مقاله روش شناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله روش شناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله روش شناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله روش شناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله روش شناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی pdf :

مقدمه

به طور کلی، مکاتب عمده جامعه شناسی را به دو دسته طبیعت گرا و ضدطبیعتگرا تقسیم کردهاند، که دسته اول به دنبال پیـروی از روشهـای علـوم طبیعـی و دسـته دوم در پـی تـدوین روشهـای متفاوتی بوده اند. جامعه شناسی پوزیتویستی با تأکید بر پدیـده هـای اجتمـاعی، بـه عنـوان موضـوع جامعهشناسی و انتخاب تبیین علّی به عنوان روش در دسته اول، و جامعهشناسی تفهمـی بـا طـرح نظریه های تفسیری برای مطالعه رفتار معنادار در دسته دوم قرار میگیرد. هریک از این مکاتـب، بـا تقلیل مطالعات جامعه شناختی به سطحی از واقعیت، ظرفیت هـای محـدودی داشـته و بـا نقـدهای متعددی روبرو شدهاند. اما بر مبنای فلسفه اسلامی، به دلیل برخورداری از منـابع متعـدد معرفتـی و همچنین توجه به سطوح مختلف واقعیت، ظرفیت های ویژه ای بـرای جامعـه شناسـی قابـل تصـور است. به منظـور بررسـی ایـن ظرفیـتهـا، بـه مقایسـه روششناسـی دورکـیم بـه عنـوان نماینـده طبیعتگرایان، وینچ به عنوان نماینده ضدطبیعتگرایان و علامه طباطبایی به عنوان نماینـده فلسـفه اسلامی می پردازیم . دورکیم را به دلیل اتخاذ رویکرد طبیعت گرایانه از یک سو، و تـأثیر ژرف او در علم جامعهشناسی انتخـاب نمـودیم؛ چـرا کـه او بنیـانگـذار جامعـهشناسـی اسـت،1 همچنـین در حوزههای مردمشناسی، تاریخشناسی و زبانشناسی تأثیر به سزایی داشته است.2 ویـنچ را بـه دلیـل اتخاذ رویکرد ضدطبیعتگرایانه، که مقابل دورکـیم قـرار دارد و همچنـین پایبنـدی بیشـتر وی بـه رویکرد تفهمی نسبت به ماکس وبر، برگزیدیم. علامه طباطبایی را نیز به دلیل مبانی متفاوت ایشان، که امکان ایجاد رویکرد تازه ای را به علوم اجتماعی پدید میآورد، انتخاب نمودیم. بدین منظور، بـا رویکردی روش شناختی و با استفاده از روش تطبیقی، به مقایسه آرای متفکران مذکور در خصوص مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی و انسانشناختی پرداخته، پس از بررسـی تـأثیر آن در نظریـه، ظرفیتهای متفاوت آنها را برای تولید علوم اجتماعی مورد توجه قرار میدهیم.

دورکیم، دانشمند فرانسوی قرن نوزدهم، تحت تأثیر رویکرد پوزیتیویستی کنت اسـت. وی بـا اتخـاذ رویکرد تجربهگرایی، فلسفه و دین را غیرعلمی و مهمل میخواند و تلاش میکند تحلیلهای تجربـی از پدیدههای اجتماعی ارائه نماید. هرچند ناخودآگاه از تحلیلهای عقلی نیز بهـره مـیبـرد. ویـنچ دانشـمند انگلیسی قرن بیستم، تحت تاثیر ویتگنشتاین دوم است. وی با اتخـاذ رویکـرد مابعـد تجربـهگرایـی، بـه فلسفههای پست مدرن متمایل است. وی ترجیحی برای علم، نسبت بـه دیـن و فلسـفه قایـل نیسـت و هریک را بازی زبانی ویژهای میداند که از رویکردی خاص به تحلیل موضـوعات مشـترک مـیپـردازد. وی برخی موضوعات را با روش تجربی و برخی دیگر را با روشهای فلسفی و معرفتشـناختی مـورد

روششناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی 501

مطالعه و تحلیل قرار میدهد. علامه طباطبایی نیز یک دانشمند ایرانی قرن بیستم، و تحت تـأثیر حکمـت صدرایی است. وی با اتخاذ رویکرد ماقبل تجربهگرایی، فلسفه و دین را نیـز علمـی شـمرده و قایـل بـه انسجام و جمع این حوزهها با علم است. ایشان، فیلسوف و مفسری است کـه بـا رویکردهـای تجربـی، عقلی و شهودی به طرح مباحث اجتماعی پرداخته است.

