سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله برنامه ریزی مطالعه pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله برنامه ریزی مطالعه pdf دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله برنامه ریزی مطالعه pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله برنامه ریزی مطالعه pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله برنامه ریزی مطالعه pdf :

برنامه ریزی مطالعه

مقدمه
دبیرانم در سال اول دبیرستان هر از چندگاهی می گفتند “شما ها بزرگ شده اید باید برای خودتان برنامه ریزی داشته باشید ،دبیرستان مثل دوران راهنمایی نیست که شب امتحان بخوانید و نمره قبولی بگیرید” من آنروز ها خیلی جو گیر این بزرگ شدن بودم، به جای کیف با کلاسور به دبیرستان می رفتم ،کتاب هایم را طوری در دست می گرفتم که روی جلد آنها در خیابان خوانده شود و همه بدانند که من دبیرستانی هستم ، یعنی بزرگ شده ام.

هر روز که یکی از دبیران در مزایای برنامه ریزی صحبت می کرد، جو گیر تر می شدم وبه محض اینکه به خانه می رسیدم ،حتی نهار نخورده می رفتم سراغ برنامه ریزی کردن.برای خودم ،یک برنامه هفتگی تنظیم می کردم که ساعت به ساعت آن کار تعریف شده بود،”از ساعت 3 تا 5/4 ریاضی ،از ساعت 5/4 تا45/4 استراحت ،از ساعت 45/4 تا 15/6 فیزیک از ساعت 15/6 تا 30/6 استراحت ،از ساعت 30/6 تا 8 ادبیات،از ساعت 8 تا 9 شام ،از ساعت 9 تا 10 زبان انگلیسی ،از ساعت 10 تا 11 داستان ،از ساعت 11 تا 6صبح خواب.” تقریبا چنین برنامه ای را برای تمام طول هفته می چیدم،و با خودم قرار می گذاشتم ازشنبه به اجرا کردن برنامه بپردازم. تا جایی که یاد هست ،آن شنبه هیچ گاه از راه نرسید.آنقدر این سعی و خطا را کردم تا اینکه کاملا مایوس شدم.برنامه ها اجرا نمی شدند.یک روز مهمان می آمد،یک روز صدای تلویزیون بلند بود،یک روز مادرم صد بار مرا می فرستاد تا خرید کنم،یک روز پدرم کارم داشت و یک روز ش

ام به جای اینکه ساعت 8 حاضر شود ساعت 9 حاضر می شد و تمام برنامه من به هم می خورد ;

سالها گذشت تا من فهمیدم برنامه ریزی کردن یعنی چه . مدتها گذشت تا تعریف نظ

م را یاد گرفتم و برای بی نظمی احترام قایل شدم.این روز ها برنامه ر

یزی هایم اینگونه است،”هر شب یادداشت های روز انه ام را می نویسیم، تا یک هفته بعد کتاب مشاوره و برنامه ریزی را تمام می کنم،در دوران عید رمانم را تمام می کنم ، و کل سال آینده را شعر می خوانم و داستان های ایرانی.سال بعد می روم سراغ ادبیات کلاسیک جهان.”
یاد گرفتم که برای انجام بعضی از کار ها زمان نگذارم،چون هر بار کسی به من می گوید فلان کار را انجام بده یک مکانیسم دفاعی در من ایجاد می شود و باعث می شود کار انجام نشود.زمان گذاشتن هم با عث می شود نتوانم کارم را انجام دهم.

یاد گرفته ام ، برای حمله به یک کار باید یک هفته ام را وقف آن کنم.در غیر اینصورت آن کار طول می کشد و بیشتر اوقات تمام نمی شود.
یادگرفته ام هیچ لزومی ندارد برنامه ام صد درصد اجرا شود ،حتی اگر 60 درصد اجرا شود هم من راضی ام.هر اتفاق غیر منتظره ای بیافتد برنامه من بهم نمی خورد.اگر کاری را این هفته نتوانم انجام دهم در هفته های بعد انجام می دهم.
برنامه های من این روز ها این طور هستند که اگر در یک ماه هم اجرا نشوند در روند کلی کار های من تاثیری نمی گذارند چون در ماه بعد اجرا ی شوند.برخی از هدف هایم که در امسال محقق نمی شوند را به سال بعد موکول می کنم و در طی 15 س قبل هیچ کاری نبوده که من بخواهم و انجام نشده باشد.چنین روندی را ن در کتاب راز انتخاب توضیح داده ام و اینجا لزومی به تکرار آن نیست.
معنیی جملات فوق اما این نیست که شما به این نتیجه برسید که “پس امسال درس نمی خوانم و درس خواندم را به سال بعد موکول می کنم”.

اگر دانش اموز سال اول دبیرستان هستید و در حال خواندن این کتاب می باشید ، برای اینکه به درک درستی از برنامه ریزی برسید به نظرم لازم است مقدماتی را طیی کنید.اول معلوم کنید چه می خواهید،حاضرم سر هر چیزی با شما شرط ببندم که انچه می خواهید به طرز شگفت آوری محقق می شود.
روش من برای اینکه بفهمم به طور واقعی چه می خواهم اینست که آرزو هایم یعنی اهدافم را می نویسم.این کار را انجام دهید .اهدافتان را بنویسی

د . هر چه می خواهیید بنویسید.اولین بار که آنچه می خواهید را می نویسید احساس می کنید کار عجیبی دارید انجام می دهید ، اما وقتی در روز های بعد نوشته هایتان را دوباره نویسی می کنید ، متوجه می شوید زیاد هم عجیب نیست ،در روز های بعد که باز نویسی اهدافتان را مجددا می نویسیید متوجه می شوید که بعضی از اهدافتان درست نقطه مقابل بعضی از اهداف دیگر هستند ، به مرور می فهمید بعضی از اهدافتان اصلا به درد نمی خورند ، در بازنویسی های بعدی از اهدافتان است که متوجه می شوید ا

صلا چه چیز هایی باید اهداف شما باشد.من اخرین بار که هدف گذاری کردم ، نوشتن اهداف ام و بازنویسی آنها را چهل بار تکرار کردم.تقریبا هر روز اهدافم را می نوشتم تا اینکه کالا برایم روشن شد که اهداف من به طور واقعی چیستند.باور کنید هر هدفی بگذارید به ان می رسید بنابراین در مرحله نوشتن اهدافتان کاملا دقیق باشید،ماهها و سالهای بعد همه اهدافتان محقق می شود بنابر این الان لازم است دقت کنید که چه می خواهید.
اهدافتان را مرور کنید .سعی کنید در این مرور برا ی اهدافتان زمان در نظر بگیرید.یعنی محاسبه کنید که رسیدن به هر هدف چقدر زمان لازم دارد.ممکن است بعضی از اهداف یک روز و بعضی یک ماه و برخی حتی یک سال زمان ببرد.ممکن است بعضی از اهدافتان بیش از یک دهه زمان لازم داشته باشد.برای گذشت زمان احترام قائل

شوید.
برای تعیین اهدافتان رویا پردازی کنید،سعی کنید آرزو های بزرگ داشته باشید ، اما وقتی دارید زمان رسیدن به هر هدف را مشخص می کنید سعی کنید واقع بین باشید.
رویا های بزرگ در زمان های منطقی محقق مرنامه ریزی کمی آسان تر است.در سال اول دبیرستان چند کار مهم را لازم است انجام دهید،اولین کار اینست که تکالیف مدرسه را هر روز انجام دهید ، بعد دروس فردا را مطالعه کنید .اگر اهداف بلند پروازانه ای دارید باید به این کار ها کار های دیگری اضافه کنید،مثلا اینکه هر روز یک درس را در برنامه قرار دهید و آن را مطالعه کنید.

چطور برنامه ریزی خوبی داشته باشیم؟
همیشه ی خدا وقت کم می آید! به کارهایی که دوست دارید انجام بدهید یا باید انجام بدهید نمیرسید! کلافه و عصبی می شوید و از همه بدتر اینکه ناامیدی تمام وجودتان را پر میکند! اگر از این وضعیت خسته شده اید و دنبال راه چاره هستید باید بگویم تنها راه چاره برای شما برنامه ریزی روزانه است!
حتما این جمله را شنیدید که
” هرکسی که برای رسیدن به پیروزی برنامه ریزی نکند برای شکست برنامه ریزی کرده است” .
در این مقاله قصد داریم در مورد نحوه ی صحیح برنامه ریزی صحبت کنیم تا شما بتوانید خودتان برای خودتان و بر اساس توانایی و زمانی که در اختیار دارید برنامه ریزی مناسب و قابل انجامی را طرح ریزی کنید و یک گام به سوی موفقیت نزدیک تر شوید.
هدف از برنامه ریزی

 

اولین و مهمترین عامل در برنامه ریزی تعیین هدف است! اصلا برنامه ریزی میکنید تا به یک هدف خاص که در ذهن دارید برسید. خود این هدف به چند بخش تقسیم میشود که عبارتند از:
هدف کوتاه مدت

هدف میان مدت
هدف بلند مدت
که این ها باید در طول هم باشند، یعنی اهداف کوتاه مدت باید بخشی از اهداف میان مدت را تکمیل کنند و اهداف میان مدت باید کامل کننده ی اهداف بلند مدت شما باشند. به عبارت دیگر، اهداف بلند مدت از چند هدف میان مدت تشکیل شده اند و اهداف میان مدت هم از چندین هدف کوتاه مدت شکل گرفته اند. این مسیر باید به صورت پله به پله طی شود و اهداف کوتاه مدت مصداق همین پله ها هستند.
همین الان یک کاغذ و قلم بردارید و با خط درشت هدف خود را بنویسید. به یاد داشته باشید که باید بگونه ای بنویسید که گویی همین الان به هدفتان دست پیدا کرده اید. نخست چشمانتان را ببندید و به جایی که دوست دارید برسید فکر کنید، تصورش کنید و سعی کنید با تمام وجود احساسش کنید. این احساس ممکن است الان برای شما غریب باشد ولی مطئن باشید در آینده فقط یک رویا نخواهد بود. همین احساس و هدف را با خط درست به روی کاغذ منتقل کنید، طوری که هر دفعه نگاهتان به این نوشته افتاد، احساسش را در وجود خود تجربه کنید. باید بدانید که تنها دانستن هدف کافی نیست، نوشتن هدف بر روی کاغذ باعث میشود که به مرور زمان، این هدف در ضمیر ناخودآگاه شما پرورش یابد.
پس باید هدفتان را بر روی کاغذ با خط درشت و ترجیحا به صورت رنگی (رنگ شاد) بنویسید و در مکانی که مقابل دید شما قرار دارد نصب کنید طوری که روزی چند بار آن را ببینید. فراموش نکنید که هدف باید با جمله ای به زمان حال نوشته شود:
“خدایا شکر که با لطف تو الان دانشجوی ممتاز رشته مهندسی دانشگاه اصفهان هستم”
سعی کنید هر روز که از خواب بیدار میشوید برای چند دقیقه به هدفتان فکر کنید و آن را احساس کنید! و بعد با یک لبخند روزی را که در پیش رو دارید آغاز کنید و این لبخند را تا انتهای روز بر لبان خود داشته باشید.
لازم است بدانید تا اینجا تنها نیمی از مسیر را طی کرده اید! مسیر زندگی خود را مشخص کرده اید و میدانید که چه انتظاراتی از زندگی خود دارید و میخواهید به کدام سمت حرکت کنید. حال لازم است توشه ی راهی که در طول این مسیر برای رسیدن به نقطه ی پایان احتیاج دارید را مشخص کنید. این توشه ی راه در واقع همان برنامه ریزی کردن است.
اهمیت یک برنامه ریزی خوب و منسجم

بیایید اول با هم ببینیم یک برنامه خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشد! من این ویژگی ها را اینطور اولویت بندی میکنم:
فردی باشد: یعنی برحسب خصوصیات جسمی و روحی خود شما انجام شده باشد و منحصرا برای شما باشد. شما در دنیا منحصر بفرد هستید و

هیچ شخص دیگری خصوصیات شما را ندارد و در واقع هر فرد با فرد دیگر متفاوت است. پس در نتیجه هدفها نیز متفاوت هستند. پس نیاز است که برنامه را خود شما تنظیم کرده باشی چون هیچکس بهتر از خود شما با روحیاتتان آشنایی ندارد. البته این بدین معنا نیست که از تجربیات دیگران استفاده نکنید.

ساده باشد: نمیخواهیم آپولو هوا کنیم یا رآکتور هسته ای راه اندازی کنیم! سخت نگیرید! برنامه باید به نحوی باشد که بتوانید ظرف مدت نیم ساعت آنرا انجام دهید. اینکه چطور برنامه ریزی کنید را در قسمت بعدی به شما خواهیم گفت. الان باید هدف از برنامه ریزی و نیازمندیهای آن را بدانید.
انعطاف پذیر باشد: حتی نابغه ها هم گاهی اوقات دچار حوادث پیش بینی نشده میشوند و از برنامه ای که دارند عقب می افتند و یا نمیتوانند بخشی از برنامه را آنطور که برنامه ریزی کرده اند انجام دهند ولی از مسیرشان در رسیدن به هدف منحرف نمی شوند چون برنامه ی انعطاف پذیر دارند. در واقع باید حوادث غیر قابل پیش بینی را هم در برنامه درنظر بگیرید. برای مثال فرض کنید مهمان ناخوانده دارید و نمیتوانید طبق برنامه به کاری که دارید برسید، باید بتوانید بدون اینکه برنامه ی اصلی دستخوش تغییرات عمده شود، زمان خالی برای جبران پیدا کنید. هرچند اولیت با برنامه ای است که طرح کرده اید و باید خودتان را ملزم به رعایت آن کنید.
قابل استفاده باشد: تقریبا اکثر افراد در شروع برنامه ریزی جوگیر شده! و برنامه ای فراتر از حد توان خود طرح ریزی میکنند. به این معنی که وقتی شما به صورت معمول روزانه حدود 3 ساعت مطالعه میکنید هنگام برنامه ریزی، برای 10 ساعت مطالعه طرح ریزی میکنید. در خصوص این مورد نیز در قسمت بعدی به تفصیل صحبت خواهیم کرد.

امکان ارزیابی کار را داشته باشد: برنامه شما باید این امکان را داشته باشد تا پیشرفت و پسرفت کارهای شما را نشان دهد. یعنی نقطه ی شروع را مشخص کرده باشد و در طی مسیر بدانید که کدام بخش را به درستی انجام داده اید و در انجام کدام بخشها موفق نبوده اید تا بتوانید نقاط ضعف را برطرف کنید و آنها را به پیشرفت تبدیل

کنید.
خب! تا اینجا هدف را مشخص کردیم و مزیت های یک برنامه خوب و اینکه چه انتظاراتی داریم را بررسی کردیم . حالا سوال این است که چطور برنامه ریزی کنیم و از این اطلاعات استفاده کنیم؟

برای اینکه بتوانید یک برنامه خوب داشته باشید که بعد از چند روز در اثر فشار زیاد از انجام آن دلسرد نشوید و نتوانید انجامش بدهید باید دقت کنید که بلند پروازی نداشته باشید و بر حسب توانایی های خود برنامه ریزی کنید.
برای هفته اول و یا دو هفته ی اول مثل سابق درس بخوانید و برنامه ریزی نکنید. انگار اتفاقی نیافتاده است! فقط یک کاغذ و قلم دم دست داشته باشید وهرکاری که انجام میدهید را با تاریخ و زمان انجام آن ثبت کنید. برای مثال اینطور ثبت کنید:
“ساعت 1 تا 1:30 ناهار خوردم، 1:30 تا 2:30 خوابیدم، 2:30 تا 4 تلویزیون فلان برنامه را تماشا کردم، 4 تا 5:30 ریاضی خواندم، 6 تا 7 ادبیات خواندم و الی آخر”.
برای مدت یک هفته همین روند را حفظ کنید. هرکاری که انجام میدهید را ثبت کنید و خودتان را ملزم به ثبت وقایع کنید!
حالا بعد از یک هفته از عادت های خودتان خبر دارید و میدانید که به طور میانگین چند ساعت در روز درس میخوانید و چقدر از وقتتان را به کارهای دیگر اختصاص میدهید. تمام اینها را به صورت مکتوب در دفترچه ی خود دارید! که در ادامه نحوه ی استفاده از این اطلاعات را توضیح خواهیم داد.
اولویت بندی کارها چه اهمیتی دارد؟

گام بعدی تعیین کردن اولویت کارها بر اساس اهمیت برای رسیدن به هدف است.باید کارها را بر اساس اهمیت آنها درجه بندی کنید، آن دسته از کارها که بالاترین اهمیت را در رسیدن به هدف دارند درجه 1 خواهند بود و سایر کارهایی که اهمیت کمتری دارند در درجات بعدی از اولویت قرار میگیرند.

 

برنامه ریزی به صورت ماهانه
برای نوشتن برنامه باید از مقیاس بزرگ به کوچک حرکت کنید. اول هدف کلی را تعیین کردید که فرض میکنیم برای مدت یک سال است. در قدم بعدی باید برای هر ماه اهدافی را تعیین کنید (همان اهداف میان مدت) در واقع هدف اصلی را به چند هدف میان مدت تبدیل میکنید. مثلا تعیین میکنید در طی این ماه 3 فصل از درس ادبیات، 2 مبحث از ریاضیات و … را باید مطالعه کنید. بهتر است حجم مطالعه را هم مشخص کنید مثلا 100 صفحه (از صفحه ی x تا صفحه ی Y) از فلان کتاب و …
این کار را بر اساس عاداتی که ثبت کرده اید انجام بدهید و بلندپروازی نکنید. داخل یک برگه پیش بینی خودتان را از یک ماه که پیش رو دارید بنویسید. ممکن است در ابتدا این کار کمی سخت باشد ولی در مدت زمان کوتاهی خواهید توانست حتی فعالیت های یک سال را هم پیش بینی کنید!

برنامه هفتگی
مقیاس بعدی هفته است. پس باید برای هفته هایی که در ماه وجود دارند برنامه ریزی کنید. مثلا از آن 100 صفحه که در برنامه ی ماهانه باید مطالعه کنید 25 صفحه را در این هفته، 25 صفحه در هفته ی بعد و به همین ترتیب الی آخر. برای تمام دروس این کار را انجام دهید و بر روی یک برگه کاغذ یا درون دفتر برنامه نویسی تان یادداشت کنید.

برنامه روزانه

اکنون که از آن 100 صفحه فقط 25 صفحه باقی مانده است (طبق مثال 25 صفحه در هفته) باید این مقدار را در روزهای هفته تقسیم کنید. مثلا برای خودتان تعیین کنید در روز دوشنبه از ساعت 16 الی 18 صفحه ی 1 تا 12 فلان کتاب و در روز پنج شنبه از ساعت 17 الی 19 صفحه ی 13 الی 25 همان کتاب. به همین منوال برای درس ها وقت بگذارید و به مرور زمان میزان مطالعه و حجم آن را افزایش بدهید. مثلا هفته ی اول یک ساعیشتر کنید. به این ترتیب از درس هم زده نمی شوید. از کارهایی که اولویت کمتری دارند چشم پوشی کنید و زمان آنها را به درس و به هدفی که دارید (هدف الزاما درسی نیست) بپردازید.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :