مقاله اسماء الهی pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله اسماء الهی pdf دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اسماء الهی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اسماء الهی pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله اسماء الهی pdf :

اسماء الهی

یکی از مسائل مهم اعتقادی و کلامی پس از اثبات هستی خداوند، ارائه یک تصویر مفهومی از چگونگی هستی باریتعالی است (بطوری که مستلزم محدودسازی خداوند متعال نباشد). این بحث از مباحث ضروری و بنیادین در حوزه دین پژوهی و از مسائل مشترک علوم کلام، فلسفه و عرفان است و هر یک از این علوم ازمنظر خاص خود به تشریح و تبیین این مسئله پرداخته اند. در طول تاریخ اندیشه دینی نیزبحث از اوصاف و اسماء الهی بخش عظیمی از محتوای علوم دینی را به خود

اختصاص داده است، چرا که این سوال همیشگی ذهن بشر بوده است که آیا در قالب مفاهیم و الفاظ متداول انسانی، می توان خدا را شناخت و درباره او سخن گفت. علاوه بر مباحث مفصل وبسیار جامع در حوزه دین پژوهی کلاسیک (عرفان، فلسفه و کلام)، امروزه نیز این بحث یکی از د اسم و صفت مترادف به کار می رود ( گاهی نیز تفاوت هایی بین آن دو گذاشته می شود). در عرفان، میان اسم و صفت تفاوت و تمایز گذاشته می شود.

در آیات و روایات بسیاری به اسما و صفات الهی اشاره شده است؛
1 «وَللّهِ الأسْمَاءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَآئِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» ( اعراف / 180).
2 «قُلِ ادْعُوا اللّه اَوِ ادْعُواْ الرَّحْمنَ اََیّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنی» (اسراء/110).
3 «اللّه لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنی» (طه / 8).
4 «هُوَ اللّه الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنی» (حشر / 24)
و ;
آیات فراوان دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که بر اسما و صفات الهی تاکید دارد. با وجود ا

ین همه تاکید، هر انسان متدینی باید در این زمینه مطالعه و مداقه نماید. در روایات اهلبیت (علیهم السلام) نیز بیانات مختلفی در باره صفات الهی وارد شده است که به ما در فهم این بحث کمک می کند.
گاهی در برخی از متون دینی و روایات با بیاناتی مواجه می شویم که دلالت بر نفی صفات از خداوند متعال دارند. مثلا حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند:
«و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه لشهاده کل صفه انها غیر الموصوف و شهاده کل

 

موصوف انه غیر الصفه» (نهج البلاغه، خطبه 1 )
«و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه لشهاده کل صفه انها غیر الموصوف و شهاده کل موصوف انه غیر الصفه» (نهج البلاغه، خطبه 1) حضرت در این بیان صریحا بیان می کنند که کمال اخلاص برای خدا، نفی صفات از اوست زیرا که هر صفتی غیر از موصوف و هر موصوفی غیراز صفت است. این بیان حضرت (ع) دلالت دارد که خداوند متعال اصلا صفت ندارد، ولی با توجه به سخنان دیگری که حضرت در این زمینه دارند، می توان مقصود این بیان را فی صفاتی دانست که دلالت بر محدودیت و نقص می کند
حضرت در این بیان صریحا بیان می کنند که کمال اخلاص برای خدا، نفی صفات از اوست زیرا که هر صفتی غیر از موصوف و هر موصوفی غیراز صفت است. این بیان حضرت (ع) دلالت دارد که خداوند متعال اصلا صفت ندارد، ولی با توجه به سخنان دیگری که حضرت در این زمینه دارند، می توان مقصود این بیان را فی صفاتی دانست که دلالت بر محدودیت و نقص می کند. هر گونه صفتی که مستلزم محدودیت و تناهی در ذات الهی باشد منتفی است. زیرا در احادیث دیگر می بینیم که این مطلب بطور صریح بیان می شود و تنها صفاتی که دلالت بر محدودیت داشته با

شند نفی می شوند. احادیث بسیاری در این زمینه وجود دارد و ما تنها به برخی از آنها اشاره می کنیم: «لم تحط به الصفات فیکون بادراکها ایاه بالحدود متناهیا» (شیخ صدوق، التوحید، قم، منشورات جامعه المدرسین، باب 2، ح 27). در این حدیث تاکید بر نفیصفاتی است که دلالت بر محدودیت خداوند کنند. صفات بر خداوند محیط نیستند که باعث محدود شدن خداوند شوند. و یا در ادمه می فرماید: «سبحانه و تعالی عن الصفات فمن زعم ان اله الخلق محدود فقد جهل الخالق المعبود» (شیخ صدوق، التوحید، باب 2، ح 27) او از صفات منزه و متعالی است. پس کسی که گمان برد اله مخلوقات محدود است آفریننده معبود را نشناخته است. احادیث بسیار دیگری نیز وجود دارد که موید این مطلب است که نمی توان بطور کلی صفات را از

خداوند نفی کرد. 1
به نظر می رسد شناخت ذات الهی جز از طریق شناخت اسما و صفات او غیرممکن است. قدرت خدا، علم خدا، فاعلیت خدا و ; از صفات الهی شمرده می شوند. همانطور که گفتیم، بحث از اسما و صفات از نظر رتبه متاخر از بحث اثبات خداوند است.

علامه طباطبایی در این زمینه می فرماید:
«وقتی ماچشم خود را گشوده، به جهان هستی نظر می افکنیم نخست خود و سپس نزدیک ترین امور به خود را; درک می کنیم؛ لکن ما خود و همچنین قوا و افعال خود را نمی بینیم، مگر مرتبط به غیر. پس حاجت، اولین چیزی است که انسان آن را مشاهده می کند و آن را در ذات خود و در هر چیزی که مرتبط با او و قوا واعمال اوست و همچنین در سراسر

جهانِ بیرون از خود، می بیند و در همین اولین ادراک به وجود ذاتی حکم می کند که حوائج او را برمی آورد، و وجود هر چیزی به او منتهی می شود، و آن، ذات خدای سبحان است. [اثبات وجود خداوند] ; در قدم دومی که در این راه برمی داریم، ابتدایی ترین مطلبی که به آن برمی خوریم این است که ما در نهاد خود چنین می یابیم که غایت وجود هر موجودی آن حقیقت است و وجود هر چیزی از اوست، پس او مالک تمام موجودات است؛ زیرا اگر واجدِ آن نباشد نمی تواند آن را بغیر خود اف

اضه کند; پس او دارای همه کمالاتی است که ما در عالم سراغ داریم، از قبیل حیات، قدرت، علم، شنوایی، بینایی، رزق، رحمت، عزت و امثال آن، و در نتیجه او حی، قادر، عالم، سمیع و بصیر است، چون اگر نباشد ناقص است، حال آن که نقص در او راه ندارد. و همچنین او رازق، رحیم، عزیز، محیی، ممیت، مبدی ء، معید، باعث و امثال آن است، زیرا که رزق، رحمت، عزت، زنده کردن، میراندن، ابداء، اعاده و برانگیختن کار اوست; این راه ساده ان، ج8، ص350-349)
بنابراین، ما با دیدن هر صفتی از صفات کمال در جهان، بطور عقلی پی می بریم که خداوند واجد آن صفات است. اما سوالات کلامی مهمی درباره اسماء و صفات الهی، نحوه شناخت ما از آنها و نسبت آنها با ذات الهی وجود دارد. اسما و صفات به چه معنا هستند؟ آیا همانطور که ما انسان ها خودمان را به برخی صفات متصف می کنیم، به همان معنا خداوند را به صفات الهی متصف می کنیم؟ رابطه اسما و صفات با ذات الهی چیست؟ آیا صفات عین ذات هستند؟ و ;. از میان متکلمان اهل سنت، معتزله منکر صفات الهی هستند و ذات الهی را نایب مناب صفت دانسته اند و در مقابل، متکلمان اشعری به زیادت صفات بر ذات معتقد بودند. در مقالات پیش رو تلاش می کنیم بطور خلاصه به این سوالات پاسخ دهیم و نظر متکلمان شیعه را بیان کنیم.

اسماء الهی از نگاه عرفانی امام خمینی
بی تردید یکی از اساسی ترین و ضروری ترین بحثها، در حوزه دین پژوهی، مسأله شناخت حق سبحانه و اسماء حسنای اوست. و از آنجا که بحث از اسماء حق سبحانه، محور اصلی و اساسی همه علوم الهی نظیر کلام، فلسفه و عرفان و مانند آن است، لذا هر کدام از آنها از منظر خاص خود به تشریح آن پرداخته و حقایق ظریف و مهمی د

ر این زمینه ارائه نموده اند، گرچه آن حلاوت و ظرافتی که در این باره در عرفان اسلامی وجود دارد، در هیچ جای دیگر نمی توان یافت.
و از آنجا که ره آورد فکری فقیه مجاهد، حکیم ژرف اندیش و عارف نکته آموز، حضرت امام خمینی در احیاء معرفی و نشر معارف الهی در حوزه های مختلف فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی، پرجاذبه، گویا، آموزنده و مؤثر است، به این سبب طرح شناخت اسماء از نگاه عرفانی آن بزرگ مرد اندیشه و عرفان، ضرورت انکارناپذیر داشته و در نشر حقایق توحیدی، تأثیری بسزا خواهد داشت، بخصوص این که این گونه معارف الهی بیشتر از مسائل و مورده و زمینه طرح، پژوهش و نشر آن فراهم شده است. اینک در این مقاله به جلوه ای از ره آورد عرفانی حضرت امام خمینی، درباره اسماء الهی اشاره می شود.
مفهوم عرفانی اسم الهی
یکی ازمباحث کلیدی در شناخت اسماء الهی (از نگاه امام خمینی) بحث تعریف مفهوم عرفانی اسم الهی است. حضرت امام براساس مبانی عرفان در این باره می فرماید: «اسم الهی عبارت است از ذات یا صفتی معین از صفات، و تجلی از تجلیات مثلاً
هرگاه ذات حق سبحانه با صفتی معین تجلی کند اسمی از اسماء آن پدید می اید مثلاً از تجلی خداوند با رحمت واسعه او، اسم «الرّحمن» پدیده آمده و از تجلی او با رحمت خاصه کمالی، اسم «الرحیم» ظاهر شده است. و از تجلی حق با وصف انتقام، اسم «المنتقم» ظهور یافته است.
و در جای دیگر نیز آورده اند: «اسم، عبارت است از ذات، که به تعین خاصی متعین شده و منشأ اثر گردیده باشد.
و نیز می فرمایند: «اسم علامت است و این علامت یک شناسایی است، اسماء خدا هم علامتهای ذات مقدس اوست، و آن قدری که بشر می تواند به ذات مقدس حق تعالی اطلاع ناقص پیدا کند، از اسماء حق است.
بنابراین اسماء الهی از منظر عرفانی حضرت امام عبارت از تجلیات ذات حق سبحانه و ظهورات وجودی اوست. و این معنا برای اسم الهی بر مبنایی استوار است که بزرگان اهل عرفان به تفصیل درباره آن بحث کرده اند. از آن میان عارف کاشانی در این باره گفته است: «اسم در اصطلاح عرفا از سنخ لفظ نیست، بلکه عبارت است از خود ذات، وقتی با صفت خاص وجودی ماند علیم، قدیر، قدوس، سلام و مانند آن در نظر گرفته شود.»[75] و یکی دیگر از بزرگان نیز گفته است: «اسم الهی عبارت است از ذات حق سبحانه به لحاظ تقیدس یعنی ذات، هر گاه موصوف به صفت معین در نظر گرفته شود اسم نامیده می شود مانند «الرحمن» که ذاتی دارای رحمت است، «قهّار» که ذات دارای قهر است»[76] و حکیم سبزواری درباره اسم الهی می گوید: «اسم نزد عرفا عبارت از حقیقت وجود است، هنگامی که با تعین صفاتی

 

در نظر گرفته شود یا با تجلّی خاص از تجلیات الهی ملاحظه گردد.»[77] از بررسی مجموع ره آورد اهل معنا بدست می اید که تقریباً همه آنها با تعبیرات مشابه درباره تعریف اسم الهی اتفاق نظر دارند.
نکته ای که در این بحث باید اشاره شود، تفاوت اسم و صفات الهی است. اهل نظر بر آنند، که هستی را بی هیچ گونه تعین، مسمّی، و بشرط تعین اسم؛ و خود تعین را صفت می گویند.
و همچنین گفته شده که تفاوت بین اسم و صفت مانند تفاوت عرضی و عرض یا فعل و صورت است مثلاً ناطق اگر بشرط شیء لحاظ شود عرضی بوده و قابل حمل نیست. اسماء و صفات الهی نیز چنین است، مثلاً عالم و قادر، سمیع و بصیر را اسم؛ و علم، قدرت،
سمع، و بصر را صفت گویند.

تفاوت اسماء ذاتی، صفاتی و فعلی حق سبحانه

از نگاه اهل معرفت گرچه همه اسماء الهی اسم ذات اند، لیکن از جهت دیگر به اسماء ذات، صفات و افعال تقسیم می شوند، چون اسمائی که دلالت آنها بر ذات ظاهرتر است، به نام اسماء ذات خوانده می شوند مانند: الله، قدّوس، سبوح، اوّل، آخر، سلام، عزیز، عظیم، ظاهر، باطن، صمد، غنّی و امثال آن و اسمائی که دلالت آنها بر صفات اظهر است، اسماء صفات نامیده می شوند مثل: عالم، قادر، سمیع، بصیر، رحمان، رحیم، علیم. و اسمائی که دلالت آنها بر افعال ظاهرتر است، اسماء افعال نامیده می شوند. مانند: وکیل، باعث، مجیب، خالق، مصوّر، وهّاب، رزّاق، فتّاح، قابض، باسط، رافع، منتقم، جامع، نافع و امثال آن. حضرت امام گذشته از تعلیقه فصوص الحکم. در تفسیر سوره حمد، پس از طرح و تبیین این مسأله بر اساس سخنان ابن عربی در «انشاء الدوایر. دیدگاه خاص خود را درباه تفاوت اسماء ذات، و صفات و افعال چنین اظهار نموده است: «این مطلب در مذاق نویسنده درست نیاید و مطابق ذوق عرفانی نشود، بلکه آنچه در این تقسیم به نظر می رسد آن است که میزان در این اسماء آن است که سالک به قدم معرفت پس از آن که فنای فعلی برای او دست داد، حق تعالی تجلیاتی که به قلب می کند تجلیات به اسماء افعال است، و سپس از فنای صفاتی، تجلیات صفاتیه، و پس از فنای ذاتی، تجلیات به اسماء ذات برای او می شود، و اگر قلب او قدرت حفظ داشت پس از محو، آنچه که از مشاهدات افعالیه خبر دهد اسماء افعال است، و آنچه که از مشاهدات صفاتیه، اسمای صفات و هکذا اسماء ذات».
حضرت امام در ادامه با استناد این بحث به ایه قرآن کریم در تحلیل دیگری از این مسأله گفته اند: «می توان گفت که این تقسیم به اسماء ثلاثه در قرآن شریف نیز اشاره شده و آن ایات، شریفه آخر سوره حشر است که فرمود: هوالله الّذی لا اله ال هو، عالم غیب و الشهادت هو الرحّمن الرّحیم. الی آخر ایات، این ایات شریفه، شایده اوّلی آنها اشاره به اسماء ذاتیه، و دوّمی اشاره به اسماء صفاتیه، و سوّمی اشاره به اسما افعالیه با

شد و تقدیم ذاتیه بر صفاتیه و آن بر افعالیه به حسب ترتیب حقایق وجودیه و تجلیات الهیه است، نه حسب ترتیب مشاهدات اصحاب مشاهده و تجلیات به قلوب ارباب قلوب” آن گونه که پیداست، حضرت امام در تقسیم اسماء الهی به اسماء ذاتی و صفاتی و افعالی نظر عرفانی خاصی ارائه کرده اند و مسیری را که بسیاری از بزرگانی اهل معرفت نظیر محی الدین عربی، داود قیصری. ابن فناوی وسید حیدرآملی و امثال آنها، در تبیین این بحث پیموده اند، نادیده گرفته و مبنای آنان را در این باره ناتمام دانسته است.
گرچه به نظر می رسد که دیدگاه حضرت امام با ن

ظر سایر اهل معرفت کاملاً قابل جمع بوده و هر دو صحیح است، زیرا حضرت امام از لحاظ قوس صعودی و از نگاه عرفان عملی تقسیم اسماء را به ذاتی، صفاتی و افعالی مطرح کرده و دیگران از قوس نزولی و نگاه عرفان نظری به مسأله پرداخته اند، لذا هر دو تحلیل می تواند درست باشد، چون با قطع نظر از تجلیات اسمائی حق بر قلب سالک و خبردادن او از مشاهدات خویش، اسماء حق سبحانه قابل این تقسیم است و شاهد بر صحت مدعی بیان دوم خود حضرت امام که ایه مبارکه سوره حشر را ناظر به تقسیم اسماء الهی به ذاتی و صفاتی و افعالی در متن واقع دانسته است بدون آن که سخنی از تجلی و شهود سالک مطرح باشد.

اسماء مستأثره الهی
یکی از مباحث ظریف درباره اسماء الهی بحث اسماء مستأثره است. اصطلاح اسم مستأثر که از مفاهیم لطیف عرفانی در بحث اسماء الهی محسوب می شود، ریشه در روایات دارد، حضرت امام محمد باقر علیه السلام، پس از بیان این مطلب که اسماء
الهی به 73 حرف است و نزد ما اهل بیت 72 حرف آن وجود دارد فرمود: «و حرف واحد عند الله تعالی استأثر به فی علم الغیب عنده” و هم چنین امام هادی علیه السلام، نیز پس از بیان تعداد اسم اعظم الهی فرمود: «و حرفٌ عندالله مستأثر ب فی علم الغیب” و بیهقی از عبدالله بن مسعود در کتاب «الأسماء و الصفات» نقل کرده که پیامبر اکرم(ص) ضمن دعائی فرمود: «و اسالک بکل اسم هولک; او استأثرت به فی علم الغیب عندک” بحث اسماء مستأثره الهی، گذشته از آن که در آثار عرفانی نظیر مفاتیح غیب الجمع و الوجود و شرح آن یعنی مصباح الانس مورد بررسی قرار گرفته، در منظر و مشرب عرفانی امام خمینی نیز مورد توجه خاصی واقع شده و در چند جا درباره آن بحث شده است، از آن میان در تعلیقه فصوص فرموده اند: «وجود یا به تجلّی غیبی احدی که همه اسماء و صفات در ساحتش مقهور و مستهل

ک اند تجلی می کند و این تجلّی به اسم مستأثر که هفتاد و سومین حرف از حروف اسم اعظم است واقع می شود و این مقام بشرط لای وجود است پس در این مقام وجود اسم دارد لکن آن اسم در علم غیب او مستأثر است.»

پرسش و نکته مهم در بحث اسماء مستأثره آن است که ایا اسماء مستأثره مظهر دارد یا نه؟
حضرت امام از استادش مرحوم شاه آبادی نقل کرده که فرمود: «اسم مستأثر همان ذات احدیث مطلقه است (اطلاق اسم گرچه اشعار به تعین دراد لکن به نحو مسامحه بر ذات احدیت مطلقه اطلاق می شود) زیرا ذات با حیثیت تعین منشأ اسم مستأثر از اسماء ذاتیه ای است که در خارج مظهر ندارد.»
لکن حضرت امام گرچه در یک مورد اظهار داشته است که چون اسم مستأثر در حقیقت جزء اسماء محسوب نمی شود لذا ظهور و مظهر ندارد،اما در چندین جای دیگر اصرار نموده که اسماء مستأثره نیز مظهر دارد از آن میان گفته است: «از نظر من اسم مستأثر نیز آثاری در خارج دارد، مگر این که اثر او همانند خودش مستأثر است.» و در مورد دیگر می گوید: «اسماء مستأثر دارای مظاهر مستأثره است، چون هیچ اسمی بدون مظهر نیست.» و هم چنین در مقدمه وصیت نامه الهی سیاسی خود نیز به مظهر داشتن اسماء مستأثره الهی اشاره کرده است. بعضی از بزرگان در تحلیل این دیدگاه حضرت امام (مظهر داشتن اسماء مستأثره) بر این نکته عنایت کرده اند که حیثیت اسمی ایجاب می کند که حتی اسماء مستأثره نیز مظهر داشته باشد چون پیدایش اسم بر اساس اقتضای نیاز ممکنات است و اسماء الهی قبله مناجات است، آنگاه پس از بیان فرازی از سخنان امام خمینی می گوید: «پس چگونه ممکن است، اسم گرچه مستأثر باشد، بدون مظهر و اثر باشد و قبله حاجات نباشد، مضافاً به این که در بعضی از دعوات مأثوره، اسم مستأثره مورد تمسّک جهت قضای حاجات واقع شده است.» از مجموع آنچه گفته شد این نکته بخوبی معلوم گردید که حضرت امام در بحث اسماء مستأثره نیز دارای دیدگاه خاص عرفانی بوده است. اما پرسش مهم و اساسی این جاست که اطلاع حاصل کردن از اسماء مستأثره چگونه امکان پذیر است تا درباره آن بحث شود که ایا مظهر و اثر دارد یا نه؟
چون حتی بنا بر نظر حضرت امام خمینی که قایل به مظهر داشتن اسماء مستأثره است، مظهر او نیز همانند خود آن اسماء در علم غیب الهی مستأثره است،پس حکم بر مظهر داشتن و یا عدم آن چگونه میسور خواهد بود. بخصوص آن که در دعای شب
عرفه آمده: «و باسمک المخزون فی خزائنک الذی استأثرتَ به فی علم الغیب عندک لم یظهر علیه احد من خلقک لا ملک مقرب لا بنی مرسل ولا عبد مصطفی»

اسم تکوینی و اسم لفظی

یکی از مباحث دیگر درباره اسماء الهی تقسیم آن به اسم تکوینی و لفظی است، اسم تکوینی عبارت از حقیقت عینی و خارجی است که شأنی از شؤون ذات واجب الوجودی است، و اسم لفظی عبارت از اسماء لفظی که اسمِ اسم هستند، به عنوان مثال و تقریب به ذهن: آب با صفت معینی که اسم است به مانند اینکه امواج دریا تطورات، شؤون و شکن های آب دریا اند، هر موج آب متشأن به شکن و حدّی است، و این امواج استقلا

ل وجودی ندارد، چه این که هیچ یکی از آن امواج، دریا نیستند، اما از دریا جدا هم نیستند، هریکی از آن امواج اسم خاصی است و اگر بخواهیم برای این امواج که شؤون دریاست الفاظی به اقتضای خواص آب در این مظاهر و به حسب غلبه وصفی از اوصاف آن وضع شود، این الفاظ اسماء آن اسمهای شؤونی هستند که اسمای اسماء گفته می شوند.
این بحث درمنظر عرفانی حضرت امام نیز مورد توجه قرار گرفته، لذا با اشاره به اسماء لفظی در چند مورد،بدلیل روشن بودن اسماء لفظی، بیشتر به طرح اسماء تکوینی پرداخته و از آن میان گفته است: «و بالجمله اسم عبارت است از نفس تجلّی فعلی که به آن، همه دار هستی تحقق یافته، و اطلاق اسم بر امور عینیه در لسان خدا و رسول و اهل بیت عصمت علیهم السلام، بسیار است، چنانچه اسماء حسنی را فرمودند ما هستیم.» و در جای دیگر فرمود: «این مقداری که همه موجودات عال اسم خدا هستند و نشانه خدا هستند، این یک مقدار اجمالی است که همه عقول این را می توانند بفهمند و همه عالم را اسماءالله بدانند.» و هم چنین در جای دیگر با تکیه بر جزئیات، از بسیاری از پدیده های عالم به اسماءالله نام برده و گفته است: «تمام عالم زنده است، همه هم اسم الله هستند، همه چیز اسم خداست، شما خودتان از اسماءالله هستید، زبان تان هم از اسماءالله است، دستتان هم از اسماءالله است، حرکات قلبتان هم اسم الله است، حرکات نبضتان هم اسم الله است، این بادهایی که وزیده می شود همه اسم الله اند.» نکته قابل ذکر در این بحث آن است که اگر اهل معرفت بخصوص حضرت امام از
همه عالم و آدم به اسماء الهی یاد نموده اند، براساس

تعریفی است که آنها از اسم الهی ارائه کرده اند. (قبلاً بحث شد) روی آن مبنا عالم هستی با تمام پدیده های آن ایت، علامت و مظهر خدای سبحان است و هر کدام به اندازه کمال وجودی خود خدا را نشان می دهد و دلیل بر وجود خالق و مدبّر و مصوّر عالم است، لذا اهل معرفت از عالم هستی به اسماء الهی یاد نموده است.

ایا اسم عین مسمّی است
یکی از مباحث دیگر درباره اسماء الهی بحث اتّحاد و یا عدم اتّحاد اسم با مسمّی است، این بحث گذشته از عرفان اسلامی، درمیان اهل کلام نیز مطرح

بوه است[108]، لذا به تفصیل درباره آن بحث کرده و همه معتقد به اتحاد اسم با مسمّی می باشند، لیکن باید توجه داشت آنچه متکلّمان اشعری درباره اتحاد اسم با مسمّی گفته اند و به تعبیر شیخ بهائی کاغذهایی را سیاه نموده و مباحث بی فایده ای را انجام داده که مربوط به اسم لفظی است، به طول یقین غلط و بی اساسی است،زیرا اسم لفظی هیچ گاه نمی تواند عین مسمّی باشد، چون به اصطلاح علمی، لفظ از مقوله کیف، و مسمّی از مقوله جوهر است و نمی تواند عین هم بشود لذا در روایات اتحاد
اسم با مسمّی کاملاً مردود دانسته شده است. اما آنچه را اهل معرفت درباره اتحاد اسم با مسمّی گفته اند غیر از توهم اهل کلام بوده و ناظر به حقیقتی دیگر است لذا فیض کاشانی در این باره گفته است: «اسم به لحاظ هویت و وجود عین مسمّی است و از نظر مفهوم غیر مسمّی است.» و قیصری نیز می گوید: «همه حقایق اسمائی در حضرت احدیت به یک اعتبارـ مصداق و وجود ـ عین ذات، و به لحاظ دیگر ـ مفهوم و حدود ـ غیر ذات است.» این بحث در نگاه عرفانی امام خمینی نیز مورد توجه و دقت قرار گرفته و می فرمایند: «اسم عین مسمّی، و صورت اسم یعنی اعیان، عین اسم و مسمّی، و ظل منبسط، عین حقیقت الهی و مستهلک در آن است و هیچ گونه استقلال ندارد.» و در جای دیگر نیز گفته است: «اسم در عین حال که عین مسمّی است حجاب او نیز است.» از این معلوم می شود که حضرت امام نیز با بزرگان اهل معرفت در این مسأله هم عقیده است که اسم الهی عین مسمّی است، لیکن نکته مهم در این بحث آن است که مشخص شود، اتّحاد و عینیت اسم با مسمّی از دیدگاه اهل معرفت بخصوص حضرت امام خمینی به چه معناست.
بعضی از عرفا بعد از آن که اسم را عبارت از ذات با صفت متعین و تجلّی مشخص معنا کرده، گفته اند: «از این معلوم می شود که مراد از عینیت اسم با مسمّی چیست.»
هدف قیصری آن است که چون اسم الهی تجلی و تعین ذات با صفت مشخص است لذا عین مسمّی محسوب می شود.

از دقت در کلام حضرت امام بخوبی معلوم می شود که ایشان گذشته از مبنای عرفا، مسأله عینیت اسم را با مسمّی در فانی بودن اسم در مسمّی و متسهلک بودن اسم در مسمّی نیز جستجو و طرح کرده است، لذا فرموده اند: «اسم در مسمای خود فانی است، ما خیال می کنیم که خودمان یک استقلالی داریم لکن این طور نیست اگر آنی آن شعاع وجود که موجودات را با آن شعاع اراده و با آن تجلّی موجود فرمود برداشته شود، تمام موجودات لاشی اند، الله نور السموات و الارض یعنی وجود سموات و ارض که عبارت از نور است

از خداست و آن قدر فانی در اوست که الله نورالسموات، نه این که الله ینوّر السموات.» بنابراین هدف اهل معرفت از اتّحاد اسم بامسمی آن است که حقایق عینی عالم و پدیده های هستی چون جلوه، مظهر و ایت مسمّی (ذات حق سبحانه) هستند، لذا از باب اتّحاد ظاهر و مظهر و فنای واستهلاک اسم در مسمّی، و تعین ذات در اسمی از اسماء خواهد بود.

حقیقتی عینی، لفظی و غیبی اسم اعظم
یکی از مباحث اسماء الهی که مورد توجه همگان بوده و بزرگان اهل حکمتو معرفت به تفصیل درباره آن بحث کرده اند، بحث اسم اعظم الهی است. این مسأله در مباحث عرفانی حضرت امام نیز به طور دقیق و همه جانبه مورد توجه قرار گرفته و از جمله در شرح دعای سحر از جنبه های مختلف به تبیین این بحث پرداخته و از آن میان درباره حقیقت غیبی آن فرموده اند: «اسم اعظم را به حسب حقیقت غیبی جز خداوند هیچ کس از آن آگاهی ندارد.» بحث دیگر حضرت امام درباه اسم اعظم مربوط به مقام لفظی آن است که درباره آن می گوید: «حقیقت اسم اعظم به حسب لفظ و عبارت، پس آن را تنها اولیاء اهل ریاضت و علماء راسخین در علم می دانند و از دیگران مخفی است و آنچه در کتاب های عرفا و مشایخ از حروف اسم اعظم ویا کلمات آن آمده یا از روایات صیحه گرفته شده و یا در اثر کشف و ریاضت که به هنگام فراغ و انصراف از دنیا برای آنان حاصل شده است.» بحث ظریف عرفانی درباره اسم اعظم درکلام حضرت امام، مسأله حقیقت عینی اسم اعظم است که درباره آن آورده اند: «اسم اعظم بحسب حقیقت عینی، عبارت از انسان کامل است که خلیفه خدا در همه عالم هستی است و او حقیقت محمدی است که عین ثابت او در مقام الهیه با اسم اعظم متّحد است و سایر اعیان ثابته بلکه اسماء الهی از تجلیات این حقیقت شمرده می شود، چون اعیان ثابته تعین های اسماء الهی است و عین ثابت ح

قیقت محمّدی عین اسم الله اعظم است و سایر اسماء و صفات و اعیان از مظاهر و فروع آن است، پس همه پدیده های نظام آفرینش تجلّی و ظهور حقیقت محمدی است.» این مسأله که حقیقت محمدی صورت عینی اسم اعظم است از مباحث مهم عرفانی در بحث اسماء الهی است لذا برخی از بزرگان ضمن بحث مبسوطی بدین نکته ظریف اشاره کرده اند: «اسم اعظم خاتم (صلی الله علیه و آله) نصیب کس دیگر نمی شود، آری بدان قدر که به آن حضرت تقرّب عینی جستی نه اینی،

به اسم اعظم حق نزدیک شدی، چون قرآن بین دفتین، صورت کتبیه خاتم است، این اسم کتبی نیز اسم اعظم است.»

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله اسکواش pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله اسکواش pdf دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اسکواش pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اسکواش pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله اسکواش pdf :

اسکواش
اسکواش را می توان در هر سطحی بازی کرد لیکن ارایه یک باز ی خوب کار مشکلی است. بازی دو بازیکن با دو درک نسبتا” هماهنگ و مناسب از بازیهایی که با راکت انجام می شود می تواند به عنوان یکی از رشته های ورزشی پر تحرک در سطح کشور مطرح گردد. ورزش اسکواش بر دو نوع است: اسکواش راکت و اسکواش تنیس
– اسکواش راکت: نوعی باز ی است که در یک زمین چهار دیواری بازی می شود و هر بازیکن به طور متناوب توپ کوچکی را با راکت به دیوار مقابل می زند

و بازیکن طرف دیگر باید آن را به دیوار مزبور بر گرداند.
این ضربه ها با سرعت و زاویه زده می شود که بازیکن

حریف نتواند توپ را به دیوار مقابل برگرداند، بازی با زدن سرویس آغاز می گردد و پس از برخورد به دیوار با زاویه مشخص و حساب شده ای وارد زمین سرویس می گردد.
مسابقه شامل سه یا پنج گیم و هر گیم دارای 9 امتیاز می باشد.
– اسکواش تنیس: این بازی نظیر اسکواش راکت است در همان زمین نیز بازی می شود با این تفاوت که فقط سرویس زننده می تواند امتیاز کسب کند و به جای اینکه در جایگاه سرویس قرار گیرد در زمین سرویس می ایستد و توپ را با ضربه حساب شده ای می زند تا در جلو خط سرویس آن طرف زمین فرود آید توپ هنگام برخورد به دیوار با سرعت بر می گردد.
معمولا سالن اسکواش از 4 الی 8 زمین بازی تشکیل می شود که هر زمین ابعاد 4/6 ×75/9 متر و با ارتفاع 7/5 متر پیش بینی می گردد.
موقعیت زمین ابعاد (متر) مساحت (متر مربع) حریمها (متر) مساحت حریم (متر مربع ) مساحت کل (متر مربع )
طول عرض ارتفاع طولی عرضی برای یک واحد
ملی و بین المللی 75/9 4/6 7/5 4/62 – – – 4/62
استانی و منطقه ای 75/9 6/4 4/5 4/62 – – – 4/62
محله ای و تفریحی 75/9 4/6 4/5 4/62 – – – 4/62

در بازیهای المپیک و بین المللی از دیوارهای شیشه ای نشکن برای دور زمین استفاده می شود که در این صورت حد اقل یک متر حریم در خارج دیوار ها منظور می گردد و ابعاد به 2/7 ×2/9 × 5/12 متر خواهد رسید

در سالنهای اسکواش، بسته به نیازهای منطقه ای ممکن است

در پشت سر بازیکنان و با استفاده از شیشه های ضخیم سالنی با ظرفیت 50 الی 100 نفر با هزینه مختصر ایجاد نمود. در سالنهای ویژه که برای انجام مسابقات بین المللی در نظر گرفته می شود ممکن است با پیش بینی دیوارهای شیشه ای بیشتر امکانات تماشا را افزایش داد.

تاریخچه اسکواش ایران و جهان
اسکواش در معنای لغوی یه معنی له کردن و تحت فشار قرار دادن است و در اصل صدای برخورد توپ با راکت و اصابت آن و برگشت توپ صدای اسکواش را به گوش می رساند.

از سال 1874 میلادی این بازی در انگلستان جنبه رسمی پیدا نمود که کم کم به شکل امروزی درآمد و در ابتدا با 7 عضو تاسیس گردید که عبارت بودند از مصر، انگلستان، استرالیا، آفریقای جنوبی، پاکستان، هند و زلاندنو.

این رشته در ایران در سال 1345 در شهرهای آبادان، اهواز، مسجد سلیمان و تهران و در باشگاههای بانک ملی، شرکت نفت و بانک سپه شروع به کار کرد و در سال 1373 فدراسیون ایران با ریاست آقای غلامحسین فرزامی تاسیس گردید و در سال 1994 میلادی به عضویت فدراسیون آسیائی درآمد و در حال حاضر با ریاست آقای حمید قاسمی و 12 استان فعال با اهدافی چون همگانی کردن این رشته(تشکیل کمیته اسکواش باز) به سوی جایگاه واقعی خود در نزد علاقمندان خود حرکت می نماید. لازم به ذکر است مسابقاتی چون المپیاد

مدارس اسکواش، جام ماه مبارک رمضان، قهرمانی کشوری بزرگسالان، جام بین المللی دهه مبارک فجر، لیگ استانها و ;.. هر ساله برگزار می گردد.

اطلاعات عمومی

اسکواش را می توان در هر سطحی بازی کرد لیکن ارایه یک باز ی خوب کار مشکلی است. بازی دو بازیکن با دو درک نسبتا” هماهنگ و مناسب از بازیهایی

که با راکت انجام می شود می تواند به عنوان یکی از رشته های ورزشی پر تحرک در سطح کشور مطرح گردد. ورزش اسکواش بر دو نوع است: اسکواش راکت و اسکواش تنیس

– اسکواش راکت: نوعی باز ی است که در یک زمین چهار دیواری بازی می شود و هر بازیکن به طور متناوب توپ کوچکی را با راکت به دیوار مقابل می زند و بازیکن طرف دیگر باید آن را به دیوار مزبور بر گرداند.

این ضربه ها با سرعت و زاویه زده می شود که بازیکن حریف نتواند توپ را به دیوار مقابل برگرداند، بازی با زدن سرویس آغاز می گردد و پس از برخورد به دیوار با زاویه مشخص و حساب شده ای وارد زمین سرویس می گردد.

مسابقه شامل سه یا پنج گیم و هر گیم دارای 9 امتیاز می باشد.

– اسکواش تنیس: این بازی نظیر اسکواش راکت است در همان زمین نیز بازی می شود با این تفاوت که فقط سرویس زننده می تواند امتیاز کسب کند و به جای اینکه در جایگاه سرویس قرار گیرد در زمین سرویس می ایستد و توپ را با ضربه حساب شده ای می زند تا در جلو خط سرویس آن طرف زمین فرود آید توپ هنگام برخورد به دیوار با سرعت بر می گردد.

معمولا سالن اسکواش از 4 الی 8 زمین بازی تشکیل می شود که هر زمین ابعاد 4/6 ×75/9 متر و با ارتفاع 7/5 متر پیش بینی می گردد.

در بازیهای المپیک و بین المللی از دیوارهای شیشه ای نشکن برای دور زمین استفاده می شود که در این صورت حد اقل یک متر حریم در خارج دیوار ها منظور می گردد و ابعاد به 2/7 ×2/9 × 5/12 متر خواهد رسید

در سالنهای اسکواش، بسته به نیازهای منطقه ای ممکن است در پشت سر بازیکنان و با استفاده از شیشه های ضخیم سالنی با ظرفیت 50 الی 100 نفر با هزینه مختصر ایجاد نمود. در سالنهای ویژه که برای انجام مسابقات بین المللی در نظر گرفته می شود ممکن است با پیش بینی دیوارهای شیشه ای بیشتر امکانات تماشا را افزایش داد.

بازاریابی دراسکواش

هر فدراسیون ورزش ملی ،مسئول اصلی در امرپیشبرد یک رشته ورز

 

شی وحصول اهداف ملی ،سازمانی وفدراسیونی به کمک آن رشته ورزشی است.درجات توفیق فدراسیون های مختلف ،به عوامل متعددی وابسته است .آگاهی از وظائف مدیر،امروزه از ضروریات مدیریت هر سازمان هوشمندوفدراسیون ورزشی است.غفلت در هر یک از وظائف هدفگذاری، برنامه ریزی،به کارگیری نیروی انسانی، سازماندهی،رهبری ونظارت ،یعنی دوری از علم و واقعیت ،والبته هر یک از این وظائف با پیشرفت علوم انسانی دستخوش تحولات جدیدی می شوند.
یکی از ضروریات هر فدراسیون ورزشی در انجام وظائف واجرای برنامه ها ودستیابی به اهداف ،وجود منابع مالی متناسب است.این مهم بازاریابی را بعنوان یکی از روش های مهم درتامین منابع مالی،شاخص نموده است.بحث درآمدزائی ولزوم خودکفائی مالی برخی از فدراسیون های ورزشی مثل فدراسیون اسکواش، ازسوی سازمان تربیت بدنی ایران اهمیت بازاریابی ورزشی را بیش از پیش برجسته کرده است.
یکی از شاخه های نسبتا نورسته علم اقتصاد،رشته بازرگانی است که خود دارای شاخه های ظریف تری است که بازاریابی ،یکی از آنهاست.دربازاریابی ،ابتدا چگونگی استعدادوقابلیت جذب بازار وقدرت پذیرش آن برآورد می شود ،سپس کالاها وخدمات محاسبه شده فراهم می گردد،پس از آن نحوه فروش وانتخاب فروشنده ودرجه بندی آن مد نظر قرار می گیرد(1).
هرچندبازاریابی ورزشی ، زیرمجموعه ای از علم بازار یابی است، اما پیچیدگی ها وویژگی های خاص خودرا دارد.والبته کاربرد بازاریابی عمومی ورزش در فدراسیون اسکواش هم با ملاحظات اختصاصی روبه روست که تلاش مقاله با بررسی منابع ،تحقیقات ومقالات ،دست یابی به راه کارهای اجرائی نوین بازاریابی در اسکواش وایجاد بستر مناسب برای مطالعات تحقیقی وتکمیلی، دراین حوزه است. درابتدا مقتضی است از زحمات خانم پارسی پوربعنو

ان کارشناس بازرگانی در امر شناسائی وترجمه فنی برخی منابع ،تشکر وقدردانی نمایم.

بازاریابی ورزشی:ضای نیازها وخواسته های فرایند مبادله ،طراحی شده اند.علم بازاریابی ورزشی ،همانند خود بازاریابی از علوم دیگری چون علم اقتصاد،جامعه شناسی،روان شناسی،ارتباطات وحقوق مدد می جوید(9).
باید بین بازار یابی ورزشی وبازار یابی از طریق ورزش تمایز قائل شد.بازار یابی ورزشی ،هنگامی روی می دهد که سازمانی ورزشی درصدد ترویج محصولات وخدماتتش باشد،مثل یک باشگاه که برای فروش بلیط مسابقه مربوط به تیمش در روزنامه آگهی می دهد. اما بازار یابی از طریق ورزش ،زمانی است که سازمانی غیر ورزشی ،درصدد بهره گیری از ورزش ،بعنوان ابزار فروش محصولاتش باشد،مثل یک شرکت تولید کننده نوشابه که نام تجاری محصولاتش را طی یک رویداد ورزشی تبلیغ می کند(9).
ورزش بعنوان صنعت امروزه مفهومی آشنا در کشورهای پیشرفته صنعتی بشمار می رود.رابرت میرز(Robert Meers)مدیر شرکت ریباک(Reebok)می گوید: ما چندین سال است به این باور رسیده ایم که امروزه بازار در اختیار انواع ورزش ها ،مد وموسیقی

است.(10)
درآمریکا صنعت ورزش ،یازدهمین گروه صنعتی بزرگ را تشکیل می دهدومردم سالانه 213 تا 350 بیلیون دلار ،صرف خرید کالاها وخدمات ورزشی می کنند.رشد در صنعت ورزش با شاخص هائی چون ،تعدادشرکت کنندگان،پوشش رسانه ای ،میزان اشتغال ،بازارهای بین المللی و;اندازه گیری می شود(10)
اسکواش بعنوان یک ورزش نیزقطعا در این گردش مالی وسیع ،سهمی دارد.این رشته قابلیت لازم در هر دو جنبه بازاریابی ورزش و بازاریابی از طریق ورزش را می تواند داشته باشد .نکته مهم در استفاده مناسب از این قابلیت ،اقدام در فرایند بازاریابی علمی ومتن

اسب با تقسیم بندی های اجرائی در این علم است.

انواع فعالیتها در بازاریابی :
بازاریابی ، طیف وسیعی از فعالیتها وتصمیم ها را در بر می گیرد که در یک تقسیم بندی خیلی کلی ،می توان آنها را در چهار گروه یا طبقه خلاصه کرد؛
1- محصول 2- قیمت 3- ترفیع 4-توزیع(5)
ایجاد هماهنگی بین این چهار طبقه ،هدف اصلی بازاریابی را در بر می گیرد.فدراسیون اسکواش نیز برای بازاریابی علمی ، می تواند فعالیتهای این حوزه خود را در چهار طبقه مورد نظرخلاصه کندودر هر طبقه از ملاحظات علمی – کاربردی آن استفاده نماید.

محصول:
منظور از محصول ورزش،کالا،خدمات یا ترکیبی از هر دو است که برای ارائه مزیت به تماشاگر ورزشی،ورزشکار ،حامی مالی یااسپانسر،طراحی می شود(10).
بازاریابی ورزشی ،منحصربه فرد است،زیرا مشتریان آن ،مثل خریداران سایر فرآورده ها نیستند.فراهم کنندگان رویدادها،محصولات وخدمات ورزشی به علت سرشت آزاد فعالیتها ، ناپایداری رویدادها وابهام در نتایج ،نمی توانند برجستگی کار را پیش بینی کنند(2).
لذا دریک جمع بندی کلی می توان گفت که محصول در ورزش ،متفاوت از دیگر حوزه هااست واهم دلائل این مسئله عبارتند از:
1-غیرملموس بودن نتیجه
2-زودگذربودن
3-عدم ثبات وپایداری

4-حواشی شدید احساسی
5-مشتریان متخصص
6-کنترل اندک بازاریاب برمحصول
7-جذابیت عمومی
8-وحدت اجتماعی
9-هم محصول مصرفی است وهم صنعتی(یعنی

هم توسط سازمان ها وهم توسط مصرف کنندگان عادی استفاده می شود)(9).
دراین طبقه از فعالیتهای بازاریابی، ابتدا بایدمحصولات وخدمات قابل عرضه وفروش را شناسائی ودسته بندی کرد. محصولات وخدمات در فدراسیون اسکواش ایران براساس جزوه ای مدون ،بدین شکل طبقه بندی ومعرفی شده است:
1-مسابقات2-آموزش3-امورفرهنگی4-امورتوسعه وتجهیزنگهداری5-امور پژوهشی وتحقیقاتی
6-اردوهای تیم ملی7-بازیکنان نخبه8-اموراداری ومالی

مسابقات:مسابقات ورویدادهای رقابتی همواره یکی از محصولات اصلی ورزش وبویژه اسکواش است.طبیعی است که اهمیت وحساسیت های مسابقات در ارزش ومتقاضی آن تاثیر می گذارد.این محصول از هردو جنبه بازاریابی ورزش وبازاریابی از طریق ورزش قابل ارائه است.در مسابقات حساس وپر مخاطب می توان با اقدام به بلیط فروشی یا مبالغ مربوط به ورودیه برای شرکت درمسابقات و; نسبت به بازاریابی اقدام کرد.در عین حال بسیاری ازتولید کنندگان محصولات غیر ورزشی را می توان متقاعد کرد که در مسابقات فرصت خوبی را برای معرفی محصول خود خواهند یافت.انواع مسابقات ثبت شده در فدراسیون اسکواش ایران عبارتند از:
مسابقات بین المللی ، کشوری واستانی دررده های مختلف سنی.
آموزش:آموزش نیزازجمله محصولاتی است که متقاضیان نسبتا زیادی دارد.با توجه به اقبال عمومی برای حضور در کلاس های آموزشی گروهی وانفرادی اسکواش ،طراحی وبازاریابی اینگونه کلاس هامی تواند در دستور کار فدراسیون قرارگیرد.تربیت مربی ومدرس ازوظائف مهم فدراسیون های ورزشی است.این محصول بتناسب متقاضیانی دارد که درصورت کاربرد ملاحظات علمی بازاریابی در آن می تواند حداقل در تامین منابع مالی توسعه آموزشی دراین حوزه موثر باشد.برخی از محصولات مشخص در این حوزه عبارتند از؛ کلاسهای ارتقاء درجه مربی وداوری درسطوح بین المللی،کشوری و استانی

امورفرهنگی: امورفرهنگی نیز محصولاتی را در برمی گیرد که در صورت بازاریابی مناسب ،می تواند حداقل در تامین منابع مالی تولید وارائه محصولات وخدمات اثربخش باشد.برخی از محصولات تعیین شده در این حوزه عبارتند از؛1-چاپ خبرنامه هفتگی اسکواش،2-چاپ فصلنامه تخصصی اسکواش،3-نگهداری وتامین سایت اختصاصی فدراسیون( پارس اسکواش)،4-ساخت فیلم های آموزشی اسکواش،5-پوسترهای آموزشی اسکواش،6-چاپ کتاب
امورتوسعه وتجهیز: شرایط سرمایه گذاری درایجاد ونگهداری سالن اسکواش درموقعیت های مختلف وهمینطور تولید لوازم مربوطه مثل راکت،توپ،پو

 

 

شاک و; را در برمی گیرد . تعریف محصول یا خدماتی در این حوزه از طرف فدراسیون اسکواش امکان مشارکت وجذب متقاضی را در تولید محصول یا خدمات مشارکتی یاری می دهد.برخی از این دسته محصولات عبارتند از؛1-ساخت انواع سالن های اسکواش در زمین های خصوصی ودولتی2-اجاره سالن های اسکواش3- واردات راکت وتوپ4- ساخت سالن اسکواش شیشه ای5-واردات سالن اسکواش شیشه ای6-ایجاد ونگهداری اسکواش باز درزمین های خصوصی ودولتی
7-تولید راکت وتوپ8-تولیدکفپوش سالن اسکواش9-واردات کفپوش سالن اسکواش
10-تولید شیشه های مخصوص دیواره های اسکواش
امورپژوهشی وتحقیقاتی:با توجه به بودجه های موجود در امر تحقیق ، بویژه در مراکز رسمی علمی وتحقیقی در صورت بازاریابی صحیح در امر نیازهای پژوهشی فدراسیون اسکواش می توان آنها را در سرمایه گذاری واجرای تحقیقات با هدف دستیابی به نتایج کاربردی در فدراسیون ملی اسکواش ومراکز دانشگاهی وپیشرفت علمی متقاعد نمود.برخی از حوزه های مشخص شده در این حوزه عبارتند از؛1-درامورمدیریتی واجرائی،2-درامورفنی وتخصصی اسکواش،3-درامورتجهیزاتی وامکانات کاربردی،4-درامورتربیت بدنی وعلوم ورزشی مربوط به اسکواش
اردوهای تیم ملی:تشکیل اردوهای تیم ملی را نیز می توان بعنوان محصولی در نظرگرفت.با توجه به میزان توجهات رسانه ها به اردوهای تیم ملی ،بعضا این محصول نیزدر صورت بازاریابی می تواند با مشارکت برخی ازمتقاضیان ازجمله حامیان مالی همراه شود.ازجمله محصولات این بخش عبارتند از؛اردوهای داخلی وخارجی کوتاه وبلندمدت
بازیکنان نخبه:بازیکنان نخبه نیز یکی از محصولات فدراسیون اسکواش می توانند باشند.بازیکنان نخبه وبرجسته همواره مورد توجه وتاکید بیشتر رسانه ها وتما شاگران خواهند بود.حامیان مالی وبازاریابان از طریق ورزش می توانند با پوشش دادن هزینه های تمرین وزندگی آنها را با نام شرکت ولباس منقش به آرم خود درمسابقات شرکت دهند.ازجمله محصولات این بخش عبارتند از؛تحت پوشش گرفتن یکی از15بازیکن اول رده بندی (رنکینگ)بزرگسالان، جوانان ونوجوانان

قیمت:
هرمحصول قیمت تعیین شده ای دارد.دربازاریابی ورزش با تصمیمات قیمت گذاری متعددی درباره محصول اصلی وسایر محصولات مرتبط با آن مواجه هستیم. بازاریاب باید برای قیمت محصول خود ،توجیه داشته باشد.رویکردهای قیمت گذاری عبارتند از؛1-نقطه سربه سر،2-عرضه وتقاضا،3-تامین اهداف،4-قیمت گذاری رقبا(9).
قیمت ،تاثیر زیادی بر ارزش محصول دارد،قیمت های بالا ،سبب می شود که مشتری خواستار کیفیت های برتری باشد،ازجمله جذابیت،تسهیلات،آرامش ،پ

اکیزگی وقابلیت دسترسی.اهمیت ایجاد خط مشی قیمت گذاری ،برای آن است که اثر چشمگیری برموفقیت طرح بازاریابی دارد.بنا بر نظریه پیتز واستاتلار (1996)،برای اتخاذ خط مشی قیمت گذاری ،باید چهار عامل را در نظر گرفت:
1-خریدار:از ابعادی چون شکل جمعیت شناسی،شکل های روان شناختی ،رفتارهای خرید و…
2-رقبا:بینش مصرف کننده در مورد ارزش محصول ،در مقایسه با محصولات،بررسی وتحلیل قیمت محصول رقبا و…
3-هزینه های تولید:شامل تحلیل هزینه های مواد،تجهیزات،دستمزدها،اجاره وکمترین هزینه برای رسیدن به محصول
4-گرایش ها:بررسی وتحلیل قوانین مربوط به قیمت گذاری ،مقررات دولتی ،وضعیت اقتصادی ،سیاسی و…
درمجموع بازاریابان ورزشی در تحلیل نهائی ،باید تعیین کنند که نگرش مصرف کنندگان نسبت به ارزش محصول در مقایسه با سایرمحصولات رقیب چیست وبراین اساس ،بهای مناسبی برای آن کالا مشخص سازند.(2)
دراین راستا فدراسیون اسکواش نسبت به قیمت گذاری محصولات خود اقدام نموده است.با توجه به فعالیتهای ترفیع بازاریابی ،اقدامات این بخش فدراسیون دریک نمونه مهم محصول بنام مسابقه ،در بخش ترفیع ارائه می شود.

ترفیع(ترویج):
ترفیعات،یا ارتقاءشامل مجموعه ای ازفعالیت های اطلاع رسانی،ترغیب واثرگذاری است که این سه کاملا بهم مربوطند.مهمترین روش های اقدام برای ترفیع ،عبارتند از1-آگهی(تبلیغات)، 2-روابط عمومی،3-فروش حضوری (شخصی)،4-پیشبردفروش.
پیشبرد فروش،هماهنگ کردن وفراهم نمودن فعالیت های فروش حضوری وتبلیغات است ،که خود فعالیت هائی مانند استقرار ویترینهائی در فروشگاه ،برگزاری نمایشگاه های تجاری واستفاده از نمونه ها وجوایز را در بر می گیرد.
واژه ترفیع را می توان ارتباطات معنا کرد.ترفیع ،چگونگی ارائه اطلاعات درباره محصول وآگاهی دادن به مشتری ،توسط سازمان است(9).در واقع این اقدام نوعی جا انداختن محصولات ورزشی وکارهائی است که برای اثرگذاری براذهان مصرف کنندگان صورت می گیرد.هدف از جاانداختن محصول این است که با ایجاد شکلی مشخص از فرآورده ،آن را ازفرآورده های رقیب متمایز سازند.(2)
شناخت بیشتر اجزای آمیخته ترفیع ،اقدام دراین حوزه را موثرتر می نماید.
آگهی:آگهی یاتبلیغات می تواند به صورت کتبی وشفاهی،کاتالوگها،نامه های پستی،فیلم ونوار، مجلات تخصصی،بروشور وکتابچه ،پوسترها ونقشه ها ،راهنماها،تابلوهای خیابانی،نصب آگهی روی اتوبوس هاودر ورزشگاه ها،اعلانها واعلامیه ها،علائم نمایشی،کلمات ونشانها،نمایش،پرچم هاو;باشد.درواقع عرضه پیام های یک جانبه هزینه بر،د

رباره محصول در رسانه های مختلف تبلیغاتی است.
معرفی:نوعی ارتباط بدون هزینه درمورد محصول ،که در آن فرد حمایت کننده ،معمولا شناسائی نمی شودوپیام بدلیل ارزش های خبری اش به جامعه منتقل می شود.مثل اخبار در رادیو وتلویزیون.
روابط عمومی:میهمانی ارباب جرایدورسانه ها،سخنرانی ها،سمینارها،گزارش های سالیانه شرکت،انجام امور خیریه واجتماعی،انتشارات،روابط اجتماعی.
فروش حضوری(شخصی):نمایش حضوری محصول،ملاقاتهای فروش،مذاکرات تجاری،بازاریابی تلویزیونی،برنامه های ترغیبی،حضور در نمایشگاه ها

پیشبردفروش:شامل تمهیداتی برای تشویق مصرف کنندگان ،به خرید کالای ورزشی است.مسابقات وسرگرمی ها ،قرعه کشی ،جوایزوهدایا،نمونه های رایگان،نمایشگاه ها،کوپن های خرید،تخفیف های تشویقی،اعتبارات یا بهره کم،برنامه های تفریحی،تخفیف تجاری ،ملاقاتها،سررسیدنامه وتقویم،وسایل تبلیغاتی،موادآموزشی،گردش های دسته جمعی از نمونه های این موارد هستند.
روابط اجتماعی محلی:فعالیتها وبرنامه هائی که سازمان ورزشی برای تامین نیازها وپاسخگوئی به علایق مردم انجام می دهد.مثل همکاری با شهرداری و…

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی pdf دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی pdf :

نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی
مقدمه :
یکی از عوامل بسیار موثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان داشتن اعتماد به نفس تحصیلی است نتایج تحقیقا ت مختلف نشان دهند ه این

امر است که اعتماد به نفس متغیر تا ثیر گذار تر از هوش در موفقیت ها ی تحصیلی است معمولا دانش آموزانی که به طور مکرر از یک یا چند درس نمره کم می گیرند اعتماد به نفس تحصیلی خودرا از آن دروس از دست می دهند واین نگرش که آنها توانایی پیشرفت در آن درس را ندارندشکل می گیرد برای رفع این مشکل معلمان می توانند با استفاده از آزمون های ساده که در آن دانش آموزان می توانند نمره بالا بگیرن

د احساس موفقیت را در دانش آموزان ضعیف تقویت نمایند تادانش آموزان مزه ی کسب نمرات با لا را در دروسی که انتظاری جز شکست برای آنها ندارند

بچشند وبه تدریج در دانش آموزان تجربه های موفقیت آمیزی ایجاد شودوبعد از آنکه دانش آموزان با کسب نمره خوب اعتماد به نفس لازم را کسب نمودند به تدریج سطح دشواری سوالات را تغیرداد
عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. عزت نفس و خودارزشمندی از اساسی ترین عوامل رشد مطلوب شخصیت دانش آموزان محسوب می شود. حس ارزشمند بودن هر فرد از مجموع افکار، احساس ها، عواطف و تجربیات او در ط

ول زندگی ناشی می شود. مجموعه برداشت ها و تجربه هایی که فرد از خویش دارد، باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند و یا بر عکس احساس ناخوشایندی داشته باشد. احساس ارزشمندی، واسطه ای از یک طرف میان تجربه حمایت و کفایت اجتماعی دانش آموزان و از طرف دیگر جهت گیری انگیزشی و عاطفی وی در موقعیت تحصیلی است.
عزت نفس، از مهم ترین عوامل تعدیل کننده فشارهای روانی- اجتماعی بوده و بر زمینه های روابط خانوادگی، تعامل های اجتماعی، موفقیت های تحصیلی، تصور بدن

ی و احساس خودارزشمندی کلی مبتنی است و میزان اهمیت این زمینه ها با توجه به تفاوت های فردی و رشد فرد تغییر می کند. نحوه برخورد، پذیرش، دوست داشتن و مساعدت با دانش آموز، وی را برای ایفای نقش های اجتماعی و برطرف ساختن نیازهایش یاری می دهد. رشد و حفظ احساس ارزشمندی مثبت منحصراً برحسب تجربه دانش آموزان از احترام دیگران نسبت به ایشان در نظر گرفته می شود.
ارتباط و پیوند افراد خانواده و رعایت احترام متقابل یکدیگر، در سلامت روانی- جسمانی دانش آموز تأثیر بسزایی دارد، به گونه ای که الگوهای رفتاری وی را در بزرگسا

لی بنیان نهاده و موجبات امنیت خاطر و عزت نفس را در وی فراهم می آورد. به تدریج که کودکان به سوی نوجوانی می روند، پذیرش اجتماعی توسط همسالانشان نقش مهمتری نسبت به خانواده در شکل گیری عزت نفس کلی آنان ایفا می کند.
هر چه خود ایده آل فرد با خود و یا خویشتن وی نزدیکتر باشد، عزت نفس او بیشتر و شخصیت وی متعادل تر است.
خود ایده آل یا آرمانی، مجموعه ویژگیهای شخصی و شخصیتی است که ما دوست داریم واجد آن باشیم. این تمایل، ممکن است هدفی فردی و ذهنی باشد که ما در تخیّل خود می خواهیم به آن دست یابیم و یا تصویری است که میل داریم از خود به دیگران نشان دهیم. خود ایده ال، ممکن است بسیار دور از واقعیت و غیرقابل دسترس باشد. خودپنداره نیز به معنای نگرش، ادراک و برداشتی است که شخص از خود دارد و محور اصلی این پندار، عبارت است از نام شخص، احساساتش نسبت به اندام و بدن خود، تصور ازکل بدن، جنسیت، سن و یا حتی طبقه اجتماعی- اقتصادی، مذهب، پیشرفت های فردی و یا هر عامل دیگری که او را از دیگران جدا می سازد.
اگر تصوّر از خود مثبت و نسبتاً متعادل باشد، شخص دارا

ی سلامت روانی است.برعکس اگر خودپنداری شخص منفی و نامتعادل باشد او از لحاظ روانی ناسالم شناخته می شود. تصوری که فرد از خود دارد در تعیین روابط با دیگران نیز سهم عمده ای دارد.

تغییرات عزت نفس دانش آموزان را می توان با دو عامل اصلی تبیین کرد:
1- تجربه قبلی آنان نسبت به حمایت دیگران.
2- احساس توانا بودن در حوزه های مهم زندگی. گذشته از این تفاوت های مهم فردی به میزان قابل توجهی در پیدایش عزت نفس ک

مک می کنند.
دلیل عمده ایجاد عزت نفس را باید در رابطه فرد با

جامعه اش و به ویژه در دوران پراهمیت کودکی و نوجوانی جستجو کرد. این روابط عبارتند از:
الف) واکنش دیگران،
ب) مقایسه خود با دیگران،
ج) همانند سازی با الگوها،
د) نیاز به احساس ارزش و عزت نفس.
باید این مطلب مهم را در نظر داشت که جوامع پیشرفته بشری با عنایت به توسعه آموزش و پرورش خود توانسته اند پله های ترقی و توسعه همه جانبه را به پیمایند.در توسعه آموزش و پرورش ملاکها و فاکتورهای متعددی نقش دارند .مهمترین آن نظام ارزشیابی در آموزش می باشد .آموزش را می توان به عنوان فرایند کنش متقابل معلم و دانش آموز تعریف کرد که به موجب آن تجارب مناسب یادگیری برای رسیدن دانش آموزان به هدف های آموزش و پرورش فراهم می شود . در آموزش و پرورش سنتی ارزشیلبی به عنوان آخرین حاقه های فرایند یاددهی ،یادگیری تلقی می شود که در پایان دوره آموزشی برای جدا

کردن دانش آموزان با توانایی یادگیری متفاوت به کار می رفت . امروزه ارزشیابی را بخش جدایی ناپذیر فرایند یاددهی – یادگیری می داند که همراه با آموزش و در ارتباط تنگا نتگ با آن ، به گونه ای مستمر انجام می گیرد و به جای تاکید بر طبقه بندی دانش آموزان و مقایسه آنان با یکدیگر ، هدایت یادگیری آنان را مرکز توجه خود قرار می دهد.
به منظورنظام بخشی به فعا

لیت های ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با توجه به رویکردها ونگرشهای نوین درتعلیم وتربیت.اصول زیرتحت عنوان (اصول حاکم برارزشیابی پیشرفت تحصیلی ) تعیین شده است .
1- جدایی ناپذیری ارزشیابی ازفرایند یاددهی-یادگیری:
ارزشیابی دانش آموزان باید به عنوان بخش جدایی ناپذ یر فرآیند یاددهی-یادگیری ونه به عنوان نقطه پایانی آن تلقی شود .
2-استفاده ازنتایج ارزشیابی دربهبود فرآیند یاددهی-یادگیری واصلاح برنامه ها وروشها.
هدف غایی ارزشیابی ، اصلاح وبهبود فرآیند یاد دهی-یادگیری است ونتایج ارزشیابی ها بایددراصلاح برنامه ها وروشها مورداستفاده قراگیرد .
3- هماهنگی میان هدف ها محتوا روش های یاددهی-یادگیری و فرآیند ارزشیابی:
در ارزشیابی باید تناسب و هماهنگی بین هدف ها، محتوا و روش های یاددهی-یادگیری مربوط به هردرس مورد توجه قرار گیر د

4- توجه به آمادگی دانش آموزان:
در طراحی و اجرای انواع برنامه های ارزشیابی باید به آمادگی های جسمانی ، عقلی ، عاطفی و روانی دانش آموزان توجه شود 0
5-توجه به رشد همه جانبه دانش آموزان:
در ارزشیابی باید به جنبه های مختلف رشد بدنی، عقلی ،عاطفی، اجتماعی، اخلاقی و حرکتی دانش آموزان توجه شود 0
6-توجه همه جانبه به دانش ها، نگرش ها و مها رت ها:
در ارزشیابی، متناسب با محتو
7- توجه به ارزشیابی دانش آموز از یادگیری های خود (خود ارزشیابی:
در ارزشیابی باید شرایطی فراهم شود که دانش آموز نیز بتواند از یادگیریها و عملکرد های خود و دیگر دانش آموزان ارزشیابی کند 0
8- ارزشیابی از فعالیتهای گروهی:
در نظام ارزشیابی ،علاوه بر ارزش یابی فردی، باید از فعالیتهای گروهی نیز ارزشیابی به عمل آید 0
9- توجه به فر آیند های فکری منتهی به تولید پاسخ:
در ارزشیابی باید علاوه بر پاسخ نهایی، به فرآیندی که منجر به تولید پاسخ شده است توجه کرد0
10-تاکید بر نو آوری و خلاقیت :
در ارزشیابی باید با تاکید بر روش حل مساله ، زمینه رشد و شکوفایی دانش آموزان را فراهم کرد .
11- تنوع روش ها و ابزار های اندازه گیری و سنجش پیشرفت تحصیلی:
با توجه به اهداف ، ماهیت و نوع موارد ارزشیابی ، از انواع مختلف روش ها و ابزارهای ارزشیابی (مانند پرسش های شفاهی ،آزمون های عملی ،انواع پرسش های عینی و انشایی، روشهای مشاهده رفتار ، پوشه های مجموع

ه کار ، ارایه مقالات و طرح ها ، گزارش مربوط به فعالیت های تحقیقاتی ، ارزشیابی عملکردی ، ارزشیابی مستمر ، انواع دست ساخته ها ، روش خود سنجی و ; استفاده می شود .
12- استفاده از انواع ارزشیابی:
در فر آیند یاددهی- یادگیری لازم است با توجه به هدف ها ، محتوا و روش های تدریس از انواع ارزشیابی ها ( از قبیل تشخیصی، تکوینی، مجموعی، هنجار مرجع، هدف مرجع ، درونی، بیرونی ، ملی و ;) استفاده شود .
13- استقلال مدرسه ومعل

م در فرآیند ارزشیابی:
در فرآیند ارزشیابی باید استقلال مدرسه و معلم در چار چوب سیاست های کلی آموزش و پرورش حفظ شود .
14- اصل رعایت قواعد اخلاقی و انسانی در ارزشیابی:
به موجب این اصل ، ارزشیابی باید به گونه ای سازماندهی و اجرا شود که موجب خدشه دار شدن حقوق ، تعاملات انسانی ، اعتماد به نفس و سلامت روانی دانش آموز یا معلم نگردد .
15-اصل توجه به تفاوت های فردی:
در انجام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی می بایست به تفاوت های فردی دانش آموزان توجه شود .
16-ضرورت هماهنگی در تحقق اصول ارزشیابی:
در به کارگیری اصول فوق الذکر باید میان سازمانها ، مراکز ، ادارات، واحدها و سایر بخش های مسئول ارزشیابی در مورد روش ها ، ابزارها، معیار ها و برنامه های اندازه گیری و سنجش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، تعهد و هماهنگی کامل وجود داشته باشد .
یکی از عمده ترین دلایل «کمرویی» نیز

نزد کودکان و نوجوانان، ضعف در اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندی است. پدیده کمرویی که امروزه به عنوان یک معلولیت اجتماعی مطرح است، رابطه مستقیمی با چگونگی نگرش فردت نسبت به خود واحساس خود ارزشمندی وی دارد. در درمان کمرویی هم برای کاهش اضطراب و افزایش مهارتهای اجتماعی (مثل شمرده و رسا صحبت کردن، برقراری ارتباط بصری با مخاطبین و;)، بدون توجه اساسی به اصول و روشهای تقویت اعتماد به نفس اقدام مؤثری انجام نمی پذیرد.

خودشناسی و پذیرش مسؤولیت اجتماعی از مهمترین هدفهای تربیتی در هر جامعه ای است و برخورداری از حس «خود ارزشمندی» و «اعتماد به نفس» قوی به مثابه ی یک سرمایه ی ارزشمند حیاتی، برای همه ی انسانها، بویژه کودکان و نوجوانانی که از مهارتهای اجتماعی کمتری بهره مند هستند، از مؤثرترین عوامل پیشرفت و شکوفایی استعدادها و خلاقیتها به شمار می آید. به طور کلی فرآیندهای شناختی، احساسات، انگیزه ها، برقراری روابط فی مابین، شیوه زندگی، تصمیم گیریها و انتخابهای ما قویاً متأثر از چگونگی احساس خودارزشمندی و اعتماد به نفس است.
یک اراده قوی در گرو اعتماد به نفس قوی و استوار است.تسلیم ناپذیری، مطمئن، مصمم و راسخ قدم بودن از صفات برجسته رهبران بزرگ تاریخ انسانهاست.* به عبارت دیگر تنها عوامل تعیین کننده ی رفتار، اعتماد به نفس و احساسی است که ما نسبت به خودمان داریم. به قول «مازلو1»(1954) ما برای سلامت روانی خود نیاز به احساس اعتماد به نفس مثبت و قوی داریم. بنابراین برای برخورداری از اعتماد به نفس، انسان نیاز دارد که از احترام و شأن اجتماعی مطلوب و نگرش مثبت به خویشتن بهره مند باشد.
تحقیقات انجام شده در مدارس مختلف بویژه مدارس اس

 

تثنایی نشان می دهد که بین پیشرفت تحصیلی و نگرش فرد نسبت به خودش رابطه ی مستقیمی وجود دارد. هر قدر فرد احساس و نگرشی مثبتی نسبت به خود داشته باشد، موفقیت بیشتری در امور تحصیلی از خود نشان می دهد (فرانک21976).
در این میان والدین، خواهران و برادران، معلمان و همسالان کودکانی که به دلایلی نظیر کمرویی، اضطراب، ناتوانی در انجام تکالیف درسی و یا عقب ماند

گی ذهنی از اعتماد به نفس لازم برخوردار نیستند، نقش بسیار مهمی در ایجاد و تقویت حس «خودارزشمندی» و اعتماد به نفس آنها دارند. آنچه برای بهداشت روانی، پیشرفت تحصیلی و شغلی این قبیل دانش آموزان ضروری می باشد، این است که به آنها کمک نماییم تا حس خودپنداری واقعی و اعتماد به نفس قوی در آنان رشد یابد. به دیگر سخن بوجود آمدن و تقویت کارآیی و احساس ارزشمندی در شکوفایی شخصیت و توانمندیهای کودکان و نوجوانان بسیار مهم است.
روشهای تقویت اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان
عوامل متعددی می تواند در پرورش و تقویت حس اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان، آنهایی که دچار کمرویی و یا عدم تمرکز هستند، با توجه به ویژگیهای جسمانی و قابلیتهای ذهنی و توانمندیهای عمومی آنها دخیل باشد. خانواده ها و مربیان مراکز آموزشی می بایست، اطمینان حاصل کنند که همه ی افرادی که با ایشان محشور هستند در اتخاذ تصمیمات و انجام فعالیتهای مختلف از اعتماد به نفس کافی برخوردار می باشند. باید تلاش نمود تا احساس «کارا» بودن، مفید واقع شدن و بالطبع «خود ارزشمندی» و قابل احترام

بودن را در آنها تقویت کرد. باید توجه داشت که رفتارهایی از قبیل بی توجهی، تحقیر، تهدید، و ایجاد موانع و محدودیتهای بی جهت برای فعالیتهای فردی که از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیست، از آفتهای رشد این ویژگی در او محسوب می شوند. طبیعی است از نوجوانی که فاقد اعتماد به نفس کافی باشد، نمی توان پیشرفتهای قابل ملاحظه ای را در امر تحصیل، فعالیتهای شغلی و حرفه ای و مهارتهای ارتباطی انتظار داشت. نوجوانی که احساس کارآیی، ارزشمندی و اعتماد به نفس نداشته باشد، چگونه می تواند با انگیزه ا

ی قوی و تصمیم و اراده ای استوار که اساس پیشرفت در هر کاری است در امر تحصیل و کسب مهارتهای لازم موفق شود.
در این جا به چند عامل بسیار مهم برای پرورش و تقویت حس اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان اشاره می نماییم.
الف) همواره سعی نمایید که در برخورد با کودکان و نوجوانان توانمندیهای آنها را مدنظر قرار دهید، نه ضعفها و ناتواناییها را:
لازم است پیوسته با دید و بازخورد مثبت و سازنده به آنان نگریست. هرگونه احساس و نگرشی که ما نسبت به کودکان و نوجوانان داریم، بدون شک در رفتار فی مابین تأثیر بسزایی خواهد داشت. اگر احساس و نگرش ما نسبت به کودک مملو از ضعف و درماندگی او باشد، منجر به رفتارهایی نظیر بی رغبتی و بی توجهی نسبت به او، یا حمایت بیش از حد از وی خواهد شد، که در هر دو صورت کودک نمی تواند از حس ارزشمندی و اعتماد به نفس لازم برخوردار باشد.
فرزند هبه الهی است و باید با دید منت بر او نگریست، تقدیر خالق در خلقت وجود انسان همیشه در احسن تقویم است،*به عبارت دیگر آنچه خداوند هبه می کند در راستای بهترین صورتهاست، اما تأثیرپذیری نطفه از اختلالات ژنتیکی و یا عوامل

دیگر، امری است که در بسیاری از مواقع کنترل آن خارج از توان انسان می باشد.
لذا با پذیرش قلبی هبه الهی** در وضعیت موجود، باید نقاط قوت و توانمندیهای کودک را مدنظر قرار داده، برای شکوفایی استعدادهای بالقوه اش تلاش کرد. از جمله این که محیط خانه، مدرسه و محله کودک را به صورت صحنه هایی از نمایش به فعلیت رسیدن مهارتها و استعدادهای بالقوه او درآوریم.
وجود نگرش منفی نه تنها تأثیر سوء و یا بازدارن

ده روی کودک خواهد گذاشت، بلکه صاحبان چنین اندیشه ها و نگرش هایی خود را نیز در پس دیواره ای از برداشتهای آزاردهنده و ویرانگر محبوس کرده، از خلاقیتها و ابتکار عمل، نشاط و سرزندگی و بالاتر از همه امید، توکل و تحرک باز می دارند.
ب) برای نوجوانان و جوانان تجارب خوشایندی از فعالیتهای مستقل و آزاد فراهم نمایید؛
به آنها فرصت دهید تا با فعالیتهای مستقل، احساس مسؤولیت و مراقبت از خویشتن را بیابند. برای این کار ایجاد انگیزه های لازم برای تحرک و فعالیتهای داوطلبانه بسیار حائز اهمیت است. غالباً نوجوانان با انگیزه های محیطی به فعالیت افتاده با رضامندی و احساس خوشایند درونی پیشرفت می کنند. بدیهی است فعالیتهای مستقل و آزاد در زمینه ی انجام کارهای روزانه از نظارت مستمر و بعضاً هدایت، ارشاد و تشویق خانواده بی نیاز نخواهد بود. اما آنچه مهم است این که نظارت بزرگسالان، به معنای دخالت مداوم ایشان در فعالیتها و امور نوجوانان نیست. نباید در همه کارهای آنان دخالت کرده و به جای این ک

ه ابتکار عمل به دست نوجوانان باشد، آنها را به عناصر منفعل و غیرفعال تبدیل سازیم.
ج) تجارب موفقیت آمیز کودکان و نوجوانان را افزایش دهید:
یکی از مهمترین عوامل ایجاد و تقویت حس اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان، بویژه نوجوانان کمرو و یا ناموفق، فراوانی موفقیتهای آنها در انجام فعالیتهای مختلف می باشد. به عبارت دیگر لازم است برنامه های آموزشی و فعالیتهایی که برای آنها پیش بینی می شود به گونه ای تهیه و تنظیم گردد که با سعی و تلا

شی که از خود نشان می دهند موفق به انجام آنها بشوند.
جوانی که تجارب چندانی از موفقیت در خانه و مدرسه ندارد، هر قدر در انجام فعالیتهای مختلف با موفقیت بیشتری مواجه گردد، حس کارآیی، ارزشمندی و بالطبع اعتماد به نفس در او تقویت می شود. آنچه در این ارتباط بسیار مهم و قابل توجه است این که تلاش افراد هدفمند و جهت دار باشد، یعنی کسب هرگونه موفقیت می بایست در سایه تلاش و تقلا انجام پذیرد، تا آنها احساس خوشایندی از دقت و تلاش داشته باشند. بدیهی است که این انتظار که همه فعالیتها و تلاشها بدون استثناء منجر به موفقیت گردد، همواره نمی تواند امری طبیعی و ایده آل باشد، بلکه توقع نامعقول آن است که با توجه به شرایط ذهنی و روانی افراد برنامه های آموزشی و تربیتی خاص نوجوانان و جوانان به گونه ای تنظیم گردد که در غالب موارد آنها با تلاش مستمر خود به نتیجه مطلوب دست یابند.
بی تردید در غیر این صورت، یعنی

وقوع شکستها و ناکامیهای پیاپی به دلیل کمرویی و یا دشواری تکالیف ارائه شده و بالطبع دلسردیها و دلزدگیهای مستمر، نوجوان حس کارایی و ارزشمندی خود را از دست داده، احساس بی کفایتی بر او مستولی می گردد، اعتما

د به نفس وی نیز به حداقل می رسد.
اولیاء و مربیان باید به خاطر داشته باشند که آنچه در رشد و پیشرفت این قبیل افراد، مهم و حائز اهمیت است. مسأله انگیزه و تلاش آنهاست و نه صرف نتایج حاصل از آن. افراد با هم فرق دارند و در انجام یک فعالیت مشخص و یکسان انگیزه و تلاشهای متنوعی از خود نشان می دهند. در این رهگذر امکان دارد نوجوان تیزهوشی با حداقل تلاش بتواند به نتیجه مورد نظر دست یابد، در حالی که ممکن است نوجوانی که با عقب ماندگ

ی ذهنی مواجه است با حداکثر تلاش قادر نشود به حداقل نتیجه مورد نظر نایل گردد. لذا صرف نگریستن به نتایج کار، یعنی نمرات حاصله نمی تواند رویه ای منطقی و عادلانه باشد. به ح

کم عقل سلیم، آنچه مهم است و باید تشویق و تقویت بشود همان نفس تلاش مستمر و هدف دار بودن آن است .و بس.
همه افراد بویژه نوجوانان و جوانان کمرو در فعالیتها و تلاشهایشان به تشویق و ترغیب نیاز دارند. موفقیتهای ایشان در انجام مهارتهای مختلف موجب تقویت انگیزه و رغبت آنها برای ادامه کار و تلاش بیشتر می شود. به عبارت دیگر تجارب موفق، انگیزه، جرأت، تلاش، پشتکار و اعتماد به نفس آنها را تقویت می کند.
د)قدرت تحمل کودکان و نوجوانان را برای مواجه شدن با ناکامیهای احتمالی افزایش دهید:
بدون تردید، علی رغم همه تمهیدات و برنامه ریزی های مناسب، فردی که دارای اعتماد به نفس ضعیف است و یا از توان ذهنی مطلوب و مهارتهای لازم اجتماعی برخوردار نیست، در زندگی خانوادگی، آموزشگاهی و اجتماعی به دلا

یل گوناگون در انجام فعالیتهای متنوع بعضاً با تجارب ناخوشایندی از ناکامیها و شکستها مواجه خواهد شد. والدین و مربیان می بایست از این قبیل تجارب ظاهراً ناخوشایند برای او نیز نهایت حسن استفاده را بنمایند و با تشویق و ترغیب نوجوان به سعی و تلاش دوباره، مسأله ناکامی او را به سکوی پرش و جهشی تازه تبدیل کنند.گاه تجربه ی شکست و ناکامی در بعضی از افراد انگیزه ای قوی تر و غنی تر برای کوشش و ادامه کار بوجود می آورد. آنچه در این مورد فوق العاده مهم است چگونگی نگرش و تلقی ما از تجربه

شکست یا عدم موفقیت نوجوان در انجام کار است. اگر ما یاد بگیریم که نوجوان را به دلیل ناتوانی و ناکامی اش در انجام کاری، سرزنش، تحقیر و تنبیه نکنیم، آن وقت خواهیم توانست، چنین شرایط ظاهراً ناخوشایند را به بهترین تجربه ها و آموخته ها در زندگی او مبدل سازیم.
افراد می توانند از ناکامیها و سرخوردگیها، درس صبر و مقاومت، طرح ریزی اندیشه نو و تلاش تازه را بیاموزند. بالاتر از همه، تجارب ناشی ا

ز ناکامیها و سرخوردگیها به نوجوانان و جوانان می آموزد که دیدی واقع بینانه نسبت به تواناییهای خود، فعالیتها و امور مختلف زندگی داشته باشند. بالطبع برخورداری ایشان از نگرشی واقع بینانه نسبت به توانمندی خود و مسائل و م

شکلاتی که با آن مواجه می شوند، موجب تقویت کارآیی و ارزشمندی شخصی و اعتماد به نفس خواهد شد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران pdf دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران pdf :

آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران

آزادی آرمان شکوهمند بشری است به همین دلیل قابلیت بدست دادن تعابیر و تفاسیری بس ناهمگون را در خود نهفته دارد.مستبدان و نیز آنان که از پی اهوا و یا مثابه ایدئولوژی اغواگری سیاسی در مقاطعی به آرمان آزادی تمسک جسته‌اند، هر دو از ه

مین ویژگی سوء استفاده می‌کنند.به همین خاطر است که خیلی زود بحث آزادی به بحث از تعابیر و تفاسیر آن، مبانی و قوتها و کاستیهای هر قرائت می‌انجامد.آزادی از مفاهیم اساسی در فلسفه سیاسی غرب و اسلام است این مفهوم در فلسفه سیاسی غرب در سیر تاریخی خود تحول زیادی یافته است .چرا که مفهوم چون دیگر مفاهیم انسانی و ا

جتماعی بشدت از دو متغیر زمان و مکان تاثیر می‌پذیرذ.تحول مفهوم آزادی در فلسفه سیاسی غرب از آن جهت مهم است که تفکر ایران بخصوص پس از مشرو

طه تحت نفوذ اندیشه‌های غرب بوده‌اند.همین مساله باعث تغییر مفهوم آزادی یعنی از اخلاقی به حقوقی سیاسی در ایران شد.ولی باید گفت آزادی در مکتب اسلام با آزادی در فلسفه غرب یعنی لیبرالیسم (بعنوان آموزه برجسته چهار قرن اخیر) تفاوت ماهوی با یکدیگر دارند.در لیبرالیسم آزادی به منزله “هدف ” است ولی در اسلام آزادی “ابزاری” جهت تکامل

و به فعلیت رساندن استعدادهای بشری است .پس از انتخاب دوم خرداد 1376 و نتایج آن بر محیط اجتماعی و سیاسی و ادبیات سیاسی جناحهای کشور، شاهد شکوفایی و روییدن و گسترش مطبوعات و نشریات در کشور بودیم.جریانهای مختلف سیاسی هر کدام در پشت صفحات روزنامه‌ای یا روزنامه‌های خاصی با برداشتهای ویژه خود از مفهوم آزادی به طرح دفاع از آرمانهای خود پرداختند.برداشتها و رویکردهای جناحهای سیاسی از آزادی بستگی به مبانی معرفتی، تحولات داخلی و خارجی و نزدیکی یا دوری از قدرت دارد.جناح راست با توجه ب

ه مبانی معرفتی خود یعنی قرائت سنتی از اسلام، فلسفه کلاسیک غرب و اندیشه ایران باستان مفاهیم درون دینی مثل اولویت بر آزادی درونی، جهت‌دار بودن آن و ; از آزادی ارائه میده

د.جناح چپ با توجه به اصول معرفتی خود یعنی قرائت دموکراتیک از اسلام، فلسفه کلاسیک غرب و لیبرالیسم غرب هم مفهوم درون دینی مثل جهت‌دار بودن آزادی، آز

ادی را به منزله ابزار دیدن و ; هم برون دینی مثل قانونگذاری تاکید بر آزادیهای سیاسی و اجتماعی و ; ارائه میدهد گر چه اولویت را به آزادیهای درونی میدهد جناح ملی – مذهبیها هم با توجه به مبانی معرفتی خود یعنی اسلام بازسازی شده، لیبرالیسم غرب و ناسیونالیسم ایتالیایی بیشتر مفاهیم برون دینی مثل تاکید بر آزادی بیرونی، دموکراسی، آزاد

ی مخالفان و ; از آزادی ارائه میدهد هر جناحی با توجه به مبانی معرفتی و مسائل دیگر نگرش خاصی به آزادی دارد.در نتیجه ا

جماعی در مورد آزادی وجود ندارد.برای رسیدن به وفاق و تعریف مشترک از آزادی باید تحولاتی در مبانی انسان شناسی و معرفت شناسی جناحها صورت بگیرد.به عبارت دیگر باید ساخت نظری و نگرش جناحها به انسان، قدرت ، دین و ; به یکدیگر نزدیک شود.

چکیده : تأمین امنیت اجتماعی از وظایف مهم نظامی سیاسی

و دولت به حساب می آید. حوزه و گستره امنیت اجتماعی، بستگی به تصویری دارد که نظام سیاسی از دولت و ساختار و هدف خود می دهد. از آنجا که محور اصلی در این نوشتار، قانون اساسی جمهوری اسلامی است در این زمینه به بررسی جایگاه امنیت اجتماعی با عطف توجه به تعریف آن و تبیین دولت ، در قانون اساسی پرداخته شده است. با توجه به اندیشه سیاسی اسلام و لزوم هدایت و به سعادت رساندن مردم ، انقلاب و ایدئولوژی انقلاب اسلامی، حوزه های امنیت اجتماعی در ابعاد قضایی، اقتصادی، سیاسی و اداری

فرهنگی، اجتماعی، و نظامی قابل ترسیم است که بیانگر جامعیت نظری و گستردگی و حداکثری دولت در نظام اسلامی است.

واژه های کلیدی: امنیت، امنیت اجتماعی، دولت، نظام سیاسی، قانون اساسی

مقدمه:

 

«امنیت» به معنای اولیه آن یعنی صیانت نفس یکی از مسائلی است که «دولت» به خاطر آن به وجود آمده است. به این معنا که ضرورت اساسی ایجاد و تأسیس دولت، استقرار و حفظ امنیت در اجتماع بوده است. البته بحث امنیت در هر زمانی، معنای خاص داشته

است؛ گاه تنها معنای «حفظ جان و صیانت نفس» (در اندیشه ای هابز) داشته و زمانی دیگر، «حفظ اموال و دارایی» (در اندیشه ای لاک) به معنای آن اضافه شده است. (لئو اشتراوس، 1373، ص62) امروزه معنای امنیت علاوه بر مسائل جانی و مالی به حوزه های متفاوت آزادی، مشارکت سیاسی، تأمین اشتغال و رفاه و حتی بهره گیری از اوقات فراغت و برآوردن استعدادها هم کشیده شده است. البته میزان و محدوده این موضوعات و حوزه ها متناسب با بینش و اندیشه نظام های سیاسی و نوع آنها می باشد؛ دینی یا سکولار و لائیک بودن، لیبرالیستی یا مارکسیستی بودن، توتالیتر و انحصارگرا یا دموکرات بودن، به جامعه مدنی و حوزه خصوصی افراد اهمیت دادن و عواملی دیگر بر مؤلفه ها چارچوب امنیت تأثیر می گذارد. از آنجا که دولت در جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب در بهمن ، 57 «اسلامی» شد در این زمینه اندیشه های سیاسی اسلام خصوصاً تشیع و بحث انقلاب و ایدئولوژی انقلاب اسلامی، تأثیر زیادی بر چگونگ

ی تدوین و محتوای قانون اساسی و نوع نظام سیاسی آن گذاشته اس

ت. با توجه به این موضوع سؤال اصلی در نوشتار این است «جایگاه امنیت جامعه در قانون اساسی جمهوری اسلامی چیست؟»
از آنجا که بحث تأمین امنیت جامعه وظیفه دولت است لازم می آید تا به دولت از منظر اندیشه‎ای نیز نگریسته شود که این موضوع در ابتدا و به اختصار آورده شده است. فرضیه اصلی نوشتار هم این است: «با توجه به اندیشه سیاسی تشیع و لزوم هدایت و زمینه سازی برای به سعادت رسیدن مردم، شاهد ظهور و رشد رویکردی هستیم که بر اساس آن دولت به عنوان متولی وظایف بالا، رشد نموده و توسعه می یابد. این ایده در مقابل رویکرد تحلیلی قرار دارد که با توجه به اینکه بحث امنیت در حوزه های حقوقی (جانی و مالی) در گذشته مطر

ح بوده اما سرایت و گسترانیدن آن در قالب امنیت اجتماعی به حوزه های قضایی (پایمال نشدن حقوق افراد در دادگاههای نظام سیاسی)، سیاسی (بحث مشارکت سیاسی در قالب احزاب، مطبوعات، گروهها و سندیکاهها و آزادیها)، اداری (برخورد مناسب اداره جات با مراجعین)، اقتصادی (تأمین شغل، مسکن، رفاه، جلوگیری از تورم زیاد، رفع فقر)، فرهنگی (ازدواج، هنر و برآوردن استعدادها) در دوران جدید اتفاق افتاده است؛ قائل به تعریف این مفهوم در حیطه حوزه غیر دولتی می باشد. مطابق این رویکرد طرح مسایلی چون ا

همیت این مسایل ریشه در افزایش فردیت افراد و حقوق آنها ـ با توجه به مسائلی چون موضوعیت یافتن تک تک افراد، آزادی، رفاه، فعلیت یافتن استعدادها و; ـ موید این مدعاست.
در این نوشتار ابتدا به مفهوم شناسی پرداخته شده، بعد چارچوب نظری تحقیق و در مرحله بعد موضوع امنیت اجتماعی آمده است. سپس محورها و زمینه های امنیت اجتماعی در قانون اساسی جمهوری اسلامی بر شمرده شده و در نهایت نتی

جه گیری مولف آمده است.
نکته آخر آنکه این نوشتار «تبیینی» است؛ یعنی صرفاً به تبیین جایگاه امنیت جامعه و دولت در قانون اساسی جمهوری اسلامی پرداخته شده است.

الف. مفهوم شناسی
امنیت
«امنیت» از جمله مفاهیم پچیده‎ای است که ارائه تعریف واحدی از آن به سادگی میسر نیست. «امنیت» پیش از آنکه مقوله ای قابل تعریف باشد پدیده ای ادراکی و احساسی است یعنی این اطمینان باید در ذهن توده مردم، دولتمردان و تصمیم گیران به وجود آید که برای ادامه زندگی بدون دغدغه امنیت لازم وجود دارد [یا نه] (کاظمی، 1352، ص117).
در تعریف «لغوی» امنیت عبارت از «محافظت در مقابل خطر، احساس ایمنی و رهایی از تردید است.» (بوزان، 1378، ص52) در «فرهنگ لغات» امنیت به معنای ایمن شدن، در امان بودن و بدون بیم و هراس بودن آمده است؛ به عنوان مثال در فرهنگ «معین» امنیت به معنای ایمن شدن، در امان بودن و بی بیمی تعریف شده است. (فرهنگ معین، 1363، ص352)، در فرهنگ عمید ایمنی، آرامش و آسودگی (فرهنگ عمید، 1379، ص233) و در فرهنگ «المنجد» اطمینان و آرامش خاطر (فرهنگ المنجد، 1973، ص18) معنا شده است.
در مجموع می توان مفهوم «امنیت» را به مصونیت از تعرض و تصرف اجباری بدون رضایت و در مورد افراد، به نبود هراس و بیم نسبت به حقوق و آزادی های مشروع و به مخاطره نیفتادن این حقوق و آزادی ها، و مصون بودن از تهدید و خطر مرگ، بیماری، فقر و حوادث غیرمترقبه و در کل هر عاملی که آرامش انسان را از بین ببرد؛ تعریف نمود. (Wyne Jones, 1999: 102-4)

امنیت اجتماعی

درون «مقوله» امنیت بحثی قابل طرح است که به بعد داخلی امنیت برمی گردد. یعنی مسائلی که در حوزه های متفاوت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و قضایی، افراد جامعه با آن مواجهه هستند. آنها در چارچوب بحث «امنیت اجتماعی» قابل بررسی هستند.
گاه ممکن است جایگاه امنیت فردی در مقابل امنیت جامعه مورد سؤال قرار گیرد. «امنیت فردی»، آرامش و آسایشی است که فرد بدون در نظر گرفتن امکانات جامعه و دولت برای خود فراهم می کند. اما «امنیت اجتماعی» عبارت است از «آرامش و آسودگی خاطری که جامعه و نظام سیاسی برای اعضاء خود ایجاد می کند. (سروستانی، بی تا، ص116) به طور کلی «امنیت اجتماعی» به قلمروهایی از حفظ حریم فرد مربوط می شود که به نحوی

در ارتباط با دیگر افراد جامعه هستند و به نظام سیاسی و دولت مربوط می شود. این قلمروها می توانند زبان، نژاد، قومیت، اعتبار، نقش اجتماعی، کار، درآمد، رفاه، مشارکت سیاسی، آزادی، اعتقاد و ; باشند.

دولت
دولت اجتماعی، انسانی است که در محدوده یک سرزمین مشخص، مدعی انحصار خشونت فیزیکی مشروع به عنوان حق مختص به خود است. (وبر، 1368، 106) به عبارتی دولت عالی ترین مظهر بهره گیرنده از قدرت و حاکمیت است، که در همه جوامع وجود دارد. منظور از دولت در این نوشتار صرفاً قوه مجریه نیست بلکه نهادهای دیگر حکومت، هیأت وزارء، سه قوه و کل نظام سیاسی و حکومت را هم در برمی گیرد. (پهلوان، 1379، ص 277).

دولت حداکثری یا گسترده
گسترش حضور و نفوذ قدرت دولت در عرصه های گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است که به معنای وسیع شدن حوزه هایی است که دولت در آنها دخالت و نقش آفرینی می کند. در دولت حداکثری خیلی از مسایل مردم به دولت ارتباط پیدا می کند؛ از کار و اشتغال و غذا و اقتصاد گرفته تا آزادی، ازدواج، تفریح، سرگرمی و مشارکت سیاسی و ; (Migdal, 1988: 10)

نظام سیاسی

مجموعه ای از ترتیبات شکل یافته که درمجموع به تدوین و اجرای تصمیماتی می پردازد که در تمام جامعه قابل اجرا است. (ژان بلاندل، 1378، ص32). به عبارت دیگر نظام سیاسی مجموعه ای از نهادها و سازمانهاست که با صورت بندی و شکل خاصی به اجرای برنامه ها برای رسیدن به اهداف ترسیم شده در قانون اساسی خود می پردازد. نظام سیاسی به دلیل داشتن حق مشروع اعمال قدرت، از افراد تحت حاکمیت خود طلب اطاعت در قبال این تصمیمات می نماید. (آلموند و دیگران، 1376، ص5)

قانون اساسی

قانون اساسی، ساختار رسمی دولت، قدرتها و نهادهای مرکزی حکومت را ترسیم می کند. همچنین حقوق شهروندان و حوزه محدودیت ها و وظایف حکومت در آن مشخص شده است. (قوام، 1373، ص32)
ب. چارچوب نظری
این نوشتار براساس روش نهادگرایی تدوین شده است. «نهادگرایی»، برقواعد، رویه و سازمانهای رسمی حکومت تمرکز می کند (مارش و استوکر، 1378، صص 102-101) «نهادگرایی» در واقع علم دولت است. (همان، ص106) «نهادگرایی» به عنوان یک روش تحلیل سیاسی دارای سه رهیافت: 1 توصیفی ـ استقرایی 2 رسمی ـ حقوقی 3 تاریخی ـ تطبیقی است.
«رهیافت رسمی – حقوقی» به عنوان الگوی حاکم بر روش شناسی انتخاب شده که در آن قانون اساسی به مثابه متغیر مستقل و ابعاد متفاوت امنیت اجتماعی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. در این رهیافت قانون اساسی به عنوان مبنا و به اصطلاح مادر قوانین که معیار عملکرد نهادهای سیاسی است مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل نهادگرایان قرار می گیرد. در این رهیافت از خلال قوانین عمومی و سازمانهای رسمی حکومتی (به صورت حوزه ای) به مطالعه شکل، ماهیت، ساختار و عملکرد آنها می پردازد. از طریق نهادهای سیاسی به مطالعه دولت و ماهیت فلسفه سیاسی حاکم پرداخته می شود.
قانون اساسی که با توجه به نظریه نهادگرایی مورد بررسی قرار گرفته بیانگر شالوده محتوایی و ساختار نظام سیاسی ایران است از درون آن می توان به عنوان مثال مسائلی چون هدف نظام سیاسی و در نتیجه ابعاد امنیت اجتماعی را استخراج کرد. حقوقی که در قانون اساسی برای تک تک افراد ترسیم شده از وظایف دولت به شمار می آید که در رهیافت نهادی مورد بررسی قرار می گیرند.

از آنجا که حوزه حقوق، اصول و اهداف مصرح در قانون اساسی ملهم از اندیشه های سیاسی اسلام و ایدئولوژی انقلاب اسلامی است در ابتدا به این بحث (اندیشه های سیاسی اسلام در ارتباط با دولت و وظایف آن) پرداخته می شود بعد، با توجه به قانون، ابعاد امنیت اجتماعی که همان «نهادگرایی» است استخراج می شود. به عبارت دیگر از آنجا که محور تأمین امنیت جامعه است بحث دولت از لحاظ اندیشه ای از منظر متفکرین اسلامی به صورت اجمالی در ابتدا مورد بررسی قرار می گیرد.
در یک تقسیم بندی نظام ها از لحاظ محتوایی به دینی و غیر دینی (سکولار و لائیک) تقسیم می شوند هر کدام از این نظام ها تعریف خاصی از نظام س

یاسی و مؤلفه ها و اهداف آن می دهند. عمده جوامع اسلامی به عنوان جوامعی دینی به دنبال ایجاد نظام های سیاسی دینی هستند. نظام سیاسی دینی در جوامع اسلامی برگرفته از اندیشه ها و تفکرات سیاسی خاصی است. در نظام جمهوری اسلامی به عنوان نظامی دینی که برگرفته از اندیشه های سیاسی شیعه است مقوله «امامت و رهبری» جایگاه مهمی دارد. امامت و رهبری از اصول دین و از ستون های پایه ای مذهب آن به شمار می آید. این مسأله هم در شرع (نقل) آمد. و هم از نظر عقلی توسط اندیشمندان مسلمان به اثبات رسیده است که در ادامه برخی از آنها ذکر خواهد شد.
1 دولت از دیدگاه اندیشمندان مسلمان
در دیدگاه اندیشمندان و متفکرین اسلامی برای جلوگیری از هرج و مرج و ناامنی، رفع مخاصمات و بقای نسل بشر و برآوردن نیازها و احتیاجات آن، مقابله با دشمن و حفظ مرزها دولت ضروری است. همه اندیشمندان اسلامی، اعم از شیعه و سنی، همانند فارابی، ابن سینا، ماوردی، اخوان الصفا، عامری، غزالی، ابن جماعه، ابن خلدون، ابن تیمیه و; در آثار و کتب خود بر ضرورت دولت اشاراتی داشتند.[1] در این خصوص کلام حضرت علی (ع) روشنگر است، آنجا که خوارج شعار لا حکمه الا لله سر می دادند می‎فرمایند:
«; در جامعه باید حاکم (حکومت) وجود داشته باشد چه صالح و چه فاجر؛ تا مؤمن در حکومت او کار خویش کند و کافر بهره خود را برد و در سایه حکومت او مال دیوانی را فراهم آورند و با دشمنان پیکار کند و راه ها را ایمن سازد و به نیروی او حق ناتوان را از توانا بستانند تا نیکوکردار روز به آسودگی به شب رساند و از گزند تبه کاران در امان ماند.»[2] (نهج البلاغه، خطبه 40)
2 وظایف دولت
در خصوص وظایف دولت بین اندیشه گران معمای اختلاف آراء وجود دارد. با این حال چارچوب اصلی در این بحث را می توان مستند به کلام حضرت علی (ع) ا

ستخراج نمود، آنجا که از محورهای زیر بعنوان وظایف اصلی حکومت ها یاد می کنند:
1-2- نصحیت مردم، آگاهی بخشی به معنای راه درست و غلط را نشان دادن (یکی از تفاوتهای نظام های اسلامی با غیراسلامی این است که دولت مردم را نصیحت می کند ارائه طریق می کند و آنها را راهنمایی می کند)
2-2- توفیر فی ء ، ایجاد رفاه و آسایش، تقسیم ثروت جامعه، بودجه و بیت المال (وظیفه اقتصادی دولت: در جامعه اسلامی فقر، ضد ارزش است و دولت بای

د تلاش کند که شکم فقرا را سیر کند.)
3-2- آموزش و تعلیم، برای جلوگیری از جهالت تمام زمینه های علمی، فنی و تکنولوژیکی و تربیت مردم نسبت به رعایت شؤون همدیگر و اخلاقیات در جامعه (وظیفه فرهنگی دولت)
4-2- تاسیس سیستم قضایی و مجازات متخلفین و گناهکاران از طریق قانون.[3] (نهج البلاغه، خطبه 340)
نامه حضرت(ع) به مالک اشتر (نهج البلاغه، نامه 53) هم سرشار از سفارشات سیاسی و تذکر و یادآوری وظایف حکومت و حاکم در قبال مردم است.
به طور کلی در نظرات و اندیشه های متفکرین اسلامی وظایف ذیل استخراج می شود:[4]
یک. اجرای احکام شرع و حفظ دین
دو. اجرای عدالت و انصاف قانون در جامعه
سه. بالا بردن توان نظامی، اقتصادی جامعه
چهار. تأمین امنیت و حفظ مرزها
پنج. رفع مخاصمات و نزاعها و حفظ نسل بشر
شش. برآوردن نیازهای جسمانی و روحانی انسان
هفت. مدیریت و تدبیر بالای امور مردم و مملکت
هشت. تأمین احتیاجات و مصالح مردم و حفظ حقوق آنها
نه. راهنمایی و هدایت مردم با آموزش ها و تدارک بسترهای لازم برای به کمال رساندن مردم
ده. تعلیم علمی و آموزشی مردم
یازده. توزیع ثروت و بودجه در جامعه
مشاهده می شود در اندیشه های سیاسی اندیشمندان مسلمان در ارتباط با دولتهای اسلامی هدف اصلی از اداره جامعه ”هدایت مردم به سمت سعادت و کمال“ است لذا حساسیت بیشتری نسبت به دغدغه های و نگرانی هایی که باعث می شوند فرد

در مسیر سعادت و کمال نیفتد نشان می دهد.
با ارائه تعریف و توضیحاتی که در ارتباط با نظام سیاسی اسلامی از جانب اندیشمندان و متفکرین دینی داده شد. هدف نظام سیاسی و دولت، «لزوم هدایت مردم به سمت سعادت و کمال و در نظر گرفتن ابعاد جسمانی و روحانی انسان و این دنیایی و آن دنیایی برای رشد» است. این هدف در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی هم آمده است:
«قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبین نهادهای فرهنگ

ی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران براساس اصول و ضوابط اسلامی است» (مقدمه قانون اساسی، 1381، ص7) که حکومت در آن «به خود سازمان می دهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید» (همان، ص13) و «هدف از حکومت رشد دادن انسان در حرکت به سوی نظام الهی است تا و الی الله المصیر زمینه بروز و شکوفایی استعدادها به منظور تجلی ابعاد خدا گونگی انسان فراهم آید (تخلقو باخلاق الله) (همان، ص15) پس به طور کلی هدف اصلی حکومت در قانون اساسی رشد معنوی انسان به سوی آمال ترسیم شده از طرف اسلام است.
البته نفس وقوع انقلاب هم برافزایش مسئولیت‎ها و ابعاد آن و حداکثری شدن نظام سیاسی تأثیر می گذارد. در این زمینه هانتینگتون می گوید:
«انقلابها، حکومتهای نیرومند را جانشین حکومتهای ضعیف می سازند. این حکومتهای نیرومند براثر تمرکز قدرت و از این مهم تر، به خاطر گسترش قدرت در نظام سیاسی پدید می آیند [;] کارکرد تاریخی و راستین انقلابها، احیاء و تقویت قدرت است.» (هانتینگتون، 1370، ص453).
دولتهای انقلابی غالباً به مداخله وسیع در عرصه اقتصاد می پردازند و سیاستهای ملی کردن و دولتی نمودن بنگاهها و مؤسسات اقتصادی را به سرعت اجرا می کنند. انقلاب، فرهنگ سیاسی جدیدی به وجود می آورد و ارزش ها و هنجارهای تازه ای را ترویج می نماید که این فرهنگ سیاسی جدید برگرفته از ایدئولوژی و آرمانهای انقلاب است (معظم پور، ج2، 1382، ص321)
ایدئولوژی انقلاب اسلامی تأثیر زیادی برگستره نظام سیاسی و دولت دارد. ایدئولوژی انقلاب اسلامی با تأکید برعدالت اجتماعی و ضرورت کاهش شکاف طبقاتی و رسیدگی به زندگی مستضعفان، هم در قانون اساسی تبلور یافت و هم در عمل، زمینه لازم را برای افزایش تصدی فعالیت های اقتصادی توسط دولت فراهم آورد. ای

ن ایدئولوژی «با تأکید بر عدل و قسط اسلامی و اجرای سیاستهای مساوات گرایانه از قبیل دولتی سازی صنایع مادر و دولتی سازی سیستم بانکی کشور مصادره ها و توقیف اموال طبقات ثروتمند و وضع مالیتهای تصاعدی و مالیات بر درآمد و ثروت و پرداخت سوبسیدهای مصرفی» (کرباسیان، 1374، ص44) اقدمات وسیعی برای توزیع عادلانه تر درآمد از سوی دولت انجام گرفت.
با توجه به مسائل فوق الذکر از لحاظ اندیشه ای و نظری محورها

و حوزه هایی که رابط میان مردم و حکومت و نظام سیاسی در قانون اساسی از لحاظ نظری تبلور می یابد، گسترده و متنوع می شود. این محورها و حوزه های گسترده و متنوعی که مردم با نظام سیاسی ارتباط برقرار می کنند حوزهای سیاسی

، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و قضایی را شامل می شود. از این جهت، حقوقی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی برای انسان ترسیم شده از لحاظ نظری جامعیت دارد و تمام حقوق و نیازهای انسان را تحت الشعاع قرار می دهد. این حقوق که در ارتباط با اجتماع و نظام سیاسی و جمع است، حوزه «امنیت جامعه» است. این حقوق باعث امنیت بخشی به جامعه، حداقل از لحاظ نظری می شود. پس به طور کلی در نظام جمهوری اسلامی با توجه به قانون اساسی از یک طرف هم سطح

توقعات و انتظارات مردم بالا می رود و در هم سطح و حوزه امنیت و آرامش آنها گسترده می شود. در این زمینه چون دولت و نظام سیاسی خود را متصدی امورات متفاوت مردم معرفی کرده، برای مردم و آسایش ذهی و روانی به وجود می آورد.
ج. ابعاد امنیت اجتماعی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
با نگاهی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران براساس نظریه «نهادگرایی»، در حوزه های متفاوت حقوقی و قضایی اقتصادی فرهنگی سیاسی و اداری و نظامی اصول و حقوقی که به اجتماع و دولت جمهوری اسلامی مربوط می شود و جزء اهداف جامعه نظام سیاسی قار گرفته و برای مردم و افراد جامعه و اجتماع امنیت بخش است و از آنجا که به جامعه و نظام سیاسی ارتباط پیدا می کند و در جمع و اجتماع مطرح هستند و تأثیر دیگران بر آنها بیش از تأثیر خود فرد است در بر آوردن یا عدم برآوردن آنها در زیر مجموعه امنیت اجتماعی آورده شده اند که عبارتند از:
1 حوزه حقوقی و قضایی
در حوزه حقوقی و قضایی اصول و اهداف حقوقی آمده که برای فرد امنیت بخش است اینکه:
مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد و زبان سبب امتیاز نخواهد بود. [5] (اصل نوزدهم)
حقوق زن و مرد برابر و مساوی است (اصل بیستم)
برای حفظ کیان و بقای خانواده باید دادگاه ایجاد شود. (اصل بیست و یکم)
جان، مال، حقوق، حیثیت، مسکن و شغل اشخاص می باید مصون از تعرض باشد (اصل بیست و دوم)
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض مواخذه قرار داد (آزادی عقاید) (اصل بیست و سوم)
هر کس می تواند به منظور دادخواهی به دادگاههای صالح رجوع نماید و همه ملت حق دارند اینگونه دادگاهها را در دسترس داشته باشند. (دادخواهی) (اصل سی وسوم)
در همه دادگاهها طرفیق حق دارند برای خود وک

یل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد. (اصل سی وپنجم)
مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد. (اصل سی وششم)
اصل بر برائت است و هیچ کسی از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود مگر آنکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد. (اصل سی وهفتم)
گرفتن اقرار یا کسب اقرار با شکنجه ممنوع است (اصل سی و هشتم)
هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، ب

ازداشت، زندانی یا تبعید شده است ممنوع است (اصل سی ونهم) اینکه قوه قضائیه باید:
یک. به رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات بپردازد، دعاوی را حل و فصل و تخاصمات را رفع کند.
دو. به احیای حقوق عامه وگسترش عدل و آزادیهای سیاسی بپردازد.
سه. به نظارت بر حسن اجرای قوانین بپردازد.
چهار. به کشف جرم و تعقیب و مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزای اسلام بپردازد.
پنج. به اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین بپردازد. (اصل یکصد و پنجاه و ششم)
2 حوزه اقتصادی
در حوزه اقتصادی اصول، اهداف و حقوقی به شرح زیر ترسیم شده که برای فرد در حوزه اجتماع امنیت بخش است اینکه:
دولت باید اقتصاد صحیح و عادلانه ای بر طبق ضوابط اسلامی جهت رفاه، رفع فقر و بر طرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه پی ریزی کند. (اصل سوم، بند 12)
دولت باید تبعیضات ناروا را رفع کند و امکانات عادلانه برای همه ایجاد نماید. (همان، بند 13)
دولت موظف است برای مردم شغل ایجاد کند و هر کسی هر شغلی خواست می تواند برگزیند[6] (اصل بیست و هشتم و اصل چهل و سوم، بند 2)
دولت موظف است از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات تأمین اجتماعی برای بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کار افت

ادگی و بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت های پزشکی به صورت بیمه و غیره تدارک ببیند. (اصل بیست و نهم)
هر فرد در خانواده ایرانی باید متناسب با نیاز خود مسکن داشته باشد (اصل سی و یکم و اصل چهل و سوم، بند 1)
ساعات کار و محتوای آن باید طوری باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت ف

عال در افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد. (اصل چهل و سوم، بند 3)
اقتصاد بیگانه بر اقتصاد کشور نباید سلطه داشته باشد (همان، بند 8)
کشور باید خود کفا باشد[7] (همان، بند 9)
اموال شخصی مردم محترم است . (اصل چهل و هفتم)
باید در بهره برداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی در سطح استانها و توزیع فعالیتهای اقتصادی در میان استانها و مناطق مختلف کشور تبعیض صورت نگیرد (اصل چهل و ششم)
دولت موظف است ثروتهایی که از راههای نامشروع به دست آمده اند را ضبط کند[8] (اصل چهل و نهم)
3 حوزه فرهنگی و اجتماعی
در حوزه فرهنگی – اجتماعی اصول، اهداف و حقوقی ترسیم شده که برای فرد در اجتماع امنیت بخش می باشد و عبارتند از:
دولت باید محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی براساس ایمان، تقوی و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی ایجاد کند (اصل سوم، بند یکم)
دولت باید سطح آگاهی های عمومی در همه زمینه ها را با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی و وسایل دیگر بالا ببرد. (همان، بند دوم)
دولت باید به تقویت روح، بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینه های علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان بپردازد. (همان، بند چهارم)
دولت باید خودکفایی در علوم و فنون را تأمین کند (همان، بند سیزدهم)
همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی ها باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری و قداست آن و استواری روابط خانوادگی برپایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد. (اصل دهم)
برای بیوگان و زنان سالخورده و بی پرست بیمه درست شود (اصل بیست و یکم، بند چهارم)
باید زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن ایجاد شود (همان، بند یکم)
برای نشریات و مطبوعات باید آزادی بیان وجود داشته باشد تا بتوانند آزادانه مطالب خود را بیان کنند (اصل بیست و چهارم)

تجسس ممنوع است (اصل بیست و پنجم)
دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان، برای همه ملت تا پایان متوسطه فراهم سازد (اصل سی ام، اصل چهل و سوم، بند 1 و اصل سوم بند سوم)
دولت باید تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح فراهم کند (اصل سوم، بند سوم)
4 حوزه سیاسی و اداری
در حوزه سیاسی اصول، اهداف و حقوقی مطرح شده که برای فرد در اجتماع امنیت بخش می باشد و عبارتند از:

استعمار و نفوذ خارجی باید طرد شود (اصل سوم، بند و پجم)
هرگونه استبداد، خودکامگی و انحصارطلبی باید محو گردد (همان، بند ششم)
آزادیهای سیاسی و اجتماعی باید تأمین شود (همان، بند هفتم)
عامه مردم باید در تعیین سرنوشت سیاسی خویش مشارکت داشته باشند (همان، بند هشتم)
در نظام جمهوری اسلامی امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود و از راه انتخابات کشور اداره شود (اصل ششم)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله نقش آبزیان در حیات بشر pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نقش آبزیان در حیات بشر pdf دارای 6 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقش آبزیان در حیات بشر pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نقش آبزیان در حیات بشر pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله نقش آبزیان در حیات بشر pdf :

نقش آبزیان در حیات بشر

اشاره:
اگرچه صید آبزیان بی¬قصد و غرض صورت نمی¬گیرد، امّا مصرف آن¬ها به حساب نیازهای انسانی متفاوت است. بهره¬برداری غذایی و نیز استفاده¬ها

ی زینتی ـ زینت¬های آرایشی و نگه¬داری آن¬ها در آکواریوم ـ ، تفریحی، ورزشی، اقتصادی، صنعتی، آزمایشگاهی و دارویی از مصارف عقلایی آبزیان شمرده می¬شود که بسیار قابل توجه بوده و باید در جای خود بررسی گردد. در این نوشتار گذری کوتاه بر این مباحث داریم:
استفاده زینتی

با این¬که انسان¬ها دارای سلیقه¬های گوناگون می¬باشند، امّا در به¬کارگیری اشیای مختلف زینتی سازگارند. آبزیان یکی از منابع مهمّ دست¬یابی به تزیینات به شمار می¬آیند که گاه با انجام تغییرات ساده یا پیچیده، طراوت بخش فضای زندگی هستند. دو کفه¬ای¬ها و حلزون¬های دریایی به خوبی دارای این اثرند. برخی حلزون¬ها به عنوان دکمه¬های زینتی برای لباس استفاده می¬شوند و گونه¬هایی از صدف¬ها و مرواریدها در جواهرسازی کاربرد دارند.
فقه اسلام نه تنها این امور را نهی نمی¬کند، بلکه نسبت به مصرف صحیح و اصولی آن تشویق می¬نماید؛ چرا که کشش و گرایش انسان به زیبایی ودیعه¬ی الهی و جزو ارزش¬ها به شمار می¬آید.
همچنان که صاحب تفسیر گران¬سنگ المیزان در ذیل آیه¬ی شریفه¬ی: (;. وَتَسْتَخْرِجوُا مِنْهُ حِلْیَهً تَلْبَسُونَهَا;)([1]) می¬فرماید: مقصود از استخراج زینت برای پوشیدن لؤلؤ و مرجانی است که از دریا گرفته می¬شود و زنان خود را با آن می¬آرایند.([2])

استفاده تفریحی
نگه¬داری آبزیان در آکواریوم و کلکسیون¬ها از جمله استفاده¬های تفریحی مجاز است. صید ورزشی نیز از اقسام استفاده تفریحی می-باشد.
آبزیان یکی از منابع عمده¬ی اقتصاد بعضی کشورها به حساب می¬آیند. درآمد ارزی حاصل از صید، فروش و صادرات این نعمت¬های الهی می¬تواند به عنوان یکی از شاخص¬های رشد ارز و نیز اشتغال زایی شمرده شود.
قواعد عمومی قراردادها مانند وجود شرایط کافی برای طرفین قرارداد؛ همچون قصد

، اختیار، بلوغ و نیز قواعد عمومی کالای مورد معامله از جمله؛ معلوم بودن کالا و قابلیت تسلیم آن و ; که در فقه معاملات آمده است باید رعایت شود. ازاین¬رو می¬توان گفت: بهره¬مندی عقلایی و شرعی¬خواه در زمینه خرید و فروش و تجارت یا دیگر کاربردهای اقتصادی بلامانع است.

استفاده صنعتی
استفاده از آبزیان در امور صنعتی و آزمایشگاهی تا آن¬جا که مغایر قواعد عمومی فقه آبزیان نباشد، بدون اشکال است. می¬توان از روغن ماهی¬ و بعضی سموم آبزیان برای درمان بیماری¬ها استفاده نمود. استفاده¬ی درمانی از فرآورده¬های ماهی بدون فلس با اجازه-ی مجتهد جامع الشرایط و به تشخیص پزشک متعهد در شرایط اضطراری نیز یکی از موضوعات روز است که در نوشتارهای بعدی به این گونه مصارف می¬پردازیم. این مقاله نگاهی به بررسی استفاده تغذیه¬ای به عنوان مشهورترین مصرف دارد.
استفاده تغذیه¬ای
توجه عموم انسان¬ها در طول تاریخ به آبزیان نگاه تغذیه¬ای بوده است. امروز نیز این موضوع بخش عمده¬ای از مطالعات و پژوهش-های علمی را به خود اختصاص داده است.
تغذیه از ماهی
ماهی مشهورترین نوع از اقسام آبزیان به شمار می¬آید. کشور ما با داشتن آب¬های شمال و جنوب امکان دسترسی به این نعمت الهی را بسیار آسان کرده است. با این وجود نوع ماهی¬ها به حسب دریا متفاوت¬اند:
1 ماهی¬های دریای خزر (حوزه¬ی جنوبی دریای خزر؛ بخش آب¬های ایران).
2 ماهی¬های خلیج فارس و دریای عمان.
براساس برخی پژوهش¬ها تا کنون حدود 100 گونه ماهی در جنوب دریای خزر یافت شده است.([3]) از انواع ماهی¬های خلیج فارس و دریای عمان نیز تا کنون 380 گونه شناسایی گردیده است.([4])
تغذیه از غیر ماهی¬
خوردن آبزیان غیر از ماهی و میگو در فقه ما حرام است و بر این مطلب ادعا

ی اجماع شده است. در برخی از روایات نیز این حکم آمده است. از آن¬جمله در روایت موثق عمار از امام صادق(علیه السلام) نسبت به حیوان دریایی به نام ربیثا پرسش شد. امام7 فرمود: ای عمار ما آن را از ماهی¬ها نمی¬دانیم.([5]) تعلیل به این¬که حیوان نام برده از ماهی¬ها نیست؛ نشان دهنده این است که از حیوانات دریایی فقط ماهی قابلیت خوراکی برای انسان را دارد.
همچنین درباره¬ی برخی از آبزیان تصریح به حرمت تغذیه شده است، مانند: گوشت صدف¬های دریایی یا رودخانه¬ای و همچنین گوشت قورباغه، خرچنگ و لاک پشت.

شیخ کلینی1 با سند از امام کاظم7 نقل کرد که حضرت فرمود: لایحلّ أکل الجرّی، ولا السلحفاه، ولا السرطان. قال: و سألته عن اللحم الذی یکون فی أصداف البحر والفرات، أیؤکل؟ قال: ذلک لحم الضفادع، لایحلّ أکله؛ خوردن ماهی جری (از ماهی¬های بی فلس)، لاک پشت و خرچنگ حلال نیست. راوی از خوردن گوشت درون صدف¬های دریایی و رودخانه¬ای ¬پرسید، امام7 ¬فرمود: حکم آن¬ها حکم گوشت قورباغه را دارد و حلال نیست.([6])
خوردن مارهای آبزی نیز تحریم گردیده است و دلیل آن اطلاق روایتی از امام صادق(علیه السلام) است که فرمود: لایؤکل من الحیّات شیء.([7])

مصرف ماهی از نگاه قرآن و روایات
ماهی از جمله غذاهای قدیمی بشر است.
آیه¬ی شریفه¬ی: (وَهُوَ الَّذی سَخَّرَالْبَحْرَ لِتَأکُلوُا مِنْهُ لَحْماً طَرِیّاً وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَهً تَلْبَسُونَهَا وَتَری الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعلَّکُمْ تَشْکُرُون)([8]) که به آیه¬ی شیلاتی مشهور است، اشاره به گوشت تازه¬ی ماهی دارد. علامه بزرگوار طباطبایی1 می-فرماید: ; مقصود از خوردن گوشت تازه از دریا، خوردن گوشت ماهی است که از دریا صید می¬شود.([9])
خوردن ماهی در روایات نیز مورد تأکید است. امام کاظم7 فرمود: بر شما باد به خوردن ماهی؛ چرا که اگر آن را بدون نان بخوری برای تو کافی است و اگر همراه نان بخوری بر تو غذایی دلنشین است.([10])
هرگاه رسول خدا9 ماهی میل می¬کرد، می¬فرمود: اللّهم بارک لنا فیه و أبدلنا به خیراً منه.([11])
البته مباحث فقهی صید و نیز شرایط ماهی مورد استفاده در تغذیه و دیگر مصارف مورد بحث در کتاب¬های فقهی آمده است.
در روایات بر حرمت استفاده خوراکی از ماهی بدون فلس مانند: مار ماهی اشاره شده است.
در برخی روایات نیز خوردن آن دسته از ماهیانی که دارای فلس بوده، ولی به دلایلی، هنگام صید، فاقد فلس شوند، جایز شمرده شده است. در روایت صحیح از حمّاد بن عثمان از امام صادق(علیه السلام) نسبت به خوردن ماهی سؤال ¬شد، امام7 ¬فرمود: آنچه که فلس داشته باشد، خوردنش جایز است.
حمّاد از ماهی کنعت پرسش می¬نماید. امام7 می¬فرماید: خوردنش جایز است. حمّاد می¬گوید: کنعت ماهی بدون فلس است. امام7 می¬فرماید: بلی و لکنّه

ا حوت سیئه الخلق تحتکّ بکل شی فاذا نظرت فی أصل أذنها وجدت لها قشر.([12])
بلی، و امّا کنعت ماهی بد خُلقی است که خودش را به هر چیزی می¬زند (و در نتیجه پولک¬هایش می¬ریزد)؛ اگر به کنار گوشش نگاه کنی در آن فلس¬هایی می¬بینی.
میگو را نیز از جنس ماهی فلس¬دار می¬دانند.
امام خمینی (ره) در مسأله سوم از کتاب اطعمه و اشربه می¬فرماید: الإربیان المسمی فی لسان اهل هذا الزمان بالروبیان من جنس السمک الذی له فلس فیجوز أکله.([13])
چند نکته

1 مراد از فلس آن چیزی است که در عرف به آن پولک گفته می¬شود. چنانچه عرف گونه¬هایی از ماهی¬ها را بدون فلس بداند، استفاده غذایی از آن ماهی جایز نیست. از این نظر ماهی¬ها را می¬توان به سه دسته تقسیم کرد:
الف. ماهی¬های دارای فلس دایم.
ب. ماهی¬های دارای فلس غیر دایم.
ج. ماهی¬های بدون فلس.
2 حکم تخم ماهی و هرگونه فراورده¬های غذایی تابع همان ماهی است؛ پس اگر خوردن گوشت آن ماهی حلال باشد، استفاده¬های غذایی دیگر از آن نیز جایز است، وگرنه جایز نمی¬باشد. این حکم در بین فقها مشهور است. محقق حلی1 در شرایع می¬گوید: و بیض السمک المحلّل حلال و کذا بیض المحرّم حرام.([14])
3 چنانچه در شکم ماهی صید شده، ماهی دیگری باشد، در صورتی که آن ماهی از انواع حلال باشد، خوردنش اشکال ندارد. سکونی از امام صادق(علیه السلام) روایت نمود که از امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره¬ی ماهی که درون شکم ماهی دیگر است، سؤال شد. حضرت فرمود: هر دو را بخور.([15])
5 . خوردن ماهی زنده، به نظر برخی از فقها جایز است، از نظر بعضی فقها نیز احتیاط در مصرف آمده است. مگر در مقام درمان و ضرورت که اشکالی ندارد.
ویژگی¬های تغذیه با ماهی
1 پروتئین غذاهای دریایی ارزش بالایی دارد و دارای کلیه اسیدهای آمینه مورد نیاز بدن برای رشد و نمو می¬باشد.ن آن ماهی از انواع آن ماه
2 ماهی با دارا بودن 19% پروتئین و جذب 99% از این میزان و نیز وجود چربی¬ها و اسید آمینه¬های ضروری بدن و ویتامین¬ها و مواد معدنی مهم، دارای ارزش

بسیار بالای غذایی است.
3 برای درمان ناراحتی¬های گوارشی و عروقی مؤثر است. از گذشته¬های دور پزشکان بیشتر کشورها از جمله روسیه به جای تجویز دارو بیماران خود را به خوردن ماهی تشویق می¬کردند؛ زیرا داروهای شیمیایی دارای عوارض جانبی است و مصرف زیاد و طولانی آن باعث بروز ناهنجاری و ناراحتی¬های دیگر می¬گردد.
4 در مقایسه با سایر انواع گوشت¬ها، گوشت ماهی بافت پیوندی کمتری دارد. از این¬رو می¬توان گفت که تقریباً همه گوشت ماهی مصرف شده جذب بدن می¬گردد. به همین دلیل برای درمان بسیاری از ناراحتی¬ها خوردن گوشت ماهی توصیه می¬شود.
5 . بسیاری از غذاهای پر ارزش¬ دارای موادی هستند که ممکن است خوردن آن¬ها چندان نافع نباشد. بیشتر غذاهای جانوری از نظر پروتئین کامل هستند، و همه اسیدهای آمینه مورد نیاز بدن را دارا می¬باشند. ولی غذاهای دریایی از این نظر اهمیت بسیاری دارن

د، چون علاوه بر تأمین پروتئین مورد نیاز بدن دارای بسیاری از انواع مواد معدنی و ویتامین¬ها، به ویژه ویتامین ب 12 است. بدیهی است اگر این غذاها تؤام با سبزیجات مصرف گردد، ارزش غذایی آن افزون خواهد شد.
6 . گوشت، تخم و جگر ماهی دارای پروتئین، چربی و مواد معدنی بسیار مفید در سلامت انسان است.
7 پروتئین ماهی از نوع پروتئین سفید است و هضم آن در معده به راحتی انجام می¬شود. از این¬رو به کسانی که مبتلا به زخم یا ورم معده هستند خوردن گوشت ماهی توصیه می¬شود؛ زیرا هیچ¬گونه درد و ناراحتی در معده ایجاد نمی¬کند.
8 . چربی ماهی نیز از جمله چربی¬های اشباع نشده به شمار می¬آید و دارای دو نوع اسید چرب لینولینگ و لینولئیک می¬باشد که به علت پایین بودن درجه ذوب هیچ¬گاه در خون و دیگر قسمت¬های بدن ذخیره نمی¬شود، بلکه جذب بدن می¬گردد. کسانی که دارای چربی خون هستند، مولکول¬های چربی ماهی قادر است تا مولکول¬های چربی موجود در خون و نیز چربی¬های رسوبی جداره-ی رگ¬ها را وارد عمل سوخت و ساز نماید و با این گردش زمینه¬ی کاهش چربی خون را فراهم کند.
9 گوشت¬ ماهی دارای امگا 3 و امگا 6 می¬باشد که امگا 3 برای درمان ناراحتی¬های قلب و عروق بسیار مفید است و امگا 6 نقش مؤثری در شادابی پوست بدن و نشاط انسان دارد. خاویار نیز سرشار از امگا 3 و امگا 6 و اسیدهای چرب اشباع نشده، می¬باشد.
10 چربی امگا 3 موجود در گوشت ماهی در پیش¬گیری سکته مغزی و لخته شدن خون در عروق چشم و مغز و سایر اندام نقش مهمی دارد.
11 امگا 3 سبب کاهش میزان تری گلیسریدها نیز می¬گردد.
12 چربی امگا 3 به علت اثر بر روی پروستاگلاندین سبب کاهش فشار خون می¬شود.
13 ماده امگا 3 یک اسید چرب است که نقش عمده¬ای در جلوگیری از آرتریت¬ها (تورم مفاصل) دارد.
14 چربی امگا 3 نقش ضد سرطان دارد؛ شاید به همین دلیل زنان اسکیمو به ندرت مبتلا به سرطان سینه می¬شوند.

15 گوشت ماهی¬ها محتوی انواع متعدد و مقادیر مناسب ویتامین¬ها و مواد معدنی است و چربی ـ کلسترول ـ آن بسیار کم می-باشد.
هرچه در رژیم غذایی روزانه، ماهی و سایر آبزیان بیشتر جایگزین شود؛ سلامت و فراغت از بیماری¬های گوناگون ارمغان زندگی خواهد بود.
16 وجود فسفر در مغز ماهی و میگو در رشد مغز و ازدیاد شیارهای

مغزی بسیار مؤثر بوده و سبب بالا رفتن ضریب هوشی کودکان می¬شود. ید نیز برای رشد و نمو کودکان مفید است. به همین دلیل باید خانم¬های باردار ماهی را در طول دوران بارداری به عنوان غذای اصلی استفاده نمایند.
البته در مصرف ماهی اعم از پرورشی و دریایی باید این نکته بسیار مهم مورد توجه قرار گیرد که از مصرف و تغذیه پوست ماهی خودداری شود؛ زیرا پوست ماهی با داروهای شیمیایی ضد عفونی کننده¬ی آب و نیز میکروب¬های موجود در آب تماس یافته و احتمال آلودگی آن زیاد است؛ از این¬رو بهتر است که پوست ماهی مورد استفاده قرار نگیرد.
پیام¬های کوتاه
° ماهی هدیه¬ی الهی است، آن را از کودکان خود دریغ ننمایم.
° با مصرف ماهی سلامتی را به خانواده خود هدیه کنید.
° مصرف آبزیان باعث کاهش درصد سکته¬های قلبی می¬شود.
° با مصرف ماهی، کودکانی سالم¬تر، شاداب¬تر و باهوش¬تر خواهید داشت.
° تناسب اندام، سلامتی جسم و ; با مصرف ماهی نسبت دارد.
° مصرف دو وعده ماهی در هفته موجب تقویت هوش و ذکاوت فرزندان ما می¬گردد.
° با مصرف ماهی بدن خود را در مقابل افزایش رسوب کلسترول بیمه نمایید.
° گوشت ماهی حاوی 13 نوع ویتامین ضروری برای بدن است.
° مصرف ماهی از بروز افسردگی جلوگیری می¬کند.
° طراوت و شادابی روحی و جسمی با مصرف آبزیان نسبت دارد.
° مصرف ماهی موجب طول عمر بیشتر می¬شود.

° ویتامین موجود در گوشت ماهی موجب تقویت قوه¬ی بینایی می¬گردد.
° با مصرف مرتب گوش ماهی خطر ابتلا به بیماری گواتر و آسم کاهش می¬یابد.
° سلامتی بدون پزشک با مصرف ماهی میسر است.
° مصرف ماهی در سلامتی دندان¬ها مؤثر است.
° با مصرف ماهی از پیری زودرس جلوگیری کنید.

° ماهی فقط غذا نیست، دوا نیز هست.([16])
نوشتار دیگر را به بررسی راه¬های مصرف دارویی و زینتی آبزیان اختصاص می¬دهیم.
——————————————————————————–
پی¬نوشت:
[1]. النّحل (16) : 14
[2]. علامه طباطبایی1، تفسیر المیزان، ج 12، ص 318، ذیل آیه.
[3]. نادری جلودار، اطلس ماهیان حوزه جنوبی دریای خزر، مؤسسه تحقیقاتی شیلات.
[4]. دهقانی پشت رودی، اطلس ماهیان خلیج فارس و دریای عمان، انتشارات سازمان تحقیقاتی و آموزشی شیلات ایران.
[5]. شیخ حر عاملی1، وسائل الشیعه، ج 24، ص 140، ح 4
[6] . وسائل الشیعه، ج 24، ص 146، ح 1
[7] . همان، ج 24، ص 147
[8] . النحل (16) : 14
[9] . علامه طباطبایی1، تفسیرالمیزان، ج 12، ذیل آیه.
[10]. وسائل الشیعه، ج 25، ص 74
[11] . همان، ج 25، ص 74
[12] . همان، ج 24، ص 137
[13]. امام خمینی (ره)، تحریر الوسیله، ج 2، ص 126

[14]. شرایع الاسلام.
[15]. وسائل الشیعه، ج 24، ص 6 8 ، ح 2
[16]. سایت شیلات ایران.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   91   92   93   94   95   >>   >