مقاله امانت دارى در سیره پیامبر word
نوشته شده به وسیله ی علی در تاریخ 95/9/11:: 7:1 صبح

مقاله امانت دارى در سیره پیامبر word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله امانت دارى در سیره پیامبر word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله امانت دارى در سیره پیامبر word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله امانت دارى در سیره پیامبر word :
امانت دارى در سیره پیامبر
وسعت معناى امانت و اهمیت آن در اسلام
امانت دارى از نظر قرآن و سیره پیامبر(ص)
اهمّیت امانت دارى در روایات
نمونههایى از سیره پیامبر(ص) و امامان (ع) در امانت دارى
وسعت معناى امانت و اهمیت آن در اسلام
یکى از خصلتهاى بسیار مهم فردى و اجتماعى، امانتدارى است. امانت دارى به معناى حفظ و سالم نگهداشتن آن از خطر و آسیب است. واژه امانت در اصل از «امن» و آرامش و اطمینان گرفته شده ؛ چنان که امانت دارى موجب امنیت، اعتماد و سلامتى جامعه از انحرافات و خطرها خواهد شد.
قیّومى صاحب لغت نامه «المصباح المنیر» مىنویسد:
«امانت در اصل از امن به معناى سکونت و آرامش قلب است و از نظر لفظ و معنا مانند واژه سلِمَ است: «اَمِنَ مِنَ الاسد، مثل سَلِمَ مِنهُ»، یعنى از گزند شیر ایمن شد، مرادف است با از گزند شیر به سلامت ماند»، [1]
ضد امانت، خیانت است که زشتترین خصلت از نظر عقل و دین مىباشد.
گرچه در میان مردم وقتى از امانت دارى سخن به میان مىآید، غالب مردم به امانت در امور مالى توجّه مىکنند، ولى بر اساس معناى لغوى و آیات و روایات بسیارى که در این راستا آمده، امانت دارى معناى وسیع و شاخههاى مختلفى دارد که هر کدام در جاى خود مهم است.
به طور کلى در وهله اول، امانت را مىتوان به دو شاخه: معنوى و مادى تقسیم کرد هر کدام از این دو نیز داراى شاخههاى متعدد و آثار متناسب با خود دارند.
امانتهاى معنوى مانند: اسلام، ایمان،قرآن، نماز، ولایت، مقام و;
امانتهاى مادى مانند: ودیعه مالى، قرض الحسنه، بیت المال، سپردههاى گوناگون، در نزد اشخاص حقیقى و حقوقى، بانکها و;
حتى یک سوزن ته گرد و یک نخ هم در نزد افراد و یا مسؤولان دولتى، یک نوع امانت است. از امام صادق و امام باقر (علیهما السلام) نقل شده که فرمودند: «امانتهاى خداوند، اوامر و نواهى او است و امانتهاى بندگان خدا، امانتهاى مالى است که به همدیگر مىسپارند». [2]
کوتاه سخن آن که در بررسى آیات و روایات چنین بر مىآید که بزرگترین امانت الهى همان تکلیف و مسئولیت است که خداوند در پرتو آزادى و ارادهاى که به انسان داده، در اختیارش نهاده است، بر همین اساس حضرت على (ع) نقل مىکند که پیامبر (ص) یک ساعت قبل از رحلتش خطاب به من فرمود: «یا اَباالحسن اَدّ الامانه اِلَى البرّ والفاجِرِ فى ما قَلَّ و جَلَّ حَتّى فى الخیط وَالمخیط؛ اى ابوالحسن! امانت را چه مربوط به شخص نیکوکار باشد یا بدکار، چه کم باشد، چه زیاد، حتى امثال نخ و سوزن هم به صاحبش برگردان». [3]
از اهمّیت امانت دارى و رد کردن به موقع آن به صاحبش، همین بس که امام سجّاد (ع) فرمود: «بر شما باد به دادن امانت به صاحبش، سوگند به آن کسى که محمّد (ص) را به حق به پیامبرى مبعوث کرد، اگر قاتل پدرم حسین (ع) همان شمشیرى را که با آن پدرم را شهید کرد، به عنوان امانت به من مىسپرد، (و من آن را مىپذیرفتم) در امانت دارى آن خیانت نمىکردم». [4]
امام صادق(ع) نیز فرمود: «هر کسى که او را مسئول امانتى کردهاند و او آن را به صاحبش برگرداند، هزار گره از گرههاى آتش دوزخ را از گردنش گشوده است، بنابراین به اداى امانت پیشى گیرید و آن را جدّى بگیرید، زیرا هر کسى که حریم امانت را رعایت کند، شیطان صد نفر از شیاطین گمراهگر را بر آدمى گمارد، تا او را وسوسه و گمراه کنند» [5]
این حدیث بیان گر آن است که امانت دارى و رعایت حریم امانت به طور کامل، بسیار کار دشوارى است و انسان در این راستا باید بسیار جدى و مراقب باشد تا در کمند شیطان قرار نگیرد. چنین کسى باید با اراده نیرومند، در برابر القائات شیطان، استوار بوده و مقاومت کند.
