مقاله تعیین نفوذپذیری در خاک pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تعیین نفوذپذیری در خاک pdf دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تعیین نفوذپذیری در خاک pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تعیین نفوذپذیری در خاک pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله تعیین نفوذپذیری در خاک pdf :

بخشی از نزولات جوی پس از رسیدن به سطح زمین به داخل خاک نفوذ کرده(infiltration) پدیده نفوذ فقط شامل وارد شدن آب به داخل خاک است.
نفوذ آب در خاک باید از دو جهت مورد بررسی قرار گیرد، یکی شدت نفوذ و دیگری مقدار نفوذ. شدت یا سرعت نفوذ به مقدار آبی گفته می شود که اگر در روی زمین وجود می داشت می توانست در واحد زمان (فرضاً یک ساعت) در زمین نفوذ کند.

سرعت نفوذ یکی از خصوصیات فیزیکی خاک بوده و به عوامل متعددی بستگی دارد. با توجه به اینکه سیلاب های حاصل از بارندگی ها علاوه بر شدت بارندگی به سرعت نفوذ آب در خاک نیز بستگی دارد.لذا، برآورد سرعت نفوذ آب در خاک در حوزه های آبخیز حائز اهمیت فراوان است. ورود آب به خاک در نتیجه تاثیر توام نیروهای ثقلی و موئینگی صورت میگیرد. نیروی ثقل فقط در جهت قائم عمل می کند. ولی نیروی موئینگی در ابتدا که خاک و منافذ موئین خالی از آب است، هم در جهت عمودی و هم در جهت افقی عمل می کند.

ولی به تدریج که منافذ موئین از آب اشباع شد تنها نیروی ثقل دخالت کرده ، و جریان نفوذ تقریباً فقط عمودی است. به همین دلیل سرعت نفوذ در ابتدای وارد شدن آب به خاک زیاد و سپس به تدریج تقلیل یافته و به مقدار ثابتی که فقط نتیجه عمل بر روی ثقل است ، می رسد.
بنابراین مقدار آبی که در زمین نفوذ می کند صرف نظر از وضعیت سطح خاک به صورت تجمعی با زمان افزایش می یابد.

تعیین مقدار کلسیم
برای تعیین مقدار کلسیم 5 سانتیمتر عصاره را با 20 سی سی آب مقطر و 5 قطره NaoH4 نرمال و 2 گرم سورکسید اضافه می کنیم و بعد مقداری EDTA اضافه می کنیم تا تغییر رنگ را ملاحظه کنیم.

مربوط به کلسیم خاک
ردیف نام فارسی نام علمی مقدار کلسیمca
1 خاک شاهد 15
2 مریم نخودی 26
3 پیچک بوته ای Cunvolvolus 2.1
4 گون Astragalus 3.2
5 Astragalus 3.6
6 cm5-0 1.8
7 cm10-5 1.4
8 cm20-10 1.6
9 cm50 2.2

تعیین سدیم Na
هر گاه میزان املاح محلول در آب یک خاک به حد زیان آوری برای گیاه برسد خاک را شور می نامند . چنانچه سدیم قابل تبادل خاک تا حد زیان آوری برسد خاک را سدیمی می نامیم . این گونه خاک ها خاص مناطق خشک و نیمه خشک هستند . مناطقی که میزان بارندگی سالانه آنها کمتر از جمع تبخیر بالقوه سالانه رطوبت از سطح خاک است .

خاک های شور و قلیایی از نظر منشا شوری به دو دسته تقسیم می شوند :
الف ) خاک های که به طور طبیعی شور بودند و یا از اول شور بودند
ب) خاک های که در اثر مدیریت ناصحیح شور شدند یا خاک های شور ثانویه . خاک های قلیایی یا سدیمی خاک های هستند که در اثر وفور سدیم قابل تبادل در سطح کلوئید های خاک ، تخریب شدند و رشد و نمو گیاه در آنها مواجه با مشکل است . نام جدید خاک های قلیایی خاک های سدیمی است .

تعیینPH خاک
در شرایط طبیعی از هر 10 مولکول آب یکی تجزیه شده و تولید یون های H و OH می نماید. هر گاه محیط بتواند یکی از این دو یون را از محلول خارج و یا بدان وارد نماید، نسبت یون دیگر در محلول افزایش یا کاهش پیدا می کند و محیط تابع فعالیت یون غالب می گردد. این عامل را با PH نشان می دهند که پتانسیل یون های هیدروژن موجود در محلول است .

تعیین هدایت الکتریکی (EC)
مقدار املاح محلول در خاک را معمولاً توسط اندازه گیری قابلیت هدایت الکتریکی عصاره از آن خاک تعیین می نما یند. اساس کار این است که آب خالص،یک هادی الکتریکی بسیار ضعیف می باشد در صورتی که آب حاوی املاح تجزیه شده( املاحی که به طور عادی در خاک وجود دارند ) جریان را متناسب با مقدار نمک موجود در خاک هدایت می نماید.

بنابراین اندازه گیری قابلیت هدایت الکتریکی عصاره معیار دقیق از غلظت کل اجزای یونیزه شده این املاح بدست می آید. اندازه گیری قابلیت هدایت الکتریکی بر این اساس است که مقاومت الکتریکی بین دو الکترود موازی که در داخل عصاره فرو می نماییم اندازه می گیریم، در چنین سیستمی محلول ما بین الکترود در حکم یک هادی الکتریکی عمل نموده و قوانین فیزیکی مربوطه در مورد آن قابل اجراست.

بافت خاک
مطالعه فیزیکی خاک از تجزیه مکانیکی آن آغاز می شود که عبارت از تفکیک ذرات خاک از روی وزن آن ها. خاک از ذراتی به ابعاد مختلف تشکیل شده است که عبارتند از :شن سیلت و رس .منظور ما دراینجا نیز ذرات اولیه و بنیادین خاک است نه خاکدانه ها.

بافت خاک عامل نگهداری رطوبت و تنظیم کننده غلظت محلول خاک حاوی عناصر غذایی وتغذیه گیاه است.از این رو در تعیین حاصلخیزی خاک و قابلیت بهره برداری از آن نقش اساسی دارد.به همین خاطر در ارزیابی خاک ها و طبقه بندی آنها.

مطالعه و برسی بافت لایه های گوناگون نیم رخ خاک ضرورت دارد .بهترین خاک از نظر بافت کشاورزی خاکی است که حاوی 10تا20 درصد مواد آلی و مابقی نیز به تساوی از سن وسیلت باشد .
خاک های متوسط , خاک های سنگین و..

خاک های متوسط :
خاک هایی هستند که مقدار رس آن ها 30-10 درصد می باشد. این خاک ها حاصلخیزی نسبتاً بالایی دارند و رطوبت خود را نسبتاً خوب حفظ می نمایند. بافت های لوم ، لوم لای، لوم رس ماسه ای در این گروه جای دارند.

خاک های سنگین :
میزان رس این خاک ها بیش از 30 درصد است. این خاک ها قدرت نگهداری آب بالایی دارند. حاصلخیزی خوب و بالایی دارند ولی به دلیل جذب آب به مدت طولانی، از نظر تهویه برای گیاهان مشکل ایجاد می نمایند.

تعیین بافت خاک به روش صحرایی (روش لمسی) :
در این روش مقدار کمی از خاک را با آب مخلوط کنید تا گل نسبتاً سفتی به وجود آید، آن را بین انگشت شست و اشاره فشار دهید اگر حالت زبری احساس شد خاک شنی، اگر حالت چسبندگی داشت خاک رسی و اگر حالت صابونی داشت خاک سیلتی است.

 

ساختمان خاک
ترتیب قرار گرفتن ذرات خاک(شن، لای،رس) در مجاورت یکدیگر و تشکیل ذرات بزرگتر (خاکدانه) را ساختمان خاک می گویند. سهولت نفوذ ریشه ، فعالیت های موجودات ذره بینی خاک ، تهویه و استفاده گیاهان از مواد غذایی، همگی تحت تأثیر ساختمان خاک هستند.
در تشکیل ساختمان خاک، عوامل مختلف فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی و آب و هوایی مؤثر می باشد. درتخریب ساختمان خاک عواملی نظیر فشار، گرما ، باران شدید، نوع زراعت و غیره نقش به سزایی دارند.

خاک ها ممکن است بدون ساختمان یا دارای ساختمان باشند.
در خاک های بدون ساختمان خلل و فرج بسیار کم است و عمل تهویه در آن ها به خوبی انجام نمی شود در حقیقت در این خاک ها هیچ گونه خاکدانه ای تشکیل نمی شود. خاک های بدون ساختمان به صورت تک دانه ای یا توده ای دیده می شوند.

 

چسبندگی خاک
یکی از ویژگی های پایداری خاک ، چسبندکی خاک است که در آن دو عامل بافت خاک و رطوبت خاک مؤثر می باشد. ذرات خاک در حالت خشک با داشتن نیروی کوهیژن (دگر چسبی) نسبتاً شدید، مولکول های دو قطبی آب را به طرف خود جذب می کنند. در نتیجه یک قشر نازک آب بر روی ذرات تشکیل می شود که شدت جذب آن به ذرات خاک بسیار زیاد است. مولکول های آب در اثر نیروی ادهیژن (هم چسبی) به این لایه می چسبند. خاک هایی که دارای رس نیستند بدون کوهیژن (غیرچسبنده) می باشند و خاک هایی که دارای رس هستند چسبنده می باشند و ظرفیت نگهداری آب افزایش می یابد. وجود چسبندگی در خاک شخم و سایر عملیات ورزی را با شکل روبرو می کند.

وزن مخصوص خاک
1 – وزن مخصوص ظاهری وزن یک سانتی متر مکعب از خاک خشک در شرایط طبیعی را «وزن مخصوص ظاهری» می گویند. برای تعیین این شاخص از استوانه های مخصوص استفاده می شود. این استوانه ها را آرام و با دقت و بدون ضربه زدن وارد خاک می کنند پس از قرار دادن نمونه خاک استوانه در اتو و 105 درجه ، نمونه خاک خشک شده را وزن نموده و وزن مخصوص را با فرمول زیر محاسبه می کنند:

وزن مخصوص ظاهری = وزن نمونه خاک خشک (gr)
حجم خاک (cm3)

2 – وزن مخصوص حقیقی :
وزن یک سانتی متر مکعب خاک خشک بدون خلل و فرج را وزن مخصوص حقیقی می گویند. وزن مخصوص حقیقی خاک ها بسته به نوع خاک 75/2 تا 5/2 گرم در سانتی متر مکعب متغیر است. برای تعیین این شاخص، از وسایل آزمایشگاهی مخصوص بهره می گیریم.

حرکت ماشین ها در زمین های کشاورزی باعث متراکم
شدن خاک و کم شدن خلل و فرج آن می گردد و وزن مخصوص ظاهری آن را افزایش می دهد.

نفوذ پذیری خاک
در بعضی از خاک ها، آب به سرعت نفوذ می کند در حالی که در بعضی دیگر، ورود آب به کندی صورت می گیرد. مقدار آبی که (بر حسب ارتفاع آب «سانتی متر یا میلی متر» در واحد زمان (دقیقه یا ساعت) از سطح خاک به داخل آن وارد می شود «نفوذ پذیری» خوانده می شود.

جدول 2-3 میزان سرعت نفوذ آب در خاک های مختلف را نشان می دهد.
نوع خاک میزان نفوذ (میلی‌متر درساعت)
شنی 30
لوم شنی 30-20
لوم سیتی 20-10
لوم رس 10-5
رسی 5-1
علت اهمیت میزان نفوذ پذیری در انتخاب روش آبیاری است . برای خاک هایی که نفوذپذیری زیاد (بیش از 30 میلی متر در ساعت) دارند آبیاری قطره ای و بارانی و برای خاک هایی که نفوذ پذیری کم دارند، آبیاری کرتی و نشتی مناسب می باشد. برای تعیین نفوذ پذیری از استوانه های مضاعف استفاده می شود.( شکل 9-3 ص 74)

PH (واکنش ) خاک
یکی از خصوصیات مهم خاک ، PH خاک می باشد. فعالیت موجودات زنده خاک و قابل جذب بودن عناصر غذایی خاک توسط ریشه تحت تأثیر واکنش خاک می باشد. به طور مثال باکتری ها تولید کننده نیترات (تبدیل ازت هوا به ازت آلی ) در PH بالاتر از 5/5 فعال می باشند و یا آهن منگنز در PH کم تر از 6 قابل جذب است.

با توجه به مفهومی که از PH در فصل آب شرح داده شد، انواع خاک ها از نظر PH در شکل 10-3 مشاهده می شود

در نواحی مرطوب خاک ها معمولاً اسیدی و در نواحی خشک قلیایی هستند.
در کشور ما در بخشی از منطقه لاهیجان که به کشت چای اختصاص دارد خاک اسیدی است. خاک اسیدی PH کم تر از 7 دارد.

خاک های آهکی : PH این خاک ها بیشتر از 7 می باشد و در نواحی خشک و نیمه خشک تشکیل می شوند. بخش اعظمی از کشور ما خاک آهکی دارد.
در صورتی که PH خاک به حدود 10 برسد «قلیایی» نامیده می شود.
اکثر گیاهان در محدوده 6-8= PH به خوبی رشد می کنند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله در مورد رابطة دین و روانشناسی pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله در مورد رابطة دین و روانشناسی pdf دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد رابطة دین و روانشناسی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد رابطة دین و روانشناسی pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد رابطة دین و روانشناسی pdf :

ارتباط روان درمانی و دین
دین در غرب به نحو تدافعی در قبال برداشت منفی روانکاوی فرویدی ، واکنش نشان داده و با نادیده گرفتن کل آن یا نفی فراگیری زودرس آن ، با آن مخالفت کرده است.
معلوم است که دین در قبال این که صرفا توهمی انگاشته شود، ابا و امتناع داشته است ، زیرا این برداشت ، واقعیت تجربه دینی را انکار می کند. غالبا برداشت روان درمان گرانه از مواد و مطالب دینی روشی به کار برده است که به خاطر فرضیاتش ، مطالعه عینی را ناممکن می کرده است. خوشبختانه ، در رابطه بین روان درمانی و دین ، تحولات مثبتی هم وجود داشته است ، به این شرح که روان درمانی شروع کرده است به تقدیر از نقش روان شناختی و فرهنگی دین ، و دین شروع کرده است به این که روان درمانی را هر چه مناسب تر و به شیوه ای غیرتدافعی تر به کار برد. این مقاله ، ویژگی های عمده رابطه متحول دین و روان درمانی در غرب را بررسی می کند.

فقط معدودی از روانکاوان بعد از فروید بوده اند که به اندازه او به دین پرداخته اند. مدعیات فروید در باب دین ، از حالت جنجال برانگیزی فروکش کرد و تا زمانی که تحولات نظری چون و چرا کردن در آنها را لازم دانست ، به صورت وضع ثابت موجود در روانکاوی درآمد. نظریه روانکاوی به دو گروه وسیع و مرتبط با یکدیگر تبدیل شد که یکی از آنها گرایش های روان شناسی زیست شناختی فروید و توجه او به توصیفات مکانیستی پویایی روانی را ادامه می داد و دیگری دنباله گیر مطالعه کل نگرانه حیات روحی تجربی فرد بود.

در گروه اول آنا فروید (1982-1885م) و دیگران به تحولی در روانکاوی مددرساندند و این تحول در جهت مطالعه نفس و مکانیسم های دفاعی آن بود. به این ترتیب ، برداشت قدیمی انطباق با «واقعیت» به هر قیمت ، شروع به تعدیل کرد. در گروه دوم ، ملانی کلاین (1960-1882م) و دیگران مطالعه تحولات آغازین شخص را بر وفق آنچه بعدها روابط موردی نامیده شد ، آغاز کردند.
دو نظریه پرداز روانکاوی دیگر که باید در بحث از روان درمانی و دین یاد شوند ، عبارتند از اریک فروم (1980-1900م) و ویکتور فرانکل و این نه از آن جهت است که آنان به شیوه ای اساسی ، به تکمیل نظریه روانکاوی مدد رساندند و نه از آن جهت که درک و دریافت روانکاوانه را از توهم پیش بردند ، بلکه از ان روست که آنان دین را چنان که هست ، جدی تر گرفتند و از راه و روش تحولگرایانه یا فروکاهشی فروید در دین پژوهی ، بریدند. فروم به عنوان نماینده ای از گروه اول نظریه پردازان روانکاوی که پیشتر یاد شد ، ارزش دین را از دیدگاه فرهنگی وسیعی ملاحظه می کرد ، حال آن که فرانکل به عنوان نماینده ای از گروه دوم ، کارکرد روانشناختی دین را در یاری رساندن به تلاش فرد در جستجوی معنی ، ارج می نهاد.

خود – روانشناسی
قهرمانان دینی ، مانند گذشته ، در تحولات نوین نظریه روانکاوی تامل می کنند تا دین را در برابر حمله تاریخی ای که تا حدود خود روانکاوی آغاز کرده بود ، توجیه کنند. خود رواشناسی رشته ای که به مدد هاینتس کوهرت (1981-1913م) تدوین یافته بود و با روانکاوی ارتباط دارد به نظر می رسد که جدیدترین نمونه این گونه تحولات باشد. کوهرت هم مانند وینیکوت ، مستقیما به دین تعلق خاطر نداشت.

 

او با بیمارانی کار می کرد که از داشتن شخصیت خود شیفته وار یا نابسامانی های رفتاری رنج می بردند ، یعنی شرایطی که نظریه روانکاوی کلاسیک آن را قابل تحلیل و کاوش نمی دانست ، چراکه چنین بیمارانی از آنجا که نمی توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند ، نمی توانند در معرض معالجه درآیند. کوهرت می توانست کسانی را که اسیر خودشیفتگی هستند ، تحلیل کند ، چراکه در خود شیفتگی ارزشی می یافت و این ارزش را با بیمارانش مطرح می ساخت.
هر چند روان درمانگران دین گرا بتازگی شروع به کشف کارهای کوهرت کرده اند ، به نظر می رسد که ارزش آنها در معالجه کسانی که سخت در بند خویش و خودگرا هستند و لذا نمی توانند با دیگران به عنوان دیگران ارتباط برقرار کنند، نهفته است. این ناتوانی در ارتباط یافتن با دیگران شامل «دیگری» نهفته در تجربه دینی هم هست ، با این حساب ، خودشیفتگان چه بسا ناتوان از آنند که کاملا دینی باشند ، چرا که آنان ناتوان از آن هستند که «دیگر بزرگ» همه تجربه های دینی را تجربه کنند. بدین ترتیب ، روانکاوی از ملاحظه «توهم» به صورت تخفیف آمیز ، به ملاحظه آن در پرتو ارزیابی مثبت سیر کرده است. ولی بسیاری رشته ها که در بقیه این مقاله مطرح است کار خود را با قول به مبنای تجربی داشتن «توهم» آغاز می کنند.

یونگ و روانشناسی دین،روانشناسی تحلیلی (یونگ گرایی)
دین – بسیاری در ده 1950 بر این باور بودند که یونگ یک «فرویدی» است. هرچند او در سال 1909 توسط فروید برای بازدید از دانشگاه کلارک دعوت شد، اما با این حال نباید او را تنها یک روانشناس یا روانکاو توصیف کرد.
امروزه شما در آمریکا بسیاری از کتابها را دربار یونگ در کتابفروشی‌ها خواهید یافت که حتی از کتاب‌های مربوط به فروید نیز بسیار بیشتر است.

زیرا ایده‌های او اکنون بسیار در افواه عمومی رایج و متداول شده است. اما یک مشکل وجود دارد و آن این که فهم و درک آثار یونگ، دشوارتر از فهم و درک آثار فروید است. غالباً این نکته که یونگ- به ویژه در 25 سال پایانی عمر خود- بیشتر معطوف مسائل مربوط به «دین شناسی» و «اسطوره‌شناسی» بوده است مورد غفلت واقع می‌شود.
هرچند خود یونگ معتقد بود که این موضوعات بسیار بیش از روانشناسی حائز اهمیت هستند. دیدگاه یونگ به مسئله بسیار مهم ادیان و اسطوره‌ها، از منظر روانشناسی اهمیت بسیاری دارد. مقاله زیر با روی توصیفی- تحلیلی به این مسائل پرداخته است.

زندگی یونگ
کارل گوستاو یونگ در 26 جولای 1875م در کسویل (Kesswill) سوئیس متولد شد. پدر او- یوهان پل یونگ- در کلیسای سوئیس کشیش بود و مادر او- امیلی یونگ- دختر یک وزیربود. هرچند یونگ در سراسر عمر خود با ایده‌های دینی سروکار داشت، اما نهایتاً مناسک و آداب مسیحی امثال پدرش را رد کرد. او در 11 سالگی به مدرس ژیمنازیوم در شهر «بازل» سوئیس رفت و از دانشگاه بازل مدرک پزشکی اخذ کرد.

علایق او در آغاز بین علوم انسانی (تاریخ و فلسفه) و علوم (علوم طبیعی و باستان‌شناسی) در نوسان بودند. از آنجایی که خانواد او از اقشار کم درآمد بودند، او سرانجام تصمیم گرفت که علوم انسانی را- به خاطر وجود فرصتهای شغلی کمتر- رها کند. او به باستان‌شناسی روی آورد اما شهربازل، دانشکده‌ای برای این رشته نداشت.
در نهایت یونگ تصمیم گرفت که به پزشکی بپردازد زیرا این کار درآمد بیشتری را برای او به همراه داشت و همین امر سرانجام عاملی شد تا او به سوی مباحث روانشناسی- به ویژه روانشناسی دین و اسطوره- متمایل شود.

کارل گوستاو یونگ، نیز همچون فروید منشأ اسطوره را در اعماق ذهن آدمی و بخصوص در عرص ناخودآگاه جستجو کرده است. وی در سای روان‌شناسی اعماق، درونمایه‌های ناخودآگاه را پی‌کاوی کرده و می‌گوید: «عرص خودآگاه ذهن آدمی همچون جزیره‌ای است بسیار کوچک در اقیانوسی از ناخودآگاهی».

به گفت او جهان ناخودآگاه از دو بخش اصلی تشکیل یافته است: یکی ناخودآگاه فردی که صحنه بروز و ظهور انگیزه‌ها، امیال و زیست‌مایه‌های درونی آدمی است و دیگری ناخودآگاه جمعی که ریشه در تاریخ نوع بشر دارد و چیزی نیست، جز تجربه‌های گذشتگان که در پرده‌ای از ابهام فرو رفته و از خاطره‌ها محو شده است.
در حقیقت این سرنمون‌های (archetype) فراموش شد تاریخ- هر چند وقت یک‌بار- در صحن فرهنگ در لباسهایی مبدل- همچون اسطوره‌ها- پدیدار می‌شوند. این سرنمون‌ها یا صورتهای اصیل را نمی‌توان به وضوح در فعالیتهای فرهنگی آدمی مشاهده کرد، بلکه به صورتی تمثیلی و استعاری در رفتار، گفتار و حالات افراد جامعه- در قالب اسطوره و یا اشکال دیگر ادبیات- متجلی می‌شود.

یونگ در یک سخنرانی در سال 1922 اعلام کرد که اسطوره‌ها و به طور کلی تمامی آثار ادبی و هنری مانند موجوداتی زنده در متن فرهنگ رشد می‌کنند و شکوفا می‌شوند. در واقع بنیادها و نهادهای اسطوره‌ای در طی تاریخ، در نمادها و باورهای گوناگون آدمی درهم تنیده‌اند و بدیهی است که استوارترین این بنیادها، اسطوره وحدت جهان و انسان است. در بینش اساطیری میان این دو هیچ‌گونه جدایی و بیگانگی وجود ندارد.

آنها در «وجود» با هم یگانه‌اند، اما در «نمود» از یکدیگر جدا هستند و در واقع به همین علت است که در تفکر اسطوره‌ای- عرفانی انسان را عالم صغیر- جهانی که بر اساس ناخودآگاه بنا شده است- می‌نامند. یونگ ناخودآگاه را از تنگنای انگاره‌های فرویدی رها ساخت و آن را در شناخت روان آدمی و در پیوند با جهان خارج قرار داد.
فروید ناخودآگاه را برآمده از خودآگاه و وابسته به آن می‌دانست، اما یونگ بر آن بود که بنیان روان آدمی را ناخودآگاه می‌سازد.

 

در این راستا یونگ ناخودآگاه را به سه بخش تقسیم کرد:
1    عرص ناخودآگاه در دسترس.
2    عرص ناخودآگاه که با اندیشه قابل دستیابی است.
3    هست ناخودآگاهی که دسترسی‌ناپذیر است.

«ناخودآگاهی جمعی» مهمترین دستاورد یونگ در عرص روانشناسی اعماق به‌شمار می‌آید. او ناخودآگاه جمعی را اقیانوسی ژرف می‌شمارد که خودآگاهی بر فراز آن به زورقی ناچیز می‌ماند.
او در یکی از سخنرانیهای خود می‌گوید:«اصطلاح ناخودآگاه را به منظور پژوهش- و با علم به این که به جای آن می‌توانستم واژ «خدا» را به کار گیرم- ابداع کردم و در آنجایی که به زبان اساطیر سخن می‌گویم، مانا، خدا و ناخودآگاهی با هم مترادف‌اند، زیرا که از دو مفهوم اولی، یعنی مانا و خدا، همان قدر بی‌خبریم که از معنای آخری».(1)

یونگ معتقد است که برجسته‌ترین ویژگی ناخودآگاه جمعی آن است که نهانگاه نگاره‌ها و نمادهایی شگفت است که وی آنها را سرنمون، صورت ازلی و یا صورت نوعی نامیده است.
آرکه‌تیپ از واژ یونانی آرخه‌توپوس (arkhetupos) به معنای نمون کهن و ازلی گرفته شده و در فرهنگ غرب کارنامه‌ای پربار دارد. فیلون اسکندرانی آن را «صورت الهی» خوانده است و در رسال هرمسی، خداوند «نور آرکه‌تیپی» نام گرفته است.
جان لاک در فلسفه خویش از آرکه‌تیپ یاد و آن را منظومه‌ای از نگاره‌های ذهنی ساده (ایده) شمرده است که روان آدمی آنها را گردآوری می‌کند. اما هرکدام از آنها در واقع چیزی را در بر دارد که می‌توان آن را نمون کهن نامید. در واقع نمونه‌های کهن یونگ همان نگاره‌های ازلیی هستند که در نهاد آدمی با تار و پود وی درآمیخته‌اند. (2)

یونگ می‌گوید: زبان ناخودآگاه، زبان نمادهاست. ناخودآگاه بی‌پرده و برهنه با ما سخن نمی‌گوید، بلکه همواره در جامه‌ای از رمز و راز و در پوششی از نماد پنهان می‌گردد. ناخودآگاه به زبان رؤیا و اسطوره با ما سخن می‌گوید.او زادگاه اسطوره و رؤیا را در درون ناخودآگاه می‌داند.
وی رؤیای جمعی را اسطوره می‌نامد که در طی تاریخ، اقوام و ملل آن را دیده و به زبان تمثیل و نماد باز گفته‌اند. در حقیقت ناخودآگاه جمعی همان عاملی است که نمادهای جمعی را پدید می‌آورد. از سوی دیگر در گستر فرهنگ نمادهای جمعی، ژرفترین لایه‌های ناخودآگاه را اشکار می‌سازد. این نمادها کالبدهایی را تشکیل می‌دهند که کهنترین نمونه‌ها در نهادشان شکل می‌گیرد و سپس پدیدار می‌شود. (3)

ایده‌ها و عقاید دینی نقش مهمی در آثار یونگ- به ویژه در دوره متاخر- ایفا می‌کنند. او در ابتدا موضوع دین را مانند یک دانشمند تجربی- و نه یک فیلسوف- در نظر می‌گیرد و به این وسیله می‌خواهد بگوید که دین «واقعیت روانشناسانه» است. یونگ از مفهوم «امرمینوی» (muminous) برای تشریح آن چه که از دین مراد دارد استفاده می‌کند و این مفهومی است که «رُدلف اتو» ابداع کرده است.

 امر مینوی همان رازی است که عقاید انسانی را در بر می‌گیرد. سپس یونگ معطوف بحث از محتوای رویاها می‌شود و عقیده دارد که مطالع رؤیاها به ما فرصتی برای بررسی تعارضات و عقیده‌های شخصی می‌دهد اما بلافاصله توضیح می‌دهد که رویکرد او در این موضوع با فروید متفاوت است.

فروید بین معانی سطحی و عمیق رویاها تفاوت قائل می‌شود در حالی که یونگ معتقد است که دلیلی ندارد که رویاها را امری فریبنده تلقی کنیم. همچنین یونگ می‌گوید: زمانی که رویای ما محتوای مذهبی دارد دلیلی ندارد که آن را جدی بگیریم. همچنین او به نقش روح و جسم در اشکال رویاها اهمیت می‌دهد و می‌پندارد که آنها به ناخودآگاه ما چارچوب می‌دهند.
یونگ معتقد است که دین یک رابطه درونی با عالی‌ترین و نیرومندترین ارزشها- خواه مثبت یا منفی- است. این رابطه می‌تواند ارادی یا غیرارادی باشد. این واقعیت روانشناسانه‌ای است که نیرومندترین تاثیر را در عملکرد ما دارد زیرا همواره عامل روانی شدیدی وارد میدان می‌شود تا آن را خدا بنامیم.

به نظر اتو احساس‌های مینوی با احساس‌های طبیعی از قبیل احساس زیبایی یا امر عالی تفاوت دارد. احساس‌های مینوی، هرچند با احساس‌های طبیعی شباهت دارند، ولی در واقع یگانه و منحصر به فردند. آنها از احساس‌های طبیعی به وجود نمی‌آیند، بلکه از احساس امری مینوی نشأت می‌گیرند که ماهیت آن از طریق حالات عاطفی نمایان می‌شود. از این رو، احساس‌های مینوی معرفت‌بخشند.

آنها شاید به این معنا معرفت‌بخش باشند که به واقعیتی مینوی و عینی‌ای اشاره دارند که مواجه با آن از طریق تجارب مینوی، مفهوم امر مینوی را پدید می‌آورد. در چنین موردی مفهوم امر مینوی مفهومی پسینی و متأخر است؛ به این معنا که از تجرب واقعیتی عینی و مینوی به وجود آمده است.

از سوی دیگر، احساس‌های مینوی به این معنا ادراکی و معرفت‌بخشند که آنها نیز منشأ مفهوم امر مینوی هستند و در عین حال واقعیت عینی و مینوی را که این مفهوم بر آن اطلاق می‌شود، نمایان می‌سازد.
در این حالت مفهوم امر مینوی مفهومی پیشینی و ماتقدم است. اتو برپای هر دو تفسیر مدعی است احساس‌های مینوی واقعیت عینی و مینوی‌ای را، که او از آن به شیء فی نفسه (نومن) تعبیر می‌کند، نمایان می‌سازند.(4) به نظر او عنصر غیر عقلانی امر مینوی در کانون اید امر قدسی قرار دارد و گوهر همه ادیان است. (5) همچنین مبنای مشترک خود آگاهی دینی است که از «ژرف‌ترین بنیان شناخت که نفس واجد آن است نشأت می‌گیرد».(6)

هرچند دغدغ اصلی اتو از جدا سازی عنصر غیر عقلانی از امر مینوی و تلقی آن عنصر به عنوان هست مفهوم امر قدسی، فراهم آوردن تحلیلی پدیدار شناسانه از ساختار خودآگاهی دینی است، ولی در همان حال عنصری را که مقوم مبنای مشترک یا گوهر همه ادیان است، نشان می‌دهد.

این موضوع لوازم مهمی برای مطالعه ادیان دارد و تاثیر او بر افرادی که به تکثر دینی توجه دارند، حائز اهمیت بوده است. به عنوان نمونه تصور و برداشت تیلیش از دین و رویکرد سنخ شناسانه و پویای وی به دین پژوهی تا حدود زیادی مرهون تحلیل پدیدار شناسان اتو است. با این همه به زعم اتو، مفهوم امر قدسی مبنای مشترک یا گوهر دین است. لذا او را به عنوان نمایند برجست رویکرد گوهر گرایان به تکثر دینی معرفی می‌کنند.

کارل گوستاو یونگ بر خلاف فروید نگرش مثبتی دربار دین اتخاذ می‌کند و اعتقادش را با صراحت این گونه بیان می‌کند که دین عنصر طبیعی زندگی انسان است و برای سلامت روحی انسان ضروری است.
او ادعا می‌کند که: در میان بیماران من در نیم دوم زندگی‌ام- به عبارت دیگر در طول بیش از 35 سال- حتی یک نفر نبوده است که مسئله و مشکل او در نهایت جستجوی نوعی نگرش دینی در باب زندگی نبوده باشد. با جرأت می‌توان گفت که همه آنها احساس بدی داشتند برای این که از تعالیمی که در ادیان زند هر عصر به پیروان خود داده‌اند، بی‌بهره مانده بودند و هریک از آنها که نگرش دینی خود را دوباره به دست نیاورد واقعاً شفا نیافته است. (7)

فروید و یونگ هر دو نظریه طبیعت‌گرایانه‌ای در باب دین دارند، ولی تفاوت آنها در این است که یونگ نگرش الحادی فروید را نمی‌پذیرد و در عوض ترجیح می‌دهد صورتی از لاادری‌گری را تأیید کند که مسئله ماهیت واقعیت مطلق را بی‌پاسخ رها می‌کند و ارزیابی مثبت‌تری نسبت به ارزش دین اتخاذ می‌کند.

یونگ مدعی است انسان همواره به کمک دین نیازمند بوده‌ است و این موضوعی است که روان‌شناسان فرویدی نادیده انگاشتند. کمک دین بدین ترتیب است که ناخودآگاه روان آدمی را به مرتبه آگاهی می‌رساند و سپس انسان را آزاد می‌گذارد تا به بهترین وجه ممکن بر آن فائق آید.

به نظر یونگ آزاد گذاشتن ناخودآگاه نظیر رها کردن گله وحشیان است. به همین دلیل بشر اعمال دینی را بسط می‌دهد تا در مقابل این تهدید مجهز شود و باز به همین دلیل است که ادیان در التیام بخشیدن به بیماری‌های روانی مفید واقع می‌شوند، این مطلب خصوصاً در مورد دو دین بزرگ مسیحیت و بودیسم صادق است.
یونگ معتقد است روان درمانگر(8) اغلب مجبور است مثل یک کشیش(9) عمل کند و مسائلی را که کاملا به حوز عالمان الهیات تعلق دارند، بررسی کند. به اعتقاد او روان‌درمانگر نمی‌تواند این مسائل را نادیده بگیرد و با این امید به کار ادامه دهد که قوای شفابخش از اعماق روانی سر برمی‌آورند که در قوای مخرب تولید می‌کرد.

یونگ از روان آدمی به عنوان «یکی از نهان‌ترین و اسرارآمیزترین ساحت‌های تجربه بشر تعبیر می‌کند.» (10) و در اعماق روان ناحیه‌ای است که وی آن را ناخودآگاه جمعی می‌خواند. این ناحیه الگوهای آرمانی(11) کاملی را در بر دارد که می‌توانند موجود مستقلی را فرض کنند و به عنوان راهنایان معنوی در حیات بشر خدمت کنند.

انسان مذهبی می‌گوید هدایت او از جانب خدا است. اما یونگ با توجه به وضعیت اکثر بیمارانش از استناد به این موضوع احتراز جست و در عوض از آگاهی نفس به زندگی خودانگیخته‌اش سخن به میان آورد. این نمونه‌های آرمانی باعث تبدیل نیروهای ویرانگر به قوای شفابخش و پایان بیماری انسان می‌شوند. این عمل چنان است که گویی از اعماق روان چیزی برای مواجهه با انسان و آغاز فرایند شفابخشی سر برمی‌آورد.

یونگ مدعی است فعالیت خود جوش الگوها و نمونه‌های آرمانی، جلوه‌هایی از ارواح‌اند؛ خواه ذهن خودآگاه این موضوع را دریابد یا درنیابد، این جلوه‌ها در حل تعارضات درونی بیمار به او کمک می‌کنند و موجبات یکپارچگی شخصیت او را فراهم می‌آورند.
او معتقد است روان‌درمانگران، برداشت کلیسا را نسبت به این وظیفه شفابخشی می‌پذیرند، زیرا تصدیق می‌کند که جلوه‌های روح به طور شگفت‌انگیزی تغییر می‌کنند و دائما می‌توانند در تاریخ بشریت تکرار و تجدید شوند. (12)

نکته‌ای که باید در اینجا مورد توجه قرار داد این است که یونگ نظرش را درباره ضمیر ناخودآگاه جمعی به این منظور اظهار داشت که تکرار و بازگشت علائم یکسان در خواب‌ها، افسانه‌ها، آثار هنری و ادیان را تبیین کند.
یک فرض این است که او می‌خواهد دلیل تکرار دائمی بعضی از صور مثالی را در ادبیات، هنر، متون دینی شرقی و در خواب‌های بیمارانش تبیین کنند. با این همه باید پذیرفت که ظاهراً به نظر می‌رسد او ضمیر ناخودآگاه را نه تنها به عنوان فرضی تبیین‌کننده، بلکه به عنوان چیزی که واقعاً وجود دارد و به عنوان امری ثابت مدنظر قرار می‌دهد، لکن خاطرنشان می‌کند واقعیت ناخودآگاه را نمی‌توان به گونه‌ای ارائه کرد که با معیارهای علم یا منطق منطبق باشد. (13)

به نظر یونگ، ضمیر ناخوداگاه جمعی که در آن الگوها یا تصاویر اولیه وجود دارد، ذخیر تجرب جمعی نوع بشر در طی اعصار متمادی است. این تصاویر اولیه «قدیمی‌ترین و فراگیرترین «صور فکر» آدمی است. آنها هم احساسات‌اند و هم افکار. به واقع آنها زندگی مستقل خودشان را دارند.» (14) آنها «می‌توانند بی‌حد و حصر بسط یابند و تجزیه شوند.» و الگو و عین ثابت ناظر به تصور خدا به مشابهت میان نفس و خدا اشاره دارد.

همان طور که چشم با خورشید مطابقت دارد، نفس با خدا نیز مطابقت دارد که این مطلب دلیل عمد این مدعاست که «به لحاظ روان‌شناختی قابل تصور نیست که خدا صرفا مطلقا دیگر باشد. برای این که «مطلقا دیگر» هرگز نمی‌تواند یکی از عمیق‌ترین و دقیق‌ترین روابط نفس- یعنی دقیقا همان چیزی که خدا است- باشد».(15)
انسانی که نمی‌تواند دریابد دین راز بزرگی(16) است که ریشه در روان آدمی دارد و صرفاً صورت خارجی ایمان نیست، نمی‌داند دین چیست؟(17) این به معنای به مقام خدایی رساندن یا بت ساختن از نفس نیست، بلکه صرفاً تصدیق این است که نفس کارکرد دینی دارد و میان آن و صورت بیرونی شباهت وجود دارد. «بر این اساس وقتی به عنوان روان‌شناس می‌گویم خدا یک صورت مثالی است، مقصودم از آن «نمونه» در روان است».(18)

کار تحقیق روان‌شناختی این است که به شباهت میان صور مثالی و ایده‌های دینی اشاره کند، خواه آن ایده‌ها به عنوان مثال با علت نخستین در ارتباط باشند یا به صورت خدا، پوروشا(19)، آتمن(20) یا تائو(21) داشته باشند، چنین تحقیقی چشم و گوش انسان را نسبت به معنای اعتقادهای دینی باز می‌کند و فرصت مناسبی برای فهم تصورات اولیه یا صور مثالی دیگری که تعالیم دینی باید ارائه کنند، فراهم می‌آورد.

ادیان بر علت نخستین، که از آن به خدا، آتمن و غیره تعبیر می‌شود، پای می‌فشرند، ولی روان‌شناسی بر صورت مثالی یا صورت اولیه‌ای تاکید می‌کند که ابهام آن توسط هیچ صورت مثالی متناظر، «خود»(22) [= نفس] است که به قدری مبهم است که صور متعین زیادی می‌توانند نماد آن بشوند.

نماد مسیح و نماد بودا هر دو نمادهای متکامل و متمایزترین نمادهای «خود» می‌باشند. (23) و به همین دلیل یونگ نسبت به دین نگرش مثبت دارد، زیرا از نظر او دین صورتی از الگوهای مثالی «خود»، یعنی جلوه‌ای از روح است و نظیر روان درمانی، برای نفس مفید است. به عنوان مثال مردم به کلیسای کاتولیک دلبستگی دارند صرفا به این دلیل که در آنجا احساس خوبی دارند و دین اولیه به وضوح برای مردم اولیه مناسب‌تر است از هر صورتی از مسیحیت که برای آنها بیگانه است. (24)

یونگ میان دین و اصول عقاید، که وی صور مدون تجربه دینی می‌داند، فرق می‌گذارد و آنها را مظاهر حقیقت ابدی نمی‌داند. (25) با این همه اصول عقاید کارکرد مهمی در جامعه دارند و به این معنا که نمادها جایگزین تجربه مستقیم می‌شوند که در مورد مسیحیت این کار به وسیله مقام‌های کلیسا انجام می‌شود. (26)
با این همه روان‌شناس می‌بایست با تجربه اولیه که احکام جزئی، مناسک و اصول عقاید حاکی از آن هستند، سروکار داشته باشد.

اگر او به اصول عقاید ملتزم باشد، در تفسیر فعالیت خودجوش صور مثالی ضمیر ناخودآگاه آزاد نخواهد بود. این صور مثالی را «می‌توان به لحاظ تجربی معادل‌های اصول جزئی دینی دانست».(27) آنچه در مورد اصول عقاید صادق است بر ادیان نیز اطلاق می‌شود. همان‌گونه که دیدیم از نظر یونگ «غیر قابل تصور است که صورت معینی بتواند ابهام صورت مثالی را برطرف کند.» (28)

او نتیجه می‌گیرد خدا می‌تواند در صور و زباه‌های بسیار متجلی شود و به هیچ وجه چنین نیست که یک جلوه صادق و بقیه باطل باشند، بلکه همه جلوه‌ها صادق‌اند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

بررسی انواع روانکارها و انواع آن pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  بررسی انواع روانکارها و انواع آن pdf دارای 70 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد بررسی انواع روانکارها و انواع آن pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

 

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه بررسی انواع روانکارها و انواع آن pdf

تحقیق وظایف روانکار  و انواع آن

وظایف روانکار و انواع آن.

2-1 انتخاب نوع روانکار.

3-1 اصول و نیازمندیهای روانکارهای مایع.

4-1 لزجت روانکار.

1-4-1 لزجت دینامیکی 14 لزجت مطلق 

2-4-1 لزجت سینماتیکی 

5-1 روانکاری مرزی 

6-1 مشکلات فساد

7-1 انتخاب نوع روغن.

8-1 گریسهای روانکاری..

9-1 روانکاری جامد 

2-9-1 دی سولفید مولیبدنیوم

3-9-1 پلی تترا فلوئورواتیلن.

4-9-1 روانکارهای جامد متفرقه 

10-1 روانکاری گازی..

11-1 سیستمهای تغذیه روانکار.

1-11-1 چرخش داخلی

2-11-1 سیستم روغنکاری دستی.

3-11-1 سیستمهای اتلاف کلی متمرکز 

4-11-1 سیستمهای مه روغن

5-11-1 سیستمهای چرخش روغن

ذخیره روانکار 

 

 

مقدمه

هر گاه بین دو سطح در تماس ، حرکت نسبی رخ دهد مقاومتی در برابر حرکت ایجاد خواهد شد این مقاومت نیروی اصطکاکی یا به بیان ساده تر اصطکاک نامیده می شود در صورت بروز این حالت مطلوب آن است که از اصطحکاک بکاهیم آن را کنترل یا اصلاح نماییم .
به بیان کلی ، هر فرآیندی را که طی آن اصطکاک بین دوجسم متحرک در تماس کاهش یابد روانکاری می نامند به طور سنتی در این تعریف هیچ ابهامی وجود ندارد کاهش اصطکاک با وارد کردن یک ماده جامد یا مایع به نام روانکار درمحل تماس حاصل می شود به موجب آن ، سطوح دارای حرکت نسبی ، با فیلمی از روانکار از یکدیگر جدا می شوند روانکارها ازانواع نسبتا ً کمی از مواد تشکیل شده اند مانند روغنهای طبیعی یا معدنی ، گرافیت ، دی سولفید مولیبدنیوم(2) ، و طلق(3)  ،رابطه بین مواد و فرآیند روانکاری ، کاملا ً واضح و روشن است .
پیشرفتهای تکنولوژیکی اخیر ، تصویر واضح گذشته را قدری مبهم نموده است کاهش اصطکاک ، در حال حاضر به وسیله مایعات ، جامدات ، گازها یا با اصلاح فیزیکی یا شیمیایی خود سطوح ایجاد می شود به اختیار ، اجزای لغزان را می توان از موادی ساخت که برای کاهش اصطکاک طراحی شده اند و روانکار به طور یکنواخت یا غیر یکنواخت در آنها توزیع شده است این سیستمها  روانکاری نشده(4) می نامند که البته این فقط یک اصطلاح است سیستم ممکن است به روشی غیرمعمول روانکاری شده باشد ولی مطمئنا ً روانکاری نشده نیست .
از طرف دیگر روانکاری ممکن است برای اصلاح میزان اصطکاک باشد و نه به طور خاص برای کاهش آن .(مواد مرکب عایق و مخصوص ممکن است از گرافیت یا دی سولفید مولیبدنیوم تشکیل شده باشند درصد این مواد طوری طراحی می شود که بتوان از یکنواختی یا پیوستگی سطوح(5)  اصطکاک اطمینان یافت ) این افزودنیها مشخصا ً روانکار هستند و غیر واقعی خواهد بود اگر ادعا شود که کاربر این مواد عایق ، روانکاری نیست .
این مقدمه ارائه شده تا یک آمادگی ذهنی را در مورد فرآیندهای روانکاری و انتخاب روانکارها ایجاد کند در عمل ، محدوده وسیعی از سیستمها موجودند که هنوز با روغنها یا گریسهای(6) مرسوم یا با جامدات نسبتا ً قدیمی و غیر مرسوم روانکاری می شوند ولی وقتی به علت برخی ویژگیهای سیستم ، استفاده از روانکارهای ساده ، مشکل باشد یا رضایت بخش نباشد ، باید از روانکارهای ترکیبی استفاده کرد علاوه بر کاربرد اولیه که عبارت است از کنترل یا کاهش اصطکاک ، روانکارها برای کاهش ساییدگی(7)  یا احتمالا ً  کاهش حرارت یا خوردگی (8) نیز بکار می روند .
در محدوده های وسیع ، مهمترین نوع روانکارها ، مایعات (روغنها) و شبه مایعات (گریسها) هستند از حدود سال 1950 روز به روز بر اهمیت روانکارهای جامد افزوده شده است بویژه در آن شرایط محیطی که کار برای روغنها و گریسها سخت است گازها نیز در موارد مشابهی مثل مایعات کاربرد دارند اما همانطور که در ادامه خواهد آمد لزجت پایین گازها طراحی و ساخت یاتاقانها را مشکل می سازد .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله تکامل انسان از نظر قران pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تکامل انسان از نظر قران pdf دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تکامل انسان از نظر قران pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تکامل انسان از نظر قران pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله تکامل انسان از نظر قران pdf :

تکامل انسان از نظر قران

پیشگفتار
قران کتابی است که با گذشت زمان و ایام نه تنها از ارزش ان کاسته نمی شود بلکه هر روز که علم پیشرفت می کند اعجاز و ارزش علمی قران بیشتر نمایان می شود و اشکار می کند که این کتاب نمی تواند کتاب عادی باشد.قرآن می‌تواند پاسخ‌ گوی سؤالات ما در همه زمینه‌ها، اعم از اجتماعی،فرهنگیو علمی باشد.
اگر روانشناسان. دانشمندان و حتی اقتصاددانان در این کتاب بنگرند بهترین قوانین را خواهند یافت !
در واقع قران کتابی است برای عزت و پیشرفت بشر در دنیا و آخرت .

منشاء زندگی در قرآن کریم:
پیدایش وخلقت موجودات خوب تریننکات قرآنی است که بزیبائی شرح داده شده است. آفرینش موجودات زنده از آب و نیز خاک بارها مورد اشاره قرار گرفته است در این میان توجه ویژه‌ای به خلقت انسان از آب و خاک دارد.

{أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السمَوَتِ وَ الأَرْض کانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَهُمَا وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شىْ‏ءٍ حَىٍ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ}[الأنبیاء :30]؛آیا کافران نمی بینند که آسمانها وزمین(درآغاز خلقت به صورت توده عظیمی در گستره فضا،یکپارچه) بهم متصل بوده وسپس آنها را از هم جدا ساخته ایم وهر چیز زنده ای را( اعم از انسان وحیوان وگیاه) از آب آفریده ایم. ایا ایمان نمی آورند؟
{وَ اللَّهُ خَلَقَ کلَّ دَابَّهٍ مِّن مَّاءٍ فَمِنهُم مَّن یَمْشى عَلى بَطنِهِ وَ مِنهُم مَّن یَمْشى عَلى رِجْلَینِ وَ مِنهُم مَّن یَمْشى عَلى أَرْبَعٍ یخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى کلّ‏ِ شىْ‏ءٍ قَدِیرٌ}[النّور:45]
و خداست که هر جنبنده‏اى را (ابتدا)از آبى آفرید. پس پاره‏اى از آنها بر روى شکم راه مى ‏روند و پاره‏اى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار(پا)راه مى‏روند. خدا هر چه بخواهد مى‏آفریند. در حقیقت، خدا بر هر چیزى تواناست.

در این دو آیه صراحتاً منشاءآفرینش را آب معرفی می‌نماید و به پیوستگی آسمان و زمین در پیش از پیدایش آب اشاره دارد. مسلماً آنچه که پیوستگی آسمان و زمین را موجب می‌شود عدم وجود اتمسفر در اطراف کره زمین بوده است. پس از تشکیل اتمسفر و تمرکز گازهای حیاتی در بخش‌های پایینی جو، اتمسفر زمین شکل گرفته و با پیدایش آب و استقرار آن بر روی زمین و پس از تشکیل خاک اولین موجودات حیاتی متابولیسم‌دار خلق شده‌اند.

{فَإِنَّا خَلَقْنَکم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطفَهٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثُمَّ مِن مُّضغَهٍ مخَلَّقَهٍ وَ غَیرِ مخَلَّقَهٍ لِّنُبَینَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فى الأَرْحَامِ مَا نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى;}[الحجّ:5]؛پس (بدانید) که ما شما را از خاک آفریده‏ایم، سپس از نطفه، سپس از علقه، آنگاه از مضغه، داراى خلقت کامل و (احیاناً) خلقت ناقص، تا (قدرت خود را) بر شما روشن گردانیم. و آنچه را اراده مى‏کنیم تا مدتى معین در رحمها قرار مى‏دهیم;

{وَ مِنْ ءَایَتِهِ أَنْ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشرٌ تَنتَشِرُونَ}[ الروم:20]؛یکی از نشانه های ( دال برعظمت وقدرت) خدا این است که (نیای) شما را از خاک آفرید وسپس شما انسانها( به مرور زمان زیاد شدید ودر روی زمین برای تلاش در پی معاش) پراگنده گشتید.

{هُوَ الَّذِى خَلَقَکم مِّن تُرَابٍ ثمَّ مِن نُّطفَهٍ ثمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثمَّ یخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثمَّ لِتَبْلُغُوا أَشدَّکمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شیُوخاً وَ مِنکُم مَّن یُتَوَفى مِن قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُّسمًّى وَ لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ} [غافر:67]؛خدا کسی است که شما را از خاک می آفریند،سپس(خاک را) به منی تبدیل میگرداند،وبعد( منی را) به ژالو گونه ای تبدیل مینماید،وآنگاه به شکل نوزادی (ازشکم مادرانتان) بیرونتان میاورد. بعد تا میر سید به کمال قوت خود،آنگاه پیر میشوید برخی از شما پیش از آن مرحله میمیرند- و تا به وقت معین میرسید. امید است شما بفهمید.

{هُوَ الَّذِى خَلَقَکُم مِّن طِینٍ ثُمَّ قَضى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْترُونَ}[الأنعام:2]؛خدا آن ذاتی است که شما را از گل آفریده است؛( برای زندگی هریک از شما) زمانی را تعیین کرده است(مرگ) وزمان معین را تنها خدا میداند وبس. سپس شما شک وتردید به خود راه میدهید.
}وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن سلَلَهٍ مِّن طِینٍ}[مومنون: 12]؛ما انسان را از عصاره ای از گل آفریده ایم.
{الَّذِى أَحْسنَ کلَّ شىْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الانسنِ مِن طِینٍ}[السجده:7]

همان کسى که هر چیزى را که آفریده است نیکو آفریده، و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد.
در این آیات، خداوند پاک منشاء خلقت انسان را از خاک بیان نموده است.

مراد از خلقت اولیه از خاک این است که پدر بزرگ نخستین ما یعنی حضرت آدم علیه السلام از خاک آفریده شده و چون خلقت غیرآدم علیه السلام ( بنی آدم) منتهی به خلقت آدم می‌شود ، در نتیجه خلقت ایشان هم در اصل از خاک بوده است. چرا که مواد غذایی که وجود انسان و حتی نطفه او را تشکیل می‌دهد اعم از ماد حیوانی و گیاهی و همچنین عناصر و اجزای سازنده سلول‌های بدن موجود زنده، همه از خاک و روییدنی‌های زمن نشأت می‌گیرد.

خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم صریحاً به غذای انسان و دیگر موجودات اشاره می‌کند و می‌فرماید:
به غذایت نگاه کن که از دانه‌ها و حبوبات ، انگور و خرما و زیتون و درخت نخل و از باغهای پر درخت و میوه‌های تر و خشک درست شده و همه اینها برای شما و حیوانات شما تعیین گردیده است.

اگر در این آیه بیشتر دقت نماییم به نکات بسیار جالب و ارزشمندی برخورد می‌نماییم . پرورش دادن گیاهانی که یا مستقیماً غذای انسانند یا آنکه به طور غیرمستقیم غذای انسان را فراهم می‌آورند، نیاز به یک خاک حاصلخیز دارد. حاصلخیزی خاک به عوامل متعددی مربوط است که در مجموع می‌توان آنها را به صورت زنجیری مرتبط باهم در نظر آورد. از میان این عوامل به ذکر نمونه‌هایی بسنده می‌کنیم.

{فَاستَفْتهِمْ أَ هُمْ أَشدُّ خَلْقاً أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَهُم مِّن طِینٍ لازِبِ}[الصافات:11]؛( به منکران بعث وقیامت بگو) از ایشان پرس وجو کن که آیا آفرینش( دوباره) ایشان سخت تر ودشوار تر است یا آفرینش چیز هائی که آفریده ایم؟ ما که ایشان را از گل چسبنده ناچیزی آفریده ایم. {وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن صلْصلٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسنُونٍ}[الحجر:26]؛وما انسان را از گل خشکیده فراهم آمده از گل تیره شده گندیده ای بیافریدیم.

خلقت از (تراب) (طین) و (حَمَإٍ مَّسنُونٍ) سه مرحله از مراحل تکامل خاک در بستر اولیه کره زمین است که بر اثر وجودآب و نیز گازهای تشکیل ‌دهنده سطح زمین و به کمک دیگر کانیهای متشکله سطح زمین، خاک ها تکامل یافته و نهایتاً اولین سلولهای حیاتی از میان خاکهای سیاه و بدبو شکل می‌گیرند.
با تشکیل اولین سلولهای حیاتی، آنچه از این پس مهم جلوه می‌نماید تشکیل سلولهای بزرگتر با کارائی بیشتر که امکان ادامه حیات در شرایط زیست محیطی مختلف را دارا باشند. مسلماً شکل‌گیری و ایجاد گونه‌های مختلف حیاتی مستلزم رشد و تحولی هدفمند در اشکال اولیه حیات به شمار می‌آید .

آفرینش انسان جلوه‏ای از قدرت خدا
خبرگزاری شبستان: دیباچه هر کتابی، خلاصه و فشرده آن کتاب است و انسان دیباچه کتاب آفرینش و نشانه‏ای از عظمت و خلاّقیت خداوند بزرگ است. در قرآن مجید که خود معجزه پیامبر گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و نشانه عظمت و قدرت پروردگار عالم است، علاوه بر تمام آیات قرآن که هر کدام به نوعی نشانی از خالق یکتاست، آیاتی نیز وجود دارد که اشاره به توحید و یگانگی خداوند متعال دارد و با تعبیر “وَ مِنْ آیاته” آغاز می‏شود. این آیات عبارتند از آیه‏های 20 تا 26 سوره روم و همچنین آیه 46 همین سوره و آیه‏های 37 و 39 سوره “فصّلت” و 29 و 32 سوره “شوری”. این آیات یازده‏گانه یک دوره کامل توحید می‏باشد.

 

هفت آیه از این آیات در سوره “روم” آمده که سه آیه از آنها درباره نشانه‏هایی است که در درون وجود انسان (انفسی) و سه آیه دیگر درباره نشانه‏هایی است که در خارج از وجود انسان (آفاقی) و یک آیه هم درباره “آفاق” و “انفس” هر دو آمده است. نخستین آیه از این آیات، آیه 20 سوره روم است که درباره آفرینش ابتدایی انسان اولیّه یعنی حضرت آدم علیه‏السلام است.

***
آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان
درباره آفرینش انسان و مواد اولیّه آن نظریات گوناگونی وجود دارد که دو نظریه از دیرباز بوده است. عدّه‏ای معتقد به تبدّل انواع جانداران از جمله انسان هستند. مانند “چارلز داروین” طبیعی دان انگلیسی که درباره آفرینش انسان معتقد است انسان یکی از انواع موجودات زنده است و با میمون از یک منشأ بوده و این دو دارای اجداد مشترک بودند و انسان تکامل یافته و به صورت کنونی درآمده است1

 

خداوند متعال در آیه 59 سوره آل عمران با تشبیه خلقت حضرت عیسی علیه‏السلام در خارق‏العاده بودن و استقلال آفرینش به آدم علیه‏السلام می‏فرماید:”إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَم خَلَقَهُ مِنْ تُراب.” همانا مَثَل آفرینش عیسی در خارق‏العاده بودن به امر خدا مانند آفرینش آدم بوده که خدا او را از خاک آفرید پس بدان خاک گفت بشری به حدّ کمال باش، هماندم چنان شد.

“کرسی موریسُن” در انتقاد از نظریه داروین می‏نویسد: “کشفیّات داروین فقط قدم بزرگی در راه پیشرفت افکار فلسفی بوده است. اما امروز کسی مانند “هِگل” نمی‏تواند بگوید که با آب و مواد شیمیائی و زمان می‏توان آدم آفرید”2 هگل می‏گوید: “هوا و آب و مواد شیمیایی و زمان به من بدهید و من با آنها انسان خلق کنم”3 با پیشرفت روزافزون علم و دانش، بی‏پایه بودن این نظریه روشن‏تر می شود. ما می‏بینیم در عصر حاضر حتی کسانی که دست به شبیه‏سازی می‏زنند، با پیوند سلّول زنده از یک گیاه یا حیوان به یک موجود دیگر مانند خود موجود سلول

گرفته شده، جاندار دیگری به وجود می‏آورند، همانند پیوند گل و گیاه است4 نه این که با یک مشت خاک و هوا و آب بتوان موجود زنده‏ای را خلق کرد. چرا که دمیدن روح و جان خلاّقی قادر و حکیم می‏خواهد که او تنها خداوند حکیم است که هستی‏بخش تمام جهان هستی است. و او است که به خاک تیره و خاموش، روح و جان می‏بخشد چنانکه می‏فرماید: “;وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی;” و از روح خود در آن دمیدم.. و بعضی دیگر معتقدند که آفرینش انسان مستقل از سایر جانداران می‏باشد که این عقیده نشأت گرفته از ظواهر دینی و کتب آسمانی می‏باشد. مخصوصا قرآن مجید هم تأیید می‏کند. از جمله آیه 20 سوره روم و 59 سوره آل عمران.

“کرسی موریسُن” می‏نویسد: “حقیقت امر این است که مؤلف این کتاب هم اطلاع صحیحی در این خصوص ندارد اما معتقد است که حیات، نشانه‏ای از قدرت بی‏چون و چرای الهی است و به هیچ وجه جنبه مادی ندارد”5 “هو الخالِقُ الباری‏ءُ المُصَوِّرُ..”6 او خداوندی است خالق، آفریننده‏ای بی‏سابقه و صورتگری بی‏نظیر;. باز در همان کتاب در جواب “هگل” که انسان را موجودی کاملاً مادی و تصادفی فرض می‏کند، می‏نویسد: هگل فراموش کرده است که برای این کار نطفه و جرثومه حیات نیز لازم است. ایشان پس از آن که ذرّات نامریی را جمع کردند و برای خلقت انسان آنها را با نظم و ترتیب پهلوی هم چیدند، تازه باید به قالب آن جان بدهند. به فرض آن که به انجام همه این امور خارق‏العاده توفیق یافت از بین میلیون ها احتمال فقط به یک احتمال ممکن است جانوری به وجود آید که چشم روزگار غریب‏تر از آن چیزی ندیده باشد. خوشمزه‏تر آن که پس از کامیابی در این امر، تازه خود “هگل” نخواهد گفت این موجود عجیب بر حسب اتفاق و تصادف به وجود آمده، بلکه می‏گوید:«هوش و نبوغ من آن را خلق کرده است».

“راستی خداوند برای ایجاد شگفتی‏های خلقت، اسباب و وسایل اسرارآمیزی به کار می‏برد که فهم آن از قوّه تعقّل ما خارج است”.

***
خصایص انسان از نظر علمی
1 تمام خصایص موجودات آلی را دارد چون از عناصر تشکیل یافته است(خصایص عنصری)= تن.
2 تمام خصایص موجودات زنده و آلی را دارد.
3 تمام خصایص “جانوری” را دارد (خصایص بیولوژیک)= جان. علاوه بر آن، خصایصی مخصوص به خود دارد که در هیچ‏یک از موجودات زنده و جانوران جاندار هم دیده نشده و آن وجود “روان انسانی” با خصائص انسانی است= روان7 .
***

موادّ اولیّه آفرینش انسان از نظر قرآن
نخستین آیه‏ای که خداوند متعال به آن اشاره می‏کند، و آن را نشانه‏ای از عظمت و خلاّقیت خود می‏شمارد، آیه 20 سوره روم و اشاره به آفرینش و موادّ اولیه انسان نخستین که مهم‏ترین نعمت و موهبت الهی به انسان است، می‏باشد. چنانکه می‏فرماید:”وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ”. یکی از نشانه‏های او این است که شما را از خاک آفرید و سپس شما انسان هایی شدید که در روی زمین پراکنده شدید چرا که دیباچه هر کتابی خلاصه و فشرده مطالبی است که در آن کتاب نوشته شده است. و دیباچه کتاب آفرینش، انسان است که در هر جمله و صفحه آن کتاب، علوم و فنونی نهفته است و هرکدام از آن صفحات، دانش و تخصصّ مخصوص به خود را می‏طلبد. مثلاً علم طب از نظر جسم و تن و

روانشناسی از جهت روان و; انسان را مورد بررسی قرار می‏دهند. از امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام نقل شده است که فرمود: “أَتَزعَمُ أنَّک جِرمٌ صَغیرٌ وَ فیک انْطَویَ العالَمُ الأَکْبَر، أنتَ‏الکتابُ المُبینُ الَّذی بِأَحْرُفِه تَظْهَرُ المُضمَرُ8 ” ای بشر آیا خیال می‏کنی که به ظاهر جِسم کوچکی هستی، در صورتی که در وجود تو جهانی پر از رمز و راز نهفته است. تو یک کتاب آشکاری هستی که هر یک از حروف و کلمات آن کتاب آشکار کننده نهان خلقت بزرگ است.

واقعا انسان چه مخلوق عجیبی است که ابعاد گوناگون آن هنوز برای بشر ناشناخته است. چنانکه علی علیه‏السلام می‏فرماید: “مَن عرفَ نَفسَهُ فَقد عرف رَبِّهُ” هرکس خودش را بشناسد، خدای خود را شناخته است. انسانی که کرات مختلف و دریاها و خشکی‏ها را تسخیر کرده و با پیشرفت سریع علمی خود، دنیا را مانند یک دهکده کوچک قرار داده و در یک زمان خیلی کوتاه از تمام گیتی باخبر می‏شود و اطلاعات علمی خود را در اختیار دیگران می‏گذارد و اطلاعات دیگران را بلافاصله دریافت می‏کند؛ چگونه از خاکی آفریده می‏شود که یک مادّه بی‏حرکت و خاموش است؟ چه نیرویی غیر از خالق توانا می‏تواند از خاک تیره، انسان متمدن و سراسر نور و لطافت و زیبایی بیافریند و هوش و ذکاوتی به او عطا کند که دنیا را به استخدام خود درآورد؟

می‏دانیم که هر سازنده و پدید آورنده‏ای ابزار و ماده اولیه می‏خواهد اما خداوند متعال همه موجودات از جمله انسان را بدون سابقه و ابزار و ماده اولیه آفرید: “;اِبتدعَ ما خلقَ بِلا مِثالٍ و لا تعبٍ و لا نصَبٍ و کُلّ صانِعِ شَی‏ءٍ فَمِن شَی‏ءٍ صنَعَ و اللّهُ لا مِن شی‏ءٍ صنع ما خلقَ”. خدا هرچه آفریده، ابتکاری و بدون سابقه بوده، نقشه‏ای از پیش در میان نبوده و رنج و تلاشی تحمل نکرده9

خداوند متعال در مورد خلقت اولیّه انسان در آیات متعددی با لفظ “تراب”10 و “طین”11 تعبیر آورده و بیان فرموده است که انسان را ابتداءً از خاک آفریده است. چنانکه در این باره جریان حضرت عیسی علیه‏السلام را به آدم علیه‏السلام که کاملاً مستقل، و از خاک به وجود آورده، مقایسه می‏کند و می‏فرماید: “إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب;”. این آیه تصریح دارد بر این که حضرت آدم علیه‏السلام مستقلاً از خاک گرفته شده زیرا که قرآن برای آدم نه پدری قایل است و نه مادری و تبدّل انسان از موجودات دیگر را نفی می‏کند و می‏فرماید: “بَدأَ خَلْقَ الإِنْسانِ مِنْ طِین..12 خداوند انسان را ابتداءً از خاک آفرید. حالا خاک چه مراحلی را پشت‏سر گذاشته در آیات متعدد متذکّر می‏شود مانند: سوره‏های سجده:7 – مؤمنون: 12 – حجر: 26 – الرحمان: 14 که حاکی از مراحل خاک، گِل و لای، گِل خشکیده(مانند سفال) و گِل چسبنده است.

آیه 20 سوره روم به دو نمونه از قدرت خلاّقیت خداوند متعال اشاره می‏کند:

1 آفرینش انسان از خاک ممکن است اشاره به خلقت اولیه انسان که مخلوطی از آب و خاک، آن‏هم از انواع مختلف خاک های تیره، قرمز، سبز، سخت، نرم، خشن، ملایم و سخت باشد13 یا اشاره به نطفه و غذای انسان است که باز از خاک به صورت میوه‏جات و سبزیجات به دست می‏آید و با آن غذاها سلّول به وجود می‏آید و از آن سلولها نطفه ساخته می‏شود و از نطفه؛ انسان.

دکتر”الکسیس کارل” می‏گوید: “عناصر تشکیل دهنده نطفه انسان ابتدا از فرآورده‏های خاکی مانند: آهن، مس، کلسیم و ید تهیه می‏شود که زمین آنها را به صورت میوه‏ها و سبزی ها درمی‏آورد و گیاهان در بدن دام ها به لبنیات و گوشت تبدیل می‏شوند و بدن انسان با استفاده از آنها نطفه و اسپرم را می‏سازد.

2 لفظ “إذا” در آیه “فجائیّه” است و در مواردی به کار می‏رود که کاری یک مرتبه انجام گیرد یعنی خداوند قدرت انتشار و تولید مثل به انسان عطا کرد و در مدت کوتاهی نسل بشر زیاد شد. که اگر زمینه تولید مثل و توالد و تناسل را در نهاد انسان قرار نمی‏داد، امکان نداشت نسل بشر رو به افزایش بگذارد.

***
موادّ اولیّه آفرینش انسان از دیدگاه احادیث
امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام در این زمینه می‏فرماید: “خداوند مقداری خاک از قسمت های سخت و نرم زمین و خاک های مستعد، شیرین و شوره‏زار آن گرد آورد، و آب بر آن افزود تا گلی خالص14 و آماده شد و با رطوبت، آن را بهم آمیخت تا به صورت موجودی چسبناک15 درآمد و از آن صورتی دارای اعضاء و جوارح، پیوستگی ها، گسستگی ها آفرید، آن را جامد کرد تا محکم شود و صاف و محکم و خشک ساخت تا وقتی معلوم و سرانجامی معین و آنگاه از روح خود در او دمید و دارای افکاری قرار داد که به وسیله آن در موجودات تصرف کند به او جوارحی بخشید که به خدمتش پردازد و ابزاری عنایت کرد که وی را به حرکت درآورد، نیروی اندیشه به او بخشید که حق را از باطل بشناسد و ذائقه، شامّه و وسیله تشخیص رنگ ها

و اجناس مختلف در اختیار او قرار داد و او را معجونی از رنگ های گوناگون و مواد موافق و نیروهای متضاد و اخلاط مختلف حرارت، برودت، رطوبت، یبوست، ناراحتی و شادمانی ساخت16 عبداللّه بن یزید بن سلام از پیامبر گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در مورد آفرینش آدم و این که چرا “آدم” نامیده شد، پرسید. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: “برای این که از خاک و گرد و غبار روی آن آفریده شده است. گفت: آیا آدم از تمامی خاکها آفریده شد، یا از یک نوع از خاک؟ فرمود: بلکه از تمامی خاکها، زیرا که اگر از یک نوع خاک آفریده شده بود، همدیگر را نمی‏شناختند، و همه با یک قیافه آفریده می‏شدند. گفت: آیا در دنیا مَثَلی برای انسان ها هست؟ فرمود: خاک؛ چرا که خاک انواع و اقسامی دارد: خاک سفید، سبز، سرخ مایل به سفیدی، غبارآلود(سفید کدر)، سرخ، صاف، سرد، شوره‏زار، خشن، نرم. لذا مردم هم مانند خاکها نرم، خشن، سفید، زرد و سرخ به رنگ خاک ها آفریده شدند17 پس حیات و هستی، نشانه‏ای از قدرت بی‏چون و چرای الهی است و به هیچ‏وجه جنبه مادی ندارد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

تحقیق در مورد احتیاجات روحی کارگر pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق در مورد احتیاجات روحی کارگر pdf دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد احتیاجات روحی کارگر pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد احتیاجات روحی کارگر pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد احتیاجات روحی کارگر pdf :

احتیاجات روحی کارگر

مقدمه
روان‌شناسی صنعتی دانش بررسی رفتار انسان در محیط کار است. این دانش می‌کوشد تا با به اجرا گذاشتن نتایج و روش‌های روان‌شناختی به کارگران و سازمان‌ها کمک نماید. به این شاخه از روان‌شناسی گاه روان‌شناسی کار و روان‌شناسی شغلی هم گفته می‌شود.از جمله مباحث مطرح در این شاخه از روان‌شناسی می‌توان به رفتار سازمانی، توسعه و بالندگی سازمان، مشاوره شغلی وحرفه‌ای، روان‌شناسی مصرف کنندگان، روان‌شناسی تبلیغات و بازاریابی، روان‌شناسی منابع انسانی، روان‌شناسی استخدامی، روان‌شناسی بهره‌وری اشاره کرد.

این رشته را در امریکا تحت عنوان industrial and organizational psychology و در اروپا تحت عنوان work psychology می‌‌شناسند.
این رشته یکی از رشته‌های کاربردی در دانشگاه‌ها می‌‌باشد. فارغ‌التحصیلان این رشته می‌توانند کمک زیادی به صاحبان صنایع و سازمانها در جهت تعالی و رشد سازمانی واحد آن‌ها بکنند.

در ایران این رشته از سال 74 در دانشگاه‌های دولتی اصفهان و اهواز راه اندازی شده است و تاکنون دانشگاههای آزاد هم در این رشته دانشجو می‌‌گیرند. از استادان دارای مدرک دکترا دراین رشته می‌توان از دکتر حسین شکرکن (دکترای روان‌شناسی صنعتی از برکلی امریکا محل خدمت دانشگاه شهید چمران اهواز). دکتر ابوالقاسم نوری (دکترای روان‌شناسی صنعتی از کویینز انگلستان ومحل خدمت دانشگاه اصفهان) دکتر بهزاد رمضانی(استاد مدعو دانشگاه

تهران)دکتر محمود ساعتچی (دکترای مشاوره با گرایش صنعتی وسازمانی از اله اباد هند.ومحل خدمت دانشگاه طباطبایی) نام برد. از کارشناسان زبده ودارای سابقه کاری عملی در زمینه روان‌شناسی صنعتی و سازمانی می‌‌توان از اصغر محمدی نام برد که با سابقه‌ترین کارشناس روان‌شناسی صنعتی در ایران می‌‌باشد.

مفهوم رضایت شغلی در سازمان:
همانطور که گفته شد نیازهای فرد، محرک و برانگیزاننده او در اقدام به کار جهت رفع این نیازها می‌باشد. اما چرا برخی از مردم بیشتر از دیگران کار می‌کنند؟(رابینز1369) در این مورد معتقد است که توانایی انگیزش هر دو در این میان نقش مهمی بازی می‌کنند و با وجود انگیزش، افراد فعالیت بیشتری انجام می‌دهند. وی انگیزش را میل کار کردن تعریف می‌نماید و از دیدگاه او کار باید بتواند برخی از نیارهای افراد را برآورده سازد. اگر هدفی برای فرد از ارزش و اهمیت بیشتری

برخوردار باشد فرد برای دستیابی به آن فعالیت بیشتری انجام خواهد داد. تا حدی‌که همتایان بااستعدادتر را از میدان بدر کند.(کبیری1369 ص50) برآورده شدن رضایت خاطر فرد را به‌وجود می‌آورد و این احساس رضایت منجربه تحریک فرد برای تلاش بیشتر و کارآیی مطلوب‌تر می‌شود. اگر انتظارات فرد از حرفه‌اش برآورده شود و به هدفی که از انتخاب شغل خود داشته است برسد در او ایجاد رضایت شده و خود را موفق احساس ‌می‌کند.

کوهلن: 1معتقد است اگر انگیزه‌های اصلی و مهم فرد در زمینه شغل او و کارهایی که انجام می‌دهد ارضاء شوند هرچه فاصله بین نیازهای شخصی فرد و ادراک یا نگرش او نسبت به توانایی بالقوه شغل برای ارضاء این نیازها کمتر باشد رضایت شغلی نیز زیاد خواهد بود.(ساعتچی1372 ص24)

وجود انگیزش در شغل برای ادامه اشتغال لازم و ضروری است و اگر فرد به شغل خود علاقمند نباشد و در انجام وظایفش برانگیخته نشود ادامه حرفه برایش ملامت‌آور خواهد بود. ولی برآورده شدن نیازها از طریق حرفه احساس رضایت نسبت به شغل ایجاد می‌شود.بسته به اهمیت و شدت وجود نیاز و میزان ارضاء آن توسط حرفه، احساس رضایت نیز بیشتر خواهد بود.

هاپاک: Happock رضایت شغلی را مفهومی پیچیده و چندبعدی تعریف می‌کند که با عوامل روانی، جسمانی و اجتماعی ارتباط دارد. تنها یک عامل موجب رضایت شغلی نمی‌شود بلکه ترکیب معینی از مجموعه عوامل گوناگون سبب می‌گردند که فرد در لحظه معینی از زمان از شغلش احساس رضایت نماید و به خود بگوید که از شغلش راضی است و از آن لذت می‌برد. فرد با تأکیدی که‌بر عوامل مختلف از جمله درآمد، ارزش اجتماعی شغل، شرایط کار و فرآورده‌های اشتغال در زمان‌ها ی متفاوت دارد. به‌طرق گوناگون احساس رضایت از شغلش می‌نماید.

نویسنده فوق‌الذکر تلقی شغلی را با رضایت شغلی مقایسه نموده است. طرز تلقی شغلی عبارت است از عکس‌العمل فرد نسبت به جنبه‌ای از کارش و مجموعه طرز تلقی‌های فرد نسبت به جوانب مختلف حرفه‌اش رضایت شغلی او را تشکیل می‌دهد.(شفیع‌آبادی1372 ص124)

بخشی از رضایت شغلی از مقایسه شرایط واقعی کار با انتظارات از کار و بخش دیگر از طرز تلقی افراد نسبت به کار حاصل می‌شود. پس در محیط کار طرز تلقی‌های فرد می‌تواند عاملی برای ایجاد انگیزه و رضایت باشد. در واقع طرز تلقی میزان احساس مثبت فرد نسبت به هدف یا موضوع خاص می‌باشد. همانطور که قبلاً گفته شد ادراک فرد از شغلش بهتر از شغل بوده و طرز تلقی فرد از شغل باید در طراحی شغل و انگیزش مدنظر باشد.(رفتار سازمانی- مترجم: الوانی، سید مهدی1374 ص158)

کینز برگ و همکاران رضایت شغلی را به دو نوع تقسیم می‌نمایند. اول رضایت بیرونی که از دو منبع حاصل می‌شود. یکی احساس لذتی که انسان صرفاً از اشتغال به کار و فعالیت به‌دست می‌آورد و نیز لذتی که بر اثر مشاهده یا انجام برخی مسؤلیت‌های اجتماعی به‌ظهور رساندن توانایی‌ها و رغبت‌های فردی به‌دست می‌آید. دیگر رضایت بیرونی که با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد و هر آن در حال تغییر است. از جمله این عوامل می‌توان شرایط محیط کار، میزان دستمزد و پاداش و نوع کار و روابط موجود میان کارگر و کارفرما را ذکر نمود. ضمناً رضایت درونی پایدارتر از رضایت بیرونی است.(شفیع‌آبادی1372 ص124)

بنابراین با فراهم نمودن امکان پیشرفت و ترقی و سپردن مسؤلیت به افراد و با توجه به رغبت‌های فردی می‌توان رضایت پایدارتر ایجاد نمود.
نظریه‌های رضایت شغلی: از جمله نظریه‌های رضایت شغلی که در مورد آنها نیز مثل تعریف و عوامل ایجادکننده رضایت شغلی اتفاق نظر وجود ندارد می‌توان به نظریات زیر که بروف بیان می‌کند اشاره کرد:

1- نظریه نیازها: که رضایت شغل را به دو عامل وابسته می‌داند: یکی اینکه چه میزان از نیازهای فرد توسط کار او تأمین می‌شود و دیگر آنکه چه میزان از آنها تأمین نمی‌شود. نتیجه‌ای که از این دو عامل حاصل می‌شود میزان رضایت فرد از شغلش را معین می‌سازد.

2- نظریه انتظارات: که انتظارات فرد را در تعیین نوع و میزان رضایت از شغل مؤثر می‌داند. مطابق این نظریه اگر انتظارات فرد از شغلش زیاد باشد دیرتر و مشکل‌تر به رضایت دست می‌یابد. پس در واقع رضایت از شغل یک مفهوم انفرادی است و باید در مورد هر فرد به‌طور جداگانه عوامل و میزان آن را بررسی نمود.

3- نظریه نقشی: 1در این نظریه به دو جنبه روانی و اجتماعی توجه شده است. در جنبه اجتماعی تأثیر عواملی مثل نظام سازمانی و کارگاهی و شرایط محیط کار مورد توجه است. که همان شرایط بیرونی رضایت از شغل را شامل می‌شود. جنبه روانی به انتظارات و توقعات فرد توجه دارد. احساس فرد از موقعیت شغلی و فعالیت‌هایش در انجام مسؤلیت‌های محوله و ایفای نقش خاص به‌عنوان عضوی از اعضای جامعه میزان رضایت فرد از شغلش را تعیین می‌کند. رضایت کلی نتیجه این دو جنبه است.(شفیع‌آبادی1372 ص126)

عوامل مؤثر در رضایت و نارضایتی شغلی در سازمان: از جمله عواملی که بر روی رضایت از شغل مؤثر است عوامل مختلف شغلی می‌باشند که در ارتباط با آنها اظهارنظرهای مختلفی شده است:

کازمایر(1370) اظهار می‌دارد که رضایت از شغل و علاقمندی به کار تنها از طریق توجه به عوامل انگیزشی امکان‌پذیر است.(ص70) از جمله عواملی که در انگیزش افراد بسیار از آنها نام برده می‌شود«تشویق» و تنبیه است.

تشویق و پاداش مجموعه یا بخشی از عواملی است که احتمال تکرار یک رفتار پسندیده را افزایش می‌دهد و تنبیه نوعی آموزش است که هدف آن بهبود در رفتار می‌باشد. و نیز سرزنش فرد برای جلوگیری از کاری در جهت بهتر ساختن آن است. بنابراین تشویق عامل انگیزنده قوی و نیروی محرکه سازمان است و تنبیه بجا و به‌موقع نیز موجب بازداشتن فرد از کردار و رفتار ناخوشایند غیر صحیح است. ساده‌ترین الگوی انگیزش را روانشناسان الگوی محرک و پاسخ نام گذاشته‌اند و بدین ترتیب است که در برابر هر پیشامدی موجود زنده واکنشی از خود نشان می‌دهد. شمای زیر این فرایند را نشان می‌دهد.
رفتار(پاسخ)

هدف(پاداش) نیاز(محرک)
پاداش سبب می‌شود که رفتار قبلی مجدداً بروز کند به این جهت می‌توان وسیله مهمی برای انجام کارهای مورد نظر مدیریت سازمان باشد.(علوی1368 ص47-51)
وقتی‌که فرد در یک سازمان به کار اشتغال می‌ورزد و نیروی خود را برای ارائه خدمت یا تولید محصول صرف می‌نماید و در مقابل انتظار دارد که سازمان این صرف وقت و نیرو را جبران نماید. انگیزه‌ها همان امکانات مادی و معنوی هستند که به فرد داده می‌شوند تا رفتار او را در جهت خاصی هدایت نمایند. این عوامل باید برای فرد از اهمیت و ارزش برخوردار باشد.(ساعتچی1369 ص429) ایجاد جاذبه برای پیوستن فرد به سازمان و حفظ او در سازمان و وادار ساختن وی به عملکرد قابل اعتماد یا اخذ تصمیمات خلاق و بدیع پاداش‌های گوناگون را طلب می‌کند. صرف وقت و مهارت‌های خلاق فرد با آنچه سازمان به او می‌دهد مبادله می‌شود.
قدردانی وتشکر از تلاشهای فرد، قوی‌ترین فعالیتی است که می‌تواند در پرورش نیروی انسانی به‌کار رود.(رضائیان1374 ص294) و البته قدردانی از جانب مراجعین خود می‌تواند به‌عنوان یک تشویق منجربه رضایت و دلگرمی کارمند شود.

عوامل تشویق به دو دسته تقسیم می‌شوند: یکی عوامل مربوط به ویژگی‌های شخصی و دیگری عوامل رفتاری. عوامل شخصی به خود فرد و تاریخچه زندگی او بستگی دارد مثل وضع تحصیلی و سابقه خدمت. اما میزان تولید و یا کیفیت ارائه خدمات و ایفای وظابف از جمله عوامل رفتاری‌اند. علاوه‌بر پاداش‌های نقدی، پاداش‌های غیرنقدی نیز وجود دارد مثل لوح‌های تقدیر، تشویق‌نامه کتبی یا مرخصی تشویقی و ترفیع به‌موقع(علوی1368 ص49)

یکی دیگر از عوامل بسیار مهم شغلی«حقوق و دستمزد» است. دستمزد به‌معنی پولی است که در ازای انجام کار به فرد داده می‌شود. بسیاری از مدیران«حقوق و دستمزد» را مهم‌ترین عامل انگیزش رفتار فرد در سازمان می‌دانند در حالیکه روانشناسان معتقد هستند که وقتی نیازهای اولیه کارکنان یک سازمان در حد معقول تأمین شده باشد میزان حقوق، در ردیف سوم تا ششم اهمیت قرار می‌گیرد و ثابت بودن شغل و توانایی انجام کار و وظایف شغلی بیش از میزان حقوق باعث برانگیختن فرد به کار می‌شود.(ساعتچی1369 ص429) تشویق و تحسین و دادن حقوق منطقی و ایجاد رفاه نیز از اصولی است که می‌توان به‌وسیله آن درجه نارسایی را پایین آورد

و روحیه افراد را بالا برد. مایو(Myo) معتقد است که برای جلب رضایت و همکاری افراد سازمان باید علاوه‌بر پاداش مادی با در نظر گرفتن احساسات، عواطف و احتیاجات روحی آنها رضایت‌خاطر بیشتر و در نتیجه کارایی مطلوب‌تری به‌دست آورد.(پرهیزکار1368 ص81- 224)

البته در جامعه ما که عوامل غیرمادی در پیشرفت کارها مؤثر هستند عوامل دیگری غیر از پول می‌توانند حائز اهمیت بیشتر باشند. هرزبرگ معتقد است که برای بسیاری افراد پول مهم‌ترین عامل انگیزشی نیست بلکه جلوی نارضایتی را می‌گیرد. یعنی کمبود حقوق و مزایا سبب نارضایتی می‌شود ولی نمی‌توان با یقین گفت که زیاد بودن آن عامل رضایت از شغل است. آنچه به پول اهمیت انگیزشی می‌دهد، این است که پول وسیله‌ای است برای رسیدن به خواسته‌های گوناگون فرد. با پول می‌توان نیازهای فیزیکی، امنیتی و اجتماعی را برآورده ساخت و یا گاه با دارا بودن بالاترین میزان دریافتی احساس برتری و احترام و منزلت اجتماعی داشت.(علوی1368 ص47)

پول در واقع انگیزه‌ای بسیار پیچیده است زیرا چنان با دیگر نیازها از جمله نیازهای فیزیولوژیک در هم شده است که با اشکال می‌توان اهمیت آن را تأیید کرد. مثلاً گاهی پول می‌تواند اشیاء مادی خاصی را برای فرد فراهم نماید که با داشتن آنها احساس اعتبار نماید. مثل یک منزل شیک و یا ممکن است سمبل مقام باشد و یا حتی خود شکوفایی، مثل راننده برجسته اسپرت بودن. به‌نظر گلرمن 1مهم‌ترین مشخصه پول، قدرت به‌عنوان یک سمبل است.
مشهورترین قدرت سمبلیک آن در بازار است. یعنی قدرت پول برای خرید. بنابراین چون پول معنای حقیقی و ذاتی خود را ندارد، می‌تواند سمبل تقریباً همه نیازهایی باشد که انسان از آن در ذهن خود مجسم می‌کند.(هرسی بلانچارد- مترجم: کبیری1373 ص72-71)

پول وسیله‌ای است برای رسیدن به کمترین سطح زندگی که در این سطح با افزایش رفاه ارتقاء می‌یابد. برای نمونه فردی که به داشتن خانه‌‌ای کوچک راضی بوده، ممکن است با ارتقاء این سطح همان اندازه رضامندی را از یک خانه بزرگتر و راحت‌تر به‌دست آورد. اما نمی‌توانیم این مسأله را به هم تعمیم دهیم زیرا برای برخی افراد پول همیشه بیشترین اهمیت را خواهد داشت. در حالیکه برای برخی دیگر پول هرگز چنین ارزشی را ندارد.(کونتز و اودانل- مترجم: طوسی1372 ص250) اما در صورتی‌که خواسته شود از پول به‌عنوان یک عامل انگیزشی قوی بهره گرفته شود باید به نکات زیر توجه داشت:
1- پول برای افراد نیازمند جهت ارضاء نیازها اهمیت بیشتری دارد. پول شاید برای افرادی که در حال تشکیل خانواده هستند مهم‌ترین عامل باشد و افرادی که از این مرحله گذشته‌اند نیازشان چندان به پول ضروری نیست.

2- در برخی از مؤسسات بازرگانی پول برای جذب و حفظ نیروی انسانی به‌عنوان یک وسیله به‌کار می‌رود نه یک عامل انگیزشی.
3- تأثیر پول به‌عنوان عامل انگیزشی در مواردی که به کارکنان حقوق مساوی پرداخت می‌شود کاهش می‌یابد.
4- اگر پول یک عامل انگیزشی قوی تصور شود باید حقوق و مزایا متناسب با عملکرد افراد پرداخت شود.
5- اگر پاداش مادی متناسب با درآمد فرد باشد می‌تواند تولید انگیزش نماید. اما شکل افزایش حقوق و دستمزد به‌عنوان پاداش در آن است که به اندازه‌ای نیست که برای دریافت کننده انگیزش پدید آورد.

اینگونه پرداخت شاید از نارضایتی و جستجو برای تغییر شغل جلوگیری کند. اما اگر چشمگیر و درخور توجه نباشد احتمالاً به‌صورت یک عامل انگیزشی نیرومند عمل نخواهد کرد.(کونتز و اودانل- مترجم: طوسی1372 ص252-250)

اگر کارمندان سازمان از عدالت در پرداخت حقوق برخوردار باشند احساس رضایت شغلی می‌کنند و در غیر این‌صورت فشارهای روانی به آنها وارد شده و در نتیجه کمبود تولید یا خدمت حاصل می‌شود.(علوی1368 ص51). به‌هر حال پول تنها نیروی انگیزاننده نیست اما همواره به‌عنوان یک نیرون مهم عمل کرده است و در آینده نیز چنین خواهد بود. دشواری اساسی در استفاده از پول به‌عنوان عامل انگیزشی آن است که در بیشتر سازمانها افراد صرفنظر از عملکرد خود از راه اقدام‌هایی نظیر افزایش حقوق، ارتقاء بر اساس ارشدیت و افزایش رتبه خود‌به‌خود سهم خود را از این توجه سازمانی دریافت می‌کنند. و در این‌صورت نمی‌توان اطمینان داشت که پول باز هم بتواند به‌عنوان یک عامل محرک قوی محسوب شود یعنی اگر حقوق کارکنان نیازهای مادی آنها را تأمین کند افزایش حقوق نمی‌تواند عامل انگیزشی برای انجام دادن وظایف شغلی باشد.(کونیز و اودانل- مترجم: طوسی1372 ص230)

به‌طور کلی ارزش پاداش‌های نقدی و پولی در جوامع مختلق متفاوت است ولی به‌هر صورت اهمیت آن در انگیزش کارکنان نباید نادیده گرفته شود. ضمناً قاعده مشخصی برای تشویق و ایجاد انگیزش در کارکنان موجود نیست و هر مدیری باید با توجه به نوع پاداش و عوامل تشویقی که در اختیار دارد نیز موقعیت و وضعیت افراد، پاداش مناسب را انتخاب کنند. برای آنکه پاداش و تشویق بتو

 

اند نقش برانگیزاننده داشته باشد، باید رفتار خاص کارکنان مرتبط باشد. یعنی اگر رفتار فرد منجربه تولید یا کارایی بیشتر می‌شود پاداش در رابطه مستقیم با این رفتار خاص ارائه شود. این رفتارها ممکن است میزان تولید، حضور مرتب در کار، عدم ترک شغل و نداشتن سابقه سوء‌استفاده و نظایر آن باشد.(ساعتچی1369 ص43)

مزایای شغلی: نیز از عوامل دیگری است که بخشی از دریافتی و یا خدمات خاص مثل بیمه و باز نشستگی را شامل می‌شود. مزایای مقرری مستمر و غیر مستمر به‌جز حقوق ماهیانه برای تصدی پست‌هایی در سازمان بر اساس درجه و طبقه شغلی پست‌های اشغال شده در سازمان است. در بر خی منابع

رفاهی، سرویس ایاب ذهاب، غذاخوری و تسهیلات مربوط به آن تهیه مسکن شرکت تعاونی، باشگاه ورزشی و تفریحات سالم همگی جزء این خدمات محسوب می‌شوند. بیمه و بازنشستگی به‌منظور ایجاد امنیت اقتصادی و تأمین معاش زندگی کارمند و خانواده‌اش در زمان بیکاری، بیماری و پیری تهیه و اجرا می‌گردد. ایاب و ذهاب در شهرهای بزرگ یکی از مشکلات اساسی کارکنان مؤسسات مختلف است. در مؤسساتی که کارکنان تمام روز یا دونوبت کار می‌کنند وجود

سالن غذاخوری و تسهیلات آن امکان تغذیه مناسب و سالم را فراهم نموده و ضمناً از تلف‌ شدن وقت و انرژی افراد می‌کاهد. تهیه خانه و مسکن نیز یکی دیگر از مشکلات ساکنین شهرهای بزرگ است و یکی از وظایف خاص مدیریت هر مؤسسه کمک به کارکنان در جهت مسکن است و از جمله این کمکها می‌توان به ایجاد خانه‌های سازمانی، پرداخت وام مسکن یا کمک هزینه مسکن اشاره دارد. شرکتهای تعاونی به دلیل قیمتهای نازلتر و نزدیکی به محل کار و صرف وقت کمتر جهت خرید اجناس مورد نیاز در تأمین رفاه و آسایش کارکنان حائز اهمیت هستند و وجود برنامه‌های رفاهی باعث ایجاد فرصت برای رفع خستگی‌های ناشی از کار و فعالیت و نیز ایجاد روحیه دوستی و رفاقت بین کارکنان و افراد خانواده آنها می‌گردد.(میر سپاسی1375 ص359-374)

تنبیه نیز یک عامل دیگر است که برخی معتقد هستند به شکل ترس ازدست دادن کار یا درآمد ویا تنزل به‌عنوان یک عامل نیرومند عمل کرده و خواهد کرد. اما باید پذیرفت که تنبیه، خود عامل انگیزش نیست و بدین سبب برای جلوگیری از رفتارهای ناخوشایند باید جلوی امتیازها و پاداش‌هایی را که چنین رفتاری پدید می‌آورده گرفت. چنانچه کارمند دریابد که بی‌توجهی او به کار یا مراجع موجب محرومیت او از امتیازاتی خواهد شد، رفتار خود را رضایت‌بخش‌تر خواهد کرد. بدین ترتیب اهمیت و تأثیر حذف پاداش به‌مراتب بیشتر از اعمال تنبیه خواهد بود و فرد می‌باید از کاری که موجب بیرون راندن او از سازمان می‌شود اجتناب نماید.(علوی1368 ص52-51)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   171   172   173   174   175   >>   >