راهنمایی کودک;

کودکان و جوانان ناسازگار

علل پیدایش رفتار کودک و جوانان ناسازگار

علل عاطفی

تعریف بهداشت روانی و سه سطح پیشگیری

پیشگیری اولیه

پیشگیری ثانویه

پیشگیری ثالثیه

اصول بهداشت روانی

احترام به شخصیت

شناختن محدودیت ها

پی بردن به علل رفتار

«رفتار تابع تمامیت فرد است»

نیازهای اولیه

تحقیقات انجام شده در داخل کشور

فصل سوم

«روش تحقیق»

جامعه مورد مطالعه

حجم نمونه

روش نمونه گیری

ابزار اندازه گیری تحقیق

نمره گذاری آزمون

روش تحقیق

روش آماری مربوط به فرضیه

فصل چهارم

«تجزیه و تحلیل داده ها» 

فصل پنجم

«بحث و نتیجه گیری»

بحث و نتیجه گیری

محدودیت ها

پیشنهادات

منابع و مآخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله بررسی رابطه بین ورزش و بهداشت روانی دانشجویان رشته های ادبیات و تربیت بدنی pdf

آزاد – حسین – 1379 – روان شناسی فردی – انتشارات بعثت – تهران

آزاد – علی – 1380 – ورزش در نگاه روان شناسان- انتشارات رهاورد – تهران

بیانی – احمد 1381 – روش تحقیق در علوم تربیتی – انتشارات نی – تهران

شاملو – سعید – 1381 – بهداشت روانی – انتشارات نور – تهران

روح بخش – محمد – 1382 – ورزش و سلامتی – انتشارات تابان – تهران

دلاور – علی – 1379 – آمار استنباطی – انتشارات رشد – تهران

دلاور – علی – 1379 – روش تحقیق در علوم انسانی – انتشارات رشد – تهران

گنجی – همزه -1378 – روان شناسی رشد – انتشارات همت -  تهران

میلانی فر – 1379 – بهداشت روانی – انتشارات ارجمند – تهران

معینی – 1380 – سلامت عمومی – انتشارات فرهنگ – تهران

نور بخش – 1381 – سلامت روان وتنیدگی – انتشارات راهرو – تهران

هدف بهداشت روانی

وظیفه وهدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت فکر و روان افراد جامعه است برای رسیدن به این هدف، احتیاج به نیروی انسانی فعال و کاردان و همکاری سازمانهای دولتی، برنامه ریز و بودجه برای ایجاد گسترش سازمانهای روان درمانی و بالاخره آموزش بهداشت همگانی در سطح جامعه داریم

به طور خلاصه و فهرست وار، بهداشت روانی دارای 4 هدف اصلی است

1-  خدماتی: جهت سلامت فکر و روان افراد جامعه، پیشگیری از ابتلاء بیماران به بیماریهای روانی، بیمار یابی درمان سریع و پی گیری بیماران ابتلاء به اختلالات عصبی روانی به طور سرپایی و پایبندی کمک های مشورتی به افرادی که دچار مشکلات روانی اجتماعی خانوادگی شده اند

2-   آموزش : آموزش بهداشت روانی همگانی و آشنا ساختن مردم جهت همکاری و استفاده از سرویس های موجود در صورت مواجه با مشکلات روانی

3-   پژوهش : تحقیق درباره علل نحوه شروع پیشگیری و درمان بیماریهای روانی عقب ماندگی ذهنی اعتیاد و انحرافات مانند پژوهش در مدارس، دانشگاهها ، سازمانهای پلیسی، سربازخانه ها، و کارخانه جات مراکز کایابی درمانگاه های عمومی مراکز بهداشت و تنظیم خانواده مادر و کودک و نظایر آن

4-        برنامه ریزی بهداشتی: درباره ایجاد گسترش مراکز جامع و منطقه ای، مراکز بهداشت، مراکز کودکان استثنائی و مراکز مسمومین و مصدومین، مراکز آموزشی جهت بالا بردن کیفیت امور بهداشتی – درمانی و سطح آگاهی مردم به وسیله رسانه های گروهی و آشنا ساختن این مراکز به موجود و ایجاد هماهنگی بین برنامه های خدماتی، آموزشی و پژوهشی. (میلانی فر، 1373) ص

ابعاد فعالیتهای بهداشت روانی

1- پیشگیری : هدف اصلی در این مرحله علیه فعالیتهایی است که از پیدایش یا افزایش مشکلات روحی و اختلافات روانی جلوگیری می کند

2- درمان : در درمان، علاوه بر شناسایی عوامل به وجود آورنده اختلافات فراوانی اعم از جسمی و یا روانی باید به حذف یا کاهش تأثیر این عوامل تا حد ممکن اقدام شود. ضمناً چون فرد مبتلا به اختلالات روانی حتی بعد از درمان و بهبودی از سازمان روانی شخصیتی بی ثبات و آسیب پذیری برخوردار است باید مراقب بود که حتی الامکان عوامل منحل و مزاحم در محیط تعلیل یابد تا سلامت روانی او حفظ شود و از بازگشت احتمالی بیماری جلوگیری به عمل آید

3- بازتوانی: هدف اصلی از فعالیتهای بازتوانی این است که به موازات درمان اختلالات روانی باید توانایی های از دست رفته فرد به وی بازگردانده شود تا بتوانند به گونه ای مفیدی به زندگی خانوادگی و اجتماعی و محیط شغلی خود بازگردد

عوامل مؤثر در تأمین بهداشت روانی

انسانها برای حفظ و تأمین سلامت روانی از جهات مختلف روانی دقیقاً باید تحت کنترل و مراقبت خود و دیگران قرار گیرد این واقعیتها عمدتاً از طریق عوامل زیر انجام می گیرد:  1- خانواده  2- عوامل اجتماعی و فرهنگی  3- خود (احمدی 1373) ص

انگیزه دینداری یک انگیزه روانی است که ریشه در فطرت و سرشت انسانها دارد. زیرا انسان در اعماق وجود انسان انگیزه ای را احساس می کند که او را به تحقیق و تفکر درباره آفریدگار خویش و جهان هستی و چاره جویی او از پناه بردن به او را می دارد و به هنگام فشار مشکلات و گرفتاریهای زندگی از او کمک می خواهند. اصولاً انسان امنیت و آرامش خویش را در حمایت و سرپرستی خداوند از خود می یابد. اگر به رفتار انسان در همه ادوار تاریخ ودرجوامع گوناگون بشری بنگریم این موضوع را به طور آشکار درخواهیم یافت هر چند تصور انسانها در جوامع گوناگون و در طول قرنهای تکامل فرهنگی تفاوتهایی با هم دارند اما تمام این تفاوتهایی که در تصور انسان از ذات خداوند و روش عبادت او مشاهده می شود تنها تفاوت و در روش و تعبیر و تبیین همان انگیزه فطری دینداری است که در اعماق نفس بشر وجود دارد انسان نیاز به چیزی دارد که این استعداد فطری را در او بیدار کند و غبار فراموشی از چهره اش بزداید و آن را در اعماق ناخودآگاهش برانگیزاند تا به طور واضح و آشکار ادراک و احساس می شود و این امر از طریق سازگاری انسان به هستی و نگرش او به شگفتی هایی که خود خدا در وجود خود وی و سایر مخلوقات و کل آفریده است صورت می گیرد از جمله عواملی که به بیداری و فعال شدن انگیزه دینداری در انسان کمک می کند وجود خطرهایی است که در برخی اوقات زندگی، او را تهدید می کند و تمام راه های نجات را در برابرش می بندد به طوری که هیچ گریزگاهی به جز پناه بردن به خدا ندارد. در اینجاست که انسان با همان انگیزه فطری به سوی خدا کشیده می شود و از او برای برطرف کردن خطر، کمک و یاری می جوید. (نجاتی ، 1372) ص

از جمله عواملی که به بیداری و فعال شدن انگیزه ها کمک می کند انگیزه های نامطلوب و یا نگران کننده است که در خود احساس می کند می کوشد آنها را از حوزه شعور و احساس خود دور سازد و این در نهایت، منجر به نابودی و بایگانی آنها در ضمیر ناخودآگاه انسان می شود. اما بسیار اتفاق می افتد انسان همین تمایلات و انگیزه ها را به طور نا خودآگاه و در شکل لغزشهای زبانی و اشتباهات کلامی آشکار می سازد. شواهد نشان می دهد که بشر اولیه فرقی میان بیماری جسمی و روانی قائل نبوده است. تقریباً تمام قبایل ابتدایی عوامل ماوراءالطبیعه را به وجود آورنده حیوانات، اشیاء وانسان می دانستند و اعتقاد داشتند سرنوشت همه چیز از جمله زندگی بشری و نیز اعمال عادی و غیر عادی او را ارواح تعیین می کند. افسانه ها و اساطیر جوامع کهن مانند یونان، روم، مصر، چین و ایران بیانگر این واقعیت است که در جوامع، در مورد چگونگی ایجاد بیماریهای روانی و طرز فکری خرافی و ماوراءالطبیعه وجود داشته است که هنوز در بعضی از جوامع عقب مانده این نوع توجیهات کاملاً مطرح است

 (شاملو ، 1375) ص

به عنوان مثال در دوران اولیه فرهنگ یونان، علاوه بر برداشتهایی از قبیل، دو جریان دیگر وجود داشت یکی روشی بود آمیخته از رسوم و آداب و عقاید مذهبی و تدابیر پزشکی که کشیشان آن زمان جهت مداوای بیماران روانی استفاده می کردند در این روش بیمار را به معبد می بردند و به وسیله مراسم مذهبی دعا و تعبیر خوابهای او و دادن داروهای گیاهی معالجه می کردند در این دوره یکی از اولین نشانه های استفاده از خواب برای درمان بیماران روانی در تاریخ بشر مشاهده می گردد. جریان دیگری در این برهه از فرهنگ یونان وجود داشت این بود که فیلسوفان اولیه یونانی بحث درباره (روان) بشررا صرفاً قلمرو فلسفه می دانستند و به پزشکان حق مداخله در این راه را نمی دادند زیرا از نظر آنها، بیماران روانی افرادی با تفکرات غیر منطقی بودند و چون فیلسوفان قدرت تفکر منطقی داشتند لذا فقط آنها می توانستند طرز فکر بیمار را تصحیح کنند.             (شاملو ، 1375 ) ص

نزدیک به هزار سال نظریه جن زدگی و جن گیری بسط و گسترش یافت بعضی از علائم جسمی ناراحتی های روانی، مانند بی حسی نقاطی از بدن که امروزه از علائم میسری شناخته می شود آن زمان نشانه مسلم جن زدگی روح محسوب می شد. در اواخر قرن وسطی که دوره تفتیش عقاید نامیده می شد. عده ای مأمور یافتن افراد جن زده بودند آنها در تحرک نقاط مختلف بدن با وسایل نوک تیز فلزی تخصص داشتند و بدین وسیله نواحی غیر حساس بدن بیمار یعنی محل سکونت جنها را شناسایی می کردند. اگر بیمار دچار قش می شد با صدایی بلند آیاتی از انجیل را در گوش او می خواندند تا شیطان بترسد و از روح او خارج شود

اگر این روش مؤثر واقع شد دلیل بر عظمت روح بیمار و اگر نمی شد بیماری او جسمانی به حساب می آمده چون بینماران روان تنی ترس زیادی در دیگران ایجاد می کردند اغلب از خانواده و جامعه مطرود بودند و ناچار در کوه و دشت آواره می شدند و در نتیجه هر روز از حالات انسانی دورتر و به ارواح پلیدی که عامه به آن اعتقاد داشتند شباهت بیشتری پیدا می کردند. (شاملو ،  137) ص

اگر چه اعدام، سوزاندن، سنگبار کردن جادوگران و جن زده ها تا اواخر قرن 18 در اروپا ادامه و متداول بوده لیکن از اوایل قرن 16 که آغاز دوره رنسانس یا احیای دانش است. نهضت علمی مخالف این جریان آغاز شد. افرادی مانند مونتن[1] ، ایوز[2] و فروید[3] به وجود ضمیر ناخودآگاه پی بردند کوشیدند تا به جامعه خود بفهمانند که بیماران روانی مانند بیماران جسمی باید به طور انفرادی و با روشهای پزشکی و انسانی مداوا شوند. در اروپا، پزشکی به نام وی یر که در قرن 16 می زیست اولین طبیبی بود که توجه و علاقه خود را معطوف بیماران روانی کرد. او اعتقاد داشت که این افراد مشهور به جادوگر و جن زده بیمارانی با علل طبیعی هستند. مثلاً پدیده های ناشی از بی حسی پوستی صرفاً ناشی از تلقین پذیری است، نه جن زدگی، در حقیقت در اواخر قرن 17 در اروپا، جن زدگی و جادوگری و پدیده های مانند آن به مرور اهمیت خود را از دست داد. در اواسط قرن 18 عقاید علمی، انسانی و پزشکی جای این مفاهیم را گرفت

(شاملو، 1375، ص 88)

در اواخر قرن نوزده در اروپا، این عقیده رواج یافت که همه بیماری های روانی صرفاً معلول عوامل ارگانیک نیستند و باید مجموعه ای از علل ارگانیک و پسیکولوژیک را عامل ایجادکننده آن دانست. این حرکت فکری براساس این حقیقت استوار بود که  استدلال طرفداران عوامل ارگانیک درباره بیماریهایی مانند: نوروزها، اختلالات شخصیت و اغلب بیماریهای روانی فنی جنون پایه و اساس علمی نداشت، آنها براساس یک سلسله فرضیات سست علت امراض روانی را آسیب دیدگی سلولهای مضری دانستند. طرفداران نگرش ارگانیک، ساعتهای متمادی را صرف بررسی و مشاهده تفاوت بین سلولهای مغز بیماران نوروتیک فوت شده و انسانهای سالم می کردند. لیکن هیچ گونه تفاوتی نمی یافتند. پیدایش نظریات و روشهای ارگانیک در سالهای اخیر بخصوص مطالعات که در فصل اتصالات بیوشیمیایی سلسله اعصاب صورت گرفته است می تواند راه گشای مهمی در شناخت و حل بسیاری از معضلات روانپزشکی و روان شناسی مرضی گردد. روشهای تشخیص و درمان فیزیکی در بیماران روانی بخصوص از دهه 1950 استفاده از داروهای آرام بخش انتهای جدیدی در درمان بیماریهای روانی پدید آورد. (شاملو، 1375، ص 89)

بهداشت روانی و ورزش

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   146   147   148   149   150   >>   >