امانت دارى از نظر قرآن و سیره پیامبر(ص)
در آیات متعددى از قرآن سخن از لزوم امانت دارى و نکوهش خیانت به امانت به میان آمده است؛ [6] از جمله در توصیف مؤمنان و نماز گزاران راستین مىفرماید:«وَالَّذینَ هُم لاما ناتِهِم و عَهدِهِم راعُونَ؛ آنها امانتها و عهد خود را رعایت مىکنند». [7] یعنى آنهایى که حریم امانت را رعایت نمىکنند، مؤمن راستین، و نمازگزار حقیقى نخواهند بود.
از جمله اعلام مىدارد که اداى امانت از فرمانهاى الهى است که باید حتماً به انجام آن اقدام کرد، آن جا که با تأکید مىفرماید:«اِنَّ اللّهَ یَأمُرُکُم اَن تُؤدُّوا الاماناتِ اِلى اَهلِها. [8] خداوند به شما فرمان مىدهد که امانتها را به صاحبانش پرداخت کنید.
در مورد شأن نزول این آیه چنین نقل شده: وقتى در سال هشتم هجرت، مکّه به دست سپاه اسلام به فرماندهى پیامبر اکرم (ص) فتح و آزاد شد، عثمان بن طلحه در آن وقت کلید دار کعبه از طرف مشرکان بود، پیامبر(ص) او را احضار کرد و کلید را از او گرفت تا در کعبه را باز کند و درون خانه کعبه را از لوث وجود بتها پاک نماید، پس از انجام این کار، عباس عموى پیامبر(ص) از پیامبر (ص) تقاضا کرد تا کلید دارى کعبه را (که منصب مهمى بود) ، به او واگذارد، ولى پیامبر (ص) بر خلاف این تقاضا، پس از بستن در کعبه، کلید را به عثمان بن طلحه (با این که در آن وقت مشرک بود) داد، در حالى که این آیه را تلاوت مىکرد:«اِنَّ اللّهَ یَأمُرُکُم اَن تُؤَدُّوا الاَماناتِ اِلى اَهلِها». [9]
این شیوه پیامبر (ص) که بر اساس فرمان قرآن بود، حاکى از اهمّیت ویژه در امانت دارى است، تا آن جا که تقاضاى عمویش را رد کرد و امانت را به صاحبش که مشرک بود بازگرداند.
اهمّیت امانت دارى در روایات
شاید کمتر موضوعى در گفتار پیامبر (ص) و امامان (ع)، هم چون امانت دارى مورد توجّه جدى قرار گرفته و با تعبیرات گوناگون به اوج ارزش آن تصریح شده باشد، دهها؛ بلکه صدها سخن از پیشوایان معصوم (ع) در مورد رعایت امانت و هشدار درباره خیانت در آن به ما رسیده که هر کدام به نحوى ما را به حفظ حرمت امانت دارى فرا مىخواند. در این جا به عنوان نمونه به چند حدیث که هم بیان گر اهمّیت امانت دارى و هم بیان گر موضعگیرى و روش و منش پیشوایان در این راستا است اشاره مىکنیم:
1- امام صادق (ع) فرمود: به رکوع و سجود طولانى افراد نگاه نکنید (و تنها آن را نشانه دین دارى ندانید) چرا که این چیزى است که به آن عادت کردهاند که هرگاه آن را ترک کنند نگران مىشوند، ولى به راست گویى و امانت دارى آنها بنگرید». [10] که اگر امانت دار نیستند بدانید که دین ندارند.
2- نیز فرمود:«به بسیارى نماز، روزه، حج و کارهاى نیک افراد و سرو صداى مناجات و راز و نیاز شبانه آنها ننگرید، بلکه به راست گویى و امانت دارى آنها بنگرید». [11] یعنى با میزان قرار دادن راست گویى و امانت دارى، شخصیت دینى و معنوى انسانها را بسنجید، نه ظاهر آراسته آنها؛ چنان که پیامبر (ص) نیز فرموده:«لَیسَ مِنّا مَن یُحَقِّرُ الاَمانَهَ؛ [12] کسى که حفظ امانت را کوچک بشمرد از ما نیست!»
3- پیامبر (ص) فرمود: کسى که به امانت خیانت کند و آن را به صاحبش برنگرداند و با این حال بمیرد، بر دین اسلام نمرده است، لذا در حالى با خدا ملاقات مىکند که خداوند نسبت به او خشمگین است.». [13]
نمونههایى از سیره پیامبر(ص) و امامان (ع) در امانت دارى
از بررسى سیره درخشان پیامبر (ص) و امامان (ع) به دست مىآید که آنها به مسئله امانت (معنوى و مادى) بسیار دقّت کرده و اهمیت مىدادند؛ مثلاً:
1- پیامبر(ص) در حفظ امانت به قدرى جدى و کوشا بود که به «امین» لقب گرفت، به طورى که قبل از بعثت وقتى مشرکان او را مىدیدند مىگفتند: امین آمد. چنان که در ماجراى نصب حجرالاسود در جاى خود، که پنج سال قبل از بعثت رخ داد، همین مطلب آمده است که گفتند: «هذا الامین قد رضینا به؛ ما به داورى این امین در نصب حجرالاسود، راضى شدیم». [14]
در ماجراى هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه آن حضرت در سختترین و خطرناکترین شرایط، حضرت على (ع) را به جاى خود نصب کردو شبانه از مکه خارج شد، امورى موجب شد که پیامبر (ص) على (ع) را جانشین خود کند و پس از چند روز، هجرت نماید، در رأس این امور، اداى امانتهایى بود که بعضى از مشرکان در نزد پیامبر (ص) داشتند، ابن هشام در سیره خود مىنویسد: «حضرت على (ع) سه شبانه روز در مکه ماند تا امانتهاى مردم مکه را که نزد پیامبر(ص) بود، به صاحبانش برساند تا پس از آن که امانتها را به صاحبانش رد کرد او نیز هجرت کند». [15]
از حوادث جالب این که در ماجراى جنگ خیبر که در سال هفتم هجرت رخ داد، آذوقه سپاه اسلام، تمام شد و از نظر غذا رسانى به قدرى در مضیقه قرار گرفتند که براى برطرف نمودن گرسنگى، از گوشت حیواناتى مانند اسب، قاطر و;(که گوشتشان مکروه است) مىخوردند، در این شرایط چوپانى از یهودیان را دیدند که گوسفندهاى آنها را از بیابان به سوى قلعهها مىبرد، خواستند آن
گوسفندان را به غنیمت بگیرند، چوپان گفت: اینها نزد من امانت است. پیامبر (ص) در برابر صدها سرباز گرسنه، با صراحت فرمود:«در آیین ما خیانت به امانت، یکى از بزرگترین جرمها است، برتو لازم است که همه گوسفندها را تا در قلعه ببرى و به صاحبانش برسانى.» آن چوپان اسلام را پذیرفت، گوسفندان را به صاحبانش سپرد و سپس به سپاه اسلام پیوست و با یهودیان جنگید تا به شهادت رسید. [16]
مسئله جالب دیگر درباره هشدار شدید پیامبر(ص) به کسى است که اندکى در امانت بیت المال خیانت کرده بود، او یکى از اصحاب به نام “مِدعَم” غلام رفاعه بن زید بود، هنگامى که رسول خدا (ص) و همراهان از جنگ خیبر باز مىگشتند به سرزمین وادى القرى رسیدند، در آن جا مدعَم مشغول پیاده کردن وسایل سفر پیامبر(ص) از پشت شتر بود، ناگاه تیرى از ناحیه دشمن به پیکر مَدعَم اصابت کرد و به شهادت رسید، اصحاب دور جنازه مطهّر او جمع شدند و ضمن اظهار تأسف، خطاب به او گفتند:«بهشت بر تو گوارا باد.» پیامبر (ص) فرمود:«نه سوگند به کسى که جان محمّد در دست اوست، اکنون زبانههاى آتش از لباسى که مِدعَم پوشیده شعلهور است، چرا که او آن را از غنایم خیبر برداشته.»(

کلمات کلیدی :