مشخصات عمومی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی

نوع نگاه متعارف این اندیشمندان به نظـام هسـتی، معرفـت و انسـان موجـب شـده اسـت کـه هریـک، ساختمان علوم اجتماعی را به گونهای متفاوت معماری نموده و از مسئله، موضوع و روشهای متفـاوتی سخن به میان آورند که ظرفیتها و نقاط قوت و ضعف متفاوتی را بـهدنبـال داشـته اسـت. دورکـیم بـا پیروی از روشهای علوم طبیعی، نقش کنشگر را نادیده انگاشته و به نظریـههـای سـطح کـلان علاقـه نشان میدهد. وی برای مطالعه پدیدههای اجتماعی، به سراغ افراد نمیرود، بلکه آمار پدیـدههـا را مـورد بررسی قرار میدهد. از اینرو، قصد و نیت کنشگر برای او اهمیتی ندارد. در حالی که، وینچ با پـذیرش تفاوت علوم طبیعی و علوم اجتماعی، بهدنبال کشف معنای رفتار کـنشگـر بـر اسـاس قواعـد فرهنگـی حاکم بر کنش اوست. به همین دلیل، به نظریـههـای سـطح خـرد تمایـل داشـته و سـاختارها را نادیـده میانگارد. در مقابل، نقش عامل و قصد و انگیزه او را برجسته ساخته و از نظریـههـای تفسـیری سـخن میگوید. اما علامه طباطبایی، با مبانی متفاوتی علوم اجتماعی را در زمره علوم اعتباری قرار میدهـد و از این طریق، ظرفیت رویکرد تفهمی را ایجاد میکند. از سوی دیگر، با پـذیرش عقـل و وحـی بـه عنـوان منابع معرفتی، امکان نظریههای انتقادی و هنجاری را ایجاد نموده، با طـرح سـنتهـای الهـی بـه عنـوان قوانین حاکم بر جامعه نیز ظرفیت نظریههای کلان و نوع خاصی از تبیین را فراهم مینماید.

مبانی هستیشناختی دورکیم

دورکیم برای جامعه، طبیعتـی ویـژه و متفـاوت از طبیعـت افـراد قائـل اسـت. از نظـر وی جامعـه هدف هایی دارد که چون نمیتواند بدون وساطت افراد به آنها دست یابد، مایل اسـت افـراد، منـافع خویش را فراموش نموده و خدمتگزار او باشند. جامعه، افراد را به انواع زحمات، محرومیتهـا و فداکاری هایی که زندگی اجتماعی بدون آن ممکن نیست، وادار می سازد. از اینرو، افراد مجبور بـه پذیرش قواعدی در زمینه رفتار و اندیشه هستند که نه آنها را ساخته و نه خواستهاند؛ قواعـدی کـه حتی گاه با علایق و بنیادی ترین غرایز انسان مخالفند. البته از نظر دورکیم، اگر افراد در برابر جامعه

601 ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز 0931

سر تسلیم فرود می آورند، نه به این دلیل است که جامعه به چنان نیرویی مسلح است که مـیتوانـد بر مقاومت های آنها فایق آید، بلکه بیش از هر چیز به این دلیل است که جامعه موضـوع احتـرام و بزرگداشت حقیقی از جانب آنهاست.3 وجود چنـین عبـاراتی در متـون جامعـه شـناختی دورکـیم، موجب شده برخی اعتقاد به وجودی مستقل برای جامعه را به وی نسبت دهنـد. حـالْ اینکـه، اگـر شیءانگاری پدیده های اجتماعی به این معنی باشد که تفاوتی با پدیـدههـای طبیعـی ندارنـد، قابـل پذیرش نخواهد بود . اما دورکیم منظور دیگری دارد. وی معتقد اسـت: مفهـوم شـیء بـه هـر نـوع واقعیتی که می توان و باید از بیرون مشاهده کرد، اطلاق می شود.4 و مراد وی این اسـت کـه چـون پدیده های اجتماعی مثل دولت، آزادی، حاکمیت و دموکراسی برای ما مبهم است، بایـد آنهـا را در حکم اشیای واقعی در نظر بگیریم . یعنی باید آنها را به صورت عینـی مـورد مطالعـه قـرار داده، از پیش داوری ها، تصورات و مفاهیم قبلی پرهیز نماییم 5 دورکیم با این پیشنهاد، تحلیل اجتماعی را از آنچه می توانیم نظریه پردازی نظری بنامیم، متمایز میسازد؛ زیرا همـه مـا ایـدههـایی دربـاره جهـان اجتماعی و چگونگی عمل آن داریم که اساس آن، فهم متعارف است و این وسوسه وجود دارد که افکار خود را بر آنها متمرکز کنیم و نظریهها را بر اساس آنها بسازیم.6 پس، شیءانگاری پدیدههـای اجتماعی از نظر دورکیم، به این معنی است که فهم متعـارف خـویش را از آنهـا کنـار نهـاده، و بـا گسست کامل نسبت به تصورات پیشین خود، بـه بررسـی و مطالعـه عینـی پدیـدههـای اجتمـاعی بپردازیم؛ زیرا واقعیت های اجتماعی، صرف نظر از اینکه ما چه تصـوری در مـورد آنهـا داریـم، بـه حیات خویش ادامه میدهند. آنها به این معنی، عینی هستند که مانند اشیا بوده و با ایجاد تحـول در تصورات ما در مورد آن ها، تغییر نمی کنند. درست مانند میز تحریر، که همواره یک میز تحریر باقی می ماند، حتی اگر ما فکر کنیم آن میز حیوانی چهار پاست . عینیت صفتی از صـفات اشیاسـت، نـه نگرش ذهنی.7 بر این اساس، از نظر دورکیم نمیتوان مثلاً جرم را با تکیـه بـه قـوانین اخلاقـی یـا متون دینی تعریف کرد؛ چرا که این همان تصورات و فهم پیشین ما نسبت به جرم است، بلکه باید با شیءانگاری جرم و رجوع بـه واقعیـت و بـر اسـاس آنچـه جامعـه جـرم مـیپنـدارد، بـرای آن

مجازاتهایی در نظر میگیرید، به تعریفی مناسب دست یابیم.

ویــنچ بــا پــذیرش نظریــه بــازیهــای زبــانی ویتگنشــتاین و بــه کــارگیری آن در علــوم اجتمــاعی، هستی شناسی و معرفتشناسی را در هم میآمیزد و همه را یکجا به جامعهشناسی تقلیـل مـیدهـد. وی معتقد است: زبان در چارچوب و بافت اجتماعی خاص خود معنا مییابد. از همین جایگاه و کاربرد، نـه تنها واقعیت را به نمایش میگذارد، بلکه آن را خلق میکند.

روششناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی 701

مبانی هستیشناختی وینچ

وینچ، به پیروی از ویتگنشتاین معتقد است که تصور ما از آنچه به قلمـرو واقعیـت تعلـق دارد، در چارچوب زبانی که به کار می بریم، به ما عرضه می شود. مفاهیمی که ما داریم، قالب تجربهای را که از جهان داریم، برای ما معین می کنند. هیچ راهی برای بیرون رفتن از مفـاهیمی کـه در قالـب آنهـا پیرامون جهان می اندیشیم وجود ندارد.8 بنابراین، هرگونه تلاش پیرامون بررسی چیستی واقعیت، ما را به اندیشه و از آنجا به زبان میکشاند. زبان ما جهان ماست. هـیچ واقعیتـی مسـتقل از آن وجـود ندارد 9 بنابراین، زبان های مختلف، واقعیات متفـاوتی را تعریـف مـیکننـد. هـر زبـانی، هـر طریـق نظاره گری جهان، راهی است که به طریقی متفاوت جهان را فهم پذیر میسازد. کـار فیلسـوف ایـن است که کاوش کند که هریک از زبانهای دین، علم، علم اجتماعی، ادبیـات و غیـره، چگونـه ایـن عمل را انجام می دهند.10 وینچ می کوشد تا دو مفهوم از فلسـفه را از یکـدیگر متمـایز کنـد: یکـی، فلسفه را پـادو و خـادم علـم و دیگـری، فلسـفه را مسـتقل از علـم مـیدانـد. وی تعریـف دوم را برمی گزیند و بر این اساس، وظیفه فلسفه را بررسی ماهیت ادراک و تأثیر چنین ادراکـی در زنـدگی بشر می داند . وی بحث از دو موضوع مـذکور (ادراک و تـاثیر آن در زنـدگی ) را مسـتلزم بحـث از ماهیت کلی یک جامعه بشری می داند و ناگزیر وارد بحث از چیستی جامعه می شود. وینچ با تأکید بر روابط اجتماعی و اشباع آن با ایده های انسان در مورد واقعیت، در مقابل دورکیم قرار مـیگیـرد. وی، جامعه را چیزی جز روابط اجتماعی اشباع شده نمیداند و هرگونه وجود مستقلی برای جامعه را رد میکند. وی میگوید: ایدههای فرد در مورد اینکه افراد پیرامون او درباره وی چه میاندیشـند،

در گذشته چه کردهاند و احتمالاً در آینده چه خواهند کرد، روابط اجتماعی وی را اشـباع مـیکنـد. بنابراین، فلسفه در تحقیق پیرامون ماهیت فهم انسـان، ماهیـت روابـط متقابـل انسـان در جامعـه را روشن میکند. تبیین ماهیت پدیدههای اجتماعی از منظر وینچ، مهمترین مشکل جامعهشناسی است که خود به فلسفه تعلق دارد.

مبانی هستیشناختی علامه طباطبایی

علامه با رویکردیاملاًک متفاوت، عالم واقع را به موجودات مادی تقلیل نمیدهد، بلکه سـه عـالم مـاده، مثال و عقل را به تصویر میکشد که ترتیب طولی دارند؛ یعنی اول عالم عقول، پس از آن، عـالم مثـال و پس از آن، عالم ماده قرار دارد.11 ایشان وجود را نیـز بـه سـه قسـم اعتبـاری، ذهنـی و خـارجی تقسـیم میکند.12 طرح این موضوع، نشان میدهد که علامه هم به عالم واقع و هم به لایههـای رقیـقتـری از آن

801 ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز 0931

توجه داشتهاند. این نوع ویژهای از رئالیسم است که ایشان را از دیگران متمـایز نمـوده اسـت. علامـه بـر این باور است که انسان برای دستیابی به کمالات خویش، مجبور به اجتمـاع، تعـاون و تمـدن اسـت. در این مسیر نیازمند تفهیم و تفهم. از اینرو، زبان و اعتباریات را خلق میکند.13 ایـن مفـاهیم و اعتباریـات، هرچند در ادامه حیات خویش وابسته به اعتبار معتبران است، اما به دلیل درونی شـدن و شـیوع در میـان افراد اجتماع، منجر به شکلگیری عقاید، باورها، ارزشها و هنجارهایی میشـود کـه افـراد را مجبـور بـه عمل در همان قالب میکند که در ادبیات جامعـهشناسـی تحـت عنـوان »فرهنـگ« از آن یـاد مـیشـود. استمرار این فرهنگ، در طول نسلها و بازتولید آن در رفتـار افـراد، آن را نیرومنـد سـاخته و از نیرویـی برخوردار می سازد که دیگر در زمره معانی وهمیه و سـرابیه تلقـی نمـیشـوند، بلکـه امـوری حقیقـی و بیرونی به نظر میرسند. در نهایت، علامه با پذیرش وجودی مستقل برای جامعـه، ویژگـیهـا و قـوانین خاصی برای آن قایل است که عمر، آگاهی، فهم، عمل، طاعت و معصیت از آن جملـه اسـت.14 هرچنـد معتقد است که استنباط وجود حقیقی جامعه از کلام ایشان کار آسانی نیست.15

موضوع جامعهشناسی از دیدگاه دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی

پس از بررسی مبانی هستی شناختی از منظر اندیشـمندان مـذکور، موضـوع علـوم اجتمـاعی را از منظـر ایشان مورد توجه قرار میدهیم. از نظر دورکیم، برخی شیوههای عملکردن، اندیشیدن و احسـاس کـردن خارج از شعورهای فردی وجود دارند و دارای قدرتی آمر و قاهر هستند کـه بـهواسـطه همـین قـدرت، خود را علیرغم میل فرد به وی تحمیل میکنند.16 این دسته از پدیدهها، که نمیتوان جز اجتمـاع، بنیـادی برای آنها قائل شد، صفت اجتماعی به خود میگیرند و قلمرو خاص جامعهشناسـی را مـیسـازند. 17 امـا این وقایع جزیی هستند. به همین دلیل، در قلمرو علـم جـایی ندارنـد. بنـابراین، عمومیـت پدیـدههـای اجتماعی نیست که آنها را از پدیدههای دیگر متمایز و مشخص میسازد. دورکیم برای حل ایـن مشـکل، به کاربرد آمار در علوم اجتماعی متوسل می شود.18 به عنوان مثال، وی برای مطالعه خودکشـی بـه سـراغ مصادیق خودکشی نمیرود، بلکه کار خود را از آمار خودکشـی شـروع مـیکنـد و نـرخ آن را بـا سـایر متغیرها میسنجد.
وینچ با پذیرش حاکمیت قواعد بر جامعه، رفتار معنادار را به عنوان موضـوع جامعـهشناسـی مطـرح میکند. وی معتقد است: اگر فردی همواره به یک طریق، در یک نوع موقعیت عمل کند، بـه ایـن معنـی است که از قاعدهای متابعت میکند. بنابراین، تنها در موقعیتی میتوان به صورت قابل فهم خود را واقعـا تابع قاعده دانست که معنی داشته باشد که فرض کنیم فردی دیگر میتواند در اصل، قاعدهای را کـه مـن

روششناسی اندیشه اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی 901

از آن تبعیت میکنم، کشف کند. در این صورت، فقط رفتاری که مطابق یک قاعده انجام میشـود، آن را قابل ارزشیابی میکند؛ یعنی میتوان گفت آن کار درست یا غلط است.19

هرچند علامه به طور مستقل و صریح موضوع علوم اجتماعی را مورد توجه قرار نداده است، امـا بـر مبنای ایشان و نیز با توجه به طرح حوزه اعتباریات از سوی ایشـان، مـیتـوان رفتـار معنـادار را یکـی از موضوعات جامعه شناسی دانست. مطالعه هدف کنش، عقلانیـت هـدف و همچنـین پیامـدهای تکـوینی کنش نیز در جامعه شناسی علامه، مورد بررسی قرار میگیرد. البته با توجه به بحث سـنتهـای الهـی بـه عنوان قوانین حاکم بر جامعه، سطح دیگری از موضوعات برای مطالعه جامعهشناختی شکل میگیرد کـه هریک، با روشهای متناسب با خود صورت خواهد گرفت.

مبانی معرفتشناختی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی

بر اساس دیدگاه دورکیم به عنوان یک پوزیتویست، فرهنگ هرگز تأثیر درونی بـر علـم نـدارد؛ بـه بیـان دیگر، هویت و ساختاردرونی معرفت علمی، مستقل از فرهنگ است. بنـابراین علـم، هویـت فرهنگـی، دینی یا ایدئولوژیک ندارد و علم بومی و علم اسلامی بی معناسـت.20 بـر مبنـای ویـنچ، بـه عنـوان یـک اندیشمند پست مدرن، فرهنگ عنصر ومقم علم است. مطابق این نگاه – با حفظ غلبـه و برتـرى فرهنـگ بر علم- همانگونه که علم با هویت و ساختار درونی فرهنگ نسبت دارد، فرهنگ نیـز در هویـت علـم، تعریف و مصادیق آن مؤثر است. بر این اساس، رابطـه علـم و فرهنـگ، رابطـهاى درونـی و دیـالکتیکی است؛ یعنی فرهنگ، هویت علم را پدید میآورد. علم نیز به نوبه خود، بر فرهنگ اثر میگـذارد. بـر ایـن اساس، علم همواره جزیی از فرهنگ بوده و در بیرون از فرهنگ، مقام و جایگـاهی بـراى آن نمـیتـوان تصور کرد. با این همه، علم، هویت و یا روشی مستقل از فرهنگ نیز نمیتواند داشته باشد.21 اما دیـدگاه علامه، مبتنی بر احاطه علم بر فرهنگ است. در این نوع ارتباط، هویت مستقل علم محفوظ اسـت؛ زیـرا اگر علم، هویتی فرهنگی داشته باشد، هرگز احاطه بر آن نمیتواند پیدا کند و زیـر مجموعـه آن خواهـد بود. این دیدگاه، مبتنی بر رویکرد عقلانی و وحیانی به علم است. اگر عقل، شهود و وحی، نظیـر حـس، به عنوان منابع معرفتی به رسمیت شناخته شوند، دانش علمی به گزارههاى آزمونپذیر محدود نمـیشـود و علم، ساحتهاى دیگر معرفت را نیز که در حوزه فرهنگ، ناگزیر حضـور دارنـد، در معـرض نظـر و داورى خود قرار میدهد؛ یعنی علم میتواند نسبت به ارزشها، هنجارها، آرمانها و دریافتهـاى کـلان از عالم و آدم و همچنین عواطف، انگیزهها، گرایشها نیز نظر داده و داورى نماید و از صدق و کـذب و یاصحت و سقم آنها خبر دهد. به همین دلیل، همه فرهنـگ در همـه حـالات، در معـرض داورى علـم

011 ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز 0931

قرار میگیرد، بلکه علم میتواند نسبت به صورتهایی از فرهنگ که غیـر واقعـیانـد، یعنـی بـه عرصـه واقعیت انسانی قدم نگذاردهاند و حتّی در قالب آرمانهاى فرهنگی به صـورت فرهنـگ آرمـانی نیـز در

نیامدهاند، داورى کرده و از حقیقت و یا بطلان آنها خبر دهد.22 در خصوص روش در علوم اجتماعی نیز دورکیم، همانند دانشـمندان علـوم طبیعـی، بـه دنبـال

کشف علت رخداد پدیده هاست. وی معتقد است: جامعهشناسـی همچـون علـوم طبیعـی قـادر بـه کشف علل و اثبات علمی آن است . وی می گوید: برای اثبات اینکه پدیده ای علت پدیـدهای دیگـر است، بیش از یک وسیله در دست نیست و آن مقایسه مواردی است که در آن، این دو پدیده، هـر دو با هم حاضر یا غایب باشند. به همین دلیل ببینیم که صـورتهـای گونـاگون ایـن پدیـدههـا در ترکیبات مختلف اوضاع و احوال، به وجود یکی با دیگری دلالت دارد. بنابراین، در جامعهشناسـی،

تبیین منحصراً عبارت از اثبات وجود روابط علّی است که با روش تغییرات متقـارن قابـل دسـتیابی است.23 اما وینچ بر این باور است که برای تفسیر یک پدیده اجتماعی، دانشمند باید قواعـد حـاکم بر فرهنگ آن جامعه را بشناسد و آن پدیده را بر اساس همان قواعد تفسیر کنـد. بـه همـین دلیـل، تفسیرها و نظریه های تفسیری از جامعه ای به جامعه دیگر و از فرهنگی به فرهنـگ دیگـر متفـاوت خواهند بود؛ زیرا نظریه باید دلیل رفتار را تفسیر نماید و پرده از قصد و انگیزه عـاملان بـردارد. بـر این مبنا، ملاک صدق و کذب نظریه هم آمار و مشاهده نخواهد بود، بلکه با مشاهده موارد خـلاف در جامعه باید تلاش کرد تا به تفسیری بهتر و کاملتر دست یافت.24 بر مبنای علامه طباطبـایی، در مقام فهم و تفسیر کنش توده مردم، می توان به قواعد فرهنگـی تمسـک جسـت و از قصـد ونیـت عاملان پرده برداشت. اما در خصوص کنش نخبگان و خواص، بهترین روش فهم کنش، پرسش از خود کنش گر است. در خصوص بررسی هدف کنش، شایستگی اهداف، پیامدهای تکوینی کـنش و قوانین حاکم بر جامعه نیز رجوع به قواعد فرهنگی یا قصد و نیت کنشگر لازم نیست. متناسب بـا نوع نظریه میتوان از روشهای تجربی، عقلی، شهودی و نقلی بهره برد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :