سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی pdf دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی pdf

چکیده  
مقدمه  
پیتر برگر، یک جامعه‌شناس است یا یک متأله؟  
اندیشه‌های موثر  
اصولی بنیادین روش‌شناسی برگر  
پدیدارشناسی  
آگاهی، زبان و میان ذهنیت  
در پرانتز گذاشتن(اپوخه)  
پدیدارشناسی، نظام معنایی و نظریه دین  
دیالکتیک، آگاهی و زبان  
برونی شدن  
عینیت یابی  
درونی سازی  
اجتماعی شدن و نقش محوری گفتگو  
جامعه به مثابه نظم  
دین، مقوم نظم اجتماعی  
توجیه گری، دین و عرفی شدن  
توجیه‌گری و ایدئولوژی  
نقد و بررسی  
سیالیت شناخت وآگاهی  
انسان شناسی  
دین و تعریف آن  
نظام معنایی  
مقایسه رویکرد دینی و رویکرد پدیدارشناسی  
چارچوب مفهومی بر ساخت جهان اجتماعی42  
جستجوی معنای زندگی در خود زندگی  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی pdf

آرتور بکفورد، جمیز؛ دین و جامعه صنعتی پیشرفته، ترجمه فاطمه گلابی؛ تهران، کویر، 1388

برگر، پیتر ال. بریجیت برگر و هانسفرید کلنر، ذهن بی‌خانمان: نوسازی و آگاهی، ترجمه محمد ساوجی، نی، تهران، 1381

برگر، پیتر ال. و توماس لاکمن، ساخت اجتماعی واقعیت، ترجمه فریبرز مجیدی، مرکز، تهران

پارسانیا، حمید، «بررسی پلورالیسم اجتماعی جان هیک از دیدگاه امام خمینی» قبسات، ش 37، پائیز 1384

پارسانیا؛ حمید، جزوه درسی(یادداشت‌های نگارنده از کلاس درس جامعه شناسی ادیان ایشان)؛ 1389

تامسون، کنت و دیگران، دین و ساختار اجتماعی، ترجمه علی بهرامپور و حسن محدثی، تهران، کویر،

کالینز، رندل، «جامعه‌شناسی آگاهی: هوسرل، شوتس و گارفینگل»، ترجمه بهرام پرستش، فصلنامه فلسفی ارغنون، ش 17، 1379

گریمالدی، نیکلا، انسان پاره پاره، ترجمه عباس باقری، تهران، نی، 1382

مددپور، احمد، ضدروش، تهران، جامعه شناسان، 1389

مصباح یزدی، محمدتقی، پند جاوید، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی€، 387، ج2

مک کارتی، ای دی، معرفت به مثابه فرهنگ، ترجمه کمال خالق پناه و دیگران، زیر نظر محمد توکل، تهران، پزوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1388

همیلتون، پیتر، شناخت و ساختار اجتماعی، ترجمه حسن شمس آوری، تهران، مرکز، 13850

Berger. L. peter (1967), ” A Sociological View of the Secularization of Theology “, Journal for the Scientific Study of Religion, Vol. 6, No. 1. (Spring) pp. 3ـ16

Berger. L. peter, The Social Reality of Religion, Faber and Faber, London,

Berger. L. peter, The Sacred Canopy: Elements of a Sociological Theory of Religion, London: Faber and Faber,

Berger. L. peter, The Heretical Imperative, Contemporary Possibilities of Religious affirmation, Anchor/Doubleday, Garden City, NY,

Berger. L. peter, The Pluralistic Situation and the Coming Dialogue between the World Religions.Buddhist-Christian Studies, 1981, Vol. 1. pp. 31-

Berger. L. peter, A Rumor of Angels: Modern Society and the Rediscovery of the Supernatural, Doubleday, Garden City, NY,

Berger. L. peter,” Max Weber is Alive and Well, and Living in Guatemala: The Protestant Ethic Today,

Brummer, Vincent; The model of love, Cambrige

Berger. L. peter, ” Whatever Happened to Sociology, First Things “, A Monthly Journal of Religion and Public Life, October, 2002, P. 27+

Geertz, Clifford, On the interpretation of culture, New York; Basic Books,

Woodhead. Linda. &Heelas. Paul, David Martin and,… (ed), Peter Berger and the Study of Religion, Routledge: London,

چکیده

پیتر برگر در مکتب پدیدارشناسی تربیت یافته است. رویکرد او در مطالعات دین، رویکردی پدیدارشناسانه است. پیتر برگر دین را نوعی معرفت اجتماعی می داند که در زندگی اجتماعی، به ویژه زندگی روزمره در جهت معنابخشی به آن ساخته و پرداخته می شود. تحقیق حاضر با رویکرد تحلیلی و نظری تلاش می کند با استفاده از آثار در دسترس، و به روش اسنادی، ضمن اشاره‌ای کوتاه به زندگی نامه برگر و نیز اندیشه های موثر بر او، که نقشی اساسی در آراء و اندیشه های فلسفی، اجتماعی و دینی او داشته است، رویکرد برگر به دین را از منظری انتقادی بررسی کند.

کلیدواژه‌ها: پیتر برگر، دین، پدیدارشناسی، جامعه شناسی دین، جامعه شناسی معرفت، نظم اجتماعی، معنای زندگی.

 

مقدمه

لیندا وودهد در مقدمه کتاب «پیتر برگر و مطالعه دین» (2001) می‌گویند: «اگر جنگ جهانی اول را به‌عنوان مرزی در نظر بگیریم که در آن سوی مرز، نویسندگانی مانند مارکس، دورکیم، وبر و زیمل قرار دارند، مطمئناً در این سوی مرز، تعداد انگشت‌شماری، از جمله دیوید مارتین، رابرت بلا، رابرت وثنو1و پیتر برگر قرار دارند که برگر از همه برجسته‌تر است.»2 پرداختن به برگر به دلایل متعددی اهمیت دارد. وی امروزه در زمره جامعه‌شناسان برجسته غربی قرار دارد. او دارای یک نظام فکری منسجم است؛ به طوری که همه اندیشه‌های متاخر او بر پایه کتاب ساخت اجتماعی واقعیت، یعنی بنیان فکری و فلسفی او، شکل گرفته و همه تحلیل‌ها و نظریات وی از بنیادهای فلسفی و روش‌شناختی پدیدارشناسانه الهام می‌گیرد. صرف نظر از داوری ما نسبت به دیدگاه های برگر، این نوع پایبندی به بنیان‌های فکری و فلسفی تقریباً در همه آثار و اندیشه‌ها می‌تواند الگویی برای پژوهشگرانی باشد که در حوزه‌های علمی معرفتی قلم می‌زنند. برگر بیش از چهار دهه فعالیت عرصه دین و عرفی‌شدن را حرفه خویش ساخته است. جالب آنکه بسیاری از موضوعاتی که در چهار دهه گذشته محور مباحث و نوشته‌های وی قرار گرفته، در سال‌های اخیر به متن مطالعات جامعه‌شناسی دین راه یافته است. نمونه روش آن، وارونه گشتن جریان عرفی‌شدن است که برگر از اوایل سال 1974 متوجه این موضوع مهم شده و به آن اشاره کرده است. همچنین یکی از ‌علاقه‌مندی‌های دیرین برگر، موضوع دین و جهانی شدن می‌باشد که تنها در دهه اخیر در سطح گسترده‌ای رواج یافته است. علاقه اصلی برگر به موضوع دین و تکثرگرایی، اخیراً به موضوعی محوری در جامعه‌شناسی دین تبدیل شده است، به‌گونه‌ای تا جایی که وارنر (1993) مدعی شده، موضوع دین و تکثرگرایی در حوزه جامعه‌شناسی دین به یک «پارادایم جدید» تبدیل شده است

برگر از جامعه‌شناسانی است که باید به‌جد کانون مطالعه قرار گیرد. صرف‌نظر از اینکه وی را جامعه‌شناس دین بدانیم یا نه، کمک ارزشمندی به شکل‌گیری جریان سوم جامعه‌شناسی کرده است؛ جریانی که در آن مدرنیته، الزاماً با دین‌داری مخالف نیست. برگر منشأ تحولات و نگرش‌هایی جدید در جامعه‌شناسی است. وی آرای بسیار گسترده و مکتوبات و ادبیات بسیار وسیعی دارد. اما این مقاله تنهابه بخش کوچکی از آرای وی در حوزه دین، آن هم با تأکید بر روش‌شناختی متمرکز است. این مقاله در چهار بخشِ زندگی نامه،‌ معرفی آثار،‌اندیشه‌های مؤثر بر او و نظریه دین اختصاص یافته است

 

پیتر برگر، یک جامعه‌شناس است یا یک متأله؟

پرسشی که همواره برای اندیشمندان علوم اجتماعی مطرح می‌شود این است که به لحاظ نظم فردی و اجتماعی و حوزه تخصص، پیتر برگر یک جامعه‌شناس است یا یک متأله؟ در جامعه‌شناسی آیا جامعه‌شناس دین است یا جامعه‌شناس معرفت؟ در پاسخ به این پرسش، به طور کوتاه می‌توان گفت که ورود و علایق برگر به الهیات و مباحثی که در این زمینه دارد و نیز عدم اعتماد وی به متألهین و انتقادهایی که از آنها می‌کرد، این شائبه را ایجاد می‌کند که وی در مقام یک متأله عمل می‌کرده است. کتاب‌های «بینش متزلزل»، «همهمه مجموعه‌های رسمی»، «شایعه فرشتگان» و «ضرورت بدعت‌آمیز» سرشار از مباحث الهیاتی است. در میان دانشمندان کسی را نمی‌توان سراغ گرفت که برگر را از نظر دیسیپلین در زمره متألهین قرار داده باشد. از سوی دیگر، دانشگاه بوستون، سمت برگر را استاد جامعه‌شناسی و الهیات اعلام کرده است که در دانشکده هنر و علوم دانشگاه بوستون تدریس می‌کند. برگر خود را یک جامعه‌شناس می‌داند

جامعه‌شناسی حرفه من است و هیچ اعتبارنامه‌ای به‌عنوان یک متأله ندارم، اما این امر مانع نمی‌شود که من به مسائلی بپردازم که فراتر از چارچوب جامعه‌شناسی قرار دارند ; من دو کلاه پوشیده‌ام؛ یکی در جایگاه جامعه‌شناس و دیگری در جایگاه کسی که علایق خامی به الهیات دارد4

عمده آثار و اندیشه‌های برگر در حوزه جامعه‌شناسی است. کتاب «دعوت به جامعه‌شناسی» (1963) وی، چهل و یک بار تجدید چاپ و به شانزده زبان دنیا ترجمه شده است. او خود نیز همواره از خویشتن به‌عنوان یک جامعه‌شناس یاد کرده است. اما آیا برگر یک جامعه‌شناس دین است یا باید وی را در زمره جامعه‌شناسان معرفت قرار داد؟ از آنجایی که برگر پدیده دین را نیز به‌عنوان نوعی معرفت مورد بررسی قرار می‌دهد، می‌توان گفت: «برگر یک جامعه‌شناس معرفت است». مهم‌ترین اثر برگر، ساخت اجتماعی واقعیت، در حوزه جامعه‌شناسی معرفت قرار دارد و یکی از مهم‌ترین منابع این رشته به شمار می‌آید. جامعه‌شناسی معرفت برگر به‌شدت بر همه مطالعات وی سایه افکنده است. در مطالعات او، دین نیز به‌عنوان نوعی معرفت بشری، همواره در قالب جامعه‌شناسی معرفت مطالعه شده است

اندیشه‌های موثر

پیتر برگر هم به اعتراف خود و هم به استناد آنچه از لابلای آثار و اندیشه‌های وی استفاده می‌شود، از اندیشه‌ها و شخصیت‌های بسیاری تأثیر پذیرفته است. در بحث «ازخودبیگانگی انسان» و نیز «فرایند دیالکتیک» از کارل مارکس تاثیر پذیرفته است. تلقی واقعیت‌های اجتماعی به منزله اشیاء را مدیون امیل دورکیم است: «دورکیم به ما می‌گوید: نخستین و بنیادی‌ترین قاعده این است که حقایق اجتماعی را به‌منزله اشیا تلقی کنیم»

اهمیت دادن به آگاهی و معانی ذهنی را از ماکس وبر یادگرفته است: «هم برای جامعه‌شناسی در مفهوم کنونی و هم برای تاریخ، موضوع شناخت، همان مجموعه معانی ذهنی عمل است.»6 اما همان‌طور که برگر اذعان می‌کند، تأثیرپذیری او از ماکس وبر بسیار گسترده‌تر از دیگران است: «من در سنت جامعه‌شناختی‌ای تربیت یافته‌ام که ماکس وبر آن را شکل داد.»7 پیتر برگر در به کارگیری روش پدیدارشناسی در خصوص دین، به‌واسطه کارل بارث به‌شدت تحت تأثیر فردریک شلایر ماخر، متکلم مشهور آلمانی و پروتستان‌مشرب، قرار گرفته است و بارها از او تمجید می‌کند. در حقیقت، رهیافت استقرایی به دین را، که در جای خود شرح داده خواهد شد، از شلایر ماخر گرفته است؛ یعنی گوهر دین، تجربه است. برگر می‌گوید: اساس دین نه شناخت نظری و نه فعالیت عملی، همچون کنش‌های اخلاقی، بلکه نوع خاصی از تجربه است. من خودم را یک مسیحی می‌دانم؛ منتها در خطی حرکت می‌کنم که شلایر ماخر آن را ترسیم کرد؛ یعنی الهیات لیبرال پروتستان. من از اوایل دهه 1960 خود را در این مسیر یافته‌ام

برگر در مهم‌ترین اثر خود، که با همکاری توماس لاکمن نوشته است، می‌گوید

ما بصیرت بنیادین خود را در مورد ضرورت تعریف مجدد [جامعه‌شناسی معرفت] مدیون آلفرد شوتس هستیم. شوتس هم در جایگاه فیلسوف و هم در جایگاه جامعه‌شناس، در سرتاسر آثار خویش توجه خود را به ساختار دنیای متعارف زندگی روزمره معطوف می‌کند؛ هرچند خود او در زمینه جامعه‌شناسی شناخت، کاری نکرده است

اصولی بنیادین روش‌شناسی برگر

پدیدارشناسی

همه توان برگر به توضیح بنیادهای شناسایی زندگانی روزمره صرف می‌شود. روشی که برگر برای توضیح بنیادهای شناسایی در زندگانی روزمره مناسب‌ می‌داند، عبارت است از: روش تحلیل پدیدارشناختی. پدیدارشناس به یک اعتبار، واجد موضع و منظری «بیرونی‏» است؛ زیرا هیچ تمایلی برای بررسی صدق و کذب گزاره‏های دینی، و هیچ قصدی برای داوری و رجحان‏گذاری یک دین بر دیگری در سر ندارد. درعین‌حال، به دلیل تلاش برای دستیابی به یک معرفت «همدلانه‏» و ارائه توصیفی «بی‏طرفانه‏» از این پدیده، به میزان زیادی به نگاه «درونی‏» نزدیک می‌شود

آگاهی، زبان و میان ذهنیت

از نظر برگر، آگاهی نه فقط ضمیر یا وجدان ما، بلکه ماهیت و سرشت آگاهی ما از خود و از جهان زندگی و روابط میان وجدان‌ها را شامل می‌شود

آگاهی، رشته‌ای از معانی است که فرد در آنها با دیگران سهیم است و یک «زیست‌جهان اجتماعی» را می‌سازد. این آگاهی که نسبتی با اندیشه‌های فلسفی، نظریه‌ها و ساخت‌های عالمانه معنایی ندارد و در واقع نوعی آگاهی پیشانظری است، به فرد مجال می‌دهد راه خود را در زندگی روزمره از میان رویدادهای معمولی دنبال کند

آگاهی همیشه ارادی است. ما هرگز نمی‌توانیم برای آگاهی به‌خودی‌خود، یک بنیاد جوهری فرضی قائل شویم، بلکه فقط آگاهی به این چیز یا آن چیز را می‌شناسیم. در میان واقعیت‌های بی‌شمار، واقعیت «زندگانی روزمره» به‌صورت واقعیت «تمام‌عیار» جلوه‌گر می‌شود. واقعیت زندگی روزمره «واقعیت اعلا» به شمار می رود؛ یعنی همه چیز درنهایت باید به این آگاهی ختم شود

به‌علاوه، واقعیت زندگانی روزمره به‌صورت دنیایی مشترک در ذهن، یعنی دنیایی که فرد با دیگران در آن شریک است، در برابرش خودنمایی می‌کند. فرد می‌داند که نگرش طبیعی او به این جهان با نگرش طبیعی دیگران مطابقت دارد. بنابراین ،آنها درباره واقعیت جهان از فهم مشترکی برخوردارند و ارتباط ذهنی، آنها را در مسائل گوناگون به دید مشترکی می‌رساند. هرکس خود را با سایر نظرات و برداشت‌ها هماهنگ و همسو می‌کند

برگر با الهام از پدیدارشناسی به این دیدگاه می‌رسد که زندگانی روزمره، بیش از هر چیز دیگر، زندگی‌ای است که انسان‌ها به کمک و از طریق «زبان» با همنوعانشان در آن شرکت می‌کنند؛ درک زبان برای درک واقعیت زندگی روزمره ضروری است. معانی ذهنی آدمی قابلیت عینی شدن را دارد و می‌تواند از حد و مرز موقعیتِ چهره به چهره فراتر رود. همین وظیفه مهم را زبان انجام می‌دهد. به تعبیر برگر، اهمیت زبان به این است که می‌تواند از «اینجا» و «اکنون» فاصله بگیرد

در پرانتز گذاشتن(اپوخه)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله درآمدی بر نقش فرهنگی دولت دینی pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله درآمدی بر نقش فرهنگی دولت دینی pdf دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله درآمدی بر نقش فرهنگی دولت دینی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله درآمدی بر نقش فرهنگی دولت دینی pdf

چکیده  
مقدمه  
1 نقش دولت در فرهنگ  
مارکسیسم و نقش افراطی دولت در فرهنگ  
لیبرالیسم نظری و عدم دخالت دولت در فرهنگ  
لیبرالیسم در عمل و دخالت مخفی در فرهنگ  
روشنفکران و مخالفت با نقش فرهنگی دولت  
اسلام و نقش دولت دینی در فرهنگ  
بررسی یک آیه  
بررسی یک روایت  
بررسی سیره معصوم(ع)  
احیای تدوین حدیث  
مقابله با آداب و مظاهر فرهنگی نادرست  
مبارزه با تبعیض  
مبارزه با انحراف‌ها  
ملاحظه‌  
درنگی در پیش‌نیاز نقش‌آفرینی دولت دینی در فرهنگ  
دستاوردهای پژوهشی نگاه مذکور  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله درآمدی بر نقش فرهنگی دولت دینی pdf

ـ ابن‌ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بی‌جا، داراحیاء الکتب العربیه، ج 11، 1961

ـ ابوالقاسمی، محمدجواد، شناخت فرهنگ، تهران، مرکز پژوهشی توسعه فرهنگ دینی جهان معاصر، 1385

ـ استریناتی، دومینیک، مقدمه‌ای بر نظریه‌های فرهنگ عامه، ثریا پاک‌نظر، تهران، گام نو، 1380

پژوهنده، محمدحسین، «نظامشهر در قلمرو اندیشه بشری، اندیشه» حوزه، ش 14، پاییز، 1377

ـ جونز، ویلیام تامس، خداوندان اندیشه سیاسی، ترجمه علی رامین، تهران، امیرکبیر، جلد2، 1383

ـ حر عاملی، محمدبن‌الحسن، وسائل الشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، مکتبه الاسلامیه، ج 18، 1403 ق

ـ خامنه‌ای، سیدعلی، (مقام معظم رهبری)، بیانات در خطاب با شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ 19 آذر 1379 و 23 دی 1382

ـ سجادی، سیدعبدالقیوم، «جهانی شدن و مهدویت، دو نگاه به آینده»، قبسات، ش 33، پاییز، 1383

ـ راغب اصفهانی، ابی القاسم الحسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بی‌جا، کتابفروشی مرتضوی، چاپ دوم، 1362

ـ صدر، سیدحسن، نهایه الدرایه، تحقیق ماجد غرباوی، نشر المشعر، بی‌تا

ـ عباسی حسینی، ابراهیم، «نقش دولت در فرهنگ»، مشکوه، ش 35، تابستان، 1371

ـ عسگری، علامه سیدمرتضی، «جایگاه سنت از دیدگاه شیعه، ترجمه عباس جلالی، مجله علوم حدیث، ش 1، پاییز، 1375

ـ غلامپور آهنگر، ابراهیم، «جایگاه دولت در عرصه فرهنگ، مروری بر تئوری‌ها و دیدگاه‌ها»، مجموعه مقالات اولین همایش ملی مهندسی فرهنگی، تهران، شورای عالی انقلاب فرهنگی، ج 1، 1386

ـ قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، نجف، چاپخانه‌ علمی، ج 2، 1352

ـ کاشفی، محمدرضا، «تأثیر امام علی(ع) بر فرهنگ و تمدن اسلامی»، دانشنامه امام علی(ع)، زیر نظر علی‌اکبر رشاد، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ج 11، 1380

ـ کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ سوم، ج 1، 1388

ـ گالستون، ویلیام، «دین و اخلاق در دولت لیبرال»، بازتاب اندیشه در مطبوعات روز ایران، ش‌ 23، بهمن، 1380

ـ لاریجانی، صادق، کاوش‌های نظری در سیاست خارجی، تهران، علمی و فرهنگی، 1374

ـ لاریجانی، محمدجواد، نقد دینداری و مدرنیسم، تهران، مؤسسه اطلاعات، 1376

ـ مدیر شانه‌چی، کاظم، تاریخ حدیث، تهران، سمت، 1377

ـ مسلم بن حجاج، ابوحسین، صحیح مسلم، تصحیح محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج1، بی‌تا

ـ مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ‌تهران، صدرا، چ دوازدهم، 1362

ـ مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، تهران، صدرا، چ ششم، 1368

ـ مهدوی‌کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، تهران، دفتر نشر معارف اسلامی، چ دوازدهم، 1382

ـ وارد، ‌هاریت، قدرت‌های جهانی در قرن بیستم، ترجمه جلال رضایی‌راد، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360

 

 

چکیده

در این مقاله، با رویکرد نظری و تحلیلی و با هدف بیان نقش فرهنگی دولت دینی، با اشاره به دو دیدگاه مارکسیسم و لیبرالیسم در باب دخالت فرهنگی دولت، و همچنین نگاه مخالفانِ دخالتِ دولت دینی در عرصه فرهنگ و نقد آن، به تقریر دیدگاه اسلام درباره نقش دولت دینی در فرهنگ پرداخته شده است. در این راستا، یک آیه از قرآن کریم، و یک روایت و یک سیره مورد اشاره و بررسی قرار گرفته است. پیش‌نیازی نقش‌آفرینی دولت دینی در فرهنگ و ارائه پیشنهاداتی به متولیان امور فرهنگی و نیز بیان بایسته‌های پژوهشی خاصی به ایشان حاصل مقاله پیش‌روی شماست.

کلید واژه‌ها: دولت، دولت دینی، فرهنگ، مارکسیسم، لیبرالیسم، اسلام

.

 

 

مقدمه

زندگی جمعی انسان‌ها در طول تاریخ همواره با تشکیل نوعی حکومت خود را نشان داده، و به باور ما به نحو اجتناب‌ناپذیر، فعالیت هر حکومت و دولتی، با نوعی نقش‌آفرینی در عرصه فرهنگ همراه بوده است. ابعاد نظری این موضوع در نظریه‌پردازی‌های اولیه در باب حکومت و دولت همانند آثار افلاطون و ارسطو و فارابی قابل مشاهده است(پژوهنده، ص 137-196) اما می‌توان توجه جدی به این موضوع و کم و کیف آن را متعلق به دورانی پس از نگاه‌های انتقادی تفکر لیبرالیسم و مدعای آن درباب ممنوعیت ایفای نقش دولت در عرصه‌ی فرهنگ دانست که در ادامه اشاراتی در این زمینه خواهیم داشت

در این مقاله پس از اشاره به برخی نگاه‌های افراطی و تفریطی و همچنین برخی شبهات و تردیدها درباب نقش فرهنگی دولت، درصددیم به این پرسش پاسخ دهیم که از نظر اسلام، ‌دولت دینی در فرهنگ چه نقشی دارد یا باید داشته باشد؟ شاخص پاسخگویی به پرسش فوق، مراجعه‌ی مستقیم به متون اسلامی است. در ادامه سعی خواهیم کرد با مفرض گرفتن اصل نقش‌آفرینی دولت دینی، برای آن چهارچوب و افقی پژوهشی ترسیم نماییم

 

 

1 نقش دولت در فرهنگ

درباره فرهنگ صدها تعریف ارائه شده است.[0] که در اینجا، در صدد بررسی و حتی انتخاب یکی از این تعاریف نیستیم و صرفاً تعریف موردنظر خویش را از فرهنگ بیان می‌کنیم. بر این اساس، فرهنگ عبارت است از، سبک زندگی، یعنی ابعاد مختلف از زندگی در حیات جمعی انسان‌ها که می‌تواند یک محله، یک شهر، یک کشور و یا کل جهان در یک زمان باشد و این ابعاد به گونه‌ای رواج یافته باشد که وجود آن عادی و خلاف آن برای مجموعه موردنظر غیرعادی باشد. طبق این تعریف، فرهنگ مشتمل بر رفتارهای متداول، گرایش‌های مشترک، باورهای اصلی و اطلاعات عمومی مردم است

بر این مبنا، سیاست‌گذاری فرهنگی نیز عبارت است از هرگونه برنامه‌ریزی برای تأثیرگذاری و نقش‌آفرینی در عرصه فرهنگ

مهم‌ترین نهاد در سیاست‌گذاری فرهنگی، دولت است. نظریات مختلفی پیرامون میزان و چگونگی دخالت دولت در فرهنگ ارائه و اجرا شده است. هرچند ما در این مقاله درصدد اشاره به این نظریات نیستیم،[1] اما شایسته است با چند دیدگاه افراطی و تفریطی در این زمینه آشنا شویم. این امر می‌تواند مقدمه‌ای برای اشاره به بحث نقش دولت دینی در فرهنگ باشد

مارکسیسم و نقش افراطی دولت در فرهنگ

مارکسیسم با صراحت نگاه حداکثری در باب دخالت فرهنگی دولت مطرح می‌کند و سالیان طولانی این دیدگاه را در کشورهای بلوک شرق اجرا نمود

مارکس در کتاب ایدئولوژی آلمانی می‌نویسد

نظرات طبقه حاکم در همه عصرها نظرات حاکم‌اند، یعنی این طبقه اجتماعی که ابزار و تولید مادی را در دست دارد، در عین حال به ابزار تولید تفکر هم تسلط دارد و در نتیجه، نظرات کسانی که ابزار تولید تفکر را ندارند به طور کلی تابع آن است

افرادی که طبقه حاکم را تشکیل می‌دهند، به عنوان متفکران یا تولیدکنندگان عقاید، بر جامعه حاکم‌اند و بر تولید و توزیع نظرات عصر خود نظارت دارند.[2]

دیدگاه‌های دخالت فرهنگی دولت در نظام سوسیالیسم را پیش از همه از مارکس و انگلس و لنین و بویژه استالین شاهد هستیم. استالین سلطه حزب کارگر را بر تمام شئوون فرهنگی جامع حاکم کرد. از زمان وی شدیدترین نظارت‌ها بر فعالیت‌های فرهنگی، مطبوعات، انتشارات و… اعمال گردید. این سیاست‌های سخت‌گیرانه دولت در امر نظارت و دخالت نسبت به امور فرهنگی تا زمان فروپاشی شوروی ادامه یافت.[3]

لیبرالیسم نظری و عدم دخالت دولت در فرهنگ

در لیبرالیسم نظری فیلسوفان این مکتب می‌گویند: جوهر لیبرالیسم، بی‌طرفی عمومی نسبت به طیف گسترده‌ای از مسائل اخلاقی و دینی است. دفاع از نظریه بی‌طرفانه‌، نه فقط بیان اعتقادات مذهبی، بلکه بیان مذهب و لامذهبی بود

نمونه روشن این دیدگاه را می‌توان در آثار جان‌ لاک و مثلاً در نامه‌ای با عنوان «درباره مدارا» یافت. لاک معتقد است حتی اگر مداخله در اعمال دینی شهروندان برای مسئولان عملی و در خور باشد، انجام آن خردمندانه نیست.[4]

لاک در مقاله‌ای با نام «بی‌طرفی احتیاطی»، می‌گوید: در شرایط اختلاف عمیق، تلاش برای تحمیل وحدت و یک‌رنگی در مقایسه با پذیرش وجود دیدگاه‌های مجادله‌برانگیز، حتی دیدگاه‌های کاملاً ناموجه، پیامدهای بدتری به همراه دارد. تاریخ نشان داده است که جبر و اکراه دینی، نه وفاق و وحدت مدنی، بلکه بیشتر نزاع، تباهی و جنگ به بار آورده است.[5] نظریه لاک را می‌توان در سه گزاره زیر خلاصه کرد

1 حقیقت دینی را نمی‌توان با تعیین و قطعیت شناخت. پس کوشش برای تحمیل حقیقت از طریق زور، فاقد بنیاد عقلانی است

2 حتی اگر حقیقت دینی را بتوان تثبیت کرد، ایمان قلبی را نمی‌توان از طریق زور بیرونی تحمیل نمود

3حتی اگر کاربرد زور موفقیت‌آمیز باشد،به کاربستن آن نادرست خواهد بود.[6]

در باب این نگاه حداقلی و بلکه دیدگاه در باب عدم دخالت دولت در فرهنگ، می‌توان به سخنان تامس جفرسون در اعلامیه استقلال امریکا (1776) اشاره کرد. وی می‌گوید: ما جملگی بر این عقیده‌ایم که همه افراد در خلقت با یکدیگر برابرند و از حقوق غیرقابل انکاری، که آفریدگار به آنها ارزانی داشته، برخوردار می‌باشند. از جمله این حقوق حق زندگی، ‌حق آزادی و حق تلاش در جست‌وجوی سعادت است. برای تأمین این حقوق، دولت‌هایی از بین افراد مردم برگزیده شده‌اند که قدرت آنها ناشی از رضایت عامه مردم است. بنابراین، هرگاه هر نوع دولت مخرب باشد و یا مانع حصول این حقوق و آرمان‌ها گردد، مردم حق خواهند داشت چنین دولتی را تغییر داده و یا به موجودیت او خاتمه دهند. مطابق با دیدگاه، جفرسون با توجه به اصالت حقوق شهروندان و آزادی ایشان در راه نیل به آن حقوق، بهترین دولت، ضعیف‌ترین دولت است.[7]

لیبرالیسم در عمل و دخالت مخفی در فرهنگ

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله مبانی هرمنوتیکی علوم اجتماعی اسلامی pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مبانی هرمنوتیکی علوم اجتماعی اسلامی pdf دارای 40 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مبانی هرمنوتیکی علوم اجتماعی اسلامی pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مبانی هرمنوتیکی علوم اجتماعی اسلامی pdf

چکیده  
طرح مسئله؛ علوم اجتماعی اسلامی  
هرمنوتیک  
کاربردهای هرمنوتیک  
هرمنوتیک اسلامی  
هرمنوتیک اسلامی کاربردی  
علوم اجتماعی اسلامی  
تأملات پایانی  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله مبانی هرمنوتیکی علوم اجتماعی اسلامی pdf

لگنهاوسن، محمد، «چرا سنت‌گرا نیستم»، ترجمه: منصور نصیری، در: جاودان خرد، تهران، دانشگاه تهران، بی‌تا

Abaza, Mona, Debates on Islam and Knowledge in Malaysia and Egypt: Shifting Worlds, London: Routledge,

Ahmed, Akbar S, Discovering Islam: Making Sense of Muslim History and Society, revised ed., London and New York: Routledge,

Apel, Karl-Otto, Understanding and Explanation: A Transcendental-Pragmatic Perspective, tr. Georgia Warnke, Cambridge: MIT,

Alatas, Farid, “Research: the Islamization of knowledge-Interview with Farid Alatas,” Religioscope, on-line at(2008)

Al-Attas, Syed Muhammad Naquib, Islam and Secularism, Kuala Lumpur: International Institute of Islamic Thought and Civilization,

Bennet, Clinton, Muslims and Modernity: An Introduction to the issues and Debates, London and New York: Continuum,

Bultmann, Rudolf, New Testament and Mythology and Other Basic Writings, tr. S. M. Ogden, London: SCM Press,

Carroll, Lewis, “What the Tortoise Said to Achilles”. Mind, 4, 278–80, 1895

Chittick, William C., “Can the Islamic Intellectual Heritage be Recovered” Iqbal Review, October 1998, p.11-

Chittick, William C, Science of the Cosmos, Science of the Soul: The Pertinence of Islamic Cosmology in the Modern World, Oxford: Oneworld,

Esposito, John L. and John O. Voll, Makers of Contemporary Islam, Oxford: Oxford University Press,

Faruqi, Isma‘il, Islamization of Knowledge: General Principles and Work Plan, Herndon, Virginia: The International Institute of Islamic Thought,

Gadamer, Hans-Georg, “Gadamer on Strauss: An Interview,” (conducted by Ernest L. Fortin)Interpretation, 1984, p.12:1, 1-

Gadamer, Hans-Georg, Hermeneutik I, Tübingen: Mohr Siebeck,

Gadamer, Hans-Georg, Hermeneutik II, Tübingen: Mohr Siebeck,

Gadamer, Hans-Georg, Truth and Method, 2nd rev. ed. tr. Joel Weinsheimer and Donald G. Marshall, London and New York: Continuum,

Idhe, Don, “Expanding Hermeneutics,” in Hermeneutics and Science, ed. Marta Feher and Olga Kiss, Dordrecht: Kluwer, 1999, 346–349, on the web at(1999)

Iqbal, Muzaffar, Science and Islam, Westport: Greenwood Press,

Kalin, Ibrahim, “Three views of science in the Islamic world” in God, Life and the Cosmos, eds. Ted Peters, Muzaffar Iqbal, and Syed Nomanul Haq, Aldershot: Ashgate, 2002, p.43-

Kuhn, Tomas. “Paradigms of Scientific Evolution” interview in Giovanna Borradori, The American Philosopher, Chicago: University of Chicago Press, 1994, 153-167, translated from Conversazioni americane con W. O. Quine, D. Davidson, H. Putnam, R. Nozick, A. C. Danto, R. Rorty, S. Cavell, A. MacIntyre, Th. S. Kuhn, Rome: Gius, Laterza & Figli,

Legenhausen, Hajj Muhammad, “Why I am not a Traditionalist” ReligioScope,

Legenhausen, Hajj Muhammad, “On Getting the Last Word In,” Part I, Message of Thaqalayn, Vol. 8, No. 3, 135-158; Part II, Message of Thaqalayn, (2003), Vol. 8, No. 4, 109-

Leiter, Brian, “The Hermeneutics of Suspicion: Recovering Marx, Nietzsche, and Freud,” in The Future for Philosophy, ed. B. Leiter, Oxford: Clarendon Press, 2004, 74-

Lovejoy, Arthur O,(1936) The Great Chain of Being, Cambridge: Harvard University Press,

MacIntyre, Alasdair, Whose Justice Which Rationality Notre Dame: University of Notre Dame Press,

MacIntyre, Alasdair, Three Rival Versions of Moral Inquiry: Encylopedia, Genealogy and Tradition, Notre Dame: Notre Dame University Press,

MacIntyre, Alasdair, “Nietzsche or Aristotle” interview in Giovanna Borradori, The American Philosopher, Chicago: University of Chicago Press, 1994a , P.137-152, translated from Conversazioni americane con W. O. Quine, D. Davidson, H. Putnam, R. Nozick, A. C. Danto, R. Rorty, S. Cavell, A. MacIntyre, Th. S. Kuhn, Rome: Gius, Laterza & Figli,

MacIntyre, Alasdair (1994b) “Kinesis Interview With Alasdair MacIntyre” (conducted by Thomas D. Pearson), Kinesis 20, 34-47, 1994 (reprinted in Kinesis 23, 40-50,

MacIntyre, Alasdair, Dependent Rational Animals: Why Human Beings Need the Virtues, Notre Dame and La Salle: Notre Dame University Press,

MacIntyre, Alasdair, “On Not Having the Last Word: Thoughts on Our Debts to Gadamer” inGadamer’s Century, ed. Jeff Malpas, Ulrich Arnswald, and Jens Kertscher, Cambridge: MIT Press, 2002, p.157-

McDowell, John, “Gadamer and Davidson on Understanding and Relativism”in Gadamer’s Century, ed. Jeff Malpas, Ulrich Arnswald, and Jens Kertscher, Cambridge: MIT Press, 2002, p.173-

Mueller-Vollmer, Kurt, ed., The Hermeneutics Reader, New York: Continuum,

Nagel, Thomas, The Last Word, New York: Oxford University Press,

Nasr, Seyyed Hossein, An Introduction to Islamic Cosmological Doctrines, Boulder: Shambala,

Nasr, Seyyed Hossein, Knowledge and the Sacred, New York: Crossroad,

Nasr, Seyyed Hossein, The Need for a Sacred Science, Albany: State University of New York Press,

Nasr, Seyyed Hossein, Religion and the Order of Nature, New York: Oxford University Press,

Nasr, Seyyed Hossein, In Search of the Sacred: A Conversation with Seyyed Hossein Nasr on His Life and Thought, with Ramin Jahanbegloo, Santa Barbara: Praeger,

Phillips, D. Z., Religion and the Hermeneutics of Contemplation, Cambridge: Cambridge University Press,

Plantinga, Alvin, “Religion and Science”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy (Summer 2010 Edition), ed., Edward N. Zalta, on-line at(2010)

Plantinga, Alvin, “Games Scientists Play,” in The Believing Primate, eds. Jeffrey Schloss and Michael J. Murray, Oxford: Oxford University Press, 2009, p.139-

Plantinga, Alvin, “Two (or more) Kinds of Scripture Scholarship,” Modern Theology, 1998, 14:2, p.243-

Plantinga, Alvin, “Methodological Naturalism” in Facets of Faith and Science, ed. Jitse M. van der Meer, Lanham: University Press of America, 1996, 177-

Plantinga, Alvin, “Advice to Christian Philosophers,” Faith and Philosophy, 1984, 1:3, p.253-

Ragab, Ibrahim A. (2005) “Islamization of Knowledge Methodology,” on-line at
Ramberg, Bjrn, and Kristin Gjesdal (2009) , “Hermeneutics”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy (Summer 2009 Edition), Edward N. Zalta (ed.), URL=
Ricoeur, Paul, Freud and Philosophy, tr. Denis Savage, New Haven: Yale University Press,

Roberts, Richard H., Religion, Theology, and the Human Sciences, Cambridge: Cambridge University Press,

Sellars, Wilfrid, Science, Perception and Reality, New York: Humanities Press; reissued in 1991 by Ridgeview Publishing Co., Atascadero, CA,

Shayegan, Daryush, Cultural Schizophrenia: Islamic Societies Confronting the West, tr. John Howe, Syracuse: Syracuse University Press,

Stenberg, Lief (1996) “The Islamization of Science: Seyyed Hossein Nasr and Ziauddin Sardar” Social Epistemology, x, ¾, 273-87 Unedited version on the web:http://www.muslim-science.com/the-islamization-of-science-seyyed-hossein-nasr-and-ziauddin-sardar-lief-steinberg/

Strauss, Leo, Persecution and the Art of Writing, Chicago: University of Chicago Press,

Strauss, Leo and Hans-Georg Gadamer, “Correspondence Concerning Wahrheit and Methode,” The Independent Journal of Philosophy 2, 1978, p. 5-

Sulaiman, Sa‘du Islamization of Knowledge: Background, Models, and the Way Forward, Nigeria: IIIT,

Taylor, Charles “Gadamer on the Human Sciences,” in The Cambridge Companion to Gadamer, ed. Robert J. Dostal, Cambridge: Cambridge University Press, 2002, p.126-

van Fraassen, Bas C, The Empirical Stance, New Haven: Yale University Press,

Wainwright, William J., Reason and the Heart: A Prolegomenon to a Critique of Passional Reason, Ithaca: Cornell University Press,

Westphal, Merold, Suspicion and Faith: The Religious Uses of Modern Atheism, New York: Fordham University Press,

چکیده

این مقاله، با مروری اجمالی بر برخی پیشنهادها درباره طرح علوم اجتماعی اسلامی، بر آن است که در همه این پیشنهادها، «تفسیر» و «فهم» نقشی سرنوشت‌ساز دارند. هرمونتیک به معنای وسیعِ مطالعه تفسیر و فهم مطرح و تحولات آن را با تأکید بر تأثیرات گادامر،‌ به اختصار بیان شده است. در ضمنِ پیشنهادهایی که درباره ارزیابی عقلی دیدگاهایی که ممکن است در زبان‌های بدواً غیرقابل مقایسه صورت‌بندی شوند، برخی از مشکلات به کارگیری هرمنوتیک مورد بحث قرار گرفته است. سپس، انگاره هرمنوتیک دینی را با اشاره به دیدگاه‌های بولتمان، پلانتینگا و نصر مطرح شده است. و بر همین اساس، سه درجه از هرمنوتیک دینی از یکدیگر تفکیک شده است. نویسنده با ارجاع به طرح‌های ارائه شده از سوی ویلیام چیتیک و لئو اشراوس، تلاش کرده است برخی از مشکلاتی را که فراروی هرمنوتیک اسلامی قرار دارد،‌ حل نماید. مشکلات کاربست هرمنوتیک اسلامی را مرور و راه‌حل‌های آن را ارائه نموده است. این دیدگاه را که عینیت علم، مانع از علم دینی است، رد نمود. و این دیدگاه را ترجیح داده است که عینیت، بر بی‌طرف بودن وابسته نیست، بلکه بر صراحت وابسته است؛ یعنی بر فرایند تصریح به فرض‌ها و پیش‌فرض‌ها و صورت‌بندی آنها با دقت هرچه بیشتر در پایان، دشواری‌هایی را که فراروی کاربست هرمنوتیک اسلامی برای علوم اجتماعی قرار دارند، مورد بررسی و پیشنهاد شده است که کاربست هرمنوتیک اسلامی برای علوم اجتماعی باید در ارتباط دیالکتیکی با سنت‌های علمی‌ای صورت گیرد که سکولار بودن آنها، علم مقدس و به ویژه علوم اجتماعی اسلامی شده را ایجاب کرده است.

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک، علم مقدس، علم اسلامی شده، تفسیر، فهم، ‌فلسفه علوم اجتماعی، بولتمان، گادامر، نصر، پلنتینگا.

 

طرح مسئله؛ علوم اجتماعی اسلامی

شماری از نویسندگان مسلمان از پایه‌ریزی علوم اجتماعی اسلامی حمایت کرده‌اند. برخی از آنان، این امر را بخشی از فرایند عام اسلامی کردن معرفت تلقی کرده‌اند. اما برخی دیگر، بر علوم اجتماعی و هرمنوتیک به عنوان چیزی که تحت تأثیر مفروضاتی خلاف اسلام بوده‌اند، متمرکز شده‌اند. اصطلاح «اسلامی کردن معرفت» را نخستین بار سید محمد نقیب العطاس در سال 1978 مطرح کرد. بحث وی درباره اسلامی کردن معرفت شایسته بررسی است؛ چرا که وی چند انگاره را در کنار یکدیگر مطرح می‌کند: 1 علوم آن گونه که در غرب توسعه یافته، به نحوی جبهه‌گیری کرده که از نقطه نظر اسلامی غیرقابل پذیرش است؛ 2 این جبهه‌گیری، به ویژه در علوم انسانی غالب است؛ و 3 این جبهه‌گیری به دلیل نقائص موجود در تفسیر رخ داده است

العطاس استدلال می‌کند که معرفتی که از غرب به جهان اسلامی وارد شده «با منش و شخصیت فرهنگ و تمدن غرب آکنده شده و در بوته فرهنگ غرب شکل گرفته است;»1 وی معتقد است که عناصر و مفاهیم کلیدی فرهنگ غرب باید شناسایی و جداگانه بررسی شوند. این عناصر و مفاهیم کلیدی عمدتاً در آن شاخه از معرفت رایج هستند که به علوم انسانی مربوطند؛ هرچند باید متذکر شد که حتی در علوم طبیعی، فیزیکی و کاربردی، به ویژه در مواردی که این علوم با تفسیر واقعیت‌ها و صورت‌بندی نظریه‌ها سروکار دارند، باید همین فرایندِ بررسی جداگانه عناصر و مفاهیم کلیدی اعمال شود؛ چرا که تفسیرها و صورت‌بندی‌ها درواقع به قلمرو علوم انسانی تعلق دارند

سرانجام آن کهاز نظر العطاس، اسلامی سازی معرفت باید با جایگزین کردن عناصر و مفاهیم کلیدی اسلامی، به جای عناصر و مفاهیم کلیدی غربی به دست آید تا اینکه بتوان این علوم را «در بوته اسلام» دگرگون کرد

بنا به نظر فرید العطاس، برادرزاده العطاس، رویکردی که عمویش اتخاذ کرده بود، متأثر از سنت صوفی‌گری بود و بر نیاز به الهام درست، جهت شکل بخشیدن به تحقیق تأکید می‌کرد

ما در واقع، درباره همان موضوعی سخن می‌گوییم که زمانی عموی من برایم گفته است: این موضوع، اسلامی‌سازی ذهن است. آن گونه که من از آن برداشت دارم. بحث درباره شیوه‌ای است که اسلام طی آن مبنای متافیزیکی و معرفت‌شناختی را برای معرفت به دست می‌دهد. دلمشغولی کسانی که به این موضوعات می‌پردازند، ایجاد جامعه‌شناسی یا فیزیک اسلامی نیست، بلکه آنچه که آنها می‌گویند این است که فارغ از اینکه رشته مورد بحث شما چه باشد، چارچوب متافیزیکی و معرفت‌شناختی خاصی وجود دارد که اسلام فراهم کرده است

العطاس تأکید می‌کند که اسلامی‌سازی،‌ صرفاً این نیست که علوم غربی را بگیریم و برخی از آموزه‌های اسلامی را بر آن بیفزاییم. وی بازنگری بسیار کامل و عمیقی پیشنهاد می‌کند. با این حال، به هیچ وجه روشن نیست که بتوان با جایگزینی عناصر و مفاهیم کلیدی، به اهداف مورد نظر وی دست یافت و نیز روشن نیست که چگونه می‌توان این جایگزینی را انجام داد

یک راه فهم اینکه العطاس چگونه درصدد انجام طرح خود بود، این است که به بررسی شیوه‌ای بپردازیم که وی در‌ اداره «مؤسسه بین المللی اندیشه و تمدن اسلامی» در پیش گرفته بود. فرید عطاس، توضیح می‌دهد که این مؤسسه «به طور خاص برای اسلامی کردن معرفت ایجاد شد، و نه تنها برای تعلیم شاخه‌های علمی مختلف، بلکه همچنین برای فراهم کردن همان مبنای متافیزیکی و معرفت‌شناختی‌ای ایجاد شده که باید همه دانشمندان و استادان، فارغ از رشته تخصصی خود، از آن اشباع شوند.»4 اما مؤسسه مزبور، با سازمان‌دهی کنونی خود، فاقد گروه فلسفه است و بدون این رشته و گروه، مشکل بتوان پی برد که چگونه می‌توان متافیزیک و معرفت‌شناسی‌ای‌ را که العطاس آن را مبنایی برای اسلامی‌سازی تلقی می‌کرد، فراهم کرد

طبق برداشتی که فرید عطاس از اسلامی‌سازی علوم اجتماعی دارد، ما نباید توقع یک جامعه‌شناسی، اقتصاد، یا علوم سیاسی اسلامی‌شده را داشته باشیم که به رقابت با قرائت‌های سکولار از این علوم بپردازند، بلکه پژوهش‌گرانی که از زمینه و تخصص خوبی در معرفت‌شناسی و متافیزیک برخوردارند، باید مفاهیمی را که از این علوم استنباط شده‌اند به کارگیرند تا چارچوبی را فراهم کنند که پژوهش‌های تجربی ما در قالب آن صورت گیرند

تنها راهی که در آن می‌توان اسلام را در صفی نزدیک‌تر به معرفت قرار داد این است که باید کار تجربی را آغاز کرد. و این موضوع، مرا به برداشت خود از این مسائل می‌رساند. به نظر می‌رسد، انسان به جای سخن گفتن از اسلامی‌سازی معرفت، باید عملاً به سنت‌های اسلامی بسان منابع مفاهیم و انگاره‌ها بنگرد و با این کار به پژوهش عملی بپردازد

رویکرد رقیب با اسلامی‌سازی معرفت را اسماعیل فاروقی در سال 1982، آغاز کرد.6 این رویکرد، با چند هدف دیگر از جمله اصلاح اسلام، نجات غرب، و دیدگاه اساسی درباره چگونگی اسلامی‌سازی علوم جدید تلفیق شده بود. فاروقی برای تحقق بخشیدن به این برنامه، در تأسیس «مؤسسه بین المللی اندیشه اسلامی»7 در سال 1981 مشارکت کرد. فاروقی پیشنهاد کرد که بهترین علوم و تکنولوژی غرب اتخاذ شود. اما آن را باید بر پایه اصول و ارزش‌های اسلامی‌ای بنا کرد که هدایت‌کننده رشد بیشتر این علوم باشند. وی همگام با ایده‌های سلفی، نیاز به بازگشت به اسلام اصیل اولیه را پذیرفت. اما این اسلام اصیل را اساساً عقلانی و پذیرای گفتگو با غیرمسلمانان می‌دانست. وی در این دیدگاهش خود، از عبدالوهاب و هم از محمد عبده الهام گرفت.8 برنامه وی برای اسلامی‌سازی معرفت، برنامه‌ای ایدئولوژیکی بود و مدافع تقویت هویت اسلامی بود. از نظر فاروقی، اسلامی‌سازی معرفت آن است که «معرفت را به همان نحوی که اسلام با آن مرتبط است، از نو طرح‌ریزی کرد;،‌ یعنی داده‌ها را دوباره تعریف و دوباره سامان‌دهی کرد، در استدلال‌ها و مرتبط ساختن داده‌ها با نظریه‌ها دوباره اندیشید، نتایج را دوباره ارزیابی کرد، اهداف را دوباره برنامه‌ریزی کرد. این کار را به نحوی گونه‌ای باید انجام داد که بینش ما را تقویت کند و در خدمت اهداف اسلام باشد.»

در عمق بینش وی، اسلامی‌سازی معرفت بود. وی رخوت سیاسی، اقتصادی و دینی –فرهنگی جامعه اسلامی را عمدتاً به دلیل حالت دوگانه (دو بعدی) تعلیم و تربیت در جهان اسلام می‌دانست که توأم با فقدان بینش ناشی شده بود. وی معتقد بود که معالجه این نقص نیز دو قسمتی است: مطالعه اجباری تمدن اسلامی و اسلامی‌سازی معرفت جدید

ابراهیم رجب، برنامه فاروقی برای اسلامی‌سازی را در سه عنصر اصلی زیر خلاصه کرده است

1 تسلط بر رشته‌های جدید، و ارزیابی انتقادی روش‌شناسی‌ها، یافته‌های پژوهشی و نظریه‌های آنها در چارچوب منظر اسلامی

2 تسلط بر میراث اسلامی و ارزیابی انتقادی دانش اسلامی در مقایسه با

الف. منظر وحیانی بکر (اولیه)؛

ب. نیازهای معاصر امت اسلامی؛

ج. پیشرفت‌های جدید در معرفت انسانی

3 ترکیب سازنده میراث اسلامی و معرفت جدید؛ جهش سازنده «برای غلبه بر خلأ قرن‌های عدم پیشرفت»

فعالیت‌های «مؤسسه بین المللی اندیشه اسلامی» به چند دلیل در معرض نقدهای زیادی قرار گرفت:12 1 به دلیل خطابه‌های فاقد جوهره؛ 2 کیفیت ضعیف آثار منتشر شده؛ 3 عُجب و خودپسندی‌ حاکی از اینکه معنای درست معرفت مخصوص کسانی است که مطابق با ایدئولوژی آن مؤسسه کار می‌کنند. هرچند که این نقدها، به طور کلی، بر ضد طرح اسلامی‌کردن معرفت مطرح شده‌اند، اما به نظر می‌رسد که بیشترین فشار آنها را «مؤسسه بین المللی اندیشه اسلامی» تحمل می‌کرد

کالین، طرح فاروقی را به دو دلیل مورد سرزنش قرار می‌دهد: 1 به کارگیری برچسب‌های اسلامی که موجب پنهان ماندن مسائل فلسفی عمیق‌تری می‌شود که در مباحث روز علم مورد بحث قرار می‌گیرند؛ 2 تمرکز بر علوم اجتماعی و نپرداختن به علوم طبیعی، علی رغم این واقعیت که طرح اولیه او به هدف اسلامی کردن همه معرفت‌های وارد شده از غرب تدوین شده بود. کالین دو نتیجه طرح و کار فاروقی را مورد ملاحظه قرار می‌دهد: تأکید بیش‌ از حد بر علوم اجتماعی و پایه ‌ریزی معرفت و بی‌توجهی به پیامدهای سکولارساز جهان‌بینی علمی جدید

این امر موجب می‌شود که دانشمندان مسلمان علوم اجتماعی که انواع آرمانی برنامه اسلامی‌سازی هستند، هیچ گونه سرنخی درباره چگونگی حل مسائلی که معرفت علمی جدید فراروی آنها قرار می‌دهد، نداشته باشند. از سوی دیگر، مسلّم انگاشتن مبانی فلسفی علوم طبیعی جدید، برابر است با تقویت انشعاب دو شقی علوم به علوم طبیعی و علوم انسانی؛ انشعابی که نتایج آن مستمراً چالش‌های جدی‌ای را بر اعتبار انواع معرفتِ موجود در بیرون از قلمرو علوم فیزیکی جدید مطرح می‌کند

«مؤسسه بین المللی اندیشه اسلامی» در مجموعه مقالاتی به این نقد با صورت‌بندی دوباره به برنامه‌ای پاسخ داد که فاروقی در آغاز در سر داشت.14 برنامه فاروقی بسیار «ماشینی/مکانیکی» تلقی شده است و برنامه‌های جایگزینی پیشنهاد شدند که هدفشان انعطاف‌پذیری بیشتر بود و در صدد بهره‌مندی از ایده‌هایی درباره اسلامی‌سازی معرفت بودند که از سوی اندیشمندان دیگر ارائه شده بود

با این حال، می‌توان از آثار سید حسین نصر ایده دیگری را برای اسلامی‌سازی معرفت استخراج کرد؛ هرچند وی طرح خود را طرحی برای احیای علوم مقدس می‌خواند، نه اسلامی‌سازی،‌ و بر این ایده تأکید می‌کند که سنت‌های دینی جهان در حکمت خالده مشترک هستند؛ حکمتی که مخالف با گرایش‌های فرهنگی و فکری‌ِ برآمده از مدرنیته اروپاست.16 نصر در شماری از آثار خود به بازگشت به علم مقدس فرا می‌خواند که بارزترین آنها عبارتند از: معرفت و امر مقدس17 و نیاز به علم مقدس؛18 هرچند که دیدگاه وی در آثار اولیه او درباره علوم اسلامی نیز بیان شده است.19 نصر نقد خود بر علم جدید را به علوم اجتماعی محدود نمی‌کند، بلکه تحولات علمی جدید در علوم طبیعی را توأم با جهان‌بینی‌ای می‌داند که با علم مقدس ناسازگار و بی‌اعتنا به آن است

وی در تأملات اخیرش درباره زندگی خود می‌نویسد

بسیاری مدعی شده‌اند که مبتکر یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های فکری‌ای هستند که امروزه در جهان اسلام صورت می‌گیرد و آن «اسلامی‌سازی معرفت» است که در واقع تلاشی است برای وارد کردن معرفت غربی در چارچوب اسلامی. من هرگز به کارگیری این اصطلاح را نمی‌پسندم، اما واقعیت این است که من درباره این تلفیق و ادغام در سال 1957ـ1958، که کتاب «علم و تمدن در اسلام» را نگاشتم، سخن گفته‌ام؛ کتابی که در راستای رساله دکتری من بود. و بنابراین، در سال 1957، یعنی دست کم ده پانزده سال پیش از افراد دیگری نظیر اسماعیل فاروقی و نقیب العطاس، که امروزه به این طرح مشهور شده‌اند، این نکته بر سر زبان‌ها افتاد که من درباره تلفیق و ادغام همه معرفت‌ها در جهان‌بینی اسلامی رساله‌ای نوشته‌ام

نصر استدلال می‌کند که علم جدید، که با تحولات علمی قرن 17 ظهور یافت، چالش مستقیمی بر جهان‌بینی سنتی،‌ به ویژه آن گونه که در تمدن اسلامی بسط یافته، می‌باشد. از این رو، نباید علم و فناوری جدید را فارغ از ارزش محسوب کرد. علم و فناوری جدید نظام ارزشی‌ای را تحمیل می‌کند که بر ضد تمدن اسلامی است. با این حال، علم جدید را نباید به سادگی کنار گذاشت. مسلمانان باید بر علوم جدید به نحو نقادانه مسلط شوند. دانشمندان مسلمان مسؤل هستند که نقدی از علم جدید را مبتنی بر سنت فکری اسلامی صورت‌بندی کنند

در جنبه ایجابی، کار نصر در باب علم مقدس امتیاز زیادی در نشان دادن این امر دارد که چگونه باید علوم مقدس با دغدغه‌های بومی، و به طور کلی‌تر، با اخلاق اسلامی تلفیق شود.21 اما در جنبه سلبی، باید گفت: روشن نیست که چگونه باید منافعی را که از ره‌آورد علوم جدید حاصل می‌شوند، با علم مقدس تلفیق کرد

اندیشمندان مسلمان فراوان دیگری هم هستند که به مسئله اسلام و علم جدید پرداخته‌اند. در اینجا قصد بررسی همه دیدگاه‌ها را ندارم، بلکه درصدد معرفی گفتمان مربوط به این مسئله هستم تا اهمیت تفسیر را در نحوه فهم رابطه میان اسلام و علم برجسته سازیم. اما خوب است که سخنان پایانی مظفر اقبال را، که در نتیجه بررسی دیدگاه‌های مسلمانان درباره رابطه اسلام و علوم جدید بیان داشته، در نظر بگیریم

آنچه که بایسته است تحول فکری عمده در جهان اسلام است که در طی آن سنت گمشده دانش‌پژوهی را که ریشه در منابع اصلی اسلام داشت، باز یابیم. این امر به ظهور جنبش جدیدی می‌انجامد که به مسلمانان کمک می‌کند تا علم و فناوری جدید را از آن خود کنند؛ بسان همان جنبشی که در طی سه قرن جنبش ترجمه اولیه، مقدار زیادی از اندیشه علمی و فلسفی را که در سنت اسلامی وارد شده بود،‌ در خود هضم کرد. فقط این گونه بازنویسی معرفت علمی جدید است که در آن امید می‌رود دانه‌های تفکر علمی موجود در ذهن مسلمانان، که هنوز با علم‌گرایی آمیخته نشده، شکوفا شوند. فقط چنین تحول بنیادی در اندیشه است که می‌تواند گفتمان اسلام و علم را از بردگی استعتمار برهاند و تأملات اسلامی حقیقی را درباره کار علم جدید، که در همه قلمروهای حیات و جامعه معاصر سربرآورده است، عرضه کند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله شاخصه‏ های توسعه از منظر اسلام، قانون اساسی جمهوری اسلامی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله شاخصه‏ های توسعه از منظر اسلام، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و امام خمینی (ره) pdf دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله شاخصه‏ های توسعه از منظر اسلام، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و امام خمینی (ره) pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله شاخصه‏ های توسعه از منظر اسلام، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و امام خمینی (ره) pdf

چکیده  
مقدّمه  
نظریات توسعه  
الف. نظریات نوسازی5  
ب. نظریات جبرگرایانه مارکسیستی8  
ج. نظریات توسعه‏ نیافتگی10  
مفهوم و هدف پیشرفت و توسعه در اسلام  
توسعه پایداری معنوی و مادی تقوا + ایمان  
زمینه‏ های فرهنگی توسعه و پیشرفت در اسلام  
تقوا  
علم‏محوری  
قانون‏مداری  
رفع فقر از جامعه (رفع نیازهای مادی)  
عقل‏گرایی  
مردم‏مداری  
آزادی  
شایسته‏مداری و تخصص  
نظم  
عدالت اجتماعی  
نتیجه‏گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله شاخصه‏ های توسعه از منظر اسلام، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و امام خمینی (ره) pdf

نهج‏البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، تهران، علمی و فرهنگی، 1378

پژوهشکده امام خمینی(ره)، کوثر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373

ثقفی کوفی اصفهانی، ابواسحاق ابراهیم‏بن محمد، الغارات، ترجمه محمّدباقر کمره‏ای، تهران، فرهنگ اسلام، 1356

حسنی، محمّدحسن، نوسازی از دیدگاه امام خمینی، تهران، عروج، 1378

خاتمی، سیدمحمّد، «دین در دنیای معاصر»، فرهنگ توسعه، ش 15، آذر و دی 1373

امام خمینی(ره)، صحیفه نور، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1386

خوانساری، جمال‏الدین، شرح غررالحکم و دررالحکم، تهران، دانشگاه تهران، 1360

رحیم‏پور ازغدی، حسین، عقلانیت اسلامی و عقلانیت غربی، در: مجموعه مقالات اولین همایش اسلام و توسعه، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، 1376

روشه، گی، تغییر اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی، تهران، نی، 1366

ساعی، احمد، مسائل سیاسی اقتصادی جهان سوم، تهران، سمت، 1377

سریع‏القلم، محمود، توسعه، جهان سوم و نظام بین‏الملل، تهران، سفیر، 1375

ـــــ، عقل و توسعه‏یافتگی، تهران، علمی و فرهنگی، 1376

صادقی گرمارودی، احمد، مفهوم توسعه در قرآن و سنت، در: مجموعه مقالات اولین همایش اسلام و توسعه، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، 1376

طباطبائی، سیدمحمّدحسین. تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمّدباقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، 1386

علیخانی، علی‏اکبر، توسعه سیاسی از دیدگاه امام علی(ع)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1379

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

قزوینی، عبدالکریم‏بن محمّدبن یحیی، بقاء و زوال دولت در کلمات سیاسی امیرالمؤمنین، به کوشش رسول جعفریان، قم، کتابخانه آیت‏اللّه العظمی مرعشی نجفی، 1371

مطهّری، مرتضی، انسان و ایمان، قم، صدرا، 1361

نبوی، سیدعبّاس، «انسان مطلوب توسعه‏یافته از دیدگاه اسلام»، مجموعه مقالات اولین همایش اسلام و توسعه، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، 1376

هاشمی‌رفسنجانی، اکبر، مجموعه مقالات اولین همایش اسلام و توسعه، تهران، دانشگاه شهید بهشتی،

چکیده

در باب مسئله توسعه، تاکنون نظریات متعددی از جانب اندیشمندان این حوزه مطرح گردیده و مورد بررسی قرار گرفته است. هدف نظریات غربی از توسعه، تنها دست‏یابی، به رفاه مطلق مادی است. این موضوع از نظر اسلام برای انسان کمال مطلوب نبوده و هدف از آفرینش و خلقت انسان نیز تنها آن نبوده است، بلکه رفاه مادی به صورت ابزاری برای رسیدن به اهداف عالی که دین اسلام تعیین نموده است جلوه‏گر می‏شود. این مقاله بر آن است تا ضمن توضیح مفهوم توسعه و هدف توسعه از منظر اسلام، زمینه‏های فرهنگی توسعه و پیشرفت را از دیدگاه اسلام، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و امام خمینی(ره)، بررسی نموده و نیز چارچوب‏های کلی الگوی اسلامی فرهنگ توسعه را شناسایی نماید. البته شایان ذکر است که هدف این نوشتار بیش از آنکه ارائه یک نظریه نهایی باشد، روشن ساختن زوایای گوناگونی است که در دست‏یابی به یک الگوی نهایی از فرهنگ پیشرفت و توسعه در اسلام حایز اهمیت است.

کلید واژه‌ها: مفهوم توسعه در اسلام، نظریات توسعه، نظریه نوسازی، نظریه وابستگی، نظریه مارکسیستی، اسلام و توسعه، شاخص‏های توسعه در اسلام، اهداف غیرمادی توسعه.

 

مقدّمه

انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران با ایجاد تحول عظیم معنوی در جهان، جامعیت اسلام را به عنوان مکتبی که پاسخگوی نیازهای امروز جامعه است به منصه ظهور رساند. این نظام به واسطه ماهیتی اسلامی و برخاسته از مکتب الهی، اکنون در حال عرضه الگویی برای سعادت دنیوی و اخروی مسلمانان، بلکه برای بشریت است. بدون شک، سعادتی که با نگاهی به زندگی جاودان در آخرت، دنیایی آباد، سالم و همراه با عدالت اجتماعی را به ارمغان آورد، مبنایی برای تحول در جهان خواهد شد، و سهم حقیقی جهان اسلام را جلوه‏گر خواهد ساخت. این سهم حقیقی زمانی به تحقق می‏پیوندد که در قبال اندیشه‏های مادی مسلط فعلی الگویی متناسب با ابعاد مادی، معنوی و فطری انسان‏ها به جامعه بشری ارائه شود

از سوی دیگر، ارزش‏های یک جامعه فراتر از توسعه اقتصادی، جهت‏گیری و نتایج توسعه را تحت‏الشعاع قرار داده و شکل می‏دهند. سرمایه‏های انباشته شده مادی و انسانی در اختیار ارزش‏ها و اعتقادات جامعه قرار می‏گیرند. اینکه چگونه یک جامعه توسعه اقتصادی را با ارزش‏های خود منطبق کند بستگی به تعریفی دارد که از حیات ارائه می‏دهد و حدّی که میان مادیت و معنویت قایل می‏شود. واقعیت امر این است که تاریخ فقط سلطه‏گری سیاسی و فرهنگی را با توسعه اقتصادی آمیخته است. تلفیق انسان دوستی و معنویت و توجه به زندگی اخروی با توسعه اقتصادی به مراتب کمتر دیده شده است. اما تجربیات انسانی و قضاوت‏های او هنوز به پایان نرسیده و امید است که بتواند این دو امر را به صورتی زیبا در هم ادغام کند. در این زمینه، دین مبین اسلام که هم راهنمای دنیوی انسان است و هم راهنمای اخروی، منطقی‏ترین و علمی‏ترین تلفیق را ارائه داده است

این نوشتار، ضمن توضیح مفهوم توسعه و هدف توسعه از منظر اسلام، شاخص‏های توسعه از دید اسلام، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و امام خمینی(ره)، را بررسی نموده و تا حد ممکن چارچوب‏های کلی الگوی اسلامی توسعه را شناسایی می‏نماید. البته شایان ذکر است که هدف این مقاله، صرف ارائه یک الگو و مدل نهایی نیست؛ زیرا در اساس، زندگی بشر با ارائه الگو و مانند آن، درست نمی‏شود. یکی از این مدل‏ها، مانیفیست مارکس بود که شاهد نتایج آن بودیم

در این مقاله، روش ما روش اثباتی خواهد بود؛ یعنی مفهوم‏بندی چارچوبه‏های کلی الگوی اسلامی فرهنگ توسعه در سطح کلان، که از طریق گردآوری داده‏ها، اسناد و مدارک گوناگون صورت می‏پذیرد. پیش از ورود به بحث، لازم است برای روشن شدن مطلب، تعاریف و مفهوم متبادر به ذهن خود را از برخی مفاهیم و اصطلاحاتی که در این نوشتار استفاده شده است روشن نماییم

مراد ما از «اسلام» در این نوشته می‏تواند یکی از منابع زیر باشد

1 «قرآن»، که به عنوان آخرین کتاب آسمانی دربردارنده خطوط اصلی هدایت بشر برای همیشه است و اصلی‏ترین، مهم‏ترین و معتبرترین ابزار شناخت دین به شمار می‏آید. روش‏های فهم قرآن و مستند قرار دادن آن به تفصیل در علوم قرآنی و علم اصول فقه مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین، اگر موضوعی در آیات محکم قرآن آمده باشد می‏توان به آن به عنوان یک آموزه اسلامی توجه کرد و آن را مبنای عمل قرار داد

2 «نهج‏البلاغه»، که مجموعه گفتار هدایتگر امام علی(ع) به پیروانش می‏باشد

دو منبع دیگری که درحقیقت، یک قرائت نو از اسلام متناسب با جامعه ایران و دوره تاریخی کنونی‏اند و در واقع، بیشتر جزء منابع اصلی منبعث از اسلام در ایران می‏باشند، عبارتند از

3 «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» به عنوان سند و میثاق ملی معتبر و برداشتی مورد وفاق از اسلام متناسب با محیط زمانی و مکانی کنونی ایران که توسط جمعی از نخبگان و علما به رشته تدوین درآمد

4 «دیدگاه‏های امام خمینی(ره)» در امور مختلف که در صحیفه نور متبلور شده است

درباره مراد ما از «توسعه»، شایان ذکر است که اصولاً یکی از علل اصلی ابهامات و نارسایی‏های تعاریف توسعه، خود ماهیت مقوله توسعه است. مقوله توسعه ماهیتی ارزشی، هنجاری و نسبی دارد. به عبارت دیگر، توسعه مفهومی است که هر فرد و گروه و جامعه‏ای معنا و ارزش‏های موردنظر خود را از آن استنباط می‏کند و روشن است که این معانی و ارزش‏ها بسته به موقعیت و حتی مشغولیت افراد و گروه‏ها کم‏وبیش متفاوتند. مثلاً، اقتصاددانان ارزش را در رشد اقتصادی و افزایش سطح زندگی، جامعه‏شناسان در نظم و تعادل اجتماعی و آگاهان سیاسی در کارآمدی و مشروعیت نظام سیاسی می‏دانند. در میان توده مردم هم عده‏ای ارزش را در رفاه و ثروت، برخی در نظم و امنیت، عده‏ای در گسترش اخلاق و معنویت و بعضی نیز در گسترش آزادی و عدالت می‏دانند. از خود این ارزش‏ها نیز افراد، گروه‏ها و جوامع مختلف، تعریف و تفسیرهای بسیار متفاوتی ارائه کرده‏اند

در ضمن، اگرچه توسعه ذاتاً یک امر مادی است، لکن نتایج آن می‏تواند در راستای اهداف ارزشی قرار گیرد. به همین دلیل، شاید به خاطر ارزشی بودن مقوله توسعه است که اندیشمندانی مانند گی‏روشه در تعریف توسعه گفته‏اند: «توسعه عبارت است از کلیه کنش‏هایی که به منظور سوق دادن جامعه به سوی تحقق مجموعه منظمی از شرایط زندگی جمعی و فردی که در ارتباط با بعضی ارزش‏ها مطلوب تشخیص داده شده‏اند صورت می‏گیرد.»

پیش از پرداختن به فرهنگ توسعه و پیشرفت از دیدگاه اسلام، مروری اجمالی بر نظریاتی که تاکنون در باب توسعه طرح شده‏اند الزامی به نظر می‏رسد

نظریات توسعه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

تحقیق مقایسه اثربخشی گروه درمانی یکپارچه توحیدی و شناختی رفتاری

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق مقایسه اثربخشی گروه درمانی یک‌پارچه توحیدی و ‌شناختی رفتاری در کاهش فشار روانی همسران جانبازان اختلال استرس پس از ضربه pdf دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق مقایسه اثربخشی گروه درمانی یک‌پارچه توحیدی و ‌شناختی رفتاری در کاهش فشار روانی همسران جانبازان اختلال استرس پس از ضربه pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق مقایسه اثربخشی گروه درمانی یک‌پارچه توحیدی و ‌شناختی رفتاری در کاهش فشار روانی همسران جانبازان اختلال استرس پس از ضربه pdf

چکیده  
مقدمه  
روش  
جامعه آماری  
روش نمونه گیری  
ابزار سنجش  
یافته‌ها  
بحث و نتیجه‌گیری  
محدودیت‌ها و پیشنهادات  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق مقایسه اثربخشی گروه درمانی یک‌پارچه توحیدی و ‌شناختی رفتاری در کاهش فشار روانی همسران جانبازان اختلال استرس پس از ضربه pdf

ایمانی، منیره، شناسایی و بررسی درجه تاثیر عوامل فشارهای روانی در بین خانواده‌های جانباز 70 درصد به بالا در استان قم، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران – پردیس قم، 1387

جوانبخت، آرش، مولوی، مسعود، بررسی وضعیت روانی جانبازان PTSD و غیر PTSDو خانواده­های آنان و مقایسه آن‌ها با یکدیگر در شهرستان مشهد، طرح پژوهشی وابسته به معاونت پژوهشی جهاددانشگاهی مشهد، گروه پژوهشی علوم اجتماعی، 1385

چوپانی صوری، مراد، بررسی تاثیرگروه درمانی یک‌پارچه توحیدی وشناختی رفتاری برعزت نفس ونگرش‌های زناشویی زندانیان مرد استان قم، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی دانشگاه اصفهان، 1388

حسینی غفاری، فاطمه، مقایسه اثربخشی روان­­درمانی گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب و درمان انگیزشی نظام­دار بر افزایش رضایتمندی زناشویی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه فردوسی مشهد، 1385

دلاور، علی، روش تحقیق در روانشناسی وعلوم تربیتی، تهران، نشر ویرایش، 1382

شریفی‌نیا، محمدحسین، «مقایسه میزان اثربخشی دو روش درمان یک‌پارچه توحیدی و شناخت درمانی در کاهش رفتار مجرمانه زندانیان»، مجله روان شناسی و علوم تربیتی، ش 3(37)، 1386، ص 41-72

ـــــ، الگوهای روان درمانی یک‌پارچه: با تأکید بردرمان یک‌پارچه توحیدی، قم، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1389

قنبری هاشم آبادی، بهرامعلی، اثربخشی رویکرد یک‌پارچه گرای روان درمانی گروهی در درمان وابستگی به مواد مخدر وافزایش سلامت روان در معتادان زندانی مرد، پایان نامه دکتری روانشناسی مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی تهران، 1383

کاپلان، هارولد، سادوک، بنیامین، خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری ـ روان پزشکی بالینی، ترجمه: نصرت الله پورافکاری، تهران، شهرآب، 1383

مجیری نژاد، مهناز، بررسی اثربخشی گروه درمانی با رویکرد بین فردی (مبتنی بر دلبستگی) بر سازگاری با نقش جنسی، اضطراب، افسردگی و عزت نفس مردان مبتلا به اختلال هویت جنسی، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، 1389

نریمانی، محمد، رجبی، سوران، «مقایسه تاثیر روش حساسیت زدایی توام با حرکات چشم و پردازش مجدد با درمان‌های‌شناختی رفتاری در درمان اختلال پس از ضربه»، مجله علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی، ش 4(19)، 1388، ص 236-245

نوری خواجوی، مرتضی و دیگران، «مقایسه فشارروانی درمراقبان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای مزمن وبیماران دو قطبی مزمن»، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی(اندیشه ورفتار)، ش 1(14)، 1387، ص 80-84

هادی، مهدی، بررسی تاثیرگروه درمانی یک‌پارچه توحیدی وشناختی رفتاری برمولفه­های شخصیتی وبالینی در مددجویان زندانی قم، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1387

Acevedo, E. O., Ekkekaksis, P., “The transactional Psychological nature of cognitive appraisal during exercise in environmentally stressful conditions”, Psychology of Sport and Exercise, v 2, 2000, p 47-

Beck,G. J. et al., “What factors are associated with the maintenance of PTSD after a motor vehicle accident The role of sex differences in a help-seeking population”, Journal of Behavior Therapy, v 37, 2006, p 256-

Beckam, J. C. et al., “Caregiver burden in partners of Vietnam war veterans with posttraumatic stress disorder”, Journal of Consulting and Clinical Psychology, v 64, 1996, p 1068-

Carver, C. S., “The role of optimism in social network development, coping and Psychological adjustment during a life transition”, Journal of Personality and Social Psychology, v 82, 2002, p 102-

Cassidy, T., Stress Cognition and Health, London and New York, Rout ledge,

Dekel, R., Monson, C. M., “Military-related Post-Traumatic stress disorder and family relations: Current knowledge and future directions”, Aggression and Violent Behavior, v 15, 2010, p 303-

Elkins, D. N. et al., “Towards a humanistic-Phenomenological spirituality”, Journal of Humanistic Psychology, v 28(4), 1998, p 5_

Frueh,B. C.Samuel M. T,. Beidel,D.C. Shawn, P. C.”Assessment of social functioning in combat veteranswith PTSD”. Aggression and Violent Behavior, v 6 , 2001, p 79-

Momartin, Sh. et al., “Comorbidity of PTSD and depression: Associations with trauma exposure, Symptom severity and functional impairment in Bosnian refugees resettled in Australia”, Journal of Affective Disorders, v 80, 2004, p 231-

Renshaw, K. D., Rodebaugh& Rodrigues, C. S., “Psychological and marital distress in spouses of Vietnam veterans: Importance of spouses’ perceptions”, Journal of A تحقیق مقایسه اثربخشی گروه درمانی یک‌پارچه توحیدی و ‌شناختی رفتاری در کاهش فشار روانی همسران جانبازان اختلال استرس پس از ضربه pdf iety Disorders, v 24, 2010, p 743-

Ridder, D., Schreurs, K., “Developing intervention for chronically ill patients: is coping a helpful concert”, Clinical Psychology Review, v 21, 2001, p 205-

Saban, K. L., et al.,”The relationship among depression and caregiver burden with salivary cortisol awakening level in female caregivers of stroke survivors”, Brain, Behavior and Immunity, v 24, 2010, p 345-

Sherman, A. C., Simonton, S., Assessment of Religiousness and Spirituality in Health Research, In T. Plante, & A. Sherman (Eds.), Faith and health: Psychological perspective, New York: Guilford,

Zoellner, L. A. et al., “Treatment choice for PTSD”, Behavio Research and Therapy, v 41, 2003, p 879–886

چکیده

هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی گروه درمانی یک‌پارچه توحیدی با درمان‌شناختی رفتاری در کاهش فشار روانی همسران جانبازان اختلال استرس پس از ضربه است. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پیگیری است. جامعه آماری، همسران جانبازان اختلال استرس پس از ضربه، مشهد بوده‌اند که با روش نمونه‌گیری در دسترس 24 آزمودنی انتخاب شده و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، گمارده شده‌اند. دوگروه آزمایش، در ده جلسه دو ساعته، گروه درمانی یک‌پارچه توحیدی و‌شناختی رفتاری را دریافت کرده‌اند، درحالی‌که گروه کنترل، درمانی دریافت نکرده است. آزمودنی‌ها در سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری یک‌ماهه با پرسش‌نامهDASS-21 مورد سنجش قرار گرفته‌اند. نتایج به‌دست آمده از روش تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر، نشان می‌دهد که گروه درمانی یک‌پارچه توحیدی و گروه درمانی‌شناختی رفتاری، اثربخشی معناداری در کاهش فشار روانی داشته‌اند. همچنین نتایج نشان می‌دهد که بین دو گروه درمانی یک‌پارچه توحیدی و ‌شناختی رفتاری در کاهش فشار روانی همسران جانبازان اختلال استرس پس از ضربه، تفاوت معناداری وجود ندارد.

کلید واژه‌ها: گروه درمانی یک‌پارچه توحیدی، گروه‌درمانی‌شناختی رفتاری، فشار روانی، همسران جانبازان اختلال استرس پس از ضربه.

 

مقدمه

جنگ تحمیلی هشت ساله که بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد، ضایعات فیزیکی و اقتصادی و عوارض عصبی روانی درازمدتی نیز داشته است.1 نمونه بارز این عوارض عصبی روانی را در جانبازان اختلال استرس پس از ضربه می‌توان دید. این جانبازان از نظر مدیریت هیجانی، فکری و رفتاری ناتوانند، از این‌رو، ناخواسته، متحمل صدماتی به خود و خانواده‌هایشان هستند. اختلال استرس پس از ضربه طبق معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR2 نوعی بیماری روانی است که شخص رویدادی را تجربه کرده که با خطر واقعی یا تهدید به مرگ و یا صدمه جدی همراه بوده و پاسخ شخص با ترس شدید، درماندگی یا وحشت همراه بوده است. تجربه آسیب رسان با یادآوری مکرر رویداد به طور مستمر تجربه می‌شود. فرد به گونه‌ای احساس و رفتار می‌کند که انگار حادثه در حال تکرار شدن است. ناراحتی روان‌شناختی شدید و پاسخ‌گری فیزیولوژیک در رویارویی با نشانه‌های تداعی کننده اختلال و اجتناب از افکار، احساسات، مکان‌ها یا افراد یادآور تروما از دیگر نشانه‌های این اختلال به شمار می‌روند. اختلال استرس پس از ضربه بیش از هر اختلالی با افسردگی همراه است و در این شرایط، علایم این اختلال به صورت جدی‌تری نمود و بروز می‌یابد.3 افراد مبتلا به PTSD عموماً قبل از وقوع حادثه آسیب‌زا تجارب درماندگی زیادی را گزارش کرده‌اند.4 بر اثر افسردگی و اضطرابی که معمولاً با این اختلال همراه است، عملکرد اجتماعی ناسازگارانه­ای در مبتلایان به این اختلال، مشاهده می‌شود که خشونت در روابط بین فردی، اختلافات جدی زناشویی و خانوادگی و آسیب­های شغلی را به همراه دارد.5 در واقع، اثرگذاری و اثرپذیری دوسویه بین شرایط جانباز و خانواده او دیده می‌شود.6 حتی گاهی می‌توان برخی علایم جانبازان، مثل سردرد، دشواری تنفس و ; را در مراقبان خانوادگی وی مشاهده کرد.7 هر چه این علایم جدی‌تر باشد فشار روانی و اضطراب مراقبان نیز بیشتر است.8مزمن شدن این فشارها در طول زمان، خطر جدی شدن افسردگی و علایم اضطرابی را افزایش می‌دهد.9 همچنین افزایش این فشارها پیامدهای چندی، همچون مراقبت ناکافی از بیمار، رهاکردن بیمار و اختلال در روابط خانوادگی را همراه دارد.10 همسران جانبازان اعصاب و روان به دلیل اینکه از طرفی مادر بچه‌ها هستند و تمایل به ماندن در کنار فرزندان را دارند، و از طرف دیگر، فشار شدیدی از ناحیه شوهران خود تحمل می‌کنند و تمایل به ترک زندگی را دارند، به تعارض شکننده دائمی دچار می‌شوند؛ تعارضی بین اینکه همسر را تحمل کرده، جوانی و نشاط خود را فدای او سازند یا منزل را ترک کرده و فرزندان را رها نمایند. گاهی همسران که در معرض ضرب و شتم و اهانت قرار می‌گیرند، واکنش متقابلی را در خصوص فرزندان انجام داده و آنها را کتک می‌زنند. بنابراین، اهمیت مسئله، جلوگیری از یک فاجعه انسانی در حال اتفاق افتادن یا تکرار وقوع آن است.11 از این‌رو، انجام مداخلات روان‌شناختی برای کاهش فشارهای روانی همسران جانبازان اختلال استرس پس از ضربه، ضروری به نظر می‌رسد. همچنین مطالعات و تحقیقات متعددی در مورد رابطه احتمالی فشار روانی با بیماری‌های مهلکی، همچون انواع سرطان‌ها و نشانگان نقص ایمنی اکتسابی (AIDS) انجام شده یا در حال انجام است

فشار روانی عبارت است از حالت هیجانی ناخوشایندی که نیازمند تطابق با خواسته‌هایی است که شخص را دچار تغییر می‌کند.13 سلیه14 از پیشگامان نظریه‌پردازی درباره استرس معتقد است که استرس، پاسخ غیر اختصاصی بدن به هر آسیبی می‌باشد. سلیه در 1982م استرس را نشانگان سازگاری عمومی نامید و آن را واکنش‌های نامعین روانی فیزیولوژیکی که به وسیله تغییرات آزارنده زندگی ایجاد شده‌اند، تعریف می‌کند.15 بین فرد و محیط، رابطه تعاملی برقرار است که از طریق آن هر دو بر یکدیگر اثر می‌گذارند. در این فرآیند، فرد به طور هشیارانه یا ناهشیارانه و مداوم درباره وضعیت خود قضاوت می‌کند. این تهدید ادراک شده به وسیله عواملی، مثل افکار، نگرش‌ها، تجربه‌های گذشته، خلق، ساختمان بدنی و عوامل محیطی تعیین می‌شود. نتیجه ادراک تهدید در موقعیت خاص می‌تواند بروز نشانه‌های مختلف بدنی، ‌شناختی و رفتاری باشد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >