مقاله بررسی نقش خانواده در کاهش انحرافات اجتماعی pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بررسی نقش خانواده در کاهش انحرافات اجتماعی pdf دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی نقش خانواده در کاهش انحرافات اجتماعی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی نقش خانواده در کاهش انحرافات اجتماعی pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی نقش خانواده در کاهش انحرافات اجتماعی pdf :

1. اهمیت زندگی اجتماعی

بیشک انسان برای رسیدن به کمال، سعادت و دستیابی به آرامش و آسایش، چـارهای جـز پـذیرش و انتخاب زندگی گروهی و همیاری با همنوعان خود ندارد. امروزه زندگی اجتماعی بـرای آدمـی از چنـان اهمیتی برخوردار است که زندگی انفرادی و بدون ارتباط با دیگر همنوعـان، نـوعی مجـازات بـه شـمار میآید. از این رو، زندان انفرادی را یکی از شیوههای جلوگیری از وقوع جرم دانسته و برخی بـر وجـود آن تأکید دارند. در عین حال، بر خطرات طولانی شدن زنـدان انفـرادی هشـدار دادهانـد؛ زیـرا براسـاس تحقیقی که از زندانهای غالب کشورهای اروپایی به عمل آمده، ثابت گردیـده کـه مـدت زنـدانی بـودن یک فرد به صورت انفرادی، باید محدود باشد و گرنه بیماریهای روانی و جسمی در او پیـدا شـده و در نهایت، به تعداد مجرمین و بیماران اضافه میگردد.1

دورکیم نیز معتقد است: اگر از آدمـی آنچـه را کـه در پرتـو زنـدگانی اجتمـاعی نصـیبش گردیـده، بازستانند، به درجه حیوانات و جانوران تنزل خواهد یافت.2 نکته قابل تأمل در این زمینه، این اسـت کـه علیرغم تأکید فراوان اندیشمندان دینی و غیردینی و همچنین آموزهها و متون دینی، بر زنـدگی گروهـی و فواید فراوان حیات جمعی، چرا برخی روایات و نیز در ادبیـات انسـان را بـه زنـدگی فـردی تشـویق میکنند. مثل روایت پیامبر اکرم که فرمود: »وحده الانسان خیـر«؛ تنهـایی انسـان بهتـر اسـت، و یـا در ادبیات شعری آمده است: »دلا خو کن به تنهایی، که از تنها بلا خیزد.«

راز این ترغیبها را باید در جامعه و گروهی که انسان در آن به سر میبرد، جسـتوجـو کـرد؛ زیرا هرچند انسان برای رسیدن به سعادت مادی و معنوی خـود چـارهای جـز گـزینش و پـذیرش زندگی گروهی ندارد، اما این حقیقت را هم نباید از نظر دور داشت که هـر اجتمـاع انسـانی تـوان مهیا کردن سعادت بشر را ندارد؛ زیرا جامعه منحرف و جمعیـت کجـرو، نـه تنهـا سـعادت بخـش نبوده و زمینه به کمال رسیدن را مهیا نمیکند، بلکه خـود بسـتر مناسـبی اسـت کـه ریشـه حیـات فردی آدمی را خشکانده و راه رسیدن به سعادت و کمال انسانی را مسدود مـیکنـد . ایـن حقیقـت را در حدیث نبوی میتوان مشاهده کـرد، آنجـا کـه حضـرت مـی فرمایـد: تنهـایی انسـان بهتـر از همنشینی با بداخلاقان و کجروان است.3

بدین ترتیب، زندگی در جامعهای مفید و مناسب است که در آن کجروی نبوده و رفیق بد نباشـد تـا بر جان و جهان زند و صد البته وجود چنین جامعهای که در آن هیچ گونه انحرافی نباشد، در حد آرمـان است و واقعیت خارجی ندارد؛ چرا که دانشمندان علوم اجتماعی انحراف و کجروی را همزاد با زنـدگی اجتماعی انسان و پدیدهای طبیعی در اجتماعهای انسانی برمیشمارند. در عین حـال، معتقدنـد کـه ایـن

بررسی نقش خانواده در کاهش انحرافات اجتماعی 15

پدیده، هیچ گونه شباهتی با سایر پدیدههای اجتماعی ندارد؛ زیرا وجود و رواج آن در جامعه مخـل همـه ایدههای مربوط به اخلاق و سیاست اجتماعی بوده و زیانباری و سایر خطرهای تهدیـد کننـدهاش، آن را وحشت آفرین ساخته است.4

2. کجروی چرا؟

در اینکه انحراف و کجروی چیست و چگونه باید آن را تعریف کرد، بحثهای فراوانی صـورت گرفتـه و تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. این امر نشان دهنـده مشـکلاتی اسـت کـه در مسـیر شـناخت انحراف و کجروی قرار دارد. اما بیش از هر چیز، تبیین و چرایی پدیداری این پدیـده اجتمـاعی دغدغـه اصلی اندیشمندان اجتماعی بوده و تلاشهای فراوانی برای کشف علت و عوامل آن نمودهاند.
آنچه که بیش از همه در این زمینه، مورد توجه کاوشگران اجتماعی قرار گرفته، سـه عامـل زیسـتی، روانی و اجتماعی است: برخی با تأکید بر ویژگیهای زیسـتی و تیـپ شناسـی و تقسـیمات جسـمانی، درصدد علت یابی انحراف و رفتار انحرافی برآمدند، عدهای نیز با رهبـری فرویـد و شـاگردانش تـلاش نمودند با تکیه بر سنجههای روانی و تقسیمبندی شخصیت افراد، به تبیین کجروی بپردازند تـا مسـئله را با تبیینیعلّی حل نمایند. البته گروهی از جامعهشناسان به جای مقصر دانستن فـرد و کـاوش در عوامـل زیستی و روانی، برای شناخت علت اصلی انحراف، به سراغ جامعه رفته و به جای فرد، جامعه را مقصـر دانسته و با تبیین ساختاری تلاش موفقتری نسبت به دو گـروه دیگـر داشـتهانـد. بـه ویـژه آن دسـته از محققانی که بر جامعهپذیری و امثال آن تأکید دارند. اما این گروه نیز اراده و اختیار خدادادی افراد را، کـه نقش کلیدی در تکوین و رشد آدمی دارد، نادیده گرفتهاند. این غفلت موجب اخـتلال و نقصـان تبیـین-های جامعه شناختی شده است؛ زیرا عوامل اجتماعی نیز همانند عوامل زیستی و روانـی، چنـان توانمنـد نیستند که بتوانند افعال اختیاری انسان را، که شکل دهنده شخصیت او هستند، تحت الشعاع قرار دهند.
به اعتقاد نگارنده کتاب جامعه و تاریخ در قرآن، عوامل فیزیکی، زیستی، روانی و اجتمـاعی، هرگـز تعیین کننده افعال اختیاری بشر نیستند، بلکه فقط زمینهساز گزینش و اختیار او میباشند. بیشک، میـزان استفاده افراد بشر از این نعمت خدا داده، مانند سایر نعمتها یکسان نیست. کسانی هسـتند کـه بـا عـدم اعمال این نیرو، به تدریج موجبات ضعف و فتور آن را فراهم میآورند. کسانی دیگر نیز با بـه کـارگیری مستمر و صحیح، آن چنان آن را قوی و نیرومند میسازند که میتواند در برابر سایر عوامـل و مقتضـیات بایستند؛ ایشان در ادامه، اهمیت عامل اختیار را آنچنان میداند که شخصیت را »تألیفی از خلق و خوهـا، معتقدات، عادات و ملکاتی که بر اثر افعال اختیاری آدمی حاصل میآیند« تعریف میکند.5

25 ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز 0931

بر این اساس، در فرآیند تبیین و شناخت علت کجروی و انحرافات اجتماعی، نباید از اراده و اختیـار آدمی غافل ماند؛ زیرا غفلت از این حقیقت، نه تنها تبیین علمی درست مسئله را دچار اخـتلال مـیکنـد، بلکه پیامدهای اجتماعی نادرستی را در پی خواهـد داشـت. از جملـه حـذف مجـازاتهـای مـوثر، کـه موجب کاهش جرم و کجروی میشود. به عنوان نمونه، حذف اعدام و قوانین تنبیهـی در جامعـه مـدرن غرب، حاصل تحقیقاتی است که در آن محققان نقش مهـم اراده و اختیـار در انسـان را نادیـده گرفتـه و بیش از هر چیزی، زمینههای بروز جرم را، که همان عوامـل فیزیکـی، روانـی و اجتمـاعی اسـت، مـورد توجه و کانون تبیین خود قرار دادند.6
به تعبیر دورکیم، جوامع مدرن و صنعتی با تکیه بر تحقیقات به عمل آمده، قوانین حقوقی ترمیمـی را جایگزین قوانین حقوق تنبیهی نمودهاند. 7 فرد مجرم را به مثابه فرد بیماری گرفتهاند که با قـوانین حقـوق ترمیمی، باید او را اصلاح و مداوا نمود، همچون عضو بیماری که با استفاده از داروی گیاهی یا شـیمیایی معالجه میگردد.

1ـ2. ریشه ناهنجارها، جهل و نادانی

از منظر دینی، برای یافتن علت اصلی انحراف و رفتار انحرافی، بایـد بـه سـراغ خـود انسـان، اراده و اختیار او رفت. نباید کانون توجه خود را معطوف عوامل فیزیکی، روانی و اجتماعی نمود. ایـن حقیقـت را میتوان در قرآن کریم به خوبی ملاحظه نمود؛ آنجا که مجرمـان در روز جـزا و در پیشـگاه الهـی، بـه هنگام محاسبه اعمال انحرافی خود، جامعه آلوده را عامل ارتکاب جرم خود دانستهانـد، مـیگوینـد: نّـا»ک مستضعفین فیالارض« (نساء: .(97 در پاسخ به این مجرمـان گفتـه مـیشـود »ارض االله واسـعه« (نسـاء: (97، کنایه از اینکه میتوانستید از آن جامعه و جمـع، دوری گزینیـد و بـه جـای دیگـری کـوچ کنیـد. چنانچه ملاحظه میشود، خداوند در پاسخ نفرمود: چنین نیست؛ یعنی زمینهسـاز بـودن جامعـه آلـوده را انکار نکرد، بلکه ناتوان نبودن انسان را در برابر آن مورد سؤال قرار داد؛ یعنـی آلـودگی جامعـه و جمـع، بدان حد نیست که اراده و اختیار آدمی را از او سلب کند.

براساس این حقیقت، که معلمان اخلاق و مروجـان ارزشهـا مـأیوس نگردیـده و بـه رغـم وجـود زمینههای انحراف، امید به هدایت و پرورش شخصیت افراد را از دست ندادند و در ایـن زمینـه فعالیـت میکنند. توفیقات فراوانی را نیز در طول تاریخ زندگی اجتماعی انسان داشتهاند. همانگونه کـه مخاطبـان آنان نیز نمیتوانند با توجه به این حقیقت یاد شده، عدم التـزام و پـذیرش ارزشهـای الهـی را بـه جبـر روانی، زیستی و اجتماعی ارجاع داده، خود را تبرئه نمایند.

بررسی نقش خانواده در کاهش انحرافات اجتماعی 35

2ـ2. عدم آگاهی؛ مشکل امید

اگر گفته شود یکی از علتهای اصلی نادیده گرفتن ارزشها و مبتلا شدن به رفتار انحرافی، ناآشـنایی و عدم آگاهی است، سخن گزافی نیست. نادانی و جهل خود منشأ بروز بسیاری از معضـلات اجتمـاعی و مشکلات انسانی است. بیتردید، اگر فرد منحرف از توان و استعداد خود در رسـیدن بـه کمـال انسـانی آگاه باشد و بداند که ارزشهای حاکم در جامعه، به ویژه ارزشهای الهی و معنوی، مـیتواننـد همچـون چراغی هدایتگر، وی را در نیل به اهداف والای انسانی و خواستهای مادی و معنویاش کمک کننـد، احتمال رویگردانی وی از آن چراغ هدایت بسیار اندک خواهد بـود. ایـن حقیقتـی اسـت کـه آیـات و روایات آنرا تأیید میکنند. به عنوان نمونه، آیـه »اولئـک کالانعـام بـل هـم اضـل اولئـک هـم الغـافلون« (اعراف: (179، به زیبایی بیان میکند که علت سقوط انسـان و افتـادن وی در ورطـه حیوانیـت و حتـی پایینتر از آن، ناشی از جهل و غفلت اوست.

حضرت علی نیز عامل اصلی ارتکاب رفتار انحرافی را جهل دانسته، می فرماید: »ظلمـت نفسـی و تجرأت بجهلی«؛8 ستم به خود نموده و در مقابل خدای متعال جسارت کردم به خاطر نادانی و جهل.

امام سجاد نیز در صحیفه سجادیه، به خدا عرض میکند: »انا الذی بجهله عصاک«؛ مـن بـه خـاطر جهل و نادانیام، نسبت به خدا جسارت و گناه نمودم.
در داستان حضرت یوسف نیز، در مقابل زنی که همه مقـدمات تحریـک قـوه شـهوانی را فـراهم نمود، تنها به نور برهان الهـی توانسـت از آن مهلکـه نجـات یافتـه و بـا بهـرهگیـری از نـور ارزشهـای خداییاش، از غلتیدن در انحراف برهد: »لقد همت به و هم بها لولا أن رءا برهان ربه« (یوسف: (24

حکما و دانشمندان نیز بر این واقعیت اشاره کردند. سقراط 470-399) قبل از مـیلاد) بـر ایـن بـاور بودهکانحراف اساساً ثمره عدم شناخت و آگاهی بوده و تنها راهحل آن، نیز آگـاهی بخشـی اسـت. وی در این باره میگوید: »ما نبایستی با تبهکار با خشونت رفتار کنیم، بلکه باید به آنها بیـاموزیم کـه بـه چـه ترتیب از ارتکاب بزه خودداری نمایند؛ زیرا جنایت ثمره نادانی و جهل است. تعداد بـیشـماری از افـراد که نتوانستهاند معرفتی کسب کنند، مرتکب جرم میشوند.9«

حکیم ابونصر فارانی، دانشمند اسلامی نیز علت اساسـی ناهنجـاری را عـدم شـناخت دانسـته، مینویسد:

اگر انسان سعادت را نشناخت و یا دانست و آن را غایت مشتاق الیه خود قرار نداد و بلکه چیز دیگری را جز آن غایت قرار داد و به واسطه قوت نزوعیه به آن و به کمک حواس و متخیله وصـول بـه آن ممکـن گردد، استنباط کرد و سپس به واسطه آلات قوه نزوعیه آنگونه افعال را انجام داد. در این صـورت، همـه افعال انسان شر و نازیبا (نابهنجار) خواهد بود.10

45 ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز 0931

به این ترتیب، یکی از عواملی که نقش اساسی در بـروز انحـراف دارد، عـدم شـناخت و آگـاهی اسـت. سایر عوامل در مرحله بعد هستند. در اهمیت این عامل کافی است که خدای سبحان، نه تنها قـوه عاقلـه و رسول باطنی به بشر هدیه داد، بلکه یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر و نبی فرستاد تـا انسـانهـا را از جهل و نادانی نجات داده و راه رسیدن به کمال و سعادت را با چراغی به نام ارزشها، همـوار سـازند. در عین حال، بشر کمتر توانسته از هدایت انبیا بهره گرفته و همچنان در ناآگاهی بسر برد و با تأسـف بـر این نادانی خود اصرار دارد.

3. فرهنگپذیری

حال که جهل و نادانی ریشه ارتکاب بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی است، چه باید کرد؟

در پاسخ به این پرسش، میتوان گفت: موثرترین شیوه در حل معضل نادانی و جهل، آگاهی بخشـی است. این امر به اعتقاد جامعه شناسان، به دو صورت ممکن است: فرهنگپذیری و جامعهپـذیری؛ یعنـی دو شیوهای که مهندسان اجتماعی جامعه بر آن تأکید دارند؛ زیراانسان لزوماً در جامعـه پـرورش یافتـه و هیچگاه از جامعه و زندگی جمعی فاصله نمیگیرد.

جامعهپذیری،11 فرایندی است که به انسان راههای زندگی کردن در جامعه را میآمـوزد. بـه عبـارت دیگر، جامعهپذیری فرایندی استهکفرد را صرفاً با هنجارهای اجتماعی هماهنگ میسازد. ایـن جریـان به دو صورت پیش میرود: گاهی گروه و هنجارها و الزامات گروهیعمداً بـه جامعـهپـذیر کـردن فـرد میپردازد. گاهی نیز زندگی گروهی خود به خود، فرد را جامعهپذیر میگرداند.12

اما فرهنگ پذیری،13 جریانی است که فرد را عمقاًی و از جهات فراوان با فرهنگ جامعه همانند مـی-کند. برخلاف جامعهپذیریهکصرفاً فرد را با هنجارهای اجتماعی هماهنگ مـیکنـد. البتـه اگـر جریـان جامعهپذیری عمقاًی صورت گیرد و تداوم داشته باشد، افراد جامعـه از مشـابهتهـای فـراوان برخـوردار خواهند شد و با یکدیگر از لحاظ ارزشی و هنجاری همانند میگردنـد. بـه طـوری کـه اعضـای جدیـد جامعه در این جریان، کمکم در زندگی مشترک جامعه خود سهیم میشوند، راه و رسم آن را میآموزنـد، و زمینه فرهنگپذیری در آنها فراهم می شود.14 چنین افرادی را میتوان با فرهنـگ و ارزشهـای حـاکم همانند نمود.

1ـ3. تفاوت فرهنگپذیری و جامعهپذیری

آنچه که فرهنگپذیری را از جامعهپذیری متمایز میسازد، این است که در اولـی، فـرد هماننـد جامعـه و

بررسی نقش خانواده در کاهش انحرافات اجتماعی 55
65 ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز 0931
ارزشهای حاکم بر آن شده و در دومی، فرد تنها خود را با ارزشهـا و هنجارهـای اجتمـاعی هماهنـگ دلار خسارت مالی بر مؤسسات خصوصی و دولتی وارد شدسرّ. مطلب این بود کـه در ایـن مـدتی کـه
میکند. به عبارت دیگر، در فرهنگپذیری شخص علاوه بر یادگیری فرهنـگ و ارزشهـا و هنجارهـای برق قطع شده بود، چشم قانون بسته شد. هیچ گونه ثبـت و ضـبطی نتوانسـت جـرم صـورت گرفتـه را
حاکم در جامعه، اعتقاد قلبی و التزام عملی به آن پیدا میکند. اما در فرایند جامعهپذیری، شخص از بـاب کنترل کند15« این گزارش، به خوبی نشان میدهد که جامعهپذیری، نه تنها دوام و اسـتمرار نـدارد، بلکـه
»خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعـت شـو«، خـود را بـا جمـع و هنجارهـای موجـود در میـان جمـع نمیتواند، امنیت اجتماعی و روانی را نیز ضمانت کند. این در حالی است کـه فرهنـگپـذیری بـهدنبـال
هماهنگ میکند. نه اینکه التزام و اعتقاد قلبی به آنها داشته باشد. در حالی که، در فرهنـگپـذیری بـود و خود امنیت روانی و آرامش اجتماعی را، که خواست همه افراد جامعه است، تضمین کند.
نبود جمع، حضور و غیاب آنها، تفاوتی ندارد؛ زیرا فرد عمقاًی به آن هنجارها اعتقاد پیـدا کـرده اسـت. در 2ـ3. فرهنگپذیری مورد تأکید دینی
نظر بگیرید موتورسواری که فرهنگپذیر شده باشد، اگر در ساعت دوازده شب به چهـار راهـی برسـد و بیشک هدف از خلقت انسان، رشد و تکامل این موجود پر رمز و راز بوده اسـت. البتـه ایـن موجـود و
با چراغ قرمز مواجه شود، توقف خواهد کرد تا چراغ راهنما سبز گردد. هر چند هیچ اتـومبیلی در چهـار
مخلوق بیبدیل الهی، برای رسیدن به مقصد و مقصود، نیاز به تعلـیم و راهنمـایی سـرمدی دارد. از ایـن
راه نباشد و دوربین مدار بسته پلیس راهنمایی هم نصب نشده باشد. اما اگر فردی تنها جامعهپـذیر شـده
رو، خالق حکیم و مهربان برای محقق شدن این مهم، انبیا را مبعوث نموده و خود نیـز بـه ایـن نکتـه در
باشد، در ساعت پر تردد هم با چراغ قرمز برخورد کند، در صورتی که پلیس و دوربین مداربسـته نباشـد
علَیهِمویآیاتعلمهوهیمزَکیهِمالْکتاب و الْحکْمـهَ
هو الذی بعثَ فی الْأُمیینَ رسولاً منْهمآیه یمبارتْلُواکه»
از چراغ قرمز عبور خواهد کرد. هرچند ماشین و وسایط نقلیه دیگری که حق تقدم دارند، در میان چهـار
و إِنْ کانُوا منْ قَبلُ لَفی ضَلالٍ مبِینٍ« (جمعه: (2 اشاره فرموده است.
راه وجود داشته باشد. فرهنگ دینی و ارزشهای وحیانی، مواد درسی، پیامبران بود که از جانب خدا بر بشر عرضـه داشـته
علت این تفاوت، این است که شخص اول اعتقاد پیدا کرده که چراغ، هشداری است کـه تخلـف از
و آنان را از طریق این مواد درسی، تحت تعلیم خود قـرار دادنـد تـا در پرتـو نورانیـت ایـن ارزشهـا و
آن، فرد را در معرض خطر قرار خواهد گرفت. از این رو، بدان ملتزم بـوده و در برابـر آن متوقـف مـی-
فرهنگ ناب، بشر راه رسیدن به کمال را پی گرفته و در ساحل نجات به آرامش واقعی برسد. حـال بایـد
شود. اما در مورد شخص دوم، چون اینگونه اعتقادی وجـود نـدارد؛ خـود را بـا هنجـار جمـع هماننـد
پرسید: انبیای الهی در روش تعلیم خود، کدام یک از دو شیوه فرهنگپذیری و جامعهپـذیری را بـه کـار
نکرده و خواست و میل خود را از صافی جامعه عبور نداده و در صورت فرصت، امیـال خـود را مقـدم
گرفتهاند و بر پایه کدام شیوه، رسالت خود را به اتمام رساندند؟
میکند و در صورت عدم حضور پلیس و دوربین، در برابر هشدار عکسالعمل نشـان نـداده و خواسـت
آنچه که در مورد پیامبر اکرم میتوان گفت: این است که آن حضرت، هـر دو شـیوه را بـه خـوبی
خود را، که عبور از خیابان است، برآورده میسازد.
اجرا کردند. این امر را میتوان پس از هجرت آن حضرت به مدینه، به خوبی مشاهده کرد. پیـامبراکرم
به این ترتیب، معلوم میشود که فرهنگپذیری برای جامعه و افراد آن بسیار مفیدتر از جامعـهپـذیری
شیوه جامعهپذیری را بیشتر در برابر اقوامی چون یهود و نصـاری در دسـتور کـار حکـومتی خـود قـرار
است؛ زیرا اولاً، در فرهنگ پذیری، هدف، که همانندی فرد با هنجارهـای اجتمـاعی اسـت، اسـتحکام و
دادند، به این معنا که آنها هر چند مجبور به پذیرش دین اسلام نبودند و اجازه داشـتند در صـورت عـدم
استمرار بیشتری وجود دارد و بـه آسـانی از میـان نخواهـد رفـت؛ زیـرا اعتقـاد و التـزام آن را پشـتیبانی
دشمنی و کارشکنی، به کیش خود معتقد باشند، اما در زندگی اجتمـاعی و حضـور در جامعـه اسـلامی،
می کنند. به خلاف جامعهپذیری، که هماهنگی با هنجارها توسط فرد جامعـهپـذیر متزلـزل و غیرمسـتمر
موظف به رعایت هنجارهای حاکم بودند. مثل اینکه حق نداشتند در منظر دیگران شـراب بنوشـند و یـا
بوده و زود از میان میرود. یثانً، در فرهنگپذیری نیاز به حضور پلیس و نصـب دوربـین، یعنـی کنتـرل
هنجارهای کیش خود را بهکار گیرند و مطابق آن رفتار نمایند.
رسمی نیست. اما در جامعهپذیری نیاز به وجود چشم قانون، یعنـی حضـور پلـیس و دسـتگاه امنیتـی و
اما شیوه پیامبر اکرم در تعلیم مسلمانان و متدینان به دین اسلام، فرهنگپذیری بـود؛ یعنـی پیـامبر
کنترل رسمی است. در صورت عدم وجود کنترل رسمی، کـه ضـمانت اجرایـی قواعـد و قـوانین را بـر
اکرم تأکید فراوانی بر ایمان داشت، نه اسلامهکصـرفاً کلمـه »لا الـه الا االله« بـر زبـان جـاری کننـد، و
عهده دارند، جامعه و افراد در آن، در معرض خطر قرار خواهند داشـت. ویلیـام جـی بنـت در گزارشـی
آموزههای وحیانی در اعماق وجودشان رخنه نکند و بدان ملتزم نباشد، پیامبر اکرم تلاش مـیکـرد تـا
مینویسد: »روزی در نیویورک به مدت 25 دقیقه برق شهر قطع شد. در این مدت، دههـا قتـل و هـزاران

بررسی نقش خانواده در کاهش انحرافات اجتماعی 75

پیروان خود را اهل ایمان نماید. ایمان در جامعهشناسی، همان فرهنگپذیری است.

تُولُواالْأأَآیهعسمباررابلَمکه»آمناونالَمقُلْـایـدخُلِ الْإِیمـانُ فـی قُلُـوبِکُم«

(حجرات: (14 به این حقیقت اشاره داردهکهم و غم رسول خدا ، تعلیم ارزشهای الهـی بـه نحـوی بود که در اعماق وجود مؤمنان رسوخ کند. این روش مورد تأکید دین و انبیای الهی در طول تاریخ بـوده است. پیامبران الهی همواره تلاش میکردند تا جامعـه بشـری در صـلح و امنیـت بـوده، خلـق و خـوی انسانی و الهی در جامعه رخ نمایان کند. این مهم جز از طریق فرهنگپذیری میسور نیست.

آیهلَمأَع»لَمبِأَناللهیری« (علق: (14، و نیز آیهوإِنْتُب»أَنْفُسدوامافیکُمتُخْفُـوهأَویحاسـبکُمبِـه الله« (بقره: (284، بیانگر کنترل درونی و غیررسمی است، یعنی افراد باید بـه گونـهای تربیـت شـوند کـه نیازی به کنترل رسمی نداشـته باشـند. ایـن امـر در پرتـو فرهنـگپـذیری محقـق مـی شـود. در فراینـد جامعهپذیری، شخص نیاز به کنترل رسمی دارد و نمـیتـوان بـدون پلـیس و دسـتگاه حقـوقی، او را در جامعه رها کرد؛ زیرا در این صورت، هم به جان خود لطمه خواهد زد و هم جامعه را در معـرض خطـر قرار خواهد داد. در حالی که در فرهنگپذیری فرد نیازی به کنترلهای بیرونی ندارد. چنین فـردی حتـی فکر گناه هم نخواهد کرد. چون معتقد است که در قیامت باید پاسـخگو باشـد. ایـن روشـی اسـت کـه میتواند جامعه را از خطری انسانی واکسینه کند و بهداشت روانی و امنیت اجتماعی را به ارمغان آورد.

3ـ3. نقش خانواده در فرهنگپذیری

بحث در پیشگیری از انحراف است. گذشت که علت اساسـی ارتکـاب جـرم و رفتـار انحرافـی، عـدم آگاهی بشر است. برای حل این معضل، شیوه مؤثری است به نام فرهنگپذیری که با تحقق آن، میتـوان جامعه امن و انسانهای همنوا و بهنجار داشت. اما اینکه خانواده، یعنی پـدر، مـادر، بـرادران و خـواهران، خویشاوندان پدری و مادری، چه نقشی در فرهنگپذیری و در حقیقت، پـیشگیـری از انحـراف دارنـد، موضوع اصلی بحث این نوشتار است.

بیشک خانواده دارای نقش بـیبـدیلی در فرهنـگپـذیر کـردن فرزنـدان دارد. هـیچیـک از عوامـل اجتماعی دیگر، در جامعه، اعم از مدرسه، گروهها، محافل مذهبی و علمی و رسانهها، به انـدازه خـانواده در این زمینه مؤثر نیستند؛ زیرا کودک نخستین دوران زندگی، که صد البته مهمترین دورانی هم است کـه شخصیت او شکل میگیرد، را در محیط گرم و صمیمی خانواده میگذراند. او بیش و پیش از هـر جـای دیگر، در معرض ارزشها و الگوهای رفتاری خانواده قرار دارد. از اینرو، کودک زمان بیشتری را با ایـن گروه خود وی به سر میبرد. به علاوه، کودک بیش از هر کس دیگری به خانواده خود اطمینان و اعتمـاد

85 ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز 0931

دارد. مادامی که در میان آنان بسر میبرد، احساس امنیت و آرامش میکند. بالأخره، خانواده را نسـبت بـه خود دلسوز و مهربان میبیند.

در معارف اسلامی و بر اساس تأکیدات متون دینی، خانواده نخستین و شـاید بـیبـدیلتـرین عامـل فرهنگپذیر کردن فرزندان است. ایشان اگر در این امر کوتـاهی کننـد و رسـالت خـویش کامـل نکننـد، مورد مؤاخذه و سرزنش قرار خواهند گرفت. در حدیثی از رسول خـدا آمـده اسـت: »وای بـه حـال بچههای آخرالزمان از جانب والدینشان. پرسیدند: والدین مشرک؟ حضرت فرمود: نه والدین مـؤمنی کـه واجبات را به فرزندان خود تعلیم نمیدهند.16« روشن است که تعلیم در اسـلام بـرای پیـروان دینـی بـه شیوه فرهنگپذیری مورد تأکید قـرار گرفتـه اسـت. امیرالمـؤمنین علـی نیـز بـه فرزنـد گرامـی خـود میفرماید: »دل طفل چون زمین آماده است. هر چه در آن نهاده شود میپذیرد. من به تربیـت تـو قبـل از اینکه دلت سخت شود و ذهنت مشغول گردد، اقدام کردم.17«

حال که خانواده نقش اصلی در فرهنگپذیری فرزندان دارد، باید دید چگونه باید این امر مهـم را بـه انجام برساند. به اعتقاد اندیشمندان تربیتی، خـانواده، بـرای آنکـه بتوانـد در فراینـد فرهنـگپـذیر کـردن فرزندان موفق باشد، باید مراحل ذیل را رعایت کند:

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :